صبح همین امروز، کمی پس از سپیدهدم، آن لحظه که خورشید دوباره میآید تا در آستانه روزی تازه از نورانیت این خانه بهره گیرد، عکاس برای پیدا کردن زیباترین قاب صبحگاهی به تماشای دقیق صحنها و ایوانها نشسته است.
شاید عکاس میخواسته ثبتی داشته باشد از نشانههای کوچکی که کمتر به چشم پُر نیایش زائران میآیند و بیشتر در پسزمینه رنگهای لاجوردی و نیلی کاشیها در دل عکس مینشینند و به آن زیبایی میبخشند. زائری که میآید با دلی خسته و چشمانی بارانی، در عبور از لحظه اجابت گنجشکهایی را نمیبیند که در قاب عکاس جای گرفتهاند تا نشانه لحظهای خاص باشند از یک صبحدم زمستانی در جایی که هیچ دلی خسته و غمگین نمیماند، جایی که قلبها به بیقراری بال زدن گنجشکها میتپند و خواهان جرعهای از سخاوت اماماند.
صبح همین امروز، عکاس خواسته تا دوباره تبسم تمام لحظههای این خانهی پر طلوع را ثبت کند و نشان بدهد که تمام جزئیات در این بارگاه میتوانند نشانهای از لطافت جان زائران باشند.