درحریمت به خدا از دو جهان آزادم
از همان کودکیم عاشق گوهر شادم
دل بیمار من از روز ازل دست تو بود
جای دیگر نروم ، باتو رضا آبادم
آمدم مادر من را تو شفایش بدهی
من دخیل تو و آن پنجره ی فولادم
مطمئنم نوکرت را رو سفیدش میکنی
نذر یک گوشه نگاهت همه ی اجدادم
آمدم در حرمت تا تو پناهم بدهی
چون که از روز ازل عاشق نوکر زادم
آمدم تا که بگویم بخدا منتظرم ..
در سراشیبی قبرم برسی بر دادم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا