
آقا! دلم برای حرم تنگ گشته است
پایم بدون حس شما لنگ گشته است
پایم بدون حس شما لنگ گشته است
چونان کبوترم که پرش را شکسته اند
یا آهویی که زخمی یک سنگ گشته است
یا آهویی که زخمی یک سنگ گشته است
اشکم صدای عطر تو را داد می کشد
آهم به نای تشنه، خوش آهنگ گشته است
آهم به نای تشنه، خوش آهنگ گشته است
دیگر زمان زمانه ی ماه و پلنگ نیست
اظهار عشق بر غربا ننگ گشته است
اظهار عشق بر غربا ننگ گشته است
دیدی در آن حوالی اگر دست و پا زنان
قلبی ز نصف وا شده خونرنگ گشته است
قلبی ز نصف وا شده خونرنگ گشته است
حتما منم، پرنده ی هجران کشیده ات
باری دلم برای حرم تنگ گشته است
باری دلم برای حرم تنگ گشته است
شعر از ابوالفضل دادا