کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
کد خبر: ۷۳۱۱۰
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۳
 

تنگنای دنیا در کلام مرحوم دولابی 

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آدم را بعد از مردن به کجا می‌برند؟ الان شما را می‌خواهند ببرند. توی قبر می‌برند. قبر شما وسیع است یا تنگ؟ شکر خدا را بکن که وسیع است. چون ایمان به خدا داشتی قبر شما وسیع است. این جا دنیا نیست.

عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آدم را بعد از مردن به کجا می‌برند؟ الان شما را می‌خواهند ببرند. توی قبر می‌برند. قبر شما وسیع است یا تنگ؟ شکر خدا را بکن که وسیع است. چون ایمان به خدا داشتی قبر شما وسیع است. این جا دنیا نیست. اصلا دیوار ندارد. همه دنیا نزد شما به اندازه یک خشخاش هم نیست. آن جا خیلی تنگ بود. همه در آن جا زندگی می‌کردند. الان هم پر است. مثل کرم خاکی که در باغچه گل می‌بینید.
 

الان هم که نگاه می‌کنی همان شهری را که از آن آمدی می‌بینی. مخلوقاتی هستند که هنوز نمرده‌اند. زیر خاکند. دارند می‌لولند. می‌خواهند بیایند بالا. هنوز آن زیرند. از شما سوال می‌کنند: وقتی از دنیا به این جا آمدید همراه خود چه آوردید؟ می‌گویید: هرچه داشتیم گذاشتیم و آمدیم. در آن جا خواب آلوده بودیم. زن و بچه‌ای داشتیم. همه آنها یادمان نیست. یکی دو سه شب به یک شهری عبور کردیم. هفتاد سال عمر را می‌گوید دو سه شب – آن شهر کوچک بود.
حدود چهل سال قبل بچه کوچکی که هفت یا هشت سال داشت همراه پدرش از همدان آمده بود تا به مشهد بروند. دو سه شب در تهران بودند. به مشهد رفتند، زیارت کردند و به همدان برگشتند.
دو سه روزی گذشت. آن بچه از پدرش پرسید: آن شهری که همه در آن می‌دویدند اسمش چه بود؟ همان شهری که دو سه شب در آن ماندیم. تهران را می‌گفت. چون همدان جمعیتش کم بود و خیابان‌هایش بزرگ و مردم کاسب هم وزین بودند. تاجرهایشان ساعت نه ده صبح از خانه بیرون می‌آیند. کسبشان دقیق است و غروب باز می‌گردند. وزین و آرام راه می‌روند. متدینین قشنگی دارد. اقتصادشان هم قوی است. خلاصه آن بچه گفته بود آن شهری که همه در آن می‌دویدند اسمش چه بود.

 

پی نوشت:

کتاب طوبی محبت – ص 152
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی

منبع:تسنیم


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۳۱۲۵
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۴
 

امام هادی(ع) خطیب الائمه است  

در برخی روایات امام هادی(ع) خطیب الائمه معرفی شده اند چرا که کلام ایشان بسیار زیبا و مسجع و دو یادگار باقیمانده از این امام بزرگوار زیارت جامعه کبیره و دیگری زیارت غدیریه است.
عقیق: به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام علی النقی الهادی(ع) با سه تن از کارشناسان مذهبی به گفتگو نشسته ایم که از نظر می گذرد؛

شرایط دوران امام هادی(ع)

حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسن محرمی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص ویژگی‌های عصر امام هادی(ع) و گسترش شیعیان در این دوره گفت: عصر امام هادی(ع)، زمان متوکل عباسی است که یکی از سخت‌گیرترین خلفای عباسی بر شیعیان بوده است. او بود که مذهب اهل سنت را پدید آورده و عثمانی ها را به دربار خود راه داد. تا آن زمان عثمانی‌ها یعنی طرفداران بنی امیه نتوانسته بودند به دربار عباسی‌ها راه یابند. او به شدت ضد علوی بود و همین بس که او دستور داد قبر امام حسین(ع) که محل زیارت و تجمع شیعیان شده بود را خراب کنند.

وی افزود: امام هادی(ع) در چنین عصری می‌زیست اما با این حال می‌توان گفت که شیعه از گسترش زیادی برخوردار بود. امام با اینکه در سنین کودکی به امامت رسید و در ثانی بخش زیادی از عمرش را در سامرا سپری کرد اما به نحو احسن توانست شیعه را راهنمایی و مدیریت کند. این مدیریت بیشتر از طریق نامه‌هایی بود که به دور از چشم ماموران حکومتی رد و بدل می‌شد.

این کارشناس دینی در مورد نقش امام هادی(ع) در آماده سازی شیعیان برای غیبت گفت: دیگر امامان نیز به موضوع مهدویت توجه نموده و احادیثی در این خصوص نقل کرده‌اند اما نکته این است که آماده کردن مردم برای غیبت در زمان امام هادی شتاب بیشتری می‌گیرد. مسعودی در کتاب اثبات الوصیه نقل کرده که امام هادی(ع) از پشت پرده با مردم سخن می‌گفت تا مردم را برای ندیدن امام آماده بکند. روایاتی نیز در خصوص غیبت از امام هادی(ع) داریم که می‌فرماید نوه من مهدی موعود است.

حجت الاسلام محرمی در بیان مظلومیت‌های امام هادی(ع) گفت: امام هادی حیاً و میتاً بسیار مظلوم واقع شدند و همیشه هم قبر آن بزرگوار غریب است. البته سنی‌های آنجا محب امام هستند، اما بالاخره مظلومیت ایشان از زمان حیات ایشان تا کنون قابل مشاهده است. ایشان در زمان حاکم جابری مانند متوکل زندگی کردند و چه اهانت‌هایی که به حضرت نشد. متوکل منزل حضرت را بارها تفتیش کرد و یا به حضرت شراب تعارف کرد. در روایت آمده است که اهل بیت مظلومون المقهورون هستند. پیامبر اکرم(ص) به اهل بیت می‌فرمایند انتم المظلومون بعدی، شما بعد از من مظلوم هستید.

امام هادی؛ خطیب الائمه است

حجت الاسلام علی نظری منفرد، استاد حوزه در مورد ویژگی‌های زیارت جامعه کبیره که از حضرت هادی(ع) منقول است  گفت: آن طور که از برخی روایات استفاده می‌شود، امام هادی(ع) خطیب الائمه هستند و در سخن گفتن کلمات بسیار زیبا و مسجعی را به کار برده و نثر خیلی زیبایی دارند که دو یادگار باقیمانده از این امام بزرگوار زیارت جامعه کبیره و دیگری زیارت غدیریه است. هر دو زیارت از فصاحت و بلاغت خاصی از لحاظ لفظ برخوردار است. همچنین از نظر معنا، معانی بسیار ژرف و عمیقی را در بردارد که این زیارت را از جایگاه خاصی برخوردار کرده است.

وی در خصوص سند زیارت جامعه کبیره نیز گفت: سند زیارت جامعه کبیره به موسی بن عبدالله نخعی منتهی می‌شود و این زیارت در منابع اصلی شیعی مثل شیخ صدوق نقل شده است. در منابع عامه هم حموئی صاحب فرائد السمطین در این کتاب این زیارت را نقل کرده است. بنابراین فریقین، زیارت جامعه کبیره را نقل کرده‌اند و این زیارت در منابع دسته اول ما آمده است. از ویژگی‌های این زیارت این است که برخلاف سایر زیارات، زیارت بلندی است و علت طولانی بودن آن این است که این زیارت متضمن و دربردارنده معارف اصیل اسلامی است.

این کارشناس دینی افزود: خدای متعال در قرآن مجید برای اهل بیت جایگاه ویژه‌ای را قرار داده و در سوره احزاب آیه تطهیر را درباره اهل بیت نازل نموده است. خداوند در سوره مبارکه اسرا می‌فرماید «آت ذی القربی حقه» که حقی را برای اهل بیت در نظر گرفته است. این آیه و آیات دیگری در سوره مبارکه دهر، آیه مباهله، آیه مودت و... نشان می‌دهد که اهل بیت مقام و منزلتی جدای از سایر مردم و صحابه رسول خدا دارند. امیرالمومنین در خطبه‌ای می‌فرمایند لا يقاس بآل محمّد من هذه الاُمّة أحد، یعنی هیچ کسی را نمی‌توان با خاندان پیامبر(ص) مقایسه کرد. امام هادی(ع) در این زیارت جایگاه و شأن و اوصاف اهل بیت را بیان می‌کند. مثلاً می فرماید عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم و... که از فرازهای این زیارت است.

وی با بیان اینکه این زیارت سیره ائمه و معارف اصیل اسلامی را بیان می‌کند، گفت: مثلا در فرازی آمده است: "بکم فتح الله و بکم یختم"، یعنی به وسیله شما خداوند شروع و ختم می‌کند. "بکم ینزل الغیث"، این نشان می‌دهد که این بزرگواران مجاری فیض حضرت حق هستند و خدای متعال فیض خود را از این طریق نازل می کند.

وی افزود: باید گفت زیارات ناحیه مقدسه چند تا است و این زیارات را مرحوم مجلسی در بحار نقل کرده است. ممکن است یکی از زیارات ناحیه مقدسه هم از حضرت هادی(ع) باشد. چون در بعضی از رواتی که زیارت ناحیه مقدسه را نقل کرده اند به سنه ۲۵۱ باز می‌گردند و این سال زمان امامت حضرت هادی(ع) بوده است. لذا بعید نیست که برخی از این زیارت‌هایی که نقل شده از امام هادی(ع) باشد.

حجت الاسلام نظری منفرد در مورد زیارت غدیریه نیز افزود: همان فصاحت و بلاغتی که در زیارت جامعه کبیره می‌بینیم دقیقا در زیارت غدیریه دیده می شود. از نظر محتوا نیز زیارت غدیریه به مناسبت روز غدیر خم است که وجود مبارک پیامبر(ص) به امر پروردگار خطبه غدیر را ایراد کردند و بعد امیرالمومنین(ع) را به جای خود را نصب نمودند. همین محتواهایی که پیامبر(ص) در روز غدیر خم بیان کردند در زیارت غدیریه هم مشاهده می‌کنیم.

این کارشناس دینی در مورد تفسیر عبارت «یا ولی الله ان بینی و بین الله ذنوبا لا یعطی علیها الا رضاکم» گفت: در رابطه با این فراز خوب است که به قرآن استشهاد کنیم. قرآن کریم در دو جا نسبت به اینکه خداوند گناهان انسان را عفو کند اشاره کرده است. یکی ماجرای بچه‌های یعقوب است که در سوره مبارکه یوسف می‌فرماید که قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ... قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ، بچه‌های یعقوب با آن گناهی که مرتکب شده بودند و یوسف را از پدر جدا نموده و به چاه انداخته بودند، خود می‌توانستند استغفار کنند اما آمدند پدر را که پیامبر بود و در نزد خدا وجیه بود نزد خدا واسطه قرار دادند و از او خواستند که برای آنها طلب استغفار کند. لذا او را واسطه قرار دادند و حضرت یعقوب هم آنها را رد نکرد و گفت سوف استغفرلکم و وعده داد که برای آنها استغفار کند. این نشان می دهد که ما نیاز به شفاعت داریم. آیه دیگری نیز در مورد پیامبر ما در سوره مباره نسا آمده است که لَوْ اَنَّهُمْ اِذ ظَّلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوْكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، یعنی تنها استنغفار گنه کار کافی نیست و باید پیامبر برای آنها استغفار کند لوجد الله توابا رحیما، آن وقت خدای متعال خواهد بخشید. دقیقا این مضمونی که در جامعه کبیره آمده است که این ذنوب بخشیده نمی‌شود مگر اینکه رضای اهل بیت ضمیمه آن شود. همان چیزی است که در این دو آیه شریفه می بینیم. اهل بیت که وجاهتی در پیشگاه خدا دارند، به وسیله آنها از تقصیر ما درگذرند.

وی در پایان اضافه کرد: زیارت جامعه کبیره متضمن معارف اصیل اسلامی است. زائری که با این زیارت معصومی را زیارت می کند، خوب است که به محتوا و مضمون این زیارت توجه نیز توجه کند.

ضرورت بیان مطالب کاربردی زندگی اهل بیت

حجت الاسلام واضحی آشتیانی، کارشناس دینی در مورد موقعیت دوران امام هادی(ع) گفت: موقعیت امام هادی(ع) موقعیت خاصی است به این جهت که اهل بیت در اوج غربت بودند و سخت گیری های زیادی در مورد اهل بیت می شد. عده ای پیش بینی هایی برای آخرین حجت خدا می کردند لذا باعث شده بود که دشمن حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) را تحت مراقبت ویژه قرار دهد. حضرت هادی(ع) در سامرا میان منصوبین حکومت و تحت مراقبت آنها زندگی می کرد. این نشان می دهد که فضای زندگی کردن را برای حضرت هادی فضای بسته ای قرار دادند که همین باعث شد که ارتباط آن حضرت با شیعیان کمرنگ شود و به سختی صورت گیرد.

وی ادامه داد: از آنجایی که امام هادی(ع) با یک واسطه با مسئله غیبت ارتباط دارد قطعا باید برای غیبت زمینه سازی می کردند. آن حضرت سعی کردند که شیعه ملاک و شاخص های لازم را داشته باشد در حالی که امام خود را نمی بیند. از طرف دیگر حضرت هادی(ع) برای زمینه سازی در مسئله غیبت زیارت جامعه کبیره را به یادگار گذاشتند. امام هادی(ع) با صدور این زیارت که محوریت آن با معرفی ائمه است و ویژگی های امام را بیان می کند، شاخص های اصلی را بیان کردند.

این کارشناس دینی در مورد یکی از فرازهای زیارت جامعه کبیره گفت: در زیارت جامعه کبیره فرازهای مهمی آمده اما یک فراز آن این است که إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ، اگر صحبت خیر بشود و بخواهیم راجع به خیر سخن بگوییم اهل بیت اول و آخر و منبع و معدن خیر هستند. یعنی خوبی ها و صفات برجسته و امتیازات در اهل بیت به اوج خود رسیده است. لذا در روایت شریف از وجود مقدس پیامبر(ص) داریم که فرمود اگر شما بخواهید خیر را در کسی ببینید باید در وجود حضرت زهرا(س) جستجو کنید. فاطمه زهرا(س) اصل خیر است. 

وی با اشاره به ضرورت بیان مطالب کاربردی زندگی اهل بیت توسط کارشناسان گفت: این نکته ای که مقام معظم رهبری در مورد بیان نقاط کاربردی زندگی ائمه فرمودند، بسیار مهم است و آن به این جهت است که ما برای تربیت مردم و بچه های خود از محصولات اندیشمندان غربی استفاده می کنیم این در حالی است که اگر به معارفی که توسط اهل بیت بیان شده توجه کنیم، می توان بسیار از مشکلات موجود را مرتفع کرد. سراسر زندگی امام هادی(ع) قابل الگو پذیری است. اگر تنها ویژگی های کلی امام هادی تبیین شود اثر و ثمر کمتری دارد تا اینکه نقاط کاربردی سیره اهل بیت استفاده شود. سلامت و پاکی جامعه برای اهل بیت بسیار مهم بوده است و این باید برای مردم تبیین شود.

 

منبع:مهر

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:38 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر: ۵۵۵۶۱۷

 

 

چهل حدیث گهربار از امام علی النقی الهادی(ع)

 

امام علی نقی هادی فرمودند: شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.
 به گزارش مشرق،
چهل حدیث گهربار از  امام علی النقی الهادی علیه السلام در ادامه با هم می خوانیم:

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 
1- قالَ الإمامُ علی بن محمد النقی الهادی: الدُّنْیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَوْمٌ وَخَسِرَ آخَرُونَ. [أعیان الشّیعة: ج 2، ص 39]
 
فرمود: دنیا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن [براى آخرت] سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.


2- قالَ(علیه السلام): یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَأهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ. [بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح 13]
 
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
 
 
3- قالَ(علیه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَعَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ. [مستدرك الوسائل: ج 12، ص 11، ح 13376]
 
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.
 
 
4- قالَ(علیه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ. [بحارالا نوار: ج 50، ص 177، ح 56]
 
فرمود: هركس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و كارشكنى دیگران باكى نخواهد داشت.
 

5- قالَ(علیه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطَّعامِ. [بحارالانوار: ج 84 ص 172]
 
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید.
 

6- قالَ(علیه السلام): مَن کَانَ عَلی بَیِّنةٍ مِن رَبِّهِ هَانَت عَلیهِ مَصائِبُ الدُّنیا وَلَو قرضَ ونشرَ. [تحف العقول، ص 511]
 
فرمود: هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گر چه تکه تکه شود.
 

7- قالَ(علیه السلام): التَّواضُعُ أَن تُعطِی النّاسَ مَا تُحِبُّ أَن تُعطاه. [المحجة البیضاء ، ج 5 ، ص 225]
 
فرمود: فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
 
 
8- قالَ(علیه السلام): العُقُوقُ یُعَقِّب القِلَّة ویُؤدِّی إِلی الذِّلَّة. [مسند الامام الهادی ، ص 303]
 
فرمود: نارضایتی پدر و مادر ، کم توانی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می کشاند.
 
 
 
9- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَجَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً. [اعلام الدین، ص 512]
 
فرمود: خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
 

10- قالَ(علیه السلام): مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا(علیه السلام) بِطوُسٍ وَهُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ. [وسائل الشیعه، ج14، ص 569]
 
فرمود: کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا(علیه السلام) را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که طلب انجام گناه و یا قطع رحم را کند.
 


11- قالَ(علیه السلام): اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَالزَّهوُ جالِبُ المَقتِ. [بحارالانوار، ج69، ص 200]
 
فرمود: حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
 


12- قالَ(علیه السلام): ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَفی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ. [بحارالانوار، ج78، ص 368]
 
فرمود: مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
 

13- قالَ(علیه السلام): مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّه. [میزان الحکمة، ج3، ص 44]
 
فرمود: کسی که ارزش و شخصیت خود را پست شمارد، از شرّ او آسوده مباش
 

14- قالَ(علیه السلام): مَن تَواضَعَ فِی الدُّنیا لِاخوانِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ مِنَ الصِّدّیقینَ وَمِن شیعَةِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طالبٍ(علیه السلام) حَقّاً. [احتجاج، ج1، ص 460]
 
فرمود: کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب(علیه السلام) خواهد بود.
 
 
15- قالَ(علیه السلام): لَو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً شُعباً لَسَلَکتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبَدَاللهَ وَحَدَهُ خالِصاً. [میزان الحکمة، ج3، ص 60]
 
فرمود: اگر مردم در راههای مختلف حرکت کنند، هر آینه من در مسیر و وادی مَردی حرکت خواهم  کرد، که خدا را به تنهایی خالصانه عبادت می کند.
 

16- قالَ(علیه السلام): ألعُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ اِلَی الغَمطِ وَالجَهلِ. [میزان الحکمة، ج6، ص 46]
 
فرمود: خودپسندی مانع تحصیل علم است و انسان را بسوی نادانی و خواری می کشاند.
 
 
17- قالَ(علیه السلام): مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیهِ. [بحارالانوار، ج17، ص 215]
 
فرمود: کسی که پر مدّعی و از خود راضی باشد؛ بدگویان او زیاد خواهند شد.
 
 
18- قالَ(علیه السلام): عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَاِنَّهُ الدّینُ الَّذی نَلازِمُهُ وَنُدینُ اللهَ تَعالیَ بِهِ وَنُریدُهُ مِمَّن یُوالینا لاتَتعَبُونا بِالشَّفاعَةِ . [وسائل الشیعه، ج15، ص 248]
 
فرمود: با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند. از ما [با عدم رعایت تقوا] شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید.
 
 
19- قالَ(علیه السلام): مَا استَرَحَ ذُو الحِرصِ. [مستدرک الوسائل، ج12، ص 62]
 
فرمود: انسان حریص، آسایش ندارد .
 
 20- قالَ(علیه السلام): اِنّ للهِ بِقاعاً یُحِبُّ أن یُدعی فیها فَیَستَجیبَ لِمَن دَعاهُ وَالحَیرُ مِنها. [تحف العقول ، ص 482]
 
فرمود: مکان هایی برای خداوند متعال وجود دارد که دوست دارد در آن ها به درگاهش دعا کنند تا به مرحله اجابت برسد و حائر حسین(علیه السلام) یکی از آن مکان هاست.
 

21- قالَ(علیه السلام): اِنَّ مَوضِعَ قَبرِهِ [أی الرضا] لَبُقعَةٌ مِن بُقاعِ الجَنَّةِ لایَزُورُها مُؤمِنٌ اِلّا أعتَقَهُ اللهُ تَعالی مِنَ النّارِ وَأدَلَّهُ دارَ القَرارِ. [وسائل الشیعه، ج14، ص 569]
 
فرمود: به راستی مزار جدم، بقعه ای از بقاع بهشت است که هیچ مؤمنی آنجا را زیارت نمی کند مگر آن که خداوند او را از آتش جهنم نجات می دهد.
 
 
22- قالَ(علیه السلام): وَاعلَمُوا اَنَّ النَّفسَ أقبَلُ شَیءٍ لِما أُعطِیَت وَأمنَعُ شَیءٍ لِما مُنِعَت. [بحارالانوار، ج75، ص 371]
 
فرمود: بدانید که نفس آدمی آنچه را که مطابق میل اوست به آسانی می پذیرد و اما چیزهایی که مورد میل و قبول او نیست بسیار سخت می پذیرد.
 
 
23- قالَ(علیه السلام): اُذکُر مَصرَعَکَ بَینَ یَدَی أهلِکَ، وَلا طَبیبٌ یَمنَعُکَ وَلا حَبیبٌ یَنفَعُکَ. [میزان الحکمة، ج10، ص 579]
 
فرمود: هنگامۀ جان دادنت در برابر خانواده را به یادآور که نه پزشکی می تواند مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید.
 
 
24- قالَ(علیه السلام): مَن أطاعَ الخالِقَ فَلَم یُبالِ بِسَخَطِ المَخلُوقینَ وَمَن أسخَطَ الخالِقَ فَلیَیقَنَ أن یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ المَخلُوقینَ. [سفینة البحار، ج2، ص 343]
 
فرمود: هر کس از خدا اطاعت کند از خشم مخلوق و مردم نمی ترسد و آنکه خدا را به خشم آورد پروردگار، وی را دچار خشم مخلوق خود می نماید.
 
 
25- قالَ(علیه السلام): أَلشّاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتی أوجَبَتِ الشُکرَ لَأَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ والشُکرُ نِعَمٌ وَعُقبی. [تحف العقول، ص 483]
 
فرمود: شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.


26- قالَ(علیه السلام): قالَ(علیه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّهٌ سَیِّئَهٌ. [بحارالأنوار: ج 69، ص 199، ح 27]
 
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد. تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد. عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخیل بودن بدترین اخلاق است; و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.
 
 
27- قالَ(علیه السلام): تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إلَیْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ. [أعلام الدّین: ص 312، س 14]
 
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كینه دارى، صمیّـمیــت و محبّــت مجـوى؛ هم چنین از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى، نصیحت و موعظه طلب نكن؛ چون دیدگاه و افكار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آنها مى باشد.
 

28- قالَ(علیه السلام): اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ. [نزهة النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 141، ح 23]
 
فرمود: حكمت ، اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.
 
 
29- قالَ(علیه السلام): الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ ، وَصَناعَةُ الْجُهّالِ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 369، ح 2]
 
فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد.
 
 
30- قالَ(علیه السلام): اِنَّ الحَرامَ لا ینمى وَاِن نَمى لا یبارَک لَهُ فیهِ وَما اَنفَقَهُ لَم یؤجَر عَلَیهِ وَما خَلَّـفَهُ کانَ زادَهُ اِلَى النّارِ. [کافى، ج 5، ص 125، ح 7]
 
فرمود: به راستى که حرام، افزایش نمى‏یابد و اگر افزایش یابد ، برکتى ندارد و اگر انـفاق شود ، پاداشى ندارد و اگر بماند ، توشه‏اى به سوى آتـش خواهد بود.
 

31- قالَ(علیه السلام): اَلنّاسُ فِى الدُّنیا بِالاَموالِ وَفِى الآخِرَةِ بِالاَعمالِ. [بحارالأنوار، ج 78، ص 368، ح3]
 
فرمود: اعتبار مردم در دنیا به مال است و در آخرت به عمل.
 
 
32- قالَ(علیه السلام): أمّا إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکم لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ (علیه السلام). [میزان الحکمه، ح 7984]
 
فرمود(خطاب به یکی از اهالی ری): بدان که اگر در شهر خودتان قبر عبد العظیم(علیه السلام) را زیارت کنى، همچون کسى هستی که حسین بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
 
 
33- قالَ(علیه السلام): إِنَّ اللهَ لا یُوصفُ إلا بِما وصفَ بِه نَفسهُ، وأَنی یُوصَف الَّذی تُعجِز الحَواسُ أَن تُدرِكهُ والاَوهامُ أَن تنَالهُ و الخطراتُ أن تحُدَّه و الأَبصارُ عَن الِإحاطَة بِه. نَأی فِی قُربه و قَرُب فی نَأیه. [تحف العقول ، ص 510]
 
فرمود: به راستی كه خدا، جز بدانچه خودش را وصف كرده، وصف نشود. كجا وصف شود آن كه حواس از دركش عاجز است، و تصورات به كُنه او پی نبرد، و در دیده ها نگنجد؟ او با همه نزدیكی اش دور است و با همه دوری اش نزدیک.


34- قالَ(علیه السلام): المَقادِیر تَریكَ مَا لا یخطِر بِبالِك. [مسند الامام الهادی ، ص 303]
 
فرمود: مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می سازد كه به فكرت خطور نكرده است.
 
 

35- قالَ(علیه السلام): العِتابُ مِفتَاحُ الِّثقالِ ، والعِتابُ خَیرٌ مِن الحِقد. [مسند الامام الهادی ، ص 304]
 
فرمود: گلایه كلید سنگینی است ، ولی گلایه بهتر از كینه توزی است.
 

 
36- قالَ(علیه السلام): أُذكر حَسراتِ الَتفرِیطِ بِأخذِ تَقدِیم الحَزم. [تحف العقول ، ص 512]
 
فرمود: افسوسِ كوتاهیِ كارهایِ گذشته را با تلاش در آینده جبران كنید.
 
 

37- قالَ(علیه السلام): الجاهِلُ أَسیرُ لِسانِه. [مسند الامام الهادی ، ص 304]
 
فرمود: نادان ، اسیر زبان خویش است.
 
 
38- قالَ(علیه السلام): إِنَّ الظَالِم الحَالِم یَكادُ أَن یُعفَی عَلی ظُلمِه بِحِلمه وإِنَّ المُحِقَّ السَّفِیه یَكادُ أَن یُطفِئ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِه. [مسند الامام الهادی ، ص 304]
 
فرمود: ستمكار بردبار، چه بسا كه بوسیله حلم و بردباری، از ستمش گذشت شود و چه بسا حق دار نابخرد، كه با سفاهت خود ، نور حق خویش را خاموش كند.
 

39- قالَ(علیه السلام): مُخالَطَهُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ. [نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر: ص 141، ح 21، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 336، ح 11.]
 
فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.
 
 
40- قالَ(علیه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَهِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَهِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ كُلِّها، جَیِّدٌ عَلى كلِّ حال. [وسائل الشّیعه: ج 16، ص 211، ح 21382، مستطرفات السّرائر: ص 67، ح 10.]
 
به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید كه در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است.
 

منبع: میزان،


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:35 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۵۵۵۹۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۸

9 شاهد که در روز قیامت علیه ما شهادت می‌دهند

 

 
داوند در قرآن کریم می‌فرماید: «روزی که شاهدان به پا می خیزند»، اما این شاهدان چه کسانی هستند؟

به گزارش مشرق، یکی از مسائل

مهم قیامت وجود گواهان مختلف است، گرچه خدا نیازی به شاهد ندارد ولی انسان طوری است که هر چه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند، برای تربیت و تقوای خود عامل مهمتری می‌یابد. برای نمونه توجه شما را به ماجرایی خواندنی جلب می‌کنم؛ روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی(ع) رسید و تقاضای سهم بیشتری از آن امام عادل(ع) نمود، حضرت(ع) فرمود روز جمعه بیا ، عقیل هم آمد، حضرت دست او را گرفت و به نماز جمعه برد و آن جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و سپس فرمود: سهم بیشتر از بیت‌المال دادن، یعنی دزدیدن حق این همه مردم، عقیل که نگاهی به آن جمعیت کرد از درخواست خود پشیمان شد و رفت.

 
آری حضور مردم و گواهان و شاهدان هرچه بیشتر باشد شرمندگی زیادتر است، بعد از این مقدمه  وارد اصل بحث می‌شویم که گواهان در قیامت متعددند و قرآن می‌فرماید: « یَوم یَقوم الاشهاد» (آیه 51 سوره مؤمن) روزی که شاهدان به پا می خیزند. اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ با مراجعه به قران کریم و استفاده از آیات، مطلب را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
 
اولین شاهد خداست
 
در قرآن می‌خوانیم: «اِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ شَهیدٌ» (آیه 17 سوره حج) همانا خداوند بر همه چیز گواه است و همچنین در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: «إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» (آیه 1 سوره نساء) همانا خداوند مراقب شماست، و نیز «كَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا» (آیه 126 سوره نساء) و خداوند بر همه چیز احاطه دارد، پس با این استناد اولین گواه و شاهد در دنیا و آخرت ذات مقدس الهی است.
 
دومین شاهد پیامبران‌اند
 
یکی دیگر از شاهدان در قیامت پیامبران بزرگوار(ع) هستند که قرآن می‌فرماید: «وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا» (آیه 41 سوره نساء) ما تو را، قیامت در حالی که گواه مردم هستی حاضر می‌کنیم، در جای دیگر می‌خوانیم: «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء» (آیه 89 سوره نحل) روزی که از میان هر قوم و امتی شاهدی از خودشان بر می‌انگیزیم بنابراین شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خواهد بود و شاهد تمام انبیاء شخص رسول اکرم(ص) است.
 
سومین گواه امامان معصوم(ع) هستند
 
در قران کریم می‌خوانیم: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»(آیه 143 سوره بقره) و بدین گونه ما شما را یک امت معتدل و میانه قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید و رسول خدا(ص) هم بر شما شاهد باشد.
 
برای متوجه شدن این آیه باید مراجعه کنیم به تفسیر آن، که در تفسیر صافی در رابطه با این آیه حدیثی را از کتاب کافی نقل کرده که امام محمد باقر(ع) فرمودند: که آن امت وسط (که شاهدانند) تنها ما هستیم، و نیز در همان تفسیر چنین می‌خوانیم که امام صادق(ع) فرمودند: در هر دوره و قرنی امامی هست که گواه و شاهد بر مردم هستند. لذا سومین شاهد در روز قیامت امامان معصوم(ع) هستند.
 
چهارمین شاهد فرشتگان هستند
 
در قران می خوانیم: «وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ» (آیه 21 سوره ق) روز قیامت هر انسانی در پیشگاه عدل الهی حاضر می‌شود در حالی که در کنار او هم فرشته‌ای است که او را به محشر سوق می‌دهد و هم فرشته‌ای است که شاهد کارهای انجام شده اوست.
چهارمین شاهد در روز قیامت فرشتگان هستند، فرشتگانی که در قیامت گواه بر اعمال انسانند ممکن است همان گروه از مامورانی باشند که اعمال ما را در دنیا ضبط می‌نمایند و ممکن است سایر فرشتگان باشند.
 
پنجمین شاهد زمین است
 
یکی دیگر از شاهدان زمین است که در قرآن کریم می‌خوانیم: «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» (آیه 4 سوره زلزال) زمین در قیامت خبرهایش را بازگو می‌کند.
شهادت زمین در آن روز یا به وسیله ی وضع و نظامی که پیدا کرده است، همانگونه که ما به یکدیگر می گوئیم چشم تو شهادت می‌دهد که دیشب خواب نکرده‌ای و رنگ تو گواه آن است که ترسیده‌ای و یا عصبانی یا شاد شده‌ای، زمین آن روز هم دچار زلزله‌ای بسیار بزرگ می‌شود و بعد از کنده شدن کوه‌ها و به حرکت در آمدن آن‌ها و بهم خوردن و قطعه قطعه و سپس شن شدن آن‌ها با ما حرف ها دارد، وضع و نظام آن روز به ما مطالبی را می‌فهماند، همانگونه که دایره‌های تنه درخت پس از بریده شدن به ما تاریخ آن را می‌فهماند و همانگونه که نوشته ها به ما مقدار اطلاعات نویسنده را می‌گوید، زمین هم همانطور است و طبق این معنا مراد از شهادت دادن زمین، گواهی اوضاع آن است نه گفتگو و کلام.
 
در حدیثی می‌خوانیم که رسول خدا(ص) در هر منطقه‌ای دو رکعت نماز به جا می‌آورد و می‌فرمود این مکان بر نماز ما شهادت می‌دهد.
 
ششمین گواه وجدان است
 
یکی از شاهدان در آن روز، وجدان زنده و عقل و چشم بیدار شده انسان است که در قرآن آیات بسیاری آمده است که بارها انسان با کمال صراحت به گناه و انحراف خود اقرار می‌کند، اقراری از عمق جان و از تمام وجود، اقراری که شاید از اقرار هر شاهدی پر سوز و گدازتر است، جالب این که در آن روز خداوند هم همان وجدان را قاضی قرار می‌دهد و به انسان خطاب کرده و می‌فرماید: «اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (آیه 14 سوره اسراء) نامه عمل خود را بخوان! امروز روح و روان تو برای این که علیه تو گواهی دهند کافی است، همچنین در مناجات می‌خوانیم که می‌فرمایند: خدایا! هرگاه حساب مرا به خود من واگذار کنی جزای خویش را جز قهر و غضب و آتش دوزخ تو چیز دیگری نمیدانم.
 
هفتمین شاهدان اعضای بدن هستند
 
یکی از شاهدها در قیامت اعضای بدن (دست و پا و پوست و زبان) هستند که قرآن می‌فرماید: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (آیه 24 سوره نور) روزی که زبان ها و دست و پاهای مردم بر ضررشان گواهی می‌دهند و گاهی بر دهانشان مهر خورده و تنها ددست و پاها سخن می‌گویند.
 
جالب آنکه انسان که این گواهی را از چشم و گوش و پوست خود می‌بیند با کمال ناراحتی و شرمندگی به پوست خود می‌گوید چرا در این روز از آن گناهان رسوا و شرم آوری که توسط تو مرتکب شده‌ام پرده برداشته و گواهی می‌دهی؟!
 
پوست جواب می‌دهد، خداوندی که همه چیز را به نطق و گفتگو در می‌آورد ما را نیز به گواهی و سخن گفتن وادار نمود.
 
هشتمین شاهد زمان است
 
یکی دیگر از شاهدان زمان (وقت) است که امام علی(ع) فرمود: «ما من یوم یمر علی ابن ادم الا قال له ذلک الیوم انا یوم جدید و انا علیک لشهید ...اشهد لک به یوم القیمه»
هیچ روزی بر انسان نمی‌گذرد مگر آن روز به انسان هشدار می‌دهد که من امروز برای تو روز نو هستم و گواه کارهایی خواهم بود که در من انجام می‌دهی و در روز قیامت به انها شهادت خواهم داد، بنابراین سعی کن در این روز استفاده کامل خودت را در راه سعادت ابدی انجام دهی.
 
نهمین گواه خود عمل است
 
و اخرین شاهد در قیامت خود اعمال و کرده‌های انسان است که به صورت جسم در برابر انسان نمودار می‌شوند که در قرآن کریم می‌خوانیم: 
«فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (آیه 54 سوره یاسین) امروز بر كسى هيچ ستم نمى‌‏رود جز در برابر آنچه كرده‌‏ايد پاداشى نخواهيد يافت، و نیز «وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» (آیه 49 سوره کهف) روز قیامت انسان رفتار و کردار دنیای خود را در برابر خود حاضر می یابد.

منبع: باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۵۵۷۶۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۹
ا
 
 

 

ماجرای‌شیعه‌شدن مرد اصفهانی بدست امام‌هادی(ع)

 
مرتب دعا می‌کردم که از ناحیه متوکل به علی بن محمد(ع) آسیبی نرسد، مأموران آن حضرت را در میان صفوف جمعیت می‌آوردند، ولی ایشان با تمام متانت بر مرکبش قرار گرفته بود و به جایی نگاه نمی‌کرد تا اینکه مقابل من رسید!

به گزارش مشرق، امام

هادی(ع) کراماتی داشتند، برخی کرامات ایشان گاه بینی ستمگرانی چون متوکل را به خاک می‌مالید و گاه مظلومی را نجات می‌داد و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی را فراهم می‌‌کرد، حجت‌الاسلام جواد توحیدمنش پژوهشگر مرکز تخصصی نماز به نمونه‌ای از این موارد اشاره کرده است:

در روایت آمده که گروهی از مردم اصفهان در زمانی که در آن شهر از ولایت و امامت خبری نبود، نزد شخصی به نام «عبد الرحمن» که عاشق امامت و ولایت بود آمدند و از او پرسیدند: جریان شیعه‌ شدن شما چیست؟

در جواب آن‌ها گفت: من در جمع گروهی از مردم این شهر به کنار خانه متوکل رفته بودیم. هدف ما تظلم و درخواست کمک از خلیفه عباسی بود. جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند، ناگاه فرمان متوکل صادر شد که «علی بن محمد» را دستگیر کنید.

من از بعضی حاضرین پرسیدم که «علی بن محمد» کیست؟

جواب دادند: او امام شیعه‌هاست و به احتمال زیاد متوکل او را به قتل می‌رساند. من با خودم گفتم: از اینجا نمی‌روم تا چهره او را ببینم و از نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او را سوار بر اسب آوردند و مردم برای دیدن او صف کشیدند.

عبدالرحمان می‌گوید: من از دیدن آن حضرت دگرگونی در خود احساس کردم و قلبم پر از عشق و محبت شد؛ لذا مرتب دعا می‌کردم که از ناحیه متوکل به او آسیبی نرسد. مأموران همچنان آن حضرت را در میان صفوف جمعیت می‌آوردند، ولی او با تمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفته بود و به جایی نگاه نمی‌کرد و به کسی توجه نمی‌نمود تا اینکه مقابل من رسید، صورت خود را به سوی من گردانید و فرمود: «اسْتَجَابَ اللَّهُ دُعَاءَکَ وَ طَوَّلَ عُمُرَکَ وَ کَثَّرَ مَالَکَ وَ وُلْدَک‏»؛ خداوند دعایت را مستجاب کرده است و به تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندان متعدد مرحمت می‌فرماید.

من از شنیدن این سخنان به خود لرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤال می‌کردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ و او با تو چه گفت؟...

جواب دادم: خیر است و راز گفته شده را به آن‌ها نگفتم تا زمانی که به اصفهان برگشتم و خداوند گشایشی در روزی من ایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز از هفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم؛ لذا به امامت او معتقد گشتم و از شیعیان او شدم.

عبدالرحمان با این کرامت، هدایت یافت. از القاب امام علی النقی(ع) هادی است؛ یعنی کسی که مردم را هدایت می‌کند همه امامان، درصدد هدایت افراد بودند، ولی این لقب و صفت در حضرت تبلور خاصی داشت. اما امروز که به عشق امام هادی(ع) در این مجلس گرد هم آمده‌ایم چه خوب است که این صفت هدایتگری حضرت را در زندگی خود نهادینه کنیم بیایم فرزندانمان، دوستانمان، خانواده‌مان را به نماز هدایت کنیم اما چگونه؟ از چه راه و روشی می‌توان بهره برد؟ دانستن راه و روش ورود به هر کاری لازم است؛ اگر برای ورود به هر کاری ابتدا شیوه‌ها و روش‌های انجام آن را بشناسیم تا زودتر به مقصد می‌رسیم و هم به نتیجه مطلوب دست خواهیم یافت.

*برخی راه‌‌های کاربردی دعوت به نماز

برانگیختن احساسات با برشمردن نعمت‌ها

اولین راه برای دعوت به نماز، استفاده از احساسات و فطرت است در انسان احساساتی وجود دارد که اگر بیدار شوند به سمت تشکر از خدا می‌رود، بهترین راه برای زنده کردن احساسات انسان‌ها نسبت به خدا توجه به نعمت‌هاست؛ ما برای اینکه رابطه خود را با خداوند تقویت کنیم باید نعمت‌های خدا را بازگو کنیم. 

از طرفی قرآن می فرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین»؛ از صبر و نماز یارى جویید و این کار، جز براى خاشعان، گران است، خشوع یعنی نرم. پس نماز سنگین است مگر برای انسان‌های نرم و رقیق‌القلب. پس باید نماز را نرم کرد و دیگران را به آن دعوت کرد.

حالا چگونه افراد را نرم کنیم؟ یکی از راه‌های نرم کردن افراد این است که محبت‌ها و الطاف و نعمت‌های خدا را بشماریم. ما باید نعمت‌های خدا را به انسان‌ها بگوییم تا آن‌ها شرمنده خدا بشوند.

خداوند متعال به حضرت موسی وحی کرد که ای موسی من را دوست داشته باش و کاری بکن که مردم نیز من را دوست داشته باشند و خلق را در نزد من محبوب ساز.

حضرت موسی(ع) عرض کرد: اینکه خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است، اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ایجاد کرده و تقویت نمایم و هم چنین بندگانت را نزدت محبوب سازم؟

خداوند فرمود: «اذْکُرْ لَهُمْ نَعْمَائِی عَلَیْهِمْ وَ بَلَائِی عِنْدَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَذْکُرُونَ إِذْ لَا یَعْرِفُونَ مِنِّی إِلَّا کُلَّ خَیْر»؛ برای آنان نعمت‌ها و الطافم را به نمایش درآور و  علت و حکمت‌های سازنده گرفتار نمودشان را برایشان بازگو کن تا مرا دوست بدارند؛ زیرا آنان از من جز خیر و خوبی سراغ ندارند.

خداوند مهربان در قرآن کریم می‌فرماید: «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْن‏ وَ لِساناً وَ شَفَتَیْن»‏؛ آیا یک جفت چشم به شما ندادیم، آیا به شما زبان و یک جفت لب ندادیم؟

ما برای برخی از نعمت‌های خدا حتی یک الحمدلله هم نگفته‌ایم. هیچ کس به خاطر غلطیدن در خواب خدا را شکر نمی‌کند، اگر انسان در خواب غلط نزند دیگر نمی‌تواند صبح از خواب بیدار بشود، زیرا بدنش فلج می‌شود.

ما باید الطاف خدا را برای کسی که می‌خواهیم به نماز دعوتش کنیم بیان نماییم. نعمت چشم، ابرو، مو و ...

اگر اشک ما شور نبود، چشم ما که از پی است خراب می‌شد. اگر گوش ما مثل پیشانی صاف بود، ما جهت صدا را تشخیص نمی‌دادیم. اگر تمام پزشکان جمع شوند نمی‌توانند مایعی مثل خون یا شیر مادر درست کنند، اگر حرکت  زمین به دور خود متوقف شود، برای بخشی از مردم همیشه روز است و برای بخشی دیگر همیشه شب است. این زندگی برای هر دو گروه طاقت فرسا خواهد بود، نعمت‌های خورشید، حرکت زمین، بهار ،زمستان، برف، کوه و ... را بشمارید.

از دست و زبان که برآید/کز عهده شکرش به درآید؟

خدا دو تا دوربین رنگی به ما داده است(چشم ها)، بینی هوای خشک را مرطوب می‌کند، گرد و خاک را می‌گیرد و هوای سرد را گرم می‌کند، باید به خاطر این نعمت‌ها خدا را شکر کرد. توجه به نعمت‌ها، دل را خاشع می‌کند، حال آیا ما بی‌انصاف نیستیم، زیرا دو ساعت با مخلوق حرف می‌زنیم، ولی 10 دقیقه با خالق صحبت نمی‌کنیم.

هر عقل و وجدان سالمی تشکر از صاحب نعمت را لازم و بی‌اعتنایی به منعم را بی‌ادبی می‌داند، به همین دلیل باید از خداوند تشکر کنیم و بهترین نوع تشکر، اطاعت از دستورات اوست. خداوند نیز ده‌ها بار با صراحت به اقامه نماز دستور می‌دهد. خداوند به پیامبر خود می‌گوید: ما به تو کوثر دادیم پس به شکرانه آن نماز بخوان «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّک‏»؛ پس براى پروردگارت نماز بخوان‏.

بیان آثار و اسرار نماز

راه دیگر برای هدایت افراد به نماز، بیان آثار و اسرار نماز است. قرآن و روایات برای نماز آثار و برکات فراوانی را بیان کرده‌اند که دانستن آن موجب علاقمندی به نماز و بیان آن به دیگران سبب دعوت آنان به نماز می‌شود. گاهی ما دوست نداریم غذایی را بخوریم، ولی وقتی به ما می‌گویند که این غذا ویتامین و پروتئین دارد و فلان خاصیت را دارد، آن را می‌خوریم، گاهی اوقات علت برخی بی‌میلی‌ها به نماز ندانستن آثار و اسرار نماز است که اگر آن‌ها را بدانیم رغبت و علاقه به نماز بیشتر می‌شود.

قرآن کریم درباره آثار نماز می‌فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»؛ و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمى‏‌دارد، نماز عامل رشد انسان و کارخانه آدم‌سازی است، خداوند متعال به حضرت موسی(ع) می‌فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»؛ نماز را براى یاد من بپادار.

قرآن کریم نماز را وسیله‌ای برای حل مشکلات معرفی می‌کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین»؛ اى افرادى که ایمان آورده‌‏اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است‏.

قرآن جایگاه نماز نخوان‌ها را در دوزخ می‌داند: «ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرقالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؛ چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ مى‏‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم‏.

البته در نماز هزاران نکته دیگر وجود دارد که ما هنوز نفهمیده‌ایم، مثلاً وقتی زلزله می‌آید می‌گویند: نماز آیات بخوانید یا وقتی باران نمی‌بارد، می‌گویند: نماز باران بخوانید، خواندن نماز چه تأثیری در زلزله و باران آمدن دارد؟ وقتی فرزندی متولد می‌شود در گوش او اذان می‌گویند، وقتی فردی می میرد برایش نماز میت می‌خوانند.

کتاب‌های آثار و اسرار نماز را بخوانیم و حداقل یک کتاب درباره آثار و اسرار نماز در منازل خود داشته باشیم، کتاب های نماز تنوع زیادی دارد. ستاد اقامه نماز، کتاب‌های مفید را برای جوانان و نوجوانان در این منظور چاپ کرده است.

دعوت غیر مستقیم

یکی از راه‌های دعوت به نماز، بهره‌گیری از شیوه غیر مستقیم است در این راه از عکس‌های معنادار استفاده می‌کنیم. الان در همه اداره‌ها عکس مقام معظم رهبری هست. ولی ایشان یک عکسی دارد که برای کودکان ده، دوازده ساله امام جماعت شده است، این عکس را بزنیم تا وقتی کودک نگاهش به آقا افتاد، ضمن اینکه آقا را می‌بیند، آقا را با بچه‌ها و نماز ببیند. یا عکس امام خمینی(ره) را در حال نماز که دو تا سرم به دستش بود را روی دیوار بزنیم. پوستر دانشمندان، بازیگران و ورزشکاران محبوب را در حال نماز داشته باشیم.

شکل دیگر شیوه غیر مستقیم، بهره‌گیری از اظهار علاقه‌ بزرگان است. اگر ما بدانیم مهمانی که می‌آید فلان غذا را دوست دارد، حتماً سعی می‌کنیم همان غذا را برایش درست کنیم. اگر بچه‌های ما بدانند که استاد داشگاه و معلم و دبیر شیمی و فیزیک همه به نماز علاقه دارند. این بچه هم به نماز اظهار علاقه می‌کند.

یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها که از افتخارات دنیای اسلام به شمار می آید، دانشمند پر آوازه ایرانی، شیخ الرئیس ابوعلی سینا است، او دارای نبوغ فوق‌العاده و صاحب اندیشه‌های ارزشمندی بود و آن چنان در کسب علم و دانش پیشرفت کرد که در دوران نوجوانی سرآمد دانشوران عصر، در تمام علوم رایج زمان خود شد و از اساتید معاصر بی‌نیاز شد، بوعلی سینا با همه موفقیت‌ها و موقعیت‌هایی که در زندگی نصیبش شده بود، راز حل مشکلاتش را در عبادت و عبادتگاه‌ها می‌جست.

او در خاطرات خود آورده است: «شب و روز جز به تحصیل علم به چیز دیگری نمی‌اندیشیدم و به غیر از فهمیدن به چیز دیگری توجه نداشتم و به همین طریق پیش می‌رفتم تا اینکه حقیقت هر مسأله‌ای برای من مسلم می‌شد و هرگاه در مسأله‌ای حیران بودم و یا نمی‌توانستم قضیه را بفهمم، به مسجد پناه می‌بردم، نماز می‌گزاردم و خالق هستی را ستایش می‌کردم، در این حال معمای من حل و مشکل برطرف می‌شد».

استفاده از تشویق و جایزه

یکی دیگر از راه‌های دعوت به نماز، استفاده از تشویق و جایزه است. می‌توان از جایزه به نفع دین استفاده کرد. تشویق‌ها، تسهیلات و ارتباطاتمان را در مسجد قرار بدهیم. مثلاً از شاگرد اول‌ها در مسجد تجلیل کنیم، شاگرد اول‌ها به مسجد دعوت شوند و جایزه‌ای در مسجد به آنان اهدا شود یا در محوطه بیرون مسجد، عکس آنان را بزنند. وقتی افراد این حرکت را می‌بیند علاقه‌مند به نماز و مسجد می‌شود.

استاد قرائتی تعریف می‌کنند: عالمی به نام آقای گوهری در قیطریه تهران بود. مسجد ایشان خیلی شلوغ می‌شد. پرسیدیم دلیل این شلوغی چیست؟ گفتند: ایشان سالی چند خودنویس می‌خرد و به آن مدرسه‌ای که نزدیک مسجد است می‌آید، به هر شاگرد اولی یک خودنویس می‌دهد. یعنی با 10 خودنویس دانش‌آموزان را نمازخوان و مسجدی می‌کند.

آیت الله حائری امام جمعه سابق شیراز، می‌گفتند: در استهبانات شیراز تعدای زیادی به مسجد می‌رفتند. ما علتش را بررسی کردیم با تعجب دیدیم که مقدار زیادی درخت بادام و توت وقف بچه‌های مسجد شده است. گونی‌های زیادی از مغز گردو و بادام می‌آورند، در مسجد می‌گذارند و هر بچه‌ای که نماز می‌خواند، یک مقدار مغز بادام می‌خورد. چقدر زیباست جهت تشویق فرزندانمان به نماز‌ و مسجد، بخشی از اموال خود را وقف نماز کنیم.

گفت‌وگوی چهره به چهره در دعوت به نماز

یکی دیگر از راه‌‌های دعوت به نماز، بهره‌گیری از گفت‌وگوی چهره به چهره است. تریاکی‌ها به چه دلیل موفق هستند؟ گاهی با یک افرادی خصوصی باید صحبت کرد. مثل انار! انار را نمی‌شود تکانش داد. توت را می‌شود تکانش داد، توت‌هایش بریزد. اما انار را باید دانه دانه چید. گاهی هم که می‌روی بچینی ممکن است، یک نیشی هم بزند. مثل گل! هم باید دانه دانه چید و هم تیغ دارد.

 
 

منبع: فارس


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:30 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۵۵۷۳۴
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۹
پرسشی از امام هادی(ع) در مورد حضرت آدم(ع)
 
«واثق» از خلفای عباسی سؤالی مطرح کرد مبنی بر اینکه هنگامی که حضرت آدم اعمال حج را انجام می‏‌داد، چه کسی سر آن حضرت را تراشید؟ همگان از پاسخ آن عاجز بودند، بنابراین دست به دامان امام هادی(ع) شدند.

به گزارش مشرق، ابوالحسن

علی بن محمد بن علی بن موسی(ع) مشهور به امام هادی(ع) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام و پیشوای شیعیان است. از ایشان با عنوان امام علی النقی(ع) نیز یاد می‌کنند. امام هادی(ع) از سال 220 تا 254 هجری قمری به مدت 34 سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.

بیشتر سال‌های دوره امامت این امام همام در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری شد. زمان امامت ایشان همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل عباسی بود. بارگاه امام هادی(ع) که به حرم عسکریین مشهور است، در شهر سامرا قرار دارد.

آنچه در ادامه می‌خوانیم گذر کوتاهی بر سیره و اخلاق امام هادی علیه‌السلام است:

قطب راوندی می‏‌گوید: خصال پسندیده امامت، فضل، علم، صفات نیکو و اخلاق حسنه امام هادی مانند پدران بزرگوارش بود. موقعی که شب فرا می‏‌رسید آن حضرت متوجه قبله می‏‌شد و مشغول عبادت و اطاعت پروردگار سبحان می‏‌شد و ساعتی از عبادت باز نمی‏‌ایستاد. آن حضرت جبه پشمینه‏‌ای می‏‌پوشید و بالای سجاده‏‌ای از حصیر می‏‌ایستاد.

صدوق در کتاب «امالی» خود از ابوهاشم جعفری روایت می‏‌کند که گفت: یک وقت فقر و فاقه شدیدی به من روی آورد. به حضور حضرت هادی(ع) شرفیاب شدم، آن بزرگوار اجازه نشستن به من داد، همین که نشستم فرمود: ای ابوهاشم شکر کدام نعمت‏‌هایی را که خدا به تو عطا فرموده می‏‌توانی ادا کنی؟ ابو هاشم می‌گوید: من ندانستم چگونه پاسخ دهم ناگاه دیدم آن حضرت آغاز سخن نمود و فرمود: خدا به تو ایمان داده و به وسیله ایمان، آتش جهنم را بر بدن تو حرام کرده، عافیت و سلامتی را به تو مرحمت نموده و بدین وسیله تو را توفیق عبادت و اطاعت داده و صفت قناعت به تو مرحمت فرمود و بدین وسیله آبرو و حیثیت تو را حفظ کرده است، ای ابو هاشم! من بدین لحاظ در سخن گفتن بر تو سبقت گرفتم که گمان می‏‌کردم تو می‌‏خواهی از آن خدای شکایت کنی که این همه نعمت به تو ارزانی داشته است. اکنون دستور داده‌‏ام که مبلغ صد دینار زر سرخ به تو بدهند، موقعی که آن مبلغ پول را به تو دادند آن را بپذیر.

* ماجرای یاقوت بهشتی جبرئیل

یک روز «یحیی بن اکثم» در مجلس واثق بالله که از خلفای بنی عباس به شمار می‌‏رفت، حاضر شد. در آن مجلس که دانشمندان و فقیهان حضور داشتند، گفت: هنگامی که حضرت آدم اعمال حج را انجام می‏‌داد، چه کسی سر آن حضرت را تراشید؟ همه از پاسخ دادن به این پرسش عاجز شدند. واثق گفت شخصی هست که پاسخ آن را می‏‌داند، آن گاه حضرت امام هادی(ع) را حاضر نمود، امام فرمود: مرا از سخن گفتن درباره این موضوع عفو نما، واثق گفت: تو را به خدا قسم می‏‌دهم که پاسخ این پرسش را بگویید.

حضرت هادی(ع) فرمود: اکنون که دست‌بردار نیستی پس بدان که پدرم از جد بزرگوارم از پدرش و او از جد معظم خویش و او از پیامبر برای من نقل کرد که فرمود: آن دم که حضرت آدم، اعمال حج را به جا می‌‏آورد، جبرئیل یاقوتی از بهشت آورد و به سر مبارک حضرت آدم مالید. پس موهای سر آن حضرت ریختند و هر جا که بر روشنی آن یاقوت رسید آنجا را جزء حرم قرار دادند.

در کتاب «جنات الخلود» آمده است که حضرت امام علی النقی(ع) در نهایت جلالت، وقار، کرم و اعتبار بوده. آن حضرت به قدری محجوب بود که به صورت کسی نگاه نمی‏‌کرد، بر مطلبی اصرار و ابرام نمی‏‌کرد. بلند سخن نمی‏‌گفت، مایل نبود در صدر مجلس بنشیند ولی دیگران همیشه آن بزرگوار را به دلیل جلالت و نجابتی که داشت، در صدر مجلس جای می‏‌دادند.

امام علی النقی(ع) در گفتار شگرف و ژرف خویش در زیارتی به نام زیارت جامعه، از دریای دانش خود ما را بهره‏‌مند ساخته است و بزرگان اهل علم، این زیارت را بهترین زیارت دانسته‏‌اند. شیخ صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه» و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» این زیارت را نقل کرده‏‌اند. این زیارت در کتاب «مفاتیح الجنان» به زیارت جامعه موسوم است.

با آنکه اختناق و ستم در زمان این امام همام، از حد فزون بوده است، در عین حال برخی از مشتاقان توانسته‏‌اند به قدر ظرفیت خویش از امام کسب فیض نمایند. شیخ طوسی 185 نفر از کسانی را که از امام هادی حدیث روایت کرده‌‏اند، نام می‌‏برد که در میان آنها چهره‌‏های درخشانی به چشم می‏‌خورد مانند:

الف) حضرت عبدالعظیم حسنی که در شهر ری مدفون است و امام هادی(ع) درباره ثواب زیارت قبر او می‌‏فرماید: اگر کسی قبر عبدالعظیم را زیارت کند، مثل کسی است که قبر امام حسین(ع) را زیارت کرده است.

ب) حسین بن سعید اهوازی که از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام و اهل کوفه بوده است ولی به همراه برادرش به اهواز منتقل شد و از آنجا به قم رفت و در قم دار فانی را بدرود گفت.

ج) فضل به شاذان که از اکابر متکلمان و افاضل مفسران و محدثان بوده است و در زمان امام عسکری(ع) از دنیا رفت و قبرش در یک فرسخی نیشابور فعلی، زیارتگاه شیعیان است.

حضرت علی النقی(ع) در سال 254 هجری در روز سوم ماه رجب به دست متوکل، مسموم شده و به شهادت رسید. امام حسن عسکری(ع) بر جنازه پدر نماز خواند و حضرت را در سامرا در خانه خویش به خاک سپرد.

در پایان این گفتار دل‏‌هایمان را به یکی از گفتار دلنشین این امام همام منور می‏‌کنیم: حضرت امام هادی(ع) فرمود: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر الاخرون»؛ دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می‏‌برند و گروهی زیان.

اگر ما معرفت خود را نسبت به ائمه اطهار(ع) و تعالیم گوهربارشان بیشتر سازیم و سفارش‌‏های آن بزرگواران را به کار ببندیم حتماً از گروهی هستیم که در دنیا سود جسته و در آخرت خرسند و شاد هستند. خداوند توفیق عمل کردن به دستورهای بزرگان دین را به همه ما عنایت کند.

پی‌نوشت‌ها:

- ستارگان درخشان، ج 12، ص 19.

-  منتهی المقال، ص 242.

- تحف العقول، ص 358.

 

  منبع: فارس


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:27 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۵۵۷۶۶
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۳

شورش‌هایی که در زمان امام هادی(ع) اتفاق افتاد

 

 
دوره امامت حضرت هادی(ع) که هم‌زمان با حکومت چند خلیفه عباسی بود، دوره‌ای پرتنش و آشوب به‌شمار می‌آمد که در آن قلمرو اسلام صحنه درگیری های مختلف و پیدایش آشوب ها و نهضت های فراوانی بود.

به گزارش مشرق، دوره امامت
 حضرت هادی(ع) که هم‌زمان با حکومت چند خلیفه عباسی بود، دوره‌ای پرتنش و آشوب به‌شمار می‌آمد. به طور کلی درباره این دوران باید گفت که برخوردهای اعتقادی، مناقشه‌های علمی، تبعیض‌های قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی و ...، قلمروی اسلامی را به صحنه درگیری‌های مختلف گروه‌ها و احزاب مبدل ساخت. این جنبش‌ها را از حیث انگیزه دینی یا غیر دینی به دو دسته «آشوب» و «نهضت» می‌توان تقسیم کرد. آشوب‌ها با اهداف قدرت طلبانه و فتنه جویانه انجام می‌گرفت و نهضت‌ها که از سوی علویان به وقوع می‌پیوست، با انگیزه‌های حق‌گرایانه صورت می‌پذیرفت. [۱] این نوشتار نگاهی گذرا به این حرکت‌ها و جنبش‌ها دارد.

الف. آشوب‌ها

۱. حرکت بابک خرّم دین

«بابکیه»، فرقه‌ای بودند که از «بابک خرم‌دین» پیروی می‌کردند [۲] و تا اندازه‌ای حرکت آنان نمود دینی و هدف سیاسی داشت و خطرناک‌ترین حرکتی بود که در دوران امام هادی(ع) رُخ داد.
بابک خودش را به «ابو مسلم خراسانی» مرتبط می‌دانست و ادعا می‌کرد که از نسل دختر او است. [۳] او با سیاستی که داشت، موفق شد همه بخش‌های آذربایجان را به هم پیوند دهد. [۴]
معتصم در سال ۲۲۰ هجری قمری به بزرگ‌ترین فرماندهش، «افشین» دستور سرکوبی او را داد. افشین بابک را شکست داد و سرانجام دستگیر کرده نزد معتصم برد و به گونه فجیعی به قتل رسانید. [۵]

۲. حرکت مازیار

هنوز حکومت عباسی از آشوب‌هایی که بابک برانگیخته بود، رهایی نیافته بود که با حرکت فرد ایرانی دیگری روبرو شد. «مازیار» اهل طبرستان و سالار قلعه طبرستان بود. [۶] او وطن خود را عرصه فعالیت‌های انقلابی خصمانه با حکومت قرار داد.

مازیار به اقتضاى سیاست، ادعای مسلمانى کرده بود، [۷] و «محمد»، نام گرفت [۸] و در زمان مأمون به استانداری طبرستان و دماوند منصوب و به «سپهبد» نامدار شد. [۹] او در سال ۲۲۴ هجری دست به مخالفت با معتصم زد، و با لشکریان او جنگید. [۱۰] تا این‌که در سال ۲۲۵ هجری به سامرا آمد. [۱۱]

مازیار از دشمنی میان «طاهریان» و «افشین» بهره جست و با افشین، مکاتبه و او را به سرپیچی از فرمان حکومت تشویق کرد تا خطر سرکوب او را از خود دور کند. مازیار به او وعده داد که در این صورت می‌تواند خراسان را که افشین به آن طمع فراوانی داشت، از چنگ حکومت بیرون آورد. [۱۲] ولی بعداً اعتراف کرد که افشین او را به شورش و نافرمانی و گرایش به مجوسیت تحریک کرده است. [۱۳]   
خلیفه که از اهداف این شورش آگاه شده بود، به سرکوبی آنها برخاست و مازیار را دستگیر کرد و او را آن قدر تازیانه زد که مُرد. [۱۴]

۳. آشوب در بغداد

بغداد در سال ۲۵۱ هجری طعمه تاخت و تاز معتز و مستعین بر سر قدرت گردید. [۱۵] از این‌رو؛ آشوب‌هایی از سوی برخی انجام گرفت که، ماه‌ها به طول انجامید و گروه بسیاری از مردم کشته و خانه‌هایشان ویران شد. در سال بعد، شورشی دیگر علیه «محمد بن عبداللّه بن طاهر»، والی بغداد صورت گرفت. [۱۶]
بسیاری حرکت‌ها و جنبش‌های مسلحانه دیگر در اندلس و شهرهای دمشق نیز صورت گرفت که شرح کامل آن در تاریخ آمده است و از وضع نابسامان سیاسی در این دوره از خلافت عباسیان حکایت می‌کند. [۱۷]

پیدایش و گسترش نهضت علویان

در نگاهی کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر اکرم(ص)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکت‌ها، بازتابی روشن از سیاست‌ها و برنامه‌های سرکوب‌گرانه عباسیان بود. روحیه تسلیم‌ناپذیری علویان در برابر ستم از یک سو و فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسل کشی آنها از سوی دیگر، چهره‌های برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه ظلم، دست به قیام بزنند. سردمداران این قیام‌ها، که خود از نوادگان ائمه اطهار(ع) بودند - به انگیزه براندازی نظام ستم‌پیشه عباسی با شعار «الرّضا من آل محمد(ص)»[۱۸] قیام خود را آغاز کردند. [۱۹]

ب. نهضت‌ها و قیام‌ها

۱. قیام «یحیی بن عمر طالبی»

یحیى بن عمر بن یحیى بن حسین بن زید بن على بن حسین بن على بن ابی‌طالب(ع)، [۲۰] در سال ۲۵۰ هجری قمری در کوفه قیام و ظهور نمود. [۲۱] او در دوران خفقان خلافت متوکل قیام خود را در خراسان آغاز کرد و متوکل، عبداللّه بن طاهر، را مأمور سرکوب او کرد. او پس از مدتی دستگیر شد و پس از ضرب و جرح فراوان در زندان «فتح بن خاقان» زندانی گردید. سالیانی بعد، در زمان مستعین عباسی از زندان آزاد شد و به بغداد رفت و دوباره پرچم قیام را با شعار «الرضا من آل محمد(ص)» برافراشت و مردم کوفه را نیز به یاری خود برانگیخت. [۲۲]

امیر بغداد، محمد بن عبداللّه بن طاهر، به رویارویی با او برخاست. سرانجام یحیی پس از مقاومت بسیار شکست خورد و به شهادت رسید و دسته‌ای از افراد او اسیر شدند. اسیران را با پای برهنه وارد بغداد کردند و هر کس را که عقب می‌ماند، گردن می‌زدند. در میان اسیران، بزرگانی بودند که از آن جمله، «اسحاق بن جناح» را می‌توان نام برد. سر یحیی را از بدن جدا کردند. مردم با آگاهی از شهادت او، به شدت گریستند. شهادت یحیی موجی از اندوه و سوگ را در میان شیعیان ایجاد کرد و شاعران آزاده‌ای که در آن دوران می‌زیستند، در رثای او اشعار بسیاری سرودند. [۲۳]

۲. قیام «حسن بن زید»

او از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بود. [۲۴] مورّخان اسلامی قیام وی را سال ۲۵۰ هجری و در ناحیه طبرستان ضبط کرده‌اند. او توانست در این ناحیه افراد بسیاری را برای پیوستن به قیام خود دعوت کند. قیام او نزدیک به بیست سال طول کشید. [۲۵] او توانست ناحیه طبرستان را در اختیار خود بگیرد و سرزمین‌های دیگری مانند ری را نیز از سلطه عباسیان بیرون آورد. [۲۶]

۳. قیام «حسین بن محمد طالبی»

حسین بن محمد بن حمزه بن عبد الله بن حسین بن على بن حسین بن على بن ابی‌طالب(ع)، [۲۷] در سال ۲۵۱ هجری در کوفه بر ضد حکومت ستم پیشه عباسی قیام کرد که با دوران خلافت مستعین هم زمان بود. [۲۸] خلیفه وقت، «مزاحم بن خاقان» را برای سرکوبی وی گسیل داشت. [۲۹]

جنگ بین آنها در گرفت و حسین شکست خورد و به سوی شهر عقب نشست. مردم در دفاع از این انقلابی ستم ستیز، به سوی مزاحم، سنگ پرتاب کردند. او از این حرکت مردم بسیار خشمگین شد و به افراد خود فرمان داد تا شهر را آتش زنند. آنها درِ بزرگ شهر و هفت بازار و هزار خانه را به آتش کشیدند و نوامیس را مورد هتک حرمت قرار دادند. زندان‌ها را نیز از علویان آکندند و این گونه قیام حسین بن محمّد زید را سرکوب کردند. [۳۰]

۴. قیام «اسماعیل بن یوسف»

اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم بن عبد الله بن حسن بن حسن ابن على بن ابی‌طالب(ع) در سال ۲۵۱ هجری در مکه دست به قیام زد و با امیر مکه (جعفر بن فضل) به مقابله برخاست. او توانست قدرت را در این شهر به دست بگیرد و به خزانه‌داری شهر و نیز آنچه در کعبه نگهداری می‌شد، دست یابد.
اسماعیل بن یوسف پس از قیام خود، حکمران مکه را همراه هوادارانش بیرون راند و بسیاری از آنان را کشت. پس از آن به سوی مدینه لشکر کشید و آن‌جا را نیز به تصرف خود در آورد و دوباره به مکه بازگشت. شهر مکه در محاصره اقتصادی قرار گرفت تا جایی که مردم از تشنگی و گرسنگی تلف می‌شدند و لشگریان معتز با آنان وارد جنگ شدند که جنگ آنها در روز عرفه بود. هزار و صد حاجی در خون خود غلتیدند و در آن سال، کسی در عرفات توقف نکرد. [۳۱]

...................................
[۱]. ر. ک: هادی منش، ابوالفضل، بررسی قیام‌ها و شورش‌های دوران امام هادی(ع)، مجله مبلغان، شماره ۱۲۹، ص ۱۳ -  ۲۴.
[۲]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص ۸۵، مشهد، آستان قدس رضوى، چاپ دوم، ۱۳۷۲ ش؛ سیف الدین آمدى، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج ‌۵، ص ۶۳، قاهره، دار الکتب، ۱۴۲۳ ق.
[۳]. ر. ک: دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص ۴۰۲، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ ش.
[۴]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‌۳، ص ۴۴۲، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ق.
[۵]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ ‌طبری)، ج ‌۹، ص ۱۳ – ۱۴، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ ق؛ تمیمی سمعانی، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الأنساب، ج ‌۲، ص ۷، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، ۱۹۶۲ م.
[۶]. الاخبار الطوال، ص ۴۰۲؛ تاریخ طبری، ج ‌۹، ص ۸۴.
[۷]. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ج ‌۲، ص ۲۱۷، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ ش.
[۸]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ‌۴، ص ۱۵، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵ م.
[۹]. ابن الفقیه، احمد بن محمد بن اسحاق، البلدان، ص ۵۷۱، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق.
[۱۰]. تاریخ طبری، ج ‌۹، ص ۸۰؛ مسکویه رازی، ابو علی، تجارب الامم، ج ‌۴، ص ۲۴۳، سروش، تهران، ۱۳۷۹ ش.
[۱۱]. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‌۶، ص ۵۱۰، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق.
[۱۲]. ر. ک:‌ تاریخ‌ طبری، ج ‌۹، ص ۸۰ – ۸۲.
[۱۳]. مروج ‌الذهب، ج ‌۳، ص ۴۷۳.
[۱۴]. همان، ص ۴۷۳ – ۴۷۴؛ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج ‌۲، ص ۴۷۷، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
[۱۵]. ر. ک: تاریخ طبری، ج ‌۹، ص ۲۸۲ – ۲۸۴؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‌۱۱، ص ۷، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ ق.
[۱۶]. تاریخ ‌طبری، ج ‌۹، ص ۳۵۶.
[۱۷]. ر. ک: الکامل فی التاریخ، ج ‌۷، ص ۸۰، ۹۰، ۱۶۲ و ۱۸۹.
[۱۸]. ر. ک:‌ همان، ج ‌۶، ص ۴۴۲؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، تاریخ ‌ابن ‌خلدون، ج ‌۳، ص ۳۸۱، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ق.
[۱۹]. بررسی قیام‌ها و شورش‌های دوران امام هادی(ع)، مجله مبلغان، شماره ۱۲۹، ص ۱۶.
[۲۰]. تاریخ طبری، ج ‌۹، ص ۲۶۶.
[۲۱]. الکامل فی التاریخ، ج ‌۷، ص ۱۲۶.
[۲۲]. ابوالفرج اصفهانى، ‌ على بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص ۵۰۶،   بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
[۲۳]. ر. ک: همان، ص ۵۰۶ – ۵۲۱.
[۲۴]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ‌۵، ص ۴۴۳، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ ق.
[۲۵]. مروج ‌الذهب، ج ‌۴، ص ۶۸؛ تجارب ‌الأمم، ج ‌۴، ص ۳۳۰.
[۲۶]. تاریخ ‌طبری، ج ‌۹، ص ۲۷۵.
[۲۷]. همان، ص ۳۲۸.
[۲۸]. مروج ‌الذهب، ج ‌۴، ص ۶۹.
[۲۹]. مقاتل‌الطالبیین، ص ۵۲۱.
[۳۰]. تاریخ ‌طبری، ج ‌۹، ص ۳۲۸ – ۳۲۹.
[۳۱]. همان، ص ۳۴۶ – ۳۴۷.

منبع: اسلام کوئست


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۵۵۴۱۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۸
 
دعایی از امام هادی(ع) براى نجات از دلتنگى و فقر
ا
 
 
 
اى خدایى که گره ناگواری‌ها با نامهاى او گشایش مى ‏یابد، و اى آن که با یاد او سختیها از بین مى‏ رود، اى آن که نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشایش خوانده ‏مى‏ شود.
به گزارش مشرق،              یسع بن حمزة القمى مى ‌گوید: عمرو بن مسعده، وزیر معتصم عبّاسى به من گفت: پرونده سختى درمورد توست.

آنگاه آنان مرا دستگیر و زندانى کرده و با غل و زنجیر بستند، من برجان خود بیمناک شده و ترسیدم کشته شده و اموالم را مصادره نمایند و فرزندان و بازماندگانم پس از من فقیر شوند. به همین جهت، طى نامه اى‏ این جریان را به آقایم امام هادى علیه السلام نوشته و به آن حضرت شکوه کردم. و از حضرتش خواستم که مشکل مرا حل نمایند.

دعایى که مولایم امام هادى علیه السلام نوشته بود، چنین است:

اى خدایى که گره ناگواری‌ها با نامهاى او گشایش مى ‏یابد، و اى آن که با یاد او سختیها از بین مى‏ رود، اى آن که نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشایش خوانده ‏مى‏ شود.


سختیها به نیروى تو رام و اسباب به لطف تو سبب‏ ساز مى ‏گردند، و قضا به قدرت ‏تو جارى گردد، و چیزها به یاد تو امضا مى‏‌گردد، پس هر چه بخواهى به مجرّد خواست تو بدون فرمانت انجام پذیرد و به مجرّد اراده ‏ات بدون وحى تو باز ایستد.

تو اُمید براى مهمّات جهان و پناهگاه براى پریشانی‌ها هستى، هیچ درد و رنجى از بین ‏نمى‏‌رود جز آن که تو دفع کنى و هیچ مصیبتى بر طرف نمى‌‏شود جز آن که تو برطرف نمایى، به راستى که براى من حادثه ‏اى رخ داده که سنگینى آن قابل تحمّل نیست و چنان بر من ‏پیش‏ آمد نموده که حملش بر من سنگین آمده و این را تو به قدرت خودت بر من وارد آورده‏ اى و با سلطان تو بر من رو آورده، پس آنچه تو وارد آورده باشى کسى نمى‏‌تواند آن را از میان بردارد، و آنچه را که تو مشکل کنى کسى نمى ‏تواند آن را آسان نماید، و آنچه را تو گسیل دارى برگرداننده ‏اى نیست و آنچه را که تو ببندى، گشاینده ‏اى براى آن نیست و آنچه‏ را تو باز کن ، کسى را یاراى بستن آن نیست و کسى را که تو خوار نمایى یاورى جز تو نیست.

بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و از فضلت درِ گشایش را براى من بگشا، و بانیروى خود تسلّط اندوه را از من برگردان، و براى من در آنچه به سوى تو شکوه نمودم ‏خوش ‏بینى مرحمت فرما، و شیرینى عمل در آنچه از درگاه تو خواستم براى من روزى کن‏ و از پیشگاه خود براى من گشایشى فورى عنایت کن و از پیشگاه خود براى من چاره ‏اى ‏گوارا قرار بده ، و مرا با گرفتارى، از انجام واجبات تو و بکارگیرى مستحبّات تو مشغولم ‏مکن، چرا که از آنچه به من رسیده - پروردگارم - در تنگنا هستم و دلم از اندوه بار سنگینى‏ که براى من پیش آمده، پر شده و تنها تو قادرى آنچه را که باعث گرفتارى من شده برطرف ‏کنى و آنچه مرا در خود فرو برده از بین ببرى.

این کار را براى من انجام بده، گرچه سزاوار چنین امرى از جانب تو نیستم. اى داراى‏ عرش بزرگ و عطاى کریم، پس تو توانایى اى مهربانترین مهربانان، اجابت فرما اى‏ پروردگار جهانیان.

متن حدیث:

یا من تحلّ بأسمائه عقد المکاره ، ویا من یُفلّ بذکره حدّ الشدائد ، ویا من ‏یُدعى بأسمائه العظام من ضیق المخرج إلى محلّ الفرج ، ذلّت بقدرتک الصعاب، وتسبّبت بلطفک الأسباب ، وجرى بطاعتک القضاء ، ومضت على ذکرک الأشیاء، فهی بمشیّتک دون قولک مؤتمرة ، وبإرادتک دون وحیک منزجرة .

وأنت المرجوّ للمهمّات ، وأنت المفزع للملمّات ، لایندفع منها إلّا ما دفعت‏ ولاینکشف منها إلّا ما کشفت ، وقد نزل بی من الأمر ما قد فدحنی ثقله ، وحلّ ‏بی منه ما بهضنی حمله ، وبقدرتک أوردت علیّ ذلک ، وبسلطانک وجّهته إلیّ ، فلا مُصدر لما أوردت ، ولا میسّر لما عسّرت ، ولا صارف لما وجّهت ، ولا فاتح ‏لما أغلقت ، ولا مغلق لما فتحت ، ولا ناصر لمن خذلت إلّا أنت ، صلّ على ‏محمّد وآل محمّد . وافتح لی باب الفرج بطَوْلک .

واصرف عنّی سلطان الهمّ بحولک ، وأنلنی حسن النظر فیما شکوت ، وارزقنی حلاوة الصنع فیما سألتک ، وهب لی من لدنک فرجاً وَحِیّاً ، واجعل لی‏من عندک مخرجاً هنیئاً ، ولا تشغلنی بالإهتمام عن تعاهد فرائضک ، واستعمال‏ سنّتک ، فقد ضقت بما نزل بی ذرعاً ، وامتلأت بحمل ما حدث علیّ جزعاً ، وأنت القادر على کشف ما بُلیت به ، ودفع ما وقعت فیه ، فافعل ذلک بی ، وإن ‏کنت غیر مستوجبه منک ، یا ذاالعرش العظیم ، وذا المنّ الکریم ، فأنت قادر یا أرحم الراحمین ، آمین یا ربّ العالمین .

«مهج الدعوات، 326 - 324 ، بحار الأنوار، ج50ٰ صفحه 224»

 
 منبع: تسنیم

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 5:21 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
خاطرات دفاع مقدس (16) ازکتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

حضور در منطقة عملیاتی خیبر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای شرکت در همایش دادستانهای پاسداران به تهران آمده بودم. عملیات خیبر شروع شده بود. در آن زمان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای دام ظله به عنوان رئیس جمهور بودند. قرار بود جمع دادستانها ملاقاتی را با ایشان داشته باشیم. پس از ملاقات سئوال کردیم از عملیات چه خبر؟ ایشان بزرگواری کردند و ما را به اتاق دیگری فرا خوانده و پرده‌ای را عقب زدند. پشت پرده یک کالک عملیاتی بود. شخصاً به توجیه کالک عملیاتی و نقطة آغاز عملیات و موقعیت نیرو‌های خودی و نیرو‌های دشمن پرداختند و مناطق پیشروی نیرو‌ها را با آنتن مخصوصی که در دست داشتند، نشان دادند و از نتایج به دست آمده تا آن لحظه اظهار رضایت نمودند. پس از آن اینجانب در معییت آقای علی شمس که از همکاران قضایی بودند، از تهران عازم منطقة عملیاتی جنوب شدیم و به منطقه‌ای بنام رطه که از نیرو‌های خراسان بیشتر بچه‌های تیپ بیست ویک امام رضا(علیه السلام) آنجا بودند، رفتیم. البته رفتن مشکل بود، چون منطقة عملیاتی بود و زیر آتش دشمن و بدون هماهنگی قبلی وکارت تردد مخصوص اجا زه عبور نمی دادند؛ لکن آقای محسن ضیائی از پاسداران سپاه مشهد که آنجا مسئو لیت اعزام نیرو‌ها را داشت، مرا می‌شناخت اجازه رفتن داد. مسیر را باید با قایق از روی هور العظیم طی می‌کردیم. در منطقه رطه که آن طرف آب و داخل سرزمین عراق بود، روستائی بود به نام روستای همایون که به تصرف بچه‌ها در آمده بود و یک تیر بار بالای پشت بام یکی از منازل نصب کرده بودند. دو گردان از نیرو‌های تیپ که فرماندهی یک گردان را شهید شریف و فرماندهی گردان بعدی را اصغر برقبانی بعهده داشتند و در همان محدوده مستقر بودند، از آنها بازدید بعمل آورده و با تک تک بسیجیان احوالپرسی کردیم. شهید طاهریان پسر آقای علی اصغر طاهریان از روستای خودمان نیز در بین نیرو‌های گردان بود و از دیدن یکدیگر خیلی خوشحال شدیم.

منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 4:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
  امام هادی( ع)

 

امام دهم (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

حضرت امام علی النقی (ع) ابا الحسن الثالث مشهوربه امام هادی (ع ) در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه منوره در یکی از محله‌های نزدیک مدینه به نام صریا، روستایی که توسط امام کاظم (ع) بنا شده است متولد شد . پدرشان امام جواد (ع ) ومادر، سمانه یا سوسن خوانده می‌شد که اصالت مغربی داشت، حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارشان امام جواد( ع) که درسال 220 هجری قمری به شهادت رسیدند در سن 8 سالگی به مقام امامت رسيد و دوران امامتش 33 سال بود. امام هادی (ع ) در مدینه تدریس فقه و حدیث داشتند وبه مشکلات مردم رسیدگی می کردند ، فرماندار مدینه گزارشی علیه امام (ع) مبنی بر قصد خروج وجمع آوری پول وسلاح به متوکل[1] می دهد، متوکل عباسی فرستاده ویژه خود یحیی بن هرثمه را فرستاد تا حضرت را از مدینه به سامرا آورد ، د ر آن زمان امام( ع) حدود ۲۴ سال داشت و همین که منتشر شدیحیی بن هرثمه با سیصد سرباز آماده است تا امام (ع) را به سامرا ببرد، مردم مدینه تکان خوردند و زار زار گریه می‌کردند پس از رسیدن به سامرا در این زمان یحیی بن هرثمه قدمی برداشت ، وبه متوکل گفت: من خانهٔ ایشان را گشتم و جز چند حصیری که روی او نماز می‌خواند و چند کتاب دعا و قرآن ندیدم و این گزارش‌ها که به شما داده‌اند، دروغ است و هرگز نظر خروج ندارد ،امام در سامرّا به تدریس فقیه وتربیت محدث پرداخت و رساله‌ای در جبر و تفویض نوشت ،برای اینکه بتواند در زندگی خودش از حقوق عمومی استفاده نکند، مزرعه‌ای را در سامرّا تهیه کردند و خودشان‌گاهی در آنجا کار می‌کردند.فردی می‌گوید: دیدم امام هادی در آنجا مشغول کار است و عرق می‌ریزد. عرض کردم: دوستان شما کجا هستند؟ اجازه دهید ایشان این کار بکنند. حضرت فرمودند: نه، بهتر از من با دسترنج خود زندگی کردند؛ جدم رسول‌الله و علی بن ابی‌طالب و پدرانم وی را با فرزندش حسن بن علی( ع) ، امامین عسکریین می‌خوانند، زیرا در شهر نظامی سامراء،زیر نظر خلفای عباسی بودند. ونسبت دادن لقب عسکری به دلیل منطقه عسکر سامرا ست ،از برجسته‌ترین اصحاب و شاگردان علی بن محمد می‌توان: عبدالعظیم حسنی وعثمان بن سعید عمری نام برد در سامرا، امام هادی( ع) اگرچه به طور مستمر تحت نظر بود، می‌توانست آزادانه در شهر بگرددو زیارات جامعه کبیره و غدیریه نیز منسوب به آن حضرت است با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سيدالشهداء (ع ) آب بستند و زيارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زيارت مانع شدند با اين همه در برابر شکوه و هيبت حضرت هادی (ع ) هميشه بيمناک و خاشع بود . مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مريض شد و جراحتی پيدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خليفه شفا يابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هديه فرستد .وبه یکی از نزديکان متوکل بود گفت : يک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شايد بهبودی يابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذاريد به اذن خدا بهبودی حاصل مي شود . چنين کردند ، آن جراحت بهبود يافت . خلفايی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعين ، معتز ، همه به جهت شيفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنيای فريبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی ديرينه داشتند و کم و بيش دشمنی خود را ظاهر مي کردند ولی همه ، به خصال پسنديده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند علی بن محمد سرانجام به دستور معتز در روز ۳ رجب سال ۲۵۴ قمری در ۴۱ سالگی در زندان کشته شد.پیکر او به خانه‌اش بازگردانده‌شد و آنجا به خاک سپرده‌شد.پسرش امام حسن عسکری (ع) بر جنازه وی نماز گذارده‌است



[1] - دهمین نفر از خلفای عباسی متوکل پسر معتصم است نام کامل وی: أبو الفضل جعفر المتوکل علی الله بن المعتصم بن الرشید بن المهدی است، زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم به خصوص به علویّین ومحبین اهل بیت( ع) است متوکل دشمنی سرسختانه ای با امیرالمؤمنین (ع) و اهلبیت (ع) و بطور کلی با شیعیان داشت به گونه ای که سخت ترین روزگار شیعه، دوران خلافت متوکل بوده است، پیوسته زائران مشاهده مشرّفه را تحت فشار قرار می داد ،او در سال 236 دستور داد حرم مطهر و بارگاه حضرت سید الشهداء( ع ) را با زمین هموار ساختند و به منظور زراعت آب بر آن بست ولی هر چه تلاش کردند آبها به سمت روضه منوره جاری نشد و فقط اطراف قبر اّن حضرت می چرخید و این مسئله مایه حیرت مردم شده بود بدین جهت به سرزمین مقدس کربلا و روضه منوره حائر می گویند، در سال 233هجری قمری والي مدينه طی نامه ای از امام هادی (ع) سعایت کرد ،متوکل امام را به سامرا احضار كرد زماني كه امام وارد سامرا شد ايشان را نخست در محله نامناسبي در سامرا كه محل تردد افراد ناصالح بود اسكان داد و در اّنجا تحت محدودیت شدید و اّزار فراوان قرار گرفته، و تا پایان عمر مجبور به اقامت در اّن شهر شدند،بار دیگردر سامرا گزارشی علیه امام هادی (ع )به متوكّل داده شدكه در منزل او اسلحه و نوشته‌های تحریك برانگیز و اشیای دیگر است و او عزم شورش بر ضد دولت دارد. متوكل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولی چیزی به دست نیاوردند، امام (ع )درحال عبادت خدا و تلاوت قرآن مشاهده نمودند،ایشان را با همان حال نزد متوكل بردند و به او گفتند:در خانه‌اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم كه قرآن می‌خواند،متوكل چون امام (ع ) را دید، عظمت و هیبت امام (ع )او را گرفت و بی‌اختیار حضرت را احترام كرد و در كنار خود نشاند و جام شرابی را كه در دست داشت به آن حضرت تعارف كرد، امام (ع) فرمود:گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف دار،متوكل از تقاضایش منصرف شد ولی برای این كه امام (ع ) را در نظر جمع سبك جلوه دهد گفت: پس شعری بخوان!امام فرمود: من شعر، كم از حفظ دارم.گفت: باید بخوانی.امام (ع ) اشعار ی خواندند، تأثیر كلام امام( ع ) چندان بود كه متوكل به سختی گریست واطرافیانش نیز گریه کردند، متوكل دستور داد آن حضرت را با احترام به منزل برگرداند.مدت حکومت متوکل چهار ده سال و نه ماه و نه روز طول کشید تا این که گروهی با همکاری پسرش منتصر به قصر متوکل حمله ور شدند و او را در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 هجری قمری، کشتند.

منبع : کتاب یا حسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 4:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۳۰۸۸
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۹
 

چرا فقط به امام پنجم(ع) می گوییم باقر؟  

ما نباید یادمان برود که همه حضرات معصومین (ع) این علم الهی را داشتند اما چرا از میان این جمع فقط امام محمدباقر(ع) می شود شکافنده علم.

عقیق:"ما نباید یادمان برود که همه حضرات معصومین (ع) این علم الهی را داشتند اما چرا از میان این جمع فقط امام محمدباقر می شود شکافنده علم. توجه کنید که آنچه در این میان باید به آن توجه کرد زمانی است که ائمه اطهار (ع) در آن زندگی می کردند و در اقتضائات سیاسی روزگار قرار داشتند. زمانی که امام محمدباقر (ع) در آن به امامت رسیدند مصداق "اللهم اشغل الظالمین بالظالمین" بود. ما در دعاهایمان داریم که خدایا ظالمین را به ظالمین مشغول کن و در حقیقت این دعا در زمان امام محمدباقر (ع) مستجاب شده بود و بنی امیه و بنی عباس درگیر ستیز و جنگ با همدیگر بودند لذا بهترین فرصت و وقت فراهم شده بود که علم حقیقی از سوی حضرت عرضه شود.

 در واقع آن سرچشمه های علم حقیقی در اختیار معصومین (ع) قرار دارد، همچنان که پیامبر (ص) فرمودند: "انا مدینه العلم و علی بابها." امام باب علم است، بنابراین اگر اقتضائات و شرایط جامعه در وضعیتی باشد که انتشار این علم صورت بگیرد جامعه و طالبان علم از آن بهره مند خواهند شد. در زمان حضرت امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) هم این شرایط فراهم شد که جامعه از این سرچشمه علم حقیقی بهره مند شود، لذا می بینید که به این دو امام یعنی امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق،  "باقرین صادقین" گفته می شود."

با وجود آن که منابع و متون دینی امروز سهل الوصول تر در اختیار علاقمندان قرار می گیرد اما هنوز دانش و احاطه ما بر وجوه شخصیتی معصومین (ع) اندک است. گفتگوهایی از این دست شاید تلنگری باشد تا به دنبال کسب شناخت بیشتر از زندگی معصومین (ع) باشیم. گفتگوی ما با آیت الله روح الله قرهی، مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج) به این منظور انجام شده است.

یکی از تأسف های بزرگ ما در فرهنگ عمومی این است که شناخت ما درباره معصومین (ع)  بسیار اندک است و لایه هایی معرفتی و شخصیتی معصومان را کم تر می شناسیم. امام محمدباقر (ع) هم در این قاعده قرار می گیرند. پرسش من از جنابعالی این است که اگر بخواهیم به طور مختصر به حیات و ویژگی صفتی که به این امام داده شده بپردازیم چه نکاتی حایز اهمیت خواهد بود؟

درباره جایگاه امام محمد باقر (ع) بهتر است به روایتی که از رسول الله (ص) در بحارلانوار آمده است توجه کنیم. پیامبر در این روایت می فرماید حتی پیامبران گذشته هم از وجود مقدس امام محمدباقر علیه السلام باخبر و آگاه بودند. پیامبر اکرم در این روایت به جابر ابن عبدالله انصاری می فرماید: "یا جابر! انک ستبقی حتی تلقی ولدی محمد ابن علی بن ابیطالب المعروف فی التورات بالباقر فأذا لقیته فأقراه منّی السلام." شما می دانید که جابر طول عمر با عزتی داشته است و آن قدر عمر کرد که زمان امام محمد باقر علیه السلام را درک کرد. پیامبر (ص) در این فرموده شان که به نوعی از علم غیب الهی حضرت نشأت می گیرد به جابر مژده می دهد که تو آن قدر زنده می مانی که حتی فرزندم محمد ابن علی را که معروف به باقر است زیارت خواهی کرد. همچنان که می دانید باقر یعنی شکافنده علم. در این روایت پیامبر (ص) خطاب به جابر می فرماید هر وقت محمد باقر (ع) را درک و زیارت کردی، سلام مرا هم به او برسان.

در کفایه الاثر است که وقتی وجود مقدس امام زین العابدین در بستر بیماری افتادند - آن بیماری ای که دیگر از آن بستر برنمی خاستند و حیات خاکی را وداع می گفتند - همه فرزندان خود از محمد و حسن و عبدالله و زید و ... را جمع کردند و در این میان فرزندش امام محمدباقر (ع) را وصی خود قرار دارند و او را باقر لقب دادند و کار دیگر فرزندانش را به دست او سپردند.

یک پرسشی که شاید به ذهن برخی خطور کند این است که اعطای این القاب به ائمه اطهار (ع) از چه روی صورت می گیرد. ما بر این باور هستیم که حضرات معصومین جملگی آن نور الهی را داشتند و به یک معنا می شود این صفت باقرالعلوم یا شکافنده دانش را به همه معصومین (ع) داد اما از چه روی این لقب و صفت فقط به امام محمدباقر (ع) داده می شود؟

پرسش مهمی است. همچنان که اشاره کردید ما نباید یادمان برود که همه حضرات معصومین (ع) این علم الهی را داشتند اما چرا از میان این جمع فقط امام محمدباقر می شود شکافنده علم. توجه کنید که آنچه در این میان باید به آن توجه کرد زمانی است که ائمه اطهار (ع) در آن زندگی می کردند و در اقتضائات سیاسی روزگار قرار داشتند. زمانی که امام محمدباقر (ع) در آن به امامت رسیدند مصداق "اللهم اشغل الظالمین بالظالمین" بود. ما در دعاهایمان داریم که خدایا ظالمین را به ظالمین مشغول کن و در حقیقت این دعا در زمان امام محمدباقر (ع) مستجاب شده بود و بنی امیه و بنی عباس درگیر ستیز و جنگ با همدیگر بودند لذا بهترین فرصت و وقت فراهم شده بود که علم حقیقی از سوی حضرت عرضه شود. در واقع آن سرچشمه های علم حقیقی در اختیار معصومین (ع) قرار دارد، همچنان که پیامبر (ص) فرمودند: "انا مدینه العلم و علی بابها." امام باب علم است، بنابراین اگر اقتضائات و شرایط جامعه در وضعیتی باشد که انتشار این علم صورت بگیرد جامعه و طالبان علم از آن بهره مند خواهند شد. در زمان حضرت امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) هم این شرایط فراهم شد که جامعه از این سرچشمه علم حقیقی بهره مند شود، لذا می بینید که به این دو امام یعنی امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق،  "باقرین صادقین" گفته می شود.

پس پاسخ سوال شما این است که بله، همه معصومین (ع) مخزن و معدن علم الهی و شکافنده علوم هستند اما در زمان امامان دیگر کم تر این فرصت پیش آمد که این صفت به منصه ظهور برسد و جامعه و طالبان علم از این چشمه برخوردار شوند.

البته ما به امام رضا علیه السلام هم "عالم آل محمد (ص)" می گوییم، دلیل هم دارد. وقتی که مأمون مکر کرد و حضرت را به طوس آورد که به خیال خود با یک تیر چند نشان را بزنند که هم به گونه ای القا شود که حضرت ریاست طلب هستند و هم در مناظره با جریان های علمی آن روز شاهد شکست حضرت باشند و به این واسطه امام را به خیال خود منکوب کنند، می بینیم در همین مناظره های علمی حضرت به زبان دانشمندانی که با آن ها مناظره می کرده یعنی به زبان های هندی و یونانی و ... سخن می گوید و با ادله و براهین  بر آن ها فائق می آید و وقتی هم شگفتی اباصلت را می بیند که چگونه امام به این زبان ها سخن می گوید می فرماید اباصلت جای شگفتی نیست ما حجت خدا روی زمین هستیم. اما با این همه چون اولین امامی که برای او این فضا پیش آمد که مردم در محضرشان علم آموزی کنند و من ناحیه الله از حضرت بهره مند شوند امام محمد باقر بودند این صفت به ایشان داده شد.

درباره سایر ابعاد شخصیتی امام محمدباقر (ع) چه می توان گفت؟

قطعا بهترین توصیف امام معصوم (ع) از زبان امام معصوم (ع) است. امام جعفر صادق علیه السلام درباره پدرشان امام محمدباقر علیه السلام می فرماید: "و کان ابی علیه السلام کثیرالذکر . لقد کنت امشی معه و انه لیذکر الله و آکل معه الطعام و انه لیذکر الله ولقد کان یحدث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت اری لسانه لازقا بحنکه یقول : لا اله الا الله." در این عبارات، امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم کثیرالذکر بودند یعنی زیاد اهل ذکر بودند و هر وقت با ایشان راه می رفتم می دیدم در حال ذکر خدا هستند. وقتی در حال خوردن طعام بودند و سر سفره می نشستند می دیدی که در حال ذکر خدا هستند و حتی وقتی که مشغول صحبت با مردم بودند این صحبت و اشتغال به امر مردم مانع از ذکر و یاد خدا نبود و نکته دیگر این که حضرت زیاد به ذکر لا اله الا الله مداومت داشتند و این ذکر را بیشتر دوست داشتند.

جالب این جاست که امام صادق علیه السلام می فرماید که امام محمد باقر (ع) خوش صداترین مردم روزگار بود نکته دیگر این که حضرت بسیار صله رحم را دوست داشتند و از صله و پاداش دادن به افراد کناری خسته نمی شدند.

منبع:شبستان


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 6:11 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۱۶۰۰۹
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۴
تعداد بازدید: ۵۸۴۹
 

مانور جدید سپاه در جنوب شرق ایران  

 
فرمانده نیروی زمینی سپاه از برگزاری رزمایش بزرگ این نیرو با نام پیامبر اعظم(ص) این هفته در جنوب شرق کشور خبر داد.
 
خبرگزاری فارس: فرمانده نیروی زمینی سپاه از برگزاری رزمایش بزرگ این نیرو با نام پیامبر اعظم(ص) این هفته در جنوب شرق کشور خبر داد.

سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز طی نشست خبری اظهار داشت: رزمایش بزرگ زمینی سپاه این هفته (24 تا 26 فروردین) در جنوب شرق کشور (در محدوده قرارگاه قدس) برگزار می‌شود.

پاکپور گفت: اولین هدف در برگزاری این رزمایش امنیتی با نام پیامبر اعظم(ص)، حفظ آمادگی رزمی یگان‌های منطقه است.

فرمانده نیروی زمینی سپاه، نمایش قدرت نظامی مستقر در منطقه و هویت بخشی و امنیت‌سازی منطقه مبتنی بر مردمی کردن آن را از دیگر اهداف این رزمایش خواند و اضافه کرد: امنیت باید پایدار و بومی باشد تا ماندگار شود.

وی نمایش اقتدار نظام را هدف دیگر این رزمایش عنوان کرد و افزود: ما تجربیات خود در عملیات‌ها را در متون درسی به یگانها آموزش دادیم و در این رزمایش نیز آن را به صورت عملی تمرین خواهیم کرد.

پاکپور ادامه داد: کلیه نیروهای بومی سازماندهی شده در منطقه به اضافه تیپ‌ها و لشکرهای نزسا و یگان صابری در این رزمایش شرکت می‌کنند.

وی همچنین از حضور موثر یگان تازه تاسیس هوانیروز سپاه در این رزمایش خبر داد.

فرمانده نیروی زمینی سپاه خاطرنشان گرد: این رزمایش در روز اول در منطقه سراوان و روز دوم نیز در میرجاوه برگزار می شود و روز سوم نیز شاهد تجمع بزرگ فرماندهان بسیج و یگانهای شرکت کننده در زاهدان خواهیم بود.

پاکپور با بیان اینکه سلاح جدیدی در این رزمایش تست نمی‌شود، گفت: به هر حال هر کشوری بایستی بخشی از توان و استعداد خودش را در رزمایش‌ها به رخ جهانیان بکشد که این خودش یکی از عوامل بازدارنده است و باعث می‌شود دشمنان ما در برآوردهایشان دچار اشتباه نشوند.

فرمانده نیروی زمینی سپاه درخصوص آمادگی تجهیزاتی این نیرو نیز اظهار داشت:  95درصد تجهیزات نزسا آماده است و تجهیزات مستهلک نداریم.

پاکپور همچنین با اشاره به آمادگی نیروی انسانی نزسا گفت: ما تجربیات خود را به نیروهای جوان منتقل می‌کنیم و در بحث مستشاری هم تجاربی که کسب کردیم را به جوانان نیروی زمینی آموزش می‌دهیم.

وی به وضعیت مرزهای غرب و شمالغرب کشور اشاره کرد و گفت: در این محدوده، ترکیه کنترل نسبی دارد هرچند عناصر پ.ک.ک با دولت ترکیه درگیرند ولی ترکیه بر مرزها حاکمیت دارد اما در عراق اینگونه نیست و مرزهای این کشور در دست تروریست‌هاست.

فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: ما در این منطقه با تروریست ها هم مرزیم و خبری از دولت عراق و اقلیم کردستان نیست.

پاکپور با بیان اینکه مرزهای غرب و شمالغرب ما از سوی عراق کنترل نمی‌شود، تاکید کرد: برای همین ما باید کنترل مضاعفی در مرزها داشته باشیم تا ناامنی از عراق به ایران نیاید.
وی گفت: سپاه باید مرزها را بخوبی کنترل کند تا از داخل کشورهای همسایه اقدام تروریستی علیه ما صورت نگیرد و این اقدام راهبردی ماست.

پاکپور درخصوص برخورد با گروهک‌های تروریستی در مرزهای کشور نیز اظهار داشت: خیلی از عناصر گروهای تروریستی که دستگیر شدند وابستگی خودشان به کشورهای حاشیه خلیج فارس بخصوص عربستان را اعتراف کردند.

فرمانده نیروی زمینی سپاه تصریح کرد: عربستان خیلی تلاش می‌کند کشور ما را نا امن کند.

وی ادامه داد: همین الان هم کشورهایی مثل امارات و عربستان در حال سازماندهی و تجهیز این گروهک ها هستند اما اینکه اقدامی نمی‌شود بدلیل آمادگی ما است.

فرمانده نیروی زمینی سپاه با مهم خواندن اشراف اطلاعاتی بر روی این گروهک ها تصریح کرد: هر حرکتی را در نطفه خفه می‌کنیم.

پاکپور در خصوص کمکهای مستشاری سپاه به مقاومت در سوریه نیز گفت: ما در کمک به محور مقاومت تعارف و کتمان نداریم و به کمک رسانی به آنها در عرصه مقابله با صهیونیست‌ها افتخار می‌کنیم.

وی افزود: اگر تروریست ها را در سوریه زمین‌گیر نکنیم باید در مرزهای خودمان با آنها بجنگیم.

پاکپور تصریح کرد: ما با کشورهایی همسایه هستیم که در مرزهای خود حاکمیتی ندارند و یا اینکه در کنترل و انسداد مرزهای خود توانایی لازم را دارا نیستند. به گونه‌ای که تردد عناصر تروریستی به سادگی صورت می‌گیرد.

وی افزود: در جنوب شرق که کنترل مرز آن به عهده سپاه است تسلطی از سوی پاکستان نسبت به مرزها نبود و شاهد اقدامات تروریستی بودیم و چون کنترلی نبود عناصر تروریستی اقدامات خود را به راحتی صورت می‌دادند.

فرمانده نیروی زمینی سپاه تاکید کرد:‌ افغانستان هم سال‌هاست دچار از هم پاشیدگی در مرزها و در درون خود است و اخیرا هم گروه‌های تندروی دیگری از جمله طالبان و گروه‌های تکفیری در استان‌های مرزی این کشور حضور پیدا کردند که حکومت مرکزی اصلا تسلطی به آنها ندارد.

پاکپور ادامه داد: لذا ماموریت این مرزها به سپاه واگذار شد و ما در این خصوص باید چند کار را مورد توجه قرار می‌دادیم. اول اینکه مرزهای خود را به خوبی کنترل کنیم تا از داخل کشورهای همسایه اقدامی علیه ما صورت نگیرد و این اقدام راهبردی ما در این خصوص است.

وی خاطرنشان کرد: در خصوص شمالغرب نیز ما در سال‌های 85،86 و 87 مشکلات اساسی داشتیم و شاهد کمی و مین‌گذاری تروریست‌ها بر سر راه نیروهای نظامی و انتظامی بودیم واین مناطق جولانگاه عناصر ضدانقلاب شده بود.

فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: در آن زمان اگر می‌خواستیم عقبه دشمن را بزنیم باید با راکت‌های دوربرد و 40 کیلومتری آنها را می‌زدیم. لذا چاره‌ای نداشتیم که برویم روی مرز و در سال 90 عملیات‌های نظامی خودمان را آغاز کردیم و این زمان اوج درگیری ما با گروه‌های تروریستی بود که شهدایی را تقدیم کردیم.

پاکپور با بیان اینکه مرداد سال 94 انتهای عملیات‌های ما در مرزهای شمالغرب بود، گفت: از آن زمان تمام مرزهای شمالغرب ما از لوث وجود تروریست‌ها پاکسازی شد و ما بر روی مرزها مسلطیم و اگر الان دشمن بخواهد حرکتی انجام دهد عقبه آن را با خمپاره می‌زنیم و تسلط کاملی بر دشمن داریم.

وی با اشاره به حضور سپاه در مرزهای جنوب شرق گفت: از سال 88 نیز ماموریت منطقه جنوب شرق به نیروی زمینی سپاه واگذار شد. در آن زمان تروریست‌ها در استان‌های مرزی ما عمق پیدا کرده بودند و برخی عملیات‌هایشان را در عمق 300 کیلومتری کشور انجام می‌دادند.

فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: لذا شهید شوشتری به این منطقه اعزام شد و طرح‌های مختلفی را برای تامین امنیت مطرح کرد که مهمترین آن این بود که مردم نقش اصلی در تامین امنیت پایدار داشته باشند.

پاکپور با بیان اینکه بومی کردن امنیت از سال 88 در جنوب شرق آغاز شد، گفت: الان حدود 9 هزار نفر از مردم بومی منطقه به عنوان بسیجیان بومی به همراه رزمندگان نیروی زمینی سپاه امنیت را تامین کردند و البته ما زیرساخت‌های امنیت را در این مناطق ایجاد کردیم.

وی افزود: نیروی زمینی سپاه در جهت محرومیت‌زدایی و خدمت‌رسانی هم اقداماتی را در این منطقه انجام داده و تا امروز حدود 40 بیمارستان صحرایی تخصصی و فوق تخصصی در جنوب شرق کشور برپا کرده‌ایم که به 900 هزار نفر خدمت‌رسانی شده است.

فرمانده نیروی زمینی سپاه با اشاره به وضعیت راه‌های جنوب شرق کشور گفت: در آن زمان در منطقه جنوب شرق ما در 400 کیلومتر از مرز خلاء جاده و پاسگاه داشتیم که از سال 88 گروه‌های مهندسی نیروی زمینی کار را آغاز کردند و در سال جاری  کل این 400 کیلومتر دارای راه و پاسگاه می‌شود.

پاکپور تاکید کرد: با اقداماتی که در این چند سال توسط نیروی زمینی سپاه صورت گرفت درگیری تروریست‌ها در عمق کشور به مرزها کشیده و اگر الان درگیری باشد در نقطه صفر مرزی است. البته ممکن است اقدامات کور تروریستی در برخی شهرها صورت بگیرد اما دیگر سازمان یافته نیست و اقداماتی که در مرزها صورت می‌گیرد هم به دلیل عدم تسلط کشورهای همسایه بر مرزهایشان است.

ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 6:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد۳۱۶۱۳۹

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۳

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبری 

 
ظهر امروز جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح با فرمانده معظم کل قوا دیدار کردند.
 
فرارو: ظهر امروز جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح با فرمانده معظم کل قوا دیدار کردند. 

فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز در دیدار عیدانه فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، مهمترین شاخصه «هویت جمعی» نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را دارا بودن همزمان «توان عملیاتی و نظامی» و «انگیزه ها و جهت گیریهای معنوی و دینی» دانستند و تأکید کردند: در نظام جمهوری اسلامی وظیفه اصلی نیروهای مسلح، دفاع از مرزهای امنیت ملی است، بنابراین باید توان عملیاتی و انگیزه های معنوی این نیروها روز به روز تقویت شود.

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

عکس: دیدار فرماندهان نظامی با رهبر انقلاب

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 6:06 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۱۶۱۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۱

عکس: صدام در حرم امام رضا(ع)  

 
صدام حسین در سال 1354 در سفر به ایران به مشهد رفت.
 
24 آنلاین: صدام حسین در سال 1354 در سفر به ایران به مشهد رفت.

عکس: صدام در حرم امام رضا(ع)

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 6:05 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۱۶۲۱۸
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۱

عکس: حاج قاسم در محضر رهبری  

 
صبح امروز جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح با فرمانده کل قوا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار عیدانه داشتند. در این مراسم سردار قاسم سلیمانی نیز حضور داشت.
 
خبرآنلاین: صبح امروز جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح با فرمانده کل قوا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار عیدانه داشتند. در این مراسم سردار قاسم سلیمانی نیز حضور داشت.

عکس: حاج قاسم در محضر رهبری
 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 6:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 90 :: 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4075385 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب