روی دیوار قبر من با گِل، بنویسید السلامُ علی
حَجَةٌ الاغنیاءِ والفقرا، انت فی قلبنا امام رضا
بنویسید عاشقش بوده، در خیالش ضریح می دیده
صحن هارا مرور می کرده، هر شب از شوقِ وصل تا فردا
صورتم را به سمت قبله ولی، متمایل به چپ...فقط لطفا
بگذارید روی سینه ی من، تربتِ اصل مشهدُ الاعلی
من که مشهد نرفته ام یعنی، رفته ام دل به دوست نسپردم
بعد مرگم برای تشییع ام، ببریدم زیارتِ آقا
رفته روح از تنم ولی حالا، من هم اذنِ دخول می خوانم
متعجب نباش عطر حرم مرده را زنده می کند حتی
پای این شعر زار زار گریست، مادرم در هوای مرقد تو
پدرم بغض کرده کافی نیست؟ بطلب جان مادرت مارا
قدرِ یک بوسه روی گنبد او، دوست دارم کبوترش باشم
کاش روحم به خانه اش بپرد، قدر یک لحظه در حریم رضا