(فصلنامه فرهنگی اجتماعی ژرفای آفتاب - علی سکندری)
چکیده :
روایات تفسیری ائمه اطهار (علیهم السلام) در موارد متعددی وارد شده و راه گشای فهم و راه صحیح تأویل آیات متشابه قرآن کریم است؛ از امام رضا (علیه السلام) در تفسیر قرآن کریم کتاب مستقلی در دست نیست؛ اما روایات زیادی از حضرت در این زمینه به دست ما رسیده، روایاتی در تبیین احکام شرعی، بیان مسائل اعتقادی، تفسیر سوره حمد، عصمت انبیاء الهی (علیهم السلام) و یا تفاسیر مختلفی از روایات معصومین را در مباحث خود بیان نموده اند.
مقدمه :
هر چند از امام رضا (علیه السلام) کتابی با عنوان تفسیر قرآن در اختیار نیست، اما بخشی عمده از گفتار و سیره آن حضرت به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، به شرح و تبیین کتاب خدا اختصاص دارد؛ آنچه از سخنان آن حضرت در ابواب مختلف فقه آمده است، گونه ای از تبیین و تفسیر آیات الاحکام و اوامر و نواهی الهی است، همان طور که آنچه درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، ایمان، کفر و دیگرمسائل اعتقادی به جای مانده، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. اندرزها، آداب و اخلاق کریمانه امام رضا (علیه السلام)، نیز توضیح آیه های اخلاقی قرآن می باشد آنچه که از حضرت در مباحث تفسیری در اختیار داریم، تفسیر آیاتی است که آن بزرگوار در پاسخ درخواست کنندگان، بیان فرموده اند.
گروهی از محدثان صحابه و بزرگان تابعین، از همان آغاز نزول قرآن، به ضبط و نقل روایات مربوط به اسباب نزول همت گماشته و اخبار فراوانی در این زمینه نقل کرده اند. |
به دلیل حجم زیاد مباحث تفسیری از آن حضرت، ناگزیر به گزیده گویی در این باره ایم.
1. تفسیر سوره حمد
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی به نقل از امیر المومنین (علیه السلام) آورده است که حضرت فرمودند: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که خداوند فرموده است:
من سوره حمد را میان خود و بندگانم تقسیم کرده ام، نیمی برای من و نیم دیگر برای بنده ام می باشد. هنگامی که بنده ام می گوید: بسم الله الرحمن الرحیم خداوند می فرماید بنده ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را کامل نمایم. و برای او در همه حالاتش برکت قرار دهم و هنگامی که می گوید: الحمدلله رب العالمین، خداوند می فرماید: بنده ام مرا حمد و ستایش نمود و دانست نعمت هایی را که دارد از ناحیه من است و بلاهایی را که از او دور کردم با احسان من بوده است، گواه باشید که من نعمت های او در آخرت را بر نعمت های دنیایی او فزونی می دهم و بلای آن جهان را نیز از او دفع می کنم، همان گونه که بلاهای دنیا را از او دور کردم. هنگامی که می گوید: مالک یوم الدین، خدا می فرماید: گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از من دانست من در روز حساب، حسابش را آسان می کنم. اعمال نیکش را می پذیرم و از بدی هایش صرف نظر می نمایم. هنگامی که می گوید: ایاک نعبد، خداوند می گوید: بنده ام راست می گوید، او تنها مرا پرستش می کند شما را گواه می گیرم که بر عبادتش ثوابی به او بدهم که همه به حالش حسرت بخورند.
هنگامی که بنده می گوید: بسم الله الرحمن الرحیم خداوند می فرماید: بنده ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را کامل نمایم. و برای او در همه حالاتش برکت قرار دهم. |
و هنگامی که می گوید: ایاک نستعین خدا می گوید: بنده ام از من یاری خواسته و تنها به من پناه آورده است، گواه باشید من او را در کارهایش کمک می کنم و در سختی ها یاریش می نمایم و در روز پریشانی دستش را می گیرم و هنگامی که می گوید: اهدنا الصراط المستقیم، خداوند می گوید: این خواسته بنده ام برآورده است و او هرچه می خواهد از من بخواهد که اجابت می کنم و آنچه را که امید دارد به او می بخشم و از آنچه که بیم دارد ایمنی می دهم. (نک: عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1 ص305 المیزان، سید محمدحسین طباطبائی، ج 1، ص 3)
علامه طباطبائی پس از نقل این روایت می نویسد: همانطور که ملاحظه می نمائید، امام رضا (علیه السلام) در این روایت به تفسیر سوره فاتحه الکتاب پرداخته است و مؤید گفته قبلی ماست که یادآور شدیم، این سوره هر چند کلام خدای سبحان است؛ اما به زبان بنده اش که در مقام عبادت و اظهار عبودیت قرار دارد نازل فرموده است. (المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج 1، ص 38)
هنگامی که بنده می گوید: ایاک نعبد، خداوند می گوید: بنده ام راست می گوید، او تنها مرا پرستش می کند، شما را گواه می گیرم که بر عبادتش ثوابی به او بدهم که همه به حالش حسرت بخورند. |
2. ترتیب نزول
در این باره که نخستین و آخرین آیات قرآن که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده چه آیاتی است، در میان قرآن پژوهان دیدگاه هایی مطرح شده است، دیدگاه صحیح که بیشتر عالمان آن را پذیرفته اند، این است که آیات نخست سوره علق، نخستین آیاتی است که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است، و آخرین آیات نازل شده سوره مبارکه نصر است. (نک: التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 1، ص 128)
این دیدگاه در سخن گهربار امام رضا (علیه السلام) انعکاس یافته است که فرمود: از پدرم شنیدم که او از پدرش حکایت می کرد که نخستین سوره نازل شده (بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم بربک و آخرین سوره (اذ جاء نصرالله والفتح) می باشد. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، ج 2 ص 6)
بیشتر مفسران اهل سنت نیز آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده می دانند. (نک: الاوائل، ابن ابی عاصم، تحقیق محمد بن ناصر العجمی، ص 47)
یکی از دلائل اعجاز قرآن؛ آنست که این کتاب عظیم حاوی مطالبی در باب رشد و هدایت است: حقایق الهی، خبرهای پیامبران، قوانین تشریعی که در زمینه های اقتصادی، سیاسی، وضع اجتماعی، وضع کیفر جرم ها و . . . |
3. شأن نزول در سخنان امام رضا (علیه السلام)
از آن رو که دانستن شان نزول آیات و سوره ها در نزد صحابه و تابعین از اهمیتی بسیار برخوردار است، گروهی از محدثان صحابه و بزرگان تابعین، از همان آغاز نزول قرآن، به ضبط و نقل روایات مربوط به اسباب نزول همت گماشته و اخبار فراوانی در این زمینه نقل کرده اند. برخی از این روایات از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که در این مجال برخی از آن روایات را متذکر خواهیم شد.
3.1. امام رضا (علیه السلام) نزول آیه شریفه "الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیه" (البقره: 74) را در شأن علی بن ابیطالب (علیه السلام) می داند. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، ج 2ص62)
3.2. در حدیثی دیگر امام رضا (علیه السلام) به نقل از امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمود:
مسلمانان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: کسانی را که به آنان دست می یابی به پذیرش اسلام وادار کن، تا به این وسیله جمعیت ما فزونی یابد و در برابر دشمن نیرومند گردیم. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من در این باره برخلاف دستور خدا رفتار نمی کنم، این جا بود که این آیه نازل شد و فرمود: "و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین و ما کان لنفس ان تومن الا باذن الله و تجعل الرجس علی الذین لا یعقلون"؛ و اگر پروردگار تو می خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به اجبار ایمان می آوردند؛ آیا تو می خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟) اما هیچ کس نمی تواند ایمان بیاورد جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او) و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرار می دهد که نمی اندیشند. (یونس: 99 و 100)
3.3. امام رضا (علیه السلام) در مجلسی که مأمون برپا نموده بود و جمع زیادی از اهل عراق در مجلس حضور داشتند، فرمود: مهاجرین و انصار به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا! از این رو که افزون بر مخارج خانواده، خرج های دیگری مانند مخارج در راه ماندگان و کاروانهایی که بر تو وارد می شوند نیز برعهده دارید، اموال ما ارزانی تو باد، هرطور که می خواهی هزینه کن، بلافاصله این آیه را به پیامبر ابلاغ کرد و فرمود: "قل لا اسالکم علیه اجر الا الموده فی القربی"؛ بگو، جز دوستی خویشاوندان من، مزدی را از شما طلب نمی کنم. (شوری: 23)
همین که منافقان این عکس العمل را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دیدند، گفتند علت اینکه پیامبر اموال ما را رد کرد و نپذیرفت این است که می خواست، به این بهانه خویشاوندان خود را سفارش کند و به خدا افتراء بست و این حکم را از نزد خود گفت. به دنبال هتاکی منافقان بود که این آیه نازل شد و فرمود "ام یقولون افتراه قل ان افتریته فلا تملکون لی من الله شیئا هم اعلم بما تفیضون فیه کفی به شهیدا بینی و بینکم و هو الغفور الرحیم"؛ بلکه می گویند: (این آیات را بر خدا افترا بسته است!) بگو (اگر من آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمی توانید در برابر خداوند از من دفاع کنید! و کارهایی را که شما در آن وارد می شوید بهتر می داند؛ همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است. (احقاف: 8)
اگر قرآن وحی و امر خدا نبود مسلما انواع اختلاف، تعارض و ناهماهنگی هایی در میان اجزاء و مطالب آن راه می یافت. |
پس از نزول این آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از مسلمانان پرسید آیا اتفاقی افتاده که چنین آیه ای نازل شده است؟ جواب دادند: برخی از ما مسلمانان سخنی ناگوار به شما نسبت داده ایم. پیامبر آیه یاد شده را تلاوت نمود که باعث گریه و زاری حضار شد و پس از آن خدای متعال آیه 25 سوره شوری را برایشان نازل کرد و فرمود: "و هوالذی یقبل التوبه عن عباده و یعفو عن السیئات و یعلم ما تفعلون"؛ و او کسی است که توبه را از بندگانش می پذیرد و گناهان را می بخشد و می داند آنچه را انجام می دهید. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، ج 1، ص 233؛ اسباب النزول فی ضوء روایات اهل البیت (علیه السلام)، جعفر مجیب ، ص 174)
4. نظم و اعجاز قرآن
معجزه پدیده ای خارق العاده است که مدعی منصبی از مناصب الهی، جهت اثبات حقانیت خود عرضه می دارد. این پدیده از حدود قدرت بشر و قانونهای علمی و یادگیری بیرون است و ارائه آن با تحدی و مبارزه طلبی همراه بوده و نهایتا از هر معارضه ای سالم بیرون می آید. (البیان، ابوالقاسم، خویی، ص 133؛ الاتقان، سیوطی جلال الدین، ج4، ص4)
این امر خارق العاده بر خلاف قوانین عادی طبیعت بوده و درهم شکننده عرف و عادت است به عنوان مثال زنده شدن مردگان، تبدیل عصا به اژدها و سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (علیه و علی نبیا و آله السلام) پدیده هائی برخلاف نظام عادی طبیعت است که با قوانین فیزیکی نیز قابل توجیه نمی باشد.
حسین بن خالد می گوید از امام ابی الحسن الرضا (علیه السلام) پرسیدم اینکه خداوند فرمود: و السماء ذات الحبک (سوگند به آسمان که دارای راه هاست ؛ ذاریات: 7) یعنی چه؟ فرمود: یعنی آسمان راه هایی به سوی زمین دارد. به آن حضرت عرض کردم: چگونه آسمان می تواند راه ارتباطی با زمین داشته باشد در حالی که خداوند می فرماید: آسمانها بی ستون است امام فرمود: سبحان الله الیس الله یقول بغیر عمد ترونها. قلت بلی فقال: ثم عمد ولکن لا ترونها: آیا خداوند می فرماید الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها (ما آسمان را بدون ستون خلق کردیم؟ بدون ستون است که قابل مشاهده باشد من عرض کردم: آری. فرمود: پس ستونهایی هست ولکن شما آنرا نمی بینید. (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج 10، ص 110)
هر چند از امام رضا (علیه السلام) کتابی با عنوان تفسیر قرآن در اختیار نیست، اما بخشی عمده از گفتار و سیره آن حضرت به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، به شرح و تبیین کتاب خدا اختصاص دارد. |
امام رضا (علیه السلام) با تعبیر ساده و قابل فهم و زیبائی از جو زمین و وجود جاذبه بین جو و زمین خبر داده اند و در واقع پرده از اعجاز علمی قرآن در آیات مورد نظر برداشتند. اینها حقایقی است که انسان بعد از قرن ها به وجود آن پی برده است.
5. استواری بیان قرآن
یکی از دلائل اعجاز قرآن؛ آنست که این کتاب عظیم حاوی مطالبی در باب رشد و هدایت است. این مطالب عبارتند از: حقایق الهی، خبرهای پیامبران، قوانین تشریعی که در زمینه های اقتصادی، سیاسی، وضع اجتماعی و جرم ها و کیفرها وضع کرده است.
همچنین قرآن برنامه هایی در عبادات و راهنمایی هایی در زمینه فضائل اخلاقی، و مطالبی درباره حوادث تاریخی، مباحثی در علوم طبیعی، علوم مربوط به آفرینش، طبیعت و آسمانها، مثل ها، حکمت ها و مواعظ، احتجاجها و استدلالهای عقلی، تصویری از دنیا، توصیف ها و منظره هائی از برزخ و قیامت بحث کرده است.
اگر قرآن وحی و امر خدا نبود مسلماً انواع اختلاف، تعارض و ناهماهنگی هایی در میان اجزاء و مطالب آن راه می یافت، درست مانند شعر یک شاعر که اگر بخواهد بعد از یک سال، سروده خود را بازنگری و مورد بررسی مجدد قرار دهد، باز نقایصی در آن می بیند اما در قرآن مجید چنین وضعی اصلا وجود ندارد: "افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا"؛ آیا درباره قرآن نمی اندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتند. (عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 2، ص 13؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) عطاردی عزیز الله، ج 1، ص 309)
آنچه از سخنان امام رضا علیه السلام در ابواب مختلف فقه آمده است، گونه ای از تبیین و تفسیر آیات الاحکام و اوامر و نواهی الهی است. |
محمد بن موسی رازی از پدرش روایت کرده که یکی از روزها در محضر حضرت رضا (علیه السلام) سخن از قرآن به میان آمد. امام (علیه السلام) از (حجتها)، (آیه بودن) و (اعجاز نظم آن) به بزرگی یاد کرد و فرمود:
قرآن ریسمان محکم، دستاویز استوار و آیین برتر خدا در میان بندگان است. به سوی بهشت راهبری می کند و از دوزخ رهایی می بخشد. در اثر گذشت زمان کهنه نشده و با تکرار بر زبانها از ارزش و اثر بخشی آن کاسته نمی شود؛ زیرا خداوند آنرا برای زمان خاصی قرار نداده است، بلکه حجت و برهان برای همه انسانها در سراسر زندگیشان است و نه از پس، باطل به آن وارد نخواهد شد.
6. محکم و متشابه
اصطلاح محکم و متشابه دو اصطلاح قرانی است و ریشه در این آیه دارد که می فرماید: "هو الذی انزل علیک الکتبا منه آیات محکمات هن ام الکتاب و آخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله و ما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا اولو الالباب"؛ اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد برخی آیه ها از محکماتند که ام الکتاب خوانده می شوند، و برخی آیه ها متشابهاتند. آنان که در دلشان میل به باطل است، به سبب فتنه جویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی می کنند، در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی داند. و آنان که قدم در دامنش استوار کرده اند می گویند: ما بدان ایمان آورده ایم و تمام آن از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی گیرند. (آل عمران، 7)
6.1. مفهوم محکم و متشابه
از نظر دانشمندان علوم قرآنی و تفسیری، آیات محکم آیاتی هستند که از لحاظ رسایی و دلالت، به حدی روشن می باشند که هیچ زمینه ای برای احتمالات گوناگون باقی نمی گذارند. (التمهید، معرفت، محمد هادی، ج 3، ص 11؛ البرهان، بدر الدین، زرکشی، ج 2، ص 168؛ العرفان، عبدالعظیم زرقانی متاهل، ج 2، ص291)
آنچه از امام رضا علیه السلام درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، ایمان، کفر و دیگر مسائل اعتقادی به جای مانده، شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن است. |
و آیات متشابه آیاتی هستند که پذیرای معانی همانند می باشند و به خاطر همین تشابه معانی است که مفهوم ظاهری آنها مقصود نبوده و نیازمند تأویل می باشند که ممکن است درست و به حق و یا نادرست و باطل تأویل گردند.
6.2. روش امام رضا (علیه السلام) در تبیین محکم و متشابه
از بیانات ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به دست می آید که در قرآن مجید (متشابه) به معنی آیه ای که مدلول حقیقی خود را به هیچ وسیله ای بدست ندهد وجود ندارد، بلکه آیه ای اگر در افاده مدلول حقیقی خود مستقل نباشد به واسطه آیات دیگری می توان به مدلول حقیقی آن پی برد و این همان ارجاع متشابه است به محکم، چنانکه آیه "الرحمن علی العرش استوی" (طه، 5) و آیه "و جاء ربک" (الفجر، 22) با ارجاع به آیه "لیس کمثله شی" معلوم می گردد که مراد از قرار گرفتن در آیه اول و آمدن در آیه دوم که به خدا نسبت داده شده است غیر از استقرار در مکان و انتقال از مکانی به مکانی دیگر است. (قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، محمد حسین، ص 38)
از امام رضا (علیه السلام) منقول است که فرمود: من رد متشابه القرآن الی محکمه، هدی الی صراط مستقیم، ثم قال: ان فی اخبارنا متشابها کمتشابه القرآن فردوا متشابها الی محکمها و لا نتبعوا متشابها فتضلوا؛ کسی که متشابه قرآن را به محکم آن رد کرد به راه راست هدایت یافت.
از بیانات اهل بیت (علیهم السلام) به دست می آید که در قرآن مجید (متشابه) به معنی آیه ای که مدلول حقیقی خود را به هیچ وسیله ای بدست ندهد وجود ندارد، بلکه آیه ای اگر در افاده مدلول حقیقی خود مستقل نباشد به واسطه آیات دیگری می توان به مدلول حقیقی آن پی برد. |
پس متشابه آنها را به سوی محکم آنها برگردانید و از خود متشابه پیروی مکنید که گمراه می شوید. (عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1ص129؛ مسند للامام الرضا (علیه السلام)، عطاردی عزیز الله، ج 1، ص308)
امام رضا (علیه السلام) در تفسیر برخی آیات متشابه، با ارجاع آنها به محکمات، مضمون آنها را روشن کرده است.
روایت شیخ صدوق نمونه ای از این واقعیت است که به نقل از ابوالصلت هروی (عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، ج 1، ص388) چنین آورده است:
در مجلسی که مأمون با حضور علمای یهود، نصاری، مجوس، صائبیان، متکلمان و سایر علمای فرق اسلامی ترتیب داده بود، پس از طرح پاره ای مسائل، شخصی به نام علی بن محمد جهم برخاست و به آن حضرت گفت: آیا شما قائل به عصمت انبیاء هستید؟ حضرت فرمود: بله قائلم، ابن جهم گفت: پس با این آیات چه می کنید که در قرآن آمده است:
"و عصی آدم ربه ففوی"؛ آدم پروردگارش را نافرمانی کرده و از پاداش او محروم شد! (طه، 121)
"و لقد همت به و هم بها لولا ان رای برهان ربه"؛ آن زن در وصل او اصرار کرد و او هم به آن امر اهتمام می کرد اگر لطف خاص خدا و برهان پروردگارش نبود. (یوسف، 24)
"و ظن داوود انما فتناه فاستغفر ربه"؛ داود یقین پیدا کرد که ما او را آزمودیم، پس از خدایش طلب آمرزش کرد. (ص، 24)
امام رضا (علیه السلام) فرمود وای بر تو ای علی بن جهم! از خداوند بترس و زشتی ها را به پیامبران او نسبت مده و کتاب خدا را با رأی خود تأویل و تفسیر مکن، بلکه آن را به اهلش واگذار، چنانکه خداوند فرمود: "وما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم"؛ و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند. (آل عمران، 7)
و اما جواب اشکال شما در آیه "و عصی آدم ربه فغوی"، باید گفت: خداوند حضرت آدم را به عنوان حجت و جانشین خود بر روی زمین آفرید و او را برای بهشت نیافریده بود، و این عمل آدم در بهشت واقع شد نه در زمین؛ و البته عصمت در زمین لازم است تا مقیاس و مقادیر امر خدا به اتمام رسد، و آنگاه که آدم، به زمین آورده شد، حجت و خلیفه خدا گردید و دارای مقام عصمت بود، و خداوند می فرماید: "و عصی آدم ربه فغوی ثم اجتباه ربه فتاب علیه و هدی"؛ پس خدا توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود و او را به مقام نبوت برگزید. (طه، 122 و 121) و اما درباره آیه "و لقد همت به و هم بها لولا ان رای برهان ربه" زلیخا قصد گناه کرد و اگر یوسف نیز برهان پروردگارش را نمی دید، او نیز قصد گناه می کرد. لکن او معصوم بود و معصوم نه قصد گناه می کند و نه مرتکب آن می شود و از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده است که زلیخا تصمیم گرفت انجام دهد و یوسف (علیه السلام) تصمیم گرفت که انجام ندهد: همت بان تفعل و هم بان لایفعل و یوسف از شدت ناراحتی تصمیم گرفت که اگر زلیخا او را مجبور کند، او را بکشد. این بود که خداوند او را از ارتکاب قتل و فحشاء دور کرد، و فرمود: "لذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء" (یوسف، 24) و (سوء) یعنی قتل و (فحشا) یعنی زنا.
اندرزها، آداب و اخلاق کریمانه امام رضا (علیه السلام)، توضیح آیه های اخلاقی قرآن می باشد. |
و اما آیه "و ظن داود انما فتناه فاستغفر ربه" که درباره جناب داود آمده است حاکی از این مطلب است که جناب داود گمان می کرد که خداوند کسی را داناتر از او خلق نکرده است، لذا خداوند دو فرشته را به سوی او فرستاد و آنان از دیوار محراب بالا رفته و در مقابل داود حاضر شدند و گفتند:
ما دو برادریم که میان ما خصومت افتاده است برادرم دارای نود و نه گوسفند و من تنها دارای یک گوسفندم، او می گوید همان یک را نیز به من واگذار، اکنون نظر و حکم شما در این باره چیست؟
داود عجله کرد، بدون آنکه از (مدعی) بینه طلب کند و نظر (مدعی علیه) را جویا شود، علیه (مدعی علیه) حکم داد و چنین گفت: "لقد ظلمک بسئوال نعجتک الی تعاجه"؛ او بر تو ستم کرده که خواسته گوسفندت را به گوسفندان خویش اضافه کند (ص، 24) این در حالی است که خداوند فرمود: "یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی"؛ ای داود ما تو را در زمین خلیفه گردانیدیم، پس میان مردم به حق رفتار کن. (ص، 26)
نتیجه گیری
هر چند جمعی در مقام بحث و ارائه نظر، به روایات تفسیری که از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است اعتنا نمی کنند، (نک: التبیان، شیخ طوسی، ج ، 1ص ؛14 المیزان، محمد حسین طباطبائی، ج 12، ص 263) اما در عمل همان ها نیز از این روایات بهره برده و در مقام تفسیر آیات نتوانسته اند احادیث تفسیری را کنار بگذارند، و این، خود دلیلی بر استحکام و استواری دیدگاه موافقان حجیت این گونه احادیث می باشد؛ زیرا اگر اخبار عدل ثقه را در باب تفسیر قرآن فاقد اعتبار بدانیم، محرومیت همیشگی از بیانات معصومان (علیهم السلام) و اصحاب بزرگوار آنها را به دنبال داشته و فایده بهره مند شدن از بیانات آنها منحصر به دوران حضور آنان می گردد و این، زیانی بزرگ است که به راحتی نمی توان به آن رضایت داد. (اعتبار و کاربرد روایات تفسیری، ناصح علی احمد، ص 54)
فهرست منابع :
1. قرآن کریم
2. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق
3. المیزان، طباطبائی، سید محمد حسین
4. التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت
5. الاوائل، ابن ابی عاصم، تحقیق، محمد بن ناصر العجمی
6. اسباب النزول فی ضوء روایات اهل البیت (علیهم السلام)، جعفر مجیب
7. البیان، خویی، ابوالقاسم
8. الاتقان، سیوطی، جلال الدین
9. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران
10. مسند الامام الرضا (علیه السلام)، عطاردی عزیز الله
11. البرهان، بدر الدین زرکشی
12. العرفان، عبدالعظیم، زرقانی متاهل
13. قرآن در اسلام، طباطبائی، محمد حسین
14. التبیان، شیخ طوسی
15. اعتبار و کاربرد روایات تفسیری، ناصح علی احمد