محمد سنان که یکی از راویان و نزدیکان مورد اعتماد و اهل علم و تقوا و از فقهای شیعیان حضرت کاظم علیه السلام به شمار می رفت می گفت: «در زمان خلافت هارون به امام گفتم: «خود را به امامت مشهور ساخته و جای پدرت را گرفته ای در حالی که از شمشیر هارون خود می چکد!» امام فرمود: «آنچه مرا به این کار وادار کرده و بی پروا ساخته، سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: «اگر ابوجهل یک مو از سر من گیرد بدانید که من پیامبر نیستم». من نیز به شما می گویم: «اگر هارون از سر من مویی کم کرد گواه باشید که من نیز امام نیستم».
با توجه به مطالب ذکر شده می توان دریافت که افرادی، امام را از فعالیت های آشکارش بر حذر داشته و آن حضرت را سفارش به تقیه کرده اند و نیز حضرت در آغاز امامت خود به مسأله رهبری، اهمیت می داد و خود را با صراحت پیشوای جامعه معرفی کرد. تثبیت امامت از جانب امام رضا علیه السلام و نیز نفی امامت دیگران باعث شد تا درباریان احساس خطر کرده و جریان فعالیت های امام را به هارون گزارش دهند. به عنوان مثال در سعایت یحیی بن خالد برمکی، وزیر هارون، از امام رضا علیه السلام آمده است: «این علی، فرزند موسی بن جعفر است که مدعی امامت می باشد». هارون که هنوز از جریان شهادت امام کاظم علیه السلام در رنج و ناراحتی بود، در جواب گفت: «آیا آنچه در حق پدرش مرتکب شده ایم کافی نیست؟ آیا شما می خواهید همه آنها را بکشیم؟!»
منبع: رفتارشناسی اجتماعی امامان علیه السلام در دوره عباسیان، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی