از هارون به من صدمه ای نمی رسد!
حضرت مکرر اشاره می کرد که از هارون به من صدمه ای نمی رسد. هنگامی که به حضرت خبر دادند عیسی بن جعفر به هارون تذکر داده و سوگند خورده است مدعی امامت را بعد از موسی بن جعفر به قتل برساند، و علی بن موسی به جای پدر نشسته و مدعی امامت است و هارون پاسخ منفی داده است، حضرت فرمود: از هارون به من صدمه ای نخواهد رسید.[1] و چون به آن حضرت گفته شد: شما به عنوان امام شناخته شده و خود را مشهور کرده اید، از شمشیر هارون خون می چکد؟! فرمود: جواب من همان است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر ابوجهل یک مو از سر من کم کند، گواه باشید که من پیامبر نیستم؛ من نیز می گویم: اگر هارون یک مو از سر من کم کند، شاهد باشید که من امام نیستم. و در حدیث دیگر وقتی به حضرت در مورد هارون هشدار دادند، فرمود: هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد! [2]
کشته شدن امین بدست برادرش مأمون
حضرت خبر داد به این که عبدالله (یعنی مأمون) محمد (یعنی امین) را خواهد کشت و چون راوی با تعجب پرسید، عبدالله پسر هارون، محمد پسر هارون را می کشد؟! فرمود: آری عبدالله که در خراسان است محمد بن زبیده را که در بغداد است، خواهد کشت و همین گونه نیز شد ... [3] و چون فرزند حضرت صادق (علیه السلام) علیه مأمون در مکه قیام کرد، حضرت به او فرمود: ای عمو! پدر و برادرت را تکذیب نکن، این کار سرانجام ندارد و پایان نمی پذیرد، و همین گونه شد و اندکی بعد، وی از سپاه مأمون شکست خورد و خود را خلع کرد. [4]
مقام و ثروت یافتن فردی که وضع نامناسبی داشت
روزی جعفر بن علی علوی با وضع نامناسب از کنار عده ای از جوانان بنی هاشم گذشت. آن ها او را به جهت ظاهر نامناسب او تحقیر کردند، حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: به زودی او را با مال زیاد و پیروان فراوان خواهید دید، حدود یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و وضع او نیکو گشت. [5]
منبع: کتاب حکایت آفتاب، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
---------------------------------------------------
1 . عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، 1/ 245.
2. همان، 2/ 262.
3 . المناقب، 4/ 363 (اعلام الهدایه، ص 34).
4. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، 2/ 207؛ بحارالانوار، 47/ 247.
5. الفصول المهمه، 247.