غزل - خدا آمد
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )

 

شبـی انــدر سرمـستی مـرا بر جــان ندا آمد
که ای دلداده! دل واکن؛ خدا آمد خدا آمد
دری از آسمـان وا شد دلم سجاده بر جان شد
مرا جانی دگر گویی،  به سوی تن فرا آمد 


» ادامه مطلب
غزل - ساز عمل
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )

 


هرکه اندر زندگی چون گل تبسّــم کرده است
رد غم را از دل اندر این جهان گم کرده است 
نـام وجاهــی خوش بیابــد در جهـــان وآخرت
هر که در راه خدا خدمت به مردم کرده است 


» ادامه مطلب
غزل - جام عبرت
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )

 

تا کــی به بند عشــــرت و چند عشیـرتی
چشــمی گشـــا به کار جهان از بصیـرتی 
در دور روزگـــــار به پنـدار خود مپیــــچ
بگشــــا دریچــــه ای به جهـان حقیقتی


» ادامه مطلب
غزل - تاب مهر
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )

 

زخوناب دلــــم پر کرده جــامش را شقـایق
از آن روزی که چشمم را گشودی بر حقایق
دلــم افتــــاده ی درد است و درمانــی ندارد
طبیبی باید این دل را؛ طبیبی چون تو حـاذق 


» ادامه مطلب
غزل - کوچه گرد عشق
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )

 


مــی به جام وجــام مــی در دست بادا
جمـــــلـه مشتـاقـان عالم، مست بادا 
یار من تردست عشق است ار به عالم
دل اسیـــر حقّــــه ی تــردسـت بادا


» ادامه مطلب
غزل - درمان غم
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )
 


برخـدا بسپــرده ام دل در دل  طوفان غـــم
گر چه هردم آورد هیجا، همی گُـردان غم
کینــه ها چون برف بهمن می نشینـد بام دل
تا بسازد سینه ام را عرصه ی جـولان غــم 


» ادامه مطلب
غزل - صفحه ای از حشر و نشر
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )
 


چون گل آمد صحن بستان؛ محشری بر پا نمود
صور اسرافیل بلبل هم در آن غوغا نمــود
نغمه ی بلبل چو شور افکن شد اندر بــاغ گــل
چشــم عالم را به نور دلبـــری بینا نمود


» ادامه مطلب
غزل - در غم هجران
نوشته شده توسط باغ شعر

اِ لیـــار    (جبار محمدی )
 


چه کنـد باغم هجـران تـو این بلبل جـان
کــی سـرآیـد به سرا پـرده ی غم دور زمان 
دل اگر باده زجـام تـو نگیــرد؛ چـه کنـد
بی تو جانی نبرد؛ چونکه تویی چشمه ی جان 


» ادامه مطلب


( تعداد کل صفحات: 2 )

[ 1 ] [ 2 ]