دگر باره کوچه باغ دلتنگی هایم را با پرتویی از شعاع شما منتهی میکنم تا روی قلب خسته ام نامتان را لمس کنم و انگشتان نیمه جانم را برای گرفتن بارگاهتان التماس می کنم !
تار و پود وجودم یخ زد ..
از همان لحظه ای که برای بار آخر از باب الجـــ❤️ـــواد دست به سینه از محضرتان خداحافظی کردم ..
مولا اینجا هوا بس ناجوانمردانه سرد است ..
آتش غفلت روز به روز شعله ور تر میشود و کار و کاسبی وجدان روز به روز کساد تر !!
از شما دورم اما ....
از بزرگترها شنیده ام هر کجا که باشی دست به سینه که بگذاری و رو به بارگاهتان خالصانه که بخوانمتان ..
انگار در جوار حرمتان شما را زیارت کرده ام ..
پس در میان آسمان ها حرمتان را دوباره می بویم و اذن دخول می خوانم ..
"اللهم انی وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیک"
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا