آمدم باز و سخن با تو فراوان دارم
باز دست تهی و پای گریزان دارم
باز میباری و میبخشی و مهمان داری
باز میبارم و موّاجم و طوفان دارم
کاش یک لحظه کرم کرده نگاهم بکنی
من که هر ثانیه نجوای رضا جان دارم
دست از عالم و آدم به امیدت شستم
باز هم دست به دامان تو سلطان دارم
بعد از آن شب که حرم بودم و باران بارید
خاطرات خوشی از بارش باران دارم
حسّ من موقع پابوسیَت آقا اینست
که به لب زمزمهٔ آیهٔ قرآن دارم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا