دوباره لرزه به زانوی زائر افتاده
قلم به دستِ گنه کارِ شاعر افتاده
کنارِ دربِ ورودی ، دو دست بر دیوار
توان نمانده برای گدایتان این بار
دو قطره اشک به چشم و دعای اذنِ دخول
اجازه میدهی ای هشتمین نگارِ رسول؟
قدم قدم جلو آمد ، دلش چه آشوب است
چقدر حالِ دلش در کنارتان خوب است
سلام حضرتِ سلطان ، سلام حضرتِ نور
دوباره آمده اینجا ، مسافری از دور
درونِ صحنِ شما هر غریب می آید
صدای ناله ی «اَمَّن یُجِیب» می آید
چقدر زائرِ خسته به زیرِ سَر داری
تو از تمامیِ حاجاتشان خبر داری
نمیشود که کسی بی نصیب برگردد
هر آنکه پیشِ تو آید مُجیب برگردد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا