در بهاری که هوایت نکنم پاییزم
از سر حلقهٔ گیسوی تو حلق آویزم
سر خود را به روی دست گرفتم اما
سر به زیرم من از این پیشکش ناچیزم
سر هر کوچه اگر سنگ ملامت بخورم
باز از عشق تو ای دوست نمی پرهیزم
پیش من نام خودت را ببری میبینی
مثل یک مادر غمدیده بهم میریزم
بخدا جنبه ندارم کرم اینقدر نکن
ظرف من ظرفیتش پر شده و لبریزم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا