کاش این شعر مرا سمت خراسان ببرد
سمت سرسبزترین پرچم ایران ببرد
به تماشای دل خستهٔ باران ببرد
سمت یک صَحنِ پر از قَلبِ پریشان ببرد
عشق در گوشهٔ ایوان تو دیدن دارد
به صفایت قسم این عشق شنیدن دارد
مرغ طبعم بخدا میل پریدن دارد
نمک حضرت خورشید چشیدن دارد
باز هم آمدهام تا به شما رو بزنم
در و دیوار تو را با مژه جارو بزنم
صبح،نقارهزنان نغمهٔ یا هو بزنم
گوشهای پای همین پنجره زانو بزنم
من و خورشید در این صحن هم آغوش شدیم
دست بر سینه،رضا گشته و خاموش شدیم
باده از جام رضا خورده و مدهوش شدیم
دست در دستِ رضا زائر شش گوش شدیم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا