کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

  عجله كار شيطان است مگر در چند مورد


بزرگان دين گفته اند: عجله كار شيطان است مگر در چند مورد
1- وقت نماز كه رسيد بايد عجله نمود كه وقت فضيلت آن نگذرد.
2- در دفن ميت بايد در صورت امكان عجله نمود.
3- در مورد دختر شوهر دادن در صورت امكان بايد شتاب كرد.
4- در اداى قرض بايد عجله نمود.
5- وقتى مهمان وارد خانه شد در غذا و طعام دادن به او بايد عجله نمود.
6- اگر گناهى از شخصى سرزد بايد در توبه عجله نمايد.


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 4:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
✅برای دفع هفتاد نوع بلا✅

به نام خدا

دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد بر علی شیر خدا ساقی کوثر صلوات

✅برای دفع هفتاد نوع بلا✅

به نام خدا  دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد بر علی شیر خدا ساقی کوثر صلوات  در کتاب شریف بلد الامین از حضرت سلمان نقل شده هر کس صبح کند و سه بار بگوید :((الحَمدُلله ربَّ العالَمین ،اَلحَمدُلله حَمداً کَثیراً صَیِّباً مُبارَکاً فیه )) ستایش مخصوص خداوند جهانیان است ستایش مخصوص خداوند است انهم ستایش زیاد و پاکیزه که در ان برکت است ،حق تعالی 70 نوع بلا را از او دفع می نماید   منبع:کتاب رهنمای گرفتاران  عارف واصل مرحوم ایت الله کشمیری:  اگر پاکی و طهارت و عفت،در چشم و گوش و زبان و قلب میخواهیم باید به مرکز و محور  عصمت الهی حضرت زهرا (س) پناهنده شویم

در کتاب شریف بلد الامین از حضرت سلمان نقل شده هر کس صبح کند و سه بار بگوید :((الحَمدُلله ربَّ العالَمین ،اَلحَمدُلله حَمداً کَثیراً صَیِّباً مُبارَکاً فیه )) ستایش مخصوص خداوند جهانیان است ستایش مخصوص خداوند است انهم ستایش زیاد و پاکیزه که در ان برکت است ،حق تعالی 70 نوع بلا را از او دفع می نماید

 

منبع:کتاب رهنمای گرفتاران


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 4:25 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
✅خواص سوره ی مبارکه ی اعلی ✅

به نام خدا

دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد بر علی شیر خدا ساقی کوثر صلوات

✅خواص سوره ی مبارکه ی اعلی ✅

به نام خدا  دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد بر علی شیر خدا ساقی کوثر صلوات  ✅خواص سوره ی مبارکه ی اعلی ✅  از حضرت امام جعفر صادق نقل شده است که در وقت رفتن به سفر سوره ی مبارکه ی اعلی را سه بار بخواند به سلامت باز اید  عارف واصل مرحوم ایت الله کشمیری:  اگر پاکی و طهارت و عفت،در چشم و گوش و زبان و قلب میخواهیم باید به مرکز و محور  عصمت الهی حضرت زهرا (س) پناهنده شویم

از حضرت امام جعفر صادق نقل شده است که در وقت رفتن به سفر سوره ی مبارکه ی اعلی را سه بار بخواند به سلامت باز اید

 

منبع:کتاب رهنمای گرفتاران


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 4:22 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
ميلاد امام حسين علی السلام مبارک

به نام خدا

دم به دم  بر همه دم گل رخسار محمد بر علی شیر خدا ساقی کوثر صلوات

میلاد حسین و سوم شعبان است

خورشید ولایت از افق تابان است

 

تا بال و پر عشق به جانم دادند
در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبه‏ی اهل ولا
در گاه حسین (ع) را نشانم دادند


برخیز که نور ازلی می آیــــــــد
بر عالم ایجــــاد ، ولی می آید
مجموعه حسن و عشق و ایثار و کرم
یعنی که حسین بن علی می‏آید

حسین ای سلاله پاکان، حسین ای عصاره قرآن! دیده ی بشریت روشن که در طلوع ماه شعبان ، خورشید جمالت را به نظاره می‏ایستند

به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست

ادب کنید که میلاد سید الشهداست

گرفته ختم رسل روی دست آینه ای

که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست

ولادت امام حسین بر شما مبارک

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 4:21 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
خاطرات دفاع مقدس ( 32) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی
 
اسماعیلی کریزی

 

نهج البلاغه در جبهه

 

 

در یکی از ماموریتها به مناطق عملیاتی خوزستان آقای قالیباف که در آن زمان فرمانده لشکر پنج نصر بودند، از من خواستند؛ برای کادر فرماندهی جلسه‌ای فرهنگی داشته باشم. اینجانب ابتدا نپذیرفتم و عرض کردم: جلسه بحثها‌ی اخلاقی و عقیدتی باید منظم باشد و اینجا به طور طبیعی، تعطیلات و بی نظمی فراوان خواهد بود. زیرا سرکشی از خطوط مقدم، رساندن امکانات و تدارکات و سایر امور جبهه و جنگ با همین جمع شما یعنی فرماندهی و معا ونین خواهد بود. لذا هر روز با عذر موجه تعدادی در کلاس شرکت نخواهند کرد و مجبور می‌شویم، پس از چند روز‌ی کلاس را محترمانه تعطیل کنیم. من باب مثال در یکی دیگر از یگانها‌ی خراسان کلاس اخلا ق شروع کردم و حدوداً پس از یک هفته به دلایل فوق تعطیل شد. لکن ایشان اصرار داشتند و فرمودند من خودم شرکت می‌کنم و به بقیه هم دستور می‌دهم، منظم شرکت کنند. نهایتاً پذیرفتم و قرار شد جلسه صبح اول وقت باشد. متن و موضوع تدریس در کلاس را هم من انتخاب کردم: رفتار. گفتار. دستورات نظامی و عملکرد امیر المو منین(علیه السلام) در ارتباط با جبهه و جنگ در نهج البلاغه. این کلاس در آن ایام جنگ به صورت غیر قابل تصور‌ی از جهت نظم و انظباط برگذار شد. آقای قالیباف نیز طبق قولی که داده بود، هم خودش منظم شرکت کرد و هم جمع معاونین و کادر فرماندهی لشکر. جلسه حدود دو ماه طول کشید از نوزدهم تیر ماه شصت و چهار تا دوازدهم شهریور همان سال به نظر خودم مطالب خوب و مورد ابتلایی مطرح می‌شد. به تعبیر امروزی کاربردی بود و بعضا به قدری زنده بود که گویا مولا امیرالمومنین(علیه السلام) شرایط جبهه مارا می‌دید و رزمندگان ما را در خصوص مقاومت و پیشروی و ایستادگی در برابر دشمن و نهراسیدن از مرگ و شهادت مورد خطاب قرار داده بود. همه گوش می‌دادند و بعضاً یادداشت برداری می‌کردند. نظر سنجی نیز این را نشان می‌داد که مطالب مفید و مورد رضایت شرکت کننده‌ها است. مسئول روابط عمومی هر روزکلاس را ضبط می‌کرد. روزهای اول سوال کردم، چرا ضبط می‌کنید. گفتند می‌خواهیم مطالب آن را پیاده کنیم تا دیگران هم استفاده کنند. البته نمی‌دانم که این اتفاق افتاد یا نه. لکن پس از مدتی متوجه شدم که نسخه‌ای از این نوار‌ها برای مسئول دفتر نمایندگی امام در سپاه (قرارگاه کربلا) که تصد‌ی آن در آن زمان با حجت الاسلام شهید میثمی بود، ارسال می‌شده و ایشان برحسب وظیفه ای که جهت نظارت بر مسایل عقیدتی سپاه داشته‌اند، آن را چک کرده، سپس نامه‌ای تقدیرآمیز با خط خودشان برا‌ی من ارسال داشته‌اند که آن را تیمناً ویادگاری از آن شهید برای خودم نگه داشته‌ام. انشاءاله که مورد رضا‌ی خدا نیز قرارگیرد.

منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی



 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
بازدید مقامات سازمان قضایی استان از ندامتگاه نظامیان شهر مشهد
بازدید مقامات سازمان قضایی استان از ندامتگاه نظامیان شهر مشهد

1395/2/27 دوشنبه

 
رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح استان خراسان رضوی به همراه دادستان نظامی و معاون وی از ندامتگاه نظامیان شهر مشهد بازدید کرد.
حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی در جریان این بازدید در جمع مددجویان، اعیاد شعبانیه را تبریک گفت و افزود: با سرمشق گرفتن از زندگی ائمه (ع) باید بهترین زندگی را برای خود فراهم نماییم تا فرد مفیدی برای اجتماع باشیم. 
وی خطاب به مددجویان تأکید کرد: در ایامی که اجباراً اینجا هستید از زمان، کمال استفاده را ببرید در این ایام مبارک ماه شعبان دعاهای وارده را بخوانید، قرآن را فرا بگیرید، مسائل شرعی خود را فرا بگیرید و  کتاب های مفید مطالعه کنید.
اسماعیلی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: در دنیای غرب بدنبال جهانی کردن است اما الگویی برای آن ندارد  ولی ما جهانی شدن را با الگوی امام زمان (عج) تعریف می کنیم و ان شا الله بتوانیم شاگردان و سربازان خوبی برای ایشان باشیم.
در این بازدید، وضعیت بهداشتی، آموزشی و فرهنگی ندامتگاه در سطح خوبی ارزیابی شد.
 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۵۷۴۱۳۰
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۸
 
پرسش و پاسخ از محضر آیت‌الله بهجت(ره)
 
بمناسبت سالروز وفات حضرت آیت الله العظمی بهجت اسوه عرفان و اخلاق، برخی از پرسش و پاسخهای این مرجع تقلید.
به گزارش مشرق،بمناسبت سالروز وفات حضرت آیت الله العظمی بهجت اسوه عرفان و اخلاق، برخی از پرسش و پاسخهای این مرجع تقلید را در زیر می خوانیم:

سوال. راه خداشناسی چیست؟ اگر ممکن است راهنمایی بفرمائید.
جواب:راه خداشناسی، خودشناسی است؛ می‌دانیم خود، خود را نساخته‌ایم و نمی‌توانیم؛ دیگری اگر مثل ما است، خود را و ما را نساخته و نمی‌تواند بسازد؛ پس قادرِ مطلق، ما را آفریده و او خداست؛ راه قُربش،«شکر مُنْعِم» به طاعت اوست و مشقت آن، ابتدائی است، چندی نمی‌گذرد برای طالبین قرب او، از هر حلاوتی شیرین‌تر است.

سؤال‌: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»‌ منظور چیست؟ معرفت نفسی که در روایت می‌فرماید، منظور چیست؟
جواب: یعنی بداند که نفس،‌ حیاتش از خودش نیست؛ رزقش از خودش نیست؛ غنا و فقرش از خودش نیست؛ صحت و سقمش هم از خودش نیست؛ معلوم می‌شود که از جای دیگری آب می‌خورد.

سؤال: اگر خانمی بخواهد کسب علم و معرفت کند، شما پیشنهاد می‌کنید از کجا شروع کند و چه کتاب‌هایی را به او تدریس کنیم؟
جواب: اول کتابی که انسان بتواند ازش استفاده معارف و اخلاق بکند، معراج السعادهًْ ‌است، وقتی که عربیتش یک قدری کامل شد، جامع السعادات. وقتی که این حدّ را به آخر رساند، احیاء الاحیاء را بخواند. اینها همه مراتبی هستند که از هرکدام، آدم مستغنی شد به مرتبه دیگری مراجعه می‌کند.

سوال: بهترین نوع ریاضت چیست؟
جواب: صوم از ریاضات مشروعه است. ماهی سه روز، خیلی مؤکد است؛ اول و وسط و آخر [هر ماه قمری]. همچنین کثرت صلات(نماز)[در روایت است] به اندازه‌ای حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله [نماز می‌خواند] که پایش متورم شد. معلوم است ریاضات شرعیه، عمل به واجبات و ترک محرمات است.

سؤال: استغفار همان کلمه «استغفر الله ربی و اتوب الیه» است یا کلمات متعدد دارد؟
جواب:‌ استغفار از توبه است، هر چه مفید این مطلب باشد [کافی است]، ظاهراً؛ همان عزم [کافی است]، «کفی بالندم توبة». راستی‌راستی نادم باشد، به‌حسب ظاهر، تائب است. اظهارش به استغفار است و به «اتوب الی الله»؛ «استغفروا ربکم ثم توبوا الیه» و لذا دارد به اینکه اکثار از استغفار ـ ولو در روایاتی، دیگران هم نقل کرده‌اند، ابن‌عباس هم نقل کرده، «من لَزم الاستغفار»، اما در کلام حضرت امیر هست: «مَن أکثر الاستغفار» یا «أکثر مِن الاستغفار» ـ دیگر تمام شدائد را رفع می‌کند.

سؤال: برای استقامت در مراقبه چه کار کنیم؟ چه کنیم مراقبه‌مان قوی بشود؟
جواب: همان مراقبه‌ای را که دارد، پائین‌تر نیاید؛ همین کافی است.

سوال: آیا پس‌انداز کردن پول با توکل منافات دارد؟
جواب: سود و غیرسود در پس‌انداز کردن فرقی نمی‌کند،‌ یعنی هرچیز داشت زود باید صرفش بکند و اخراج از ملک بکند لازم نیست! شاید نگاه می‌دارد برای یک مصرفی که در نظر ‌دارد که [آن مصرف] احوط است یا افضل است.

سوال: ما می‌خواهیم برویم اصفهان،‌ یک ذکر یا دعا یادمان بدهید.
جواب: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمی‌کند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض می‌کنم: که نیت بکند که خدا اگر صد سال به او عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما، با فضل خدا اهل بهشتیم. اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که]، اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟ به‌جهت اینکه خدا لطفش بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً». خدا بیشتر می‌خواهد که بنده نزدیک او برود تا اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمی‌داند نزدیک خدا چه می‌شود، چه هست، چه می‌بیند. بهشت می‌بیند همیشه!

سؤال‌: من از آمریکا آمده‌ام، بیست و پنج سال است که آنجا هستیم. می‌خواستم توصیه‌ای بکنید؟ چون واقعاً الآن مستأصل هستیم.
جواب: ملتفت باشید که گناه از شما سر نزند. و السلام.
سؤال: چه چیزی برای رفع آثار وضعی گناه، خوب است؟ چه عملی مؤثرتر است که هر روز انجام بدهد تا آثار وضعی گناه برطرف بشود؟
جواب: استغفار کامل؛ استغفارِ توبهًًْْ نصوحاً و استغفاری که فقط لفظ نباشد؛ که «التائب من الذنب کمن لا ذنب له».

سؤال: یک خانواده‌ای زیاد دچار مرگ ناگهانی می‌شوند، اینها در عرض یک سال چند نفر از نزدیکانشان مردند.
جواب: زیاد بگویند همه: استغفرالله.

سؤال: مریضی‌ و بلا در منزل زیاد هست، برای دفع آنها چه‌کار بکنیم؟
جواب: صدقه زیاد بدهند. همیشه، به افراد متعدد، به همین نیت.

سؤال: گره در زندگی‌ام افتاده است، یک دعای مشکل گشا بفرمائید.
جواب: زیاد و با اعتقاد کامل، زیاد بگوئید. خسته نشوید. استغفرالله.

سوال. اگر ممکن است اینجانب را در جهت انتخاب شغل راهنمایی فرمائید.
جواب. شغلی را اختیار کنید که رضای خداوند عظیم‌الشأن در آن باشد و اگر چند شغل مرضی خداست، آنکه ارضی از آن است با تمکن اختیار کنید. نافع برای ایمان و مؤمنین باشید.
علم شرافتش معلوم و مقدمیتش برای عمل معلوم است، با تمکن ترجیح بدهید آن را. در اصول و فروع با تمکن رعایت ترتیب نمایید و هر شغلی تحصیل ملکه‌اش در جوانی میسور است و اگر عمل محقق باشد هدایت ممکن است از این جهت ملاحظه شغل بنمائید.
منبع: کیهان

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:23 PM ] [ احمد ]
نظرات 0


 

کد خبر: ۵۷۴۳۸۹
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۹
شنیدنی‌های زندگی آیت‎الله بهجت از زبان فرزندش
 
ایشان به هیچ کرامتی ازخود اعتراف نکرد، بلکه درتمام عمرآنها را کتمان می کرد و از کسی هم که فهمیده بود، عهد می گرفت تازنده است به کسی چیزی نگوید.آقای بهجت از کودکی در اثر عبادت زیاد، پرده‌ها از جلوی چشمانش کنار رفته بود، بنابراین گناه را می‌دید و مرتکب آن نمی‌شد.

به گزارش مشرق، مشروح

گفت و گو به مناسبت سالروز رحلت جانگداز آن مرجع عارف در ادامه می آید.

*نگاهی کوتاه به زندگی آیه الله بهجت

به منظورآماده شدن ذهن خوانندگان محترم، مختصري از شخصیت آیت الله بهجت بفرمایید؟

برای صحبت کردن پیرامون شخصیت های ممتاز آنچه ابتدا لازم است، علم و آگاهی است؛ علم و آگاهی نیز یا از طریق فرد به دست می آید یا از طریق اطرافیان، نزدیکان و دوستان. البته یکی از ویژگی های آیت الله بهجت این بود درباره خودش اصلاً با کسی صحبت نمی‌کرد، سکوت مطلق بود، نقشه‌ها می‌کشیدیم، برنامه‌ها می‌ریختیم، تا یک سؤال ساده ای را از ایشان بپرسیم و جواب بگیریم، لذا چیزهایی را شاید در عرض پانزده سال زمان توانستم به دست بیاورم. آن هم بسیار رقیق و سانسور شده نقل می کردند. به این معنا که آن را باز نکردند، طبعشان اینگونه بود.

البته همین مقدار هم در مقایسه با دیگر عرفا فرصت بسیار خوبی بود، مثلا شخصیتی چون مرحوم آیت الله قاضی به اندازه ای اهل کتمان بود که بیرون از شهر در یک خانه بیغوله ای زندگی می کرد. در آنجا نه برق بود و نه امکانات، بلکه در تاریکی‌ها می‌رفتند و جلسه می‌گرفتند. مرحوم ابوی، خودش می‌فرمود: آقای قوچانی در سیاحت شرق نوشته ما شرح تجرید را در مشهد بین الطلوعین در بیابان می‌خواندیم.

*ضرورت تهذیب در حوزه های علمیه از نگاه آیه الله بهجت

وظیفه یک روحانی تعلم بوده و هست، یادگیری احکام الله مبانی دارد، باید ادبیات بداند، منطق بداند، ولی آیا علم، همه چیز یک روحانی باید باشد؟ اگر بنا بود علم تنها هدایت گر انسان به مراحل متعالی باشد، باید عالمان و دانشمندان غیر مسلمان هم هدایتگر می‌شدند، اگر علم تنها قرار بود، مُهدی باشد، آن اصحاب رسول الله همه باید هادی باشند چرا نبود؟ چرا حضرت رسول از آن جوان می‌پرسند، چرا رنگت پریده، می‌گوید اصبحت موقنا به رسول الله، چرا این همه اصحاب و بزرگان صحابه در کنار حضرت بودند، لکن خطاب پیامبر به این شخص بود؟، این یقین از کجا بود که گیر آن‌ها نیامد. مگر حضرت چیز خصوصی در گوش آن شخص گفته بود؟ نه!  او آموخته بود خودش را هم همگام کند. این را یاد گرفته بود. و با دقت عامل اخلاق عملی شده بود، نمونه دیگر، تمام آن‌هایی که اصحاب رسول الله بودند، یک طرف، اما یک ایرانی بلند شده رفته صحابی پیامبر(ص) می شود و به: «سلمان منا اهل البیت»؛ لقب گرفت بنابراین، مقام آن است که همراه رسول الله باشد، همسفر باشند، و شیعه واقعی باشند، دنباله رو واقعی باشند، «منا اهل البیت». همان سلوک عملی و سالک الی الله شدن از زمان پیامبر(ص) است.

متأسفانه در حوزه‌های علمی گاهی فقط به علم اکتفا کردند و در حالی که اصل قضیه تهذیب بود. آیا پیامبر با اینکه مردم، تازه مسلمان شده بودند، هر روز می نشست برای این‌ها مسئله بگوید؟ مهم تهذیب بود و می‌خواست مکارم اخلاق را به آنان بیاموزد.

*تفقه در دین، تنها یادگیری فقه نیست

البته آیت الله بهجت معتقد بودند، کسانی که به سلک روحانیت در می آیند و لباس سربازی امام عصر(عج) را تن می کنند، در کنار خودسازی اخلاقی و عملی، باید تا پایان عمر، از پرداختن به مسائل علمی بویژه فقه، غفلت نورزند.

*تفسیر که علم نیست؟

در یک مصاحبه ای تلویزیونی از  شخصی که صاحب مقام و رتبه بود، شنیدم می گفت: ما در نجف چقدر فقه خواندیم، چقدر اصول خواندیم، چه کردیم، چه کردیم. آخرش خبرنگار پرسید، شما در علم تفسیر هم آنجا دوره ای دیدید؟ گفت؛ تفسیر علم نیست، بررسی آیات فقهی قرآن با علما است و آیات انذارش هم اهل منبر مشغول هستند. بقیه هم قصص است. یعنی اینقدر قرآن مهجور است. این همه می‌گوید: «لیزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» آیا این تزکیه خودبخود حاصل می‌شود؟، آیا قهری است؟، کی حاصل شد، برای چه کسی حاصل شد. لذا اهل عرفان، چوب همین افرادی را خوردند که همه چیز را در قشری گری تجزیه کردند و همه را منحصر کردند در پوسته ای از مذهب که البته لازم است، اما کافی نیست و جان مذهب که لقاء الله است، الی الله المصیر، را رها کردند.

*آیا با توضیح المسائل می شد، مارکسیت ها را مسلمان کرد؟

من شاگرد شهید مطهری در فلسفه بودم، فلسفه غرب را پیش ایشان خواندام، انقلاب که شد، کمونیست‌ها آنقدر فعالیت کردند من در صحن امام رضا (ع) دیدم، تمام صحن محاصره گروه‌های مارکسیستی بود، یک طلبه در مشهد نبود جواب بدهد. آستین را بالا زدیم، تا توانستیم آن‌ها را از آنجا با برهان و استدلال بیرون کنیم. و یک کم آرام گرفتیم. اگر از مسایل فلسفی اطلاعی نداشتیم، آیا با توضیح المسائل می‌شد جامعه را مسلمان کرد؟، تاکنون چند  از نفر مارکسیست‌ها را مسلمان کرده اند؟ توضیح المسائل برای افراد متدین و معتقد است. مرحوم امام(ره) وقتی پیغام فرستاد برای گورباچف، آیا پیام داد که رساله عملیه را بخوانید یا، مطالب فلسفی را ببینید، مطالب فلان را ببینید، اگر اهل عقل هستید، اهل تدبر هستید، ما مسلمانان در تدبر در عالم اول هستیم.

*خاطره آیه الله بهجت از شیخ انصاری

شیخ انصاری با نان و دوغ زندگی می کردند. شب‌ها گاهی نان نداشت، با یک چشم شد، شیخ انصاری، با این همه فقر و مشکلات از تهذیب هم غافل نبود و تا آخر عمر به درس اخلاق اهتمام جدی داشت. مرحوم آیت الله بهجت گفت من بروم ببینم شیخ انصاری، چطور به این مرحله علمیت رسیده است، وقتی در مورد شیخ انصاری تحقیق کرد به این نتیجه رسید که او واقعاً از دنیا دل کنده بود نقل است وقتی مرحوم شیخ در نجف بود،  به یکی از آقایان از قفقاز پولی داده بودند تا بین طلبه‌ها تقسیم کند، به هر طلبه ای یک تومان می‌رسید، آن شخص شیخ انصاری را، در حرم دید. رفت به او سلام کرد و از آن مبلغ یک تومان را به شیخ داد و او گفت: برای چیست، گفت؛ این پولی است که قرار است تقسیم کنیم؛ به هر طلبه ای یک تومان می رسد، این سهم شما است. شیخ انصاری گفت؛ من الان یک تومان نیاز ندارم. نیاز من با بدهی و با خرج امروز،  دو قرون است. من بیشتر از نیازم قبول نمی‌کنم. گفتند به همه می رسد، شما بگیر برای بعد نیاز می شود، گفت؛ من برای آینده نمی‌گیرم. اصرار کرد و خلاصه گفت؛ خیلی خوب دو قرون را بگیرید، گفت من پول خرد ندارم. قرار گذاشتیم با ایشان برویم پیش فلان کفشدار این پول را خرد کرده و سهم ایشان نزد او باشد، این عالم، هم علم هم تهذیب دارد. و مرجعیت حق ایشان است.

*تایید الهی، اولین مرحله عرفان آیه الله بهجت

به نظر شما، که سال ها در کنار آیه الله بهجت حضور داشتید و با ایشان همنشین بودید و از نزدیک، با ایشان حشر و نشر داشتید، عرفان آیه الله بهجت را در چه می بینید؟

عوامل مختلفی دخالت داشتند. اول، تایید الهی بود. خداوند استعداد هر قطره ای را می بیند و استعدادهایش را به فعلیت می‌رساند. ابوی ما نیز از استعدادها استفاده کرده و بهترین نحو استفاده را داشته اند.

*کودکی آیت الله بهجت و پیروی از روحانیت مهذب

از همان کودکی از بچه‌ها جدا شد و به جای بازی با کودکان در پی عالمی وارسته و الگویی از روحانیت بودند. در محله شان یکی که از شاگردان مرحوم میرزا حبیب الله رشتی زندگی می کرد. خیلی اهل ورع و صاحب کراماتی بود، بنابراین سال ها قبل از رسیدن به بلوغ دنبال او راه می رفته و مثل وی عبادت می کردند، وقتی همه بزرگان شهر این استعداد را در او دیدند، پدرم را تشویق کرده بودند تا برای تحصیل به عراق بروند.

شرکت در درس مرحوم کمپانی اصفهانی

در سن سیزده سالگی، به عراق می روند. پدرم، می فرمود: هنگامی که وارد کربلا شدم، بیش از یک سال طول کشید تا مکلف شدم. ایشان در چهار سال نخست اقامتش در عراق، در شهر کربلا، سکونت داشت. و سپس دوازده سال در نجف بودند. در طول این سال ها خیلی متحیر هستیم که ایشان چه راهنمایی داشته که بهترین‌ها را انتخاب می‌کرده اند؟، از آقا پرسیدم چه کسی شما را برای تحصیل راهنمایی کرد؟ لبخندی زد و گفت؛ یکی از دوستان کربلایی ما. به من جمله ای گفت که هنوز نتوانستم آن را کاملا درک کنم. آن جمله این بود، نحوه انتخاب استادت خیلی خوب بود. مرحوم آیت الله بهجت در کنار فقه و اصول در سیر و سلوک معنوی از محضر علامه کمپانی اصفهانی نیز بهره ها برد.

بعد ایشان برای ادامه تحصیل، به نجف مشرف می شوند. در آن زمان معمول بوده . طلاب از میان چند درس مشهور، ، یکی از آنها را انتخاب کنند. اصول آقا ضیا چهار سال، اصول مرحوم نائینی هفت سال و اصول مرحوم کمپانی چهارده سال طول می کشید، لذا می گفتند؛ انسان عمرش را نباید تلف کند و به درس مرحوم کمپانی برود، اما دقیقا آقا برعکس عمل کرده و به درس مرحوم کمپانی که 14 سال طول کشید، رفتند.

یکی از مراجع بزرگ هم عصر مرحوم آیت الله بهجت گفت؛ شانس شما بود که خدمت مرحوم کمپانی و آقای قاضی رسیدید. آقا لبخندی زدند. لذا این افراد خود ساخته ای بودند. آن هم به تایید خدا؛ عامل همه این حرف ها این بود که در اثر مراقبه و ترک معصیت و انجام عبادات از اول کودکی تا آخر عمر حاصل شده است.

*آیت الله بهجت و شرکت در درس علامه قاضی

گویا بیشترین بهره را ایشان در عرفان و اخلاق، از علامه قاضی داشته اند؟ مرحوم ابوی ما، از همان زمانی که وارد نجف می شود به درس آقای قاضی می روند.

*راز اینکه آیت الله بهجت، بهجت شدند

در خاطرات خواندیم و از دیگران هم شنیدیم مرحوم قوچانی، درباره آیت الله بهجت، تعابیر بسیار عجیبی از جمله کرامت موت اختیاری و خلع بدن و ... را برشمرده بودند، در صورت امکان قدری راجع به این موضوع توضیح دهید؟

این را پسر مرحوم آسید جمال گلپایگانی برای من فرمودند، مرحوم آسید علی آقا دوست صمیمی آقا نقل کرده؛ مرحوم هاتف قوچانی که شاگرد آقای قاضی هم بوده، روزی به من گفت: راز اینکه آقای بهجت، بهجت شد را به تو بگویم. گفتم؛ بگو، گفت آقای بهجت از کودکی در اثر عبادت زیاد پرده‌ها از جلوی چشمانش کنار رفته بود، بنابراین گناه را می‌دید و مرتکب آن نمی‌شد، حضرت آیت الله جوادی آملی نیز برای من نقل کردند؛ بعضی در همین دنیا همه مسائل را می ببینند. آتش را می بینند. بنابراین مرحوم پدرم عصمت کودکی خود را نگه داشته بودند و این را به کسی بروز نداده بود. آقای قوچانی نقل می کند: بیش از بیست مقام بزرگ و عطیه الهی را خدا به ایشان داده بود، ولی چه کنم که عهد کرده اند تا زنده است، به کسی نگویم، مرحوم قوچانی، شاگرد آقا بود، ولی قبل از حضرت آقا از دنیا رفت.

*شاید به زبان دیگر گفتم

ایشان به هیچ کرامتی از خود اعتراف نکرد و در تمام عمر آنها را پوشاند. از آن کسی هم که فهمیده بود، عهد می گرفت تا زنده است، به کسی چیزی نگوید. سال ها زمان و نقشه لازم داشت تا یکی از کرامات ایشان را متوجه بشویم. وقتی می پرسیدیم: چرا در گذشته، علماء کراماتشان، ظاهر بود، اما حال چنین نیست؟ می فرمود: اکنون، باور آن برای مردم، مشکل است. فقط زحمت و رنج آن برای شخص می ماند. با این توجیه، سعی می کرد رازی فاش نشود. وقتی درخواست می کردند کراماتی و عطیه ای ذکر کنند، در پاسخ می فرمود: گفتنی نیست. اصرار می کردند: اگر لازم بود، گاهی می فرمود، شاید به زبان دیگری گفته ام.

*صبر کنید همه رساله خود را نشر دهند

سیرو سلوک، مانع تحصیل و ترقی علمی ایشان نبود. در قم و در درس آیت الله بروجردی، بنابر نقل مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، انگشت نشانه ها، به سوی او بود. با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده اند و بیش از سی سال بود اشتغال به تدریس خارج فقه و حتی اصول داشتند، ولی همواره از پذیرش مرجعیت سرباز می زدند. بعد از قبول مرجعیت هم، هیچ فرقی نکرده، تبلیغ رساله عملیه را ممنوع کرده بودند. و دستورشان این بود: "صبر کنید همه رساله خود را نشر دهند. بعد اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند، آن وقت رساله مرا منتشر کنید". در پاسخ به اصرار علاقمندان به نشر آثار علمی خویش، می گفت:"آثار علمی علمای گذشته بر زمین مانده است، بروید آنها را چاپ کنید."

کمترین لقب را هم نپذیرفتند. بلکه از کلمه عبد یا العبد استفاده می کردند. اصلاً دیگر معمول شده بود و خیلی ‌ها در حوزه‌ها ایشان را با نام العبد می شناختند.

*همکاری آیت الله بهجت در تدوین سفینه البحار

ایشان کار قلمی خود را در ایام جوانی با محدث قمی آغاز کردند، در تدوین و تألیف سفینة البحار، با وی همکاری داشته است؛ بنابراین مطابق با اسناد موجود قسمت زیادی از سفینه البحار خطی، به خط آیت‌الله بهجت است.

*عوامل موفقیت آیت الله بهجت

به طور خلاصه بفرمایید اگر بخواهیم تمام زندگی آیت الله بهجت را در چند جمله خلاصه کنیم، چه عواملی در موفقیت ایشان، دخالت داشته است؟

آیت الله بهجت، معتقد بودند و  می فرمود: مراجعه به تراجم علمای سلف، به‌منزله مراجعه به کتاب‌های معتبر اخلاقی است. هرکس که طالب تهذیب و ترقی در امور معنوی است و می‌خواهد از زندگی و عمر خود استفاده کند، شایسته است به شرح احوال آنها نگاه کند که ایشان چه کارهایی می‌کردند.

با این مقدمه، وقتی زندگی و شخصیت آیت الله بهجت را بررسی می کنیم، چندین عامل در موفقیت ایشان، تاثیرگذار بوده است که در ادمه ذکر می شود:

1. عصمت کودکی و جدایی از امیال کودکی؛

2. الگوپذیری از روحانیت عالم و مهذب است؛

3. جدیت در علم ؛

4. هدایت معنوی در تهذیب؛

5. داشتن عشق و علاقه به لقاء الله؛

6. شناخت اساتید واقعی در فقه، اخلاق و عرفان؛

7. پشتکار و صبر؛

8. شناخت استعدادی درونی؛

9. آسان شمردن مشکلات؛

10. تعبد به اجرای شریعت و فقه.

بنابراین، ایشان عرفان حقیقی را در تقیّد به  عبودیت و همچنین اجرای احکام شریعت می‌دانستند. این موارد مجموعه ای هستند و دست به دست هم داده و آیت الله بهجت، توانستند مراحل عرفان ناب شیعی را با موفقیت پشت سر گذاشته و به قله تهذیب برسند.


منبع: حوزه

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:22 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۵۷۳۹۱۰
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۰

 

 حدیث روز/ درود فرستادن بر ولى امر منتظر(ع) در کلام امام عسکری(ع)

 

 
بار خدايا، به واسطه او دينت را مدد و حمايت كن و به وسيله او دوستان خود و دوستان او و شيعيان و يارانش را يارى رسان و ما را از آنان قرار ده.

مشرق- امام حسن عسكرى عليه السلام ـ در درود فرستادن بر ولى امر منتظر عليه‌السلام-: بار خدايا، بر ولىّ خود و فرزند اوليايت درود فرست؛ همانان كه اطاعت از ايشان را فرض دانستى و حقّ آنان را واجب شمردى و پليدى را از وجودشان زدودى و به كلّى پاك و پاكيزه شان گردانيدى.

بار خدايا، به واسطه او دينت را مدد و حمايت كن و به وسيله او دوستان خود و دوستان او و شيعيان و يارانش را يارى رسان و ما را از آنان قرار ده.
بار خدايا! او را از گزند هر بيدادگر و سركشى و از گزند همه آفريدگانت، محفوظ بدار.

و از پيش رو و پشت سر و از راست و چپش، او را نگهدار و از اين كه بدى و آسيبى به او برسد، پاسدارى و حراستش فرما. و با حفظ او، رسول و خاندان رسول خود را حفظ كن؛
عدالت را با دست او آشكار ساز و او را نصرت عطا فرما و يارانش را يارى رسان و كسانى را كه تنها و بى ياورش گذارند، تنها و بى ياور گذار.

و به دست او، جبّاران كفر پيشه را درهم شكن و كافران و منافقان و ملحدان را، هرچه باشند و هر كجا باشند، در شرق عالم و غرب آن، در خشكى ود ر دريا، همگى را نابود كن.

و به وسيله او زمين را آكنده از عدل و داد گردان و دين پيامبرت ـ درود بر او و خاندانش ـ را رونق بخش و ما را، بار خدايا! از ياران و مددكاران و پيروان و شيعيان او قرار ده و مرا زنده بدار تا ببينم كه خاندان محمّد به آرمانها و آرزوهايشان رسيده اند و دشمنان آنان به آن چه از آن مى ترسيدند، گرفتار آمده اند، آمين اى معبود راستين.

متن حدیث:

الإمام العسكريّ عليه السلام ـ فِي الصَّلاةِ عَلى وَلِيِّ الأَمرِ المُنتَظَرِ عليه السلام ـ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى وَلِيِّكَ وَابنِ أولِيائِكَ الَّذينَ فَرَضتَ طاعَتَهُم ، وأوجَبتَ حَقَّهُم، وأذهَبتَ عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهَّرتَهُم تَطهيرًا.
اللّهُمَّ انتَصِر بِهِ لِدينِكَ، وَانصُر بِهِ أولِياءَكَ وأولِياءَهُ وشيعَتَهُ وأنصارَهُ وَاجعَلنا مِنهُم.
اللّهُمَّ أعِذهُ مِن شَرِّ كُلِّ باغٍ وطاغٍ ومِن شَرِّ جَميعِ خَلقِكَ، وَاحفَظهُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ وعَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ، وَاحرُسهُ وامنَعهُ أن يوصَلَ إلَيهِ بِسوءٍ، وَاحفَظ فيهِ رَسولَكَ وآلَ رَسولِكَ، و أظهِر بِهِ العَدلَ وأيِّدهُ بِالنَّصرِ، وَ انصُر ناصِريهِ، وَاخذُل خاذِليهِ، وَاقصِم بِهِ جَبابِرَةَ الكَفَرَةِ، وَاقتُل بِهِ الكُفّارَ وَالمُنافِقينَ وجَميعَ المُلحِدينَ، حَيثُ كانوا وأينَ كانوا مِن مَشارِقِ الأَرضِ ومَغارِبِها وبَرِّها وبَحرِها، وَاملَأ بِهِ الأَرضَ عَدلاً، وأظهِر بِهِ دينَ نَبِيِّكَ عَلَيهِ وآلِهِ السَّلامُ، وَاجعَلنِي اللّهُمَّ مِن أنصارِهِ وأعوانِهِ وأتباعِهِ وشيعَتِهِ، وأرِني في آلِ مُحَمَّدٍ ما يَأمُلونَ وفي عَدُوِّهِم مايَحذَرونَ، إلهَ الحَقِّ آمينَ.



 

«مصباح المتهجّد، صفحه 409»

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:22 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۵۷۴۳۶۷
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۶
 
 
وصیت آیت‌الله العظمی بهجت چه بود؟
 
حتی کوچ از این سرای خاکی نیز نتوانست دفتر دلدادگی آیت‌الله العظمی بهجت را به سیدالشهدا ببندد. وصیت کرده بود که از ثلث مانده‌هایش، برای مجلس عزا و روضۀ امام حسین(ع) اقامه شود.
   به گزارش مشرق،              در شب جمعه، 25 شوال1334، برابر با  2 شهریور 1295، نوزادی به‌دنیا آمد که سال‌ها بعد، قلب بسیاری از شیفتگان علم و معرفت و شیعیان خاندان عصمت و طهارت(ع) را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. هنوز شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که از دست‌دادن مادر، خانواده‌اش را سوگوار کرد و محمدتقی، آن‌قدر زود طعم یتیمی را چشید که حتی چهرۀ مادر هم در خاطرش نماند.

کربلایی محمود مردی صالح بود و معتمد مردم فومن. زندگی‌ را با درآمد پخت‌وپز کلوچه و نان سپری می‌کرد. او برای مردم فقط یک نانوا نبود، در بسیاری از کارها و اختلاف‌هایی که پیش می‌آمد، چشم امید مردم به کربلایی محمود بود. بااین‌حال، آنچه بیش از این‌ها مایۀ افتخارش بود، طبع روان و ذوق سلیمی بود که با مهر و محبت درونی‌اش به خاندان عصمت و طهارت(ع) همراه شده بود. ثمرۀ این‌ها اشعاری بود که جابه‌جا در محافل حسینی زیر لب‌ها زمزمه می‌شد:

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن‌ ای صبح طلوع، مکن ‌ای صبح طلوع

هم‌نشینی محمدتقی با پدر و شرکت در مجالس حسینی و بهره‌مندی از انوار اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع)نهال محبت و عشق به آن سرور شهید را در دلش تنومند می‌کرد و سوز و گدازش را افزون. او خود نیز در این مجالس، مداحی و نوحه‌خوانی می‌کرد. این‌چنین بود که از همان کودکی «شوق زیارت» داشت.

 روزی، خواهر بزرگ‌تر که مرهمی بر زخم بی‌مادری محمدتقی بود، تصمیم گرفت با گروهی از زنان همسایه به زیارت مرقد امامزاده‌ای مشرف شود که در نزدیکی شهر بود. او برادرش را نیز به همراه خود برد. در آن امامزاده، سنگ‌ریزه‌هایی بود که مردم آن‌ها را در دست می‌گرفتند و درخواستشان را از ذهن می‌گذراندند. مردم می‌گفتند اگر آن سنگ‌ها در دستشان تکان بخورد، حاجتشان برآورده می‌شود. سنگ‌ریزه‌ها دست‌به‌دست چرخید تا اینکه کسی گفت: «به این کودک هم بدهید». کم‌سن‌وسال بود و فکر نمی‌کرد آن سنگ‌ها را به او هم بدهند. سنگ‌ها را به دست گرفت. نمی‌دانست چه بخواهد؛ ولی نهال محبت حضرت اباعبدالله(ع) آن‌چنان در جانش ریشه دوانده بود که زیارت حضرتش حاجتش شده بود. به ذهنش آمد: آیا به کربلا می‌روم؟ سنگ‌ها لرزید.

چندسالی از آن ماجرا گذشت و در این مدت، محمدتقی در مکتب‌خانه و سپس حوزۀ علمیۀ فومن مشغول به تحصیل شده بود. کمتر از چهارده سال داشت که به کربلا رسید.

در همان روزهای نخست ورود به کربلا، وقتی برای زیارت سیدالشهدا(ع) به حرم مشرف شد، بلندای حالات عرفانی مرحوم نائینی را دریافت و در نماز ایشان نورانیتی را مشاهده کرد که از بسیاری از بزرگان نجف نیز پنهان مانده بود. می‌فرمود:

... دیدم آن بزرگوار خشوع و خضوع عجیبی دارد و در هنگام نماز، احوالات عجیبی را سیر کرد. من پیش‌ از آن، چنین نمازی را ندیده بودم. فقط یک نفر در شهر خودمان بود و پس از او هم که کس دیگری آمد، خبری از آن‌گونه نماز نبود.

در هجده‌سالگی و به قصد تکمیل تحصیلات، به نجف، دیار شیفتگان امیرمؤمنان، علی (ع)، راهی شد و حدود ده سال در آنجا ماند. در طول این مدت، تمام ایام زیارتی را با برخی علما و با پای پیاده به کربلا مشرف می‌شد. در طول مسیر، اغلب در ذکر یا سکوت بود‌. یکی از علما نقل می‌کند: «در راه [کربلا] به منزل خان مصلّی که رسیدیم، نماز صبح را جملگی به ایشان اقتدا کردیم، بااینکه برخی علمایی که همراه ما بودند، از ایشان بزرگ‌تر بودند».
 
 وصیت آیت‌الله العظمی بهجت چه بود؟

زیارت، در نظر او، عملی ظاهری و صوری نبود؛ بلکه در هنگام زیارت واقعاً در محضر زیارت‌شونده حاضر می‌شد. معتقد بود: اگر می‌خواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، باید قلبتان هم همان را بگوید که زبانتان می‌گوید؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در زیارت‌نامه قرائت می‌شود.زیارت را با آدابش به‌جا می‌آورد و می‌فرمود:از اهم آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین‰ و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم امام حی است و حرفت را می‌شنود.

*شیخ محمدتقی گیلانی در این مدت، با حضرت آیت‌الله سید علی قاضی  در ارتباط بود

آیت الله علامه سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی، فقیه، حکیم و عارف کم نظیر و بزرگ شیعه و اسلام است. که شاگردان بزرکی از جمله آیت‌الله بهجت تقدیم عالم اسلام و تشیع کرد.

ده سال در جوار امیرمؤمنان، علی(ع) گذشت. شیخ محمدتقی گیلانی در این مدت، با حضرت آیت‌الله سید علی قاضی  در ارتباط بود؛ بزرگ‌مردی که محضرش همچون چشمه‌ای جوشان، کام تشنۀ طالبان معرفت را سیراب می‌کرد. بیشتر آنان که به مجالسش رفت‌وآمد می‌کردند، خود در مرتبۀ اجتهاد بودند و در راه سیروسلوک ترقی‌ها کرده بودند. با این همه جایگاه، آن بزرگوار داشته‌هایش را از عنایات سیدالشهدا(ع) می‌دانست.

گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی‌ است

اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است

حضرت آیت‌الله قاضی(قده) با برگزاری مجلس روضه در روزهای پنجشنبه، ارادت و عشق خود را به سیدالشهدا† اظهار می‌کرد. شاید آیت‌الله بهجت(قده) رسم برگزاری روضه‌های هفتگی را از استاد آموخته بود.

تا آخرین روزهای زندگی هر جمعه مراسم روضه برگزار کرد؛ تا آخرین جمعه؛ 25اردیبهشت ١٣٨٨. با بدنی رنجور و نحیف، در مجلس روضه نشسته بود. نود و سه سال از عمر مرجع تقلید شیعیان می‌گذشت؛ ولی هنوز خود را محتاج همین بارگاه می‌دانست. حدود پنجاه سال بود که هر جمعه‌، مجلس روضه برپا می‌کرد؛ البته این مجلس غیر از مجالسی بود که در محرم و صفر برگزار می‌کرد. سال‌های آغازین ورود به قم، این مجلس را در منزل خودش برگزار می‌کرد. رفته‌رفته جمعیت مشتاق زیادتر می‌شد و دیگر اتاق‌های کوچک و تودرتوی منزل جواب‌گوی این جمعیت نبود. محل برگزاری روضه‌ها را به مسجد منتقل کردند. خودش تا آخرین جمعۀ عمرش، شرکت‌کنندۀ همیشگی مجلس‌ها بود.

آیت‌الله بهجت در 28 سالگی به درجه اجتهاد رسید

شیخ محمدتقی بهجت، عالمی بیست‌وهشت‌ساله شده و به درجۀ اجتهاد رسیده بود. او در محضر اساتید بزرگی همچون شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، میرزای نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدکاظم شیرازی و سید محمد شاهرودی پرورش یافت. تصمیم گرفت که پس از چهارده سال، به زادگاهش فومن، سری بزند. به ایران آمد و ازدواج کرد؛ اما باز هم دلش به سوز کربلا و صفای نجف مشتاق‌تر بود تا به خرمی‌ها و سرسبزی‌های فومن. تصمیم گرفت به عتبات بازگردد، ولی پیش‌ازآن، به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه(س) و اطلاع‌یافتن از وضع حوزۀ علمیۀ قم، مدتی در «آشیانۀ اهل‌بیت» مقیم شد. در همین مدت کوتاه، خبر رحلت استادان بزرگ حوزۀ علمیۀ نجف و دگرگونی‌های اوضاع آنجا به گوش او ‌رسید. سرانجام از بازگشت به عتبات منصرف شد و در شهر مقدس قم رحل اقامت افکند.

در ایران نیز برنامه‌اش مشخص و همیشگی بود؛ آن‌چنان‌که اهتمامش به زیارت و توسل به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) صفت مشهور و بارز او شد. هر روز به زیارت حرم حضرت معصومه(س) مشرّف می‌شد و هر روز هم به‌طور مفصل زیارت می‌کرد. تابستان‌ها هم که به مشهد مشرف می‌شد، مقید بود که هر روز و گاهی دو بار در روز به زیارت امام غریب(ع) برود. قدر این اماکن مقدس را می‌دانست.

مقید بود که زیارت را با همان آدابی که در روایات بیان شده است، انجام دهد. هنگام تشرف به حرم، اذن دخول می‌خواند و اشک را نشانۀ اذن‌‌دادن می‌دانست. معتقد بود که گریه، تنها یک اتفاق فیزیکی نیست، رابطۀ انسان با عالم بالاست و اشک نشانۀ این ارتباط است.

اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند.

در زیارت‌ها، «جامعۀ کبیره» و «امین‌الله» هم می‌خواند. آن‌قدر در حرم‌ها زیارت جامعۀ کبیره را خوانده بود که فرزندش در اثر شنیدن این زیارت‌خوانی‌های پدر، فرازهای مختلف آن را حفظ شده بود.

سال‌ها از دوری‌ او از کربلا می‌گذشت. دل در حریم سید شهیدان† مدام در طواف بود و زبان هر روز درودهای بسیاری از عمق وجود بر اباعبدالله(ع) و یاران و اهل‌بیت مظلومش می‌فرستاد، ولی گویا قلبِ واله و شیدای او به این‌ها راضی نمی‌شد. وقتی باخبر می‌شد کسی راهی کربلاست، مبلغی به او می‌داد و از او می‌خواست که به نیت‌هایی که دارد، برایش زیارتی بخواند.

 
هر روز زیارت عاشورا می‌خواند، با صد لعن و صد سلام

استادش، مرحوم غروی اصفهانی را یاد می‌کرد و می‌فرمود که او از خدا خواسته بود تا آخر عمرش، زیارت عاشورایش ترک نشود. با گفتن این ویژگی استاد، گویا حال خود را هم بازگو می‌کرد. همین‌طور هم شد: تا آخرین روزهای عمرش، هر روز زیارت عاشورا می‌خواند، با صد لعن و صد سلام.

وقتی روزهای عمر او را شماره می‌کنیم، زیاد به ‌نظر می‌رسد، اما گویا همۀ این روزها در یک چشم‌برهم‌زدن گذشت. این روزها برایش «تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ» بود و در ثانیه‌ثانیۀ این روزها، اثری از خیر و نیکی به جای نهاد. این‌ها تکه‌هایی از زندگی آن بزرگ‌مرد الهی  بود که آن‌ها را ورق زدیم؛ اما آنچه داشت و جز اهلش ندانستند، بیش از این‌ها بود. همیشه در شهری رحل اقامت می‌افکند که در آن، حرمی از اهل‌بیت(ع)باشد. می‌فرمود: «لا زلت من الحرم الی الحرم» (همواره از حرمی به حرمی رفتم).

در 27 اردیبهشت 1388، روح آسمانی‌اش پیکر خاکی‌‌اش را رها کرد

صبح 29 اردیبهشت 1388، مسجد بالاسرِ حرم حضرت معصومه(س) از جمعیت لبریز شده بود. پیکر مطهرش را در قبر گذاشتند. از میان کفن‌هایی که دوستان و شاگردانش فرستاده بودند، قسمت به کفنی رسیده بود که یکی از مسافران کربلا با پول زیارت‌های نیابتی او تهیه کرده بود.

گذاشتن دو شاخه نخل بر روی کفن از مستحبات است و شاگردان می‌خواستند هیچ مستحبی جا نماند. آن‌ را نیز طلبه‌ای آورده بود. می‌گفت این شاخه‌ها، شاخه‌های نخلی است که سال‌ها پیش، از هستۀ خرمای مجلس روضۀ ایشان به عمل آمده است و سرمای شدید زمستان سال پیش هم آن را از پا درنیاورده است.

دعاها و تلقین‌ها، همه خوانده شد. اولین سنگ‌های لحد را چیدند. آیین تدفین رو به اتمام بود که یکی از ارادتمندان، با پرچمی سرخ رسید. پرچم گنبد حرم حضرت ابوالفضل(ع) را آورده بود. پرچم را روی کفن کشیدند و قبر را پوشاندند.

حتی کوچ از این سرای خاکی نیز نتوانست دفتر دلدادگی‌اش را به سیدالشهدا† ببندد. وصیت کرده بود که از ثلث مانده‌هایش، مجلس عزا و روضۀ امام حسین(ع) اقامه شود. شاید می‌خواست با زبان حال بگوید که حدود نود سال عزاداری و روضه و عرض ارادت به ساحت حضرت اباعبدالله‌الحسین† هنوز کافی نیست؛ چراکه امام «معاوضه کرده است با خدا، معامله کرده است با خدا!».

«طوُبی لَهُ وَ حُسْنُ مَآبٍ»
منبع:فارس
 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:21 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

 

کد خبر: ۷۴۱۹۰
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۱
 

تنها راه ملاقات با امام زمان به توصیۀخود حضرت  

وفای به عهد یک دستور قرآنی است که در علم حقوق و تجارت گاه به جای آن واژه‌های وفای تعهد، پرداخت و اجرای تعهد به کار برده می‌شود. در لغت به معنای به جای آوردن تعهد و انجام دادن عهد و پیمان و در واقع به معنای اجرای قرارداد است.
عقیق:وفای به عهد یک دستور قرآنی است که در علم حقوق و تجارت گاه به جای آن واژه‌های وفای تعهد، پرداخت و اجرای تعهد به کار برده می‌شود. در لغت به معنای به جای آوردن تعهد و انجام دادن عهد و پیمان و در واقع به معنای اجرای قرارداد است. در تجارت این اصطلاح شامل پرداخت پول، انجام کار یا خودداری از انجام کار و انتقال یا تسلیم حق یا مال است.

امام زمان (عج) می‌فرماید :
وَ لَوْ اَنَّ أشياعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَةُ بِمُشاهِدَتِنا، عَلى حقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما يَحْبِسُنا عَنْهُمْ إلاّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُكْرِهُهُ. (بحارالانوار ۵۳: ۱۷۷)
از امام عليه السلام نقل شده كه به شيخ مفيد فرمود:
اگر دلهاى شيعيان ما كه خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق كند در وفا كردن به پيمانشان يكى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخير نمى افتاد، بلكه سعادت ديدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چيزى جز كارهاى ناشايست آنان ما را از ايشان محبوس نمى سازد.
###

سه نکته :
# در معامله با مردم خیانت نکن

حضرت رضا(ع) از پدرانش از پیامبر خدا روایت می کنند که آن حضرت فرمود: کسی که با مردم معامله کند و به آنان ستم نورزد و سخن بگوید و به آنان دروغ نگوید و به آنان وعده دهد و خلف وعده نکند از کسانی است که مروتش کامل شده و عدالتش آشکار گشته، برادری اش واجب شده و غیبتش حرام است.
## از عهد و پیمان می پرسند


قرآن مجید و روایات نسبت به این حقیقت تاکید و پافشاری دارند.

"و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئوولا (سوریه اسراء آیه ۳۴)؛ به عهد و پیمن وفا کنید زیرا عهد و پیمان مورد بازپرسی است".
### همه دین همین است!

شخصی به نام ابومالک می گوید به حضرت علی بن الحسین (ع) گفتم مرا به همه قوانین دین خبر ده، گفت حضرت فرمودند گفتار حق و حکومت به عدالت و وفای به عهده همه قوانین دین است.

 

منبع:تراز

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:20 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

سردار نقدی در جمع ائمه جمعه سراسر کشور:

 

با منافقینی بدتر از عمروعاص روبرو هستیم
رئیس سازمان بسیج مستضفین: نفوذی ها به دنبال امتزاج حق و باطل هستند تا در این غبار مردم راه اصلی و آرمان های انقلاب را فراموش کنند، از یک طرف ثروت اندوزی می کنند و باعث ازدیاد فقر می شوند، از طرف دیگر با قاچاق کالا و واردات بی رویه، کارخانه ها را تعطیل و تولید ملی را ازبین می برند و راه حلی که برای حل مشکلات ارائه می کنند، خضوع و کنار آمدن با غرب و آمریکا است.
با منافقینی بدتر از عمروعاص روبرو هستیم

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، ظهر امروز سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین در همایش نماز جمعه قرارگاه ایمان، تقوا، بصیرت و اخلاق که با حضور ائمه جمعه سراسر کشور در سالن اجتماع آدینه برگزار شد، با تبریک سالروز ولادت اشبه الناس به رسول الله (ص) حضرت علی اکبر، گفت: ملت ایران با تأسی به ائمه اطهار طی 37 مبارزه، پنجه در پنجه استکبار جنایت کار، این واقعیت را ثابت کرد که با توسل به اهل بیت علیهم السلام و عمل به قرآن، خدا این ملت را در امان می دارد و در این راه پیروز خواهد بود.


سردار نقدی انقلابا سلامی را معجزه ای بزرگ در جهان دانست و خاطر نشان کرد: از 37 سال قبل تا امروز وضعیت نظام اسلامی را با استکبار مقایسه کنید؛ امروز آمریکا به عنوان سردامدار استکبار جهانی با 20 هزار میلیارد دلار بدهی خارجی با دزدی و غارت ملت ها روزگار می گذراند.


وی ادامه داد: غارت 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران نمونه بسیار کوچکی از غارتگری این دولت استکباری است. این دولت از کویت، عربستان، لیبی، عراق و سایر ملت های جهان را هر روز غارت می کند و از این راه کشورش را اداره می کند.


رئیس سازمان بسیج مستضعفین با مقایسه قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی ایران با دوران طاغوت پهلوی اظهار داشت: امروز از لحالظ نظامی آنقدر قدرتمندیم که هیچ کشوری جرأت کوچکترین تعرض به مرزهای ما را  ندارد، آتقدر قدرت سیاسی داریم که شش ابرقدرت جهان در یک طرف و ایران در طرف دیگر مذاکره می کنند، از نظر علمی پرشتاب ترین پیشرفت عملی را داریم و در دیگر عرصه ها نیز به یُمن این 37 سال مبارزه پیشرو هستیم.


وی افزود: دشمن شکست خورده در تمام عرصه از ملت ایران، امروز به تزویر روی آورده و از در دوستی و نفوذ درآمده است. البته این دشمن آنقدر مستکبر است که در ژست دوستی هم موفق نیست و هر روز علی رغم تمام تلاشش، دشمنی خود را با تحریم یا دیگر روش ها علنی می کند.


جانشین فرمانده کل سپاه در امر بسیج، در ادامه هدف دشمن از اجرای استراتژی جدید نفوذ و جنگ فرهنگی را چنین برشمرد: هدف  اول دشمن به هم آمیختن حق و باطل برای گمراهی ملت از راه و آرمان اصلی انقلاب است که سلاح ما در مقابل آن بصیرت است؛  دوم اینکه فساد را رواج دهد تا مردم پیرو شهوات و هوای نفس خود شوند که سلاح ما در مقابل با آن تقوا و اخلاق اسلامی است و سوم اینکه ملت ما را از رسیدن به هدف و پیروزی نهایی مأیوس کند که سلاح ما در اینجا ایمان به خدا و امید است.


وی خاطر نشان کرد: کانون تمام این مبارزه نماز جمعه است؛ نماز جمعه قرارگاه بصیرت، قرارگاه ایمان و تقوا و اخلاق، قرار ایمان و دمیدن امید در میان جامعه است.


سردار نقدی تصریح کرد: نماز جمعه قلب فرهنگی شهر، قرارگاه جنگ نرم و جنگ فرهنگی جامعه است.


وی در خصوص ایجاد فتنه در جامعه و در هم آمیختن حق و باطل که راهکار اصلی امروز دشمن در مواجهه با ملت ایران است، تأکید کرد: کسانی که فساد را ترویج می کنند و بی بند و باری و فساد را تشجیع می کنند، کنسرت ها و نشست های فاسد آنچنانی را ایجاد می کنند و بعد خودشان می آیند نزد علما و مراجع و می گویند: انقلاب اسلامی چه کرد؟!.


سردار نقدی ادامه داد: این نفوذی ها ثروت اندوزی می کنند و با ایجاد اختلاف طبقاتی، فقر افزایی می کنند، بعد خودشان می آیند برای فقرا دلسوزی می کنند.


وی تأکید کرد: این افراد واردات پرحجم و بی قاعده کالا را ترتیب می دهند، بعد در قبال ورشکستی کارخانه ها و تعطیلی تولید ملی می گویند باید برویم روابط خارجی را با غربی ها تسهیل کنیم و با آمریکا کنار بیاییم تا مشکلات حل شود.


رئیس سازمان بسیج مستضعفین در تشریح رفتار این افراد ادامه داد: به سراغ اهل سنت می روند و برایشان انتظارات و توقعات زیاد ایجاد می کنند و بعد به سراغ جریانی می روند که هیچ اعتقادی به وحدت شیعه و سنی ندارد می روند و با آنها همراهی می کنند و علیه نظام با آنها همسرایی می کنند.


وی خاطر نشان کرد: این گروه از نفوذیان از یک طرف با بهاییان می نشینند و از طرف دیگر می گویند انقلاب برای اسلام چه کرد و از اسلام مایه می گذارند.


سردار نقدی گفت: امروز با این جریان منافقی که از عمر و عاص هم بدتر و پیچیده تر است مواجهیم. این گروه بسیجیان را تندرو خطاب می کنند، به این دلیل که در دفاع از انقلاب لحنش تند بوده یا انتقادش را فریاد زده، اما آمریکا را با تمام شرارت هایش خوب می داند و تمام جنایت هایش را به خوبی تفسیر می کند و می گوید باید با اینها کنار آمد و دوست شد.


وی با تأکید بر اینکه این گروه از نفوذی ها قصد دارند حق و باطل را با هم درآمیزند و در فضای غبار آلود، دشمن اصلی را، دیگری معرفی کنند، اظهار داشت: طرح و برنامه دارند تا مثلاً عربستان را دشمن اصلی معرفی، از آن طرف با آمریکا کنار بیایند و رابطه برقرار کنند.


رئیس سازمان بسیج مستضعفین، با اشاره به اینکه راه مبارزه با چنین جریانی بصیرت افزایی است، بیان داشت: امروز کانون اصلی این بصیرت افزایی، نماز جمعه است.


وی بسیج و نماز جمعه را قرارگاه اصلی فرهنگی شهرها معرفی کرد و ادامه داد: این دو قرارگاه یک هدف را دنبال می کنند، در نماز جمعه هدایتگری، راهنمایی، بصیرت افزایی و جذب مردم به انقلاب و اسلام وظیفه اصلی است و در بسیج سازماندهی آحاد مردم و فعال شدن آنها در مسیر انقلاب صورت می گیرد. 


سردار نقدی خاطر نشان کرد: هماهنگی و تعامل بسیج و نماز جمعه و ائمه جمعه کار را تکیمل می کند و هدایتگری و بصیرت افزایی که در نماز جمعه انجام می شود در جریان سازمان دهی و فعالیت بسیج در جامعه به ثمر می نشیند.


انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

چهار نصیحت خداوند به حضرت موسی(ع)  

 

خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار.
  ایران مطلب
حضرت موسیTنصیحت خداوند
 

 نصیحت خداوند به حضرت موسی(ع)

خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار.

 از اصبغ بن نباته نقل شده است که گفت، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! سفارش مرا دربارۀ چهار چیز به خاطر بسپار؛

1. تا ندانی که گناهانت را آمرزیده اند به عیب دیگران نپرداز.
2. تا ندانی که گنجهای خدا تمام شده غم روزی مخور.
3. تا نبینی که ملک و پادشاهی من از دست رفته به دیگری امیدوار نباش.
4. تا مردۀ شیطان را نبینی از مکرش ایمن مباش.

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395  ] [ 6:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 75 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4061357 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب