کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

دعاى روز سوم ماه مبارک رمضان

دعاى روز سوم ماه مبارك رمضان

دعاى روز سوم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهه والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ. خدایا روزى کن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى که فرود آوردى ...

 

یارب تومراقرین پیروزی کن *بیداری وهوشیاری ام روزی کن

دورم گردان زشبهه وبی خردی*امدادبه خیروتوشه اندوزی کن

احمداسماعیلی کریزی

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 11:02 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

آغاز سخن از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی درمورد مکه ومدینه

آغاز سخن   
 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

               
به نام نا می او، به نام خالق هستی،به نام خالق انسان ، به نام خدای آدم وحوا، آنگاه که از نعمت بهشت محروم شدند،دراوج تنهائی وغربت بی پناهی، در کوه و بیابان سرگردان وحیران بادلی شکسته واشکی جاری سردرگریبان خودنهاده، پیشانی عبودیت بر زمین سائیده وفقط اورافریاد می کردند وپاسخ آرامش بخش وی توسط ملک وحی به همه ناامیدی ها ،غربت ها ، دل شکستکی ها، وسرگردانی ها پایان داده و به آنها روحی تازه بخشید، دست آنهارا گرفته به جبل الرحمه ووادی عرفات رهنمون گردید ، به نام خدای نوح آنگاه که کشتی اش پس از تلاطم فراوان وپیروزی برهمه بد خواهان،ونابودی کفروشرک جهانی، بر آبها ی نیلگون آرام گرفت ،به نام خدای  ابراهیم ع) آنگاه که به امراو برای قربانی فرزندش آماده شد ، کارد بر گلوی هستی خود گذاشت وذبح عظیم را هدیه  گرفت  ، به نام خدای محمد ص)آنگاه که خون از پیشانی مبارکش جاری بود وپیوسته می فرمود ،قولوا لااله الا الله  تفلحوا ،ومزد رسالتش را حب اهل بیتش قرار داد ،به نام خدای علی ع) فرزند کعبه آنگاه که به جرم عدالت خواهی، خون سرش درمحراب عبادت، محاسنش را رنگین کردو لحظه شهادتش رافوز عظیم دانست، وبه نام خدای فاطمه س) آنگاه که باپهلو ی شکسته ودستی لرزان، درمیان خون وآتش ،با ناله ای حزین ،تنها فضه را صدا زدو همچنان تاآخرین نفس از ولایت دفاع کرد ،وبه نام خدای حسین ع)  آنگاه که درصحرای گرم کربلا،سر برنیزه غریبی گذاشت وباندای هل من ناصر خود، همه آزادگان دنیارا درطول تاریخ، به نبردحق علیه باطل فراخوانی کرد،ودر کمتر از نیمه روزی هفتادودوتن از بهترین یاران خود را درراه رضای حق  قربانی کرد وخم به ابرو نیاورد ،وبه نام خدای زینب س)آنگاه که پرچم رسالت خون شهدا ی کربلا وتمامی شهدای اسلام را در طول تاریخ بر دوش کشیده وفریاد یابن الطلقای اوخطاب به  یزید یان، هنوز گوش سر دمداران  کفر وشرک جهانی و طاغوت ها ی زمان را می لرزاند.زینبی که، از قدرت های شیطانی وکاخ های سربه فلک کشیده آنها، نهراسیده وظلم و خشم آنان را باصدای رسای مارأیت الا جمیلا پاسخ می دهد   ، و به نام آنکه هستی همه موجودات از اوست ، او که آدم راخلق کرد وکعبه را آفرید وآنرا خانه خود نامید ، وهمه انسان ها را  تا آخر عمر دنیا  توسط خلیلش ابراهیم  به آن فراخوانی کرد ، وامنیت همگان را در آن تضمین نمود ، اوکه روح مجرد را در کالبد خاکی انسان دمید وآنرا متعلق به خود اعلام کرد وهمه ملائک را به تعظیم وسجده در برابر آن فرمان داد ومتمردین را شایسته مقام قرب خود ندانسته آنهارا ازرحمت خویش دور ساخت ، او که ذات اقدسش خواست تا بار دیگرشاهد حضور انسان درمقام عرفان و عبودیت با شد ، یعنی تبلور انسان باهمان  روح خدائی ، همان روح مجرد ،  روح جدای از هر گونه شرک وخود پرستی وآلودگی های جسمانی ، باهمان صفا وصمیمت ویکدلی ویکرنگی اولیه  ، حج را بر او مقرر ساخت ، تازمینه حضورش فراهم گردد  ، تا بار دیگر انسان  غرق در لذات مادی و دنیوی وغافل از معنویات ،  ندای ابراهیم را شنیده ، بیدار شود ، به خود آید  ، نبرد بی امان خود را علیه دشمن قسم خورده، یعنی شیطان درون وبرون شدت بخشیده ،  به  مظاهر مادی پشت پا زده  ، خاضع  گردد، خود را بشکند ، حلالیت بطلبد ، اموال خودرا پاک کند ، از گناهان  توبه کرده ، تعلقات دنیوی را دور بریزد ، باسر  وپا ی برهنه  ولباس بی آلایش کفن لبیک گویان به سوی اوحرکت کند، زیرا خانه او  پناه گاه همه انسانها است ومایه  امید تمامی آنها ، چه آنکه ،اورب ناس است وملک ناس، واله ناس، وخانه او خانه ناس است، یعنی، خانه مردم ،وبرای همه مردم، همانطورکه در کتاب آسمانیش می فرماید:
 إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًى لِّلْعَلَمِین            
فِيهِ ءَايَت بَيِّنَتٌ مَّقَامُ إِبْرَهِيمَ وَ مَن دَخَلَهُ كانَ ءَامِناً وَ للَّهِ عَلى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيْهِ سبِيلاً وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىٌّ عَنِ الْعَلَمِينَ 
 نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است. در آن، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است؛ و هر كس داخل آن [خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى‏نياز است
 
کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 11:01 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

گزارش تصویری/ یادبود شهدای حزب الله با حضور معاون حاج قاسم 

در قم ؛

 

گزارش تصویری/ یادبود شهدای حزب الله با حضور معاون حاج قاسم

  • کد خبر : 672105
  • منبع : اختصاصی ابنا

 

مراسم گرامیداشت رهبران شهید مقاومت اسلامی لبنان امشب با سخنرانی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قم برگزار شد.

 

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ مراسم گرامیداشت رهبران شهید مقاومت اسلامی لبنان امشب در قم برگزار شد.

 

این مراسم از سوی نمایندگی حزب الله لبنان در قم و برای بزرگداشت «شهید شيخ راغب حرب»، «شهید سيد عباس الموسوی» و «شهید حاج عماد مغنيه» برپا گردید.

 

در این مراسم که با حضور پرشور جوانان حزب اللهی و نیز جمعی از طلاب خارجی حوزه علمیه قم همراه بود «سردار حاج اسماعيل قاآنی» جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ایراد سخن پرداخت.

 

قرائت قرآن با آوای «سید مرتضی شریفی» و پخش نماهنگی از شهدای مقاومت، از دیگر برنامه های این مراسم صمیمی بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکس: سجاد ظاهری

.......................

منبع :


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 11:00 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

حضرت علی(ع)فرمودند: 


«بدانید که میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست.» 


از امام(ع)پرسیدند: «معنی این سخن چیست؟»
 

حضرت انگشتان دست خود را جز انگشت شست به هم چسپاند و میان گوش و  

چشم خود قرار داد.سپس فرمود: 


«باطل آن است که بگویی:«شنیدم»!(يعني بدون بررسي و تحقيق، شنيده ها را  

بپذيري و نزد ديگران نقل نمايي)وحق آن است که بگویی:«دیدم»!(يعني هر آن چه را 

 با دقت ديده اي بپذيري و در صورت لزوم به ديگران منتقل كني).(خطبه141)  

 http://s2.picofile.com/file/7845538595/14.gif

بزرگترین مقام نزد خداوند درروز قیامت از آن کسی است که در روی زمین بیشتر به خیر خواهی و ارشاد مردم بپردازد. 

بزرگترین پاداش از آن کسی است که برای رفع نیاز خانواده اش بکوشد.

بزرگترین حق بر مرد راپدر و مادر او وبزرگترین حق بر زن را همسر او دارد.

بزرگترین عذاب در روز قیامت برای کسی است که خداوند او را در سلطنت خود شریک کرده ، ولی او در حکومتش ظلم کند.

بزرگترین همت را مومن دارد، زیرا برای امور دنیا و آخرتش همت می کند.

بزرگترین گرفتاری نادانی است.

بزرگترین بلا، ناامیدی  است.

بزرگترین خیانت ، خیانت به ملت است.

بزرگترین تسلط برخود را کسی دارد  که خشم خود را ریشه کن کند و هوا و هوسش را بین  ببرد.

بزرگترین نادانی ، نادانی انسان به امور خویش است.

بزرگترین ذلت آن است که انسان، طمعکار و حریص و وسوسه گر باشد.

بزرگترین گناه نزد خداوند سبحان، گناهی است که صاحبش آن را کوچک شمارد.

بزرگترین اشتباه دلبستگی به دنیاست.

بزرگترین معصیت مال مسلمانی را به ناحق در اختیار گرفتن است.

بزرگترین خطا نزد خداوند، زبان دروغ پرداز است.

بزرگترین مصیبت ، مصیبتی است که به دین وارد شود.

بزرگترین افسوس در روز قیامت برای کسی است که عدل را توصیف نماید ،ولی خلاف آن عمل کند.

بزرگترین برکت در ازدواجی است که هزینه اش کمتر باشد.

بزرگترین فسادآن است که بنده به غفلتِ ازخدا خشنود باشد که این فسادُ از آرزوی دراز و حرص و تکبر به وجود می آید.

بزرگترین تکبر خوار شمردن خلق و سبک شمردن و بی توجهی به حق است. 

http://s2.picofile.com/file/7845538595/14.gif

منبع :


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

کارت پستال عید سعید فطر 93 

 

 

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت        صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

عید سعید فطر بر تمامی عاشقان مبارک باد .

 

 

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

کارت پستال عید سعید فطر

 

کارت پستال عید فطر, کارت عید سعید فطر

 

 

منبع :


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:57 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

قنوت بندگی - ویژه نامه عید سعید فطر 

 

  قنوت بندگی - ویژه نامه عید سعید فطر

 

 

 

بدرود ای ماهی که پاداش آن بی حساب بود و بخشش آن، بی دریغ.

 

بدرود ای زمزمه های سحر، ای گریستن های پنهانی و ای جاذبه های قرآنی.

 

بدرود ای سحرهای قشنگ دعا و لحظه های سبز اجابت.

 

بدرود ای سجده های حضور و دقایق سرشار از نور.

 

بدورد ای ماه فراوانی، ای شب های قدر، ای سفره گسترده رحمت.

 

بدرود ای ماهی که دعا در آن مستجاب بود.

 

بدرود ای بهترین ماه ها، ای ماهی که به یمن حضور تو، درهای بهشت گشوده بود و درهای دوزخ بسته.

 

بدرود ای ماهی که توبه و بازگشت را پاسخی جز قبول نبود.

 

بدرود ای ماه رخسار که دیروز چشم به راه آمدنت بودیم و امروز برای بازگشت دوباره ات، اشک شوق به دامن می ریزیم.

 

 

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

 

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

 

 

 

 

 

 

سی روز جان را در آزمون بندگی محک زدیم و چونان مجاهدی دست از جان شسته، به مصاف با هوای نفس و وسوسه ابلیس رفتیم و اینک هنگامه رهاشدن از دام های تنیده مال و منال دنیاست. و آنجا که دنیا با همه زرق وبرق هایش خودنمایی می کند، جهاد با مال، کم از جهاد با جان نیست و گاه دشوارتر از جان باختن می نماید.

مبادا که گاه بریدن از مال، دلت بلرزد و گاه دهش و بخشش، دستت سستی کند که هرچیز را زکاتی است که گذشتن از آن، شرط سپاسگزاری و فرمان بری است.

 

سی روز تن و جان را در بهاری ترین فصل از گردش عمر در سایه بندگی و پرهیز، سرسبزی دادند و پربار کردند و اینک زکاتی باید پرداخت تا از رنج گرسنگان کاست و چهره ر از غبار فقر پیراست و فراوانی را به خانه های ماتم زده برد و سفره های بسته را با عطر نان آشنا کرد که نگاهداشت ایمان، بی نان دور و دشوار می نماید. پس به شکرانه به بارنشستن جان و سلامت تن، دستی باید گرفت و باری از دوش برداشت. آمده ایم تا در پیمانی دوباره با خداوند، با دل کندن از زرق وبرق خاک و با پرداخت زکات، جامع عمل بر نیایش های رمضانی خود بپوشیم و دامن رستگاری را به کف آریمو خویشتن را پاک کنیم.

نمی توان اطراف خود را از سفره های خالی، پر دید و غبار بی چیزی را در چهره یتیمان و گرسنگان دید و بر خود نلرزید.

نمی توان لاف بندگی خداوند کریم را زد و دل نگران شکم های از گرسنگی به پشت چسبیده نبود. باید کاری کرد؛ باید مجاهدانه، نان را به سفره های خالی شهر برد که نماز و روزه، بی زکات کاری از پیش نمی برند و نوری نمی آفرینند.

این کلام خداوند است که می فرماید: «مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، یکسان نمی باشند.»همچنین می فرماید: «با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید. اگر بدانید، این برای شما بهتر است.»

 

 

گفت پیغمبر که نفحت های حق

اندر این ایام می آرد سبق

گوش و هش دارید این اوقات را

در ربایید این چنین نفحات را

نفحه آمد مر شما را دید و رفت

هر که را می خواست، جان بخشید و رفت

نفحه دیگر رسید آگاه باش

تا از این هم وانمانی خواجه تاش

 

 

علی خیری

انگار همین دیروز بود که چشم های اشتیاقمان را به پهنه آسمان دوخته بودیم و آمدن ماه نو را انتظار می کشیدیم؛ ماهی که زمین را به آسمان پیوند می دهد و انسان را از تعلقات تن می کَنَد و به حقیقت ایمان نزدیک می کند، ماهی که آدمی را به میهمانی حضرت دوست دعوت می کند و او را بر کنار سفره بی پایان رحمت می نشاند، ماهی که با نور نماز و نیایش و با ریسمان روزه و پرستش و در سایه سار قرآن، تو را از چاه بردگی به ستیغ بلند بندگی می رساند. اینک آن ماه دلربا، آهنگ رفتن دارد و ما مانده ایم با یک دنیا انس و دل سپردگی و رنج تنهایی و بی تابی فراق. باید بسوزیم و بسازیم و چشم به راه آمدنش باشیم، تازه اگر نفسی از عمر باقی باشد و قافله مرگ، ما را با خود نبرد.

آری، مهمان عزیزی که سی روز عطر معنویت و ملکوت را در کوچه پس کوچه های جان ما می پراکند و شهر را مژده آبادانی می داد، انیک آماده رفتن است.

دریغا که ماه رمضان، دامن کشان می رود و دل های شیفته آنان که روزهایش را روزه داشتند و شب هایش را با قرآن و نیایش خوش بودند، با خود می برد.

ماه رمضان می رود و ما حیرانیم که شب قدر را جز در این ماه مبارک در کدام پاره زمان و در کجای روزگاران سراغ بگیریم! چه سخت می گذرد غروب های پس از این تا طلوع رمضانی دیگر!

یادش بخیر قرآن به سر گرفتن شب قدر، زانوزدن کنار سفره افطار، دعای سحر، بی قراری لحظه های اذان.

یادش به خیر روزهای روزه و شب های افطار و اشک های دم سحر.

یادش به خیر سی روز عاشقانه زیستن و سی روز بندگی کردن، سی روز دل سپردن و سی روز سربه زیری محض و اینک وداع با ماه خوبی ها، بدرود با ماه آدم شدن... .

بدرود ای ماهی که پاداش آن بی حساب بود و بخشش آن، بی دریغ.

بدرود ای زمزمه های سحر، ای گریستن های پنهانی و ای جاذبه های قرآنی.

بدرود ای سحرهای قشنگ دعا و لحظه های سبز اجابت.

بدرود ای سجده های حضور و دقایق سرشار از نور.

بدورد ای ماه فراوانی، ای شب های قدر، ای سفره گسترده رحمت.

بدرود ای ماهی که دعا در آن مستجاب بود.

بدرود ای بهترین ماه ها، ای ماهی که به یمن حضور تو، درهای بهشت گشوده بود و درهای دوزخ بسته.

بدرود ای ماهی که توبه و بازگشت را پاسخی جز قبول نبود.

بدرود ای ماه رخسار که دیروز چشم به راه آمدنت بودیم و امروز برای بازگشت دوباره ات، اشک شوق به دامن می ریزیم.

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

شعر

افسوس که ایام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره این ماه مبارک

از دست به یک بار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ

فریاد که زود از سر این گلّه، شبان رفت

شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت

شیرازه جمعیت بیداردلان رفت

بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟

ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت

برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان

آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت

تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت

از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت

با قامت چون تیر در این معرکه آمد

از بار گنه با قد مانند کمان رفت

برداشت ز دوش همه کس بار گنه را

چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

چون اشک غیوران به سراپرده مژگان

دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت

از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب

آنه که به صائب ز وداع رمضان رفت

محمد طاهرزاده

 

نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد

باده خرم عید است که در ساغر شد

روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر

که ببخشند هرآن کس که در این دفتر شد

ساقی از میمنت عید دهد باده صاف

جرعه گیرید چو معشوق به خم رهبر شد

مطربا! نغمه عیدانه زن و دست فراز

که زهر پرده نغزت، هله ای دیگر شد

صد کنم شکر بر این عید که از عرش رسید

صد کشم رشک که ایام صیام آخر شد

فرصتی بود که این تیره دلی صاف شود

بر تشنبه لبان کوثر شد

آتشی بود که در سردی سوزان وجود

دم گرمی شد و در مجمر دل اخگر شد

وای بر ما که از این جام نگیریم لبی

حیف زان آتش اگر سوخت و خاکستر شد

حالی عید شد و رونق می افزون گشت

مستی افزون کند این باده چو پرشکر شد

 

دردا که ماه رحمتِ حق باز هــم گذشت

با آن که لحظه لحظه او مغتنـــــــم گذشت

درهای مغفــــرت به روی ما گشوده بود

مهمانی خدا به وسعت جود و کرم گذشت

شـــب‌های قـــدر او چقــدر باشکوه بود

ساعات غـــرق عفــو گنه، دم‌به‌دم گذشت

بر خرمن گناه من آتش کشــــید دوست

با آن که دیــــد معصیتـــم از رقــــم گذشت

دســــت مــــرا گرفت خـــدا و نجات داد

وقتی ز پا فتــــادم و آب از ســــرم گذشت

ای دل به هوش باش پس از ماه مغفرت

ماهــــی که می‌زدند گنه را قلــــم گذشت

هــــر کس نبُرد بهره از این چشمه زلال

باور کنیــــد زندگــی‌اش در عـــــدم گذشت

در عیـــد فطر خوان کـرم چیده می‌شود

گــــر ماه رحمت و کــــرم ذوالکــرم گذشت

 

 


مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم ؟

 
تا ز رویت گرفته ام روزه / جز به یادت نکرده ام افطار
 

 
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد . . .

 
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد . . .

 
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

 
با خوردن اگر حال تو جا می آید / خوش باش که ایام صفا می آید
آماده به حمله باش در این شب عید / وقتی که صدای ربنا می آید . . .
 

 
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود
عید شما مبارک

 
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک.
التماس دعا

 
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله

 
خدیا ، خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.
آمین

حلول ماه عید و شادی مسلمین است / پایان ماه روزه، برای صائمین است
نشاط و افتخار و شادی و سربلندی / از محک الهی برای مؤمنین است . . .

 
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت / صد شکر که این آمد و صدحیف که آن رفت . . .
 

 
و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم
اللهم عجل لولیک الفرج . . .
 
عید فطر و جشن طاعت بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک

 
دلها همه بهاران شد از شمیم باران / مه رخ نموده امشب در عید روزه داران
هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران / شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران . . .

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:56 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاویری کمتر دیده شده از جنگ ودفاع مقدس 

 

تصاویرکمتردیده شده ازجنگ ودفاع مقدس

ماراضی به جنگ نبوده ونیستیم،لیکن اگرکسی بخواهدتعدی کنددهان اوراخردمی کنیم.امام خمینی رحمت الله علیه

 
جزیزه مجنون ، قهرمانان وطن زیر آتش دشمن ...
 

 عراق 1362 
جزیزه مجنون ، قهرمانان وطن زیر آتش دشمن ...

 

 

 عملیات خیبر، اسفند 1362  
انتقال مجروحین عملیات ...

 عملیات بدر 1363 
انتقال پیکر بی جان قهرمانان وطن به پشت جبهه ...

 

 

 سوسنگرد، حدود 33 سال پیش 
درگیری شهری با دشمن...

 ‎'‎خوزستان ، فکه 1361 عکاس مرتضی اکبری
اطراف جنگل انقر ، محور تیپ قمر بنی هاشم ، عملیات والفجر مقدماتی ...
The Qamar-Bani-Hashem Brigade , around the Anqar woods , Fakkeh , Khuzestan . Operation Walfajr preliminary . February 9 , 1983 . Photo by Murteza Akbari 
@[157244224473554:274:My Hero - قهرمان من] http://fb.com/IrHeroes‎'‎

خوزستان ، فکه 1361

اطراف جنگل انقر ، محور تیپ قمر بنی هاشم ، عملیات والفجر مقدماتی ...

 مردان جاویدالاثر لالجین

شهیدان : به جامه، غلامی جلال، جلیلی و شیرینی

 

مردان در بند...

1365/10/25 بصره

آزاده سرافراز حاج رضا هوشیار که در سن 16 سالگی در عملیات کربلای چهار به اسارت دژخیمان بعثی درآمد در حال انتقال اسیر زخمی...

 

شهید حاج قربان کورش رسول

مسئول تیم شناسایی تیپ انصار الحسین همدان

در سحرگاه پنجم بهمن ماه سال 1363 در برگشت از عملیات شناسایی در منطقه بیشگان عراق بر اثر انفجار مین  والمری و اصابت ترکش به همراه سایر همرزمانش به شهادت میرسد.

 

 

 

شهید شاه حسینی

فرمانده  گروهان تیپ نبی اکرم

بر اثر اصابت ترکش بر پیشانی به جمع  یاران شهیدش می پیوندد.شهیدرجبعلی عسگری بر بالین این شهید بزرگوار در انتظار...

 

شهید جمشید شاه محمدی

در تاریخ1367/5/7 در منطقه چهار زبر در عملیات مرصاد بر اثر  اصابت  مستقیم آرپی چی هر دو پای خود را از دست میدهد و به جمع دوستان شهیدش می پیوندد. 

شهید ابوالفضل مهدوی عباد

در تاریخ1361/1/25 در منطقه  میمک  در درگیری با منافقین بر اثر اصابت تیر قناصه بر سر به شهادت میرسد.

شهید عربعلی به جامه  بر بالین این شهید بزرگوار در انتظار...

 

شهید پرویز اسماعیلی عزت

اولین شهید  شهر لالجین.در 1360/3/6در منطقه غرب سر پل ذهاب بر اثر اصابت تیر مستقیم  به شهادت میرسد.شهید بلال احمد پور دوست صمیمی ایشان بر بالین این شهید بزرگوار در انتظار...

 

شهید اسدالله صحبتی

 

در تاریخ ....در منطقه  غرب به اثر اصابط ترکش  سر به زانوی همرزم خود با لب تشنه با گفتن آخرین جمله خود"اسلام علیک یا عباعبدالله"  با لب تشنه شهادت میرسد.

 

 

 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:55 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

3 1تصویر کمتر دیده شده از عملیات مرصاد

کد خبر: ۴۴۵۶۰۶
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۲
*مادرجنگ برای یک لحظه هم ازعملکردخودنادم وپشیمان نیستیم *امام خمینی رحمت الله علیه
 
 
در قالب یک نمایشگاه مجازی منتشر شد؛
13تصویرکمتردیده شده ازعملیات مرصاد
 
همزمان با سالروز عملیات مرصاد، نمایشگاهی مجازی از اسناد دفاع مقدس ویژه این عملیات برپا شده است. این نمایشگاه حاوی ۱۳ تصویر کمتر دیده شده از عملیات مرصاد است.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، ۲۷ سال پیش در چنین روزی و در حالی که بیش از یک سال از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سامان ملل متحد برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق گذشته بود، عملیات مرصاد با هدف مقابله با عملیات کوری که گروهک منافقین با تصور این‌که پذیرش این قطعنامه ناشی از جدایی ملت و دولت ایران است، انجام داده بودند و خود آن را «فروغ جاویدان» نام نهاده بودند، به منظور مقابله با این گروهک در منطقه اسلام‌آباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد.

تصاویر عملیات مرصاد

منافقین، خوشحال از پیروزی‌‌های مقدماتی و در یک اقدام عجولانه، راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال باطل خود، قصد حرکت به سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را کردند. رادیو منافقین، با ارسال پیام به مردم باختران، از آنها خواست که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی‌بخش مهیا سازند و آماده جذب در گردان‌‌ها و لشکرها باشند.

تصاویر عملیات مرصاد

از آن طرف رزمندگان اسلام در ۳۴ کیلومتری باختران، ناگهان راه را بر ستون‌‌های منافقین می‌‌بندند و واحدهای زرهی رزمندگان، در یک اقدام متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش می‌‌کشند.

تصاویر عملیات مرصاد

پس از مقاومت نیروهای اندک سپاه و بسیج (در حد یک گردان) در دشت حسن‌آباد و زمین‌گیر شدن نیروهای دشمن در پشت ارتفاعات چهار زبر، به تدریج فرماندهی و نیروهای خودی برای آزادسازی مناطق تصرف شده و نابودی نیروهای منافقین، در منطقه متمرکز شدند.

تصاویر عملیات مرصاد

عملیات مرصاد روز پنج‌شنبه ۱۳۶۷/۰۵/۰۶ با رمز یا علی بن ابیطالب (ع) آغاز شد. در آن عملیات، ۳ گردان از تیپ نبی اکرم (ص)، تیپ مسلم و ۱ گردان از ایلام از پشت به اسلام‌آباد حمله کردند. منافقین تصور می‌کردند همانند روزهای قبل، نیروهای عراقی همچنان در این مناطق حضور دارند؛ حال آنکه عراقی‌ها عقب‌نشینی کرده و منطقه در دست نیروهای ایرانی بود. به همین دلیل، نیروهای خودی توانستند به راحتی از این محور وارد اسلام آباد شوند.

تصاویر عملیات مرصاد

پیش از این، نیروهای یکی از گردان‌ها که اهالی اسلام‌آباد بوده و به تمام راه‌های شهر آشنایی داشتند، با نفوذ به داخل شهر، با دشمن درگیر شدند و سازماندهی منافقین را در داخل شهر بر هم زدند. منافقین برای ترمیم ضربات وارده، ۲ تیپ از نیروهای خود را از محور حسن‌آباد فرا خواندند تا با پیشروی نیروهای خودی مقابله کنند.

تصاویر عملیات مرصاد

همچنین، در این عملیات نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) از سه راهی غرب اسلام‌آباد و از پشت پمپ بنزین، دشمن را دور زده و تلفات زیادی بر آنها وارد ساختند.

تصاویر عملیات مرصاد

در اثر پیشروی نیروهای خودی، در ساعت ۲ بعدازظهر، اسلام‌آباد از اختیار نیروهای منافقین خارج شد. در این حال، خلبانان نیروی هوایی با ۱۲۳ سورتی پرواز، مواضع منافقین را در هم کوبیدند. خلبانان هوانیروز نیز با اجرای آتش پر حجم بر روی دشمن، زمینه فروپاشی مواضع منافقین را فراهم ساختند.

تصاویر عملیات مرصاد

بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلام آباد، یگان‌های سپاه پیشروی را به سمت «کرند» آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر، در ساعت ۳ نیمه شب، ۳ فروند هلی‌کوپتر ترابری در «کرند» به زمین نشستند و تعدادی از کادر منافقین و رهبری سازمان را از شهر خارج کردند.

تصاویر عملیات مرصاد

این واقعه، نشانه آشکاری از آغاز شکست منافقین بود؛ چنانکه پس از مدتی با پیشروی نیروهای خودی به سمت کرند و انهدام تانک‌های زره پوش برزیلی منافقین، دشمن هر آنچه داشت پس از ۴۸ ساعت بر زمین نهاده و متواری و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب رانده شدند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند.

تصاویر عملیات مرصاد

در عملیات مرصاد، بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۲۴۰ قبضه خمپاره انداز ۶۰ و ۸۰ میلیمتری و ۳۰ عراده توپ ۱۰۶ میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از ۲۰ تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز ۴۸۰۰ تن گذشت.

تصاویر عملیات مرصاد

در میان کشته شدگان و اسرا، تعدادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپ ها دیده می‌شد. همچنین در این عملیات، نزدیک به ۱۰۰۰ قبضه آر. پی. جی ۷، ۷۰۰ قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.

تصاویر عملیات مرصاد

۱۳ تصویر بالا که تاکنون در آرشیو ملی ایران نگهداری می‌شدند، به مناسبت عملیات افتخارآفرین مرصاد و در قالب یک نمایشگاه مجازی از سوی گروه ارتباطات آرشیوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در وبگاه این سازمان به معرض دید عموم گذاشه شده‌اند.

منبع: مهر
*امریکا هیچ غلطی نمی تواندبکند.*امام خمینی (ره)
 
*ای امریکاازدست ماعصبانی باش وازاین عصبانیت بمیر*.شهیدمظلوم آیت الله دکتربهشتی رحمت الله علیه
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:53 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

منبع: گروه مشاوران جوان شهرداری کاشمر

ترشیز کهن (کاشمر)

ترشیز کهن

 

ترشیز به معنای شهر نیرومند است یا به معنای شهر دارای چهار بخش(دژ) است که به گفته ی حمد الله مستوفی شهر کوچک ترشیز حصاری ((بغایت حصین)) دارد و دارای چهار قلعه ی مستحکم است.

 

ترشیز ناحیه و شهری است ک در قدیم در جنوب غربی مشهد در استان خراسان بوده, امروزه ناحیه ای به نام ترشیز وجود ندارد و ویرانه های شهر در حدود 15 کیلومتری جنوب غربی شهر خلیل اباد باقی است.

 

تاریخچه  ی کاشمر

 

این شهرستان دیر زمانی است با نام عمومی ترشیز شناخته  می شد(قبلآ  سه شهرستان کاشمر_بردسکن_خلیل اباد در کنار هم به عنوان یک شهرستان با مرکزیت کاشمر بوده است) این منطقه بر حاشیه جاده ابریشم واقع شده,از این رو قدمتی به گستره تاریخ دارد.

 

وجه تسمیه کاشمر: کشمر,کشمیر, کیشمار,کشمار,و در بعضی کاخجر به معنی کاج بزرگ که اشاره به همان سرو معروف است. نامهای دیگری را مانند بست,ترشیش,طرثیث و سلطان اباد به ان اطلاق می دهند.برای کاشمر در کتب تاریخی  25نام داده ند.سنبل اصلی این شهر سرو کشمر است که در بسیاری از  کتب از سرو کاشمر به عنوان یک جایگاه اصیل و مهم یاد شده و خواستگاه  حضرت زرتشت, پیامبر ایرانی است( کشمر نام روستایی با برج وبارو واز توابع شهرستان خلیل اباد است) توضیحاتی مختصر در زیر خواهد امد.                                                                           


 
 

 بافت های کاشمر

 

_بافت قدیم و سنتی کاشمر

 

در شمال شرقی این شهرستان هوا سرد و مرطوب و زمستان های ان طولانی است. شمال این منطقه دارای اب و هوای معتدل و قسمت های جنوبی به علت مجاورت با کویر دارای اب و هوای بسیار گرم و ابی شور می باشد.ارتفاعات شمالی این شهرستان از خواف  شروع شده و از شمال تربت حیدریه می گذرد و دارای کوه ها مربوط به دوران  چهارم زمین شناسی  و دارای قله مخروطی اتشفشانی  در شمال قریه ریوش است.

 

1_محلات شهر

 

2_بازار و معبر اصلی

 

3_ارگ شهر

 

4_حصار ارو های شهر و دروازه های ان

 

 

 

بزرگترین و فعال ترین  محله ی کاشمر , شهر کهنه بود , که بیشتر ان در جنوب بازار قدیم و خیابان 17شهریور کنونی  فیض اباد قدیم  قرار داشته است. گرداگرد ان را بارو و خندق فرا گرفته بود.محله شهر نو همان گونه  که از ان پیداست در پی توسعه شهر کهنه بوجود امده  و در مرکز ان مسجد جامع بنا شده است. از نظر بافت وجوه مشترکی با محله شهر کهنه دارد.قطعات زمین در شهر کهنه و نو دارای بافت  منظم و بسیار کوچک و فشرده است.خانه ها بیشتر یک طبقه و دارای صحن حیاط  می باشند. مصالح مصرفی در ان ها خشت خام و اجر با سقف های چوبی و طاق گهواره ای هستند. فشردگی بافت های شهر سنتی از جمله کاشمر علاوه بر پاسخ گویی به شرایط نامساعد اقلیمی مزایای دیگری را  نیز در بر داشته است. از جمله : کاهش قابل توجه شبکه ی ارتباطی  و حمل و نقل شهری ,به حداقل رساندن مصرف انرژی با به کارگیری نیروهای طبیعیت مثل سیستم های  انفعال خنک کنندگی (بادگیرها) استفاده از زمین باقی مانده برای کشاورزی ,پیوندهای اجتماعی. و نهایتآ حفاظت از محیط زیست مجموعه ی  بازار نیز در مسیر  دروازه های مهم شهر یعنی  دروازه ی تربت و سبزوار قرار داشته و بخشی از بافت اصلی شهر را تشکیل    می داده است.

 

 

 

جغرافیا ی کاشمر

 

_موقعیت،حدود و وسعت

 

کاشمر یکی از شهرستان های استان پهناور خراسان است که با مساحت 4370/9 کیلومتر مربع در فاصله ی 217 کیلومتری  جنوب غربی مشهد واقع شده است. شهر کاشمر مرکز این شهرستان و بزرگترین نقطه ی شهری ان در عرض جغرافیایی 14 35 شمالی و 28 58 طولی شرقی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا1052متر است.

 

شهرستان کاشمر, از شمال به شهرستان های  نیشابور و سبزوار , از شرق به تربت حیدریه, از جنوب به گناباد و از غرب به بردسکن محدود می شود.

 

چنانچه استان را از شمال تا جنوب به دو قسمت تقسیم نماییم,شهرستان کاشمر در نیمه ی شمالی واگر استان را به سه قسمت  شمالی, مرکزی و جنوبی تقسیم کنیم, شهرستان کاشمر در خراسان مرکزی قرار میگیرد

جمعیت کاشمر

جمعیت کاشمر در چند سال اخیر رشد چشمگیری داشته جمعیت کاشمر در سال 1375" 160 هزار بوده و امسال 186هزار نفر بوده و پیش بینی میشود پیشرفت چشم گیر خواهد داشت

 

اثار تاریخی ثبت شده توسط سازمان میراث فرهنگی

 

در شهر کاشمر تعداد 12 اثر تاریخی به ثبت رسیده است که 8 اثر در بافت فرسوده  واقع شده و یک اثر نیز دارای حریم بوده که حریم ان در بافت فرسوده قرار می گیرد.

 

1-  باغمزار (ارامگاه سید حمزه)                             1382/3/10    

 

  2- حوض حاج نظام تربتی (بهشیر حاج نظام)                     1383

 

3-  کاروانسرای امین                                                   1383

 

 4- مدرسه حاج سلطان العلما                                         1383

 

 5- مسجد جامع کاشمر                                       1380/12/25    

 

 6-  مسجد حاجی جلال                                                 1383

 

 7- مقبره افتخار التجار                                                1383

 

 8- مقبره سید اسماعیل نبوی                                         1383

 

 9- منزل احمد پناه                                                      1383

 

 

 

ضوابط و مقررات و مؤلفه های معماری مربوط به ساختمان سازی و نماسازی شهری بر حسب انواع بدنه ها و ساختمان ها 

 

انچه امروزه در فضاهای شهری ما به چشم می اید, اشفتگی و اغتشاش در سیمای بصری است که این اشفتگی بیش از هر چیز به سبب بی توجهی معماران به محیط در مقیاسی کلان تر از طراحی یک ساختمان  منفرد است. مقیاسی که ساختمان را به محیط دربردارنده اش پیوند می دهد و ان را همچون جزئی وابسته به کل می بیند. امری که در فضا های شهری معاصر شهرهای ایرانی بدان پرداخته نشده است.پرداختن به این موضوع پرداختن به طراحی شهری است.حرفه ای که پیوند دهنده و ایجاد کننده رابطه میان ابنیه در فضاهای شهری است و در این میان از ابزار های متعدد بهره می گیرد.یکی از این ابزار ها ارائه اصولی کاربردی در امر ساخت و ساز و احترام سازندگان به این اصول است.

 

امری که در گذشته و در رابطه با فضاهای شهری قدیم به صورت امری نانوشته مورد تبعیت سازندگان ابنیه بود و به نوبه خود موجب ایجاد فضاهای شهری گذشته دچار احساس دل اندوهی هستند وبه ان فضاها احساس تعلق بیشتری دارند.

 

 

 

توسعه و گسترش شهر از سال 1347 به بعد بیشتر به صورت افقی و در امتداد خیابان های اصلی شهر در مسیر شرق_غربی و یا شمالی-جنوبی بوده است. شبکه بندی و احداث خیابان های جدید با وجود تبعیت از محدوده ی اراضی کشاورزی به جهت اهمیت دسترسی اتومبیل, بیشتر دارای نظم هندسی هستند ساختمان سازی بیشتر تقلیدی از شیوه های متداول در شهر های بزرگ است ,که عملکردی ضعیف و ناهمگون با دیگر نقاط شهری دارد.این معماری که بر اساس معماری سنتی و بومی منطقه ساخته نشده , جواب گوی نیاز های اقلیمی منطقه نیست . هر چه به طرف شمال پیش می رویم و به اب هوای کوه پایه ای نزدیکتر می شویم . گسترش شهر به ان سمت بیش از سایر نقاط مشاهده می کنیم بیشتر ساکنان این منطقه را کارمندان دولت و شاغلین امور اداری تشکیل می دهند . به عبارتی شهر جدید بخش رشد یافته خارج از شهر قدیمی است که شهر سنتی را احاطه کرده و در اطراف ان گسترش می یابد. این قسمت ها شدیدا با شهر قدیمی در تضاد است . به طوری که شهر جدید در یک ناحیه  بزرگ و به صورت غیر متراکم با خیابان های عریض گسترش یافته است و اغلب بر اساس یک الگوی شبکه ای (شترنجی) انتظام یافته است.

 "کاشمر و استوره سرو کشمر«

<گویند زرتشت ,دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت,یکی در دهکده کشمر و دیگری در دهکده فریومد از روستاهای  توس(طوس)خراسان. به مرور این درخت بلند و سپر و پرشاخ شده و دیدن ان موجب شگفتی بینندگان میشد. چون وصف این سرو ها در مجلس متوکل عباسی ، خلیفه عهد ، بیان شد، او که مشغول به عمارت در جعفریه سرمن رای،مشهور به سامره بود به  خاطرش افتاد که ان سرو را قطع کرده ،به بغداد بیاورند. حکمی به طاهربن عبدالله بن طاهر  ذوالیمینین که ان درخت را قطع کرده در گردونها نهند، شاخهای ان را در نمد گرفته بر شتران بار کرده و برسانند. چون جماعت زرتشتیان از ان اطلاع یافتند،پنجاه هزار دینار طاهر پیشنهاد کردند که درخت را قطع نکند چرا که نشانی است اشکار از بزرگواری زرتشت. عبدالله قبول نکرده به قطع درخت حکم کرد و استاد حسین نجار نیشابوری معمور بریدن سرو شد. دور ان درخت 27 تازیانه وهر تازیانه ارشی و ربع ارشی بوده است . و گفته اند در سایه ی ان درخت ،زیاده از ده هزار گاو و گوسغند قرار می گرفتند.و چون درخت بیوفتاد در ان حدود زمین بلرزید ،به کاریزها و بنا ها خلل راه یافت. و اصناف مرغان بیرون از حد و حصر از شاخسار ان درخت پریدن کردند ؛ چنانکه اسمان پوشیده گشت و مرغان به عنواع اصوات خویش نوحه و زاری می کردند وصدای مختلف در می اوردند.>

 

 

منبع :
برچسب ها : کاشمر ,شهرستان ,شهری ,دارای ,ترشیز ,شمال ,فضاهای شهری ,شهرستان کاشمر ,جمعیت کاشمر ,جنوب غربی ,خلیل اباد,


 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:52 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

آموزش مناسک به آدم: از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

آموزش مناسک به آدم ع)
یکی از مسائل مهم حج آموزش  مناسک واجرای آن است،در باره تعلیم ارکان این عبادت مهم ، به حضرت آدم ع) از امام صادق ع) روایت شده است که فرمودند : هنگامی که خداوند تبارک وتعالی اراده کرد که توبه آدم ع ) را بپذیرد ، جبرئیل را به سوی او فرستا د . جبرئیل عرض کرد : سلام برتو ای آدم صابر بر بلیه (وآزمون خداوند ) وتائب از خطای خویش ، همانا خدوند تبارک وتعالی مرا به سوی تو فرستاده است ،تا مناسک را به شما  بیاموزم و، او می خواهد به وسیله آن توبه شمارا قبول کند ،  جبرئیل دست آدم را گرفت واورا باخود آورد تابه خانه خدا رسیدند ،در این هنگام ابری از آسمان  بر او نازل شد ، جبرئیل گفت : هرجا ابر  سایه اش را بر شما افکنده است باپای خودت خط بکش ، سپس ادامه راه داد تااورا به منی آورد وموضع منی را به اونشان داد وآدم آنرا خط کشید ، وخط حرم را بعد از خط مکان خانه مشخص نمود پس از آن اور ا به عرفات آورد ودر آنجا اورا نگه داشت ،وبه وی گفت : هرگاه خورشید غروب کرد ، هفت مرتبه به گناه خودت اعتراف کن ، وآدم انجام داد لذا این مکان را معرف (عرفات) نامیدند زیرا حضرت آدم ع ) در آنجا  به گناه خودش اعتراف کرد ، این امر در فرزندان آدم سنت شد  ، وآنها به  گناهان خود اعتراف می کنند همانطور  که پدرشان آدم  اعتراف کرد ، واز خداوند عزوجل طلب توبه می کنند همانطور که پدرشان تقاضای توبه  نمود ، پس از آن جبرئیل به وی دستور داد از عرفات کوچ نماید . او از کوه ها ی هفتگانه گذشت وهنگام عبور  به فرمان جبرئیل روی هریک از  آنها تعدادی تکبیر گفت ، تااینکه سر انجام پس از گذشت ثلث شب  به وادی جمع (مشعر الحرام) رسید وجمع بین نماز مغرب وعشا کرد، وبه این جهت وادی مشعررا وادی جمع نامیدند ، ووقت تاخیر نماز در آن شب ودر آن مکان خاص ثلث شب است . سپس جبرئیل به وی دستور داد ، تادر وادی جمع(مشعر ) به خضوع وخشوع به پردازد .واو به شدت خضوع وعبادت نمود تا اینکه صبح شد . وبه او دستور داد ، که بالای کوه جمع (مشعر ) برود وهر زمان خورشید طلوع کرد هفت مرتبه به گناه خودش اعتراف نموده واز خداوند عز وجل هفت بار تقاضای توبه وآمرزش نماید ، آدم نیز طبق دستور عمل کرد ، ودو بار اعتراف شد تااینکه این موضوع در بین فرزندان آدم سنت شود . پس کسیکه عرفات را در ک نکرده لکن جمع را در ک کرده حج او صحیح است . پس از آن آدم از جمع به منی کوچ کرد وهنگامی به منی رسید که ظهر شد.بعد جبرئیل به او امر کرد که دورکعت نماز در مسجد منی بخواند .پس از اقامه نماز جبرئیل به او فرمان داد : برای تقرب به خداوند عزوجل ، قربانی نماید تااینکه خداوند قربانی اورا بپذیرد ، واو بداند که توبه اش پذیرفته شده است ، واین امر در بین فرزندان او سنت گردد ، وحضرت آدم قربانی خود را به درگاه خداوند آورد وخداوند از او پذیرفت ، وآتشی را از آسمان فرستاد و قربانی آدم را فرا گرفت (واین نشانی قبولی قربانی بود) پس از آن جبرئیل به او گفت : همانا خداوند تبارک وتعالی به شما احسان کرد زیرا مناسک را به تو تعلیم داد وبه آن وسیله توبه ات را پذیرفت وقربانیت را قبول کرد ، پس سرخود را تواضعا برای خداوند عزوجل بتراش زیرا قربانیت را قبول کرد ، آدم سرخود را توضعا برای خدوند تبارک وتعالی تراشید. سپس جبرئیل دست آدم را گرفت وبه سوی بیت الله الحرام روانه شدند . در این هنگام شیطان در نزدیکی جمره سر راه آدم ظاهر شد وبه آدم گفت : ای آدم کجامی روی ؟ جبرئیل گفت : هفت عدد ریگ (سنگ ریزه) به او بزن وبا هر سنگی تکبیر بگو ، آدم طبق آموزش جبرئیل عمل کرد وشیطان رفت ، پس از آن در روز دوم ، وسوم ، وچهارم ، موضوع فوق تکرار شد ، وپس از رمی روز چهارم ، جبرئیل به حضرت آدم ع) گفت : تو هر گز بعد از این  اورا نخواهی دید ،وپس از آن اورابه سوی بیت الله الحرام آور د  ودستور داد هفت دور طواف خانه خدا انجام دهد  ، وآدم هفت دور طواف کرد ، وجبرئیل به او گفت: همانا خداوند تبارک وتعالی  به تحقیق، تورا آمرزیده ،وتوبه ات را پذیرفته است وزوجه ات را بر تو حلال گردانیده است .
طواف ملائکه،آدم وحوا
 درمورد چگونگی طواف ملائکه وحضرت آدم وحوا آمده است که : هفتاد هزار از ملائکه ،جهت، حراست خیمه (آدم) از گزند شیاطین متمرد وبرای انس با آدم  به زمین آمده بودند، آنها ، هر روز  وشب  به احترام کعبه وخیمه ،همان طور که در بیت المعمور طواف می کردند ،  مبادرت به طواف نمودند  .چون آدم وحوا طواف ملائکه را دیدند  هم نوای باآنها به طواف کعبه پرداختند وهفت شوط طواف کردند.  

تعداد حج وعمره حضرت آدم ع)
   درمورد تعداد حج وعمره های حضرت آدم ع) روایات متعددو مختلفی وجود دارد وجود دارد یکی از آنها این است که : مردی شامی از مولا امیر المؤمنین ع) سوال کر د :حضرت آدم ع) چند حج بجا آورد ؟پاسخ دادند :تعداد هفتاد حج با پای  پیاده وباقدم های خودشان انجام دادند ،واولین حجی که انجام دادند یک عدد بوم همراه ایشان بود که حضرت را نسبت به  مواضع واماکن آب در بین راه راهنمائی می کرد.  ودر روایت دیگری  از امام باقر ع) نقل شده است که فرمودند :حضرت آدم ع) هزار مرتبه باپای خودش به زیارت این بیت مشرف شده است ، هفتصد مرتبه حج وسیصد مرتبه عمره .  شاید جمع بین این دو روایت این طور باشد که، چون در روایت اول، فرمودند،حضرت آدم ع) را در اولین حجی که انجام دادند ( بومی) جهت مواضع آب راهنمائی می کرد ، همراهی وراهنمائی بوم قرینه ای باشد که بگوئیم  ، برخی از سفر های حج حضرت آدم ع)،خارج از شهر مکه بوده بنابر این می توان گفت: هفتاد مرتبه حج حضرت آدم ع) از خارج  شهر مکه وحتی خارج عربستان بوده است،وبقیه ، حج وعمره ها را از راه ها ی نزدیک تر واطراف مکه یاخود حرم  مشرف شده اند .


منتخبین خداوند از اصناف مختلف 
 هرچند ، همه کائنات وموجودات ، مخلوق خداوند تبارک وتعالی ا ست ولطف رحمت  او نبست به تمامی آنها یکسان است لکن برخی از اشیاء و موجودات برمبنای حکمت وی دارای ویژه گی خاصی آفریده شده اند وجزء برگزیدگان ذات اقدس الهی هستند،در این رابطه  از پیامبر گرامی اسلام ص) نقل شده است که فرمودند :خداوند از هر صنفی چهار تای آنرا انتخاب کرده است ، از ملائکه : جبرئیل،میکائیل،اسرافیل وملک الموت ، واز انبیا ء چهار نفر رابرای شمشیر(جنگ ومبارزه باشمشیر ودرگیری بادشمن) انتخاب نموده است : حضرت ابراهیم ع ) ، حضرت داودع)،حضرت موسی ع) ومن (پیامبر خاتم ص) .واز بیوتات :آدم ونوح وآل ابراهیم وآل عمران رابر عالمیان برگزیده است.واز شهر ها :تین وزیتون وطور سینین وهذاالبلد الامین .یعنی :مدینه وبیت المقدس وکوفه ومکه واز زنها : مریم وآسیه وخدیجه وفاطمه.واز حج:  احرام  وطواف و  قربانی وصدای ناله مردم به تلبیه ،واز ماه ها :رجب وشوال و ذی قعده وذی حجه ، واز ایام:روز جمعه وروز ترویه وروز عرفه وروز قربانی را انتخاب کرده است. 
منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:49 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

پیامک های تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام

امام جواد

تابوتی از نور به آسمان کاظمین نزدیک می‌شد و زمان، زمان وداع عالم خاک با فرزند افلاک بود؛

آری! کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوان‌ترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و این حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده.

و اینک مائیم و ستاره‌های سوخته ای که همچو داغی بر آلاله‌های جوانِ دشت، ریخته اند...

 

آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو                            شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو

  اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم                            گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو

                                                        

     ******

شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را به حضرت رضا علیه السلام و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نمایم.

     ***

امام محمد تقی علیه السلام: آشكار كردن چیزى پیش از استوار شدن، مایه تباهى آن است.

 

مظلوم تر از جواد"ع"بغداد نداشت                            آن مظهر داد ، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم                        از سوز عطش طاقت فریاد نداشت

 

ای جوان‏ترین حجت خدا! تا همیشه ی روزگار، با یاد غم تو، پا به پای امام عصر (عج)، خون خواهم گریست...

 

نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا

روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد

با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود

داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد

                                                

 ***************

حضرت جوادالأئمه علیه السلام: دیدار برادران مایه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسیار اندك باشد .

 

ای باب المراد! رفتی و حال کجاست دستان تسلی بخش، تا مرهم زخم‌های «هادی»ات باشند؟بعد از تو چه کند «علی» در محاصره «معتصم»ها؟ ....

از من گرفته همسر من خورد و خواب را                    زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را

 

     واى از عناد دختر مامون که از جفا                         مسموم کرد زاده‏ ى ختمى ماب را

 

*****

امام جوادعلیه السلام: هركه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود،خداوند او را به همان شخص وامیگذارد.

 

یابن الرضا! بالرضا المرتضی، اشفع لنا عندالله

 

آن روز، بغداد بود و نُهمین خورشید ولایت که غریبانه به همجواری «جد» غریبش می‌رفت؛ به همجواری کسی که تلخی خاطره هایش را زندان های هارون، همواره به یاد می‌آورن...!

برون حجره همه پای‌کوب و دست افشان

درون حجره یکی بود، دست و پا می زد

ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد

ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد؟!

 

حضرت جواد علیه السلام: عزّت مؤ من در بى نیازى او به دیگران است .

 

شهادت جانسوز نهمین اختر امامت و ولایت ، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.

منبع:تبیان


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:48 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

[تصویر:  39040111544260364927.gif]

 

*شهادت مظلومانه   نهمین اخترتابناک آسمان  امامت وولایت حضرت امام

محمد تقى،  جوادالائمه علیه السلام رابه یگانه منجی عالم بشریت  امام

زمان ،مهدی موعود(عج) ونایب برحقش ولی امرمسلمین جهان

ورهبرمعظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

(حفظه الله ) وعموم مسلمانان جهان ،علی الخصوص ملت

شهیدپروروولایت مدارایران اسلامی  تسليت وتعزیت  عرض می  نماییم*

خورشید سپهر عدل و داد است جواد
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد

 

احمداسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:47 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

پیامک های تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام

امام جواد

تابوتی از نور به آسمان کاظمین نزدیک می‌شد و زمان، زمان وداع عالم خاک با فرزند افلاک بود؛

آری! کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوان‌ترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و این حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده.

و اینک مائیم و ستاره‌های سوخته ای که همچو داغی بر آلاله‌های جوانِ دشت، ریخته اند...

 

آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو                            شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو

  اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم                            گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو

                                                        

     ******

شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را به حضرت رضا علیه السلام و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نمایم.

     ***

امام محمد تقی علیه السلام: آشكار كردن چیزى پیش از استوار شدن، مایه تباهى آن است.

 

مظلوم تر از جواد"ع"بغداد نداشت                            آن مظهر داد ، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم                        از سوز عطش طاقت فریاد نداشت

 

ای جوان‏ترین حجت خدا! تا همیشه ی روزگار، با یاد غم تو، پا به پای امام عصر (عج)، خون خواهم گریست...

 

نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا

روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد

با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود

داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد

                                                

 ***************

حضرت جوادالأئمه علیه السلام: دیدار برادران مایه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسیار اندك باشد .

 

ای باب المراد! رفتی و حال کجاست دستان تسلی بخش، تا مرهم زخم‌های «هادی»ات باشند؟بعد از تو چه کند «علی» در محاصره «معتصم»ها؟ ....

از من گرفته همسر من خورد و خواب را                    زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را

 

     واى از عناد دختر مامون که از جفا                         مسموم کرد زاده‏ ى ختمى ماب را

 

*****

امام جوادعلیه السلام: هركه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود،خداوند او را به همان شخص وامیگذارد.

 

یابن الرضا! بالرضا المرتضی، اشفع لنا عندالله

 

آن روز، بغداد بود و نُهمین خورشید ولایت که غریبانه به همجواری «جد» غریبش می‌رفت؛ به همجواری کسی که تلخی خاطره هایش را زندان های هارون، همواره به یاد می‌آورن...!

برون حجره همه پای‌کوب و دست افشان

درون حجره یکی بود، دست و پا می زد

ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد

ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد؟!

 

حضرت جواد علیه السلام: عزّت مؤ من در بى نیازى او به دیگران است .

 

شهادت جانسوز نهمین اختر امامت و ولایت ، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.

منبع:تبیان


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 :هروله

riix_1_112.jpg

هروله

،بخشی ازعمل سعی است ،اما همراه باتلاش بیشتر ، عملی شبیه دویدن، در مورد علت هروله ازامام صادق (ع) نقل شده است که: فرمودند :در آن وادی ابلیس بر ابراهیم( ع) وارد شد جبرئیل به ابراهیم (ع) دستور داد با او شدید  رفتار  کن .ابراهیم( ع ) شدید برخورد کرد واز وی فرار نمود ،  واین عمل یعنی هروله سنت شد. 
وبه عبارت دیگر هروله ،دویدنی است به امر خداونددرقسمتی از محل سعی،باقصد تقرب به او،مکانی که، با علامت خاص وچراغ سبز، مشخص شده است  ،یعنی سعی مضاعف ،جهت رفع تکبر ولابد باخواص فراوان تراز سعی عادی ومعمولی ،همانگونه که از امام صادق( ع) نقل شده است که ، فرمودند :برای خداوند عز وجل هیچ عبادتی دوست داشتنی تر از موضع  سعی نیست . زیرا هر جبار عنید ی در آنجا ذلیل می شود.      
جهت تقریب ذهن می توان در قالب مثالی این چنین بیان کرد :گاهی مجلس مهم وباعظمتی توسط یکی از مقامات عالی برپا، می شود ،تعدادی از بزرگان ومسؤلین درآن محفل شرکت می کنند، هرکسی جایگاه خاص خودش را دارد ،وبرحسب مسؤلیت های اجتماعی ، برای خویش شؤناتی قائل است، وصاحب مجلس عرفا نمی تواند به بزرگان  وشخصیت های حاضردستوری دهد که در آن مجلس کاری انجام دهند ،از باب مثال به یک رئیس جمهور یاوزیر بگوید بدو برو ظرف هارا بیاور ،یا بدو برو لیوان هارا بیاور، یا بدو فلان کار  را انجام بده  ، نوعا هم چنین اتفاقی نمی افتد ، و اگر کاری هم داشته باشد به صورت تقاضا وخواهش بیان می کند ، لکن به کسی که شأن او نزد صاحب خانه مهم نیست یااصولا شأنی برای او قائل نیست هرچند آن فرد برای خودش شؤناتی داشته باشد، همانند فرزند کوچک خودش هرچند مهندس یادکتر باشد یا مسؤلیتی داشته باشد، یاکسی که مأمور پذیرائی است، می گوید بدو برو ظرف هار ا بیاور ،بدو برو قاشق هارابیاور ،بدوبرو آب خوردن بیاوروامثال آن ، و اطاعت از دستور ودویدن برای انجام وظیفه  همراه با غرور وتکبر نمی سازد ،تکبر فقط زیبنده خداوند است ،وبقیه باید عبد وذلیل باشند ،ودر درگاه او همه مساویند،حال پرودگار حکیم، مردم را به حج فراخوانده است ، اقوام وملل مختلفی پاسخ مثبت داده ، و در این کنگره عظیم شرکت کرده اند وسایل شکستن غرور وتکبر رابرای همه فراهم نموده است ومیقات راجلوه گاه حضوروریزش مظاهر مادی آنها قرار داده است ، آنچه را در دنیا موجب مباهات وتکبر است اعم از کفش وکلاه ولباس وعطر وسلاح و مرکب سرپوشیده وسایر زیور آلات ، از آن ها دور ساخته است، سربرهنه وپابرهنه ،اشک ریزان و لبیک گویان وارد حریم کعبه شده وبر گرد خانه اش طواف کرده اند ،نماز خوانده وسر بر آستان بندگی اش سائیده اند ،باید آنهارا به مرحله دیگری ، به صورت میدانی فراخونی کرد ممکن است کسی هنوز در خیال خام خودش به عنوان شخصیت بزرگ یامسؤل بلند پایه یا رئیس جمهور یک کشوربرای خودش غرور کاذبی قائل باشد ، وخداوند می خواهد بفرماید تو هرکه هستی در درگاه ما بنده ای ضعیف وذلیلی بیش نیستی،اگر، آیه  اللهی ، رئیس جمهوری،  وزیری ،ارتشبدی ، سپهبدی ، سرلشکری،سرتیپی ،   استانداری ، فرمانداری ، وکیلی ، بازاری هستی و..... باید در درگاه خداوند ، ذلیل وخوار باشی ،غرورت را بریز ، تکبرت راکنار بگذار ، مطیع محض باش،همانند بچه ای  در برابر پدر ،عبدی دربرابر مولا ، بی ریا وبی تکبر خدمت کن،اجرای دستور نما، تمرین کن تا عادت شود، تلاش کن، سعی کن ، مبادا یادت برود تکرار کن ،هفت بار تمرین کن  عزت تو در این است ،خاضع باش،خاشع باش ،تکبر نکن ،تو مخلوقی ،بنده ای .بدو ، به امر او بدو، هروله کن

منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
شهیدی که غرور آمریکایی ها را شکست

 چند خط از زندگی نامه شهید نادر مهدوی

شهید نادر مهدوی در خرداد ماه سال ۴۲ در شهرستان دشتی بوشهر به دنیا آمد، هرچند نام ابتدایی او حسین بسریا بود اما بعدها به نادر مهدوی تغییر یافت .شهید نادر مهدوی ازسال های اولیه تشکیل سپاه پاسداران وارد این نهاد مردمی شد و پس از خدمت در سپاه اهواز و جم به فرماندهی عملیات سپاه خارک منصوب شد. شهید نادر مهدوی پس از طرح اعزام «لبیک یا امام» گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود فرماندهی این گروهان دریایی را برعهده گرفت. شهید مهدوی پس از آن ناوگروه دریایی ذوالفقار وابسته به منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران را راه اندازی کرد و تا زمان شهادت، فرماندهی این ناوگروه را برعهده داشت.

شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌ راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد که معروف ترین آن زدن کشتی بریجتون بود.

شهید نادر مهدوی

شهید مهدوی و داستان انهدام بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ

در سال های پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین، و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالی رتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردار شهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید. در پی این حماسه مرحوم حاج سید احمد خمینی به شهید مهدوی می گوید که دل امام را شاد کردید.

 

کشتی بریجتون

کشتی بریجتون

نمایی از بازتاب های جهانی زدن کشتی بریجتون توسط شهید مهدوی و همراهان

واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیر گذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. اگر از مجموعه گزارشات و یادداشت های روزنامه ها و مطبوعات بگذریم تنها نام بردن از کتاب های جنگ تانکرها و کتاب «در داخل منطقه خطر» نوشته «هارلد وایس» که در آن به بررسی انهدام کشتی بریجتون پرداخته اند کافیست.

شهید نادر مهدوی

تصویر رو جلد کتاب tanker war

شهید نادر مهدوی

تصویر روی جلد کتاب in side the danger zone

شهید نادر مهدوی

دکتر عباسی: متاسفم از جامعه هنری که شهید نادر مهدوی را نمی شناسند

دکتر حسن عباسی [رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز] در مجموعه جلسات آموزشی سینمای استراتژیک در نقد سریال آمریکایی جریکو در فرهنگسرای ارسباران درباره شهید نادر مهدوی می گوید که: امیدوارم یک کسی جرأت ساخت فیلم سینمایی شهید نادر مهدوی را داشته باشد و هنوز از مادر زاییده نشده کسی که بتواند فیلم شهید نادر مهدوی را بسازد، تصور کنید که  تعدادی از جوانان بوشهری و آدم های روستایی با همان لهجه های رئیسعلی دلواری، نه واقعا تصور کنید که با یک قایق کوچک بروند در مسیر عظیم ترین اسکورت دریایی تاریخ که ۷۲ ساعت شبکه سی ان ان پخش مستقیم کرد که بریجتون رد شد و جمهوری اسلامی این را نتوانست بزند و این  بچه ها با سطح سواد سوم راهنمایی زدند. متاسم از جامعه هنری و هنرمندان که ما باید بیاییم اینجا بنشینیم و این نکات را بگوییم.

شهید مهدوی چگونه شهید شد؟

در عصر روز پنجشنبه‌ مورّخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی، با استفاده از دو فروند قایق بعثت و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بی‌سیم در دست «نادر» جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت، شروع به تیراندازی می کنند. سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همه وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند پس از بیست دقیقه رزم جانانه زنده به چنگال دشمن می‌ افتند. پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌ نماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌ های وحشیانه دشمن قرار می‌ گیرد و سینه‌ اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌ شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌ رسد.

بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطان‌نشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.

 جنازه مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزب‌الله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت.

 شهید نادر مهدوی

وصیت‌ نامه سردار شهید نادر مهدوی

… برادرانم اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد، بیایید تا خودمان را آماده جان فشانی کنیم. پدر و مادر عزیزم، امروز حسین زمان روح خداست…
اینها می‌ خواهند ما را به وسیله کشتن بترسانند اما اماممان چه خوب گفت که ما مرد جنگیم و از کشته شدن نمی‌هراسیم و مرگ را با جان و دل می‌خریم برای ما یکسان است که مرگ به جانب ما بیاید و یا ما به جانب مرگ برویم.
پدرم اگر من شهید شدم بالای تابوتم بایست و دست به سوی پروردگار خویش بلند کن و بگو از ۲ فرزندم یکی به تو اهدا کردم فرزند مرا جزء شهیدان قرار بده… مادرجان خیلی دلم می‌ خواهد بار دیگر برگردم و در آغوش باز و گرم تو قرار گیرم و مهر مادریت را احساس کنم، ولی خدا و اسلام را از تو عزیزتر می‌ دانم.
برادرجان موقعی که خبر مرگ من را شنیدی خدا را به یاد آور و با دو دست خود مرا دفن کن مبادا لباس سپاه را از تنم دربیاورید مرا همانطوری که هستم دفن نمایید خون های روی بدنم را هم پاک نکنید تا با بدن خونین خدای خود را ملاقات کنم. به امید پیروزی اسلام و مسلمین و سلامتی امام خمینی بت‌شکن وصیت‌ نامه را پایان می دهم.
خداحافظ  … نادر مهدوی

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  ] [ 10:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 75 :: 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4070584 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب