کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
کد خبر: ۵۹۲۳۱۹
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۴
خاطره جالب یک سردار سپاه از شهید مدافع حرم 
 
 
سردار اسداللهی: آقا مهدی چند روز پیش نزد من آمد و خودش را معرفی کرد و گفت من بیدی هستم. خندیدم و گفتم: اما استوار و بدون هیچ لرزی آماده ی رفتن هستی.
به گزارش مشرق، با حضور ده‌ها هزار نفر از روزه داران منطقه 15 تهران مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم مهدی بیدی در شهرک مسعودیه درحالی برگزار شد که خیل عظیمی از مردم قدرشناس این منطقه از ساعت ها قبل منتظر رسیدن پیکر این شهید در خیابان اصلی شهرک تجمع کرده و با مشاهده آمبولانس حامل جنازه شهید مهدی بیدی با فریاد یا حسین (ع) و یا زینب از وی استقبال کردند.

برنامه وداع با این شهید مدافع حرم ساعت 8 صبح با حضور همرزمان و رزمندگان لشکر عملیاتی 27 حضرت محمد رسول الله(ص) در حسینیه شهدای گمنام پادگان شهید سلیمانی نیز با شکوه خاصی برگزار گردید.

در این مراسم سردار حسین اسداللهی فرمانده لشکر27 ضمن بیان خاطره ای از بسیجی شهید بیدی اظهار داشت: آقا مهدی چند روز پیش نزد من آمد و خودش را معرفی کرد و گفت من بیدی هستم. خندیدم و گفتم: اما استوار و بدون هیچ لرزی آماده ی رفتن هستی. و واقعاً او همچنان که سال ها پیش در جبهه های نبرد حق علیه باطل استوار و مقاوم جنگید در دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیز مردانه مبارزه کرد و به آنچه آرزویش بود رسید.

وی افزود: دشمنان ما می گویند گزینه های مختلفی روی میز دارند، آن ها هر ترفندی که می خواهند و هر گزینه ای که دوست دارند رو کنند همچنان که سال هاست برعلیه نظام ما توطئه می کنند اما بدانند ما با نثار خون خودمان همه ی این گزینه ها را باطل می کنیم ،خط سرخ شهادت و رسیدن به این وصال آرزوی همه ی ماست و هرگز نخواهیم گذاشت به حریم ولایت جسارتی بکنند.

دلاور بسیجی و رزمنده دفاع مقدس و مدافع حرم آل الله (علیهم السلام)مهدی بیدی 28 خرداد طی یک عملیات مستشاری در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش بنا بر وصیت خودش پس از تشییع در سبزوار در روستای بید شهرستان جوین به خاک سپرده خواهد شد.

 
منبع: فارس

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 4:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

شهید مصطفی چمران به روایت تصاویر

خبرگزاری فارس: شهید مصطفی چمران به روایت تصاویر

۳۱ خرداد ماه، سالروز شهادت مصطفی چمران، معاون نخست‌وزیر دولت موقت، وزیر دفاع، نماینده مجلس اول، نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم است.

 

به گزارش خبرنگار تاریخ ایرانی، چمران در 31 خرداد 1360 در مسیر دهلاویه به سوسنگرد در حالیکه از مناطق عملیاتی بازدید می‌کرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. او یک روز قبل از شهادت خود در اهواز و در جلسه شورای عالی دفاع برای آخرین بار شرکت کرد و پس از آنکه خبر شهادت ایرج رستمی، فرمانده نیروهای دهلاویه را شنید به سرعت فرد دیگری را برای فرماندهی انتخاب و برای معرفی او عازم مناطق عملیاتی شد که در همین مسیر به شهادت رسید.

1-شهید دکتر مصطفی چمران در دوران حضور در لبنان

2- شهید دکتر مصطفی چمران درکنار برخی پرسنل نیروی هوایی دردیدار با امام خمینی درجماران

3 ـ شهید دکتر مصطفی چمران درحاشیه مجروحیت در جبهه های جنگ

 

4. دیدار مهندس مهدی چمران با مرحوم حاج سید احمد خمینی  پس از شهادت برادرش

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 4:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 1
 

 

 میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک ...
 

 

 
 
شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون
نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن
از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم

چون نبی معجز شق القمر آورده برون

میلاد با سعادت امام حسن مجتبی 
 
(علیه السلام)  رابه  مهدی
 
موعودامام زمان (عج) و نایب
 
برحقش ولی امرمسلمین جهان مقام
 
معظم رهبری حضرت آیت الله
 
العظمی امام خامنه ای عزیز(حفظه
 
الله)وعموم مسلمانان جهان ،علی
 
الخصوص ملت
 
 
شهیدپروروولایتمدارایران
 
اسلامی تبریک وتهنیت
 
 
عرض می نماییم.
 
احمداسماعیلی کریزی

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 4:16 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
خاطرات سفرهای تبلیغی (15) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

ترحیم یکی از خوانین محل

 

 

 

 

(قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ) تعدادی از عشایر ایل قشقائی نیز در روستای مورد نظر و مناطق اطراف آن سکونت داشتند. خیلی هم مورد احترام اهالی و حکومت وقت بودند در همان دهة اول ماه رمضان یکی از خوانین بزرگ آنها مرحوم شد. فردای آن روز همه اهالی محل از زن و مرد جهت شرکت در محل ترحیم آماده شدند. اینجانب نیز در جمع اهالی محل آماده شدم. محل استقرار آنها دره‌ای خوش آب و هوا بود که حدوداً ده کیلومتر تا روستا فاصله داشت. در جمع اهالی روستا وبا ماشینهائی که مربوط به همان خوانین بود، جهت عرض تسلیت به اردوگاه خوانین وارد شدیم. ماشینها‌ی فراوانی از قبیل تویوتا‌ها‌ی کمک دار و... چشم همه را خیره می کرد. بیش از ده‌ها چادر بزرگ و کوچک سراپا بود. درون برخی از چادرها در آن دل بیابان شاید بیش از پانصد میلیون ریال به پول امروز: وسائلی از قبیل یخچال و فریزر و قالی دستباف و امثال آن وجود داشت. همرا ه با موتور برقهای مجهز که برق آنجا را تامین می کرد. بیش از دهها نوع غذا آماده کرده بودند. بوی دود کباب و سیخ کشیدن جگر و آماده نمودن کلّه پاچه، همه جا را فرا گرفته بود، شاید روزانه بیش از یک وانت دستمال کاغذی (با اینکه در آن زمان خیلی مرسوم نبود) مصرف می‌شد.

انواع میوه‌ها را ردیف چیده بودند. در خیمه ی برادرخان که بزرگ قبیله بود، علاوه بر همه اینها منقل و بافور و تریاک ناب نیز زینت بخش مجلس بود و تعدادی از نیرو‌ها‌ی ژاندارمر‌ی و فرما نده مربوطه که برای عرض تسلیت به دیدار خان آمده بودند، در کنار منقل همراه با شخصیتهای طراز اول منطقه، چشم را خیره می‌کرد. شاید بیش از یکصد گوسفند ذبح کرده بودند. آن دره، شهر بزرگی شده بود با ‌تراکم بالای جمعیت. هر قبیله‌ای با تعدادی گوسفند و با ماشینهای متعدد و با نواختن ساز و دهل‌های عشایری و محلی و بقول خودشان آهنگ متناسب با عزا به این جمع می‌پیوستند. تعداد زیادی از فرزندان این خوانین تحصیل کرده امریکا و اروپا بودند، که به این مراسم و محفل سوگواری آمده بودند و در بین این همه جمعیت، تنها وتنها، من طلبه جوان. غریب و پر شوری بودم که از این مسائل و اوضاع و احوال رنج می‌بردم و بشدت ناراحت بودم. زیرا قوانین خدا و حرمت ماه مبارک رمضان را بر باد رفته می‌دیدم. تقاضا کردم در یکی از چادر‌ها سخنرانی کنم. پذیرفتند. موقعیت خوبی بود. بر کرسی خطابه نشستم: پس از حمد ثنای خداوند گفتم: آقای خان مرد و به راه خودش رفت. لکن شما که زنده هستید. چرا اینطور عمل می‌کنید؟ یک سخنرانی نسبتا تندی ایراد کردم و با استفاده از آیات و روایا ت. مطالبی در خصوص مرگ، قبر، قیامت، حساب و کتاب اعمال، بهشت و جهنم بیان نمودم. پس از آن جهت خداحافظی به چادر برادر خان که مرحوم شده بود و در شرایط فعلی بعنوان بزرگ قبیله و خان جدید محسوب می‌شد و صاحب عزا بود، آمدم. ایشان از جایش بلند شد و احترام کرد و مأمورین ژاندارمری نیز به احترام وی بلند شدند. من دست خان را محکم در دست گرفتم و همانطور سر پا حدود ده دقیقه در خصوص حرمت ماه رمضان و تخطئه این مراسم صحبت کردم. سپس منطقه را ترک کردم. البته آنها ظاهرا ناراحت نشدند و این سخنرانی و صحبتهای تند مرا دلسوزانه و منطبق با واقعییت ارزیابی کردند و مصر بودند، که یک شب دیگر به آنجا بروم. من هم قول دادم که شب عید فطر را به آنجا بروم. شب عید فطر دوباره در جمع آنها حاضر شدم. این مرحله مهمان غریبه‌ای نداشتند و همه افراد خودشان بودند. پسر‌ها، دختر‌ها، برادر و خواهران و اقوام نزدیک خان همه در یک چادر بزرگ جمع شده بودند. البته می‌دانیدکه وجود روحانی در بین یک جمع اینطوری چیز عجیبی بود، مخصوصاً این دختر و پسر‌های تحصیل کرده در خارج و بیگانه با روحانیت و بعضاً مبانی دینی. دور من جمع شدند و سئوالاتی متعدد‌ی را مطرح کردند و منهم آنها را پاسخ دادم. در خصوص نماز، روزه، حجاب وسایر حلالها و محرمات. البته زنهای قدیمی حجاب سنتی عشایر را داشتند، لکن زنهای متجدد مانند بقیه افراد جامعه بی‌حجاب بودند. تقریبا موقعیت خوبی برای تبلیغ شد و فردای آن روز برگشتم و سفر به پایان رسید.


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 4:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
  1.  
  2.  
  3. گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیر،قوه قضاییه وانقلاب اسلامی
  4.  
  5.  
  6.  
  7.  
  8.  
  9.  
  10.  
  11.  
  12.  
  13.  
  14. باسمه تعالی
  15.  
  16.  
  17.  
  18. برادرگرامیم جناب آقای...
  19.  
  20. مدیرکل /ریاست سازمان محترم .... خراسان ....
  21.  
  22.  
  23.  
  24.  
  25.  
  26.  
  27. باسلام واحترام
  28.  
  29.  
  30.  
  31. پس ازحمدخداوندوسلام وصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
  32.  
  33.  
  34.  
  35. ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای شما وهمه خدمتگزاران صدیق وشایسته نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وگرامیداشت یادوخاطره بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره)،یادگاران امام،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس ،و شفای عاجل جانبازان معزز و آرزوی طول عمر با عزت و برکت برای مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) وباتوجه به سالروزفاجعه هفتم تیروشهادت آیت الله دکتربهشتی و72تن ازیاران صدیق،شایسته ووفادارحضرت امام(ره)وعرض تبریک هفته قوه قضاییه،خواهشمنداست دستورفرماییدنسبت به درج گزیده ای ازبیانات حضرت امام ورهبرمعظم انقلاب وشهیدمظلوم آیت الله دکتربهشتی بشرح ذیل الذکردرسربرگ مکاتبات اداری اقدام نمایند.
  36.  
  37.  
  38.  
  39.  
  40. بیانات حضرت امام خمینی (ره)در خصوص فاجعه هفتم تیروقوه قضاییه
  41.  
  42.  
  43.  قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند.
  44.  
  45.  
  46.   قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند. کشور را می­تواند نجات دهد.
  47.  
  48. در اجرای حدود نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.
  49.  
  50.  
  51. این تفاله های شیطان ، 72 تن از شخصیت های مبارزه ما را کشتند .
  52.  
  53. بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود
  54.  
  55.  
  56. ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد .
  57.  
  58. من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد، متدین، علاقمند به ملت ، علاقمند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم .
  59.  
  60. مراتب فضل و تفکر و تعهد شهید بهشتی بر من معلوم بود .
  61.  
  62.  
  63.  
  64. بهشتی یک ملت بود برای ملت ما .
  65.  
  66.  
  67. آن فاجعه غمناک (هفتم تیر) و شهادتهای پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید .
  68.  
  69.  
  70.  
  71.  
  72. شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام می داد؛ تولید انرژی می کرد، کار راه می انداخت، پیش می رفت و فکر تولید می کرد."
  73. «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»
  74.  
  75.  
  76. * آنچه من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور است."
  77.  
  78.  
  79. من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد, متدین, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور برای جامعه خودمان می دانستم."
  80.  
  81.  
  82. امروز، هم حادثه هفتم تیر زنده است، هم بهشتی زنده است." *
  83.  
  84.  
  85.  
  86. آنقدری که من آنها را می شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی (ره) است."
  87.  
  88.  
  89.  
  90. شهید بهشتی پایه گذار ومعمار نوین قضایی کشور است."
  91.  
  92.  
  93.  
  94. از تظاهر و ریاکاری و از کارهایی که خلاف صمیمیت و خلوص است شدیداً روی گردان بود."
  95.  
  96.  
  97.  
  98. بیانات مقام معظم رهبری در خصوص فاجعه هفتم تیروقوه قضاییه
  99.  
  100.  
  101.  
  102. شهید بهشتی از دیدگاه مقام معظم رهبری
  103.  
  104.  
  105.  
  106.  
  107. حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست .
  108.  
  109.  
  110. حادثه هفتم تیر سال های سال این انقلاب را بیمه کرد .
  111.  
  112.  
  113.  
  114. تکلیف اصلی قوه قضائیه اقامه قسط و عدل می باشد .
  115.  
  116.  
  117.  
  118. حادثه هفتم تیر نه تنها به خاموش شدن انقلاب نیانجامید بلکه به واسطه آن انقلاب اوج گرفت و مردم مصمم تر و صفوفشان مستحکم تر شد .
  119.  
  120.  
  121.  
  122. حادثه هفتم تیر باعث فروزانتر شدن شعله انقلاب و استحکام صفوف مردم شد .
  123.  
  124.  
  125. مرحوم آقاى بهشتى رضوان‏ ا...‏علیه ‌یک عنصر قو ی ، مستحکم و به شخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.
  126.  
  127.  
  128.  
  129. شخصیت ایشان و نقاط برجسته ‏اى که در ایشان ‏(شهید بهشتى‏) وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد ، فراموش نخواهد شد.
  130.  
  131.  
  132.  
  133. مرحوم شهید بهشتى ، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبارز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.
  134.  
  135.  
  136.  
  137. ـ شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.
  138.  
  139.  
  140.  
  141.  
  142. شهید بهشتی پیشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامی در کشور بود.
  143.  
  144.  
  145.  
  146. حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست."
  147.  
  148.  
  149.  
  150. ویژگی خاص ایشان به کارگیری عقل، سرعت و دقت جمع بندی مسایل بود *
  151.  
  152.  
  153.  
  154.  
  155. قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است.
  156.  
  157. حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجا و مأمن مردم به حساب آید.
  158.  
  159. تکلیف اصلی قوه قضائیه عبارت از اقامه قسط و عدل است.
  160.  
  161. کسی که احیاناً فاسد و بدخواه و کج­دست باشد نمی­تواند در این قوه {قضائیه} باشد.
  162.  
  163. دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه وظیفه قوه قضائیه است
  164.  
  165. هر چه ممکن است سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی­تر کنید.
  166.  
  167. قوه قضاییه از ارکان کشور است تضعیف این قوه جایز است.
  168.  
  169.  
  170.  
  171. گزیده سخنان شهید بهشتی در مورد انقلاب اسلامی
  172.  
  173.  
  174.  
  175.  
  176. ما پیروان حسین(علیه‌السلام) مرگ خونین را بر زندگی ذلت‌بار با یزیدیان ترجیح می‌دهیم.
  177.  
  178.  
  179. امیدوارم ملت خوشحال باشد که در نظامی زندگی می‌کند که اگر از رئیس جمهور شکایت داشت، دستگاه قضایی همانگونه عمل می کند که از یک فرد عادی شکایت داشت.
  180.  
  181.  
  182. تا زنده‌ایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپایی‌اش نمی‌شویم.
  183.  
  184. ما شیفتگان‌خدمتیم، نه تشنگان قدرت.
  185.  
  186. من هر لحظه منتظرم که تیری برقلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.
  187.  
  188. ‌ما راست قامتان، جاودانه تاریخ خواهیم ماند.
  189.  
  190. ملت ایران در برابر یزیدیان راهی را می‌رود که حسین (ع)رفت.
  191.  
  192. انقلاب کفر ستیز و ظلم ستیز ما با هیچ قدرت سلطه‌گر نمی‌تواند ازدر سازش در آید.
  193.  
  194. ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم یاری خدا، تضمین شده است.
  195.  
  196. مرگ بر آمریکا، مرگ بر سازشکار.
  197.  
  198.  
  199.  
  200.  
  201.  
  202. به امیدپیروزی شیفتگان خدمت برتشنگان قدرت
  203.  
  204.  
  205.  
  206.  
  207.  
  208.  
  209.  
  210. احمداسماعیلی کریزی
  211.  
  212.  
  213.  
  214. دبیرخانه،امورایثارگران،روابط عمومی اداره کل،سازمان
  215.  

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 4:02 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۳۴۲۸۸۳
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۶
تعداد بازدید: ۱۱۰۱۳
 
برترینها*
 
 
 
عكسی متفاوت از سيدحسن خمينی 

 

 
 
 
عكسي متفاوت كه سيد حسن خميني در صفحه شخصي اش در اينستاگرام منتشر كرد.
 
 
 
برترین ها:‌ عكسي متفاوت كه سيد حسن خميني در صفحه شخصي اش در اينستاگرام منتشر كرد.
 
عكسی متفاوت از يادگار امام
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:42 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

گزارش

 

"شهر موشکی سپاه" چگونه آمریکا را از حمله نظامی منصرف می‌کند؟+ تصاویر
جانباز مدافع حرم می‌گوید: این احترام و ادبی که مردم خرج می‌کنند برای شخص من نیست، این احترام مسلماً برای مقاومت است. چون به سمبلی از بچه‌هایی تبدیل شدم که در سوریه مقاومت می‌کنند. مردم حتی اگر دستشان نرسد برای این جبهه کاری بکنند، اما تکریم می‌کنند.
"شهر موشکی سپاه" چگونه آمریکا را از حمله نظامی منصرف می‌کند؟+ تصاویر

واژه پیشرفت برای کشورهای در حال توسعه‌ای همچون ایران، جز مقوله های پراهمیت به حساب می آید؛ چرا که نشانه توسعه یافتگی یک کشور پیشرفت آن در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و ... است.

در همین راستا، نکات کلیدی بیانات رهبر معظم انقلاب "حضرت آیت‌الله خامنه‌ای" طی 27 سال گذشته حول محور چگونگی توسعه و پیشرفت کشور بوده است.  در سال‌های اخیر با مطرح کردن موضوع اقتصاد مقاومتی، نگاه توسعه درون‌گرا و ارائه الگوی ایرانی اسلامی، مولفه‌هایی را نیز برای چنین راهبردی بیان کردند. برخی از مولفه‌هایی که می‌توان در 11 مورد ذکر کرد به شرح ذیل است:


1- پیشرفت حقیقی سه مولفه دارد:

الف) حفظ خصوصیات انقلابی
 
ب) حفظ حرکت جهادی

ج) حفظ عزت و هویت ملی

2- دنبال کردن الگوی پیشرفت ایرانی- اسلامی، پیشرفت واقعی

3- پیشرفت همه جانبه در دو بخش؛

الف) بخش ابزاری (علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ و ...)

ب) بخش حقیقی  (سبک زندگی)

4- دوری از فردمحوری

5- تقویت زبان ملی، هویت اسلامی و مدل‌سازی

6- عمومی بودن و تضمین استقلال کشور

7- بحث نظری لازمه تدوین نسخه درست پیشرفت

8- عشق به معنویت، تضمین‌کننده پیشرفت واقعی

9- عدالت، یکی از ارکان اصلی الگوی پیشرفت اسلامی

10- پیشرفت در عرصه اندیشه‌ورزی، در درجه اول اهمیت

11- لزوم رعایت جدا نبودن دنیا و آخرت از هم، در الگوی پیشرفت




**ایران صادر کننده تسلیحات به بیش از 50 کشور جهان

همان طور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند پیشرفت حقیقی بایستی دارای مولفه‌هایی همچون حفظ خصوصیات انقلابی، حفظ حرکت جهادی، حفظ عزت و هویت ملی باشد. به عبارتی پیشرفت حقیقی پیشرفتی است که عمیق و متکی به پایه‌ها و استوانه‌های محکم داخلی باشد.

 

دقت حیرت‌انگیز موشک‌های غول‌پیکر

 

 از جمله مصادیق این موضوع می‌توان به ساخت و تولید انبوه تسلیحات نظامی با اتکا به توان داخلی در حوزه دفاعی و نظامی در کشور اشاره کرد. استفاده ترکیبی از فناوری‌های نوین الکترونیکی و سازه‌‌سازی و همسویی برنامه‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران با دانش و تکنولوژی علمی روز باعث شده تا ایران در زمینه‌های نظامی، ساخت و تولید انبوه تسلیحات نظامی از جمله انواع موشک‌های دوربرد، تانک و موشک های زره بتواند به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل شود و اکنون به بیش از 50 کشور جهان تسلیحات نظامی صادر کند.

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ هشت ساله علیه ایران از سوی استکبار جهانی؛ صنایع دفاعی نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت. در مرداد ماه 1368 با ادغام وزارتخانه‌های دفاع و سپاه، وزارتخانه واحدی به نام «وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح» تشکیل شد؛ وزارتخانه‌ای که با همکاری بخش صنعتی کشور وظیفه تولید تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح را عهده‌دار شد.

هر چند جنگ تحمیلی خسارات بسیار زیادی را بر ایران اسلامی وارد ساخت؛ اما این جنگ برکاتی را هم به ارمغان آورد. از جمله برکات جنگ، خوداتکایی و خودباوری جوانان این مرز و بوم در تجهیز کردن جمهوری اسلامی به پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی و دفاعی، آن هم با اتکا به توان داخلی بود. به طوری که سبب شد چند سال پیش کارشناسان آمریکایی در گزارشی اعتراف کنند که ایران تا سال 2015 از نظر توان صنعتی نظامی به سطح فعلی فرانسه می‌رسد.

جمهوری اسلامی ایران اکنون با دانش بومی خود در بخش تولید هواپیماهای جنگی، "صاعقه" ، "قاهر" و "آذرخش" را طراحی کرده که با  جنگنده های "میراژ" فرانسوی قابل رقابتند.

در طراحی هواپیماهای بدون سرنشین پیشرفت یا همان پهپاد، صنایع هوایی ایران موفق شده است هواپیماهای "ابابیل"، "مهاجر 1و2 و 3و 4"، "هدهد" و "صاعقه  1و 2" ، "آرکیو-170"  را تولید کند. این هواپیماها با هزینه بسیار پایین و تکنولوژی روز ساخته شده است.


**بزرگترین هواپیمایی بدون سرنشین راهبردی کشور

«فطرس» با برد عملیاتی بیش از 2 هزار کیلومتر و سقف پروازی 25 هزار پایی و مداومت پرواز 16 تا 30 ساعت به عنوان بزرگترین هواپیمای بدون سرنشین راهبردی کشور بوده، که از قابلیت‌های ویژه‌ای برخوردار است. «فطرس» با تسلیح به موشک‌های مختلف، علاوه بر ماموریت‌های مراقبت شناسایی، ماموریت‌های رزمی نیز انجام می‌دهد.


 

دقت حیرت‌انگیز موشک‌های غول‌پیکر

 

در بخش موشکی، ایران اسلامی به همت جوانان نخبه خود توانسته است به چند کشور مطرح در این صنعت بپیوندد. ساخت و تولید موشک و انواع راکت‌ها که از زمان جنگ شروع شد،  امروزه ایران را قادر ساخته است که موشک‌هایی با برد بلند، کوتاه و میان برد با انواع سوخت‌های مایع و جامد و در قابلیت‌های پرتاب ثابت و محرک تولید کند. از جمله این موشک‌ها می‌توان به؛ موشک‌های تاکتیکی FL10 و FL6 با برد 15 تا 40 کیلومتر، موشک‌های HY2 با برد 85 کیلومتر و با سر جنگی پرقدرت، موشک‌های نور با برد 120 تا 180 کیلومتر و موشک‌های استراتژیک SS-N4 با برد 350 کیلومتر با قابلیت انهدام ناوهای بزرگ و ارتفاع کم پرواز، موشک‌های شهاب 1، 2 و 3 ؛ موشک شهاب 3 با برد حدود 2000 کیلومتر و دقت بسیار زیاد، قدر -1 با 1800 کیلومتر برد و همچنین "فاتح 110" اشاره کرد.

موشک بردبلند "سجیل" با انواع سوخت‌های مایع و جامد با برد 2000 کیلومتری، موشک میان برد "قدر اچ" و  "قدر اف"  با برد 2000 کیلومتری، و موشک "عماد" با قابلیت هدایت و کنترل دقیق اصابت به هدف، نسل جدید موشک‌های بالستیک ساخت وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران است.


 

دقت حیرت‌انگیز موشک‌های غول‌پیکر

 

دقت حیرت‌انگیز موشک‌های غول‌پیکر
 


و در نهایت، موشک قیام که از فناوری بالایی در عرصه آیرودینامیک و پایداری برخوردار است می‌تواند خط سیر خود را بدون نیاز به باله دنبال کند و این یعنی فناوری که تنها در اختیار دو یا سه کشور است و متخصصان دفاعی جمهوری اسلامی ایران به فناوری ساخت این موشک دست یافته‌اند.

در بخش دریایی نیز جمهوری اسلامی توانسته است با ساخت ناوشکن‌های جماران 1و2 با قابلیت حمله بالگرد، انواع موشک‌های سطح به سطح و سطح به هوا، توپ‌های پیشرفته، توپ ضدهوایی، سیستم اژدرفکن و مجهز به سیستم جنگ الکترونیک با نصب رادارهای پیشرفته آرایه فازی در عرصه آب‌های سرزمینی خود را به رخ بیگانگان و دشمنان بکشد. همچنین ایران بهترین اژدر و قایق‌های تندرو جهان را در اختیار دارد که به کابوسی برای ناوها و زیردریایی‌های دشمن تبدیل شده‌اند.

جمهوری اسلامی ایران دشمنان ریز و درشت دارد که اگر بدانند نیروهای مسلح کشورمان نمی توانند از خود دفاع کنند ؛ یقینا یک حمله همه جانبه را به ایران خواهند داشت.

فرماندهان نظامی کشورمان بارها اعلام کرده اند که اگر قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران نبود ؛ ارتش آمریکا در ده سال پیش بارها به ایران حمله کرده بود و این موضوع نشان می دهد که قدرت موشکی چه نقشی در حفظ امنیت ملی ایران دارد.

همچنین شهرهای موشکی ایران باعث شده تا آمریکا به خوبی بداند در صورت حمله نظامی ایران پاسخی دندان شکن دریافت خواهد کرد که تمام پایگاه های نظامی امپریالیسم را در بر می گیرد.

گزارش از محمد زرچینی


انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:40 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

تشریح عملیات آزادسازی فلوجه با مسئولان مقاومت:

 

یک قدم تا پاکسازی کامل فلوجه باقی مانده/ داعش از جولان جان سالم به در نمی‌برد
یک مسئول مقاومت در عراق با اشاره به سرعت بالای نیروهای عمل کننده در عملیات آزادسازی فلوجه اظهار داشت: یکی از مهمترین اقدامات نیروهای حاضر در عملیات فلوجه ایجاد معبرهایی امن برای خروج ساکنان این شهر از منطقه درگیری بود که به دلیل عدم حضور سپر انسانی در دست تروریست ها عملیات فلوجه با سرعت بالایی انجام شد.
یک قدم تا پاکسازی کامل فلوجه باقی مانده/ داعش از جولان جان سالم به در نمی‌برد

از مناطق عملیاتی در عراق، دومین شهر بزرگ استان الانبار و اولین پایتخت ایدئولوژیک تروریست های تکفیری در 69 کیلومتری شمالغرب بغداد که از مهمترین مراکز عملیاتی تروریست ها در خاورمیانه به حساب می آمد در ادامه پیشروی و اجرای مراحل پایانی عملیات آزادسازی فلوجه به دست نیروهای ارتش و ضد تروریست عراق آزاد شد.

این متن خبری است که صبح دیروز از سوی حیدر العبادی ، نخست وزیر عراق در صدر اخبار رسانه های جهان قرار گرفت.

عملیات فلوجه که از چهار محور جاده بین المللی در جنوب فلوجه، منطقه سجر، نعیمیه و منطقه صنعتی به اجرا درآمد در حالی وارد مرحله نهایی خود شده است که نیروهای عمل کننده بعد از محاصره مناطق "السجار" و "السقلاویه" و "الفلاحات" و منطقه "الحصی" توانستند خود شهر را نیز به محاصره در بیاورند و شهرک به شهرک اقدام به انجام عملیات پاکسازی کنند و تا جایی این پیشروی ها ادامه پیدا کرد که تروریست های داعشی در منطقه جولان در شمال شهر فلوجه در محاصره کامل نیروهای ارتش و پلیس و ضد تروریست عراق قرار گرفته اند.

از این رو خبرنگار «نسیم آنلاین» در عراق؛ در گفتگو با "ابو احمد" از مبارزان قدیمی عراقی و یکی از مسئولان مقاومت در این کشور در خصوص شرایط میدانی جنگ در فلوجه و بررسی وضعیت مردم این شهر و تروریست های محاصره شده در منطقه جولان اطلاعاتی کسب کرد که نشان می دهد کار تروریست ها در فلوجه تقریبا به اتمام رسیده و تروریست های داعشی حاضر در این شهر در ادامه برخورد با نیروهای ارتش و پلیس عراق تنها دو انتخاب مرگ یا تسلیم را پیش رو دارند.

به گفته "ابو احمد" فلوجه از قدیم مرکز تجمع سران حزب بعث عراق بوده و به این جهت از اهمیت خاصی در میان سیاسیون عراقی برخوردار است. همچنین از منظر اعتقادی این شهر جایگاه ویژه ای در میان اهل سنت عراق دارد و این جایگاه به حضور مفتی های اعظم وهابی و 200 مسجد موجود در آن بر می‌گردد.

این مسئول مقاومت با اشاره به دلایل اهمیت فلوجه در عراق اظهار داشت: فلوجه از آن جایی به یک شهر خاص در میان مردم عراق تبدیل شد که این ویژگی ها نظر افسران ارشد آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و سران القاعده را به خود جلب کرد و به همین سبب در یک مقطع زمانی در دوران اشغال عراق به دست نظامیان آمریکا و با کمک افسران ارشد (cia) این شهر به عنوان بهترین بستر برای تشکیل هسته های اولیه گروه های تروریستی تکفیری شناسایی شد، به شکلی که از آن روزها تا کنون خون هزاران شهید بی گناه با طراحی عملیات های تروریستی از این شهر در سرتاسر عراق بر زمین ریخته شده است.

وی با بیان اینکه این ویژگی ها و حضور هسته اولیه القاعده در این شهر باعث رشد بسیار سریع تروریسم داعشی در این منطقه شده است گفت: پس از ظهور داعش به عنوان شکل نوینی از تروریسم تکفیری در سوریه و گسیل آن ها به عراق، فلوجه از اولین مناطقی بود که به دلیل حضور سران وهابیت و تبلیغات گسترده آن ها در میان مردم که اکثرا با تهدید همراه بوده است، به سمت این گروه تروریستی گرایش پیدا کرد. این گرایش در حالی رخ داد که تعداد زیادی از اهل سنت این شهر در زیر سایه تهدید به اجبار در خط همراهی تروریست ها قرار گرفتند و مشاهده کردیم با حضور نیروهای ارتش و مقاومت در فلوجه و ایجاد معبری امن برای انتقال مردم، چه تعداد از ساکنان این شهر به داعش پشت کرده و به سمت نیروهای عراقی و اسلام حقیقی سرازیر شدند.

"ابو احمد" با اشاره به چگونگی ادامه پیشروی‌ها و اجرای مراحل عملیات فلوجه گفت: عملیات فلوجه در دو بخش خارجی که شامل مناطق حاشیه‌ای شهر بود و داخلی که بدنه شهر را شامل می شود به اجرا درآمد. در مرحله خارجی و برای آزادسازی مناطق هم جوار فلوجه نیروهای مقاومت و ارتش عراق در کنار یکدیگر اقدام به انجام عملیات کرده و توانستند با اجرای صحیح عملیات نه تنها مواضع از پیش تعیین شده را تثبیت کنند بلکه تعداد قابل توجهی از ساکنان منطقه را که در بند تروریستها بودند را از معبرهایی امن منتقل کنند.

این مسئول مقاومت در ادامه گفت: بعد از پایان مراحل عملیات در مناطق همجوار و حاشیه فلوجه نوار محاصره فلوجه تنگ تر و فشار بر روی تروریست ها بیشتر شد.در این مرحله نیروهای ارتش و ضد تروریست پلیس عراق وارد عمل شده و پیشروی ها را از محور جنوبی و شمالی آغاز کردند.این بخش از عملیات به بدنه شهر مربوط بوده و برای پاکسازی فلوجه کلید خورد.

وی با بیان اینکه محور جنوبی عملیات در داخل شهر فلوجه شامل مناطق "حی الشهداء اول و دوم" و "منطقه الخراء" بوده است اظهار داشت: نیروهای ارتش و ضد تروریست پلیس عراق با پیشروی از این مناطق و افزایش فشار بر تروریست ها همزمان هم ساکنان منطقه را خارج کرده و هم با تروریست ها به نبرد خانه به خانه مشغول بودند که اجرا و انجام چنین ماموریتی در نبرد با تکفیری بسیار کار سختی به شمار میرود.درکل نیروهای عراق بعد از ورود و پاکسازی این مناطق عملیات را به سمت مناطق "الرساله" و "حی النزال" و "حی الصناعی" هدایت کرده و توانستند مرکز شهر و ساختمان فرمانداری را از لوث تروریست ها پاکسازی کنند.

ابو احمد با بیان اینکه ظرف روزهای گذشته بیش از هزار نفر از ساکنان فلوجه از معبر امن "تقاطع السلام" خارج شدند گفت:  خروج این افراد از منطقه که تروریست ها با اقدامی وحشیانه از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده میکردند سرعت عملیات را بالا برد و باعث شد سازمان رزم عملیاتی حاضر در میدان نبرد فلوجه با خیالی نسبتا راحت تر به پیشروی ها و درگیری ادامه دهد.

این مسئول مقاومت با بیان اینکه سرعت عمل بالای نیروهای عمل کننده یکی از مهمترین دلایل پیروزی نیروها در فلوجه به حساب می آید اظهار داشت: حمله وسیع پلیس فدرال از چهار محور در غرب وجنوب غرب فلوجه وعملیات بغداد از شرق وجنوب شرق و پیشروی نیروی ضد تروریست و پلیس تاکتیکی الانبار عراق علی الخصوص پلیس فدرال در غرب و جنوب غرب فلوجه  وپیشروی سریع به مرکز فلوجه عامل اصلی پیروزی های عالی در فلوجه بوده است.

وی در پایان تاکید کرد: عملیات آزادسازی و پیشروی نیروها در فلوجه در جریان است و این شهر تا پاکسازی نهایی چند روزی فاصله دارد. درگیری ها همچنان درقسمت قدیمی و بافت متراکم شهر ادامه داشته و وجود تعدادی از تروریست های داعشی که در منطقه جولان در شمال فلوجه در محاصره قرار دارند خود نشان از عدم اتمام عملیات در فلوجه است که با عنایت خدا به اتمام می رسد.


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:38 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
رئیس‌کل دادگستری خراسان‌رضوی:
متولیان برگزاری کنسرت‌ها به افکار عمومی پاسخ دهند/ بیانات صریح رهبر انقلاب درباره وضعیت فرهنگی، دل هر ایرانی مؤمن و انقلابی را به درد می‌آورد/ متأسفیم که برخی از مسئولان به جای حل مشکلات مردم گرفتار مسائل حاشیه‌ای شده‌اند
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ در ۱:۴۹ ب٫ظ
 
 
رئیس‌کل دادگستری خراسان‌رضوی گفت: بیانات صریح رهبر انقلاب در زمینه وضعیت فرهنگی، دل هر ایرانی مؤمن و انقلابی را به درد می‌آورد.
مظفری

به گزارش صبح توس، به‌نقل از روابط‌عمومی و ارتباطات دادگستری خراسان‌رضوی، 

حجت‌الاسلام والمسلمین مظفری، رئیس‌کل دادگستری خراسان‌رضوی در واکنش به برخی اظهارات در رابطه با لغو کنسرت‌ها در این استان اظهار داشت: دستگاه قضایی حامی فرهنگ و هنر اصیل اسلامی و ایرانی است.

وی با اشاره به برخی ولنگاری‌ها در عرصه فرهنگ تصریح کرد: بیانات صریح رهبر انقلاب در زمینه وضعیت فرهنگی، دل هر ایرانی مؤمن و انقلابی را به درد می‌آورد؛ اما متأسفانه در همین شرایط مشاهده می‌کنیم که برخی مسئولان نسبت به دغدغه مردم و رهبری بی‌توجه هستند.

رئیس‌کل دادگستری خراسان‌رضوی بحث فرهنگ را بسیار مهم دانست و خاطرنشان کرد: بسیار متأسفیم که برخی مسئولان از برخی مظاهر فساد که مورد انتقاد مردم نیز هست حمایت می‌کنند در حالیکه پلیس و دستگاه قضایی با اینگونه مظاهر براساس تکلیف شرعی و قانونی خود برخورد کرده‌اند.

حجت‌الاسلام مظفری یادآور شد: در جریان اجرای قانون توسط دستگاه قضایی و نیروی انتظامی در برخورد با برخی از این مظاهر فساد شاهد بودیم که برخی به‌جای حمایت از خادمان مردم ماده و قانون مطالبه کرده و پلیس و دستگاه قضایی را زیر سؤال می‌برند.

وی با بیان اینکه وظیفه دستگاه قضایی نظارت بر حسن اجرای قانون است و مجموعه قضایی با رفتارهای خلاف شرع و قانون مخالف است؛ نه فعالیت های هنری، اظهار داشت: متأسفانه برخی از مسئولان به دلیل عدم انجام دقیق وظایف ذاتی و قانونی خود و پاسخگویی به افکار عمومی به فرافکنی اقدام می‌کنند که البته از بار مسئولیت آن‌ها نمی‌کاهد.

رئیس کل دادگستری خراسان رضوی با اشاره به حواشی ایجاد شده در رابطه با برخی کنسرت‌ها گفت: چنانچه از ابتدا تمام وجوه شرعی و قانونی اینگونه مراسم‌ها رعایت شود دیگر نیازی به ورود دستگاه قضایی به این‌گونه موارد نیست، بنابراین متولیان امر در زمینه کوتاهی‌های خود به افکار عمومی باید پاسخ دهند.

وی افزود: طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی دستگاه قضایی موظف به پیشگیری از وقوع جرم است نه اینکه دستگاه قضایی را متهم کنند و با وجود اظهار نارضایتی‌های مکرر مردم پیرامون برگزاری برخی محافل که ظاهراً به نام فرهنگ و هنر برپا می‌شود متأسفانه در حاشیه برخی مراسم شاهد تخلف از شرع و قانون بوده‌ایم و قوه قضائیه براساس قانون مکلف است تا با تکیه بر اصل پیشگیری از رویداد مجدد این گونه حوادث جلوگیری کند.

حجت‌الاسلام مظفری ادامه داد: در جریان برگزاری یکی از همین کنسرت‌ها و براساس قانون و خواست مردم، از مسئولان کنسرت خواسته می‌شود که درباره عدم وقوع خلاف شرع و قانون در جریان برگزاری کنسرت تعهد بدهند و در نهایت نه تنها این افراد از دادن تعهد خودداری می‌کنند بلکه دستگاه قضایی را مقصر معرفی می‌کنند که اقدامی خلاف قانون و اخلاق و حتی قابل پیگرد است.

وی با انتقاد از برخی اظهارنظرهای غیرمسئولانه تصریح کرد: دستگاه قضایی حامی تمامی فعالیت‌های سالم و قانونمند در عرصه‌های مختلف اجتماعی از جمله در عرصه هنر است کما اینکه با اصحاب رسانه و فرهنگ ارتباط تنگاتنگی دارد؛ اما با توجه به سابقه تاریخی برخی از این کنسرت‌ها؛ با وقوع مسائل غیرقانونی و غیرشرعی مخالفیم.

مظفری با اشاره به مواضع اخیر مقام معظم رهبری و اعلام نارضایتی ایشان از وضعیت فرهنگی و اقدامات مسئولان این عرصه، تصریح کرد: جای تأسف است که برخی از مسئولان به جای حل مشکلات مردم و احترام به افکار عمومی گرفتار مسائل حاشیه‌ای شده‌اند.

رئیس کل دادگستری خراسان رضوی خاطرنشان کرد: دستگاه قضایی با محوریت پیشگیری از وقوع جرم مصمم است با هرگونه اقدام خلاف شرع و قانون قاطعانه برخورد کند چه آنکه این مهم یک تکلیف قانونی، شرعی و خواسته مردم شریف و بزرگوار و رهبری از دستگاه قضایی است.

انتهای پیام/

لینک کوتاه:

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:35 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

عکس لو رفته از کاوه رضایی قبل از رفتن به استقلال/

 تصویری زیبا از سفره افطار در بین الحرمین/ تزئین ماشین 

عروس در هوای غبار آلود غرب کشور 

در این خبر پربازدیدترین تصاویر دست به دست شده در شبکه های اجتماعی را مشاهده می کنید.

به گزارش خبرنگار اخبارداغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛

  کاربران شبکه های اجتماعی روزانه میلیون ها تصویر را به اشترک میگذارند که ممکن است برخی از آنها تکراری و یا بی محتوا باشداما درکانال های شبکه های اجتماعی عکس های جالب ودیدنی ، شگفت انگیزوحتی خنده دار بسیاری دست به دست می شود که گزیده ای از این تصاویر را برای شما کاربران به نمایش می گذاریم.

 
عکس لو رفته از کاوه رضایی قبل از رفتن به استقلال/ تصویری زیبا از سفره افطار در بین الحرمین/ تزئین ماشین عروس در هوای غبار آلود غرب کشور

عکسی که از کاوه رضایی قبل از رفتن به استقلال منتشر شد.
 
کانال گردی
 
تصویری زیبا در هند
 
 
کانال گردی
 
تزئین ماشین عروس در هوای غبار آلود غرب کشور
 
 
کانال گردی
 
نژاد عجیب سیب زمینی

 
 
کانال گردی
 
تصویری زیبا از سفره افطار در بین الحرمین
 
 
کانال گردی
 
زنان میوه فروش
 
کانال گردی
 
عکسی جالب از چرخه زندگی
 
 
کانال گردی
 
تور ماهیگیری
 
 
 
 
انتهای پیام/

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:27 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
مصاحبه خواندنی آیت‌الله خامنه‌ای درباره شخصیت دکتر شریعتی
 

 

 
 

"بی‌گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی‌کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می‌کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می‌توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی‌ها و زیبایی‌ها هم برخوردار بود."

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ازجمله افرادیست که سابقه آشنایی‌اش با دکتر علی شریعتی به سالها قبل بر می گشت و او را از دوران پیش از سفر به فرانسه می‌شناختند.

 

امروز 29 خرداد، سی و نهمین سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. گفت و گوی مجله سروش (شماره 102 ، خرداد 1360 ) با حضرت آیت الله خامنه ای که در آن نقل قولی هم از امام خمینی (ره) درباره دکتر علی شریعتی دیده می شود همچنان خواندنی است به بازخوانی این گفتگو می‌پردازیم:

***

با توجه به اینکه شما با دکتر شریعتی سابقه صمیمیت دوستی داشتید و با او از نزدیک آشنا بودید آیا تمایل دارید درمورد چهره و شخصیت او با ما مصاحبه کنید؟

آیت‌الله خامنه‌ای: بسم الله الرحمن الرحیم

بله من حرفی ندارم که درباره شخصیت شریعتی و معرفی شخصی از جوانب این انسانی که برای مدت‌های مدیدی مرکز و محور گفتگوها و قال و قیل‌های زیادی بوده، آشنایی‌های خودم را تا حدودی که در این فرصت می‌گنجد بیان کنم.

به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست.

مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند.

بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبایی ها هم برخوردار بود.

پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او، برجستگی های او را نبینیم.

من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت که مراحل پایانی قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد، امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نام از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست. نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرونشاندن آتش اختلافات موثر بود.

در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند: (چیزی نزدیک به این مضمون) بخاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش بکوبیم، این صحیح نیست این دقیقا نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی.

ممکن بود او اشتباهاتی بعضا در مسایل اصولی و بنیانی تفکر اسلامی داشته باشد مثل توحید، یا نبوت و یا مسایل دیگر اما این نباید موجب می شد که ما شریعتی را با همین نقاط منفی فقط بشناسیم.

در او محسنات فراوانی هم وجود داشت که البته مجال نیست که الان من این محسنات را بگویم، برای اینکه در دو مصاحبه دیگر درباره برجستگی های دکتر من مطالبی گفته ام. این درباره مخالفان.

اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او بجای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرایی هایی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند.

سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهاتی را از او نپذیرند. یعنی سعی کردند هرگز اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند. در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشه بنیانی و فلسفی اسلام.

خود این منش و موضع گیری کافی است که عکس العمل ها را در مقابل شریعتی تندتر و شدیدتر کند و مخالفان او را در مخالفت حریص تر کند.

بنابراین من امروز می بینم کسانی که به نام شریعتی و بعنوان دفاع از او درباره شریعتی حرف می زنند، کمک می کنند تا شریعتی را هرچه بیشتر منزوی کنند.

متاسفانه به نام رساندن اندیشه های او یا به نام نشر آثار او یا به عنوان پیگیری خط و راه او، فجایعی در کشور صورت می گیرد. فراموش نکرده ایم که یک مشت قاتل و تروریست بنام «فرقان ها» خودشان را دنباله رو خط شریعتی می دانستند.

آیا شریعتی براستی کسی بود که طرفدار ترور شخصیتی مثل شهید مطهری باشد؟ او که خودش را همواره علاقه مند به مرحوم مطهری و بلکه مرید او معرفی می کرد. من خودم از او این مطلب را شنیده ام.

در یک سطح دیگر، کسانی که امروز در جنبه های سیاسی و در مقابل یک قشری یا جریانی قرار گرفته اند، خودشان را به شریعتی منتسب می کنند از آن جمله هستند بعضی از افراد خانواده شریعتی.

این ها در حقیقت از نام و از عنوان و از آبروی قیمتی شریعتی دارند سوءاستفاده می کنند برای مقاصد سیاسی و این طرفداری و جانبداری است که یقینا ضربه اش به شخصیت شریعتی کمتر از ضربه مخالفان شریعتی نیست.

مخالفان را می شود با تبیین و توضیح روشن کرد. می شود با بیان برجستگی های شریعتی، آنها را متقاعد کرد و اگر در میان مخالفان معاندی وجود دارد او را منزوی کرد اما اینگونه موافقان را به هیچ وسیله ای نمی شود از جان شریعتی و از سر شریعتی دور کرد.

بنابراین من معتقدم چهره شریعتی در میان این موافقان و این مخالفان چهره مظلومی است و اگر من بتوانم در این باره یک رفع ظلمی بکنم به مقتضای دوستی و برادری دیرینی که با او داشتم و حتما ابایی ندارم.

عده ای معتقدند که معمولا شخصیت ها از دور یا پس از مرگ مبالغه آمیز و افسانه ای جلوه می کنند. آیا به نظر شما درمورد شریعتی نیز می توان این نظر را صادق دانست و آیا چهره او نیز دستخوش چنین آفتی شده است؟

آیت‌الله خامنه‌ای: البته من تصدیق می کنم که بخشی از شخصیت شریعتی مبالغه آمیز و افسانه آمیز جلوه می کند درمیان قشری از مردم، اما متقابلا بخش های ناشناخته ای از شخصیت شریعتی هم وجود دارد.

شریعتی را ممکن است به عنوان یک فیلسوف، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار جریان اندیشه مترقی اسلام، معرفی کنند. این ها همانطوری که اشاره کردید، افسانه آمیز و مبالغه آمیز است و چنین تغییراتی در خصوص مرحوم دکتر شریعتی صدق نمی کند.

اما متقابلا شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماع رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.

این بُعد از شخصیت شریعتی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و روی این بخش وجود او تکیه نمی شود.

می بینید که اگر از یک بعد از سوی قشری از مردم شریعتی چهره اش مبالغه آمیز جلوه می کند، باز بخش دیگری از شخصیت او و گوشه دیگری از چهره او حتی ناشناخته و تاریک باقی مانده است.

بنابراین می توانم در پاسخ شما بگویم بله به صورت مشروط در مورد شریعتی هم این بیماری وجود داشته است اما نه به صورت کامل و قسمت هایی از شخصیت او آنچنان که باید هم حتی شناخته نشده است.

نقش دکتر شریعتی در آغازگری ها چه بود؟ آیا او را می توان در این مورد با اقبال و سیدجمال مقایسه کرد؟

آیت الله خامنه‌ای: البته شریعتی یک آغازگر بود، در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود.

قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند. بودند کسانی اما هیچکدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را فهمیده بودند در قالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسایل را بگویند.
شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسایل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دادن به سوال ها و روشن کردن نقاط ،مبهم و تاریک بود اما اینکه او را با سیدجمال یا با اقبال مقایسه کنیم، نه. اگر کسی چنین مقایسه ای بکند ناشی از این است که اقبال و سیدجمال را به درستی نشناخته است.

اتفاقا در یکی از جلسات یادبود مرحوم دکتر، شاید چهلم او بود -یکی از آقایان- در مشهد سخنرانی کرد و او را حتی از سیدجمال و از کواکبی و از اقبال و اینها هم برتر هم خواند، بلکه با آنها غیرقابل مقایسه هم دانست.

همان وقت هم این اعتراض در ذهن کسانی که شریعتی را به درستی می شناختند پدید آمد، زیرا تعریف از شریعتی به معنای این نیست که ما پیشروان اندیشه مترقی اسلام را تحقیر کنیم.

سیدجمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مساله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم بوجود آورد.

کاری که سیدجمال کرد سه جریان بوجود آورد در دنیا: یک جریان، جریان اندیشه مترقی در هند که بیشترین جریان های مترقی اسلام است.

جریان دیگر، آن جریان اندیشه مترقی در مصر بود، که آن هم به وسیله سیدجمال به وجود آمد و شما می دانید جریان مترقی در مصر، منشاء پیدایش جنبش های عظیم آزادیخواهانه در آفریقا شد. نه فقط مصر را به سطحی از بینش نوین اسلام رساند. بلکه نهضت های مراکش و الجزایر، کلا شمال آفریقا، ریزه خوار خوان حرکت سیدجمال بوده است. یک چنین حرکت عظیمی را سیدجمال در مصر به وجود آورد و کلا خاورمیانه.

و جریان سوم، جریان روشنفکری در ایران بود.

این سه جریان فکری اسلامی را سیدجمال در سطح جهان اسلام به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی شود دست کم گرفت و سیدجمال را نمی شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلا در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلا شناخته شده نبود و سیدجمال اولین کسی بود که آن را شناساند. اینها را نمی شود دست کم گرفت.

مبارزات سیاسی سیدجمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچیک از مبارزات سیاسی افرادی که حول و حوش کار سیدجمال حرکت کردند نیست.

البته در زمان کنونی جنبش امام خمینی از نظر ما با اینکه دنباله حرکت سیدجمال است اما به مراتب جست بالاتری از حرکت سیدجمال دارد. در این تردیدی نیست. اما حرکت فکری و روشنفکری و سیاسی تبلیغی دکتر شریعتی را به هیچ وجه نمی توان حتی مقایسه کرد با حرکت سیدجمال.

و اما اقبال، اقبال نیز آغازگر دو جریان بود. یک جریان، جریان رهایی از فرهنگ غربی و بازگشت به فرهنگ خودی اسلامی و بهتر بگویم، فرهنگ خود شرقی و این همان چیزی است که بعدها به صورت تعابیری از قبیل غرب زدگی و امثال آن در ایران مطرح شده است.

شما می دانید آن چیزی که دکتر شریعتی بصورت بازگشت به خویشتن مطرح می کند، که این یکی از عمده ترین مسایلی است که او می گوید، این است که در سال 1930 (بلکه قبل از 30، 25 – 1920) به وسیله اقبال در هندوستان مطرح شد، یعنی کتاب های اقبال، شعرهای فارسی اقبال که همه اش مربوط به بازگشت به خود اسلامی و من اسلامی و من شرقی، این را در ضمن هزارها بیت شعر، اقبال لاهوری در مثلا چهل سال قبل از اینکه دکتر شریعتی امثال این را بیان کنند، بیان کرده و یک ملتی را با این شعرها به وجود آورده و آن ملت پاکستان است، یعنی یک منطقه جغرافیایی به وجود آورده است.

این یک کار بوده که اقبال آغازگر او بود، و این کار بسیار عظیمی است.

کار دوم اقبال همین مساله ایجاد یک قطعه جغرافیایی به نام اسلام است و یک ملت به نام اسلام و تشکیل دولت پاکستان است.

اول کسی که مساله کشوری به نام پاکستان و ملتی در میان شبه قاره به نام ملت مسلمان را مطرح کرد اقبال بود.

من به وضعیت کنونی پاکستان و سرنوشتی که بعد از اقبال، یعنی بعد از رهبران و بنیانگذاران پاکستان کلا بوجود آمد کاری ندارم، به جذب شدنش به استعمار و وابستگی های استعماریش کاری ندارم، اما به مجاهدات اقبال و فلسفه و بیان اقبال در این مورد کار دارم. این یک حرکت جدید بود. یعنی او ثابت کرد که مسلمان ها به معنای واقعی واژه ملت، یک ملت هستند در شبه قاره که این مساله را می توانید در بیانات اقبال، مکاتبات اقبال، که من یک بخش از آنها را در این کتاب مسلمانان در نهضت آزادی هند آورده ام، ملاحظه کنید اقبال آغازگر یک چنین اندیشه ای بود.

و می دانید این چقدر اهمیت دارد، چقدر بزرگ است. این را نباید دست کم گرفت.

البته دکتر شریعتی را ما هیچوقت کوچک نمی شماریم اما نمی توانیم دکتر را مقایسه کنیم با اینگونه چهره ها و اینگونه شخصیت ها و به همین دلیل هم بود که دکتر شریعتی خودش را «کوچه کبدال» اینها می دانست. مرید واقعی و شاگرد از دور اقبال می دانست و شما نگاه کنید سخنرانی های دکتر درمورد اقبال که چند سخنرانی بود که یک جا چاپ شده است بنام «اقبال» و ببینید چطوری عاشقانه و مریدانه درباره اقبال حرف می زند. کسی که از زبان دکتر آن حرف ها را می شنود. برایش روشن می شود که اینگونه مقایسه ها درست نیست.

درباره رابطه عاطفی و فکری شریعتی با روحانیت و روحانیون نظرات گوناگون و متفاوت و بعضا مغرضانه ای عرضه شده است. آیا شما می توانید به عنوان یک روحانی که با دکتر دوست و در بسیاری موارد همفکر بوده حقیقت را در این مورد بیان کنید؟

آیت الله خامنه‌ای: اتفاقا این از آن بخش های ناشناخته چهره و شخصیت دکتر است که قبلا اشاره کردم بعضی از نقطه نظرها و گوشه های شخصیت او ناشناخته است و این یکی از آنهاست. اول من یک خاطره ای را برای شما نقل می کنم و بعد پاسخ شما را می دهم.

در سال 1349 در مشهد، در یک مجمعی از طلاب و فضلای مشهد، من درس تفسیر می گفتم در این درس تفسیر یک روز راجع به روحانیت صحبت کردم و نظراتی را که درمورد بازسازی روحانیت یعنی جامعه روحانیت وجود داشت به صورت فرض و احتمال مطرح کردم، گفتم چهار نظر وجود دارد.

یک: حذف روحانیت به کلی، یعنی اینکه اصلا روحانیتی نمی خواهیم.

دو: قبول روحانیت به همین شکلی که هست با همین نظام و سازمان کنونی قبولش کنیم و هیچ اصلاحی را در آن ندانیم.

سه: تبدیل به کلی، یعنی اینها و روحانیت کنونی را برداریم یک روحانیت جدید بیاوریم و بجای این روحانیت، با شرایط لازم و مقرری که برایش می پسندیم روحانیت جدید بنیانگذاری کنیم.

و چهار: اصلا همان چیزی که هست، بحث کردم روی مساله و صحبت کردم. البته طبیعی است که من آن سه نظر اول را رد می کردم و با ارایه دلیل و به نظر چهارم معتقد بودم.

همان اوقاتی بود که تازه زمزمه هایی علیه دکتر شریعتی بلند شده بود و گفته می شد که دکتر شریعتی راجع به افکار شریعت کم عقیده است یا بی عقیده است یا نسبت به روحانیت علاقه ای ندارد و از این قبیل تعبیرات. جلسه ای داشتیم همان روزها با دکتر شریعتی من برای او نقل کردم که من در جلسه درسمان این مطلب را بیان می کردم، با علاقه فراوانی گوش می داد. من برایش گفتم. گفتم بله، یکی اینکه نفی روحانیت بکلی، که گفت این غلط است.
دوم اثبات همین روحانیت موجود به کلی، که هیچ تغییری در او وارد نکنیم. گفت: این هم که غلط است.

سوم اینکه تبدیل کنیم روحانیت را باز به کلی، یعنی این روحانیت را کلا برداریم یک روحانیت دیگر جای او بگذاریم، با شرایط لازم. تا این قسمت سوم را گفتم شریعتی ناگهان گفت: اوه، اوه، این از همه بدتر است. توجه می کنید؟ گفت این از همه بدتر است. از همه خطرناکتر است، این از همه استعماری تر است و رسیدیم به نظر چهارم که آن اصلاح روحانیت موجود بود گفت بله این نظر خوبی است.

شریعتی برخلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند، نه فقط ضد روحانی نبود بلکه عمیقا مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود، او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند یقینا از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود، این ها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهایی بود که جز معارف قطعی شریعتی بود اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد بطور کامل عمل نمی کنند.

در اینجا هم یک خاطره ای نقل می کنم برای شما در سال 47 یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد.

مرحوم آل احمد آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من بودم، آل احمد بود، مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ما بودند. بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. مرحوم آل احمد به شریعتی گفت شما چرا (البته با تعبیر حوزه علمیه می گفتند نه روحانیت) از حوزه علمیه اینقدر انتقاد می کنی بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن و مرحوم آل احمد یک دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت، مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید.

او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم اما روحانیت یک نهاد اصیلی هست و ما از روحانیت زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات عمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم.

او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت بطور کامل عمل نمی کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود 51 و نزدیک 52 از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت به خصوص روحانیون جوان گرفت، کلا عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال 54 و 55 معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست.

البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.

گروه های چپ و شبه چپ امروز سعی می کنند شریعتی را قطب و پیشوای خود معرفی کنند از طرفی گروه های سیاسیون غربگرا و یا به اصطلاح رایج لیبرال نیز شریعتی را ملک مطلق خود می دانند. آیا شما می توانید مشکلی که از این دو ادعا حاصل می شود را حل کنید.

آیت‌الله خامنه‌ای: مشکل را خود این دوا دعا حل می کند زیرا که هر کدامی دیگری را تخطئه می کند و بنابراین نتیجه می گیریم نه ملک طلق لیبرالهاست و نه قطب و محور چپ ها و شبه چپ ها اما درمورد چپی ها باید بگویم صریحا و قاطعا شریعتی جزو شدیدترین و قاطع ترین عناصر ضد چپ و ضد مارکسیسم بود.

آن روزی که مجاهدین تغییر ایدئولوژی دادند و کتاب مواضع ایدئولوژیک تازه شان چاپ شد و در اختیار این و آن قرار گرفت، که هم من دیده بودم و هم مرحوم دکتر جلسه ای داشتیم در مشهد یک نفری از مواضع جدید مجاهدین که مارکسیستی بود دفاع می کرد.

شریعتی آن شخص را چنان کوبید در آن جلسه ای که برای من حتی تعجب آور بوده که شریعتی اینقدر ضد چپ است و شما آثارش را بخوانید، مقابله و مخالفت او را با اندیشه چپ و مارکسیستی و اصول تعلیمات مارکسیستی به روشنی در می یابید. بنابراین هرکس و هر چپ گرایی (اگرچه زیر نام اسلام) اگر امروز شریعتی را از خودش بداند یقینا گزافه ای بیش نگفته است. همچنین مجاهدی که امروز شریعتی را از خودش بداند یقینا گزافه ای بیش نگفته است.

همین مجاهدین که امروز طرفداری از دکتر شریعتی می کنند. اینها در سال 51 و 52 جزو سخت ترین مخالفین شریعتی بودند. خوب امروز چطور می توانند شریعتی را قطب خودشان بدانند.
اما لیبرال ها، البته عده ای از عناصر وابسته به نهضت آزادی یا عناصر سیاسی میانه، که خیلی اهل خطرکردن و در مبارزات جدی وارد شدن، نبودند، این ها به خاطر امکاناتی که داشتند خانه ای داشتند، باغ بیرون شهری داشتند ،تشکیلاتی داشتند و شریعتی را دعوت می کردند و عده ای را هم با او دعوت می کردند.

ایشان هم در اوقاتی که سخنرانی نداشت در منزل این ها و با استفاده از امکانات این ها برای 50 نفر، 100 نفر، کمتر یا بیشتر جلسه داشت و صحبت می کرد این ارتباطات را شریعتی با این لیبرال ها داشت. البته بیشتر امکانات را بعضی از بازاریان وابسته به این جریان سیاسی به اصطلاح لیبرال فراهم می کردند و بهره برداری های جمعی و سیاسی و فکری را خود آن سیاسی های لیبرال انجام می دادند.

حقیقت این است که شریعتی وابسته به اینها به هیچ وجه نبود.

امروز هم اگر بود با آنها میانه ای نداشت بلکه فقط از امکاناتی که در اختیار آنها بود استفاده می کرد.

امروز هر گروهی این امکان را دارد که بگوید یار شریعتی من بودم، هم فکر شریعتی بودم، شریعتی مال من بود.

مصاحبه خواندنی آیت‌الله خامنه‌ای درباره شخصیت دکتر شریعتی

 

مزار دکتر علی شریعتی در جوار حرم حضرت زینب(س) در دمشق

اما خوب باید دید چقدر این حرف قابل قبول است. نه مارکسیست ها و نه گروه دیگر هیچ کدام با شریعتی حتی هم خونی فکری و رابطه خویشاوندی فکری هم نداشتند.

اگر شریعتی را مرحله تازه ای از رشد اندیشه اسلامی و در عرصه ذهنیت ایران می بینید مرحله بعد از او را چه می دانید؟

آیت‌الله خامنه‌ای: البته من شریعتی را به صورت یک مرحله می توانم قبول کنم. به این معنا که، همینطور که قبلا گفتم او کسی بود که اندیشه های مطرح شده در جامعه را با زبان درستی با یک سلطه ویژه ای بر فرهنگ رایج آن نسل می توانست بیان کند.

به این معنا که خود او هیچ ابتکاری نداشت. به هیچ وجه قبول ندارم، بلکه خود خود او ابتکارهای زیادی داشت مسایل جدیدی داشت اما به معنای درست کلمه شریعتی یک مرحله بود، مرحله بعدی این است که بیاییم آن مسایلی را که شریعتی با استفاده از آشنایی های خودش با فرهنگ اسلام فهمیده بود و ارایه داده بود با اصول اساسی فلسفی مکتب اسلام بیامیزیم و منطبق کنیم.

آنچه که به دست خواهد آمد به نظر من مرحله جدیدی است که می تواند برای نسل ما مفید باشد، به تعبیر بهتر بیاییم شریعتی را با مطهری بیامیزیم. شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم.

ترکیبی از زیبایی های شریعتی با بتون آرمه اندیشه اسلامی مطهری به وجود بیاوریم آن بنظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد.

منبع: مشرق


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:23 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

دریادار سیاری در رشت:

هیچ دشمنی جرأت تجاوز به مرزهای ایران را ندارد/ رزمایش جنگال هفته گذشته برگزار شد/ نیروی دریایی امسال ۲۰ رزمایش ‌برگزار می‌کند

شناسه خبر: 1109307 سرویس: استانها
حبیب الله سیاری

فرمانده نیروی دریایی جمهوری اسلامی با بیان اینکه آب‌های ایران در امنیت و آرامش کامل است، گفت: ‌توانمندی دفاع از آب‌های ایران آن‌چنان بالاست که هیچ دشمنی جرأت تجاوز به مرزهای ایران را به خود نمی‌دهد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، امیر دریادار حبیب‌الله سیاری در جمع خبرنگاران با 

بیان اینکه آب‌های ایران در امنیت و آرامش کامل است، اظهار داشت:‌‌ توانمندی دفاع از آب‌های ایران آن‌چنان بالاست که هیچ دشمنی جرأت تجاوز به مرزهای ایران را به خود نمی‌دهد.

وی با بیان اینکه در خلیج عدن ناامنی از طریق دزدان دریایی به‌وجود آمده بود، افزود: ناوگروه‌های نیروی دریایی با استقرار و حضور در خلیج عدن از منافع کشور دفاع کردند.

فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه ناوگروه‌های نیروی دریایی امنیت کشتی‌های نفتکش و تجاری را در خلیج عدن برقرار کردند، تصریح کرد: نزدیک به 3 هزار کشتی به‌سلامت از این منطقه عبور کردند و حتی به کشورهایی که تقاضای کمک داشتند نیز کمک کردیم.

دریادار سیاری حفاظت از خلیج عدن را دشوار عنوان کرد و گفت: این خلیج هزاران کیلومتر از ما فاصله دارد اما دریادلان نیروی دریایی در راستای اجرای فرمان مقام معظم رهبری امنیت را در آنجا برقرار کردند.

وی از برگزاری رزمایش جنگال در هفته گذشته خبر داد و خاطرنشان کرد: امسال حدود 20 رزمایش انجام می‌دهیم.

انتهای پیام/*


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:21 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

علت باز شدن درهای آسمان و زمین در کلام مرحوم دولابی

شناسه خبر: 1109257 سرویس: فرهنگی
حاج اسماعیل دولابی

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: همه درها آسمان و زمین را به رویشان باز می‌کنیم تا از آسمان و زمین بر آنجا برکات ببارد زیرا ایمان آورده‌اند و تقوا دارند. جهتش ایمان و تقواست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ولو انَّ اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من‌السماء والارض و لکن کذبو فاخذ ناهم بما کانوا یکسبون
فَتَحنا یعنی همه درها آسمان و زمین را به رویشان باز می‌کنیم تا از آسمان و زمین بر آنجا برکات ببارد زیرا ایمان آورده‌اند و تقوا دارند. جهتش ایمان و تقواست. اگر اهل قریه‌ای ایمان و تقوا بیاورد ما درهای برکات را از آسمان و زمین باز می‌کنیم. وَلکن کذَّبُوا ولی تکذیب کردند، هم نعمت‌های ما را، هم خود ما را، ایمان به خودش می‌داشتند و تقوا می‌داشتند که از نعمت‌هایش قدردانی کنند، بیشترشان این کار را نکردند، کوتاه آمدند و نتوانستند بهره ببرند. فَاخذنا هم بما کانوا یکسبون ما آنها را به واسطه کسبی و خطایی که کردند و اینکه کوتاهی کردند، گرفتیم.
معلوم می‌شود هر وقت ایمان بیاورند و این کار را انجام دهند خداوند از نو نعمت‌ها را بر می‌گرداند. این هم برای امتحان آنهاست، لطف است، می‌خواهد رشد کنند و دوام پیدا کنند. والا اگر ایمان و تقوایشان دائم باشد، برکات هم دائم است. منظور از فتحنا در این آیه تنها یک در نیست، بلکه همه درهاست که از برکات آسمان و زمین به رویشان باز می‌کند. اَفأمِنَ اهلُ القُری ان یاتیهم باسنا بیتاً و هم نائمونَ بعضی دهات بود که یکباره با زلزله آنها را می‌خواباند یا بادی یا وبایی آنها را از بین می‌برد، در حالی که خواب بودند. اینها نشانه‌هایی است تا بندگان تصور نکنند که آنها را واگذاشته‌اند. بلکه اگر تقوا را پیشه خود قرار دهند، درهای برکات آسمان و زمین را باز می‌کنیم و اگر ایمان و تقوا نداشته باشند، چه بسا آبادی که پیش از شما خراب کردیم در حالی که خواب بودند. حال این می‌تواند دو نوع خواب باشد. یکی آنکه خواب بودند و شبانه بلا آمد یا اینکه در خواب غفلت بودند.
خلاصه واضح است که اگر ایمان و تقوا داشته باشند، خداوند برکات را از آسمان و زمین نازل می‌کند، حتی برای یک نفر. حتی اگر یک نفر باشد که با خدای خود راه داشته باشد خدا این معامله را با او می‌کند.

کتاب طوبی محبّت – جلد ص 43
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

آیت الله بهجت: ما از مُسَبَّب غافل هستیم!

شناسه خبر: 1109262 سرویس: فرهنگی
بهجت (ره)

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود:تنها وسیله ی آرامش دل ذکرالله است؛ ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم از مُسَبَّب غافل هستیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود:  دنیای بهتر هم با امام حسین علیه السّلام بود نه با یزید؛ ولی انسان، خوشی و راحتی می خواهدو به هرچه می رسد بالاتر از آن را طالب است و آرامش ندارد تا به نفس مطمئنه برسد؛ اما جهل و یا غفلت دارد که داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه آرامش دل است:
"أَلَا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئنُّ القُلُوبُ" هان! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرند.(سوره رعد/آیه 28)
یعنی تنها وسیله ی آرامش دل ذکرالله است؛ ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم از مُسَبَّب غافل هستیم، و حال این که خداوند متعال می فرماید:
"أَنَّ القُوَّةَ لِلَّهِ جَمِعًا" قدرت، توانایی همگی فقط از آن خداست. (سوره بقره/آیه ی 165)
مگر این که انسان خودش از میان برود، که:
"بزرگترین دشمن تو، نفس تو است که در وجود تو نهفته است."(بحارالانوار/ج67/ص36و 64)
برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که باامام حسین علیه السّلام هستیم یا با یزید.

کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 86
محمد حسین رخشاد

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:18 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

ماجرای جذب اسیر عراقی توسط شهید ابراهیم هادی

شناسه خبر: 1109268 سرویس: فرهنگی
ابراهیم هادی

با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیم‌چی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده. اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپ‌ها، فرماندهان، راه‌های نفوذ و... داده بسیار بسیار ارزشمند است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حاج حسین الله کرم و فرج الله مرادیان می گویند: روزهای پایانی سال 1359 خبر رسید بچه‌های رزمنده، عملیاتی دیگری را بر روی ارتفاعات بازی دراز انجام داده‌اند. قرار شد هم زمان بچه‌های اندرزگو، عملیات نفوذی در عمق مواضع دشمن انجام دهند.
برای این کار به جز ابراهیم، وهاب قنبری و رضا گودینی و من انتخاب شدیم. شاهرخ نورایی و حشمت کوه پیکر نیز از میان کردهای محلی با ما همراه شدند.
وسایل لازم که مواد غذایی و سلاح و چندین مین ضد خودرو بود برداشتیم. با تاریک شدن هوا به سمت ارتفاعات حرکت کردیم. با عبور از ارتفاعات، به منطقه دشت گیلان رسیدیم. با روشن شدن هوا در محل مناسبی استقرار پیدا کردیم و خودمان را مخفی کردیم.
در مدت روز، ضمن استراحت، به شناسایی مواضع دشمن و جاده‌های داخل دشت پرداختیم. از منطقه نفوذ دشمن نیز نقشه‌ای ترسیم کردیم. دشت روبروی ما دو جاده داشت که یکی جاده آسفالته(جاده دشت گیلان) و دیگری جاده خاکی بود که صرفاً جهت فعالیت نظامی از آن استفاده می‌شد.
فاصله بین این دو جاده حدوداً پنج کیلومتر بود. یک گروهان عراقی با استقرار بر روی تپه‌ها و اطراف جاده‌ها امنیت آن را برعهده داشتند.
با تاریک شدن هوا و پس از خواندن نماز حرکت کردیم.
من و رضا گودینی به سمت جاده آسفالته و بقیه بچه‌ها به سمت جاده خاکی رفتند. در اطراف جاده پناه گرفتیم. وقتی جاده خلوت شد به سرعت روی جاده رفتیم.
دو عدد مین ضد خودرو را در داخل چاله‌های موجود کار گذاشتیم. روی آن را با کمی خاک پوشاندیم و سریع به سمت جاده خاکی حرکت کردیم.
از نقل و انتقالات نیروهای دشمن معلوم بود که عراقی‌ها هنوز بر روی بازی‌دراز درگیر هستند. بیشتر نیروها و خودروهای عراقی به آن سمت می‌رفتند. هنوز به جاده خاکی نرسیده بودیم که صدای انفجار مهیبی از پشت سرمان شنیدیم. ناگهان هر دوی ما نشستیم و به سمت عقب برگشتیم!
یک تانک عراقی روی مین رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلوله‌های داخل تانک نیز یکی پس از دیگری منفجر ‌شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود. ترس و دلهره عجیبی در دل عراقی‌ها افتاده بود. به طوری که اکثر نگهبان‌های عراقی بدون هدف شلیک می‌کردند.
وقتی به ابراهیم و بچه‌ها رسیدیم، آن‌‌ها هم کار خودشان را انجام داده بودند.
با هم به سمت ارتفاعات حرکت کردیم. ابراهیم گفت: تا صبح وقت زیادی داریم. اسلحه و امکانات هم داریم، بیایید با کمین زدن، وحشت بیشتری در دل دشمن ایجاد کنیم.
هنوز صحبت‌های ابراهیم تمام نشده بود که ناگهان صدای انفجاری از داخل جاده خاکی شنیده شد. یک خودرو عراقی روی مین رفت و منهدم شد. همه ما از اینکه عملیات موفق بود خوشحال شدیم. صدای تیراندازی عراقی‌ها بسیار زیاد شد. آن‌ها فهمیده بودند که نیروهای ما در مواضع آن‌‌ها نفوذ کرده‌اند برای همین شروع به شلیک خمپاره و منور کردند. ما هم با عجله به سمت کوه رفتیم.
روبروی ما یک تپه بود. یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت آن به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیم‌گیری باقی نگذاشت!
بچه‌ها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالی‌رتبه عراقی و راننده او کشته شده‌ بودند. فقط بیسیم‌چی آن‌‌ها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پای بیسیم‌چی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می‌کرد.
یکی از بچه‌ها اسلحه‌اش را مسلح کرد و به سمت بی‌سیم‌چی رفت. جوان عراقی مرتب می‌گفت: الامان الامان.
ابراهیم ناخودآگاه داد زد: می‌خوای چیکار کنی؟!
گفت: هیچی، می‌خوام راحتش کنم.
ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی می‌کردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست!
بعد هم به سمت بیسیم‌چی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت. روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می‌کردیم. یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چی کار می‌کنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی سیزده کیلومتر باید توی کوه راه بریم. ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته!
بعد به سمت کوه راه افتاد. ما هم سریع وسایل داخل جیپ و دستگاه بیسیم عراقی‌ها را برداشتیم و حرکت کردیم. در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمان ادامه دادیم.
پس از هفت ساعت کوه‌پیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر می‌کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت صبح را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند!
آن جا بود که فهمیدم او هم شیعه است. بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هر چه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم.
اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفی کرد وگفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم. اصلاً فکر نمی‌کردم که شما اینگونه باشید و...خلاصه کلی حرف زد که ما فقط بعضی از کلماتش را می‌فهمیدیم.
هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بان‌سیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت.
ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه‌ها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار برمی‌گشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود. اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم باتعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد.
بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد می‌شد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آن‌‌ها را بزنم!
با بچه‌ها به مقر رفتیم. ابوجعفر را چند روزی پیش خودمان نگه داشتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچه‌ها از دیدنش خوشحال شدند. ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچه‌های سپاه غرب آمده‌اند از شما تشکر کنند!
باتعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه می‌شی!
با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیم‌چی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده. اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپ‌ها، فرماندهان، راه‌های نفوذ و... داده بسیار بسیار ارزشمند است.
بعد ادامه دادند: این اسیر سه روز است که مشغول صحبت است. تمام اطلاعاتش صحیح و درست است.
از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده. حتی تمام راه‌‌های عبور عراقی‌ها، تمامی رمزهای بیسیم آن‌‌ها را به ما اطلاع داده. برای همین آمده‌ایم تا از کار مهم شما تشکر کنیم. ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چیکاره‌ایم، این کارخدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هر چه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفرگفته بود: خواهش می‌کنم من را اینجا نگه دارید. می‌خواهم با عراقی‌ها بجنگم! اما موافقت نشده بود.
٭٭٭
مدتی بعد، شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه توابین به جبهه آمده‌اند. آن‌‌ها به همراه رزمندگان تیپ بدر با عراقی‌ها می‌جنگیدند.
عصر بود. یکی از بچه‌های قدیمی گروه به دیدن من آمد. با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم. ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است!
عملیات نزدیک بود. بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا می‌کنیم و به جمع بچه‌های گروه ملحق می‌کنیم.
قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنه‌ای برخورد کردیم که باورکردنی نبود. تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب گردیده بود. تصویر ابوجعفر در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده می‌شد!
سرم داغ شد. حالت عجیبی داشتم. مات ومبهوت به چهره اش نگاه ‌کردم. دیگر وارد ساختمان نشدیم.
از مقر تیپ خارج شدیم. تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می‌شد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیم چی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و... بعد هم شهادت، خوشا به حالش!
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 112
زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:14 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4061864 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب