قرارمون مگه این نبود؟ چهاردهم ماه ...
وقتی که ماه کامله همه چیز زیباتره، همه چیز نزدیک تره.
توی زیبایی تو از همه چیز نزدیک تری، روشن تری... می دونی آدم دلش که تنگ میشه، نمی فهمه چطوری بار و بنه ش رو جمع میکنه، نمی فهمه چند صد کیلومتر چطوری می گذره... آدم دلش که تنگ میشه ، فاصله براش نامحدود ترین اتفاقه ممکنه ...
تو حواست همیشه به همه چیز هست... به چمدان های خالی، به راه های طولانی، به دلتنگی های غیر اتفاقی ...
شب که میشه، حواسم رو یه روشناییِ دور پرت میکنه... راست میگن که اونجا همیشه روزه ... راست میگن ...
عکس: نسرین سرکرده
متن: مهشاد عزیزی