ده سال پس از مرگ هارون، در سال 203 هـ.. ق، حضرت امام رضا (علیهالسلام)، توسط مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید و در خراسان در وسعتی میان دو کوه در بوستانی از بوستانهای بهشت آرمید، تا حدیث شریف: (بَیْن جَبَلی طوٍس َقبْضَهٌ ُقبِضَتْ مِن الْجَنَّة) مصداق واقعی خود را بیابد. مأمون پیکر مطهر ایشان را در جوار پدرش هارون به خاک سپرد و بقعهای در آنجا بنا کرد که به بقعه هارونی مشهور شد و تا حدود سالهای 308 هجری قمری برپا بود.
در این دوران، حرم رضوی به صورت بنایی ساده به سبک آن زمان، بدون تزئینات و آثار هنری، با یک درِ محقر پیشِ روی مبارک بود. حرم با یک قبه، فاقد گنبد طلا و ضریح بود. زیرا در آن زمان، اعتقاد به بارگاه و گنبد و تزیینات آن نداشتند. درون حرم تنها دو صندوق چوبی، یکی بر مرقد منور امام (علیهالسلام) و دیگری روی گور هارون بود. هیچگونه بنایی در اطراف حرم وجود نداشت. اطراف حرم، به جز روستای نوقان، همه بیابان، زمینهای خالی از سکنه و چراگاه و محل زیست آهوان بود.
نفوذ حکام جور مخالف، جّو نامناسب منطقه، ترس از خلفا، نا امنی راهها، نظارت دقیق حکام بر حرکات و سکنات شیعیان و منع آنها از توجه به مرقد امام (علیهالسلام) و درک فیض زیارت از موانعی بود که بارگاه رضوی تا سالها بعد از شهادت امام (علیهالسلام)، به صورت همان بقعه بماند. تا سرانجام عنایات خدای تعالی نسبت به حرم مطهر رضوی، بر آن مقدر شد که باب رأفت حضرت رضا (علیهالسلام) به صورت بروز کراماتی روزافزون، گره از کار دردمندان و نیازآوران گشود. تداوم کرامات و معجزات آن حضرت، توجه و اقبال حاکمان را به خود جلب نمود و دلهای سنگین سلاطین و امرا را تواضع بخشید و بر آن داشت تا آنان در هر عصر و زمانی، ضمن حراست و حفاظت بقعه رضوی، اقدام به مرمت و تزیین آن نمایند.
منبع: اطلس حرم شناسی، زیر نظر: معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی