خاک بودم که به من قیمتی از زر دادند
مستِ عشقت شدم و باده مکرر دادند
پدر و مادر من مثل کبوتر بچه
زود من را به سوی گنبد تو پر دادند
پشت در ماندن ما نیز صفایی دارد
هرچه دادند به ما ، پشت همین در دادند
"جمع کردن"به درِ خانهی تو بیمعناست
"ضرب کردند"هرآنچیز به نوکر دادند
روزی ام را صدقه از درتان میگیرم
کم طلب کرده ام و چند برابر دادند
کربلا خواستم از درگه آقام رضا
آنقدر زار زدم تا به من آخر دادند
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا