چند وقتیست غزل بی سر و سامان شده است
قافیه،وزن،ردیفم چه پریشان شده است
چند وقتیست که اصلا همهٔ حاجت من
پر کشیدن به حوالیِ هواتان شده است
شاعر بی رمقت خسته،کلافه،دمغ است
چون دوباره دل او تنگ خراسان شده است
و خراسان چه بهشتی شده از پا قدمت
شهر تو آبروی کشور ایران شده است
حرف جنت نزن اینجا،که ازین صحن و سرا
صحن جامع خودش اندازهٔ رضوان شده است
کربلایی که همه گریهکنان میطلبند
پشت این پنجرهفولاد نمایان شده است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا