گفت وگوی آستان نیوز با پیرترین نقارهچی حرم رضوی
هرگاه دلت از زمینیان گرفت و عزم سفر به قطعهای از بهشت در ایران را کردی، بی شک به زیارت امام مهربان در دیار طوس می روی. بعد از غسل و اذن دخول خواستن، خواندن دو رکعت نماز عشق و زیارتنامه خستگی راه از تن رنجورت دور می شود و آسمانی می شوی....
در این بین صدای طنینی از نقاره خانه حرم بلند میشود، گویی دلت بی پروا میلرزد و اشک دیدگانت را خیس میکند. تا کیلومترها آن طرفتر این صدا خودنمایی میکند و تو شاید ندانی که در پس این صداها چه اسراری نهفته است. به سراغ پیرترین نقاره چی حرم نورانی رضوی رفتهایم تا از خودش و حکایتهای حرم و زندگیاش برایمان بگوید.
• خودتان را معرفی کنید؟
حاج احمد اقوام شکوهی، متولد بهار 1305 هستم و اهل و ساکن مشهد مقدس. از کودکی در همان خانهای که به دنیا آمدهام زندگی میکنم. در حال حاضر نود سال سن دارم. حالا در اطراف خانهام، برجهای بلند و هتلهای مختلفی سر به فلک کشیده اند و خانه کوچکم در بین آنها قرار دارد. به خاطر تعلق خاطری که به خانه پدریام دارم، قصد ندارم آن را تخریب کنم. دلم میخواهد تا آخرین روز حیاتم در این منزل که یادآور خاطرات تلخ و شیرین است، زندگی کنم. هر کسی به من پیشنهاد تخریب خانه ام را میدهد به او میگویم: « اگر باغ ملک آباد را هم به من بدهید، من خانه خودم را دوست دارم، چون وقتی سرم را روی بالشت میگذارم صبح با مناجات بیدار می شوم. نمیتوانم از حرم دل بکنم.
خانه ام در نزدیک حرم قرار دارد. از صحن هدایت تا نقارخانه، این مقدار تقریبی فاصله خانه ام تا حرم است که هر روز با پای پیاده میآیم و برمیگردم. خدا را شکر می¬کنم که با وجود کهولت سن میتوانم این مسیر را بدون اینکه به کسی نیازی داشته باشم، طی میکنم.
بنده سواد خواندن و نوشتن ندارم. چهار برادر و دو خواهر داشتم. مادرم خانه دار و پدرم کارش در آن زمان ساختن زنجیر و افسار برای اسبها بود. هفتاد و یک سال است صبح و عصر در خدمت نقارخانه غریب الغربا امام رضا(ع) هستم، هر روز برای خواندن نماز جماعت به حرم می آیم و خوشحالم همیشه در خدمت آقا و مولایم هستم.
• اولین باری که به زیارت رفتید را به خاطر میآورید؟
از آنجایی که ساکن مشهد بودم و خانهمان در نزدیکی حرم قرار داشت، هر روز به اتفاق مادرم به زیارت میآمدم. مادرم از سادات بودند و برای حرم مطهر ارزش بسیاری قائل بودند. در همین رفت و آمدهای روزانه به حرم باعث شد تا من نیز ارادت خاصی نسبت به امام رضا(علیه السلام) پیدا کنم.
• چه شد که به سمت نواختن نقاره رفتید؟
پدربزرگ، عموها و سه تا از برادرانم در نقارهخانه فعالیت میکردند و من به تبعیت از آنها و عشقی که به این کار داشتم این حرفه را آموختم. از نوزده سالگی به عنوان همراه و به نیابت از برادرانم در نقاره خانه مشغول شدم و کار نواختن را انجام میدادم. بسیار به کارم علاقمند بودم و هر روز برای انجام وظیفه می آمدم. حتی یک روز هم تعطیلی نداشتم و در بدترین شرایط در نقاره خانه حضور داشتم. همه اینها دست به دست هم دادند تا در سال 1349 با حکم رسمی جزو نقاره زنان امام رضا(ع) شوم.
• نقاره در حرم آستان قدس رضوی در چه ساعاتی از روز نواخته می شود؟
نقاره نوازی در آستان قدس رضوی از اواسط قرن نهم شروع شد. در سال 860 ه.ق میرزا ابوالقاسم بابر، نوه گوهرشاد از هرات به مشهد آمد و دستور داد در باغ حرم نقاره بزنند. از آن به بعد تاکنون در ادوار مختلف نقاره نوازی ادامه دارد و تنها یک بار از سال 1312 تا سال 1320 به دستور رضاخان تعطیل شد.
در حال حاضر ساختمان تاریخی نقارخانه در صحن انقلاب قرار دارد و در طول سال به غیر از دو ماه محرم و صفر و ایام سوگواری و شهادت امامان معصوم(ع)؛ در شبانه روز دو نوبت به مدت بیست دقیقه نواخته می شود. نواختن طبل وکرنا پیش از طلوع و غروب آفتاب است و در اعیاد مذهبی و میلاد امامان (ع) هم مجددا دو بار دیگر قبل از نماز صبح و بعد از نماز مغرب به مدت بیست دقیقه نواخته میشود.
• با توجه به اینکه شما پیرترین نقارهچی حرم هستید؛ چقدر مورد عنایت امام رضا(ع) قرار گرفته اید؟
من همیشه مورد لطف و توجه امام غریبم بودم و هستم. در خیلی از شرایط سخت با کرامات ایشان از طوفان خطر رهانیده شدم. چند بار به بیماری سختی مبتلا شدم و با معجزاتی که اتفاق افتاد رخت عافیت بر تن کردم و هنوز با این کهولت سن خدمتگزار ایشان هستم.
• شغل اصلیتان چیست؟
من بازنشسته تراشکاری هستم. همان زمان که مشغول کار شدم با صاحب کارم قرار گذاشتم که به عنوان یک کارگر نمیتوانم بیشتر از نصفه روز فعالیت داشته باشم، چون مهمترین کار در زندگیم حضور به موقع در نقاره خانه بود.
• از ازدواجتان بگویید؟
پدرخانمم پسر عموی پدرم و نقاره خانه چی بود. از آنجایی که فامیل بودیم و در گذشته خانوادهها عروس پسرشان را انتخاب میکردند، من مطیع اوامر والدینم بودم. یک روز که از سرکار آمدم با خواهرم رفتیم تا دختری را که برایم انتخاب کرده بودند از نزدیک ببینم. خانمم چادر سرش کرده بود و من خجالت میکشیدم به صورتشان نگاه کنم. خواهرم گفت : «یه چیزی بهش بگو..» اما من از روی شرم خیس عرق شده بودم و حتی یک نگاه هم به ایشان نیانداختم.
با عجله از اتاق بیرون آمدم، نفس عمیقی کشیدم، پیرزنی که در خانه همسرم زندگی میکرد به سمتم آمد و گفت:«تو اینو نمیخوای؟» من گفتم: «برای چی نمیخوام. میخوام اما روم نمیشه بگم...» بعد از چند روز با مهریه 500 قرون، در حرم عقد کردیم و درخانه پدریام ساکن شدیم. هنوزم در خانه پدری با همسرم زندگی میکنیم. به شکر خدا چهار دختر و دو پسر دارم.
• روزی چند بار به حرم مشرف می شوید؟
روزی دو بار. صبح زود موقع مناجات از خواب برمیخیزم و بعد از خوردن چای، عازم حرم می شوم. بعدا از خواندن نماز به سمت نقارخانه میروم و بیش از صد پله را بالا میروم. بعد از اتمام وظیفهام به خانه برمیگردم و تمام روز را کنار همسرم سر میکنم. یک ساعت و نیم مانده به غروب باز هم به حرم میآیم و بعد از نواختن نقاره و خواندن نماز به خانه برمیگردم. در ایام سوگواری و محرم که نقاره خانه تعطیل است، حتما روزی دو بار به حرم میآیم.
• در آن زمانی که 19 ساله بودید و به عنوان خادم و نقارهچی پا به حرم گذاشتید، حال و هوا و فضای حرم و نقارهخانه چه شکلی بود؟
در صحن حرم یک جوی آب پهنی وجود داشت و آب چشمه گیلاس در آن جاری بود. دور سقاخانه میآمد. نقارخانه در آن زمان چوبی بود و سقفش شیروانی بود. جلویش سردری داشت که من و نقاره چیهای دیگر از زیرش به وسیله نردبان به بالای نقارخانه میرفتیم.
وقتی برف زیادی میبارید تا زانو در برف فرو می رفتم تا برای نواختن نقاره خودم را به صحن برسانم. برفها بر روی سردر نقارخانه به صورت قندیل در میآمدند، اما من به هیچ چیز توجه نمیکردم و با عشق روزی دوبار به حرم میآمدم. آتش درست میکردم و طبلهای مان را خشک میکردم، تمام طبلها از کارهای دستی خودم است. هروقت طبلی پاره شود، پوستش را آستان قدس تهیه میکند و من آنها را مرمت میکنم. نقاره خانه جدیدی که هم اکنون ملاحظه میکنید حدود پنجاه و یک سال پیش ساخته شده است.
• در زمان های گذشته، حضور مردم در حرم چگونه بوده است؟
در آن زمان زوار بسیار کمی به مشهد مقدس مشرف میشدند. چون مانند امروز امکاناتی مانند ماشین، هواپیما و قطار نبود. در مشهد یک اتوبوس کار میکرد که همیشه در حال تردد بوق میزد و شاگرد اتوبوس داد میزد: «ارگ باغ ملی؛ ارگ باغ ملی». در آن زمان یک قرون میگرفت و مردم را به ارگ باغ ملی میبرد تا در آنجا گشت بزنند و لذت ببرند. در مشهد آن زمان چند ماشین پیکان بیشتر وجود نداشت. این همه ساختمانهای بلند، خیابانهای متعدد و جمعیت فراوان وجود نداشت.
مردم بیشتر با قافله به مشهد میآمدند. مثلا یک قافله از مازندران میآمد و چاووشی میخواند. اکثرا با اسب و با پای پیاده مشرف می شدند. در قدیم در نزدیک حرم کوچه ای بود به نام کوچه سیاه آب که در آن چهار کاروانسرا قرار داشت. این زوار در این کاروانسراها مستقر میشدند و به حیواناتشان علوفه میدادند تا در طول چند روزی که در مشهد هستند کمی این زبان بستهها خستگی درکنند.
زوار بعد از چاووشیخوانی و اتراق در کاروانسراها، به زیارت میآمدند و هشت روزی را در حرم سر میکردند و بعد از آن با پای پیاده یا سوار بر اسب و قاطر به شهرهای خود برمیگشتند.
• فرق زائران قدیم و زائران الان چیست؟
زوار قدیم و جدید فرقی با هم ندارند، همه به عشق امام رضا(ع) به صحن پا میگذارند و به دعوت حضرت به این شهر مشرف میشوند. در قدیم مردم با لباس فرم مخصوص مثلا مادر خودم با روبند میآمد. وقتی حجاب قدغن شد؛ مادرم نمیتوانست هر روز به حرم بیاید و در روضهخوانیها شرکت کند.
هرکسی عقیدهای دارد و هر کسی که به این حرم پا میگذارد، محترم بوده، هست و خواهد بود. خوشا به حال کسانی که به زیارت میآیند یا این که در این حرم معنوی خدمت میکنند. حضرت به همه نظر خواهد کرد.
• در مورد فضای صحنها از گذشته تا به امروز بگویید.
در گذشته صحنها بسیار محدود بود. در اکثر مواقع صحنها خلوت بود و کبوتران به راحتی در حرم به پرواز در میآمدند و روی بام و روی صحن مینشستند و دانه بر میچیدند. فضای حرم با پرواز کبوترها معنای دیگری داشت، صحنها بعد از سالها گسترش یافت و فضای بیشتری در اختیار زائران قرار گرفت، چون روز به روز به کسانی که به این مکان مقدس میآمدند، بیشتر و بیشتر می شد. ماشاالله آنقدر جمعیت زیاد است که کبوتران کمتر می توانند جایی را برای نشستن در صحنها پیدا کنند.
در گذشته هنگام سال تحویل یک یا دو صحن پر از جمعیت میشد، اما الان علاوه بر صحنها، تمام خیابان¬های منتهی به حرم مملو از جمعیت عظیم و عاشق علی بن موسی الرضا(ع) هستند.
• از ماه مبارک رمضان در گذشته بگویید.
در قدیم در مسجد گوهرشاد، بازار بزرگی وجود داشت که الان تبدیل به ساختمان شده است. در این بازار، کسبه و فروشندگان طبق های خرما، باقالی و... جلوی درب های حجره های شان می گذاشتند تا روزه داران افطار کنند. مردم شب ها به مسجد گوهرشاد می رفتند و پای منبر می نشستند و به روضه و سخنرانی گوش می دادند.
ماه رمضان در مشهد قدیم، شب های پر شور و هیجان و پر جنب و جوشی در حد فاصل افطار تا سحر داشت. قلیان خانه باز بود و مردم بعد از افطار به آنجا می رفتند و چای می خوردند و قلیان می کشیدند. حمام های این شهر در شب ها باز بود تا مردم بتوانند به راحتی و بدون دغدغه از آن استفاده کنند.
در حرم رضوی فقط به خادمان حرم، سحری و افطاری می دادند و مانند الان خدمت رسانی آن چنانی به زائران روزه دار نمی شد. در آن زمان هنگام سحر در گلدسته ها می خواندند و دوساعت بعد از آن شروع می کردیم به نواختن نقاره تا مردم با صدای نقاره از خواب بیدار شوند و خواب نمانند. سحری بخورند و خودشان را برای نماز صبح آماده کنند. در آن زمان این همه ساختمان وجود نداشت تا جلوی انعکاس صدای نقاره را بگیرد. صدای طبل و نقاره تا دوردست ها به گوش می رسید. الان هم این سنت را حفظ کرده ایم و در هنگام سحر نیم ساعت نقاره می زنیم. و نکته مهم این است که دیگر بعد از طلوع آفتاب در ماه رمضان نقاره نمی زنیم.
• از روزه گرفتن های خود خاطره ای دارید؟
من قبل از آن که به سن تکلیف برسم روزه هایم را کامل می گرفتم. خانواده ام همیشه تشویقم می کردند تا بتوانم روزه ام را تا افطار نگه دارم. بیشتر در جاهای خنک و سرداب می ماندم تا زیاد احساس تشنگی نکنم.
الان دوست دارم بر سر سفره افطارم همسر مهربانم سوپ، پنیر و گردو بگذارد و با هم افطار کنیم. در شب های احیاء در محله مان حسینیه ای وجود دارد که در آن قرآن به سر می گیریم و برای آمرزش و مغفرت مان، دعا می کنیم. در این شب ها به مدت سه شب به روزه داران افطار و سحر می دهیم.
• از حال و هوای حرم در ماه مبارک رمضان بگویید.
هر لحظه و هر دم حضور در این بارگاه؛ عظمت و جلوه های معنوی خاصه خود را دارد، اما ماه رمضان به صورت ویژه ای در طول ایام سال خودنمایی میکند. علاوه بر مراسم ترتیل خوانی قرآن کریم، بزرگترین مراسمی که هر ساله برگزار می شود، مراسم اکرام رضوی است که هر شب هزاران نفر در صحن هدایت با افطار پذیرایی می شوند. در شب شهادت امیرالمومنین ایتام مشهد نیز به این جمع می پیوندند.
• از فرزندانتان کسی در نقاره خانه کار نواختن را انجام میدهد؟
دو پسرهایم و نوههام هم نقاره می زنند و بعد از من، ان شاءالله سالها خدمت میکنند. البته دو تا از نوه های برادرم هم مشغول هستند.
• به کسانی که علاقه دارند نقارهچی شوند، چه توصیهای میکنید؟
نواختن نقاره عشق به مولا میخواهد و ارادت به معصومین(ع). سه تا چهارماه طول میکشد تا یک فرد این کار را یاد بگیرد . جوانان باانگیزه و مشتاق میتوانند با ثبت نام و پیگیری به جمع نقارهچیان حرم رضوی بپیوندند و بتوانند تعلیم ببینند. البته تمام این امر باید توسط معاونت اماکن متبرکه و هسته مرکزی گزینش آستان قدس رضوی صورت گیرد.
• شنیدهایم شعر هم میگویید، صحت دارد؟
من شعر نمیگویم، فقط شعر صدای کرناها را گفتم. هشت نفر کرنا می زنند و در یک ردیف می ایستند. یکی شان بالاتر از بقیه می ایستد و به عنوان تک نواز گروه می شود. ایشان اول به گنبد مطهر سلام می کند و می گوید:
-سلطان دنیا و عقبا علی بن موسی الرضا
بقیه جواب می دهند: « امام رضا(ع) »
-امام رضا
-« غریب رضا »
-مولا، مولا، مولا، رضا جون، رضا جون، رضا جون
- یا امام غریب، امام رضا
-«رضا جون، رضا جون ، رضا جون »
-دوردوران امام رضا
ای دادرس بیچارگان
ای دادرس درماندگان
-« فریادرس فریاد رس »
وقتی میخواهند کرناها را بر روی زمین بگذارند همه میگویند: «یا فتاح، یا فتاح»
• برخورد زائران با شما به عنوان پیرترین نقارهچی حرم رضوی چگونه است؟
همه کسانی که مرا می بینند با سلام و احوال پرسی التماس دعا دارند و من هم به همه شان میگویم برای شما دعا میکنم. همیشه از خدا و امام رضا(ع) می خواهم حاجت مردم را برآورده سازد، همه عاقبت به خیر شوند و عمر با عزت داشته باشند. برای همه دعا میکنم چون همه گرفتارند و بعضیها بعدا میآیند و میگویند: الحمدالله مشکلشان حل شده و هرچه دارند از برکات این امام غریب است. البته بعضی ها هم هستند از تلویزیون بنده را دیده اند و دورادور من را میشناسند. وقتی به زیارت مشرف میشوند و مرا میبینند، به همراه بچههایشان درخواست می کنند تا با من عکس بگیرند. من دل هیچ کس را نمیشکنم؛ با همه عکس میگیرم و به حرف دلهای شکسته گوش میدهم.
• حرف آخر...
من در زندگیم چیزی ندارم. هر چه دارم به برکت امام رضاست. هر چه در زندگی خواستم به دست آوردم، با عزت و آبرو زندگی کردهام، هیچ گاه محتاج کسی نشدم و تمام فرزندانم را آبرومندانه به سرو سامان رساندم. فقط آرزو دارم آن دنیا امام رضا(ع) شفاعتم را کند و به دادم برسد. از خدا میخواهم به شما و همه مخاطبانتان عمر باعزت بدهد و حاجتهایتان برآورده شود.
منبع :http://news.aqr.ir/