هوسم بود بیایم حرمت،حیف..نشد
کهخراسانیبشوم از کرمت،حیف..نشد
آرزو داشتم موقع باریدن چشمان ترم
بین چشمم بنشیند قدمت،حیف..نشد
آرزو داشتم این دل که شده قبرستان
شود احیا ز مسیحای دمت،حیف..نشد
ابرِ الطاف تو بارید،منم "لَمْ یَزْرَع"
کاشمیشدکه بِرویَم ز نمت،حیف..نشد
کاش در برگهٔ اوراق گداهای خودت
نقش میشد دل من با قلمت،حیف..نشد
کاش میشد عددی میشدم از جمع شما
تا حسابم بکنی با رقمت،حیف..نشد
ترسم ایناست بگویم دمِ پیری به خودم
"نشدم پیر به زیر پرچمت،حیف..نشد"
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا