ای رئوفی که بود مهر و عطوفت کارت
باز هم یک نگهت کرد دلم را غارت
نام سلطان به جهان هست برازنده تو
چه شکوهی است عیان از تو و از دربارت
یوسفی و همه در آرزوی دیدن تو
چه غنی و چه گدا مشتری بازارت
تب عشق است که در جان و دلم افتاده
تو بگو من چه کنم با عطش دیدارت
مهربانا .. زکرم باز مرا هم تو بخوان
باز من را بطلب از کرم سرشارت
در حرم غلغله برپاست یقینا آقا
جا دهی باز مرا هم به صف زوارت
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..