دِلِ خرابِ منو وعدههای احسانت
دلم شکسته چو آیینههای ایوانت
چه سرمهها که برای فرشتهها اینجا
درست میشود از خاکِ پایِ مهمانت
طنین دلکش نقارهخانهات میگفت
وزیده است دوباره نسیمِ درمانت
کویر سوختهٔ جان مرا بیا بنواز
به معجزات نگاهت به عطر بارانت
زدم گره غم خود را به پنجره فولاد
بیا گره بگشا دست من به دامانت
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا