چشمه سلطان ولی کریز
| |||||||||||||||||||
|
شعر زیبا... یاد کن
ای شهاب زین سوار تند رو زین ره پر نخل لطفی کن مرو پشت هر نخلی عمود کینه ای است هر عمودی قاتل آئینه ای است ای عمود نور، مایل تر برو ای یم توحید، ساحل تر برو پیش مردم عشوه کاری، خوب نیست این قَدر لیلا شدن مطلوب نیست ترسم اینک تیرها کاری کنند صورت مه را قلمکاری کنند کاش در گردن دعایی داشتی یا که تیغ ره گشایی داشتی ای کلام الله پر تذهیب من سوره ی والنّجم خوش ترتیب من آن مبادا بین این دلواپسی آیه هایت را به هم ریزد کسی ترسم اینک تیراندازی کنند نیزه ها با پیکرت بازی کنند چشم زخم کوفیان خیره سر چیره می سازد سنان را بر سپر وای بر من منقبت باران شدی صنعت دست قلمکاران شدی تیرها بوسه به مینویت زدند دست بر دامان ابرویت زدند رس به فریاد ای کماندار نجف بر هزاران تیر، تنها یک هدف؟! طفلکت را در بغل جایی بده مشک خود را لااقل جایی بده کولیان چشم سیاهت دیده اند بدصفت ها بی پناهت دیده اند بد چو آمد بر سرت شد بد دلش مادرت در خانه می ریزد دلش دستهایت را به قدری فاصله خوب خواباندند بین غائله مشک بر دندان گرفتی روز سخت مثل میوه بر سر شاخ درخت حیف از آن چشمی که راه تیر بست گونه ای که عهد با ششیر بست حیف از آن قامت که خون آلود شد حیف از آن نخلی که پر از دود شد استخوانت خورده با آهن گره گشته درهم پیکر تو با زره آه یا عباس مشکت را زدند کیسه ی مجموع اشکت را زدند پس الف کن دال را مرکب مران این فرس را جانب زینب مران کوه رحمت بر زمین افتاده است یا امیرالمؤمنین افتاده است کینه های خیبری گل می کند مرحبا! مرحب تأمّل می کند ای نمازت فارغ از رکن و قیام متّصل شد نیت تو بر سلام نیّتت بود آب و بر خاکت زدند تیغ بر «ایّاک ایّاک»ت زدند متّفق گشتند موران هوس تا بیندازند شیری از نفس پس تو استمداد را آغاز کن «یا اخا ادرک اخاک»ت ساز کن مژده یا عباس می آید نگار ذوالجناحش اسب و تیغش ذوالفقار با شتاب از دور می آید حسین زیر خون مستور می آید حسین از سر هر کشته ای رنگی بر اوست از سر هر زخمه آهنگی بر اوست گرد کرده چشم و در ابرو گره از غضب افکنده در بازو گره می فشارد پای در پای رکاب چرخ می ترسم بماند از شتاب لک زده چشمش برای دیدنت کرده لب را غنچه ی بوسیدنت این توقّف چیست مولا می کند؟ چیست آن کز خاک پیدا می کند؟ خم شد و بوسید و شد بیچاره ای گوییا دیده است قرآن پاره ای صبر کن اما! لبش گلرنگ شد مثل وقت رفتنت دلتنگ شد دستهای توست می مالد به لب بوسه می گیرد ز قتّال العرب ای سرت در خیل سرها سربلند زآن بلندی بر من سائل بخند من شریک گریه های زینبم من فراتی خسته و جان بر لبم شرمسارم از خروش و جوش خود می کشم بار گنه بر دوش خود بعد تو ماندن گناه اکبر است زین گنه خواندن گناهی دیگر است بعد تو باید که افتاد و شکست چون عمود خیمه ات از پا نشست جان به لب آمد لب شطّ فرات «معنی» از دستش نمی ریزد دوات در حقیقت جزء با کل واصل است شیربچه نیز شیر کامل است شیر شیر است و نمی گنجد به وهم لیک هر کس می برد از شیر سهم تا علی کار پیمبر می کند پور حیدر کار حیدر می کند
ادامه مطلب ولادت با سعاد ت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
رابه امام زمان مهدی موعود (ع)ونایب برحقش مقام معظم رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله و ملت شهید پرورو
ولایت مدار ایران اسلامی تبریک وتهنيت عرض می نماییم.
احمداسماعیلی کریزی
ادامه مطلب
آیت الله کریمی جهرمی تشریح کرد
در ميان امامان معصوم و حجتهاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداكاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن كريم، بسيار ريشهدار است .
رابطه تنگاتنگ و به هم تنيده قرآن كريم و اهلبيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)آنقدر عميق و ريشهدار است كه قلم و بيان از عهده ترسيم آن برنميآيند. حديث مشهور و متواتر ثقلين، اين حقيقت را به گونه كامل، آشكار ميسازد. رسولاكرم(صلي الله عليه وآله) در آن حديث شريف فرمودهاند: من ميروم و دو متاع سنگين، گرانبها و ارزشمند در ميان شما ميگذارم: يكيكتابخدا، قرآن كريم و ديگري عترت اهلبيتم و اين دو، هرگز از هم جدانميشوند تا در كنار حوض كوثر، بر من وارد شوند.[1] در ميان امامان معصوم و حجتهاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداكاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن كريم، بسيار ريشهدار است; چنانكه عبارتهاي زيارتنامههاي آن حضرت و غير آن، به روشني گوياي اين حقيقت انكارناپذير است. در زيارت آن حضرت در عيد فطر و قربان ميخوانيم: اشهد انّك التّالي لكتاب الله.[2] من شهادت ميدهم كه تو[ اي امام حسين!] تلاوتكننده كتاب خداوند بودي. و در زيارت آن حضرت در شب قدر ميخوانيم: اشهد انّك قد اقمت الصلوة ... و تلوت الكتاب حق تلاوته.[3] شهادت ميدهم كه تو[ اي حسين بن علي!] نماز را به پا داشتي... و قرآن را بدانگونه كه شايستگي تلاوت داشت، تلاوت فرمودي. و در بعضي از زيارتهاي آن سيد ابرار و امام آزادگان (مانند زيارت عيد فطر و قربان) ميخوانيم: السلام عليك يا شريك القرآن.[4] سلام بر تو[ اي حسين!] اي شريك و همتاي قرآن! *آن بزرگوار، از جهات مختلف، شريك قرآن بود: * هر دو، حجّت الهي بودند. * هر دو از عالَم بالا به اهل زمين داده شده بودند. * هر دو، وديعه و يادگار پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) بودند. * هر دو، نور خدايند كه در ظلمات ارض و عالم ناسوت نورافشاني ميكنند. * هر دو، هادي جامعه انساني به راه خير و صلاح و سوقدهنده ملتها به صراط مستقيم حق و عدالتجويي، آزادگي، عزت و شرف انسانياند. * هر يك، ذكر و ورد روز و شب اهل ايمان و آزادگان جهانند. * هر دو، تا ابد، تازه و زنده و جديدند و گرد كهنگي بر سيماي زيباي درخشان هيچ يك از آن دو نور الهي نخواهد نشست. * تكرار قرائت آيات قرآن، خستگي نميآورد و هر بار، گويا نخستين بار است كه آن را قرائت ميكند; زيرا هر روز، طراوت و تازگي مخصوص به خود را دارد. ذكر نام امام حسين(عليه السلام)، فضايل و مناقب بي شمار و سخنان دلنشين و جذاب و خلاصه، بيان هر يك از ابعاد شخصيت درخشان آن حضرت نيز هر چه تكرار شود، اندكي از بها، نورانيت و جلوههاي خيرهكننده آنها را نميكاهد. * هر دو، در جهان تحولي به وجود آوردند كه تا ابد، در عرصه زندگي انسان جلوه نموده، به پيش ميروند، انسانها را تربيت ميكنند و تا نقطه اوج شرف، مجد، عزت و افتخار، عروج ميدهند. * هر دو، نويدِ رحمت و مبشّر عنايت و لطف خدايند. از اين رو، دلها هنگام قرائت يا شنيدن آيههاي قرآن كريم به پرواز درميآيند. از سخنان امام حسين(عليه السلام) و بيان زندگاني ايشان نيز جانها نوازش يافته، شيفته پرواز به سوي بهشت خدا ميشوند. * هر دو، صاعقه عذاب بر سر دشمنان دين و بشر و ستمگران خيرهسر بودند. بههمين دليل، جنايتكاران وحشيانه به هر دو حمله كردند. وليد بن عبدالملك به قرآن تفأل زد. اين آيه آمد: (وَاسْتَفْتَحُوا وَخابَ كُلُّ جَبّار عَنِـيد).[5] طرفداران انبيا از خدا تقاضاي فتح و پيروزي كردند و سرانجام، هر گردنكش منحرفي نوميد و نابود شد. او قرآن را بر هم گذاشت و آن را نشانه تير خود قرار داد و آن قدر بدان تير زد كه پاره پاره شد. آن گاه اين شعر را خواند: تهدّدني بجبّار عنيد***فها أنا ذاك جبّار عنيد إذا ما جئت ربّك يوم حشر***فقل يا ربّ مزّقني الوليد[6] يعني اي قرآن! مرا به «جبّار عنيد» تهديد ميكني؟ اينك من آن جبّار عنيدم. در روزمحشر هنگامي كه نزد پروردگارت آمدي، بگو: پروردگارا! وليد مرا پاره پاره كرد. امام حسين(عليه السلام) نيز مانند صاعقه عذاب بر سر دشمنان اسلام بود. او بر بنياميه و آلابيسفيان نهيب ميزد و فرياد ميكشيد. ازاينرو، هدف تير، نيزه و شمشير آنان قرار گرفت و سر از بدن مطهرش جدا و بدنش را پاره پاره كردند. *حکایتی شگفت انگیز امام حسين(عليه السلام) سخت مجذوب جذبههاي معنوي قرآن كريم بود; عبدالرحمان سلمي سوره حمد را به فرزند امام حسين(عليه السلام) آموخت. كودك آن سوره مباركه را براي پدر بزرگوارش قرائت كرد. حضرت، هزار دينار و هزار حُلّه به عبدالرحمان عطا فرمود و دهان او را نيز پر از درّ و جواهر كرد. بعضي به آن حضرت عرض كردند كه اين همه عطا و بخشش، براي تعليم سوره حمد؟! امام در پاسخ فرمودند: «و اين يقع هذا من عطائه؟»;[7] يعني چيزي كه من دادم، كجا ميتواند پاسخگوي حق عظيم و كار بزرگ او باشد؟ بنگريد كه آن حضرت، در برابر آموزش سوره حمد، چه لطفها ميكند و بااينحال ميفرمايد: پيشكش من كجا و عطاي او كجا. كار خود را پيشكش(كه از كوچك به بزرگ داده ميشود) مينامد و عمل او را عطا ميداند كه رفتارانسان بزرگ در برابر زيردستان است و اين خود از آن همه بخشش مال، بهتر وبالاتر است. اين داستان شگفتانگيز حاكي از آن است كه همه وجود امام حسين(عليه السلام)مجذوب كششهاي عميق قرآن كريم بود و قرآن در اعماق جان آن بزرگوار نفوذ داشت. بنابراين همه اعمال ايشان از قرآن سرچشمه ميگرفته و همه جا با هدايتهاي قرآني حركت ميكرده است. ديگران هم با ارشاد او به پيش ميرفتند. مِهر و قَهر امامحسين(عليه السلام)به قرآن باز ميگشت و رايحه پاك و معطّر قرآن از همه كارهاي ايشان پديدار بود و در مواردي، ايشان خود، به آيه مربوط استشهاد ميكرد و تصريح ميفرمود كه در اين رفتار مخصوص، استناد من به آن آيه كريمه است و يا از قرآنكريم الهام ميگيرد. به بيان ديگر، اخلاق و رفتار آن بزرگوار، تجسّم و ترسيم آيههاي پربركت قرآن بود و با رفتار بزرگوارانه خود، آيههاي قرآن را زنده ميكرد و در جامعه رواج ميداد و امت را به سوي قرآن، تشويق ميكرد. *فروتني براي مؤمنان (... إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ).[8] او گردنكشان را دوست نميدارد. رفتار امام حسين(عليه السلام) با طبقات تهيدست، متواضعانه بود و با افراد محروم و نيازمند جامعه، بسيار دوستانه و صميمانه رفتار ميكرد. آنان كه در نظرسطحينگر و ظاهر بين دنيادوستان و مادهپرستان، ارزشي نداشتند، در نظرژرفنگر و خدابينانه امام حسين(عليه السلام) احترام داشتند و از مهر و صفاي آنحضرت برخوردار ميشدند. او از تكبر و خودبيني، سخت پرهيز ميكرد و از آن بيزار بود. آري، بنابر كلام صريح آنحضرت، اين منش انسان دوستانه، برگرفته از قرآن كريم است; چنان كه خداوند درباره مستكبران ميفرمايد: (لا جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَما يُعْلِنُونَ إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ).[9] قطعاً خداوند به آنچه آنان در پنهاني انجام ميدهند و آنچه آشكارا مرتكب ميشوند; آگاهي دارد و خداوند، مستكبران را دوست نميدارد. مسعدة بن صدقه نقل ميكند كه حضرت حسين بن علي(عليه السلام) گروهي مستمند را درراه ديد كه نشستهاند پارههاي ناني را ميخورند. آنان از امام حسين(عليه السلام)خواستند كه بر بساط آنان بنشيند و از غذاي آنان تناول فرمايد. حضرت در كنار آنان نشست و باآنان غذا خورد. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: (إِنَّـهُ لايُحِبُّ المُسْتَكْبِرِينَ). راستي كه خداوند، مستكبران را دوست نميدارد. آن گاه فرمود: «من شما را اجابت كردم. اكنون شما مرا اجابت كنيد». عرض كردند: «آري، اي زاده رسولالله!» و با آن حضرت، به خانه ايشان آمدند. حضرت به رباب فرمود: «آن چه را ذخيره كردهاي، بياور.»[10] و همه را در راه خدا به آنان بذل فرمود. حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) با آن تواضع بينظيرشان و قرائت آيه كريمه، به وضوح بهما فهماند كه آن اخلاق كريمانه و رفتار بزرگوارانه، برگرفته از قرآن كريم است. *هديه برتر (وَإِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها...).[11] و چون بر شما درود گفته شده است، شما بهتر از آن، پاسخ دهيد يا همان را [در پاسخ]برگردانيد.... اين آيه، چگونگي رفتار انسان را با كساني كه به او تحيت ميفرستند و به وي احترام ميگذارند، بيان فرموده است. خلاصه مضمون آيه، اين است كه خوبي، تحيّت و احترام فرد را ناديده نگيريد و از كنار آن، بيتوجه عبور نكنيد، بلكه دست كم، همانند تحيت، احترام و بزرگداشتي كه او براي شما به كار برده است، درباره او بهكاربريد و البته كرامت نفس، ايجاب ميكند كه با كيفيت بهتر و بالاتري، احسان اورا جبران كنيم. اَنس ميگويد: من در نزد حضرت امام حسين(عليه السلام) بودم كه كنيزي وارد شد و دسته گلي را به آن حضرت تقديم كرد. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادي و من تو را براي خاطر خداوند، آزاد كردم». انس ميگويد: من عرض كردم: كنيز به شما، يك دسته گل تقديم كرد، دسته گلي كه مهم نيست و بهاي چنداني ندارد; ولي شما او را آزاد ميسازيد؟!. امام حسين(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «و كذا أدَّبنا الله; (خداوند، ما را اينگونه تأديب كرده است). او ميفرمايد: (وَإِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِـيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها) و بهتر از دسته گل او آزادي وي بود.[12] امام حسين(عليه السلام) در اين رفتار والا به قرآن كريم استناد كرده، به صراحت، اخلاق بسيار والاي خود را الهام گرفته از تعليم و تربيت خداوندي و از رهگذر آيه شريفه قرآني ميداند. راستي چه افتخارآفرين است كه امام بزرگوار شيعه، خود و خاندان خود را تربيتيافته خداوند و ادب شده مكتب قرآن كريم قلمداد و بدان فخر و مباهات ميكند. چه اندازه جمله «كذا ادّبنا الله»، كه امام حسين(عليه السلام) فرمود، زيبا و دلربا است و چه قدر كلام خداوند: (وَإِذا حُيِّيتُمْ...) شيرين و جذاب است! اينك بر رهبران جهان است كه اين ادب الهي را از قرآن مقدس و از ترجمان آن، امام حسين(عليه السلام)فرابگيرند تا خوبيهاي مردم را به بهتر از آن پاسخ دهند.
پی نوشت: [1]. ر.ك: سنن الدارمي، ج 2، ص 524; سنن البيهقي، ج 10، ص 113; مسند احمد، ج 3، ص 14 و 17; الطبقاتالكبري، ج 2، ص 194; كافي، ج 1، ص293. [2]. المزار، ص 158. [3]. همان، ص 168. [4]. همان، ص 143. [5]. ابراهيم (14) آيه 15. [6]. دميري، حياة الحيوان (به نقل از: تتمةالمنتهي، ص 91; الطرائف، ص 167; بحارالانوار، ج 38، ص 193). [7]. مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 66; تفسير برهان، ج 1، ص 34. [8]. نحل (16) آيه 23. [9]. نحل (16) آيه 23. [10]. تفسير عياشي، ج 2، ص 257; بحارالانوار، ج 44، ص 189. [11]. نساء (3) آيه 86. [12]. كشفالغمّه، ج 2، ص 31; مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 18. منبع: برگرفته از کتاب امام حسین(ع) آینه آیه های قرآن
ادامه مطلب
حامد خاکی از شاعران آیینی کشور، شعر جدید خود را در رثای شهدای مدافع حرم خانطومان سرود. در بخشی از این شعر آمده است: کشتار خانطومان تن ما را نلرزاند/ مشتاقتر سرو و صنوبر میفرستیم.
سربازان فداکار و جان بر کف لشکر 25 کربلای مازندران همچون سالهای دفاع مقدس و این بار در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) از جان خویش گذشتند و بهسوی معبود خود پر کشیدند. حامد خاکی، از شاعران آیینی کشور، با توجه به همین موضوع شعر جدید خود را به این شهدای مدافع حرم تقدیم کرده است:
تا بال و پر باشد کبوتر میفرستیم
منبع:تسنیم
ادامه مطلب
کد خبر: 47784
دعایی که امام حسین علیه السلام قبل از شهادت به امام سجاد(ع) تعلیم دادند
حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین(ع) میرساند.
![]() حضرت علی بن الحسین، امام سجاد (ع) در ۵ شعبان یا ۱۵ جمادی الاولی سال ۳۸ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در دوازدهم یا هجدهم و بنا بر مشهور در ۲۵ محرم سال ۹۵ ه. ق در حدود ۵۶ سالگی مسموم شده و به شهادت رسید. حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین(ع) میرساند. شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمة طاهرین میشود و چنانچه حسین (ع) اب الائمه است. این زن نیزام الائمه است. و اما از نظر فضایل انسانی: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بیت علیهم السلام وجه اشتراک در همة فضایل دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام دارد. آن حضرت در واقعه کربلا ۲۳ سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی (ع) است. دوران امامت ایشان که ۳۵ سال بود، مصادف با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان (از یزید تا ولید بن عبدالملک) گذشت. در طول حیاتشان، از آنجا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ و یاران باوفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز برای اینکه این تراژدی غم بار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگه داشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال میکرد. ظلمت حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند. برخی از مورخان معتقدند که امام زین العابدین (علیهالسلام) در واقعه جانگداز و خونین کربلا ۲۴ ساله بوده است و بعضی دیگر نوشتهاند که از سن مبارکش ۲۲ سال میگذشت. محمد بن سعد در کتابش مینویسد: «علی بن الحسین (علیهماالسلام) در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش ۲۳ سال میگذشت. فرزند ایشان، امام محمدباقر (علیهالسلام) که از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از فاطمه (علیهاالسلام) در ذریه امام حسین (علیهالسلام) به امام سجاد (علیهالسلام) و اولاد او منحصر گردید.»
شیخ مفید در این باره میگوید: «همین که امام حسین (علیهالسلام) شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد (علیهالسلام) نیز حمله برد. امام زین العابدین (علیهالسلام) در بستر بیماری به سر میبرد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و مانع حمله شمر شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج میبرد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.» امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) بر دوش بکشند.
دعایی که امام حسین علیه السلام قبل از شهادت به امام سجاد تعلیم دادند
چرا امام سجاد (ع) زبان دعا را برگزیدند؟ ایمان امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین (ع) در دعای صباح میگوید: یا من دل علی ذاته بذاته. «ای کسی که برهان وجود خود هستی.» حضرت سجّاد نیز در دعای ابوحمزة ثمالی میگوید: بک عرفتک وانت دللتنی علیک وعوینی الیک ولولا انت لم أدرما انت. «تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمیشناختم.» این گونه کمات منتهای ایمان را میرساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین میفرماید: لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا. «اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را بر این چشم ظاهری دید و میدیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمیشد.». علم امام سجّاد (ع) اگر امیرالمؤمنین علیه السلام میگوید: «از من بپرسید هرچه میخواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت میدانم، حضرت سجاد نیز میگوید: «اگر نمیترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت میگفتم.» تقوای امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمود: والله لو اعطیت الاقالیم السبعة وما تحت افلا کها علی ان اعصی فی نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلت. «به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچهای ظلم کنم و بیجهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، نمیکنم.» عبادت امام سجاد (ع) دربارة امیرالمؤمنین گفته شده است که روزها به ایجاد باغ و قنات برای فقرا و محتاجین مشغول بود، و تا به صبح عبادت میکرد. حضرت سجّاد نیز چنین بود چه بسیار باغها و قنوات که به دست ایشان برای دیگران آباد یا ایجاد شد. عبادت و سجدة او به حدی بود که به زین العابدین و سجّاد ملقّب شد. از رسول اکرم روایت شده که روز قیامت خطاب میشود: «کجا است زین العابدین؟» و میبینم که فرزندم علی بن الحسین جواب میدهد و میآید. از امام باقر روایت شده که: «پدرم را میدیدم که از کثرت عبادت پاهای او ورم کرده، و صورت او زرد، و گونههای او مجروح، و محل سجدة او پینه بسته بود.» سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع) در تاریخ است یکی از کارهای امیرالمؤمنین (ع) اداره کردن فقرا بطور مخفیانه بوده است. امیرالمؤمنین شبها خوراک، پوشاک و هیزم به خانة بینوایان میبرد، و آن بینوایان حتی نمیدانستند که چه کسی آنها را اداره میکند. همچنین میان مورخین مشهور است که امام سجاد (ع) چنین بوده است. راوی میگوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم که از مناقب امیرالمؤمنین (ع) صحبت شد و گفته شد هیچ کس قدرت عمل امیرالمؤمنین را ندارد و شباهت هیچ کس به امیرالمؤمنین، بیشتر از علی بن الحسین نبوده است که صد خانواده را اداره میکرد. شبها گاهی هزار رکعت نماز میخواند.» از طریق اهل تسنن روایت شده است که چون حضرت سجاد شهید گشت روشن شد که آن حضرت صد خانواده را بطور مخفی اداره میکرده است. زهد امام سجّاد (ع) چنانچه امیرالمؤمنین (ع) زاهد به تمام معنی بوده است و دلبستگی به مالی و به کسی جز به خدای متعال نداشته است. همچنین بوده است امام سجاد (ع). لذا به اصحاب خود سفارش میفرمود: اصحابی، اخوانی، علیکم بدار الآخرة ولا اوصیکم بدار الدنیا فانکم علیها وبها متمسکون اما بلغکم ان عیسی علیه السلام قال للحواریین. الدنیا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها. وقال: من یبنی علی موج البحر داراً؟ تلکم الدار الدنیا ولا تتخذوها قراراً. «ای یاران من، برادران من، مواظب خانة آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمیکنم زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زدهاید. آیا نشنیدهاید که حضرت عیسی به حواریون میگفت: دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید! چه کسی روی موج آب خانه میسازد؟ موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید.» شجاعت امیرالمؤمنین (ع) شجاعت امیرالمؤمنین (ع) زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبة آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن میشود. امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمروبن عبدود و مرحب خیبری به کار میبرد و فرزند گرامی او امام سجّاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است. سیاست امام سجّاد (ع) امیرالمؤمنین به اقرار همة مورخین از سنّی و شیعه پاسدار اسلام بود و رأی و تدبیر او فوق العاده مفید بود، چنانکه عمر بیشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علی لهک عمر، یعنی: «اگر علی نبود عمر هلاک شده بود.» امام سجاد علیه السلام در مدت سی و پنج سال پاسدار شیعه بود. مورخین معتقدند که تدبیر امام سجّاد، مدینه را و بسیاری از شیعیان را از دست کسانی چون یزید و عبدالملک مروان نجات داد. حلم امام سجاد (ع) دربارة امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «برآدم بیخردی گذشتم که به من بد میگفت. از او صرف نظر کردم گویی که او حرفی نزده است.» دربارة امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «بر کسی گذشتم که به من بد میگفت. بدو گفتم که اگر راست میگویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ میگویی خدا تو را بیامرزد!» تواضع امام سجاد (ع) آن حضرت با فقرا مینشست، با آنان غذا میخورد، از آنان دلجویی میکرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان کار میکرد و از آنان پذیرایی مینمود، و دربارة آنان به دیگران سفارش میکرد. تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد (ع)، دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفرهاش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بگذارد. فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع) فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، کنایه، لطایف و مثالها را به کار بردن است. و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول کلام بیفایده پرهیز داشتن است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین مورد اقرار همه است آنچنانکه دربارة نهج البلاغه گفته شده: دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق. «پایینتر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است.» امام سجّاد صحیفة کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت. صحیفهای که چون آن نیامده و نخواهد آمد. صحیفهای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش میدهد. صحیفهای که محققین اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت، زبور آل محمد نهادهاند. صحیفهای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که میتواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق کرد و مرد. جهاد امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجّاد گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است. قیام ابی عبدالله الحسین (ع) درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زینب کبری انجام گرفت. تدبیر امام سجاد در اسارت، گریههای امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانیهای آن حضرت در مدت سی و پنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان میدهد. عفو و جوانمردی امام سجّاد (ع) اگر تاریخ دربارة امیرالمؤمنین (ع) میگوید که چگونه از ابن ملجم مواظبت کرد و هنگامی که ظرف شیری را برای حضرت میآوردند نیمی را میخورد و نیم دیگر را برای او میفرستاد، و دربارة او وصیّت و سفارش فراوان نمود، دربارة امام سجّاد نیز منقول است که: فرماندار مدینه که دل امام سجاد را خون کرده بود، از طرف عبدالملک مروان معزول شد و امر شد که او را به درختی ببندند و مردم بیایند و به او توهین کنند. امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود که مبادا به او توهین شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداری داد و نزد عبدالملک مروان وساطت او را کرد که از این خواری نجات یابد. آن فرماندار معزول میگفت از علی بن الحسین و یارانش ترس دارم زیرا به آنها ظلم بسیار کردم. ابهت و شخصیت امام سجّاد (ع) دربارة امیرالمؤمنین (ع) گفته شده که بسیار متواضع بود، ولی بزرگی شخصیّت آن بزرگوار میان همه محفوظ بود. همچنین است فرزند عزیزش امام سجاد (ع).
ادامه مطلب ماجرای اولین ماموریت امام خمینی (ره) به آیت الله خامنه ای + تصاویر
آقای خامنهای راهی جنوب کشور شد تا به سیستان و بلوچستان بروند. در مسیر به برخی از شهرهای کشور هم سر زدند. در کرمان توقفش طولانی شد.
اتاق خبر 24: اولین بحران جمهوری نوپای اسلامی بحرانهای قومی و منطقهای بود. اول اسفند 1357 هشت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ضدانقلاب در مناطق کُردنشین با غارت پادگان مهاباد بحرانی را آغاز کرد که تا مدتها ادامه داشت. بحران مخصوص کردستان نبود و به تدریج بسیاری از مناطق کشور درگیر بحران منطقه ای شدند (1) که سیستان و بلوچستان که آقای خامنه ای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در آن تبعید بود یکی از این مناطق بود.
![]() * استانهای محروم از فروردین 58، گروههای سیاسی و قومی شهرهای مختلف کشور را ناامن کردند؛ کردستان، کرمانشاه و خوزستان، مناطقی که معمولا امکانات کمتری داشتند و مردمشان در فقر به سر میبردند. روزانه عدهای به تهران میرفتند و با مسئولان دیدار میکردند تا مشکلاتشان را حل کنند. امام خمینی: «اینها مکرر میآمدند پیش من که در اطراف ما بیکاری زیاد است، هیچ نداریم، آب و برق نداریم، دبستان نداریم، بیمارستان نداریم؛ از این حرفها. خب، هرکسی از هرجا هست میآید میگوید و غالبا هم میگویند هیچ جا مثل ما محروم نبوده. ما به اینها میگوییم که خب، این تازه شده است؟ یا از قدیم بوده است؟ انقلاب این را آورده است؟ یاخیر، این سابق بوده است و حالا ما وارد شدیم به جایی که همه اینها نبوده. بختیاری میگوید که ما از همه محرومتر بودیم؛ بلوچستانی هم همین را میگوید، کردستانی هم، همه. و همه هم راست میگویند که محروم بودهاند. باید قدری صبر کنند ببینند که باید چه بکنند اینها. خیال نکنند که حالا بیکار هستیم، پس یالله بدهید. من این کار را نکردم، سابق این کار را کرده.» (2) ![]()
* ماموریت سیستان و بلوچستان امام خمینی 9 فروردین طی حکمی خطاب به آقای خامنهای نوشتند:«به آن منطقه رفته به خواستههای اهالی محترم آن مناطق رسیدگی نمایید و انتظارات مردم دلیر آن دیار را برای اینجانب و اولیای امور گزارش دهید.» (3) امام تاکید داشت که رفراندوم انتخاب نوع حکومت پس از انقلاب سریعتر برگزار شود. هر چند یک روز به موعد رفراندوم مانده بود اما به آقای خامنه ای تاکید کرد: «آنان را به شرکت در رفراندوم تشویق نمایید.» (4) ![]() *مردم بلوچ آقای خامنهای راهی جنوب کشور شد تا به سیستان و بلوچستان بروند. در مسیر به برخی از شهرهای کشور هم سر زدند. در کرمان توقفش طولانی شد. هنوز حجت الاسلام خامنهای به سیستان نرسیده بود رفراندوم برگزار شد. دهم فروردین 1358 در فرودگاه کرمان، رای مثبت خود را به «جمهوری اسلامی» به صندوق انداخت و عازم استان سیستان و بلوچستان شد برای حضور میان مردم بلوچ. آقای خامنه ای سعی کرد با گروههای مختلف منطقه گفت و گو کند(5)؛ «همهی این خوانین درجهی یک بلوچستان به ایرانشهر آمدند و با من ملاقات کردند، تا شاید بتوانند تقرب و تحببی پیدا کنند. من سیاست جمهوری اسلامی را برای آنان روشن کردم. خوانین امیدی پیدا نکردند. البته کسانی بودند که این سیاست را قبول نداشتند ما نمیخواستیم در آنجا سیاست اعمال کنیم. ما میخواستیم حقیقت در آنجا اعمال کنیم. حقیقت این بود که مردمی بودند و باید زیر سایهی جمهوری اسلامی زندگی میکردند.»(6) ![]()
«محرومیتهایى که در این استان [سیستان و بلوچستان در قبل از انقلاب] دیدم، یک انگیزه قوى و آرزوى بزرگ در من بهوجود آورد و آن اینکه باید به این استانِ با این همه استعداد و به این مردمِ با این همه صفا کمک کرد تا بتوانند زندگى سعادتمند و لایق شأن خود را در پیش گیرند. لذا بعد از پیروزى انقلاب، اوّلین حکم مأموریتى که امام رضواناللَّهعلیه صادر کردند، حکمى به این بنده حقیر براى سفر به استان سیستان و بلوچستان بود. من آمدم و مناطق گوناگون این استان را از نزدیک دیدم و انقلاب وظیفه خود را در قبال این استان حس کرد. از جنوبىترین نقاط استان، از منطقه چابهار و نیکشهر و نِبت و فَنّوج و اِسپَکه و غیره تا مناطق شرقى این استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالى این استان، منطقه زابل و دریاچه هامون تا غرب این استان، منطقه بَزمان و دَلگان و چاههاشم و جازموریان و غیره خبرها گرفتم، با مردم این مناطق نشستم، داخل کپرها رفتم و با دردها و رنجهاى اینها که در دوران رژیم طاغوت بر روى هم انباشته و متراکم شده بود، آشنا شدم. انقلاب خود را در قبال سیستان و بلوچستان موظّف دید و کار از روزهاى اوّل شروع شد. جهاد سازندگى و اجتماعات و جمعیتهاى مردمىِ خودجوش در این مناطق مشغول کار شدند. جوانان امروزِ زاهدان و ایرانشهر و چابهار و زابل نمىدانند که گذشته این استان چگونه بود. اگر گذشته وحشتناکِ زندگى در این استان تصویر شود، معلوم مىشود که نظام اسلامى در این منطقه چه خدمات بزرگ و گرانبهایى انجام داده است. اما آن حقیقتى که از یاد من نمىرود و امیدوارم یکایک مسؤولان همیشه آن را به یاد داشته باشند، این است که این استان چندین برابر آنچه که به آن خدمت شده، نیازمند خدمت است. محرومیتهایى که بر اثر تسلّط طولانى پادشاهان جبّار و بىفکر و بىکفایت بر مردم این استان تحمیل شده است، باید در طول مدّت برطرف شود.» (7)
![]()
آقای خامنه ای در آن زمان از روحانیون برجسته و تاثیرگذار انقلاب اسلامی محسوب میشد و یادش هست که مردم منطقه در دوران تبعیدش به ایرانشهر به ایشان گفته بودن:«تا به حال حتی یک معاون استاندار هم به این شهر سفر نکرده است! ایرانشهر روستا نیست. یک شهر است و در آن زمان تا به این حد مورد غفلت بود.»(8)
*پی نوشت:
1-بحران بالا میگیرد: روایت ناآرامی های مناطق کردنشین؛ ص 12
منبع: مشرق نیوز
ادامه مطلب
محسن رضایی در یادداشتی کوتاه جزئیاتی از وضعیت فعلی شهر حلب و نحوه تجهیز تسلیحاتی، لجستیکی و اطلاعاتی تروریستهای تکفیری را افشا کرد.
خبرگزاری ایسنا: محسن رضایی در یادداشتی کوتاه جزئیاتی از وضعیت فعلی شهر حلب و نحوه تجهیز تسلیحاتی، لجستیکی و اطلاعاتی تروریستهای تکفیری را افشا کرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران مقدس از اضافه شدن ژنرالهایی از ایالاتمتحده آمریکا، ترکیه و عربستان به صف تروریستهای داعشی خبر داد و نتیجه این عملیات مشترک را حادثه خان طومان دانست. در این یادداشت آمده است: در حلب ارتش ترکیه و عربستان با پولهای قطری و تسلیحات آمریکایی در حمایت از جبهه النصره و جیش الفتح و سایر گروههای تکفیری کاملاً فعال هستند. آنها مدت بیش از پنج سال است که امنیت و آرامش را از مردم سوریه ربوده و ناامنی را در منطقه گسترش دادهاند. اسلحه، مهمات، پول و غذا از مرزهای جنوبی و از بندر اسکندرون ترکیه به دست آنها میرسد. همچنین از طریق کشتی از عربستان و قطر به آنها کمک میشود . اخیراً منابع خبری تائید کردهاند که تعدادی از ژنرالهای ترکیه، عربستان و آمریکا که متخصص در جنگهای ویژه هستند به تکفیریها اضافه شدهاند و در واقع عملیات خان طومان را آنها هدایت کردند. اکنون موضوع حلب برای عربستان و ترکیه حیثیتی شده، بنابراین با تمام توان در آنجا دخالت میکنند. در واقع حلب آخرین زورآزمایی مقاومت و متجاوزین است. در مقابل آنها، ارتش سوریه تنها با کمک مستشاران ایرانی در حال مقاومت است. حمایتهای روسیه مدت کمی یعنی مدت شش ماه انجام شد و بعداً هم عمدتاً به کشور خود برگشتند ولی خدای متعال پشتیبان مظلوم است و پیروزی از آن ملت و دولت سوریه و جبهه مقاومت خواهد بود.
ادامه مطلب
در سالروز ولادت باسعادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام و روز جانباز، چهار هیأت از جانب حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در منازل تعدادی از جانبازان در تهران از رشادت، صبر و استقامت ایثارگران تجلیل کردند.
خبرگزاری ایسنا: در سالروز ولادت باسعادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام و روز جانباز، چهار هیأت از جانب حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در منازل تعدادی از جانبازان در تهران از رشادت، صبر و استقامت ایثارگران تجلیل کردند.
حجج اسلام شهیدی محلاتی، تقوی، قمی و حاجعلیاکبری صبح روز چهارشنبه به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب، با حضور در منازل تعدادی از جانبازان ضمن گفتگو با آنان و کسب اطلاع از شرایط زندگی، درمان، کار و مشکلاتشان، از ایثارگری و فداکاری جانبازان سرافراز دفاع مقدس قدردانی کردند. همچنین نمایندگان ولی فقیه در مراکز استانها و ائمهی جمعهی سراسر کشور نیز به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در منازل تعدادی از جانبازان سراسر کشور از این یادگاران گرانقدر دفاع مقدس تجلیل کردند.
ادامه مطلب
به تقویم که نگاه کنیم سوم شعبان روز میلاد امام حسین (ع)، عنوانی دیگر را هم با خود دارد؛ «روز پاسدار».
پایگاه خبری جماران: به تقویم که نگاه کنیم سوم شعبان روز میلاد امام حسین (ع)، عنوانی دیگر را هم با خود دارد؛ «روز پاسدار».
سپاه پاسداران به عنوان نهادی برآمده از متن انقلاب از ابتدا با حضور جوانان مخلص و پرشوری که دل در گرو امام خمینی داشتند تشکیل شد و در کوران حوادث و خصوصا دفاع مقدس نقشی پررنگ در دفاع از کیان ایران و نظام جمهوری اسلامی ایفا کرد. پیوند عاطفی عمیقی که میان امام و پاسداران برقرار بود را میتوان در خاطرات و عکسهای بهجا مانده از آن دوران یافت؛ امامی که خود آرزو داشت یک پاسدار بود: «شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا میشود، هر کس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم که ای کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه میکنند و من چه کار. آنها میروند با دشمن اسلام میجنگند و من در اینجا هستم و نمیتوانم. شما قدر خودتان را بدانید. خداوند به شما عنایت داشته است که شما را مهیا کرده تا قرآن کریم و اسلام عزیز و میهن اسلامی را حفظ کنید. نظام الهی مقرر کرده است تا شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکةالله و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوی باشد. هر قدمی که برای اسلام برمیدارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است. شما روی تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمدالله هست. روحیۀ قوی این جوانان بیست ساله از اموری است که انسان را به تعجب وامیدارد. مقصد امروز ما این است که این کشور آفتزده، غربزده و سلطنتزده را به اسلام برگردانیم و غرضی غیر از این نداریم». (صحیفه امام، جلد 15، ص 496) به مناسبت روز پاسدار گفتوگوی کوتاهی را با حاج شعبان رفاعی از پاسداران قدیمی بیت امام در قم و تهران انجام دادیم. او روایت میکند که «ما و عدهای از دوستان که هنگام پیروزی انقلاب سرباز فراری بودیم، پس از انقلاب این افتخار را داشتیم که ادامه سربازی خود را در قم و محلی که به «اقامتگاه» معروف بود در کنار امام بگذرانیم. وقتی خدمتمان تمام میشد و گروه گروه خدمت امام میرفتیم و میگفتیم که خدمت ما تمام شده است، ایشان میگفتند خدمت مگر تمامشدنی است؟ خدمت تمامناشدنی است! سپس فرمودند شما تا هستید، باید سرباز باشید». حاج شعبان یکی از آن کسانی بود که به این توصیه امام عمل کرد و به گفته خودش بعد از سربازی با نذر و نیاز به عضویت سپاه درآمد؛ به گونهای که تمام دوره آموزشی پاسداری را روزه گرفت تا به آرزوی خود برسد. حاج شعبان رفاعی بعدها با عزیمت امام به تهران و اقامت در جماران، در سپاه جماران به عنوان یکی از محافظان بیت امام به ادامه خدمت پرداخت. او خاطرات فراوانی از آن روزها و سالها دارد اما به تناسب روز پاسدار، روایتی را از رابطه امام با پاسداران بیان میکند: «جای شما خالی، در روزهایی که حضرت امام ملاقات حضوری داشتند پاسدارهای بیت خدمت ایشان میرسیدند. همچنین معمولا رزمندگانی که میخواستند به جبهه اعزام شوند نیز به دستبوسی میآمدند و در فضایی خودمانی با ایشان احوالپرسی میکردند. تنها چیزی که رزمندگان در آن ملاقاتها به امام می گفتند این بود که «دعا کنید شهید شویم» و امام هم با لبخند پاسخ میدادند که «انشاءالله پیروز شوید». این مکالمه و لبخند رزمندگان با امام انگار رمزی بین آنها بود که همیشه تکرار میشد. جالب است که اکثر این رزمندگان شهید میشدند و یکی از آنها داماد ما بود که حدود سه چهار روز پس از خواندهشدن خطبه عقدش توسط امام، در جبهه شهید شد. امام همیشه میگفتند شما که پاسدار هستید اول از خودتان پاسداری کنید». معنای این روایت حاج شعبان از تعریف پاسداری در اندیشه امام را میتوان در این سخنان امام یافت: «همان طوری که انقلاب اسلامی ما وجهههای مختلف دارد: انقلاب برای برانداختن رژیم فاسد و انقلاب برای بهپا داشتن رژیم حق، و امید است که انقلاب برای ساختن انسان و یک مملکت انسانی (باشد) پاسداران هم باید پاسداریشان به طرز و شکل انقلاب باشد. تا آن وقتی که انقلاب برای شکستن سد رژیم بود، پاسداران، پاسداران آن انقلاب بودند؛ یعنی آن جهت انقلابی، باید قیام کنند، و کردند و فریاد زدند و مقابله کردند با همه جنود ابلیسی. و بحمدالله در این جهت انقلاب پیروز شدید. لیکن انقلاب یک جهتش پیروز (شد) آن هم نه تمام پیروز. بیشتر این سد از بین رفته است. ریشههای مختصری هم مانده است که امید است از بین برود. انقلاب برای تحقق حکومت عدل و جمهوری اسلامی که قدم بعد است، پاسدارها هم باید در این معنا پاسداری کنند. و همه باید پاسداری بکنند. همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید. در اینجا پاسداری این است که این حکومت، حکومت «عدل» باشد، و «پاسداری از عدالت» باشد. پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند. اگر خدای نخواسته یک پاسداری، یک گروهی، در جامعه ما موصوف به عدالت نیستند و همان طوری که دستگاه سابق، دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت، هرکس باشد، این هم تا آن اندازه که دستش میرسد همان کارهای رژیم سابق را بکند، این پاسدار نمیتواند باشد. اگر فرض کنید که ماها مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب، این جهت انقلاب که برقراری حکومت عدل اسلامی است، اگر بنا باشد ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب - (در) آنجایی که خراب کردن و زدن و کشتن و کشته شدن بود درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم - اما در این مرحله، که مرحلۀ سازندگی یک حکومت عدل اسلامی است، ما خدای نخواسته پاسداریمان از یک همچو حکومت عدل اسلامی به طور صحیح نباشد، یعنی خودمان در این مرحلۀ انقلابی نباشیم، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم که موصوف به عدالت باشیم، تا پاسدار عدالت باشیم، پاسدار یک حکومت عادلانه، چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود، نمیتوانیم بگوییم که این جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است که جهت حکومت عدل اسلامی بود. یا اگر فرض کنید که در ادارات ما، در بازار ما، در سایر جاهای دیگری که این افراد ایرانی، نشیمن دارند و مشغول به کارهای خودشان هستند، اگر اینها هم آن عدل اسلامی که باید باشد مراعات نکنند، باز افراد انقلابی اسلامی نیستند». (صحیفه امام، جلد 8، ص 318)
ادامه مطلب
معاون روابط عمومی و تبلیغات سپاه کربلای مازندران از بازگشت تمام رزمندگان مازندرانی مستقر در سوریه به کشور خبر داد.
خبرگزاری ایسنا: معاون روابط عمومی و تبلیغات سپاه کربلای مازندران از بازگشت تمام رزمندگان مازندرانی مستقر در سوریه به کشور خبر داد.
حسینعلی رضایی با اعلام اینکه تمام رزمندگان مدافع حرم لشکر 25 کربلای مازندران به کشور برگشتند، اظهار کرد: 21 مجروح از عملیات خان طومان به جای مانده که در حال حاضر مشکلی بابت درمان این افراد وجود ندارد. وی با اعلام اینکه 9 نفر از این مجروحان روز گذشته به کشور بازگشتند، افزود: چهار نفر از این رزمندگان به منازل خود مراجعه کردند و پنج نفر نیز در بیمارستان بقیه الله تهران در حال مداوا هستند. رضایی یادآور شد: مابقی مجروحان نیز در حال بازگشت به کشور هستند. معاون روابط عمومی و تبلیغات سپاه کربلای مازندران با اشاره به اینکه 12 پیکر شهدای مازندرانی هنوز در اختیار تکفیریها است، بیان کرد: در این مناطق هنوز درگیری وجود دارد و باید با آزادسازی مناطق دست یافتن به پیکر شهدا میسر شود.
ادامه مطلب ![]() تصاویر/ اساتید حوزه در محضر آیت الله العظمی وحید خراسانی عکس: هادی چهرقانی
اخبار مرتبط
شش رسالت مهم امروز حوزه های علمیه تشیع
ادامه مطلب
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله رضا استادی امروز در اجلاسیه اساتید مدارس علمیه استان قم که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد، گفت: بنابر فرموده معصوم(ع)، هرکس به یاد خدا باشد، گرفتار نمی شود و این از نقشه شیطان است که انسان از خود غفلت ورزیده و برون را بررسی می کند. عضو شورای عالی حوزه با بیان اینکه در سخن گفتن و موضع گیری ها باید دقت زیادی داشته باشیم، اظهار داشت: اگر استاد و طلبه ای همیشه به یاد خدا باشد، قطعا بسیاری از مشکلات برطرف شده و لازم است در بعضی از مواقع مشکلات را نیز تحمل نماید. وی با اشاره به اینکه طلاب در این عرصه قدم برداشته اند تا به رسالت طلبگی خود عمل نمایند، ابراز داشت: طلبه عهدی با امام زمان(عج) بسته است اگر درست به رسالت خود عمل نکند، در واقع به عهد خود عمل نکرده است. آیت الله استادی خاطرنشان ساخت: انسان بدون یاد خدا احساس مسئولیت نخواهد کرد و اساتید و طلاب باید در این عرصه پیشرو باشند. این استاد حوزه با تأکید بر اینکه نباید هر چیزی را به گردن مشکلات انداخت، گفت: طلبگی نعمت است و باید شکرگزار این نعمت بود و به رسالت طلبگی به درستی عمل کرد. عضو شورای عالی حوزه افزود: استاد و طلبه باید از فرصت ها استفاده نموده و هر کدام به وظیفه خود عمل نمایند. وی عنوان کرد: امروز سخن از مشکلات فضای مجازی را بازگو می کنند که چنین معضلاتی در آن وجود دارد؛ پس خود ما چه کاری انجام داده ایم؟ همیشه از مشکلات دیگران می گوییم و خودمان کاری نمی کنیم. آیت الله استادی گفت: اعمال و رفتار مناسب از سوی حوزویان بسیار مهم می باشد و نباید دلگرم به عبا و عمامه خود باشیم؛ چراکه باید بدانیم اینها فقط لباس اند. این استاد حوزه افزود: نباید بگوییم که ما معمم هستیم و با دیگران تفاوت داریم؛ چراکه شیطان به سراغ همه آمده و فریب خواهد داد. عضو شورای عالی حوزه ابراز داشت: توجه به نفس أماره و شیطان بسیار مهم است؛ چراکه غفلت انسان را از خدا دور خواهد کرد. گفتنی است در پایان این اجلاسیه از مدیران سه مدرسه علمیه جهانگیرخان، آیت الله بهجت و شهید صدوقی به عنوان مجری آزمایشی طرح نظام جدید آموزشی حوزه تجلیل شد. ادامه مطلب
ادامه مطلب
|
|