جستجو در وبلاگ

درباره ما

آخرين مطالب

بایگانی

آمار وبلاگ



ساختار سیاسی و اجتماعی ایل بختیاری

 بررسي تحليلي ساختار قدرت سياسي، اجتماعي در ايل بختياري از قاجاريه تا انقلاب اسلامي

 چكيده ايل بختياري يكي از ايلات مهم و مقتدر جنوب ايران بوده است كه در طول تاريخ خود، فراز و فرود بسياري داشته و نقش به سزايي در تاريخ ايران و تحولات اين كشور ايفا نموده است . ساختار اجتماعي سياسي بختياري ها از الگوي خاصي پيروي نموده است و در طول تاريخِ دچار تغيير گرديده است ، قدرت در بختياري برخلاف جوامع عشايري ديگر از سطوح ولايه هاي مختلفي تشكيل شده بود.ساختار تيره اي بختياري را، كه از كوچكترين جزء يعني خانواده يا بهون(سياه چادر) تا بزرگترين آن يعني شاخه (لنگ) را دربر مي گرفت خود به خود باعث تفرق و پراكندگي قدرت  مي گرديد به هنگامي كه همه اين اجزاء با يكديگرمتحد و يكپارچه مي شدند تشكيل ايل یا اتحاديه ايلي را  مي دادند .اگرچه در گذشته خوانين در رأس ساختار سياسي و كلانتران ، كدخدايان و ريش سفيدان به ترتيب بعد از آن ها قرار داشتند، اما با قدرت گرفتن دولت مركزي و گسترش پاسگاه هاي نظامي به تدريج از قدرت خوانين كاسته شد و ساختار سياسي بختياري ها دچار تغيير گرديد، به طوري كه امروز خوانين در ساختار قدرت بختياري ها جايگاهي ندارند

اينكه ساختار قدرت سياسي و اجتماعي در گذشته جامعه بختياري چگونه بوده  ودر طول زمان چه تغييراتي داشته است و عوامل اين تغييرات چه بوده اند؟ مسأله اي است كه در اين مقاله مورد بررسي  و تحقيق قرار گرفته است .و هدف  از اين پژوهش« بررسي تحلیلی ساختار قدرت در ايل بختياري» از قاجاريه تا انقلاب اسلامي  است، اين مقاله با روشي توصيفي و تحليلي بر پايه منابع كتابخانه اي درصدد پاسخ گويي به اين مسأله است و پس از ارزيابي داده هاي تاريخي و تجزيه و تحليل آنان به سازماندهي و استنتاج از آن پرداخته است.
 

مقدمه بختیاری ها بزرگترین ایل ایران هستند که در محدوده ی جغرافیایی شامل شمال و شرق استان خوزستان،قستمی از استان های لرستان،چهارمحال وبختیاری و اصفهان سکونت دارند.اگرچه حاکمیت خوانین، وابستگی شدید به روسای قبایل ، زندگی کوچ نشینی وابسته به چراگاه و مراتع ، اقتصاد معیشتی و دامپروری، وحدت قبیله ای و عصبیت قومی و نظام خویشاوندی پدر تباری و مرد سالاری و همبستگی های سببی و نسبی از مشترکات ایلات ایران می باشد ، اما ایل بختیاری از لحاظ شکل ساختار سیاسی و سارمان اجتماعی وجوه تمایزی با ایلات دیگر دارد.  
       آشنایی با ساختار اجتماعی وتشکیلات درونی جامعه بختیاری در گذشته و امروز می تواند کمک شایانی به شناخت دقیق این گروه از مردم ایران نماید اگر چه سئوال اصلی مورد نظر در  مقاله این است که: «ساختار قدرت سیاسی اجتماعی ایل بختیاری از عصر قاجار تا انقلاب اسلامی چگونه بوده است ؟» اما در همین زمینه به سئوالات فرعی دیگری نیز پرداخته شده است که این سئوالات عبارتند از :
     - ساختار قدرت سیاسی و سازمان اجتماعی بختیاری ها در گذشته وامروز چگونه بوده است؟
    - طبقات قدرتمند که در رأس هرم قدرت بختیاری قرار داشتند کدامند وچه تغییراتی در وضعیت آن ها بوجود آمده است ؟

فرضیه ها- ساختار قدرت سیاسی اجتماعی در ایل بختیاری از قاجاریه تا انقلاب اسلامی دچار دگرگونی شد. خوانین جایگاه خود را از دست دادند ،شیوه زندگی مردم، سنت ها و رسوم اجتماعی و نظام معیشتی آنان دچار تغییر شد . 
- به نظر می رسد عواملی مانند کاهش قدرت خوانین و از دست دادن جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان، گذار از زندگی کوچ نشینی به یکجانشینی ،سیاست اسکان عشایر پهلوی اول و کاهش اتکاء بختیاری ها به اقتصاد معیشتی و دامپروری در تغییرات ساختار سیاسی و سازمان اجتماعی آنان تأثیر داشته است.
ساختار هرم قدرت سیاسی اجتماعی بختیاری ها نسبت به گذشته دگرگون گشت و از میزان قدرت طبقات بالای هرم قدرت مانند خوانین، کلانتران کاسته شده است.
   درزمینه پیشینه تحقیق یا قلمرو موضوعی نزدیک به آن اگرچه در برخی منابع تاریخی نظیر تاریخ بختیاری  نوشته سردار اسعد بختیاری، یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری مطالبی نگاشته شده است،لیکن تاکنون در تحقیقات جدید در حد تتبع، به طور مستقل پژوهشی منسجم، مبتنی بر «بررسی ساختار قدرت در ایل بختیاری »انجام نشده است ،هرچند باید از اقدام سکندرامان اللهی بهاروند یادکرد که در اثر خود« قوم لر» به بیان مطالب مختصری درباره ی این موضوع پرداخته است همچنین باید از  محققانی هم چون جواد صفی نژاد در کتاب لرهای ایران ،غفارپوربختیار درکتاب جامعه بختیاری و تحولات
ایران اشاره نمود که درآثار خود به صورت گذرا و محدود در این زمینه مطالبی را بیان کرده اند.
مقاله حاضر را می توان پژوهشی مستقل و تحلیلی درباره ی این موضوع «ساختار قدرت سیاسی و اجتماعی در ایل بختیاری» محسوب کرد. دراین پژوهش چگونگی شکل گیری ساختار اجتماعی بختیاری ها ، سازمان اجتماعی و هرم قدرت آنان و ساختار سیاسی جامعه بختیاری و طبقات صاحب قدرت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و با هدف تبیین و تحلیل ساختار قدرت اجتماعی و سیاسی بختیاری ها سازمان یافته است.


چگونگي شكل گيري ساختار اجتماعي بختیاری ها   مطالعات باستان شناسی حیات مستمر گروه های انسانی در زاگرس میانی را از سی هزار سال پیش تا به امروز تأیید می کند .منابع فراوان آب و غذا از قبیل :رودخانه، چشمه سارها ،جنگل ودرختان میوه ی وحشی، گیاهان خوراکی ،شکارگاهها واراضی مستعد کشاورزی در حاشیه رودخانه ها ،پایین دست چشمه ها و جویبارها و بارندگی مناسب موجب گردید تا منطقه از هزاران سال پیش به عنوان کانونی مستعد برای تجمع و استقرار گروه های انسانی در آید .
خصلت اجتماعی انسان ،به علاوه نیاز وی به تعامل وهمکاری و مقابله با خطرات و تهدیدات او را به سوی زندگی گروهی وقبیله ای سوق داد .ضعف قدرت مرکزی در اداره مناطق وناتوانی در برقراری امنیت ،گروه های انسانی را به همبستگی بیشتر فرا می خواند.زندگی کوچ نشینی به شدت به مرتع وچراگاه وابسته است.كوچندگان از یک سو باید قلمرو خود را حفظ کنند واز سوی دیگر برای رسیدن به آن در ییلاق وقشلاق با خطراتی مواجه بودند. عبورازقلمرو دیگران،برخورد باطوایف وتیره ها درایل راه ها می توانست به جنگ ونزاع منتهی شود.عبور از گردنه های صعب العبور و رودخانه های خروشان ومسایلی از این
قبیل همبستگی گروهی را می طلبید تا بتوانند باتهدیدات،سختی ها و خطرات آن مقابله کنند .همه این ها عواملی بودند که سازماندهی وانسجام خاصی به قبایل وطوایف می بخشد و روابط اجتماعی عمیق ومستحکمی بین اعضاء بوجود می آورد وسرنوشت آنان را به هم گره می زد .
در جامعه ایلی فرد به شدت به گروه وجمع متکی است .طایفه منافع فردرا تضمین می کند .افراد برای حفظ منافع ،قلمرو وتامین امنیت گروه های منسجم ونظام یافته ای را بوجود آوردند با ادغام گروه های کوچک، گروه بزرگ تر با جمعیت بیشتری شکل گرفت که به تبع از قدرت بیشتری نیز  برخوردار بود و       می توانست موازنه قدرتی بوجود آورد که از یکسو امنیت بیشتر واز سوی دیگر خودداری طوایف از ورود به یک جنگ تمام عیار را به دنبال داشت .روسای طوایف وتیره ها نیز در شکل گیری سازمان اجتماعی طوایف نقش ویژه ای دارند .شخصیت ونفوذ آنان در میزان هم گرایی وانسجام اعضای طایفه بسیار مؤثر
است،یکپارچگی  بیشتر طایفه باعث فزونی قدرت محلی آن  می شود وهر چه طایفه قدرت بیشتر کسب کند،دامنه نفوذ روسا بیشتر می شود. 
روسا هم تمایل شدید دارند تا طایفه از انسجام درونی ویکپارچگی برخوردار باشد وهم با طوایف دیگر پیوند برقرار کنند .زیرا گسترش ائتلاف ونزدیکی طوایف نه تنها تضادهارا کمتر بلکه طایفه حامیان بیشتری پیدا می کند.نظام خویشاوندی پدرتباری بختیاری ها نیز عامل دیگری است که ساختار اجتماعی خاص جامعه ایلی را شکل می دهد .این ساختار طی صدها سال به تدریج تکوین وبه شکل حكومت محلي اتابكان لر بزرگ پديدار گشت و بعد از فروپاشي اتابكان هم تا دوره ی رضاشاه ادامه پيدا كرد.1
درمتون تاریخی و جغرافیایی مانند تاریخ طبری ، صوره الارض ابن حوقل ، تاریخ یعقوبی ، و  التنبیه و الاشراف مسعودی وبسیاری از منابع دیگر ،به سکونت طوایف کرد،لر،چادرنشین و کوه نشین در زاگرس میانی اشاره شده است.(ابن حوقل،1366: 29)و (یعقوبی،1356: 50و51) و(مسعودی،1365: 84) وحکایت از آن دارد که زندگی ایلی وساختار اجتماعی آن در این مناطق متداول بوده است . «حمدالله مستوفی» به وضوح به طوایفی اشاره می کند که در این منطقه اسکان یافته اند که هنوز با همان نام شناخته می شوند . ( مستوفي ،1364: 538)

سازمان اجتماعي جامعه بختیاری 

ایل واژه ی ترکی – مغولی به معنای ولایت ، صلح و دوستی ، خیل و گروه ، دوست، رام و مطیع و مردم و جماعت است، این واژه در حیات تاریخی هزار و چندساله اش توسعه ی معنایی فراوان یافته است. کهن ترین سندی که واژه ی ایل در آن به کار رفته متعلق به ترک های سلجوقی است .( دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج 10، ص 698)مؤلف جامع التواریخ ایل را به معنای « مطیع و فرمانبردار »به صورت ترکیبی «ایل کردن »(مطیع کردن) و «ایل شدن»(مطیع و فرمانبردارشدن) به کار برده است.(همدانی،1362:ج1، 247-245) ایل یک گروه منسجم جمعیتی می باشدکه در یک قلمرو به هم پیوسته جغرافیایی سکونت دارند. در دوره ی  ایلخانان عنوان «ایل خان » برای فرمانروایان مغول ایران که تابع و مطیع خان بزرگ، هولاکو، بودند به کار رفت و ایلات به معنای جماعتی از مردم کوچنده و نیمه کوچنده، با ساختار اجتماعی – سیاسی خاص در فارسی کاربرد یافت.(دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج 10: 698و699)
ایل بختیاری به دو شاخه هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می شود و هرشاخه شامل چند باب می شود، باب اصطلاحی است که وحدت جغرافیایی طوایف اقماری را با وحدت سیاسی توأم می نماید باب به صورت پسوند به آخر اسم اضافه می شودو مفهوم پیوستگی و همبستگی طایفه ای را می رساند  و هرباب شامل چند طایفه می شود. (دایره المعارف بزرگ اسلامی ، ج 11: 488و489)(میرزایی دره شوری،1373: 82-81)   
طایفه درسازمان اجتماعي بختیاری ها شامل گروه کثیری از افراد است که عواملی مانند، همخونی ، پیوندسببی ،همجواری وهم پیمانی میان آنان پیوندی عمیق وناگسستنی وهمچنین همبستگی جمعی شدیدی بوجود آورده است .اگرچه اعضاء یک طایفه جد ونیای مشترک خود رايك نفر می دانند،لیکن ممکن است تمام اعضای طایفه که جمعیت آن گاه به چند ده  هزار می رسد ،دارای نیای واحد مشترک نباشند.طایفه بیشتر به یک اتحادیه انسانی اجتماعي يا سياسي شباهت دارد که متشکل از گروه های انسانی کوچکتری به نام تیره2می باشد.تیره ها بدلیل همخونی ،پیوندهای سببی ،همجواری،مقابله باخطرات وبرقراری موازنه قدرت با هدف دستیابی به امنیت،طایفه راکه ازنظر نیروی انسانی ،امکانات وقلمرو جایگاه والاتر و به تبع قدرت بیشتری دارد،بوجود آورده اند. (خسروي،بي تا،72و73)
افراد یک تیره غالباً همخون ودارای نیای واحد ومنشاء مشترک هستند ،افراد هرتیره نسبت به یکدیگر احساس همبستگی شدیدی دارند وازسوی دیگر با اعضاء طایفه (افراد دیگر طایفه)نیز احساس پیوند وتعلق خاطر می کنند .اما واحدهای ایلی هرچه از تیره ها فاصله بیشتری بگیرند .احساس همبستگی افراد کم رنگ تر وضعیف تر می شود .هرتیره به چند تش و هر تش به چند اولاد3 تقسیم می شود واز هر اولاد چندکُروبَو4 وهرکروبو به چند خانوار تقسیم  می شود . هرچند خانوار در قالب یک مال یا روستای کوچک و یا بخشی از یک روستا سکونت دارند .
 
    از نظر استقرار کوچک ترین قرارگاه« مال» است که می تواند از یک یا چند سیاه چادر ویا یک یا چند خانه روستایی تشکیل شود.افراد یک مال معمولاً اقوام بسیار نزدیک وافراد یک روستا نیز غالباً اعضاء یک اولاد،تیره یا طایفه می باشند .(صفي نژاد،1380: 130)
    طوایف مختلف بختیاری  از قدیم معمولاً متحدانی برای خود در نظر می گرفتند تا با تکیه برآن ها ،  آسان تر بتوانند با تهدیدات مقابله کنند.در این راستا گاهی دو طایفه یا هم پیمان می بستند که در شرایط مختلف از یکدیگر پشتیبانی کنند این پیمان در اصطلاح محلی «خین وچو5»نامیده می شود که هم باعث افزایش قدرت گروه های محلی می شد وهم نقش بازدارندگی ایفا می کرد وبه این معنی که موازنه قدرتی بوجود می آورد وطوایف را از ورود به جنگ تمام عیاری باز می داشت.
تقسیم بندی فوق که برای بختیاری ها ذکر شده در بین ایلات دیگر ایران کلی تربیان گردیده است در برخی مواقع واحدهایی چون باب ، طایفه و گاهی ایل با یک مفهوم استعمال می گردند. اگرچه ایل یک مفهوم کلی است که از اجتماع شاخه ها، باب ها و طوایف شکل می گیرد و طایفه واحدی از اعضای تشکیل دهنده ی ایل می باشد .(میرزایی دره شوری، 1373: 82-81)

ساختارسیاسی جامعه بختياري و علل شكل گيري آن  
در ساختار سیاسی گذشته بختیاری ها حاكميت بر اساس وحدت قبيله اي و قومي و تكيه بر سنت هاي ايلي بود. حاکمیت خوانین بختیاری بر شالوده قبيله استوار بود و قبايل در اين دوران به دليل اين كه بهترين نيروي جنگي را تشكيل مي دادند بر اهالي شهري برتري مي يافتند . در واقع بيشتر حكومت هاي مهم ايراني بر قدرت قبيلگي تكيه داشتند.(نيكي كدي، 1375 : 53) 
عنصر ديگري كه در تقويت و تحكيم مباني حاكميت خوانین مؤثر بود، وجه كاركردي حاكم در تأمين امنيت و نظم بود . جوامع ايلي كه از نظر اقتصادي متكي به دام هستند و دائماً در پهنه وسيعي در حال كوچ براي يافتن مرتع و چراگاه جهت احشام خود هستند ، برقراري امنيت براي آنان امري ضروري و حياتي است.
 در واقع خوانین بختیاری توانستند با تكيه بر همبستگي ايلي به يك حاكميت بر مبناي وحدت قبيله اي و قومي برسند و براساس همين وحدت و همبستگي قومي و طايفه اي و باقدرت شمشيرزني مردان ايل ، ديگر ايلات رقيب را از صحنه بيرون رانده و يكه تاز عرصه ي قدرت در سرزمين بختیاری شوند.
یکی از ویژگی های بارزجوامع ایلی در همه رده ها ،وابستگی شدید آنان به روسا ،بزرگان وافراد سرشناس است .روسا که نقش رهبری رادر بحران ها ،فراز ونشیب ها ،سختی ها ودر همه اوضاع واحوال برعهده دارند.عامل تقویت وتحکیم همبستگی وانسجام میان اعضاءطایفه می باشند و در جریان رقابت های محلی ، پیمان ها،حل وفصل مسائل،اختلاف ها،سازماندهی ایلی و امورمختلف نقش محوری ایفا می کنند . درجامعه ایلی مرد سالار به طور معمول قدرت رهبری وهدایت در دست مردان است .دراولادها ، تیره ها وطوایف به دلیل همخونی روساء با اعضاء و همچنین پیوند عمیق میان آنان ،روساء نفوذ قدرت خود را حفظ کردند واز احترام خاصی نیز برخوردار هستند ،نه تنها رهبری سیاسی رابر عهده دارند بلکه از نظر عاطفی نیز نقش پدرانه ودلسوزانه برای خود قایل هستند .(مجيدي،1371، 458تا463)
علل وريشه هاي نظام طايفه اي در اين دوره از تاريخ ايران را بايد در تحولات سياسي واجتماعي آن زمان جستجو كرد ، هجوم هاي خارجي ،عدم وجود دولت مركزي قدرتمند ، عدم استقرار حاكميت قانون ونظم سياسي ، جنگ هاي داخلي و وضعيت خاص جغرافيايي منطقه در پيدايش نظام طايفه اي تأثير داشته است .
از آنجا كه نظام طايفه اي بر اساس نسب وحسب قبيله اي استوار است وعصبيت طايفه اي از اركان مهم آن مي باشد ، اين ويژگي ها براي اعضاء طايفه جبر وناسيوناليسم قبيله اي و براي رهبران آن نوعي استبداد مطلق ايجاد مي كرد . عموماً جامعه قبيله اي ،جامعه اي فاقد دولت است زيرا كه دولت به عنوان يك قدرت متمركز ، برتر از روابط نسبي وخانوادگي و مسلط بر آن ها عمل مي كند .(جعفريان،1380: 15تا24)
در نظام طايفه اي ، متنفذان قوم مقام سروري طبيعي وخانوادگي دارند واساساً فردي از آنان به لحاظ داشتن خصلت هاي خاص ويا حتي نوعي انتخاب طبيعي ، براساس آن خصلت ها ،‌نقش ضعيفي از يك حاكم سياسي را ايفا مي كند .
افراد قبيله براي حفظ خود بايد از يك سلسله مقررّات ويژه تبعيت مي كردند، در آن ميان عصبيت صفت ويژه افراد قبيله بود و منظور ازآن طرفداري وحمايت شديد افراد قبيله از يكديگر است، به طوري كه هر فرد از حمايت بي چون وچراي قبيله خود برخوردار بود .لذا ساختار اجتماعي ایل بختیاری نيز بر اساس نظام طايفه اي وقبيله اي استوار بود از جمله مباني اقتدار و نفوذ خوانین، حمايت ايلات ها و طوايف مختلف بختیاری،‌از آنان بود .

هرم قدرت در جامعه بختیاری توزیع قدرت سیاسی در ایل بختیاری از ابتدای دوره قاجاریه تا به قدرت رسیدن پهلوی اول به شرح زیر بود. 
1-دررأس ایل ،ایلخانی وحاج ایلخانی قرار داشتند .ایلخان بالاترین مقام ایل بود که حکم آن از طرف حکومت مرکزی صادر وابلاغ می گردید.(صفی نژاد، 1380: 160) در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1265 برای اولین بار حکم ایلخانی حسین قلی خان بختیاری از طرف شاه صادر گردید. و حکم حاج ایلخانی را نیز برای برادرش امام قلی خان که به زیارت خانه خدا نائل گردیده بود صادر کرد و هر دو برادر در حکومت منطقه شریک بودند و قبل از این تاریخ واژه و لقب ایلخانی گری در بختیاری متداول نبوده و در زمان به قدرت رسیدن حسین قلی خان معمول گردید.(اوژن بختیاری،1346: 78و104)
2- طوایف بزرگ دارای کلانتر بودند که هر کلانتری از سوی خان مأموریت داشت که مسائل طایفه را حل وفصل نماید.
3-دررأس هرکدام از تیره ها کدخدایی قرار داشت که از سوی کلانتر مأمور انجام کارها بود واز سوی کلانتران به این سمت منصوب می شدند.
4-ریش سفید ازسوی کدخدا تعیین می گردید واو در میان تش ها محدود بود وهر تش یک ریش سفید وهرتیره چند ریش سفید داشت ،امروزه دیگردر سرتاسر بختیاری دولت تسلط داشته واز جانب دولت فرمانداران وبخشداران به منطقه اعزام می شود.(خسروی،بی تا،104)نمودار زیر بیانگر هرم قدرت و توزیع آن در گذشته بختیاری و مقایسه آن با زمان حال است .
                                      



نظرات (0) نويسنده : سامان زکی پور - ساعت 12:18 PM - روز سه شنبه 24 فروردین 1395    |  

 

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع مجاز است.
پرتال جامع فرهنگی اطلاع رسانی راسخون