|
|
||||
|
|||||
|
|||||
|
|||||
|
|||||
ادامه مطلب
چشمه سلطان ولی کریز
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
قرائتی مطرح کرد
حجتالاسلام قرائتی مفسر قرآن به مناسبت ایام پیروزی انقلاب به بیان دستاوردهای نظام پرداخت و گفت: در دوران طاغوت گریه برای امام حسین(ع) هم ممنوع بود، البته ضعفها را قبول داریم اما باید جای تضعیف نظام عیبها را بر طرف کنیم.
عقیق:حجتالاسلام محسن قرائتی استاد قرآن کریم شب گذشته به مناسبت ایامالله دهه فجر با حضور در مسجد امام جعفر صادق(ع) تهران به سخنرانی پرداخت. وی ضمن گرامیداشت دهه فجر، به نکاتی درباره شرایط گذشته و حال کشور اشاره کرد و گفت: باید مقایسه کنیم که کجا بودیم والان کجا هستیم. روزی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، همه دنیا گفتند: جمهوری اسلامی نمیماند. یادمان نرود که دکترهای ما هندی و پاکستانی بودند اما اکنون بیماران از خارج به ایران میآیند و عمل جراحی میکنند. مسجد مقدس جمکران، در گذشته تعداد اندکی میرفتند، ولی الان گاهی جمعیت چندصدهزار نفری در آن گرد هم میآیند. نماز جماعت در آن زمان فقط در مساجد بود، اما اکنون ظهر عاشورا نماز جماعتهای باشکوه در سطح شهرها اقامه میشود. همین نماز جمعههایی که باشکوه و در همه شهرها و شهرستانها اقامه میشود، همه از برکات این نظام و انقلاب است.
در آموزش و پرورش نماز نبود، در جادهها مسجد نبود، هر کس میخواست نماز بخواند در رستورانها یک جای تنگ کثیفی نماز میخواند، امروز حدود هفتصد مسجد در جادهها وجود دارد. سال تحویل چند نفر مشهد میرفتند؟ الان میلیونی میروند. در زمان شاه برای سفر حج حدود پنج هزار نفر از ایران میرفتند، الان اگر سعودی بگذارد، جمعیت چندصد هزار نفری مشتاق زیارت خانه خدا هستند. ماجرای کاهو سکنجبین و بیان حدیث قرائتی در ادامه به بیان خاطراتی پرداخت و گفت: برادرم سرباز بود و در دو فرسخى خرمآباد در پادگانى خدمت مىکرد، از قم رفتم تا برادرم را ببینم. به دژبان گفتم: آقا مىشود من داخل بیایم و اخویم را ببینم؟ گفت: این جا بمانید، بروم او را خبر کنم. گفتم: من میخواهم سخنرانى کنم، گفت: نمىشود داخل بیایى، آنوقت مىخواهى بیایى سخنرانى کنى؟ ما مسلمان هستیم اما قانون اجازه نمىدهد. راست هم مىگفت. آن جا ایستادم. هر کس مىآمد رد مىشد به او مىگفتم: آقا مىشود من داخل بیایم و دو حدیث بگویم. برادرم ناراحت شد که یک برادر شیخ دارد، گفت: هم خودت را گیر مىاندازى و هم مرا گرفتار مىکنى. ناراحت بود که چرا من براى حدیث خواندن التماس مىکنم. گفتم: اگر از عمامه و لباس بیرون بیایم و کت و شلوار بپوشم مىشود؟ گفتند: فرقی نمیکند، گفتم: اگر خوردنى باشد، مىآیند؟ گفت: شاید بیایند. گفتم: من مىروم کاهو بگیرم، بیایم. رفتم خرم آباد و 30- 40 کیلوکاهو با چند شیشه سکنجبین گرفتم. در تاکسى سوار شدم و به پادگان رفتم. گفتم: برو بچههاى کاشانى و هم شهرىها را بیاور. از عمامه و لباس بیرون آمدم و کاهوها را شستم. بعد یک عده از سربازها آمدند و شروع به کاهو خوردن کردند. همین که داشتند کاهو مىخوردند، برایشان حدیث گفتم. ارتش در زمان شاه اینگونه بود. اگر یک طلبهاى مىخواست برادرش را ببیند و حدیث بخواند، آن هم در بیابانهاى خرم آباد، باید عمامهاش را برمیداشت.
مقایسه کنیم ببینیم که راه زیادی را پیمودهایم اما باز هم باید به جلو برویم در آیات زیادى خدا به پیغمبرش مىگوید: از من غافل نشو، «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى» (ضحى/ 6) یادت باشد، یتیم بودى و جایى نداشتى، من به تو مأوى دادم. «وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنى» (ضحى/ 8) یادت هست عائلهمند و فقیر بودى، تو را غنى کردیم. «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدى» (ضحى/ 7) یادت هست که متحیر بودى، من به تو خط دادم؟ ما باید به یاد بیاوریم که کجا بودیم. مقایسه کنیم ببینیم خیلى راه رفتیم، البته خیلى راه هم باید برویم. اشکهای آیتالله خوانساری برای مظلومیت امام حسین(ع) در دوران ستمشاهی در زمان ستمشاهى رضاخان، روضهخوانى ممنوع بود. پدران ما از مجالس روضهخوانى مخفى و محرمانه خاطرات جالبى تعریف مىکردند. یکى از بزرگان مىگفت: در قم زیرزمینهاى خانهها را به هم متّصل کرده بودند و مخفیانه در ساعتى خاص جمع مىشدند و روضه مىخواندند. روزى آیتاللَّه خوانسارى در راهرو یکى از زیرزمینها آنقدر گریه کرد که غش کرد و مىفرمود: چقدر امام حسین(ع) مظلوم است که ما نمىتوانیم حتّى علنى برایش اشک بریزیم! ضعفها را قبول داریم اما باید جای تضعیف نظام عیبها را بر طرف کنیم البته قبول داریم که در نظام ما ضعفها، عیبها، نقصها و آسیبهای اجتماعی، گرانی، تورم، بیحجابی، اعتیاد و... وجود دارد ولی من معتقدم: توجیه، حماقت است. اگر کسی عیبها را نبیند، احمق است اما تضعیف هم خیانت است. این همه جوان شهید شد تا انقلاب دست ما بیفتد، صدهاهزار شهید، جانباز و اسیر دادیم حالا بیاییم خون شهدا را تضعیف کنیم؟ رسالت و مسئولیت ما تکمیل است. یعنی بیاییم عیبها را برطرف کنیم. رأی اکثریت بهترین راه برای خروج از بنبست است بهترین شیوه تعیین مقامات مسئول در جوامع امروز انتخابات است ولى شکّى نیست که انتخابات راه حل است، امّا همه جا راه حق نیست. هیچ برهان و دلیل علمى و عقلى لیاقت، صلاحیّت و حقانیّتِ شخص انتخاب شده را تأیید نمىکند، گرچه در مقام عمل، رأى اکثریّت مورد نظر قرار مىگیرد و بهترین راه حل و برای خروج از بنبست است. در دنیا جابجایی قدرت یا با کودتا، یا جانشینی، یا نظر اقلیت و یا با نظر اکثریت است. کودتا قانون جنگل است و منطق ندارد. جانشینی هم تحمیل است. امروز همین آلسعود که حکومت نسل اندر نسل در بینشان جابجا میشود به اجبار حاکم هستند. مثل اینکه من بگویم چون من پیشنماز این مسجد هستم بعد از من پسر من باید پیشنماز این مسجد باشد. چه کسی این را گفته است؟ نظر اقلیت هم ظلم و تضیع حق اکثریت است. اکثریت هم با برگزاری انتخابات است. همین کاری که در حکومت ما اتفاق میافتد و بهترین راه است.
خصوصیات ولی فقیه از منظر امام زمان(عج) البته قانون، قانون خداست. «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّه» (انعام/ 57) خداوند پیغمبر را برگزید. پیامبر هم در غدیر خم حضرت علی(ع) را به جانشینی انتخاب کرد و بعد از او دوازده امام(ع) حجتهای خداوند در زمین هستند. در زمان غیبت هم ولى فقیه و مرجع تقلید را امام تعیین کرده است. حضرت مهدى (عج) فرمود: کسى که فقیه، عادل و بىهوس باشد در زمان غیبت من به او رجوع کنید. باید در زندگی تابع مرجع باشیم همانطور که هنگام بیماری تابع دکتر هستیم رابطه مردم با رهبر، رابطه تبعیّت است. به فتوا گوش بدهید. نگویید: رازش را نمیفهمم، مگر فقیه معصوم است؟ نخیر! مگر شما پیش دکتر که مىروى راز قرص را مىفهمى؟ همه مراجع ما خودشان تقلید میکنند. یعنى وقتى مریض مىشوند هرچه دکتر گفت گوش مىدهند. همینطور که مرجع ما به حرف دکتر گوش مىدهد، دکتر هم باید به حرف مرجع را گوش بدهد. اصل حجت است، نه عصمت. مگر دکتر اشتباه نمیکند؟ اما حرف دکتر برای ما حجت است. اهمیت نماز جماعت حتی هنگام جهاد در ادامه قرائتی به تفسیر آیاتی از سوره نساء در اهمیت نماز جماعت گفت: در سال ششم هجرى، پیامبر با گروهى از مسلمانان به سوى مکّه عزیمت کردند. در منطقه حدیبیّه، با عدهای از کفار مواجه شدند که براى جلوگیرى از ورود آن حضرت، سنگر گرفته بودند. پس از اذانِ بلال و برپایى نماز جماعت، دشمن فرصت را مناسب دید که هنگام نماز عصر یکباره حمله کند. در این حال آیهای نازل شد و از توطئه دشمن خبر داد. در این نماز، گروه اوّل پس از پایان رکعت اوّل، برخاسته و بقیه نماز را خود تمام مىکنند و امام جماعت صبر میکند تا گروه دیگر به رکعت دوّم برسند و با سلاح، به نماز جماعت بپیوندند. قرآن میفرماید: «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً» (نساء/101) و هرگاه که در زمین سفر کنید، گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید، اگر بیم دارید که کافران به شما آزار و ضرر رسانند. همانا کافران همواره دشمن آشکار شمایند. «وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً...» (اى پیامبر!) هرگاه (در سفرهاى جهادى) در میان سپاه اسلام بودى و براى آنان نماز برپا داشتى، پس گروهى از آنان با تو (به نماز) بایستند و سلاحهاى خود را همراه داشته باشند، پس چون سجده کردند (قیام نمایند و رکعت دوّم را فرادى انجام داده پس بروند و) پشت سر شما (نگهبان) باشند، و گروه دیگر که نماز نخواندهاند (از رکعت دوّم) با تو نماز بخوانند و وسایل دفاع و سلاحهاى خود را با خود داشته باشند، کافران دوست دارند که شما از سلاح و ساز و برگ خود غافل شوید تا یکباره بر شما حمله آورند... مراد از این آیات این است که نماز، حتّى در صحنه جنگ تعطیل نمىشود و رزمنده، بىنماز نیست. در اهمیّت نماز جماعت همین بس که در جبهه جنگ با دشمن، حتّى با یک رکعت هم برپا مىشود و در هنگام پیش آمدن دو وظیفه (جهاد و نماز)، نباید یکى فداى دیگرى شود. در همه حال، هوشیارى لازم است، حتّى نماز نباید مسلمانان را از خطر دشمن غافل کند و سرباز باید سریع و چابک باشد.
توصیهای به کسبه در اهمیت نماز جماعت حال چرا این را گفتم؟ اینجا مسجد است و احتمالاً در بین شما بازاری و کاسب و مغازهدار هم هست. خداوند در جبهه و در جنگ نماز جماعت را در بین رزمندگان تقسیم کرد، تا همه در نماز شرکت کنند. چه خوب است که شما نیز نماز جماعت را تقسیم کنید. مثلاً اگر شاگرد شما در مغازه است، نماز مغرب را بخوانید و شاگرد شما خودش را به نماز عشاء برساند. اگر شنبه شما مسجد میآیید، یکشنبه شاگردتان بیاید. و همانطور که نسل قبل، ما را مسجدی و اهل نماز بارآوردند، ما نیز همینطور باشیم. پاسخ به شبهات از من سؤال شد که چرا بسیاری از دستورات در قرآن نیست. مثلاً آیه خمس در خصوص غنایم جنگی است. باید این را بگویم که در قرآن شاید در جمع حدود دویست دستور دینی آمده است، ولی چندهزار دستورات دینی ما از روایات و احادیث ائمه اطهار(ع) است. قرآن میفرماید: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» آنچه را پیامبر براى شما آورده بگیرید و از آنچه شما را نهى کرده دور شوید. پیغمبر گفته است، چشم! طبق این آیه ما به تمام دستورات پیامبر و اهل بیت(ع) گوش میدهیم. گرچه در قرآن نباشد. مگر تعداد طواف در قرآن آمده است؟ مگر تعداد رکعات نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء در قرآن امده است. ماجرایی از امیرالمؤمنین و ابوذر در باب صداقت علی(ع) ایشان در پایان با ذکر خاطرهای از حضرت علی(ع) و ابوذر تذکری انتخاباتی بیان کرده و گفتند: ابوذر وارد مجلسى شد دید معاویه نشسته و همه مسئولین مملکتى از فامیل او هستند. خندهاى کرد، پرسیدند چرا خندیدى؟ گفت: از پیامبر(ص) شنیدم، که گفت: اى مردم! هر زمان دیدید همه مسئولان جامعه از بنىامیه هستند خاک بر سرتان. ابوذر یک پیرمرد از اصحاب پیامبر(ص) با این حدیث غوغایی برپا کرد و آبروی مسئولان را برد. او را گرفته و گفتند: باید شاهد بر این حدیث بیاورى. شاید این حدیث را بافتى تا آبروى ما را بریزى. کمى فکر کرد و گفت: شاهد من على(ع) است چون بیشترین کسى که با آن حضرت بوده ایشان است. امیرالمؤمنین(ع) حاضر شد. از او سؤال کردند، اگر ما باشیم میگوییم از حزب ماست بگو راست میگوید. اگر امروز بود، میگفتیم باید دروغ مصلحتی بگوییم. او جزء حزب ماست. حضرت فرمود: من چنین حدیثى را از پیامبر(ص) نشنیدهام. خیلى به ظاهر بد شد، اما بعد حضرت فرمود: البته این حدیث را از پیامبر(ص) شنیدهام که: زیر این آسمان کسى راستگوتر از ابوذر نیست. این حدیث ابوذر را از مرگ نجات داد ولى على(ع) هم حزب بازى نکرد. باید هوشیار باشیم.
منبع:فارس
ادامه مطلب
امام صادق عليه السلام در حدیثی، امور خود را بر اساس چهار پایه ترسیم نمودند.
عقیق:متن حدیث را از کتاب بحارالانوار منتشر می کند.
قِيلَ لِلصَّادِقِ ع عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ ؟ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ. از امام صادق عليه السلام پرسیدند: كار خود را بر چه اساسى استوار ساخته اى؟ فرمودند: بر چهار اصل: 1- فهمیدم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس (برای انجام آن) تلاش نمودم 2- دانستم كه خدا بر کار من آگاه است، پس (از انجام کارهای ناشایست) حيا كردم 3- فهمیدم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم؛ 4-دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.
بحار الانوار: ج75، ص228،
منبع:حوزه
ادامه مطلب
یکی از شاگردان علامه طباطبایی می گوید: باری، استاد ما نسبت به استاد خود مرحوم قاضی علاقه و شیفتگی فراوانی داشت و حقّا در مقابل او خود را کوچک میدید.
من یک روز به ایشان ]یعنی علامه طباطبایی[ عطر تعارف کردم، ایشان عطر را به دست گرفته و تاملی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کردهاند؛ و من تا به حال عطر نزدهام! و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطری دادهام؛ در آن را میبستند و در جیبشان میگذاردند و من ندیدم که ایشان استعمال عطر کنند، با اینکه از زمان رحلت استادشان سیوشش سال است که میگذرد....
پی نوشت:
کتاب اسوه عارفان – ص 74 ادامه مطلب
رژیم سعودی از طریق پیامک، به کسانی که حکم شلاق دارند نوبت میدهد و زمانش را یادآوری میکند!
خبرگزاری ایسنا: رژیم سعودی از طریق پیامک، به کسانی که حکم شلاق دارند نوبت میدهد و زمانش را یادآوری میکند!
در این پیامک، یادآوری شده که «زمان اجرای حکم شلاق شما فردا ساعت 8:30 صبح در اداره زندانهاست». ![]()
بازدید از صفحه اول
نسخه چاپی
ارسال به دوستانحکم شلاق از طریق پیامک!
ادامه مطلب
فرمانده لشکر عملیاتی 5 نصر سپاه امام رضا (ع) در گفت وگو با «صبح توس»:
ولایت مداری ویژگی بارز «شهید قاجاریان»/ «قاجاریان» با مخالفان نظام سر سازش نداشت
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ در ۲:۱۰ ب٫ظ
فرمانده لشکر عملیاتی 5 نصر سپاه امام رضا (ع) ولایت مداری را ویژگی بارز شهید قاجاریان عنوان کرد و گفت: این شهید بزرگوار هرگز با مخالفان نظام سر سازش نداشت.
![]() سردار مجتبی غفورپور، فرمانده لشکر عملیاتی ۵ نصر سپاه امام رضا (ع) در گفتگو با صبح توس، به بیان برخی از ویژگیهای مدافع حرم، سردار شهید محسن قاجاریان، فرماندهی تیپ زرهی یک امام رضای شهر نیشابور پرداخت.
غفورپور اظهار داشت: این شهید بزرگوار، در زمینه کاری، مدیری میدانی بود و در بیشتر کارها خودش پیش قدم میشد و همواره در صحنه حاضر بود و شهادت وی نیز گواهی بر این مدعاست و توانست مزد این مجاهدتهایش را بگیرد.
وی ادامه داد: شهید قاجاریان فرد میدانی بود و اینگونه نبود که در اتاق و سنگر بنشیند و بخواهد جنگ را مدیریت کند و فرمان بدهد و این یکی از ویژگیهای بارز وی بود.
فرمانده لشکر عملیاتی ۵ نصر سپاه امام رضا (ع) از قاطعیت شهید قاجاریان گفت و بیان داشت: او فردی محکم و قاطع بود و کارها را از صفر تا صد پیگیری میکرد و در عین حال بسیار رئوف بود و با زیر مجموعه نیز بسیار مهربان بود. هم حق سازمان را حفظ می کرد و هم مشکلات بچهها را پیگیری میکرد. نسبت به آدمهای مستضعف و ضعیف بسیار بخشنده بود طوری که از اثاث منزل خود به مستحقان میبخشید و گاهاً برای رزمایش و … که به روستاها میرفت و میدید که فردی واقعاً نیازمند است از بودجه شخصی خودش خیرات میکرد.
وی عنوان کرد: ویژگی شاخص دیگر شهید قاجاریان ولایت مداری وی بود. با مخالفان ولایت و نظام اصلاً سر سازش نداشت و بسیار محکم در مقابل مخالفان ولایت میایستاد و ثابت قدم بود.
وی ادامه داد: این بزرگوار محافظه کارانه عمل نمی کرد و هرجا که نیاز میدید و احساس وظیفه میکرد، خیلی راحت حرفش را میزد.
غفورپور با بیان اینکه این شهید ارتباط بسیار خوبی با علما داشت، بیان کرد: ایشان مخصوصاً با مرحوم حجت الاسلام غرویان امام جمعه فقید نیشابور که از علمای برجسته شهر و استان و عضو مجلس خبرگان بود ارتباط بسیار خوبی داشت.
فرمانده لشکر عملیاتی ۵ نصر سپاه امام رضا (ع) یادآور شد: من شنیدم که ایشان زمان دفن حجت الاسلام غرویان، به امام جمعه موقت نیشابور گفته است که قبری هم کنار قبر این مرحوم برای من در نظر بگیرید. از زمانی که حجت الاسلام غرویان مرحوم شدند بیش از ۴۰ روز نگذشت که شهادت سردار قاجاریان هم رقم خورد.
انتهای پیام/
کد مطلب: 328890
تــوجـه
ثبت نظر :
ادامه مطلب مبغوضترین افراد نزد خداوند کیست؟
شخصی از امام صادق(ع) پرسید مبغوض ترین افراد نزد خداوند چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسی که خدا را متهم کند....
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: به امام جعفرصادق(ع) گفته شد ارجمندترین و گرامیترین مردم نزد
خداوند کیست؟
فرمودند: کسی که بیشتر یاد خدا و بیشتر او را اطاعت نماید. سؤال شد: مبغوضترین افراد نزد خداوند چه کسی است؟ فرمودند: کسی که خدا را متهم کند. سؤال شد: کسی هست که خدا را متهم سازد؟ فرمود: آری، کسی که از خدا خیر خواسته و خیری که به او رسیده ناخوشایندش آمده و خشمگین گردیده، از این رو، خدا را متهم نموده است. سؤال: دیگر چه کسی متهم میکند؟ فرمود: آنکه از خداوند شکوه و شکایت کند. پرسیدن: کسی هست که از خدا شکوه کند؟ فرمود: آری، آن کسی که چون بلایی ببیند، بیش از آنچه به او رسیده شکوه نماید و به مردم اظهار نماید. سؤال شد: دیگر چه کسی؟ فرمود: کسی که چون به او عطایی شود شکر نکند و چون بلایی ببیند صبر ندارد. سؤال شد: پس ارجمندترین مردم نزد خداوند چه کسی است؟ فرمود: کسی که هرگاه به او عطایی شود شکر کند و چون بلا نبیند صبر پیشه سازد. منابع: 1-مکارم الاخلاق، ص320 2-تحفالعقول، ص364 د
کد مطلب: 323170
مرجع : باشگاه خبرنگاران
ادامه مطلب برخورد قاطعانه امام علی(ع) با خیانت کارگزاران
امام علی علیهالسلام فرمودند: ای شريح به زودى كسى به سراغت مى آيد كه به نوشته ات نگاه نمى كند، و از گواهانت نمى پرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: به امام خبر دادند كه شريح بن الحارث، قاضى امام خانه اى به قیمت 80 دينار خريد، حضرت او را احضار كرده فرمودند:
به من خبر دادند كه خانه اى با هشتاد دينار خريده اى، و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى آن را امضا كرده اند.
شريح گفت: آرى اى امير مؤمنان، امام عليه السّلام نگاه خشم آلودى به او كرد و فرمودند:
اى شريح به زودى كسى به سراغت مى آيد كه به نوشته ات نگاه نمى كند، و از گواهانت نمىپرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر میسپاردنت. اى شريح انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده اى. اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مىنوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمى كردى، آن سند را چنين مىنوشتم:
اين خانهاى است كه بندهاى خوار آن را از مرده اى آماده كوچ خريده، خانهاى از سراى غرور، كه در محلّه نابود شوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، اين خانه به چهار جهت منتهى مى گردد: يك سوى آن به آفت ها و بلاها، سوى دوّم آن به مصيبت ها، و سوى سوم به هوا و هوس هاى سست كننده، و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مى شود، و در خانه به روى شيطان گشوده است. اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى بندد، به مبلغى كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنيا پرستى كشانده، خريدارى كرده است. هر گونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جبّاران را گرفته، و سلطنت فرعون ها چون «كسرى» و «قيصر» و «تبّع» و «حمير» را نابود كرده است.
آنان كه مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند، و آنان كه قصرها ساخته، و محكم كارى كردند، طلا كارى كرده، و زينت دادند، فراوان اندوختند، و نگهدارى كردند، و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جايگاه پاداش و كيفر رانده مى شوند، آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهايى صادر شود «پس تبهكاران زيان خواهند ديد».
به اين واقعيّتها عقل گواهى مىدهد هر گاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته، و از دنيا پرستى به سلامت بگذرد.
متن حدیث:
یا شُرَيْحُ : أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنْظُرُ فِي كِتَابِكَ وَ لَا يَسْأَلُكَ عَنْ بَيِّنَتِكَ حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخِصاً وَ يُسْلِمَكَ إِلَى قَبْرِكَ خَالِصاً فَانْظُرْ يَا شُرَيْحُ لَا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَيْرِ مَالِكَ أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ . أَمَا إِنَّكَ لَوْ كُنْتَ أَتَيْتَنِي عِنْدَ شِرَائِكَ مَا اشْتَرَيْتَ لَكَتَبْتُ لَكَ كِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ فَلَمْ تَرْغَبْ فِي شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ .
وَ النُّسْخَةُ هَذِه : ِهَذَا مَا اشْتَرَى عَبْدٌ ذَلِيلٌ مِنْ مَيِّتٍ قَدْ أُزْعِجَ لِلرَّحِيلِ اشْتَرَى مِنْهُ دَاراً مِنْ دَارِ الْغُرُورِ مِنْ جَانِبِ الْفَانِينَ وَ خِطَّةِ الْهَالِكِينَ وَ تَجْمَعُ هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ الْحَدُّ الْأَوَّلُ يَنْتَهِي إِلَى دَوَاعِي الْآفَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّانِي يَنْتَهِي إِلَى دَوَاعِي الْمُصِيبَاتِ وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ يَنْتَهِي إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِي وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ يَنْتَهِي إِلَى الشَّيْطَانِ الْمُغْوِي وَ فِيهِ يُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ اشْتَرَى هَذَا الْمُغْتَرُّ بِالْأَمَلِ مِنْ هَذَا الْمُزْعَجِ بِالْأَجَلِ هَذِهِ الدَّارَ بِالْخُرُوجِ مِنْ عِزِّ الْقَنَاعَةِ وَ الدُّخُولِ فِي ذُلِّ الطَّلَبِ وَ الضَّرَاعَةِ فَمَا أَدْرَكَ هَذَا الْمُشْتَرِي فِيمَا اشْتَرَى مِنْهُ مِنْ دَرَكٍ فَعَلَى مُبَلْبِلِ أَجْسَامِ الْمُلُوكِ وَ سَالِبِ نُفُوسِ الْجَبَابِرَةِ وَ مُزِيلِ مُلْكِ الْفَرَاعِنَةِ مِثْلِ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ وَ تُبَّعٍ وَ حِمْيَرَ وَ مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَأَكْثَرَ وَ مَنْ بَنَى وَ شَيَّدَ وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ وَ ادَّخَرَ وَ اعْتَقَدَ وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَدِ إِشْخَاصُهُمْ جَمِيعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ إِذَا وَقَعَ الْأَمْرُ بِفَصْلِ الْقَضَاءِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ شَهِدَ عَلَى ذَلِكَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى وَ سَلِمَ مِنْ عَلَائِقِ الدُّنْيَا.
«نهج البلاغه، نامه 3»
م
کد مطلب: 323172
مرجع : مشرق
ادامه مطلب
کاظمی قمی :
پتانسیل انقلاب اسلامی سایه جنگ را از سر ایران برداشت؛ نه مذاکرات هستهای
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: سفیر سابق ایران با تاکید بر اینکه آنچه موجب شده آمریکا تا به امروز جرئت نکرده به ایران حمله کند، مذاکرات هستهای نیست گفت که پتانسیل انقلاب اسلامی و دوستدارانش در منطقه غرب آسیا سایه جنگ را از سر ایران برداشته است. "نفوذ" کلیدواژهای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته، اما این روزها بار معنایی متفاوتتری به خود گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه در سالیان گذشته بارها نسبت به مسئله "نفوذ" و "رخنه" دشمن در ابعاد گوناگون هشدار دادهاند، اما از دوران ماقبل برجام و بهویژه پسابرجام و در آستانه انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هشدارهای معظمله در این زمینه بیشتر شده تا جایی که ایشان خود به تبیین ابعاد و اشکال مختلف موضوع "نفوذ" پرداختند. ایشان در این زمینه میفرمایند: "بهنظر من مسئله بعد از برجام از مسئله برجام مهمتر است... آنها در اظهاراتشان حرفهایی میزنند که بهکلی خارج از مقوله هستهای و مانند این حرفها است ... از جمله حرفهایی که میزنند و ما را حساس میکند این است که میگویند برجام فرصتهایی را ــ هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه در اختیار آمریکا ــ قرار داده است."و یا در سخنان دیگری تأکید میکنند: "نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور". اهمیت موضوع "نفوذ" ما را بر آن داشت تا برای بررسی و تحلیل این موضوع با حسن کاظمی قمی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق به گفتگو بنشینیم. ادامه مطلب
تذکر رهبر انقلاب به دولت درباره انتخابات
رهبر انقلاب در بحث انتخابات، خطاب به مسئولان نیز چند نکته مهم بیان کردند که اصلی ترین آنها، مشغول نشدن به مسائل تبلیغاتی و روزنامه ای بود. ایشان افزودند: مسئولان به یاری پروردگار مشغول کار و تلاشند اما مراقب باشند که جنجالهای روزمره انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم به ویژه اقتصاد غافل ننماید.
خبرگزاری ایسنا: حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار فرماندهان و جمعی از پرسنل نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی، ۲۲ بهمن و انتخابات را دو عید پرمضمون ملت ایران خواندند و با تأکید بر حضور چشمگیر و دشمن شکن مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال افزودند: حضور همگانی مردم در انتخابات ۷ اسفند نیز، به عنوان خونی تازه، عزت و اقتدار ایران و نظام را بیمه می کنند و اهداف دشمن حیله گر غدار را خنثی میکنند. ادامه مطلب
برترینها
زندگی نامه رجال سیاسی در حال حیات را نوشتن، کار خطیری است. خطیر از آن رو که هم باید شرط ادب را نگه داشت، هم انصاف را رعایت کرد و هم نگران بود که مبادا این گونه تاریخ نویسی با سیاست ورزی آمیخته شود.
ماهنامه مهرنامه - محمد قوچانی: زندگی نامه نویسی به خصوص زندگی نامه رجال سیاسی در حال حیات را نوشتن، کار خطیری است. خطیر از آن رو که هم باید شرط ادب را نگه داشت، هم انصاف را رعایت کرد و هم نگران بود که مبادا این گونه تاریخ نویسی با سیاست ورزی آمیخته شود و یکی از موضع عشق و علاقه و دیگری از منظر خشم و کینه به تاریخ جاری بنگرد و واقعیت را با تصورات خود درآمیزد. در این میان پیدا کردن زاویه دیدی مستقل و متفاوت و در حقیقت یک «روایت سوم» کار دشواری است. روایتی که دوست، نرنجد و دشمن، خشنود نشود.
![]()
روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای (1318 تاکنون)
تالیف: جعفر شیرعلی نیا نشر سایان: 1394 992 صفحه 140 هزار تومان مصور/ رنگی نویسنده و درواقع مولف زندگی نامه دانشنامه ای «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای» در چنین موقعیت خطیری قرار گرفته و کوشیده از چشم سوم به موضوع اثر خود بنگرد و بکوشد نه یک کار تبلیغاتی که اثری تحقیقاتی منتشر کند. البته در سال های اخیر چند مجموعه زندگینامه ای درباره مقام رهبری جمهوری اسلامی منتشر شده که مهمترین آنها «شرح اسم» به قلم هدایت الله بهبودی است اما وجه ممیزه کار جعفر شیرعلی نیا در ادامه دیگر «زندگینامه های دانشنامه ای» دو مساله است: اول- فرم کار که دربرگیرنده عکس های تاریخی بسیاری از زندگی و زمانه رهبری است و دوم- محتوای کار که فقط به زندگی آیت الله خامنه ای نمی پردازد و از آن بیشتر، به زمانه رهبری ایشان می پردازد و در واقع تاریخ 75 ساله ایران از سال 1318 تا به امروز را روایت می کند. در این روایت، بازیگران بسیاری از موافقان یا مخالفان نظام جمهوری اسلامی حضور داشته اند که انتشار کتابی با این کیفیت چاپ و نشر عکس و سند درباره همه آنان کار جالبی است. به خصوص آن که درباره افراد منتقد یا مخالف با ادبیاتی پاکیزه نوشته شده است و این همان رعایت شرط ادب و انصاف است. درواقع از منظر اصول گرایی می توان این کتاب را یک کار آموزشی برای راویان و تاریخ نگاران اصولگرا و نیز اصلاح طلب دانست که درباره مخالف و موافق باید به چه زبانی سخن گفت. خوشبختانه مولف محترم آن اندازه معتمد شناخته شده است که این سنت حسنه را پایه گذاری کند و از جمله در مقدمه کتاب نوشته است: «در این کتاب برای نام بردن از شخصیت اصلی کتاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در مقاطع مختلف تاریخی از عبارت های متفاوتی استفاده شده است. از کودکی تا مقطع پیروزی انقلاب از سیدعلی، سیدعلی خامنه ای یا آقای خامنه ای استفاده کرده ایم و پس از پیروزی انقلاب تا آغاز رهبری غالبا عبارت های آقای خامنه ای، حجت الاسلام خامنه ای یا رئیس جمهور خامنه ای و رئیس جمهور آمده. هر چند ایشان از سال ها پیش از پیروزی انقلاب به اجتهاد رسیده بودند اما عبارت آیت الله خامنه ای یا حضرت آیت الله خامنه ای در مقاطع پس از رهبری ایشان استفاده شده و در این دوران نیز گاه از عبارت های رهبر معظم انقلاب یا رهبری استفاده کرده ایم. برخی از کارشناسان محترم موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی این ادبیات را نمی پسندند. با احترام به نظر آنها باید تاکید کنم استفاده از این عبارات متناسب با لحن، روانی ادبیات کتاب و مبتنی بر نگاه بیرونی است و مبنایی برای ارزش گذاری برای شخصیت اصلی کتاب حضرت آیت الله خامنه ای نیست که جایگاه ایشان بسیار فراتر از این خطاب هاست.» (مقدمه به قلم مولف: جعفر شیرعلی نیا) با همین زاویه دید و از نگاه یک مخاطب مستقل می توان از شخصیت اصلی کتاب، تصویری توام با ادب و انصاف و اعتدال دریافت. در چهار فصل: ![]() 1- از حوزه مشهد به حوزه قم: پیوند معرفت و شریعت براساس کتاب می توان دریافت در دوره تحصیل آیت الله خامنه ای در میانه دو مکتب و مدرسه دینی مشهد و قم قرار داشته اند. «چهار ساله بود که پدر، او و برادر بزرگش را به مکتب فرستاد. مکتب خانه را نمی پسندید. هنوز کودک بود. تاب یادگیری درس مکتب خانه را نداشت. میرزای مکتب هرچند احترام سید جواد را داشت و فرزندانش را آزار نمی داد اما اخلاق درستی نداشت. روزهای پنج شنبه همه را صف می کرد و زیر زبانشان مهر می زد و می گفت هر کس نماز نخواند جای مهر تا شنبه پاک می شود. سید علی خاطرات تلخ مکتب به ویژه روزهای شنبه را تا 10 سال از یاد نبرد.» (ص 49) برخلاف مکتب، در مدرسه و سپس حوزه چهره تازه و دل پذیری از دین و دینداری به روی او گشوده شد: «اولین سال طلبگی اش به مدرسه دینی سلیمان خان که زیر نظر آیت الله میرزااحمد کفایی اداره می شد، رفت... در حوزه ادبیات عرب می خواند و شبانه هم ثبت نام کرد تا در مدرسه آموزشی جدید دوره متوسطه را هم بگذراند.» (ص 56) و افزون بر درس و مدرسه: «شعر هم می خواندم من با بسیاری از دیوان های شعر در دوره نوجوانی و جوانی آشنا شدم... مطالعه رمان مربوط به اوایل طلبگی ام بود اما تدریجا این گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و اینها رسیده بود، کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و دیگر به شعر و دواوین شعر او کتاب هایی که در زمینه تاریخ ادبیات بود، کتاب هایی که در زمینه سبک شعر بحث می کرد به تدریج نزدیک و آشنا می شدم تا وقتی که به قم رفتم.» (ص 57). پیش از آن البته از مدرسه سلیمان خان به مدرسه نواب مشهد رفته بودند که «گل سرسبد مدارس علمیه مشهد بود.» (ص 64) نکته مهم اما آن بود که برخلاف روش مرسوم در مکتب مشهد، آیت الله خامنه ای به فلسفه و عقل فلسفی علاقه داشتند و در همان مشهد نیز این مشرب را داشتند: «حوزه مشهد در ایام تحصیل... جوی ضدفلسفی داشت... هم به جلسات بحث فلسفی آیت الله میرزا جواد آقاتهرانی می رفت [که] او شاگرد آمیرزا مهدی غروی معروف به اصفهانی از مخالفان فلسفه و به ویژه ملاصدرا بود. آیت الله تهرانی کتاب ملاهادی سبزواری را می خواند و نظراتش را نقد و رد می کرد. مدتی از شرکت... در جلسات می گذشت که یکی از دوستان فلسفه خوانده اش در قم گفته بود تو باید پیش کسی بروی که به فلسفه معتقد است وگرنه مفاهیم حکمی را یاد نمی گیرد... پیش شیخ سیف الله ایسی از محضرداران مشهد رفت [که] ملای قدیمی و فاضل و حکیم و خیلی هم معتقد به حکمت بود.» (65) این آموزه ها در قم هم ادامه یافت. حوزه علمیه قم نسبت به حوزه علمیه مشهد بیشتر طرفدار تفکر عقلی و اصولی و فقهی بود: «دیدار از حوزه قم و مشورت با طلبه ها مصممش کرد تا به حوزه آنجا برود... آیت الله میلانی... مخالف بود. همچنین برخی دوستانش در حوزه مشهد کوشیدند تا منصرف شود. شاید جو حوزه مشهد هم در اصرار او برای رفتن به قم بی تاثیر نبود. اصرار و مخالفت پدر تا ماه ها ادامه پیدا کرد تا شروع سال تحصیلی 1337 که پدر رضایت داد.» (ص 78) در حوزه علمیه قم شاگرد درس امام خمینی و آیت الله شیخ مرتضی حائری شد. از درس فرزند بنیان گذار حوزه علمیه قم چنین روایت می شود: «خیلی خوش بیان نبود اما من می پسندیدم... کمتر نقل قول می کردند و بیشتر فکر می کردند و این طور نبود که اقول 10، 20 نفر را نقل کنند. حالا یادم نمی آید چیزی را متن قرار داده بودند ولی همان وقت که درس می دادند بیشتر فکر می کردند.» (ص 79) ![]() اما آنچه از آیت الله خمینی و به تعبیر آن روزها حاج آقا روح الله برای این طلبه مشهدی جالب بود آمیزه درس فلسفه و اخلاق نزد امام بود: «از قدیمی ترها شنیدیم که این مرد فیلسوف بزرگی هم هست و در قم درس فلسفه او، درس اول فلسفه بوده است و لکن حالا ترجیح می دهد که فقه تدریس کند. شنیدیم که این مرد، معلم اخلاق هم بوده است و کسانی که در درس اخلاق او شرکت می کردند و او به تقویت فضایل اخلاقی در جوانان همت می گماشته است.» (ص 80) در حوزه علمیه قم با افرادی مانند غلامحسین ابراهیمی دینانی آشنا شد که بعدا از فیلسوفان مشهور شد. آقای ناطق نوری می گوید: «کسی که بیش از همه به آقا نزدیک بود (در مدرسه) آقای شیخ [غلام] حسین بود؛ دکتر [ابراهیمی] دینانی.» (ص 80) اما به جز هم درسی با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی خود در کلاس های فلسفه علامه سید محمدحسین طباطبایی و آیت الله شیخ حسینعلی منتظری هم شرکت می کرد. (ص 81) با وجود این حضور آیت الله خامنه ای در حوزه علمیه قم دیری نپایید. با آغاز مبارزه: در کنار انقلاب قرار گرفت و در جریان نهضت روحانیت در 15 خرداد 1342 بازداشت شدند. در همین دوران با 11 نفر از مدرسین حوزه علمیه قم سنگ بنای نهادی را گذاشتند که بعدا به جامعه مدرسین مشهور شد و سرانجام دو عمل سبب بازگشت ایشان به مشهد شد: اول دستگیری ها و فشارهای ساواک و دوم خواست پدر که بیماری اش شدت گرفته بود. ![]() 2- دفاع از نوگرایی مذهبی و تلاش برای آشتی شریعتی و مطهری براساس کتاب می توان دریافت که آیت الله خامنه ای از آغاز به تعبیر خودشان به محروم سیدمجتبی نواب صفوی علاقه مند بود: «جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد. به کلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کس هم که آن وقت در حدود سنین ما بود مجذوب نواب صفوی می شد. از بس این آدم پرشور و با اخلاص، پر از صدق و صفا و ضمنا شجاع و صریح و گویا بود.» (ص 6) اما آشنایی با نواب صفوی تنها انگیزه مبارزه در آیت الله خامنه ای نبود. در مشهد با کانون نشر حقایق اسلامی و شریعتی ها (پدر و پسر) آشنا شدند و در قم تحت تاثیر امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفتند. رابطه آیت الله خامنه ای با مرحوم دکتر علی شریعتی رابطه ای جالب بود. مشهد دو متفکر جذاب و معروف داشت: علی شریعتی و مرتضی مطهری که هر دو خراسانی (سبزواری و فریمانی) بودند اما در فهم دین با هم اختلاف نظرهای جدی داشتند. آیت الله سید علی خامنه ای در آن دوران خطیبی شناخته شده بودند که پس از بازگشت به مشهد در مسجد کرامت درس های پررونق تفسیر قرآن و تبیین دین داشتند. مترجم آثار مبارزان و متفکران سیاسی مسلمان بودند: شاید از نخستین کتاب ها، کتابی از سیدقطب را ترجمه کرد تا در این انتشارات به چاپ برسد... عنوان فارسی اش را گذاشت آینده در قلمرو اسلام.» (ص 111) سیدقطب به روایت مولف اولین کسی بود که از میان روشنفکران مسلمان اهل سنت مفاهیمی مانند انقلاب، عدالت اجتماعی و اسلام آمریکایی را وارد ادبیات مبارزه کرد: «آمریکایی ها نیازمند اسلام هستند آنها اسلامی می خواهند که اهل سنت در خاورمیانه با کمونیسم مبارزه کند نه اسلامی که با استعمار و استبداد مبارزه کند.» «ترجمه کتاب دیگری را هم آغاز کرد. کفاح المسلمین فی تحریرالهند نوشته عبدالمنعم النمر از علمای دانشگاه الازهر که بعدها با نام نقش مسلمانان در نهضت آزادی هند منتشر شد.» (ص 115) ![]() ترجمه صلح امام حسن نوشته شیخ راضی آل یاسین در این دوره انجام شده بود. «ابتدا خودش می خواست کتابی درباره امام حسن علیه السلام و صلحش بنویسد.. ترجمه کتاب صلح امام حسن (ع) اما از آنجا نشأت گرفت که رخداد مصالحه امام دوم شیعیان ایده ای در ذهن او پدید آورده بود که می خواست آ« را بنگارد و در معرض افکار علاقه مند قرار دهد. یادداشت هایی جمع کردم و آماده شدم که بنویسم [در پی جویی] منابع کتاب رسیدم به این کتاب. نگاه کردم دیدم که همه حرف های من توی این کتاب است... من که با اسم خود هوس تالیف ندارم... همان را به طور کامل ترجمه کردم و ارائه دادم.» (ص 121) با چنین کارنامه ای آیت الله سیدعلی خامنه ای به دعوت آیت الله مرتضی مطهری برای سخنرانی در حسینیه ارشاد دعوت شد. آنها هر سه مشهدی بودند: آقایان خامنه ای، مطهری و شریعتی... اما میان مطهری و شریعتی اختلاف نظر بود و آقای مطهری از حسینیه ارشاد رفت: «دکتر شریعتی از او (آقای خامنه ای) خواست زمینه بازگشت آقای مطهری به حسینیه ارشاد را فراهم کند. از او خواسته بود خود او پیش قدم شود و در حسینیه سخنرانی کند تا اعتصاب روحانیون برای سخنرانی در حسینیه شکسته شود... آقای خامنه ای و دکتر شریعتی رابطه نزدیکی داشتند. رابطه ای که صمیمیتش مانع انتقاد کردن از برخی اندیشه های دکتر نبود. بسیاری از روحانیون از ستایش دکتر آغاز کردند و بعدها به تخطئه شدید دکتر رسیدند. اما دیدگاه آقای خامنه ای از ابتدا معتدل بود. جواد منصوری می گوید سال 1350به خانه آقای خامنه ای در مشهد رفته و آقای خامنه ای گفته است شریعتی پیش از او آنجا بوده و در ورود مساله ولایت تذکراتی به دکتر شریعتی داده و منابعی برای مطالعه معرفی کرده است و دکتر هم پذیرفته و گفته که اگر این مطالبی را که شما به من گفتی می دانستم حرف هایی را که قبلا زدم آن طور بیان نمی کردم و جور دیگری می گفتم.» (ص 136) با همین روابط دوستانه و در عین حال منتقدانه بود که در 24 فروردین 1351 مصادف با 28 صفر در حسینیه ارشاد از صلح امام حسن سخن گفت. این کار شائبه ضدیت دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد با روحانیت را از بین می برد. «اما او نتوانست استاد مطهری را با حسینیه ارشاد آشتی دهد.» تابستان هم که استاد مطهری به مشهد آمدند «فرصت را غنیمت شمردند و جلسه ای با حضور ایشان و دکتر شریعتی و محمدتقی شریعتی برقرار کردند تا راهی برای حل اختلاف مطهری و ناصر میناچی مدیریت حسینیه ارشاد پیدا کنند. اما این طرح هم به نتیجه نرسید.» (ص 137) ![]() در پیوند انقلاب اسلامی و روشنفکری مذهبی روابط آیت الله خامنه ای محدود به دکتر علی شریعتی نبود. به روایت کتاب، آقای خامنه ای از اولین کسانی بود که با مجاهدین خلق مخالف بود: «من در سال 50 وقتی کتاب شناخت را که حنیف نژاد و احمد رضایی برایم آورده بودند و تفکرات مارکسیستی را به وضوح در آن دیدم در سفری به تهران با عزت الله سحابی که وسیله ارتباط محمد حنیف نژاد با من بود، قرار گذاشتم به خانه او رفتم و همین مطلب را به او گفتم. او عینا همین پاسخ را داد. یعنی ضمن تایید اینکه پایه های فکری در مارکسیسم در افکار آنان رسوخ دارد گفت سعی من این است که این انحراف را اصلاح کنم.» (ص 132) در این دوران آقای خامنه ای در مسجد امام حسن (ع) در مشهد تفسیر قرآن می گفتند: «آقای خامنه ای پاییز 1351 جلسات تفسیر جدیدی را در مسجد امام حسن (ع) آغاز کرد.» (ص 139) این جلسات هنگامی که تفسیر آیات درباره یهود در قرآن رسید و با مبارزات فلسطینی ها همزمان شد از سوی ساواک تعطیل شد. (ص 139) به تدریج همه جلسات روشنفکران مذهبی و روحانیون مبارز تعطیل شد. در سال 1356 علی شریعتی درگذشت. به روایت مولف ایشان سال ها بعد در حاشیه کتابی نوشت: «دکتر شریعتی در زمینه فلسفی (ماتریالیسم فلسفی) مطلق تحت تاثیر مارکسیسم نبود و تنها در زمینه اقتصادی نوعی گرایش به سوسیالیسم داشت که البته نمی توان گفت کاملا منطبق بر سوسیالیسم داشت که البته نمی توان گفت کاملا منطبق بر سوسیالیسم مارکسیست هاست.» (ص 155) از آن فراتر ایشان معتقد بودند حتی آثار پس از زندان دکتر شریعتی هم این گونه قابل تفسیر است: «وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و درواقع آنها را فریب دهد و موفق شد.» (ص 155)
ادامه مطلب
رییس سازمان تعزیرات حکومتی فرمان هشت ماده ای امام خمینی (ره) مبنای قانونگذاری و منشور کاملی برای سیاستگذاری حوزه حقوق شهروندی دانست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان تعزیرات حکومتی، دکتر علیرضا جمشیدی در همایش «حقوق شهروندی و گفتمان انقلاب اسلامی» در سخنانی تحت عنوان «حقوق شهروندی از فرمان هشت ماده ای امام خمینی تا دادرسی عادلانه»، ضمن گرامیداشت ایام الله دهه فجر و یاد امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی، گفت: توجه به بحث حقوق بشر و حقوق شهروندی از جمله اهداف، وظایف و تکالیف انقلاب اسلامی می باشد و می باید این مقوله با قوت و قدرت در تمام سطوح جامعه محقق شوند.
رییس سازمان تعزیرات حکومتی با تاکید بر اهمیت فرمان هشت ماده ای امام خمینی (ره) گفت: اهمیت این فرمان زمانی بیشتر روشن می شود که فضای صدور آنرا با فضای امنیتی پس از یازده سپتامبر آمریکا مقایسه کنیم. دکتر جمشیدی با اشاره به فضای سیاسی و امنیتی حاکم در سال 61 خاطر نشان کرد : فرمان هشت ماده ای امام خمینی (ره) در شرایطی صادر شد که فضای کشور بسیار متشنج و فرهنگ قانون مداری در کشور نهادینه نشده بود حوادثی نظیر کودتای نوژه، اقدامات حزب خلق مسلمان در سال 1358، شرایط جنگ تحمیلی، ترورهای وسیع در سطح کشور و مسئولان نظام از جمله شهادت آیت الله مطهری ، ترور مقام معظم رهبری ، آیت الله هاشمی رفسنجانی و شهید بهشتی و 72 تن از یارانش، شهید رجایی، رییس جمهور و شهید باهنر، نخست وزیر وقت و بسیاری از مسئولان بلند پایه نظام اسلامی، اقدامات و قیام مسلحانه منافقان علیه نظام اسلامی شرایط سختی را بر کشور حاکم کرده بود به گونه ای که هر کدام از اینها برای امنیتی کردن فضای کشور به تنهایی کافی بود. امام در چنین فضا و شرایطی فرمان هشت ماده ایی را صادر می کنند. رییس سازمان تعزیرات حکومتی تصریح کرد: این فرمان مبنای قانون گذاری و منشور کاملی برای سیاستگذاری حوزه حقوق شهروندی وفتوایی از سوی مرجع دینی است. دکتر جمشیدی با مقایسه فضای ملتهب سال 61 با حادثه یازده سپتامبر آمریکا و حوادث ماههای گذشته در فرانسه گفت: امام راحل در شرایطی که کشور در معرض اقدامات براندازانه قرار داشت و هرگونه نگاه سخت گیرانه بدیهی به نظر می رسید، فرمانی بسیار فراگیر و مردم محورانه را صادر کردند اما در شرایط پس از حادثه یازدهم سپتامبر شاهد هستیم که حقوق کیفری شهروندی در آمریکا به حقوق کیفری امنیت مدار تغییر یافت و اقداماتی نظیر شنود مکالمات، زندان گوانتانامو، جنگ و لشکر کشی به کشورهای دیگر و دستگیری های گسترده، فشار بر مهاجران و ... حاصل همین تغییر رویکرد حقوقی می باشد. در فرانسه هم قانون منع آمد و شد مردم و حتی قوانین مهاجرت را تغییر می دهند. دکتر جمشیدی توجه به قانون مداری، استقلال و بی طرفی، کرامت مداری، تحصیل مشروع ادله، قانونی بودن اعمال قضایی و حفظ و احترام به حریم خصوصی شهروندان را از مهمترین بخشهای فرمان هشت ماده ای امام خمینی عنوان کرد و گفت: امام راحل در اولین بند از فرمان هشت ماده ای، بر ضرورت قانونمداری و لازم الاجرا بودن قوانین شرع مقدس اسلام تاکید دارند. رییس سازمان تعزیرات حکومتی افزود: امام خمینی (ره) همیشه امنیت را حتی از زاویه مردم می دیدند ، مردم محوری را سرلوحه نگاه حقوقی خود قرار داده بودند و همواره کفه حقوق شهروندان را در مقایسه با حاکمیت سنگین می کردند و در واقع نگاه امام شهروندمداری بود نه امنیت گرای؛ به همین دلیل است که همواره در شرایط دشوار مانند جنگ تحمیلی و ماجرای بنی صدر، مردم با حضور در صحنه خود نقش آفرینی کردند، همانگونه که این دیدگاه را در عملکرد مقام معظم رهبری شاهد هستیم. وی با اشاره به تاکید بر استقلال و رعایت بی طرفی در فرمان هشت ماده ای امام خمینی (ره) یادآور شد: این بخش بدین معناست که همه مردم و در همه سطوح نظام می باید در رفتار، قضاوت و بطور کلی در همه فعالیتها حقوق مردم را بصورت بی طرفانه درنظر گیرند و به هیچ عنوان تحت امیال درونی و فشارهای بیرونی قرار نگیرند. وی در پایان یاد اور شد: فرمان هشت ماده ای امام خمینی با همه ابعاد و زوایا و اهمیت آن تاکنون به شکل شایسته مورد تحلیل و واکاوی قرار نگرفته است و ضروری است ضمن اینکه بصورت فراگیر در سطح جامعه و همچنین در سطح مدارس آموزش داده شود ، به شکل دقیق تفسیر و تحلیل شده و به زبانهای مختلف منتشر شود.
گروه خبري : تعزیرات
تاریخ : 1394/11/18
ساعت : 14:07:36
ادامه مطلب
|
|