کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

آرامگاه شهید مدرس؛ نگینی درخشان در کاشمر

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

گروه اجتماعی: فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی گسترده‌ای با ایجاد فضاهای مناسب در آرامگاه شهید آیت‌الله مدرس، اسوه فقاهت و سیاست تا به امروز صورت گرفته، خدماتی که این زیارتگاه را به نگینی درخشان در کاشمر تبدیل کرده است.

       به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)  از خراسان رضوی، مزار شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس در کاشمر تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى در هاله‏‌اى از غربت، زیارتگاه عاشقان حقیقت‏ بود، در سال‌های اول انقلاب اسلامی ابتدا ساختمانی ساده و با ستون‌های مرتفع بر مزار این شهید ساخته شد که مورد قبول مردم کاشمر قرار نگرفت اما شناخت علمی امام خمینی(ره) از این چهره متقی، زاهد و نقش مؤثر او در حوادث تاریخی علی‌رغم دشواری مسیر و تنهائی‌ها، موجب شد تا به پاس آن خدمات ارزشمند انقلابی او، طی حکمی خطاب به آیت‌الله عباس واعظ‌طبسی، تولیت آستان قدس رضوی عنوان کنند که زیارتگاه این اسوه شجاعت و فرزانگی به نحو احسن ساخته شود.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

چنان‌که در قسمتی از حکم تاریخی مورخه 28 شهریور 1363 امام مبنی بر بازسازی مزار مدرس آمده است: «... در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می‌نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی‌تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاری‌های اوست و اینک که با سربلندی از بین ما رفته، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی ـ اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و دور افتاده او را تعمیر و احیاء نمائیم».

بر این اساس، تلاش توسط آستان قدس رضوی برای گرفتن غبار از مرقد غریب این‏ مبارز نستوه با ساخت ساختمان اصلی زیارتگاه‏ در سال 1363 آغاز شد و در سال 1367 این مکان شامل بقعه مرکزی و 9 رواق به مساحت حدود 1250 مترمربع زیربنا توسط آیت‌الله سید علی خامنه‌ای که در آن زمان رئیس ‏‌جمهور وقت ایران بودند، مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شهریورماه 67 در مراسم افتتاح آرامگاه شهید مدرس فرمودند: «حدود سی سال پیش کسی نمی‌دانست مدرس که بود؟ برای چه در شهر غربت به دست مزدوران شهید شد؟ ولی امروز نورافشانی خورشید انقلاب در این جهان، چهره مدرس‌ها را روشن کرد»، در ادامه مراسم بهره‌برداری، تولیت این آرامگاه به اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان کاشمر تحویل داده شد تا یاد و خاطره آن شهید والامقام که عمر با برکت خویش را صرف اسلام و مردم عزیز کشورش کرده است، زنده و جاوید بماند.

با عنایت به درخواست‌های مکرر مردم از محضر امام خمینی(ره) و توجه ویژه معمار کبیر انقلاب به این شهید بزرگوار مبنی بر بازسازی این مرقد، توسعه و ساخت و ساز این آرامگاه با مشکل مواجه شد لذا مردم، روحانیون و مسئولان کاشمر از رهبر معظم انقلاب درخواست کردند، تولیت زیارتگاه به آستان قدس رضوی واگذار شود.

به همین جهت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در چهارم تیر 1373 طی حکمی آیت الله واعظ طبسی را همزمان به تولیت مرقد مطهر حضرت حسین بن موسی‌الکاظم(ع) در طبس و آرامگاه شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس در کاشمر منصوب کردند که تا به امروز فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی گسترده‌ای با ایجاد  فضاهای مناسب به منظور خدمات‌رسانی به زائران و مجاوران شهید مدرس در زیارتگاه این اسوه فقاهت و سیاست صورت گرفته است به گونه‌ای که این زیارتگاه را به نگینی درخشان در کاشمر تبدیل کرده است.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

در همین خصوص حمزه سپهریان، مدیرعامل آرامگاه شهید آیت‌الله مدرس در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه طرح جامع مجتمع فرهنگی شهید آیت‌الله مدرس به مساحت 10 هکتار شروع شده است، افزود: تاکنون جهت اجرای طرح جامع 23 هزار مترمربع زمین تملک و خریداری کرده‌ایم که در این راستا تاکنون صحن جنوبی شامل زائرسرا، سوئیت، آشپزخانه عمومی، سالن‌های اجتماعات جهت برگزاری مراسم، نصب چهار پایه چراغ سنگی و آبنمای سنگی در این صحن به علاوه کاشی‌کاری متنوع در ایوان‌ها ساخته و راه‌اندازی شده است.

وی در ادامه به کتابخانه مجتمع فرهنگی شهید آیت‌الله مدرس اشاره کرد و گفت: این مجموعه فرهنگی به عنوان کتابخانه نمونه مشارکتی کشوری در سال 1392 با دارابودن بخش‌های محققان، اینترنت، سمعی و بصری، قفسه باز و سالن‌های مطالعه بانوان و آقایان، 65 هزار جلد کتاب در زمینه‌های مختلف، شش هزار و 600 منبع دیجیتال و ۱۰۰ عنوان نشریه و همچنین ۱۶ هزار عضو فعال، بزرگ‌ترین کتابخانه منطقه محسوب می‌شود.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

سپهریان با اعلام اینکه در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب مبنی بر ارتقاء و اعتلای جایگاه کتاب و کتابخوانی در جامعه و افزایش سرانه مطالعه مفید، این کتابخانه همواره در تلاش است با به‌روزرسانی منابع خود خدمات شایانی را به جامعه علمی شهرستان به ویژه نسل جوان ارائه کند، عنوان کرد: دانش‌آموزان برتر کاشمر در عرصه‌های علمی کشور و جهان در سال 1393 از اعضای فعال این کتابخانه بوده‌اند.

وی موزه آثار و اسناد شهید آیت‌الله مدرس را یکی دیگر از مکان‌های دیدنی این مجموعه فرهنگی دانست و افزود: عبارت «فرزندم: نماز را با قرآن خواندن ترک نکن، پدر و مادر را دعا کن، در زندگانی خود قناعت کن»، از سخنان و سفارش شهید مدرس است که در پشت جلد قرآن این عالم بزرگ، نظر مراجعان به موزه را جلب می‌کند.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

مدیرعامل مؤسسه آستان مبارک حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع) و زیارتگاه شهید آیت الله مدرس با بیان اینکه تاکنون فرهنگ ایران اسلامی علما و بزرگان زیادی را در خود پرورانده است و هر یک از این علما و اندیشمندان خدمات بزرگ و ارزنده‌ای را به این سرزمین انجام داده‌اند، یادآور شد: یکی از شخصیت‌ها و مفاخر ایران زمین شهید آیت‌الله سید حسن مدرس است که در راستای تعالی و سربلندی کشور از هیچ کوششی دریغ نکرد و در آخر نیز جان طاهرش را از دست داد و نام و یاد خود را جاودانه کرد.

وی ابراز کرد: به منظور ایجاد جایگاهی در خور و شایسته جهت معرفی این گنج گران‌بها و شخصیت برجسته تاریخ معاصر ایران به نوجوانان، جوانان و تمام اقشار جامعه و به خاطر یادآوری خدمات و اقدامات گران‌بها و معرفی او به عنوان یک الگوی مناسب، تلاش شده است موزه‌ای مناسب و در خور شأن ایشان تأسیس شود لذا در تلاش هستیم تا با گردآوری مجموعه کامل اسناد، آثار، کتب و مقالات مربوط به شهید مدرس بانک اطلاعات خود را تکمیل کرده تا به عنوان مرکز مدرس‌شناسی در کشور مطرح شود.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

سپهریان با اعلام اینکه در حال حاضر در این گنجینه، مجموعه‌ای از وسایل شهید مدرس از جمله دو عدد قرآن، چراغ روشنایی، عبا، سجاده و قبای شهید مدرس که گواهی بر زندگی ساده این عالم مجاهد است، وجود دارد، افزود: اسناد و تصاویر این شهید بزرگوار بر دیوارهای موزه مراجعان را با زندگی، اقدامات و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی این بزرگ مرد تاریخ ایران آشنا می‌کند، همچنین در طول سال نیز علاقه‌مندان به موزه و میراث فرهنگی، اشیاء و وسایل خود را به موزه اهدا می‌کنند که بخشی از فضای موزه را به خود اختصاص داده است.

وی در ادامه به محوطه‌سازی صورت گرفته و ایجاد فضای سبز در صحن شمالی و ورودی به مساحت هشت هزار مترمربع  جهت اسکان زائران و فراهم کردن امکانات رفاهی اشاره کرد و بهسازی مزار شهدا به صورت بسیار زیبا و کم نظیر، احداث سالن چندمنظوره با مساحت دو هزار مترمربع با همکاری مجلس شورای اسلامی، ساخت و بهره‌برداری از دو آبنمای بسیار زیبا با اجرای نورپردازی نوین در صحن شمالی، احداث سوئیت با مبلمان کامل جهت رفاه حال زائران، سالن اجتماعات با تجهیزات اولیه و گنجایش 200 نفر، آشپزخانه عمومی مجهز جهت به وسایل طبخ غذا و دستگاه آب جوش، پارک بازی کودکان و وسایل نقلیه زائران، فعال بودن دفتر زائرسرا به صورت شبانه‌روزی و تأمین آب آشامیدنی سرد و گوارا در فضاهای مختلف زیارتگاه را از جمله اقدامات دیگر در آرامگاه شهید مدرس عنوان کرد.

%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d9%85%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%9b-%d9%86%da%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%ae%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%85%d8%b1

مدیرعامل مؤسسه آستان مبارک حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع) و زیارتگاه شهید آیت‌الله مدرس در پایان از ساخت سالن اجتماعات و چند منظوره شهید مدرس که با مشارکت مجلس شورای اسلامی ساخته شده و حدود 80 درصد کار فیزیکی آن به اتمام رسیده است، خبر داد و گفت: سالن سخنرانی این مجموعه به مساحت 1500 مترمربع و بخش‌های اداری و تأسیسات 250 مترمربع است.

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 8:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

دولت بهار: آيت‌الله سيد حسن مدرس، دهم آذر 1316 در تبعيدگاه كاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسيد.


به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، شهيد آيت‌الله سيد حسن مدرس(قده)، از نمادهاي تلفيق سياستمداري و شريعتمداري دردوران معاصر به شمار مي‌رود. وي در روز دهم آذرماه 1316 در تبعيدگاه كاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسيد.

تصاوير زير، شهيد آيت‌الله مدرس را در ادوار گوناگون حيات نشان مي‌دهد.

 

1-شهيد آيت الله سيد حسن مدرس در دوره ميانسالي

2- شهيد‌ آيت‌الله سيد حسن مدرس در ميان اعضاي انجمن علماي اصفهان

3- شهيد آيت‌الله سيد‌ حسن مدرس در ميان برخي تفنگداران ايل بختياري

4-تصويري كه آرتور «ميلسپو» از آيت الله سيد حسن مدرس برداشته است

5- شهيد آيت‌الله سيد‌حسن مدرس در ميان گروه اقليت مجلس. درتصوير ملك الشعراي بهار و سيد ابوالحسن حائري زاده ديده مي شوند

6- شهيد آيت الله سيد حسن مدرس در كنار سيد العراقين در مدرسه صدر اصفهان

7- شهيد آيت الله سيد حسن مدرس پس از ترور نافرجام رضاخان در بيمارستان

8- تصويري كه سيد جواد تهامي از آيت‌الله سيد حسن مدرس برداشته است

9-حجت‌الاسلام سيد علي اكبر مدرس برادر و دكتر سيد عبدالباقي مدرسي فرزند شهيد آيت‌الله سيد حسن مدرس، بر بناي اوليه مزار او در گورستان كاشمر ايستاده‌اند

10-سيدعبدالباقي مدرسي فرزند شهيد آيت الله سيد حسن مدرس در نوجواني

11-سيد محسن مدرسي نواده شهيد آيت الله مدرس (نفروسط) در كنار مزار نياي خود به هنگام تجديد بناي آن


 

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:58 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

  تصاویر: خانه و آرامگاه شهید مدرس

 

مشهد ـ خبرگزاری مهر: عکس‌های این گزارش از زمان به شهادت رسیدن آیت الله سید حسن مدرس در سال 1316، تاکنون را نشان می دهد. گفتنی است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی رهبر کبیر انقلاب اسلامی طی فرمانی دستور بازسازی آرامگاه شهید مبارز آیت الله مدرس در کاشمر را به آستان قدس محول کرد که این بازسازی به نحو بسیار باشکوهی چند سال پیش به پایان رسید.
کد خبر: ۲۸۸۳۸۲
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۸ - 01 December 2012

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تابناک*

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
سالروز شهادت نماینده امین ملت

  تصاویر/ سید حسن مدرس، شهید استبداد

 

کد خبر: 6613
تاریخ انتشار: 09 آذر 1394 - 13:28
فرادید| دهم آذر روز شهادت سید حسن مدرس نماد نماینده‌ای عادل و امین برای ملت و سیاستمداری سازش ناپذیر در برابر زورگویی و استبداد است.
 
     به گزارش سرویس مجله تاریخ فرادید،      آیت الله سید حسن مدرس در شب دهم آذر 1316 برابر با 27 رمضان 1356 قمری به دست عمال رضاخان به شهادت رسید و پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شد. 
 
حسن مدرس در پی تقلب وسیع در جریان انتخابات دوره هفتم مجلس که با نظارت شدید مأموران نظامی برگزار شد نتوانست به مجلس راه یابد و مصونیت پارلمانی او لغو و در ادامه به دستور رضاخان دستگیر شد.
 
نقل است که پس از آنکه اعلام شد مدرس حتی یک رای هم در انتخابات کسب نکرده است وی با اشاره به تقلب وسیع صورت گرفته به طنز گفت: "20 هزار نفر از مردمى که در دوره گذشته به من راى دادند همگى مرده باشند یا راى نداده باشند پس آن یک راى را که خودم به خودم دادم چه شده است."
 
در پی دستور رضاخان سرتیپ درگاهى رئیس شهربانى تهران مامور دستگیری مدرس شد و در شب دوشنبه شانزدهم مهرماه 1307 به همراه چند پاسبان مسلح به منزل مدرس رفت و پس از مضروب و مجروح کردن اهل خانه و زیر کتک گرفتن شهید مدرس وى را سر برهنه و بدون عبا دستگیر و به قلعه خواف تبعید کرد.
 
تبعید مدرس در خواف نه سال به طول انجامید و وی آخرین روزهای عمرش را در کاشمر سپری کرد. مدرس سرانجام در شب دهم آذر 1316 به دست دو تن از ماموران حکومتی به نام خلج و مستوفیان مسموم و به شهادت رسید. 
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
مدرس در جمع نمایندگان اقلیت مجلس پنجم
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
عکسی که آنتوان سوریوگین از مدرس انداخته است.
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
مدرس در خانه
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
مدرس در کابینه دفاع ملی به ریاست نظام السلطنه؛ وی به عنوان وزیر عدلیه و اوقاف در کنار حاج عزالممالك اردلان، محمد على خان كلوپ، ادیب ‏السلطنه سمیعى، محمد على خان سالار معظم و میرزا قاسم خان تبریزى (صوراسرافیل) حضور داشت. کابینه موقت در زمان جنگ جهانی اول برای مقابله با تهاجم روس و انگلیس تشکیل شد.
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
حسن مدرس در جلسه کابینه دفاع ملی به ریاست نظام السلطنه(سمت راست مدرس)
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
حسن مدرس در کنار سید العراقین در مدرسه صدر اصفهان
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
حسن مدرس در کنار علمای اصفهان در مدرسه صدر
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
حسن مدرس در بیمارستان پس از ترور نافرجام
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
مزار سید حسن مدرس در کاشمر
 
تصاویر/ حسن مدرس
 
مقبره شهید حسن مدرس در کاشمر
 
 

 
 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:53 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

آرامگاه شهید آیت‌ا... سید حسن مدرس، كاشمر

    آرامگاه شهشهان(علاءالدين محمد)، اصفهان
آرامگاه «شهشهان» در محلهٔ «شهشهان» از نواحى بزرگ «دردشت» شهر اصفهان بنا شده است. اين بقعه بر فراز آرامگاه يکى از عرفاى قرن نهم به نام «شاه علاءالدين محمد» که در سال ۸۵۰ هجرى قمرى به امر «شاهرخ تيموري» کشته شده، بنا گرديده است و کتيبه‌هاى زيباى گچ‌برى در داخل دارد. سردرِ آرامگاه، تزئينات کاشى‌کارى دارد. گنبد آن تجديد ساختمان شده است. خطوط ثلث زيباى داخل بقعهٔ شهشهان کار خط‌نويسان مشهور قرن نهم هجرى قمرى اصفهان است.
    آرامگاه شهيد آيت‌ا... سيد حسن مدرس، كاشمر
اين بنا آرامگاه سيدحسن مدرس، از چهره‌هاى برجستهٔ تاريخ معاصر ايران است که در ماه رمضان ۱۳۵۷ هـ.ق برابر با آذر ۱۳۱۷ هـ.ش توسط عوامل پهلوى اول، به چاى آلوده به سم به شهادت رسيد. جسد او را در محلى بيرون از شهر کاشمر که آن روزها به تپهٔ آخوند معروف بود، دفن کردند. مردم کاشمر ضمن زيارت قبر مدرس که به قبر آقاى شهيد مشهور بود، در تاريکى شب‌ بنايى بر آن مى‌ساختند و روزها مأمورين شهربانى وقت آن را خراب مى‌کردند. پس از سه سال، صورت مزار شهيد مدرس علنى شد. مقبرهٔ‌ اين شهيد تا به حال چندين بار تجديد بنا شده است و بناى فعلى آن نيز به امر امام (ره) و کوشش و همت توليت آستان قدس نوسازى شده است.
 
بى‌ترديد، سيدحسين مدرس يکى از شخصيت‌هاى برجستهٔ معاصر و مدافع منافع ملى و دينى مردم ايران است. وى اصفهانى‌الاصل بود و چندين دوره به عنوان نمايندهٔ مردم اصفهان و تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شده بود. نطق‌هاى مدرس در مجلس که در دفاع از آزادى و قانون‌گرايى بود، مشهور است و همان‌ها نيز موجبات شهادت وى را فراهم آوردند.
 
در زير، قسمتى از يک نطق او را که در مجلس شوراى ملى ايراد نموده است، نقل مى‌کنيم :
 
... حالا هم عرايض خود را عرض مى‌کنم. در قرون اخيره وضعيات دنيا در اثر کهنه شدن بعضى دول و غفلت بعضى دول و غرور بعضى دول، در دنياى کهنه بعضى دول به خيال ترقى خود افتاده‌اند : يا از هوشيارى يا از احتياج يا از تجدد. بالخصوص در اروپا، ‌ در قرون اخيره، از صد و پنجاه سال قبل يک دولت‌هايى وجود پيدا کردند و درصدد برآمدند که دول کوچک دنيا را بخورند. البته وضعيات دنيا هميشه اين اقتضائات را داشته است - يک قسمت بزرگش مقارن شده است با عمر و دنياى ما - از زمان اجداد و پيران ما تا رسيده است به امروزه، البته معلوم است همچو دولى مختلف‌اند : عاقل دارد، غنى دارد. بعضى به رويهٔ عقل در مقام بلع دول کوچک نهنگ‌وار حمله مى‌کنند و هى دول بزرگ را کوچک کوچک کردند و خوردند و قوى شدند و سايرين ضعيف. بعضى که عاقل بودند، لقمه‌هاى درشت درشت را بلعيدند تا کم‌کم قوى شدند.
 
وضعيات دنيا و غفلت سابقينِ ما و وضعيات جغرافيايى، مملکت ما را مبتلا کرده به دولت بزرگ همسايه، آن وقت بعضى از سلاطين هم شايد ملتفت شدند - مثل مرحوم ناصرالدين‌شاه - شايد ملتفت شده بودند که ما دو دولت بزرگ همجوار پيدا کرده‌ايم؛ البته مقتضاى وضعيت ما، مقتضاى ديانت ما با اين دول مسلم و صحيح است. ديانت ما در اين زمان، اقتضاى تعرض و حمله ندارد؛ مگر اين‌که متعرض‌مان بشوند و وقتى که متعرض ما شدند، البته هر ضعيفى را اگر کسى متعرض باشد، بايد به قدر مقدور و ميسور، ‌ عقلاً، ديانتاً، سياستاً در صدد رفع و دفع برآيد. هميشه دولت‌هاى ما، چه در طرز سابق چه در طرز حاليه، مراقب بودند که با اين دو دولت بزرگ غنى و قوى و اعقل و عاقل به نحو مسالمت رفتار نمايند، و همين قسم که فرمودند روابط حسنه با آن‌ها داشته باشيم وهمين‌طور هم عمل کرده‌اند و سال‌ها و عمرها گذراندند تا اين که به زمان رسيد؛ يعنى انقلاب ايران برپا شد و ملت بيدار شد و حکومت يک‌نفرى به حکومت ملى مبدل شد، مسمى به اسم دولت مشروطه.
 
البته اين‌ها هم به قدر قوهٔ خودشان در اين مسئله هوشيار بودند که هم مراقب بيابان خشک و هم مواظب درياى تر باشند؛ يعنى مراقب دو همسايهٔ خودمان که دو دولت قوى و غنى بودند بايد باشند. البته معلوم است بعد از آن که دنيا توليد چنين دول بزرگى را کرد و بالطبيعه آن دول بزرگ هم به يکديگر نظر دارند؛ خصوصاً اگر رفته‌رفته لقمه‌ها کم شود، ‌ بين آن‌ها رقابت توليد شود، اين مسئله و اين حالت در تمام دنيا هم‌چنين در ايران بود تا جنگ عمومى شروع شد. وقتى اين جنگ بين دول بزرگ دنيا برپا شد، بعضى از آن‌ها از حالت عظمت تنزل کردند و بعضى بر عظمت‌شان افزوده شد. ما مانديم و يک همسايه. مدت‌ها در رژيم سابق و در طرز لاحق، ميانهٔ اين دو دولت به نحوى زندگى مى‌کرديم که اگر حايلى در بين ما و بحرين اتفاق مى‌افتاد، اسمش را عدم وسيله و کِشتى مى‌گذاشتيم و اگر ميانهٔ ما و بعضى توابع و بلوکات شمال مانعى اتفاق مى‌افتاد، ‌ حمل بر قصور مأمورين مى‌کرديم. لکن بعد از آن‌که يکى از همسايه‌هاى ما، در نتيجهٔ جنگ عمومى اظهر شد و ديگر ظاهر، يکى اقوى شد و ديگرى قوى، ما مانديم و يک همسايهٔ دولت يا دولت‌نما يا مادر دايه بهتر از مادر.
 
گرفتارى داخله و فقر و فلاکت مردم و يک طرفى بودن همسايه ما را کشيد به قرارداد؛ يعنى انحصار ايران به يک نفر دولت همسايه. البته بعد از اين که رقيب طرف نداشته باشد، مسلماً به مقتضاى صلاح خودش رفتار مى‌کند و تقصيرى هم ندارد؛ چه البته هرکس در مقام نفع و ضرر خودش است. به توفيق خداوند و بيدارى ملت ايران، از چنگ قرار داد هم خلاصى پيدا شد؛ حتى به وسايل مختلفه هم که متوسل شدند مثل کابينهٔ آقاى سيد ضياء‌الدين (که اسمش را سفيد يا سياه يا همه رنگ مى‌گذارند) باز هم موقعيت پيدا نشد، و توفيق شامل حال ماها شد، و اين دورهٔ‌ پارلمان تشکيل شده، قبل از اين‌که پارلمان تشکيل شود. بعضى از نمايندگان اساس سياست را بر آن گذاردند که اين آثارى هم که از همسايهٔ جنوبى باقى مانده است، آن‌ها را هم محو نمايند. در تحت اين سياست که من هم يکى از آن‌ها بودم، اين دولت و اين پارلمان تشکيل شد و برطبق اين سياست، دولتى خواه‌ناخواه تشکيل شد و به آن دولت گفته شد که اگر مى‌توانى اين کارها را بکنى، بسم‌اللّه؛‌والاّ، شما را به خير و ما را به سلامت ...
 
... بنده از جانب خودم مى‌گويم و يقين دارم همهٔ‌ ملت ايران و نمايندگان هم صاحب اين عقيده‌اند؛ زيرا منشأ تمام آن‌ها يکى است. منشأ سياست ما، ديانت ماست. ما نسبت به دول دنيا دوست هستيم؛ چه همسايه چه غيرهمسايه، چه جنوب چه شمال، چه شرق چه غرب. و هر کس متعرض ما بشود. متعرض آن مى‌شويم، هر چه باشد هر که باشد؛ به قدرى که ازمان برمى‌آيد و ساخته است. همين مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهيد عثمانى کردم، گفتم اگر يک کسى از سرحد ايران بدون اجازهٔ‌ دولت ايران پايش را بگذارد در ايران، و ما قدرت داشته باشيم، او را با تير مى‌زنيم و هيچ نمى‌بينيم که کلاه‌پوستى سرش است يا عمامه يا شابگا. بعد که گلوله خورد، دست مى‌کنيم ببينيم ختنه شده است يا نه؟ اگر ختنه کرده است، بر او نماز مى‌کنيم و او را دفن مى‌نماييم. والاّ که هيچ. پس هيچ فرق نمى‌کند. ديانت ما عين سياست ماست، سياست ما عين ديانت ماست. ما با همه دوستيم، مادامى که با ما دوست باشند و متعرض ما نباشد؛ همان قسم که به ما دستورالعمل داده شده است رفتار مى‌کنيم ....
    آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقانى، روستاى خرقان، شاهرود (غزنويان)
آرامگاه عارف نامى شيخ ابوالحسن خرقانى در ۲۴ کيلومترى شاهرود در شمال قصبهٔ خرقان روى تپه‌اى قرار دارد و فضاى سبز اطراف آن به آرامگاه قداست خاصى بخشيده است.
 
روى قبر شيخ، يک قطعه سنگ مرمرى قرار دارد که اشعارى بر آن حک شده است. در جوار اين مقبره مسجدى بود که گنبدى مخروطى شکل و مزين به کاشى‌کارى‌هاى زيبا داشت. در حال حاضر از مسجد و گنبد ياد شده فقط محراب آن باقى مانده که برخلاف مسجدهاى ديگر اين نواحى رو به مغرب است. محراب مذکور داراى گچبرى‌هاى زيبا و استادانه است.
 
اخيراً براى حفاظت بيشتر اين محراب، سازمان ميراث فرهنگى استان در آن جا يک قاب بزرگ شيشه‌دار، مانند ويترين، نصب کرده است. در سال‌هاى قبل، از طرف ادارهٔ کل باستان‌شناسى وقت، در اطراف محراب مذکور و متناسب با آن مسجدى بنا شد که در حال حاضر نيايشگاه زائران شيخ ابوالحسن خرقانى و مورد استفادهٔ آنان در موقع توقف در آن محل است.
 
در اينجا چند قطعه از تذکره‌الاوليا در احوال شيخ را نقل مى‌کنيم:
 
نقل است که بوعلى‌سينا به آوازهٔ شيخ عزم خرقان کرد. چون به وثاق شيخ آمد شيخ به هيزم رفته بود. پرسيد که «شيخ کجاست؟» زنش گفت «آن زنديقِ کذّاب را چه مى‌کني؟» همچنين بسيار جفا گفت شيخ را، که زنش منکر او بودى، حالش چه بودي! بوعلى عزم صحرا کرد تا شيخ را ببيند. شيخ را ديد که همى آمد و خروارى در‌منه بر شيرى نهاده، بوعلى از دست برفت، گفت «شيخا، اين چه حالتست؟» گفت «آري. تا ما بار چنان گرگى نکشيم (يعنى زن) شيرى چنين بار ما نکشد.» پس به وثاق باز آمد. بوعلى بنشست و سخن آغاز کرد و بسى گفت و شيخ پاره‌اى گِل در آب کرده بود تا ديوارى عمارت کند. دلش بگرفت، برخاست و گفت مرا معذوردار که اين ديوار را عمارت مى‌بايد کرد، و بر سر ديوار شد، ناگاه تبر از دستش بيفتاد. بوعلى برخاست تا آن تبر به دستش باز دهد، پيش از آنکه بوعلى آنجا رسيد آن تبر برخاست و به دست شيخ باز شد. بوعلى يکبارگى اينجا از دست برفت و تصديق عظيم بدن حديثش پديد آمد، تا بعد از آن طريقت به فلسفه کشيد چنانکه معلوم هست.
 
... نقل است که شيخ گفت: دو برادر بودند و مادري. هر شب يک برادر به خدمت مادر مشغول شدى و يک برادر به خدمت خداوند مشغول بود. آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود با خدمت خدايش خوش بود، برادر را گفت «امشب نيز خدمت خداوند به من ايثار کن». چنان کرد. آن شب به خدمت خداوند سر بر سجده نهاد، در خواب شد، ديد که آوازى آمد که «برادرِ ترا بيامرزيديم و ترا بدو بخشيديم». او گفت «آخر من به خدمت خداى مشغول بودم و او به خدمت مادر، مرا در کار او مى‌‌‌کنيد؟» گفتند «زيرا که آنچه تو مى‌کنى ما ازان بى‌نيازيم وليکن مادرت ازان بى‌نياز نيست که برادرت خدمت کند.»
 
... گفت «همه يک بيمارى داريم؛ چون بيمارى يکى بوَد دارو يکى باشد. جمله بيمارى غفلت داريم بيائيت تا بيدار شويم.»
    آرامگاه شيخ ابوالقاسم، تربت‌حيدريه
در سه کيلومترى جنوب شرقى شهر تربت‌حيدريه، در مسير راه اصلى شهرهاى جنوب خراسان، روى تپه‌اى مشرف بر جاده و ارتفاعات اطراف، مزارى قديمى و معروف وجود دارد که منسوب به شيخ‌ابوالقاسم گورکانى (گرگانى) متوفاى ۴۵۰ هـ.ق - از مشاهير عرفاى خراسان - است. مزار در آبادى شيخ‌ابوالقاسم واقع است که تا قبل از تعمير آن به سال ۱۳۴۰ هـ.ش، به کلاتهٔ درويشى معروف بوده است. نام صاحب مزار، مطابق سنگ‌نوشتهٔ آن، شيخ ‌ابوالقاسم على الکورگانى، از سران عرفاى صوفيهٔ معروفيه در اواخر قرن چهارم و نيمهٔ اول قرن پنجم هـ.ق است. اين مزار، روى تپه‌اى بزرگ، در محوطه‌اى به وسعت ۱۲۵۰ مترمربع (۵۰×۲۵ متر) واقع شده است، و به سليقهٔ خاصى محوطه‌سازى و درخت‌کارى شده و داراى دو درِ ورودى فلزى مشابه در شمال و جنوب محوطه است که مقابل هم قرار دارند. اطراف محوطه تا ارتفاع ۸۰ سانتى‌متر، ديوار آجرى و دورتادور آن نيز به ارتفاع يک متر نردهٔ فلزى دارد. آرامگاه که در زيبايى بناى آن دقت شده، ‌ در وسط محوطه قرار دارد و مصالح اصلى آن، ‌ آجر و آهک و سنگ است. مزار، اولين بار در سال ۱۳۴۰ هـ.ش تعمير شد؛ ولى بازسازى اساسى آن در سال ۱۳۵۲ هـ.ش به هزينه و دستور آقاى حاج سلطان حسين تابندهٔ گنابادى انجام شد.
    آرامگاه شيخ ابوالقاسم نصرآبادى، اصفهان
اين آرامگاه در ۷ کيلومترى غرب اصفهان و در حاشيهٔ سمت چپ جادهٔ نجف‌آباد، در نصرآباد واقع شده است. بنايى که عموماً به آن مسجد يا مدرسهٔ نصرآباد‌ مى‌گويند، (در حال حاضر، هم مدرسه و هم مسجد است) در اصل خانقاه و آرامگاه است. اين بنا به يادبود و افتخار مردى که در آنجا دفن شده، ولى نامش در کتيبهٔ بنا محو شده است، برپا گرديده است. اهالى محل، اين مرد را شيخ ابوالقاسم مى‌نامند. درگاه اصلى بنا و سرسراى گنبددار متصل به آن، تنها قسمت‌هايى هستند که از خانقاه قديمى برجاى مانده‌‌اند. درگاه بنا نمونهٔ‌ زيبايى از نماسازى در هنر کاشى‌کارى است. در کتيبه‌هاى خانقاه نصرآباد، تاريخ‌هاى ۸۵۴ و ۸۵۵ هـ.ق ثبت شده است.
 
سرسرا به صحنى باز مى‌شود که در انتهاى آن، ايوانى و در انتهاى ايوان، محرابى قرار دارد. در سمت چپ و در داخل شبستان کوچکِ مربع شکل و کم ارتفاع، قبر شيخ قرار گرفته است. اين شبستان با سقف گنبدى، مزين به نقاشى‌هاى جديد و بسيار معمولى است. در داخل شبستان، دو قبر بى‌نام و نشان با کاشى‌کارى آبى‌رنگ و سه سنگ قبر متعلق به سه زن که در روزهاى دهم و سيزدهم ماه رمضان سال ۸۶۱ هـ.ق درگذشته‌اند، ديده مى‌شود. دو تن از اين زنان، يکى فاطمه سلطان و ديگرى خديجه سلطان، دختران «مولى‌الاعظم سليل‌العلماء والفقهاء تاج‌الملک والدين محمود بن قطب‌الدين محمد الجرفادقاني» هستند. کتيبهٔ اصلى سردرِ بنا، با کاشى معرق سفيد بر زمينهٔ آبى و به خط ثلث نوشته شده که به مرور صدمهٔ زيادى ديده و ناقص شده است.
 
در قسمت فوقانى همين کتيبه، آيات ۸ و ۹ سورهٔ «دهر» به خط کوفيِ ريز و بر کاشى معرق طلايى نقش بسته است. در لابه‌لاى در، در ميان لوحه‌اى از کاشى که قابى طلايى رنگ دارد، اشعارى به زبان فارسى در مدح فرمانرواى زمان نوشته شده است.
 

متن کتيبهٔ سردر، نشان مى‌دهد که بنا در سال ۸۵۴ هـ.ق و در دورهٔ سلطنت ميرزا سلطان محمدبن بايسنقر ساخته شده است.

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

آرامگاه باباقاسم، اصفهان

    آرامگاه باباقاسم، اصفهان
اين بنا در طرف غرب خيابان هاتف اصفهان و در حدود پانصد مترى مسجد جامع عتيق در کوچهٔ باباقاسم قرار دارد. درِ بقعه به طرف شمال است و قطاربندى و کاشى‌کارى بسيار شيوا و زيبايى دارد. داخل و خارج بقعه داراى تزئينات آجرى و کاشى‌کارى است. گنبد آن، ‌ هرمى شکل هشت ترک است که بر هر ترک آن، يکى از اسماءِ اللّه نوشته شده است. تاريخ زندگى و وفات باباقاسم معلوم نيست، ولى آنچه مسلم است، در تاريخ ۷۲۵ هـ.ق که مدرسهٔ باباقاسم - معروف به مدرسهٔ اماميه - براى باباقاسم ساخته شده، حيات داشته و در سال ۷۴۱ هـ.ق وفات يافته است. براساس اسناد موجود مى‌توان گفت محمد - معروف به باباقاسم - از عرفا و صلحاى ربانى و علماى قرن هشتم هجرى قمرى بوده است که پس از وفات، يکى از مريدان و دوستدارانش به نام سليمان بن ابوالحسن شرف‌الدين طالوت دامغانى، بقعه و عمارتى شايسته بر مرقد او بنا کرده است.
    آرامگاه باباولى (قادر پيغمبر)، ديلمان، لاهيجان
در روستاى بابا ولى ديلمان، بنايى چهارگوش قرار دارد که در ضلع‌هاى شمالى، شرقى و جنوبى آن، ايوان‌هاى ستون‌دار چوبينى وجود دارد. اين بقعه، همانند بسيارى از آرامگاه‌هاى شمال ايران، نقاشى‌هاى مذهبى دارد و پوشش بام آن از سفال است.
 
بناء درِ زيبايى از آثار قرن يازدهم داشته که در سال ۱۳۴۸ هـ.ق ربوده شده است. از آثار ارزشمند اين بقعه، صندوق چوبى آن است که بر پايهٔ چوبينى به ارتفاع ۲۰ سانتى‌متر قرار گرفته است. بر روى قاب‌هاى اين صندوق، دو گونه کنده‌‌کارى به شيوهٔ گره و طرح‌هاى گل و بوته انجام گرفته است. بالاى دو بيت کنده شده بر بدنهٔ شمالى صندوق، تاريخ ۹۹۹ هـ.ق خوانده مى‌شود. در ايوان بقعه، سنگ قبرهايى کار گذاشته شده که کنده‌کارى‌هاى زيبايى دارند. يکى از آن‌ها با تاريخ ۹۹۵ هـ.ق به «السعيد الشهيد پيرى بيک بن پيرى بيک»، و ديگرى با تاريخ ۱۰۱۴ هـ.ق به «استاد القابل نادعلى بيک خليفه بن سعادت آيين ... سيد عبى بيک ...» تعلق دارد. در ايوان شرقى نيز سنگ قبرى به تاريخ ۹۹۸ هـ.ق متعلق به «مهدى قلى بن حمزه بيک شاه عود» قرار دارد. درخصوص شخصيت صاحب آرامگاه، در کتيبه‌هاى ورودى و صندوق اشاره‌اى نشده است.
     آرامگاه بايزيد بسطامى، بسطام، شاهرود (غزنويان)
آرامگاه عارف شهير بايزيد بسطامى در شهر بسطام و شمال آرامگاه امام‌زاده محمد (ع) واقع است. آرامگاه اين عارف، فاقد هر گونه تزئين است. به نظر مى‌رسد هيچ‌گاه ساختمانى مشابه آرامگاه ديگر بزرگان روى آن بنا نشده و در حقيقت بى‌اعتنايى به ماديات و گريز از تجمل، در اين آرامگاه کاملاً متجلى است. وارستگى و بى‌نيازى بايزيد بسطامى حتى بعد از مرگ وى و گذشت يازده قرن، در مرقدش نيز ديده مى‌شود. آرامگاه بايزيد بسطامى داراى يک پنجرهٔ ‌مسقف آهنى است. روى قبر، يک سنگ مرمر قرار دارد که کلماتى از مناجات مشهور على بن ابى‌اطالب (ع) بر آن حک شده است و به طورى که از مفاد اين سنگ نوشته برمى‌آيد، اين سنگ متعلق به شخصى به نام قاضى ملک است که احتمال مى‌رود يکى از حکام ايالت قومس بوده باشد، ولى معلوم نيست به چه علت آن را روى آرامگاه بايزيد نصب کرده‌اند.
 
طيفور ابن عيسى ابن آدم ابن سروشان، مشهور به بايزيد بسطامى، از مشايخ بزرگ صوفيه و از مشهورترين عرفاى ايران است. از زندگى او اطلاع چندانى در دست نيست و زندگينامهٔ وى با افسانه‌ها درآميخته است. جدش گبر و از بزرگان بسطام بوده و مسلمان شد. بايزيد بعد از مدت‌ها سياحت و رياضت کشيدن، به بسطام باز آمد، بيشتر عمر خود را در آنجا گذرانيد، و در همانجا درگذشت. مقبره‌اش زيارتگاه صوفيان و مردان خدا است. وى شخصاً اثرى از خود به جا نگذاشت. اما سخنان او را پيروان و مريدانش گرد آورده‌اند که در مراجع مختلف مانند: طبقات الصوفيه، و تذکره‌الاولياء نقل است. در تذکره‌الاولياء شيخ فريدالدين عطار، ‌ فصلى دربارهٔ بايزيد و نقل سخنان او هست. در اينجا قسمت‌هايى از اين فصل را با هم مى‌خوانيم:
 
آن سلطان العارفين، آن برهان المحققّين، آن خليفهٔ الهى، آن دِعامهٔ نامتناهى، آن پختهٔ جهان ناکامى، شيخ وقت، ابويزيد بسطامى - رحمه‌اللّه عليه - اکبرِ مشايخ بود و اعظمِ اوليا، و حجت خداى بود و خليفهٔ به حق، ‌ و قطب عالم و مرجع اوتاد.
 
... شيخ ابو سعيد بن ابى ابوالخير - رحمه‌اللّه - گفت که : هژده هزار عالم از بايزيد پُر مى‌بينم، و بايزيد در ميان نه» - يعنى آنچه بايزيد است، در حق محو است. ... ذوالنّون مصرى مريدى به خدمت بايزيد فرستاد - رحمها اللّه - که : «اى بايزيد! همه شب مى‌خسبى و به راحت مشغول مى‌باشى و قافله درگذشت» مريد بيامد و پيغام برسانيد. بايزيد جواب داد که : «ذوالنّون را بگوى که: مردِ تمام آن باشد که همه شب خفته بوَد و بامداد پيش از نزول قافله به منزل فرود آمده باشد. ذوالنّون چون اين بشنيد، بگريست ...
 
چون کار او تمام بلند شد و سخن او در حوصلهٔ‌ اهل ظاهر نمى‌گنجيد، هفت بارش از بسطام بيرون کردند. شيخ مى‌گفت: «چرا مرا بيرون مى‌کنيد؟ گفتند: «از آن که مردى بدي» گفت: «نيکا شهرا، که بدش بايزيد بُوَد!»
 
نقل است که يحيى معاذ رازى نامه‌اى نوشت به بايزيد - رحمهمااللّه - که: «چه گويى در حقّ کسى که قدحى خورد و مست ازل و ابد شد؛ بايزيد جواب نوشت که «اينجا مرد هست که در شبانروزى درياى ازل و ابد در مى‌کشد و نعرهٔ هَل مَن مَزيد مى‌زند» نقل است که روزى يکى درآمد و از حيا مسئله‌اى از وى پرسيد. شيخ جواب آن مسئله گفت. درويش آب گشت. مريدى در آمد، آبى زرد ديد، ايستاده گفت: «يا شيخ اين چيست؟» گفت: «يکى از در درآمد و سؤالى از حيا کرد و من جواب دادم. طاقت نداشت. چنين آب شد از شرم.» نقل است که مردى پيش شيخ آمد و شيخ سر فرو برده بود. چون برآورد، مرد گفت: «کجا بودي؟» گفت: «به حضرت» آن مرد گفت: «من اين ساعت به حضرت بودم. تو را نديدم» شيخ گفت: «راست مى‌‌گويى ک من درون پرده بودم و تو برون. برونيان درونيان را نبنند».
 
... و گفت: «به صحرا شدم. عشق باريده بود و زمين تر شده چنانکه پاى به برف فرو شود، به عشق فرو مى‌شد».
 
نقل است که شيخ گفت: «اول بار که به حج رفتم، ‌ خانه‌اى ديدم. دوم بار که به خانه رفتم خداوندِ خانه را ديدم. سيّوم بار نه خانه ديدم و نه خداوند خانه» يعنى چنان در حق گم شده بودم که هيچ نمى‌دانستم. اگر مى‌ديدم، حق مى‌ديدم.
 
... و گفت: «بنده را هيچ به از آن نبود که بى‌هيچ بود نه زهد و نه علم و نه عمل. چون بى‌همه باشد، با همه باشد.» و گفت: «اين قصه را الم بايد که از قلم هيچ نيايد».
 
و گفت: عارف به هيچ چيز شاد نشود جز به وصال.»
     آرامگاه بوذرجمهر، قاين
در فاصلهٔ ۶ کيلومترى شهر قاين و در دامنهٔ کوه معروف به ابوذر، آرامگاه شاعر و اديبى بزرگوار از امراى بزرگ زمان سلطان محمد غزنوى قرار دارد. اين آرامگاه که بسيار زيبا و دلگشاست، داراى قدمتى ديرينه است، و در طول تاريخ به دفعات تعمير و مرمت شده است.
    آرامگاه پير چراغ ميبد، ده‌بيد، ميبد
پير چراغ مقبره‌اى خارج از روستاى ده بيد و در کنار گورستانى بر روى تپه‌اى قرار دارد که در کنار آن نيز چاهى به نام صاحب‌ زمان وجود دارد. بناى پير چراغ تجديد بنا و نوسازى شده است. تنها سنگ بزرگ قديمى که بر ديوار آن نصب شده است، داراى کتيبه‌اى با نوشتهٔ زير است : «وفات يافت المغفور شهيد سعيد استاد حسن بن زين‌الدين بن شمس‌الدين اصفهانى به تاريخ روز چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۴۸ هجري».
    آرامگاه پيراستير، روستاى استير، سبزوار
اين آرامگاه در ۱۵ کيلومترى سبزوار به طرف شاهرود و در کنار روستاى استير واقع شده است. بناى آرامگاه چهارگوشه است و طول هر ضلع آن ۶/۵ متر است. در چهار جانب آن، چهار درگاه است که دو درگاه شمالى و جنوبى، ‌ عمق بيش‌تر و درى به خارج دارند. در داخل بقعه، سه صندوق چوبى کهنه در کنار هم قرار دارند، و بنا بر نوشتهٔ‌ داخل آرامگاه و اعتقاد مردم محل، قبرها متعلق به شش تن از اولاد «کميل بن زياد» است. اين بنا را مى‌توان به حدود قرن دهم يا يازدهم هجرى منسوب دانست. در بيرون بنا، سنگ‌قبرى بر ديوار نصب شده است که صاحب آن «سلطان حسين بن خواجه جمالى بيک کوسيايي» است.
     آرامگاه پيربكران، اصفهان
در ۳۰ کيلومترى جنوب غربى اصفهان در روستاى پيربکران، يک اثر مذهبى، ‌ تاريخى و هنرى وجود دارد که از نمونه‌هاى عالى آثار قرن هشتم ايران به شمار مى‌رود. بناى مزبور شامل ۳ قسمت است. اول، رواق بقعه که از کوچهٔ مجاور آن به صحن بقعه منتهى مى‌شود. دوم، صحن بقعه که سقف بلندى دارد و در اطراف آن ايوانچه‌هايى تعبيه شده است. پوشش تاق ايوان با خطوط کوفى و بنايى و شاخ و برگ و بوته‌هاى گچ‌برى، تزئين شده است. سوم، آرامگاه پير بکران که در ضلع شمالى بقعه و متصل به اتاق محفوظى که ظاهراً محل تدريس و رياضت محمد بن بکران بوده، قرار دارد و اطراف و جوانب آن با گچ‌برى تزئين شده است.
 
صحن بقعهٔ پيربکران، محوطهٔ محصور و مسقف کوچکى است که از سه جانب شمال، شرق و غرب مسدود است و فقط از قسمت فوقانى جانب جنوبى که محراب عالى گچ‌برى شده در ان قسمت واقع شده، با خارج مرتبط است.
 
تزئينات داخل بقعه از نوع گچ‌برى و کاشى‌کارى با کاشى‌هاى قرن هشتم هجرى قمرى است که رنگ و لعاب مخصوص دارند.
 
در ضلع شمالى صحن بقعه، مقبرهٔ محمد بن بکران واقع شده که به وسيلهٔ‌ مدخلى به داخل بقعه مربوط مى‌شود. داخل و خارج آرامگاه با تزئينات کاشى‌کارى و گچ‌برى مزين شده است. ديوار حدفاصل آرامگاه و صحن بقعه، مشبک است و در اطراف اين ديوار، ‌ کتيبه‌هايى به خط کوفى شامل سورهٔ «فاتحه» و آياتى از سورهٔ «يس» نگاشته شده است و در ذيل آن‌‌ها، کتيبهٔ تاريخى سنگ آرامگاه به تاريخ سال ۷۰۳ هـ.ق وجود دارد.
     آرامگاه پيرسفيد (مزار پيرسفيد)، قزوين (قاجاريان)
آرامگاه پيرسفيد که به «مزار پيرسفيد» نيز معروف است، در محلهٔ پنبه‌ريسه، در ميان ميدانگاه و حمام ميرزاکريم، قرار دارد. نام صاحب آرامگاه معلوم نيست و به احتمال قوى، آرامگاه به يکى از بزرگان صوفيه تعلق دارد و شايد، آرامگاه «شيخ جمال‌‌الدين رشيق‌القطني» باشد که يکى از دوازده تن مريدان«شيخ نجم‌الدين کبري» و ساکن محلهٔ پنبه‌ريسه بوده است که در سال ۶۵۰ هـ.ق درگذشته است. آرامگاه مزبور، چهارتاقى سقف‌دارى است که با آجر ساخته شده است و در وسط آن قبرى با معجر چوبى قرار دارد. ظاهراً سنگى هم بر روى مزار بوده است که برداشته شده و محل آن گود مانده است. در پايين پاى قبر، قطعه‌سنگى به شکل قلب هست که در زمين فرو رفته است و در حاشيهٔ آن نوشته‌اى به خط نسخ ديده مى‌شود که با گذشت زمان، فرسوده شده است و خوانده نمى‌شود.
    آرامگاه پيرمراد، سبزوار
اين بنا در کنار جادهٔ سبزوار به خسروگرد قرار گرفته است و شامل محوطهٔ کوچکى با ديوارهاى گلى و چند ايوان، دو گنبد و دو اتاق است که همهٔ‌ آن‌ها با خشت و گل ساخته شده‌‌اند. ورودى مزار، در جنوب شرقى واقع شده و شامل دو لنگهٔ‌ چوبين است. درها بدون لولا هستند و بر پاشنه مى‌چرخند. بر روى هر يک از دو لنگه، در دو رديف گل ميخ‌هاى آهنى درشت به شکل نيم کره‌هايى توخالى کوبيده شده است.
 
حرم در گوشهٔ‌ جنوب غربى محوطه واقع است و در داخل آن، صندوق کنده‌کارى شده‌اى قرار دارد. اکثر قسمت‌هاى آرامگاه، نوساز و فاقد جنبهٔ هنرى خاصى است. در گذشته، ايوا‌ن‌هاى ضلع جنوبى صحن را خراب کرده و به محوطهٔ مزار افزوده‌اند.
 
در ناحيهٔ شمالى صندوق و بين دو بقعه، سنگ مزار بانى نخستين بناى مزار واقع است که بر آن، عبارت «مرقد مرحوم حاجى حسين على ولد مرحوم على توکل به تاريخ شوال ۱۳۳۰» نگاشته شده است. در وسط فضاى بقعهٔ شمالى - در زير گنبد - سنگ‌لوحى به رنگ خاکسترى است که بر آن عبارت «هذا مرقد مراد حسن محمد مومن سنه ۱۰۰۱» را نگاشته‌اند. هم‌چنين بر سر درِ ورودى صحن مزار، کتيبهٔ نسبتاً جديدى براى معرفى صاحب آرامگاه با اين عبارت «بقعه ابورفاعه معروف به خواجه خضر پير» وجود دارد. اين مزار، به نام‌هاى پيرگردو، پيرحاجات و آرامگاه حضرت خضر نيز خوانده مى‌شود. گنبدهاى بنا با کاشى‌کارى جديد پوشيده شده است.
مطالب مرتبط

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:47 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس در آیینه تصاویر

آیت‌الله سید حسن مدرس، دهم آذر 1316 در تبعیدگاه کاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسید.

خبرگزاری فارس: شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس در آیینه تصاویر
  •  

به گزارش خبرنگار تاریخ حبرگزاری فارس، شهید آیت‌الله سید حسن مدرس(قده)، از نمادهای تلفیق سیاستمداری و شریعتمداری دردوران معاصر به شمار می‌رود. وی در روز دهم آذرماه 1316 در تبعیدگاه کاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسید.

تصاویر زیر، شهید آیت‌الله مدرس را در ادوار گوناگون حیات نشان می‌دهد.

1-شهید آیت الله سید حسن مدرس در دوره میانسالی

2- شهید‌ آیت‌الله سید حسن مدرس در میان اعضای انجمن علمای اصفهان

3- شهید آیت‌الله سید‌ حسن مدرس در میان برخی تفنگداران ایل بختیاری

4-تصویری که آرتور «میلسپو» از آیت الله سید حسن مدرس برداشته است

5- شهید آیت‌الله سید‌حسن مدرس در میان گروه اقلیت مجلس. درتصویر ملک الشعرای بهار و سید ابوالحسن حائری زاده دیده می شوند

6- شهید آیت الله سید حسن مدرس در کنار سید العراقین در مدرسه صدر اصفهان

7- شهید آیت الله سید حسن مدرس پس از ترور نافرجام رضاخان در بیمارستان

8- تصویری که سید جواد تهامی از آیت‌الله سید حسن مدرس برداشته است

9-حجت‌الاسلام سید علی اکبر مدرس برادر و دکتر سید عبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، بر بنای اولیه مزار او در گورستان کاشمر ایستاده‌اند

10-سیدعبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت الله سید حسن مدرس در نوجوانی

11-سید محسن مدرسی نواده شهید آیت الله مدرس (نفروسط) در کنار مزار نیای خود به هنگام تجدید بنای آن

انتهای پیام/

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:45 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
سایت خبری تولا/چشمه سلطان ولی کریز

وب سایت خبری روستای تولا

www.tavallanews.ir/post/235

 

سایت خبری تولا

 

 

،بخش کوهسرخ

 

 

شهرستان

 

 

کاشمر/خراسان

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:34 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
بیرق امام حسین(ع) و امام رضا(ع) در جلسه قران وحدت تولایی های مقیم نیشابور

 

 


صلی الله وعلیک



یااباعبدلله الحسین(ع)

 


بیرق امام حسین(ع) و امام رضا(ع) در جلسه قران وحدت تولایی های مقیم نیشابور

تولا|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تولا

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تولا

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||تولا

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تولا

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

تولا

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

روستای تولی بخش کوهسرخ شهرستان کاشمر

 

 





[ بازدید : 3 ] [ نظر شما : 1 2 3 4 5 6 ]
 

[ چهارشنبه 11 آذر 1394 ] [ 7:02 ] [ Ahmad ]

[ نظر بدهید ]

مراسم باشکوه تعزیه خوانی - قسمت اول

امسال هم مانند سال های گذشته برای برگزاری مراسم تعزیه خوانی و پذیرایی از میهمانان و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین در روز جمعه اقداماتی صورت گرفت.تعزیه

.|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تولا

.{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

تولا

.||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تولا

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:32 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

تعزیه طفلان مسلم - 94
 

با سلام و خسته نباشید به همه کاربران عزیز

در این پست تصاویر تعزیه دو طفلان حضرت مسلم که در روز پنج شنبه 28 آبان ماه در محل حسینیه ابوالفضلی روستای تولّا برگزار شد را برای شما عزیزان به نمایش می گذاریم .

تولا تعزیه

.

تعزیه خوانی

.

تعزیه

.

تولا

.

روستای تولا

.

روستای تولا

امیر سید صالحی

.

تعزیه طفلان مسلم - 94

 

 

روستای تولا بخش کوهسرخ
شهرستان کاشمراستان پهناورخراسان رضوی

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

[ چهارشنبه 11 آذر 1394 

 

این سه نفر پیشتاز امت ها هستند

 

کد خبر: 363018 |

این سه نفر پیشتاز امت ها هستند
حوزه / پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درحدیثی، پيشتازان امّتها و برترین صدیقان را معرفی نموده اند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» متن حدیث را از کتاب بحارالانوار منتشر می کند.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله : سُبّاقُ الاُمَمِ ثلاثةٌ لَم يَكفُرُوا بِاللّه ِ طَرفَةَ عَينٍ : عليُّ بنُ أبي طالبٍ ، و صاحِبُ ياسِينَ ، و مُؤمنُ آلِ فِرعَونَ ، فهُمُ الصِّدِّيقُونَ و عَلِيٌّ أفضَلُهُم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند : پيشتازان امّتها سه نفرند ، كه لحظه ای به خدا كفر نورزيدند:حضرت على بن ابى طالب(ع)، صاحب ياسين(حبیب نجار) ، و مؤمن آل فرعون(حزقیل). اینها همان صدّيقانند و على(ع) برترين آنهاست .

بحا الانوار جلد64 ص205

 حدیث روز/ پیامبر(ص)/ امت ها

 
 
 
 
کلید ‫واژه‌های مطلب:





 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 11 آذر 1394  ] [ 7:29 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
کد خبر: ۶۴۹۶۹
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۶
 

پوستر/ از حکمت های سجده

عقیق:


منبع:افسران
211008

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 10 آذر 1394  ] [ 8:48 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
زندگی نامه شهید مدرس
 
  •  
 
 
زندگی نامه شهید مدرس
 
 
 

زندگی نامه شهید مدرس

سالروز شهادت شهید سید حسن مدرس و روز مجلس گرامی باد. مدرس4

زندگی نامه شهید سید حسن مدرس

« تبـار مـدرس »

مدرس مردی از سلاله پاکان و مبارزی وارسته و نستوه در عصر ظلمت و استبداد ، بزرگمردی که اندیشه و عملش پرده زمان و مکان را دریده و از حصر زمان فراتر رفته و مرد روزگاران نام گرفته است . رادمردی که زینت و زیبایی دنیا را با همه گستردگی اش به چشم حقارت نگریست، انسانی که به عنوان شاخص ترین نماینده مجلس پس از انقلاب مشروطه در مدت پنج دوره حضور در مجلس توانست نقشی گرانقدر ایفا کند . و با درخشش کم نظیرش اسوه مجاهدان خلف شد . او در صحنه فعالیت سیاسی از هوشیاری و زیرکی خاصی برخوردار بود به همین جهت بود که هیچگاه فریب مکرهای مکاران را نخـورد . آن قدر در راه آزادی ، عدالت اجتماعی و اجرای احکام اسلامی پافشاری کند که به حبس افتد و زهر شهادت نوشد و در حال عبادت جان سپرد . او مانند هر آزاده ای مرگ تن را بر مرگ شخصیت ترجیح داد از این رو یادش همیشه زنده و ارزنده تاریخ است . او یادگار و سمبل روزهای پر شور و هیجان مشروطه بود ، یادگاری از روزهای اوج و قرب و احترام و منزلت مجلس شورای ملی بود . این نوشتار اشاره اى کوتاه به زندگى ابرمردى است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت . اگر ما به ذکر نامش میپردازیم و خاطره اش را ارج مى نهیم بدان علت است که وى پارسایى پایدار و بزرگوارى ثابت قدم بود که لحظه اى با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامى مدت عمرش ساده زیستى ، تواضع ، قناعت و به دور بودن از هرگونه رفاه طلبى را شیوه زندگى خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوى را کسب نمود .

***********************

آیت ا… مدرس بر حسب نسب نامه ای که آیت ا… مرعشی نجفی تنظیم نموده اند از سادات طباطبایی بوده و نسبشان پس از سی و یک پشت به امام حسن مجتبی (ع) می رسد . سید اسماعیل طباطبایی از مشهورترین این خاندان در منطقه زواره و اردستان به شمار می رفت با خدیجه دختری که از طایفه سید سالار زواره بود ، ازدواج کرد . ثمره این پیوند پاک ، کودکی بود که نامش « سید حسن » بود و در سال ۱۲۸۷ هجری قمری – ۱۲۴۹ شمسی در سرابه کچو از توابع اردستان استان اصفهان دیده به جهان گشود . سید اسماعیل او را از باب تربیت در سن شش سالگی به قمشه هجرت داد زیرا جد سید حسن ( میر عبد الباقی ) که از زهاد زمانه محسوب می شد در قمشه به تدریس مشغول بود . و پدر آرزو داشت که فرزندش چون خود او مراتب زهد و پاکدامنی و فضیلت و تقوی را نزد بزرگ خاندان فرا گیرد. او مقدمات فارسی و عربی را نزد جدش آموخت . و از همان ابتدا زندگی ساده و بی آلایشی داشت ، چهارده ساله بود که جدش وفات یافت و بر حسب توصیه ی او برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه اصفهان به فرا گرفتن علوم اسلامی مشغول بود و با پشتکاری تمام صرف و نحو و منطق و بیان را نزد استادانی از جمله مرحوم میرزا عبد العلی هرندی و در محضر آخوند ملا محمد کاشی کتاب شرح لمعه در فقه – حکمت و عرفان را نیز نزد میرزا جهانگیر خان قشقایی آموخت . بنا به گفته خودش در این مدت ۱۳ سال از محضر بیش از ۳۰ استاد بهره برد . بعد از آن جهت ادامه تحصیل به عتبات عالیات مهاجرت کرد و در نجف در مدرسه ای منسوب به صدر سکونت اختیار کرد و با حاج میرزا شیخ حسن علی اصفهانی هم حجره شد . او می گوید : در درس اکثر علمای آن دیار شرکت نموده ام ولی غالب تحصیلاتم در نجف نزد دو دانشمند پر آوازه ، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آخوند سید کاظم یزدی بود .

« زندگی سیاسی » مدرس2

بعد از پایان تحصیلات آیت ا… مدرس در نجف اشرف و برگشت به اصفهان انقلاب مشروطه تأثیرات خود را در اصفهان نشان می داد در این زمان ظل السلطان حاکم مستبد اصفهان و فرزند ناصر الدین شاه بر کنار شده بود و اقبال الدوله همزمان با استبداد صغیر توسط محمد علی شاه جهت سرکوبی نیروی آزادیخواهان منسوب شده بود . آیت ا… مدرس در مقابل با همکاری حاج نور ا… مسجد شاهی و گروهی دیگر ، انجمن ولایتی اصفهان را که آیت ا… مدرس نایب رئیس آن بود، تشکیل دادند. با تلاشهای آنان وحمایت مردم ، سواران بختیاری به سرکردگی صمصام السلطنه ، اقبال الدوله را برداشتند و حکومت اصفهان به صمصام السلطنه واگذار شد که او نیز در حقیقت از نو رسیدگانی بود با کیسه ای دهان گشاد که بابت مبارزاتش با مستنبدین از مردم اصفهان غرامت می خواست و آیت ا… مدرس با اونیز به مبارزه برخاست و در جایی گفت « این دزد در مسند مشروطه عمل به استبداد می کند » مخالفت آیت ا… مدرس با صمصام السلطنه باعث می شود که سواران بختیاری وی را توقیف و به خارج شهر ( تخت فولاد ) برند ، ولی در اینجا مردم به صحنه می آیند . اصفهان یکپارچه غوغا می شود بازارها تعطیل می شود و مردم مانند سیل به راه می افتند تا صمصام السلطنه مجبور شود مدرس را با احترام از تبعید یک شبه به شهر بازگرداند . اینجاست که برای اولین بار مخالفان به شجاعت و درایت مدرس پی می برند و در می یابند که به آسانی نمی توان این مجتهد شجاع و مبارز را از میدان بدر کرد . از این رو تصمیم به ترور ایشان می گیرند که این اقدام نافرجام ماند و ضاربین توسط طلاب و بازاریان دستگیر شدند ولی آیت ا… مدرس چون می دانست این دو جوان آلت دست افراد چپاولگر هستند و با تنبیه این دو باز مقصرین اصلی آزاد و راحت می گردند آنهارا بخشید .

در دوره دوم مجلس شورای ملی بنا بر اصل دوم متمم قانون اساسی ایران پیش بینی شده بود که قوانین مصوب مجلس شورای ملی زیر نظر ۵ تن از علما و مجتهدان طراز اول باشد و تصمیم گرفته شد علمای ایران و نجف از بین خود ۲۰ نفر برگزیده و مجلس از میان آنها ۵ نفر را به عنوان طراز اول برگزند که آیت ا… مدرس از جمله منتخبین بود . در سال ۱۳۲۸ه ق- ۱۲۸۹ه ش جهت شرکت در جلسات مجلس از اصفهان به تهران حرکت نمود . دوره دوم مجلس در حقیقت گشایش میدان مبارزه پارلمانی و سیاسی مدرس بود واولین مرتبه ای که به ایراد نطق پرداخت روز شنبه ۱۹ محرم ۱۳۲۹ه ق در جلسه ۲۰۰ مجلس دوم بود .

با گفتن این جمله «عاقل تا بصیرت پیدا نکند سزاوار نیست سخن بگوید» اندیشیدن و خردورزی را پشتوانه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود قرار داد . از حوادث مهم این دوره ، اولتیماتوم ننگین دولت روس درسال ۱۳۲۹ه.ق بود که خواهان اخراج مورگان شوستر مستشار مالی ایران بودند.محمد خیابانی و آیت ا… مدرس با این حرکت به مخالفت پرداختند . این اعتراض با حمایت مردم و سایر روحانیون همراه شد ولی با تهدید دولت روس مجلس نتوانست پاسخ دهد و منحل شد .

در دوره سوم آیت ا… مدرس علاوه بر اینکه سمت یکی از مجتهدان طراز اول را عهده دار بود اهالی تهران به پاس شجاعت کم نظیری که وی در ایام فترت بین دوره دوم و سوم مجلس از خود بروز داد از تهران انتخاب و وارد مجلس گردید .

دوره سوم مصادف با جنگ جهانی اول شد . مستوفی الممالک رسماً بی طرفی ایران را اعلام کرد ولی روس و انگلیس بیطرفی ایران را نادیده گرفتند و تهران مورد تهدید قشون روس قرار گرفت . در مجلس و دولت جلسات مشاوره متعدد تشکیل و تصمیم به مهاجرت گرفته شد. ابتدا در قم کمیته دفاع ملی تشکیل شد و آیت ا… مدرس به اتفاق چند نفر دیگر در راس امور قرار گرفتند .

ولی از قوای روس شکست خوردند و به طرف غرب حرکت کردند و در کرمانشاه دولت موقت به ریاست نظام السلطنه مافی تشکیل شد که آیت ا… مدرس وزیر اوقاف و عدلیه کابینه بود . آیت ا… مدرس همراه عده ای از رجال نامی عازم قلمرو عثمانی گردید . وی در استامبول جهت حل مشکلات مالی خود در مدرسه ایرانیان به تدریس مشغول می شود . در شعبان ۱۳۳۶قمری – ۱۲۹۶شمسی پس از ۲ سال ، سفر مهاجرت پایان یافت و مهاجرین به ایران برگشتند و در ایام فترت بین مجلس سوم و چهارم به تدریس در مدرسه سپهسالار مشغول و همچنین تولیت مدرسه به ایشان واگذار گردید و به کار عمران و آبادی مدرسه سپهسالار و موقوفات آن و منظم نمودن امور طلاب پرداخت. در این زمان طرح تفسیر جامع برای قرآن مجید را سر و سامان داد و با دولت صمصام السلطنه که قادر به اداره کشور نبود به مخالفت برخاست . با سقوط کابینه او وثوق الدوله رئیس الوزراء شد.

با انتشار قرار داد استعماری ۱۹۱۹ که وثوق الدوله با انگلیس منعقد ساخت مدرس وارد میدان مبارزه سنگین و خطرناکی شد و ملت ایران را به صحنه فعالیتهای سیاسی کشاند و بالاخره الغاء قرار داد را موجب گشت .

آیت ا… مدرس در بخشی از سخنان خود در مورد قرار داد ۱۹۱۹ می گوید :این قرارداد بیگانه را در دو چیز ما شرکت می داد :در پول ما و در قوه نظامی ما . هرکس که دقت میکرد منظور حقیقی عاقدان آن را دمی فهمید … روح این قرارداد استقلال مالی و نظامی ما را ازبین می برد … » .انگلستان که موفق نشده بود قرار داد ۱۹۱۹ را در ایران اجرا کند نقشه کودتایی را طراحی کرد و در سوم اسفند ۱۲۹۹ نیروهای قزاق تحت فرمان رضا خان میر پنج و به ظاهر زیر نظرو رهبری سیاسی سید ضیاء الدین طباطبایی وارد تهران شدند و پایتخت را اشغال کردند و مدرس و بعضی از رجال سیاسی توقیف و به قزوین تبعید شد، حکومت سید ضیا معروف به کابینه سیاه ۹۰ روز بیشتر دوام نیافت و مدرس و رجال سیاسی از زندان آزاد شدند و به تهران برگشتند – مجلس چهارم تشکیل شد و آیت ا… مدرس (ره) در این دوره نماینده تهران و نایب رئیس اول و رهبر اکثریت مجلس بود و وارد مرحله دیگری از مبارزه شد . حریف او در این دوره رضا خان بود اما ژرفای فکری و ابعاد گسترده سیاسی و فرهنگی و آموزشی مدرس به گونه ای است که می توان ادعا کرد مبارزات سیاسی و رشادت در برابر یک افسر قزاق تنها بخش کوچک ، بلکه کوچکترین کار تاریخی او محسوب می شود زیرا حق نیست که مدرس را صرفاً در مقابل رضا خان قرار داد چون که بر اساس اسناد موجود مدرس یک نهضت ضد استعماری و به ویژه ضد انگلیسی را شروع کرده بود که جلوه ای از این حرکات استعماری ، رضا خان بود . در این ایام رضا خان وزارت جنگ را داشت .

در مجلس پنجم با تمام مشکلاتی که رضا خان (در این زمان به مقام رئیس الوزرایی رسیده بود) برای انتخاب مدرس و برخی نمایندگان دیگر به عمل آورد مدرس از طرف مردم تهران نماینده شد و از بدو امر به مخالفت با اعتبار نامه های نمایندگانی که با دخالت رضاخان به مجلس راه یافته بودند برخاست.در ایندوره بود که توسط رضاخان طرح تغییر رژیم از مشروطه به جمهوری مطرح شد زیرا انگلیس تلاش داشت با براندازی مشروطه ایران و روی کار آوردن حکومتی وابسته به خود به اهداف مورد نظرش دست یابد ولی آیت ا… مدرس با جمهوری قلابی به مبارزه برخاست و در بخشی از سخنان خود فرمود« من با جمهوری واقعی مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم تقریبا و بلکه حقیقتا جمهوری بوده است ولی این جمهوری که می خواهند به ما تحمیل کنند بنا بر اراده ملت نیست ، بلکه انگلیسیها میخواهند به ما تحمیل کنند و حکومتی صد درصد دست نشانده و تحت اراده خودشان در ایران مستقر سازند و…» در جریان مبارزات جمهوری خواهی در مجلس به تحریک تدین از طرفداران رضاخان ، دکتر حسین بهرامی سیلی محکمی بر صورت مدرس نواخت و انتشار این خبر مردم تهران را به خاطر اهانت به پیشوای مذهبی و مجتهد آگاه و نماینده آنها به خشم آورد. و با مبارزات آیت ا… مدرس و فشار ملت جمهوری خواهی با شکست مواجه شد . در هفتم مرداد ۱۳۰۳ به دلایل زیر رضاخان را استیضاح کرد:

۱) سوء سیاست نسبت به داخله و خارجه

۲) قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس

۳) تحویل ندادن اموال مقصرین و … به خزانه دولت و وزارت جنگ .

ولی رضاخان با تمام قوا حتی با ضرب و جرح نمایندگان طرفدار مدرس از عملی شدن استیضاح جلوگیری کرد. استعمار انگلستان جهت حفظ سلطه خود و کنترل ایران سیاست تمرکز خود را با سیاست تمرکز قدرت را با خشونت هرچه تمامتر پیش گرفت و بر اساس این سیاست طرح تغییر سلطنت و واگذاری حکومت به رضاخان طرح انقراض قاجار در جلسه علنی مجلس در روز ۷ ابان۱۳۰۴ مطرح شد و در ۹ آبان تصویب شد و فریاد آیت ا… مدرس که می گفت این اقدام خلاف قانون اساسی است ، به جایی نرسید و رضاخان به عنوان اعلیحضرت همایونی برتخت نشست.

در انتخابات دوره ششم باز هم رضاخان نتوانست از انتخاب مدرس توسط مردم تهران جلوگیری کند و مدرس به مجلس ششم راه یافت که ننگین ترین حوادث آن طرح توطئه ترور آیت ا… مدرس به وسیله عمال رضاخان و اداره نظمیه او در ۷ آبان۱۳۰۵ بود و خود رضاخان برای آنکه نشان دهد در جریان نقشی ندارد به املاک خود در ساری رفته بود و از آنجا تلگراف فرستاده بود که از طرف او بروند و احوال آیت ا… مدرس را در بیمارستان جویا شوند ولی جواب شنید که به کوری چشم دشمنان مدرس نمرده است . مدرس روی تخت عمل جراحی گفت: انگلیسیها اشتباه میکنند،آنان نمیدانند جنایت سبب فتح و موفقیت نمی شود –پس از نزدیک به سه ماه بستری از بیمارستان مرخص و در ادامه جلسات دوره ششم شرکت کردند. با شروع انتخابات دوره هفتم رضاخان در تلاش بود به هر طریق ممکن از ورود آیت ا… مدرس و همفکرانش به مجلس جلوگیری کنند و انتخابات فرمایشی برگزار شد و گستاخی و وقاحت را به حدی رساندند که حتی یک رای به نام مدرس خوانده نشد و آیت ا… مدرس گفت : «اگر ۱۴ هزار نفر از مردمی که در دوره گذشته به من رای میدادند همگی مرده باشند یا رای نداده باشند ، پس آن یک رای که خود به نام خودم نوشتم می خواندید » و با این ترفند از ورود به مجلس بازماند .

« امرار معـاش »

مدرس در کمال زهد و سادگی زندگی می کرد و عبای او که از جنس کرباس بود معروف است . غذایش نان و ماست بود . در زمان تحصیل کارگری می کرد تا هزینه زندگیش را فراهم سازد . مدرس خود می گوید : « در بحبوحه واقعه تنباکو من پنج تا شش سال بود که در اصفهان به سر می بردم و طلبه ای در سطح خارج و غالباً روزهای تعطیل برای تهیه معونه ، یک هفته به کار عملگی ( کارگری ) رفته و به کار کلوخ کوبی مشغول بودم . »

مدرس در نجف نیز قناعت را پی گرفت و برای تأمین احتیاجات زندگی و هزینه تحصیل کار می کرد .

خود می گوید : « در نجف روزهای جمعه کار می کرم و در آمد آن را نان می خریدم و تکه های نان خشک را روی صفحه کتابم می گذاشتم و ضمن مطالعه می خوردم و خود را از وابستگیها آزاد کردم .

زمانیکه مدرس در نجف اشرف مقیم بود ، برایش این امکان وجود داشت ، که از وجوه شرعی استفاده کند ولی برای استقلال از وجوه استفاده نمی کند . وقتی برای شرکت در مجلس دوم به تهران وارد شد دو منزل اجاره ای به وی پیشنهاد گردید که یکی از آنها یک تومان از دیگری ارزانتر بود او بدون آنکه ویژگیهای آن دو خانه را سؤال کند منزل ارزانتر را انتخاب کرد .

« مؤلفه های اخلاقی »

از آنجا که شهید مدرس دوران کودکی و نوجوانی خود را تحت نظر پدری آراسته به مکارم اخلاق و دوران جوانی را در محضر استادان بزرگ دینی که هر یک در عرصه علم و فضائل انسانی و الهی زبانزد عام و خاص بودند ، سپری کرده بود و تمام لحظات آن دوره به خوشه چینی از کمالات و کرامات اخلاقی آنها گذرانده بود ، خود نیز به سجایای انسانی و فضیلتهای والای اخلاقی متخلق بود . وی ضمن اشاره به خاطراتی از پدر می گوید : پدرم در کودکی اجداد طاهرین ما را سر مشق و عبرت قرار می داد و می گفت « صبر و بردباری را از رسول گرامی اسلام (ص) شجاعت و قناعت را علی ابن ابیطالب (ع) و عدم تسلیم در برابر ستم را از سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) بیاموزید » پدرم همیشه می گفت « کسی که به افراط در خورد و خواب عادت نکرده باشد و تنور شکم را دم به دم نتافته باشد در برابر زور تسلیم نمی شود و در برابر زر و مال دنیا اسیر و وسوسه نمی گردد » .

آیت ا… مدرس علی رغم ناگواری و سختی معیشت لحظه ای از کسب علم ودانش کوتاهی نکرد و طولی نکشید که در سنین جوانی به درجه اجتهاد نایل آمد . میرزای شیرازی بزرگ ، استاد مرحوم مدرس ، در توصیف ایشان می فرماید : « این اولاد رسول ا… پاکدامنی اجدادش را داراست و در هوش و فراست گاهی من را به تعجب می افکند در مدتی بسیار کوتاه از همدرسیهایش در گذشته و در منطق ، فقه و اصول سرآمد همه یارانش می باشد و قوه قضاوت او در حد کمال و نهایت درستکار و تقواست » .

شهید مدرس به اوصافی چون شهامت و شجاعت بصیرت و تیز هوشی ، صریح الهجه بودن ، نفوذ ناپذیری ، ساده زیستی و پرهیز از تجملات ، عفو و اغماض ، فصاحت بیان کم نظیر و قناعت و مناعت طبع ، صبر و استقامت ، ستم ستیزی غیر قابل وصف ، اخلاص و تواضع ، نظم و انضباط ، عظمت خواهی وطن ، بی اعتنایی به مظهر بیگانه ، اهل مناجات و عبادات و بذل و بخشش برای مستمندان و … آراسته بود

از تبعید تا شهادت

بالاخره ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ پاسی از شب گذشته بود . مأموران نظمیه با فرماندهی « درگاهی » رئیس شهربانی به خانه مدرس ریختند و آن بزرگوار را توقیف و در همان شب به دامغان بردند و از آنجا او را به شهر خواف در خراسان تبعید کردند. زندگی مدرس در خواف سخت و دشوار بود . در نامه ای که از خواف به طور پنهانی برای یکی از دوستان خود فرستاد ، نوشت :«حتی از نظر نان هم در مضیقه هستم و برای خفتن حتی لحافی هم ندارم» مدرس در اواخر اقامت خود در خواف به سختی ناتوان و ضعیف شده بود . بینایی یکی از چشمانش را از دست داده بود و پشتش خمیده و دردمند شده بود . با این حال مدرس زندگی سخت دوران تبعید را به سازش با ستمکاران ترجیح میداد . در مدت اقامت او در خواف رضاشاه دو بار سپهبد امان ا… جهانبانی را به دیدن او فرستاد و به او پیغام داد که اگر از سیاست دست بردارد و فقط به مسایل مذهبی بپردازد اورا آزاد خواهد کرد . رضاشاه پیشنهاد کرده بود که مدرس سرپرست آستان قدس و حرم امام رضا(ع) شود و یا به عراق برود و آنجا بقیه عمرش را به عبادت و تحصیل علم بپردازد . مدرس در هر ۲ بار به سپهبد جهانبانی گفت :«به رضا خان بگویید :اگر من از تبعیدگاه خارج شوم باز همان حسن هستم و شما نیز همان رضا. من تا آخر عمر خود با شما مخالفت خواهم کرد»

اهالی خواف اگر چه پیرو مذهب تسنن بودند ، مدرس را بسیار دوست می داشتند . به همین خاطر بود که ماموران رضا شاه او را در خواف به شهادت نرساندند و به کاشمر منتقل نمودند.

سید حسن مدرس پس از ۹ سال اسارت در خواف به دنبال اجرای نقشه شیطانی رضا شاه به کاشمر انتقال یافت، دشمن گویا از این غریب تبعیدی و پیکر استخوانی بیش از پیش به وحشت افتاده بود . بدین منظور کمر به قتلش بست . اقتدار نظام (رسد بان اقتداری)رئیس شهربانی کاشمر از اجرای قتل مدرس خودداری می کند و می گوید :«من برای آسایش و امنیت مردم استخدام شده ام ، نه برای آدم کشی» سپس شبانه به سوی مشهد حرکت می کندو چند روز بعد در همدان به شهادت می رسد. به جای او محمود مستوفیان به ریاست شهربانی کاشمر منصوب می شود . دشمن ، ماه خدا و ایام روزه داری را برای قتل فرزند مظلوم پیامبر(ص) انتخاب میکندو در غروب ۱۰ آذرماه ۱۳۱۶ مطابق با ۲۷ رمضان ۱۳۵۷هـ ق با زبان روزه اول به وسیله سم و سپس با پیچیدن عمامه به دور گردنش او را به شهادت رسانیدند و با شهادتش در تاریخ ، تولدی تازه یافت و به مردان جاودانی جهان پیوست.

 

 

Views – 900

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 

 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 10 آذر 1394  ] [ 8:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

آیت الله مدرس در نگاه امام و رهبری

 

 

آیت الله مدرس در نگاه امام و رهبری

 

 

آیت الله مدرس در نگاه امام و رهبری

 

رهبر معظم انقلاب فرمودند: مدرس خصوصیت عمده‌اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگرى در او اثر نمى‌کرد.

به گزارش فرهنگ نیوز ، 10آذرماه سالروز شهادت، سید حسن مدرس بزرگ مرد مبارز تاریخ ایران است. مردی که هیچگاه در برابر تهدیدها و زورگویی های مستبدانی چون رضا خان سر فرود نیاورد و در نهایت نیز در همین مبارزه به شهادت رسید.

* زندگی

شهید‌ آیت‌الله سیدحسن مدرس در سال قمری 1287 در روستای سرابه اردستان از توابع استان اصفهان به دنیا آمد. او تحصیل خود را در علوم دینی در اصفهان، سامرا و نجف در محضر بزرگانی چون آیت‌الله میرازی شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو و ... تا درجه اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و مشغول تدریس فقه و اصول شد.

ایشان در جریانات مربوط به نهضت مشروطه به سمت سیاست روی آورد. مرحوم مدرس در این باره گفته است: «بعد از مراجعت از عتبات، در اصفهان فقط از امورات اجتماعیه، مباحثه و تدریس اختیار کرده بودم، تا زمان انقلاب استبداد به مشروطه، مجبورا اوضاع دیگری پیش آمد». فعالیت سیاسی ایشان با عضویت در انجمن ایالتی اصفهان آغاز می‌شود و با انتخاب او به عنوان یکی از پنج تن علمای منتخب، برای دوره دوم قانون‌گذاری مجلس، در تاریخ 1289 شمسی، چهره‌ سیاسی او شناخته‌تر می‌شود. مدرس در این مجلس نقش خود را به خوبی ایفا کرد. وی در دوره سوم نیز از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد؛ ولی این مجلس به علت فشار خارجی و آغاز جنگ اول جهانی یکسال بیشتر دوم نیاورد. مدرس از چهره‌های سرشناس کمیته دفاع ملی بود که جهت جلوگیری از پیشرفت نیروهای روسیه تزاری به سمت پایتخت به قم مهاجرت کردند. او سپس عازم اصفهان، کرمانشاه، عراق، ترکیه و سوریه گردید و پس از دو سال به ایران بازگشت. با امضای قرارداد 1919 وثوق‌الدوله، مدرس به مخالفت برخاست و با این قرارداد ننگین به شدت مخالفت کرد و اجازه نداد ایران بین اجانب تقسیم شود. پس از کودتای رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی در سوم اسفند 1299، مدرس همراه بسیاری از ملیون و مبارزان دستگیر شد و تا پایان عمر کابینه سیاه سید ضیاءالدین طباطبایی در قزوین زندان بود. پس از آزادی به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و به عنوان نایب رییس مجلس و رهبری اکثریت مجلس برگزیده شد. دوره پنجم مجلس در سال 1302 افتتاح شد و در این دوران پر اهمیت تاریخ مشروطه که با تغییر سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاخان همراه بود، مدرس رهبری اقلیت مجلس را بر عهده داشت. رضاخان که به دنبال حذف قاجار و حاکمیت خود بود، طرح جمهوری را مطرح کرد اما وجود مدرس وبرخی از دوستان ایشان در مجلس که فراکسیون اقلیت را تشکیل می‌دادند، مانع از به سرانجام رسیدن طرح جمهوری رضاخانی گردید.

یکی از وقایع مهم مجلس پنجم استیضاح رضاخان، توسط مدرس بود؛ اما، رضاخان توانست با فریب و نیرنگ، مقدمات تصویب انقراض قاجاریه را فراهم کند و در تاریخ 9 آبان 1304 این کار را عملی کرد و خود به پادشاهی ایران رسید. رضاخان در طی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، اجازه نداد مدرس به مجلس راه یابد و ابتدا مدتی او را خانه‌نشین کرد و سپس در 16 مهر 1307 دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد.

* متن نامه استیضاح رضا خان توسط شهید مدرس

شهید مدرس 7 سال در خواف توسط مأموران تحت نظر بود و در 22 مهر 1316 از خواف به کاشمر منتقل شد. در این زمان رضاخان دستور قتل مدرس را به رییس شهربانی کاشمر داد ولی او به این کار تن نداد و در نتیجه این مأموریت به جهانسوزی، متوفیان و خلج واگذار شد. آنها در شب دهم آذر 1316 برابر با 27 رمضان 1356 قمری به سراغ آن عالم ربانی رفتند و او را به شهادت رساندند و جنازه را مخفیانه به خاک سپردند. قبر شهید مدرس پس از شهریور 1320 و خروج رضاخان از ایران، توسط اهالی محل شناسایی و مشخص گردید.

* مدرس در آیینه کلام امام خمینی رحمه الله

امام خمینی (ره) مکرر از مرحوم مدرس به عنوان نمایندۀ واقعی مردم و حامی استقلال، امانت دار ملت و مبارزه گر با قلدران روزگار خود یاد می کند و در سخنانش می فرماید: «شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید؛ یک سیّد خشکیدۀ لاغر (عرض می کنم با لباس کرباس)… یک همچون آدمی در مقابل آن قلدری که هرکس آن وقت را ادراک کرده می داند، که زمان رضا شاه غیر از زمان محمد رضا شاه بود، آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطّلع بود، در مجلس در مقابل او آن طور ایستاد. یک وقت رضا شاه گفته بود: سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود: می خواهم که تو نباشی، می خواهم تو نباشی».

(صحیفه امام، جلد 16صفحه452)

همچنین در قسمتی از حکم تاریخی امام، مورخه 28 شهریور 1363ش، مبنی بر بازسازی مزار مدرس آمده است:

«… در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های او است و اینک با سربلندی از بین ما رفته، بر ما است که ابعاد روحی و بینش سیاسی – اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و دور افتاده او را تعمیر و احیا نماییم»

(صحیفه امام، ج ‏19، ص 74؛)

* شهید مدرس در کلام مقام معظم رهبری

مگر خصوصیت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالِمتر هم داشتیم. مدرّس خصوصیت عمده‌اش این بود که" هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگرى در او اثر نمى‌کرد. همان وقتى که على‌الظّاهر فضا را بر ضدّ او آن‌چنان متشنّج کرده بودند که علیهش شعار مى‌دادند، او ایستاد و حرف خودش را زد. این خصوصیت یک نماینده خوب در مجلس است. بعضیها زود مرعوب مى‌شوند! من بارها عرض کرده‌ام که قدرتهاى استکبارى - یعنى همین قدرتهاى سلطه‌گرِ جهانى - که مرتّب روى این کشور و آن کشور دست مى‌اندازند و دولتها و ملتها را زیر یوغ خودش مى‌کشانند، عمده کارشان از ترساندن مى‌گذرد. قدرت واقعیشان آن قدر نیست که بر زبان مى‌آورند. بدیهى است این همه که اینها با این انقلاب و با این کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون این انقلاب این‌طور رشد نمى‌کرد و این‌گونه نمى‌ماند

86/12/09(بیانات در دیدار اعضای انجمن‌هاى اسلامى دانش‌آموزان‌)

فریادهاى مرحوم آیت‌اللَّه مدرس در صحن مجلس ملى آن روز در مقابله‌ى با رضاخان و دیگران و دیگران، در مقابله با آن قرارداد خائنانه‌اى که آن روز داشتند مى‌بستند که همه‌ى کشور را تحویل انگلیسها بدهند. اینها برقه ایى در این فضا روشن کرد؛ دلها را روشن کرد، عزم‌ها را محکم کرد. نهضت به وسیله‌ى پیشروان این فکر شروع شد، رهبرى الهى و با عزم و ارده‌اى مثل امام، خداى متعال در اختیار ملت گذاشت؛

78/11/26(بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ )

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 10 آذر 1394  ] [ 8:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: 19059 تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۰

 


چرا مدرس ماندگار شد

احمدعلی مقیمی *

چرا مدرس ماندگار شد

حضرت آیت الله مدرس یکی از مردان بزرگ و بی نظیر تاریخ ایران است.معظم له ضمن توجه به حوزه علمیه و علوم اسلامی نسبت به فقه سیاسی و کاربرد نظام سیاسی اسلام حساس بوده،بر همین اساس وظیفه احساس کرد در صحنه فعالیت طاقت فرسای سیاسی وارد شود و در این راه سخت جان خود را تقدیم آستان حضرت دوست نموده است.

شهید مدرس با افزون خواهی و سر سپردگی و ظلم و کارهای غیرقانونی رضاخان به مقابله با او پرداخت و او را استیضاح کرد.

از ویژگیهای شهید مدرس در زندگی سیاسیش سازش ناپذیری و مقاومت او در برابر قدرتهای شیطانی و ایستادگی او در برابر نفوذ بیگانگان در ایران بود.
2- زندگی ساده و بی آلایش و عدم توجه به مادیات و مقام و پست از او شخصیت سترگ و نستوده ساخت.
3- تیز بینی و هوش سیاسی بالا و قدرت تشخیص حرکات دشمن و توطئه ها قبل از اینکه اقدامی صورت پذیرد

ایشان موارد را در زمانها و مکانهای مختلف از جمله نطق مجلس هوشدار میداد.از این رفتار و نگاه بلند او بود که امام عظیم الشأن او را از اظها ر حق و ابطال باطل دریغ نمی کرد.

حرکت شهید مدرس بر مبنای فقه،خلوص،دلسوزی برای مردم شخصیتی مانگار از او ساخت.اندیشه سیاسی مدرس میتواند راهکار ارزشمندی برای نمایندگان مجلس باشد.

تفکر ضد امپریالیستی شهید مدرس و ضرورت دفاع از مصالح کشور و همچنین تفکر ضد سکولاری مدرس و اتحاد دین و سیاست و جمله معروف ایشان که دیانت ما و سیاست ما عین دیانت ماست نشانگر عظم راسخ او در حوزه سیاست است.او معتقد بود اسلام و اندیشه سیاسی و تفکر اسلامی پاسخگوی تمام نیازهای بشری در طول عصرها و دوره ها می باشد.او معتقد بود باید جد و جهد کرد که سر مویی قوانین ما از حدود اسلامیه تجاوز نکند.این اندیشه سیاسی شهید مدرس از او شخصیت نفوذناپذیر ساخته است.

درود خدا و رسول خدا بر او باد.

* نماینده بهشهر ، نکا و گلوگاه در مجلس شورای اسلامی

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 10 آذر 1394  ] [ 8:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 28 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4053480 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب