پُر شده از خونِ دل در سینهام انبارها
خیس شد پیراهنم از بارش رگبارها
من به خواب غفلتی سنگین فرو رفتم،ولی
باز راهم دادهای در مجلس بیدارها
منخرابشکردمُ..فورا درستش کردهای
آبرویم را خریدی بارها و بارها
رنگ و بویی که گرفتم از قبال نوکریست
نوکریات گُل بسازد از تمام خارها
وایعجبصحنُ عجبگلدستهها و گنبدی
بوسه باید داد بر دست همه معمارها
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا