(فصلنامه فرهنگی اجتماعی ژرفای آفتاب - رضا وطن دوست)
چکیده :
اهداف و سیاستهای امام رضا (علیه السلام) در جریان پذیرش ولایت عهدی را می توان در موارد ذیل برشمرد: ابراز مخالفت و عدم پذیرش دعوت، زبان اشک در ابزار مخالفت با دستگاه خلافت، عدم همراهی دیگران با خود، تحقیر حکومت با رد پیشنهاد خلافت، ابراز قهر در عین آشتی، ابزار قهر در مجلس امضای ولایتعهدی، استفاده بهینه از تریبون خلافت، تثبیت قداست در ورود به دستگاه خلافت، حضور چشم گیر در میان مردم، امنیت یافتن مخالفان، جمع بین سیاست و دیانت، گرفتن اقرار به حقانیت خود و تبدیل تهدید به فرصت برای پاسخ به القائات شیطانی.
واژگان کلیدی : امام رضا علیه السلام، ولایت عهدی، تدبیر امام رضا علیه السلام، نقشه های مامون
مقدمه :
هر چند مامون پس از قتل برادرش امین از سال 198 هجری قمری به عنوان یک حاکم مقتدر و بلامنازع در کشور بزرگ اسلامی حکومت می کرد، ولی در عین حال با سختی ها و دشوارهای خاص حکومتی روبرو بود. از جمله عجز او از اخذ بیعت مردم، نا آرامی های پراکنده و کوچک و بزرگ در مناطق مختلف کشور اسلامی، وجود شخصیت محبوب و بی نظیر امام رضا (علیه السلام).
مامون که سخت با مشکلات یاد شده مواجه بود سیاستی پیچیده و طرحی مرموز در انداخت و آن طرح فراخوان امام رضا (علیه السلام) از مدینه به خراسان و وارد کردن آن حضرت به دستگاه خلافت بود تا بتواند مشکلات حکومتی را حل و یا به حداقل برساند.
مرموز بودن نقشه مامون از آن رو بود که پیشنهاد او از دو حال بیرون نبود. یا امام رضا (علیه السلام) پیشنهاد او را می پذیرفت و یا رد می کرد. در صورت پذیرش خلافت از سوی امام هم شخصیت او زیر سوال می رفت و به دنیا طلبی متهم می شد و هم در نگاه عموم حکومت عباسیان مشروعیت و قداست می یافت که برای مامون هدفی عالی بود. اما اگر امام به پیشنهاد مامون تن نمی داد و آن را رد می کرد باز هم تا حدودی به هدفش می رسید زیر او در برابر علویان و هواداران امام رضا (علیه السلام) می توانست بگوید: دیدید که من برای انتقال قدرت و تفویض حکومت به امام رضا (علیه السلام) آمادگی خود را اعلام کردم ولی او چون مرد سیاست نبود آمادگی برای ورود به مباحث سیاسی و مدیریت نداشت از پذیرش خلافت سرباز زد و اکنون چاره این است که خود سیاست و مدیریت مملکت را برعهده بگیرم. مامون از احضار امام این اهداف را دنبال می کرد: قداست و مشروعیت بخشیدن به دستگاه خلافت، مخدوش ساختن قداست امام رضا (علیه السلام) ، محدود ساختن امام با تحت کنترل در آوردن او، فرو نشاندن نهضتهای شیعی و خلع سلاح کردن آنان، کم کردن تضاد عموم مردم با دستگاه خلافت، توجیه قتل امین و دادن کفاره گناهان خود.
اهداف مامون از احضار امام: مشروعیت بخشیدن به دستگاه خلافت، مخدوش ساختن قداست امام رضا (علیه السلام)، محدود ساختن امام، فرو نشاندن نهضتهای شیعی، کم کردن تضاد عموم مردم با دستگاه خلافت و توجیه قتل امین. |
امام رضا (علیه السلام) از این دو راه راه اول را برگزید اما اینکه چرا آن حضرت این راه را برگزید خود مطلبی قابل توجه است که این جستار درصدد پاسخ به چرایی این مطلب است.
تدبیر امام رضا (علیه السلام) در خنثی سازی نقشه های مامون
خنثی سازی شیطنتهای مامون معلول سیاستهای مدبرانه چندی بود که از سوی امام رضا (علیه السلام) صورت گرفت و علیرغم شیطنت و زیرکیهای مامون تمامی حیله و نقشه های او را نقش بر آب ساخت اینک در این مجال برخی از سیاستهای آن حضرت را ذکر خواهیم کرد .
ابراز مخالفت و عدم پذیرش دعوت
امام در مدینه از پیشنهاد مامون خودداری کرد و آن قدر سرسختی نشان داد تا برهمگان معلوم گشت که مامون به هیچ قیمتی از آن حضرت دست بر نمی دارد. آن حضرت بدین وسیله توانست مردم را به اهداف شوم مامون آگاه سازد. این سرسختی امام بود که در برخی متون تاریخی آمده است که آمدن امام به مرکز حکومت با اجبار مامون بوده و آن حضرت از خودش هیچ اختیاری نداشته است .
زبان اشک در ابزار مخالفت با دستگاه خلافت
امام رضا (علیه السلام) پس از آنکه مامون چندین بار برای ایشان نامه نوشت و بر این کار اصرار ورزید دانستند که مامون از ایشان دست بر نمی دارد و چاره ای جز پذیرش این دعوت ندارد. از این رو تصمیم گرفت به خراسان بیاید، اما چون از فرجام کارش آگاه بود نگران و ناخرسندی خود را از این سفر نشان می داد و به گونه های مختلف اظهار می نمود. وداع های متعدد با مرقد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه، چگونگی خداحافظی ها، سخنان و سفارش های ایشان به خانواده اش در آستانه این سفر و حتی تصریح آن حضرت به اینکه دیگر به مدینه باز نخواهد گشت همه و همه نشان از اجبار و اکراه آن حضرت در پذیرش دعوت مامون بود.
چگونگی خداحافظی امام در آستانه این سفر و حتی تصریح آن حضرت به اینکه دیگر به مدینه باز نخواهد گشت همه و همه نشان از اجبار و اکراه آن حضرت در پذیرش دعوت مامون بود. |
عدم همراهی دیگران با خود
به رغم آنکه مامون از آن حضرت خواسته بود از خانواده اش هر که را می خواهد همراه بیاورد، ولی آن حضرت هیچ کس حتی فرزند دلبندش امام جواد (علیه السلام) را نیز به همراه خود نیاورد با اینکه آن سفر و ماموریت سفری بزرگ و پر مسئولیت بود و میطلبید که آن حضرت جانشین خود را به همراه می آورد چرا که طبق گفته مامون بنا بود که امام رهبری امت اسلامی را به دست بگیرد. امام با این اقدام خود به همه فهماند که این مسافرت نه به دلخواه اوست و نه چندان اهمیت دارد.
تحقیر حکومت با رد پیشنهاد خلافت
با آنکه مامون پس از امام رضا (علیه السلام) به ایران در حدود دو ماه تلاش کرد تا امام رضا (علیه السلام) را برای پذیرش خلافت متقاعد کند، اما امام همچنان از پذیرش آن سر باز زد و با رد پیشنهاد خلافت به همگان فهماند حکومت آن قدر که برای مامون ارزش دارد در نزد او ارزش و اعتباری ندارد .
امام با رد پیشنهاد خلافت به همگان فهماند حکومت آن قدر که برای مامون ارزش دارد در نزد او ارزش و اعتباری ندارد. |
آن حضرت در رد خواسته و اصرار مامون برای پذیرش خلافت فرمود «ان کانت هذه الخلافه لک و جعلها الله لک فلایجوز لک ان تخلع لباسا البسکه الله و تجعله لغیرک و ان کانت الخلافه لیست لک فلا یجوزلک تجعل لی ما لیس لک اگر این خلافتی که توداری از آن شماست و خداوند آن را برای تو قرار داده است حق نداری آنی را که خدا بر اندام تو پوشانیده است از تن خود بیرون آورده و به دیگران وانهی و اگر از آن تو نیست نمی توانی آنچه که از آن تو نیست برای من قرار دهی». به این وسیله امام با رد خلافت و ابزار عکس العمل منفی در برابر خواست و اصرار مامون حکومت را تحقیر کرد و آن را کوچک شمرد. سخن فضل بن سهل که آن روز به ذوالریاستین خوانده می شد، گواه این مطلب است که در جمع ماموران حکومتی گفت شگفتا که من خلافت را تا کنون چنین خوار ندیده بودم شگفتی این جاست که مامون حکومت را به علی بن موسی الرضا پیشنهاد می دهد ولی او از پذیرش آن طفره رفته و آن را نمی پذیرد .
ابراز قهر در عین آشتی
هر چند امام در ظاهر با پذیرش ولایتعهدی با مامون کنار آمد و با حکومت عباسیان آشتی کرد اما اگر خوب در رفتار آن حضرت دقت به عمل آید ثابت می شود که آن حضرت با دستگاه خلافت قهر است و هیچ یک از اقداماتی که در داخل حکومت صورت می گیرد مورد تائید آن حضرت نمی باشند سخن امام در پاسخ به الزام مامون برای متقاعد ساختن امام رضا (علیه السلام) به پذیرش ولایتعهدی دلیل بر این مطلب است که فرمود لست افعل ذلک ابدا .
آنگاه که مامون ولایعتهدی را بر آن حضرت تحمیل کرد و امام به مرگ تهدید کرد امام پذیرش ولایتعهدی را به عدم دخالت در عزل و نصبهایی که در بدنه حکومت صورت می گیرد مشروط کرد و فرمود: «قد نهانی الله تعالی ان القی بیدی التهلکه فان الامر علی هذا فافعل م بدا لک و انا اقبل علی ان لا اولی احد و لا اعزل احدا ... و اکون فی الامر من بعید مشیرا فرضی منه بذلک و جعله ولی عهده علی کراهه منه بذلک» خدا مرا از اینکه خود را به هلاکت اندازم منع کرده است حال که امر چنین است آنچه می خواهی انجام ده و من نیز می پذیرم مشروط بر آنکه بر هیچ کس ولایت نداشته باشم و هیچ کس راعزل نکنم ... و تنها از راه دور مشاوری برای تو باشم او نیز شرط امام را پذیرفت و آن حضرت را علیرغم بی میلی به این کار ولیعهد خود قرارداد .»
امام با این کار خود به همه فهماند که او با دستگاه خلافت قهر است و ثابت کرد که اگر او به ایران آمده و هم اینک در دستگاه خلافت حضور دارد با میل و رغبت نبوده است بلکه با اکراه و اجبار مامون بوده است .
شرط امام در عدم دخالت در عزل و نصب های حکومتی ثابت کرد که اگر او به ایران آمده و هم اینک در دستگاه خلافت حضور دارد با میل و رغبت نبوده است بلکه با اکراه و اجبار مامون بوده است. |
ابزار قهر در عدم پذیرش امامت نماز عید
امامت نماز عید از مختصات حاکم است که خود و یا کسی که از طرف او به این سمت منصوب شده است می تواند نماز را امامت کند اما از آن رو که امام پیش از این شرط کرده بود در اموری که مختص به خلیفه است دخالت نکند از پذیرش امامت نماز عید خود داری می کرد زیرا اگر امام این امامت را می پذیرفت این چنین تلقی می شد که او به عنوان ولیعهد که دستی در حکومت دارد امامت نماز عید را پذیرفته است نه به این عنوان که او عالم دین امام و خلیفه رسول خداست بنابراین پذیرش امامت نماز عید نوعی تایید حکومت بود حال آنکه امام با حکومت عباسیان و از جمله مامون مخالف بود .
ابزار قهر در مجلس امضای ولایتعهدی
مسئله دیگر که نشان میدهد امام رضا (علیه السلام) با دستگاه خلافت قهر است چگونگی ایراد خطبه امام پس از تفویض و امضای ولایتعهدی برای ان حضرت است . پس از آنکه امام به ولایتعدی مامون رضایت داد قرار شد روز پنج شنبه دهم رمضان 201 هجری قمری مراسم بیعت گرفتن برای آن حضرت برگزار شود از این رو از قبل هماهنگ شد تا سران کشوری و لشکری و بزرگان و جمعی از عباسیان و علویان در آن مراسم حضور یابند. پس از برگزاری این مراسم مامون در حالی که امام را در کنار خود جای داده بود دستور داد پسرش به عنوان اولین نفر با امام بیعت کند و پس از او به ترتیب فضل بن سهل وزیر اعظم یحیی بن اکثم مفتی دربار ، عبدالله بن طاهر فرمانده لشکر و سپس اشراف و بزرگان بنی عباس که حاضر بودند با آن حضرت بیعت کردند .
بعد از بیعت حاضران با امام ابتدا مامون سخنانی ایراد کرد ولایتعهدی را به امام تبریک گفت و سپس نوبت امام رسید که باید سخنانی ایراد می کرد و موضع خود را نسبت به سمت تفویض شده و برنامه آتی خود را بیان می داشت ، بدیهی است که در این گونه مواقع رسم بر این است ولیعهد اسمی از خلیفه ببرد از او تشکر کند و نسبت به حضار اظهار ارادات نماید، اما امام بدون اینکه نامی از مامون ببرد و از او تقدیر و تشکر کند خطبه ای بسیار کوتاه به حجم یک سطر ایراد فرمود آن حضرت در این خطبه پس از حمد و ثنای الهی و درود بر جدش محمد فرمود: «ان لنا علیکم حقا برسول الله صلی الله علیه و آله و لکم علینا حق به ، فاذا ادیتم الینا ذلک وجب علینا الحق لکم ؛ ما خاندان به دلیل انتساب به رسول خدا بر شما مردمان حقی داریم و شما نیز بر ما حقی دارید ،اگر شما حق ما را ادا کردید ادای حق شما بر ما خاندان واجب میگردد.( ابوالفرج اصفهانی مقاتل الطالبین، ص 376 )
استفاده بهینه از تریبون خلافت
پذیرش خلافت نه تنها نقصی بر امام نبود که گامی بلند برای امام و اهداف شیعی بود، و آن استفاده آزاد از تریبون دستگاه خلافت بود. آن شرایط فرصتی به امام داد که توانست با استفاده از آن فرصت طلایی حقایقی که تا آن روز بیان نشده بود بی پرده بیان کند ، حدیث سلسله الذهب ، نامه جوامع الشرایع به فضل بن سهل ، حدیث امامت که در مرو برای عبدالعزیز بن مسلم بیان شد و انواع مناظرات آن حضرت با دانشمندان معاصر که بیانگر اندیشه های توحیدی و ولایی بود و حتی قصاید فراوانی که در آن فرصت توسط شاعرانی مانند دعبل و ابونراس سروده شد همه و همه نمونه هایی از آثار آن فرصت طلایی بود.
پذیرش ولایتعهدی فرصتی به امام داد که توانست با استفاده از آن فرصت طلایی حقایقی که تا آن روز بیان نشده بود بی پرده بیان کند. |
تثبیت قداست در ورود به دستگاه خلافت
با آمدن امام به دستگاه خلافت ، نه تنها از قداست آن حضرت چیزی کم نشد که افزونتر هم شد ، زیرا اگر امام تا آن روز به اسارت دنیا درنیامده بود به این دلیل بود که از مال دنیا چیزی در اختیار نداشت و از قدرت سیاسی و حکومت برخوردار نبود ولی امروز با آن که از چنین قدرت و مکنتی برخوردار است باز هم همان است که بوده است و این به عظمت و قداست آن حضرت می افزاید.
حضور چشم گیر در میان مردم
هر چند مامون خواست با سیاست پرفریب خود ، امام را از مردم جدا ساخته و رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم را قطع کند و حتی مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرده بود که از شهرهای شیعه نشین و معروف به محب اهل بیت عبور نکند، ولی تاریخ نشان می دهد که این اقدام ، نه تنها به محدودشدن امام نینجامد که زمینه حضور بیشتر امام در میان مردم را فراهم ساخت ، سفر امام از مدینه تا مرو چیزی در حدودهفت ماه از 25 ذیقعده سال 200 تا 23 ربیع الثانی سال 201 به طول انجامید ، امام در مسیرهای تعیین شده از هر فرصتی برای ایجادرابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد ، در حضور خیل شیعیان در اهواز ، آیات امامت را نشان داد در عبور از بصره ، خود را در معرض محبت دل هایی که با او نامهربان بودند قرار داد و در نیشابور در جمع زیادی از مردم و اندیشمندان قلم به دست ، حدیث مشهور سلسله الذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت ، هجرت و عبور آن حضرت از میان شهرها و روستاها موجب شد تا آنان که در آن روزگار تنها نامی از آن امام شنیده بودند او را از نزدیک ببینند به سخنان روشنگرانه اش گوش فرا دهند و معجزات جاودانه او مشاهده کنند.
هجرت امام از میان شهرها و روستاها موجب شد تا آنان که در آن روزگار تنها نامی از آن امام شنیده بودند او را از نزدیک ببینند به سخنان روشنگرانه اش گوش فرا دهند و معجزات جاودانه او مشاهده کنند. |
امنیت یافتن مخالفان
پذیرش ولایتعهدی توسط امام مایه دلگرمی آن دست از مبارزانی شد که در کوهها و مخفی گاهها به سر می بردند. در زمان تصدی ولایتعهدی امام نه تنها آنها تعقیب و مجازات نشدند که گاه مورد احترام نیز قرار گرفتند.
دعبل آن شاعر معروف از جمله این مبازات است او به دلیل اشعار روشنگرانه خود علیه خاندان عباسی تا آن روز مورد تعقیب بود. او در اشاره به وجود اختناق در جامعه آن روز میگوید: پنجاه سال از عمرم سپری شد در حالی که گویی چوبه دار خود را بر دوش نهاده و با خود حمل می کردم تا هر جا در دام ماموران عباسی گرفتار شوم، آن دار را برپا دارند و مرا بدان بیاویزند.
او در زمان ولایتعهدی امام رضا علیه السلام آنچنان امنیت یافت که تا عمق دستگاه خلافت راه یافت و شیواترین و عمیق ترین اشعار خود را در رثای خاندان علی علیه السلام سرود و در حضور مامون و صدها نفر از زمامداران و عالمان قرائت کرد.
جمع بین سیاست و دیانت
زمان آمدن امام رضا علیه السلام به ایران و ورود به دستگاه خلافت ، مردم شاهد حکومت جبارانی بودند که نه به عشق خدمت به کشور و نه به پشتوانه مردمی و ایمانی، بلکه به زور و تزویر قدرت را قبضه کرده بودند، از این رومردم بر این باور بودند، تنها حکام جورند که می توانند از قدرت سیاسی برخوردار گشته و بر مردم حکومت کنند.
پذیرش ولایتعهدی این طرز تفکر را تصحیح کرد که امام معصوم علیه السلام و عالم دین نیز می تواند وارد عرصه سیاست شود و میان سیاست و دیانت آشتی برقرار سازد. |
اما آنگاه که امام رضا علیه السلام به دستگاه خلافت راه یافت و ولایتعهدی خلیفه را پذیرفت ، هم این طرز تفکر را تصحیح کرد که امام معصوم علیه السلام و عالم دین نیز می تواند وارد عرصه سیاست شود و میان سیاست و دیانت آشتی برقرار سازد.
گرفتن اقرار به حقانیت خود
یکی دیگر از انگیزه های امام رضا علیه السلام از ورود به دستگاه خلافت و پذیرش ولایتعهدی گرفتن اقرار به حقانیت خود و دیگر امامان معصوم بود که در این باره توفیقی مضاعف یافت ؛ آنچه در متن سند ولایتعهدی آمده و به امضای مامون رجال سیاسی و مشاوران ارشد او مانند یحیی بن اکثم عبدالله بن طاهر حماد بن نعمان و فضل بن سهل رسیده است گواهی روشن و تاریخی بر این واقعیت است مامون در بخشی از این سند چنین آورده است « ... و اکنون برای اختیار عهد خلافت و رعایت حال امت بعد از خلیفه و شایسته تر به این مقام، باید فردی باشدکه به لحاظ علم و ورع در دین نیز به لحاظ رعایت حقوق الهی برترین انسانها باشد من در این باره با خدای خویش مناجات کردم و از او خواستم تا آنچه را که مقرون به رضای اوست به من الهام کند..... پس از کوشش در به دست آوردن قضای الهی و تفحص در میان بندگان خدا و شهرهای او هیچ کس را جز علی بن موسی بن جعفر محمد بن علی حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام ، برای تصدی این مقام شایسته تر نیافتم؛ زیرا او را برخوردار از فضل کامل علم تمام ورع ظاهر زهد خالص، و بی رغبت به مال دنیا یافتم (پژوهشی در زندگانی امام علی بن موسی الرضا، شریف قریشی، باقر، ج 2، ص460) پس از فراغت از متن نامه و امضای آن از امام خواستند تا او نیز جمله ای در تائید بر آن بیفزاید از این رو امام در پشت سند عهدنامه جملاتی مرقوم فرمود که هم ناشی از عدم رضایت به این کار بود و هم خوشحال از این که توانسته است بر حقانیت خود از دشمن اقرار بگیرد . امام در فرازهایی چنین نوشت:
سپاس خدای را که آنچه بخواهد انجام داد و کسی را یارای چون و چرا در کار او نیست ، نگاه خیانت را می داند و بر اسرار نهفته سینه ها آگاه است و درود بر حضرت محمد که خاتم پیامبران است . آنچه در ذیل می آید سخنان من علی بن موسی است.
فرمانروای مومنان- که خداوند به صداقت و پایداری بر حق یاریش دهد و برای حرکت در راه رشد و رستگاری موفقش گرداند- حق ما را که دیگران نشاختند به رسمیت شناخت رشته های خویشاوندی را که گسسته بود به هم پیوست و جانهای بیمناک را آسودگی بخشید...و او ولایتعهدی خویش و فرمانروایی بزرگ را برای من – اگر بعد اوزنده باشم – قرار داده است (ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 376)
تبدیل تهدید به فرصت برای پاسخ به القائات شیطانی
در آن زمان موج فکری و فرهنگی بیگانه بر همه جاچیره شده بود و با خود ارمغان کفر و الحاد در قالب بحثهای فلسفی و تردید نسبت به خداشناسی و دیگر مسائل اعتقادی در پی داشت . این شرایط ایجاب می کرد که امام و شاگردان او امنیت یابند و زنده بمانند تا امت را از انحرافات پیش آمده نجات دهند. و دیگر آنکه با وجود مشکلات پیش آمده که سراسر جهان اسلام را فرا گرفته بود امام نمی توانست در خانه خود در مدینه بنشیند و از همانجا به خیل القائات شیطانی و شبهات کلامی و فلسفی جواب بدهد بلکه لازم بود به داخل حکومت آمده و از سر قدرت به انواع القائات و شبهات پاسخ دهد و با شرکت در جلسات مناظره علمی با اندیشمندان معاند و غیر معاند از اندیشه شیعی دفاع کند این بودکه امام دعوت مامون را اجابت کرد و با پذیرش ولایتعهدی خلیفه فرصتی مناسب برای پاسخگوی به شبهات موجود در میان مسلمانان فراهم آورد .
امام با پذیرش ولایتعهدی فرصتی مناسب برای پاسخگوی به شبهات موجود در میان مسلمانان فراهم آورد . |
جمع بندی و نتیجه گیری
ده سال از دوران امامت امام رضا علیه السلام هم زمان بود با خلافت هارون الرشید، پنج سال هم زمان شد با حکومت امین و پنج سال نیز با دوران اقتدار مامون هم زمان بود اما در این مدت آنچه که در چند سال پایانی عمر و امامت آن حضرت یعنی دوران حاکمیت مامون رخ داد امری بزرگ بوده و سوالی اساسی در پی داشته و دارد و آن چرایی دعوت مامون از امام برای رفتن به خراسان و چرایی پذیرش این دعوت از سوی آن حضرت است.
این تحقیق که به هدف پاسخ به چرایی دوم سامان یافته است بامراجعه به منابع معتبر توانسته در پاسخ به این سوال، به نکاتی اشاره کند که هر کدام پاسخی به چرایی یاد شده است.