عاشق عشقم و دامان رضا می گیرم
من ناقابل از این راه بها می گیرم
رونقی نیست اگر در دل ویرانه ی من
میروم مشهد و از شاه صفا میگیرم
موقع درد نباشد به طبیبم حاجت
تا که از پادشه طوس شفا میگیرم
پیش هر کس نکنم سفره قلبم را باز
از سگ کوی رضا درس وفا می گیرم
روزگاریست دلم تیره شداز بار گناه
روشنی دل از ایوان طلا میگیرم
فقرا را نبود به می خانه چه باک
از معین الضعفا شور و نوا می گیرم
دل خوشیم همه از بدو تولد این است
از غریب الغربا کرببلا می گیرم
بگذارید بگویند که دیوانه شدم
من رضا گفته ام و بوی خدا می گیرم