کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 
کد خبر: ۷۵۴۳۱
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۸
 
 
 
 
 
عقیق به منظور بهره مندی ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند:

اشعار ویژه ولادت امام حسن مجتبی (ع) 

به مناسبت فرا رسیدن نیمه رمضان و ولادت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به این مناسبت منتشر می کند:
سرویس شعر آیینی عقیق : به مناسبت فرا رسیدن نیمه رمضان و ولادت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به این مناسبت منتشر می کند:


 
 

آرش براری:

بوی بهشت می وزد از بین موی تو

شهر مدینه پر شده از عطر و بوی تو

دیوانه تو هرکه شده سربه راه شد

مجنون شدم که سر بگذارم به کوی تو

تو اولین امام شبیه پیمبری

عین پیمبر است همۀ خلق و خوی تو

در کوچه می نشینی و مردم بی اختیار

جلب تو می شوند و می آیند سوی تو

مهمانی خدا، به خدا جای ما نبود

مهمان شدیم ما همه با آبروی تو

گفتیم باتو آمده ایم و پناه داد

ما را خدا بخاطر تو بود راه داد

ما درد می دهیم و دوا می دهی به ما

بیمار می شویم و شفا می دهی به ما

بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم

خیر است هرچه درد و بلا می دهی به ما

ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را

آباد میکنی و صفا می دهی به ما

فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت

هرچه به تو رسد همه را می دهی به ما

لقمه نخورده ایم ز دستان هیچکس

ای سفره دارِ شهر، غذا می دهی به ما؟

در خانۀ تو جای گدا صدر مجلس است

پیش خودت همیشه تو جا می دهی به ما

در باز کن که باز فقیر آمده کریم

اینبار هم یتیم و اسیر آمده کریم

 

هادی جانفدا:

 

بو میکشم ایام تو را  باید از اخلاق

یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد

ای حوصلۀ محض چه تشبیه سخیفی است

با حلمت اگر کوه برابر شده باشد

با اینکه قضا دست تو را بست، ندیدیم

جز آنچه بخواهی تو مقدر شده باشد

از عمر تو یک روز جمل آیۀ فتح است

با صلح اگر مابقی اش سر شده باشد

آهنگ سکوت تو چه فریاد رسایی است

شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد

خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت

داغ گل سرخیست که پرپر شده باشد

در مکتب تو رشد سریع است عجب نیست

فرزند تو هم قامت اکبر شده باشد

آن چشم که گریان نشود روز قیامت

چشمیست که از غصۀ تو تر شده باشد...

 

امیر عظیمی:

باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند

لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

آسمان بار دگر نیّر بدر آورده

لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده

ای که از جانب معشوق نظر می طلبی

تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند

با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت

رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت

مادرش هم لقب مادر سادات گرفت

پسر فاطمه و باب نجات است حسن

هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن

اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است

نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است

پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن

نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین

عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین

این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست

روزی خلق خداوند به زیر پر اوست

دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست

او برای کرم عبدالَله و قاسم دارد

ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد

او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده

بارها ثروت خود را به گدا بخشیده

ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده

پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد

شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد

ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه

صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه

کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله

کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها

لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها

اسم مولام همانند عسل شیرین است

ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است

یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است

در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد

فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد

کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت"

حرف قرآن من اینست"حسن هرچه که گفت"

دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت"

بنویسید حسن مکتب و آیین من است

حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است

او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد

تا که سردار چو عباس دلاور دارد

یک حسین بن علی، ماه برادر دارد

غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست

نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست

غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد

کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد

مادری بود حسن، دید که مادر افتاد

آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما

مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما

 

حامد اهور:

 

ای از تمام گلستانها، گلخنده ی تو فریباتر

زیباست ماه صیام اما، با روی ماه تو زیباتر

صبح بهار دل انگیزی، پایان رخوت پاییزی

از شوق دیدن رویت نیست، از چشم فاطمه دریاتر

ای آنکه عطر خدا داری، حُسن محمد مختاری

مولا فقط ز تو مولاتر، زهرا فقط ز تو زهراتر

کی دیده مسجد پیغمبر، صوتی ز صوت تو زیباتر

یا از نماز تو شیرین تر، یا از دعای تو گیراتر

با هر غریبه ی درمانده، گفتند دوست و دشمن

در کل شهر مدینه نیست، از سفره ی تو مهیاتر

وقتی که تیغ به کف داری، تکرار حیدر کرّاری

یک ضربه خرج جمل کردی، از این معادله بالاتر؟

باید درایت حق را دید، در فتحنامه ی بی مثل ات

تنهای از همه تنهاتر! ، دانای از همه داناتر!

شبهای کوفه ی بی مولا، کی دیده دست کریمی را

از دست فضل تو پنهان تر، از دست لطف تو پیداتر

حتی نبوده کسی یارش، در پای سفره ی افطارش

آیا مگر چه کسی بود از، آقای شعر من آقاتر؟

از شرق حادثه می تابد، خورشید حُسن حسن یک صبح

آنروز در همه عالم نیست، از گنبد تو مطلاتر

 

امیر اکبر زاده :

اگر که باب کرَم را کریم باز کند

تمام شهر مرا «یاکریم» باز کند

نمی‌شود پس از آن بسته هیچ‌وقت

آن در که در جوابِ تقاضا کریم باز کند

ببندد آخرِ سر دست خالیِ خود را

همین‌که دست به اعطا کریم باز کند

به لب نیامده حتا، دعاش می‌گیرد

چنان‌که دست به بالا کریم باز کند

گره گشودن از این دست هیچ مشکل نیست

گره از ابروی خود تا کریم باز کند

جواب می‌دهد از جانبش به بذل خدا

لبی اگر که به نجوا کریم باز کند

بهانه‌ای‌ست به دیدار او، طلب، شاید

به ما نگاهِ تماشا کریم باز کند

به روز حَشر حساب از گدای خود نکِشد

بگو که نامه‌ی ما را کریم باز کند...

 

مهدی رحیمی :

نشنیده است از او احدی از قدیم، نه

در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه

فرزند اصل جاذبه و دافعه است او

نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه

هربار رفته گرم پذیرای او شده

نشنیده است از سر زلفش نسیم نه

با ابروان خویش گره باز می کند

حتی اگر به چشم بگوید کریم نه

قهر کریم نیز به معنای آری است

معناش می شود بله در این حریم نه

ما را حواله کرده به دست برادرش

ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه

هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما

سخت است از کریم ولی بشنویم نه

 

محمد سهرابی :

سنگ نگين اگر بتراشم براي تو
بايد كه از جگر بتراشم براي تو
طوف سرت به شيوه ي حجاج جايز است
پس واجب است سر بتراشم براي تو
اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد
من حاضرم كه پر بتراشم براي تو
باشد كه من به سوي تو آزاد رو كنم
از چوب سرو در بتراشم براي تو
از اصفهان ضريح برايت بياورم
يك گنبد از هنر بتراشم براي تو
صد فرش دستباف برايت بگسترم
گلهاي سرخ و تر بتراشم براي تو
بر مرقد تو لاله ي عباسي آورم
فانوسي از قمر بتراشم براي تو
از والدين ، خادم درگه بسازمت
قرباني از پسر بتراشم براي تو
چون محتشم كه شعر براي حسين گفت
من شعر بر حجر بتراشم براي تو
اي كشته ي محبت تو حضرت حسين
پيداست در جلال تو كيفيت حسين

محمد فردوسی:
 

می نویسم جگر حیدر و زهرا آمد

آفتاب سحر حیدر و زهرا آمد

جلوه ای از هنر حیدر و زهرا آمد

اولین تاج سر حیدر و زهرا آمد

نیمۀ ماه خدا،قرص قمر پیدا شد

روزه ام با رطب نام ((حسن جان)) وا شد

چه جلال و جبروتی چه جمالی دارد

گوشۀ لعل لبش وه که چه خالی دارد

برترین سید دنیاست چه شالی دارد

زینت دوش نبی سیر کمالی دارد

مادرش فاطمه با خندۀ او می خندد

دور بازوش علی حرز نجف می بندد

کوری چشم حسودان چقدر ماه شده

یوسف از دیدن او معتکف چاه شده

نقش انگشتری اش ((عزة لله)) شده

منکر صلح حسن کافر و گمراه شده

تیغ صلحش همه را از نفس انداخته است

پسر عاص چنین قافیه را باخته است

عاشق از جلوۀ معشوق سخن می گوید

از می و بوسه به پیمانه زدن می گوید

یک نفر وقت مناجات به من می گوید:

نیمه شب هر که ((الهی به حسن)) می گوید...

...از دل عرش به او فاطمه گوید((جانم))

شب وصل است و ((الهی به حسن)) می خوانم

دست خالی نرود هرکه به او رو بزند

نشده سائل او پرسه به هر کو بزند

پیش او حاتم طایی است که زانو بزند

یا حسن گوید و پیوسته دم از او بزند

می نشاند همه را بر سر یک خوان نعیم

چه می آید به حسن لفظ((کریم بن کریم))

در حدیث آمده که ((عقل مجسم)) حسن است

نوۀ ارشد پیغمبر اکرم حسن است

بازدم نام حسین بن علی ، دم حسن است

حیدر بی مَثَل خط مقدم حسن است

مجتبی در همه جا بازوی تدبیر علیست

مرتضی شیر خداوند و حسن شیر علیست

از لب او صد و ده کوزه عسل می ریزد

آسمان پیش قدم هاش زحل می ریزد

از سر و روی حسن واژۀ یل می ریزد

به خدا کرک و پر اهل جمل می ریزد...

...اگر او در وسط معرکه پا بگذارد

نیزه چرخاندن او وه که چه دیدن دارد

بانی جنگ جمل داشت تماشا می کرد

تیغ در دست حسن حل معما می کرد

رجز حیدری اش بود که غوغا می کرد

روی لب های علی خنده شکوفا می کرد

ناگهان از وسط معرکه این صوت آمد

سر بدزدید ... حسن نه ...ملک الموت آمد

به علی رفته که تیغ سخنش برنده است

مثل زهرا چقدر خطبۀ او کوبنده است

این که در جنگ جمل زلزله ای افکنده است

به گمانم دو سه تا قلعۀ خیبر کنده است

رجزش ولوله ای در دل صحرا انداخت

نیزۀ او شتر سرخ جمل را انداخت

عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد

قمر روی تو مهتاب عمل می آرد

خم ابروی تو محراب عمل می آرد

خاک پای تو زر ناب عمل می آرد

روزها ذکر من این است و همه شب سخنم

شیعۀ حیدر و مدیون امام حسنم

هرچه داری بده در راه خدا می خواهم

در مناجات سحر از تو تو را می خواهم

بیشتر از همه توفیق غلامی خواهم

از شما یک سفر کرب و بلا می خواهم

گنبدی را به روی صحن و سرایت بزنیم

دو سه تا پنجره فولاد برایت بزنیم

 

محمد صمیمی:

خاک را به آسمان، می کند بدل حسن

روزگار تلخ را، می کند عسل حسن

تا ابد هرآنچه حسن، جزئی از محیط اوست

جمع مفردات حسن، بوده از ازل حسن

هر حواله ای که شد، خیر در بساط ما

روی گوشه ای از آن، حک شده من الحسن

شوق در لباس روح، روح در مسیر وصل

وصل در سریر عشق، عشق در عمل حسن

نجل شیر کردگار، نخلی از ابوتراب

عرش را گرفته است، تنگ در بقل حسن

او به هر که می رسد، ذوب می شود در او

آنقدر که مرتضی ، می شود ابالحسن

لافتی اگر که داشت ماجرای دومی

باز می رسید بر فاتح جمل حسن

جنگ گر گرفته از، مختصرترین رجز

مختصرترین رجز، نعره ی انا الحسن

در تمام عالمین، بر حسین  و زینبین

کیست او که حجت است؟...حضرت اجل حسن 

 

میلاد حسنی :

به نام آنکه تو را داده است نام حسن

درود، احسن الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو

که نور داده به خورشید مستدام حسن

سلام بر درجات زبرجدت که از او

عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن

عجیب نیست اگر خال هاشمی‌ات را

شبانه روز کند کعبه استلام حسن

فدای قامت بنده نواز تو که نماز

به احترام قدت می‌کند قیام حسن

قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست

رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن

به خشت خشت ستون های عرش رب کریم

نوشته با قلم حسن، یا امام حسن

شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی

به دست سوده‌ی الماس های شام حسن

صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد

به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن

 

 

منبع : شعر شاعر ،امام هشت ، حسینیه
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

شرط رستگاری استقامت است 

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد هنگامي كه با گروهي (در ميدان نبرد) روبرو مي‏شويد ثابت قدم باشيد و خدا را فراوان ياد كنيد تا رستگار شويد.
عقیق:شرط رستگاری، ایمان، استقامت و یاد خداست.

جز دهم قرآن کریم دو سوره انفال و توبه را شامل می‌شود. آیه ۴۵ سوره انفال در خطاب به رزمنده‌های میدانهای جنگ است و به آنها نوید می‌دهد که دشمانان را در چشم مومنان کوچک و تعدادشان را اندک می‌کند؛ به شرطی که به خدا ایمان داشته باشند و خدا را زیاد یاد کنند و بالاخره نترسند و از خود استقامت نشان بدهند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اي كساني كه ايمان آورده‌‏ايد هنگامي كه با گروهي (در ميدان نبرد) روبرو مي‏‌شويد ثابت قدم باشيد و خدا را فراوان ياد كنيد تا رستگار شويد.

منبع:مهر

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:11 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 97016  
 
 
گردان تک نفره صیاد خمینی
 
گردان تک نفره صیاد خمینیشهیدخبر(شهیدنیوز): برای اطلاع از زندگی و دلاوری شهید عبدالرسول زرین که به صیاد خمینی شهرت داشت، به دنبال خانواده‌اش گشتیم تا از حماسه آفرینی او از زبان خانواده بیشتر بشنویم. در زمان جنگ ایران و عراق برخی از فرماندهان و رزمنده‌های ایرانی به دلیل قابلیت‌ها و شجاعت‌هایی که داشتند مورد تنفر صدام قرار می‌گرفتند و فرمانده ارتش بعث شخصاً برای سر آنها جایزه تعیین می‌کرد.
  

برای اطلاع از زندگی و دلاوری شهید عبدالرسول زرین که به صیاد خمینی شهرت داشت، به دنبال خانواده‌اش گشتیم تا از حماسه آفرینی او از زبان خانواده بیشتر بشنویم. در زمان جنگ ایران و عراق برخی از فرماندهان و رزمنده‌های ایرانی به دلیل قابلیت‌ها و شجاعت‌هایی که داشتند مورد تنفر صدام قرار می‌گرفتند و فرمانده ارتش بعث شخصاً برای سر آنها جایزه تعیین می‌کرد. مانند شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)، شهید عباس دوران، شهید علی هاشمی، شهید برونسی و… شهید عبدالرسول زرین هم یکی از همان سرداران دلاوری بود که خار چشم دشمن شد و صدام برای به شهادت رساندنش، بهترین تک تیراندازانش را به خط نمود. اما آنها کاری از پیش نبردند تا اینکه عبدالرسول معروف به عنوان گردان تک نفره زرین در اثر ترکش خمپاره در عملیات خیبر آسمانی شد. اما رمز و راز حماسه‌سرایی‌هایش از زبان فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع)‌ و خانواده شهید بسیار شنیدنی است. شهید خرازی بسیار‌ی از خاطرات و دلاوری‌های عبدالرسول زرین را در سال ۱۳۶۴ در نواری ضبط کرده و به خانواده شهید می‌رساند تا امروز برای شناخته شدن شهیدی که ۳ هزار شلیک موفق داشته است دچار تردید نشویم. آنچه پیش رو دارید حاصل همکلامی ما با دکتر اصغر زرین فرزند شهید عبدالرسول زرین است.

آقای دکتر زرین ابتدا خودتان را برایمان معرفی کنید و از خانواده شهید زرین برایمان بگویید.

من اصغر زرین هستم. هفت خواهر و برادر هستیم. چهار پسر و سه دختر. من فرزند پنجم خانواده هستم و خیلی همراه پدر بودم. برای همین خاطرات زیادی از ایشان به یاد دارم. وقتی پدر شهید شدند من ۹ سال داشتم. پدر همواره از خاطراتش برایمان روایت می‌کرد. از میزان دوستی وصمیمیت ایشان و سردارشهید حاج حسین خرازی هم مطلع بودیم. پدر و شهید خرازی سال‌ها با هم درمیادین نبرد کردستان و جنوب دوشادوش با دشمنان جنگیده بودند. شهادت پدر برای شهید خرازی بسیار سخت بود. رابطه بین حاج حسین خرازی و پدر رابطه پدر فرزندی بود. او همواره از خاطرات پدر برای رزمندگان سخن می‌گفت. در نهایت در سال ۱۳۶۴، شهید خرازی صحبت‌ها وخاطرات خود را از پدر برایمان در یک نوار صوتی ضبط کرد. ما هم در تلاش هستیم تا همه خاطرات پدر را مکتوب کنیم و ان‌شاءالله در کتابی به نام گردان تک نفره زرین به چاپ برسانیم.

گویا شهید زرین دوران کودکی پرماجرایی داشته است؟

پدر در اطراف گچساران به دنیا آمده و اجدادشان از بزرگان آن خطه بودند. متأسفانه پدربزرگ پدرم در درگیری‌های آن زمان خان‌ها و خانزاده‌ها کشته می‌شود. پدر، پدر و مادرش را در کودکی از دست می‌دهد. از آنجایی که اموال زیادی هم داشتند خوانین منطقه اموال پدر را غصب می‌کنند. تا اینکه به سن ۱۰ سالگی می‌رسد. به‌رغم سن کم خیلی باهوش بود. از این رو به دنبال احقاق حقش می‌افتد. اما از آنجایی که جان پدر هم به خطر می‌افتد راهی شهر رضای اصفهان می‌شود. آن زمان ۱۲- ۱۱ سال داشت، بعد از یکی دو سال راهی اصفهان می‌شود و زندگی خود را در آنجا آغاز می‌کند. پدر به تنهایی در سن ۱۴ سالگی در اصفهان زندگی خوبی را برای خودش فراهم می‌کند و روی پای خودش می‌ایستد. ایشان یک مغازه لباس فروشی داشت که بعد از ازدواج با مادرم مغازه چینی فروشی را هم همراه لباس فروشی در محله دروازه شیراز (خیابان شیخ صدوقی) اصفهان دایر می‌کند.

شهید زرین در اصفهان ازدواج کردند؟

پدر سال ۱۳۴۲ در شهر رضای اصفهان ازدواج می‌کند. ایشان در زمانی که خبری از انقلاب و اسلام در کشور نبود، برای ازدواج دنبال زنی مومن می‌گردد و به حمد خدا مادر را که اهل نماز، روزه و قرآن بود پیدا می‌کند و با ایشان ازدواج می‌کند. مادر همیشه می‌گوید: وقتی پدر به خواستگاری من آمد ایشان را فردی پر کار و زحمتکش دیدم؛ انسانی مومن و متعهد. برای همین با مهریه کم با ایشان ازدواج کرده و مهمانی خیلی ساده‌ای هم برگزار کردند.

آشنایی شهید زرین با انقلاب از کجا رقم خورد؟

پدر زمانی که به اصفهان آمد با مسجد و هیئت‌ها وافراد مذهبی‌اش آشنا شد. به قول خود پدر آشنایی با روحانیت تحولی عظیم در من ایجاد کرد، گویی گمگشته‌ام را پیدا کردم. پدر ذاتاً انسانی ظلم ستیز و جویای حقی بود. از همان دوران کودکی، نمی‌توانست در برابر ظلم کوتاه بیاید. با آغاز زمزمه‌های انقلاب و حرکت‌های انقلابی، به خیل انقلابیون می‌پیوندد. پدر در محله‌ها اعلامیه‌های امام خمینی را پخش می‌کرد و مدتی بعد از سردسته‌های فعال انقلابی می‌شود. ایشان از اولین نفراتی است که در محله شیخ صدوقی اصفهان به بالای یک بام می‌رود و شروع به سر دادن «الله اکبر» می‌کند. ندای الله‌اکبر پدر تا همیشه در میان مردم طنین انداز می‌شود و به اولین تکبیرگو مشهور می‌‌گردد. یکی دیگر از کارهای پدر این بود که در میدان مجسمه که مجسمه شاه در آن قرار داشت و امروز به میدان انقلاب معروف است، جلوی چشم مأموران ساواک به بالای مجسمه می‌رود و آن را پایین می‌اندازد. برای همین پدر در لیست سیاه ساواک قرار می‌گیرد و مجبور می‌شود برای فرار از دست مأموران با موتور سوزوکی‌اش به سمت شیراز متواری شود.

از فعالیت‌های پدر بعد از پیروزی انقلاب برایمان بگویید.

پدر یکی از محبوب‌ترین کاسب‌های محل بود، زیرا همیشه حواسش به جیب مردم بود. اما با همه این وجود کار وکاسبی را رها کرد و بعد از پیروزی انقلاب به شکل داوطلبانه راهی کمیته انقلاب اسلامی شد تا حفاظت از مردم و محله‌ها را بر عهده بگیرد. می‌گفت در حال حاضر اسلام به من نیاز دارد، برای همین اواخر سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در آمد.

آن زمان که غائله کردستان به اوج خود رسید پدر همراه شهید خرازی با تشکیل یک گروه ۶۰نفره راهی غرب شدند تا فرمان امام خمینی را اجرایی نمایند. می‌گفت وقتی رسیدیم سنندج، تیر اندازی دشمن از زمان ورود ما شروع شد.

در‌گیری‌ها ادامه پیدا کرد تا اینکه آنجا گروهی به نام گروه ضربت تشکیل دادیم به فرماندهی شهید خرازی. این گروه به قدری توانمند و زبده بود که توانست منطقه کردستان، سنندج و محورهای عملیاتی کردستان را پاکسازی کند. خود شهید خرازی درباره حماسه‌سرایی پدر می‌فرماید که عبدالرسول زرین خیلی خوب خودش را نشان داد. دلاوری‌های عبدالرسول زرین در منطقه گاران بسیار ستودنی بود. این دلاوری‌ها به نام جدال گاران مشهور شد. شهید خرازی به پدر لقب گردان تک نفره زرین داده بود.

«گردان تک نفره زرین» چرا شهید خرازی این عنوان را به پدر‌تان داده بود؟

بعد از کردستان پدر همراه شهید خرازی به جبهه‌های جنوب می‌رود. شهید خرازی همواره از پدر به عنوان گردان تک نفره زرین نام می‌برد و در سخنرانی‌هایش در جاهای مختلف همواره به این نکته اشاره داشت و از دلاوری‌های پدر سخن می‌گفت. به فرموده شهید خرازی، عبدالرسول به قدری خوب جنگیدن را بلد بود که گویی، رزمنده به دنیا آمده باشد. می‌گفت ما هر کجا کم می‌آوردیم، هر جا به مشکل بر می‌خوردیم، شهید زرین را می‌فرستادیم. ما ایشان را در جاهای بسیار مهم وحساس مستقر می‌کردیم و شهید خیلی خوب و با خونسردی تمام قضایا را حل می‌کرد. تپه‌هایی که پدر به تنهایی فتح کرده بود به تپه‌های زرین معروف شده بودند.

توانمندی پدر در پیروزی عملیات فرمانده کل قوا نقش تعیین کننده‌ای دارد. از طرفی دیگر مهارت‌های پدر در روند موفقیت مرحله سوم عملیات والفجر ۴ تأثیر بسزایی داشت. به طوری که به فرموده شهید خرازی، عملیات غرورآفرین والفجر۴ به همت ایشان موفق شد. سردار حاج حسین خرازی در جلسه‌ای خاطره‌ای از حضور پدر در عملیات والفجر۴ روایت می‌کند و می‌گوید: در عملیات والفجر ۴ بچه‌ها زمینگیر شده بودند و نمی‌توانستند پیشروی کند. گارد ریاست جمهوری هم وارد میدان شده بود. در ارتفاعات کانی مانگا بودیم و نمی‌دانستیم چه کنیم. به ذهنمان رسید که از برادر زرین کمک بخواهیم. ایشان خودش را به ما رساند. کار به جایی رسیده بود که چند نفر از فرماندهان گردان برایش خشاب پر می‌کردند. یک منطقه حساس را انتخاب کرد و توانست ۴۰ نفر از گارد ریاست جمهوری را بزند. دشمن در آن نقطه زمینگیر شد و نیروها توانستند سریع پیشروی کنند. در ادامه شهید خرازی می‌گوید: اینها که گفتم تنها شخصیت کلی شهید را بیان کردم و تنها جزئی از کارهای شهید است که در این جلسه کوتاه نمی‌شود همه را بیان کنم. در عملیات خیبر که دست شهید خرازی قطع می‌شود پدر به شهادت می‌رسد. شهید خرازی در جمع رزمندگانی که به محضرشان رفته بودند، بعد از یک ساعت صحبت از شهید و ابراز ناراحتی می‌گوید: من به جرئت می‌توانم بگویم که برادر عبدالرسول زرین بیش از ۳هزار عراقی را در جبهه به درک واصل کرده بود. شهید ۳‌هزار شلیک موفق داشت. به طوری که ایادی دشمن به دنبال به شهادت رساندن ایشان بودند.

پس دشمن به دنبال کشتن پدرتان بود؟

بله، شهید خرازی می‌گوید: اقدامات وکارهای شهید زرین دشمن را جداً نگران کرده بود برای همین به دنبال این بودند که او را بکشند. وقتی عبدالرسول وارد خط عملیاتی می‌شد دشمن انگار متوجه می‌شد، تردد نیروهای دشمن در منطقه کم می‌شد و می‌دانست که امروز نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. پدر چند فرمانده، ژنرال عراقی و چندین تک تیرانداز زبده عراقی را کشته بود. فعالیت‌ها و اقداماتش در عملیات والفجر۴ بهانه‌ای شده بود تا دشمن برای به شهادت رساندنش دست به کار شود. بعد از به شهادت رساندن پدر در بیسیم‌ها و رادیوی عراق با خوشحالی و شعف خاصی اعلام می‌کنند که صیاد خمینی را کشتیم. دشمن به پدرم لقب شکارچی خمینی یا همان صیاد خمینی را داده بود.

گردان تک نفره صیاد خمینی

برایمان از خاطره آن عکس معروف پدر بگویید که گوششان مجروح شده و همچنان خندان وشاد هستند.

درباره این عکس هم شهید خرازی برایمان اینگونه روایت می‌کند: این عکس زیبای شهید زرین مربوط به بعد از عملیات طریق القدس است. روزی که سه تک تیرانداز عراقی به دنبال ایشان بودند شهید زرین دو نفر از تک تیرانداز‌ها را به درک واصل کرد و جنازه آنها را هم با دوربینش به من نشان داد. تک تیرانداز سوم و شهید عبدالرسول با فاصله ۴۰۰ متری، همزمان همدیگر را نشانه گرفتند و شهید زرین توانست پیشانی تک تیرانداز بعثی را سوراخ کند و او تنها گوشه‌ای از گوش راست شهید را خراش داد. این عکس خود گواه صادقی بر تلاش و مبارزه شهید زرین بود.

بعد از آن، عکس پدر در مجله‌ها به چاپ رسید. در آن ایام پدر و تعدادی از فرماندهان به دیدار امام خمینی‌(ره)‌ مشرف شدند. در آن دیدار پدر را به عنوان بهترین تک تیرانداز به محضر امام خمینی معرفی می‌کنند و آقا با لبخندی به مجله و عکس ایشان اشاره می‌کند که من ایشان را می‌شناسم. پدر از آن دیدار به عنوان بهترین خاطره‌اش یاد می‌کرد و خیلی خوشحال بود که رهبری از ایشان رضایت دارند. این دیدار باعث تجدید قوا در پدر می‌شود. در نهایت پدر مبدأ گردان تک تیراندازی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) برای اولین بار می‌شود. ابتکارات و خلاقیت‌هایش و توانمندی ایشان در تیراندازی در شرایطی که آموزش چندانی در این زمینه ندیده بود، از شجاعت ایشان نشأت می‌گرفت، شجاعتی که بارها شهید خرازی از آن یاد می‌کرد. پدر از اواخر سال ۱۳۵۸تا اسفند ماه ۱۳۶۲، به مدت چهار سال متوالی در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشت. ایشان ۶۰ درصد جانباز بود اما تا زمان شهادت از جبهه دل نکند و پا در رکاب لشکریان امام حسین(ع) ‌ماند.

پیشتر درباره چاپ کتاب گردان تک نفره زرین صحبت کردید، مایلیم در این باره بیشتر برایمان توضیح دهید.

پدر مدت‌ها پیش به خواب من آمدند که من این همه برای شما خاطره تعریف کردم چرا آنها را مکتوب نمی‌کنید؟ بر‌ای همین من دست به کار شدم و کتابی از صحبت‌های خود شهید آماده کردم. در روند آماده‌سازی کتاب بودم که خواب شهید خرازی را دیدم. حاج حسین با لباس بسیجی و خندان آمد خانه ما. به من گفت برو آن کتابی که برای پدرت نوشتی را بردار بیار. کتاب را بردم محضر ایشان. نگاه کردند و دیدند تعدادی از عکس‌ها نیستند. از من پرسیدند آن عکس‌ها چه شده؟ من هم عکس‌ها را به فدراسیون تیراندازی داده بودم تا برای پدر سالانه شهید بگیرند. گفتم عکس‌ها به امانت جایی هستند. شهید فرمودند: آنها را برگردان وکار کتاب را تمام کن. آن زمان برادرزاده من در ‌ای سی یو بستری بود. شهید گفت بروید مریضتان را از بیمارستان بیاورید. صبح که به بیمارستان رفتیم، برادرزاده‌ام شفا یافته بود.

پدر از عشق به شهادت برایتان صحبت نمی‌کرد؟

صحبت می‌‌کرد اما مزد جهاد را شهادت می‌دانست. یک بار برایمان از خوابی که دیده بود، گفت. پدر از ناحیه پا مجروح شده و برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شود. پزشکان نظر می‌دهند که پای پدر باید قطع شود. در بیمارستان با امام حسین (ع)‌ درد دل ‌کرده و گلایه می‌کند آقا جان قرار من با شما شهادت بود. پدر به خواب می‌رود و در خواب چهارده معصوم را می‌بیند. امام حسین به کنار پدر می‌آید و می‌فرماید: تو سرباز واقعی ما هستی! تو یک سرباز ساده نیستی، ما شما را داریم. برای این زخم پا ناراحت هستی بعد دستشان را روی پای زخمی پدر می‌کشند و به لطف خدا شفا می‌گیرند و دیگر نیازی به قطع پای پدر نمی‌شود.

از شهادت عبدالرسول زرین تک‌تیرانداز لشکر ۱۴ امام حسین (ع)‌ برایمان بگویید.

پدر در عملیات غرور‌آمیز خیبر حماسه‌سرایی کرد و در نهایت همانطور که خود به دوستانش گفته بود، در اسفند ماه ۱۳۶۲به شهادت رسید. ترکش خمپاره دشمن نیمی از سر پدر را برده بود و ایشان بعد از سال‌ها مجاهدت، به گفته خود مزد جهادش را گرفت. شهید خرازی هم در این عملیات دستش قطع شده و به درجه جانبازی نائل می‌شود. شهید خرازی در سال ۱۳۶۴ نواری از خاطرات پدر را برایمان آماده کرد. ما پدر را از روایات دوستان و صحبت‌های فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع)‌ می‌شناسیم. پدر فردی متواضع و خاکی بود. به فرموده شهید خرازی شهید عبدالرسول زرین مصداق اشد علی الکفار و رحماء بینهم بود.

به نظر شما چرا افرادی نظیر پدر شما همچنان بعد از سال‌ها در گمنامی به سر می‌برند؟ آیا معرفی چنین شهدایی نمی‌تواند الگوی صحیحی برای جوانان ما باشد تا به جای قهرمانان خارجی از آنها الگو بپذیرند؟

خود شهدا به دنبال این هستند که روی نسل جوان تأثیر بگذارند. کارفرهنگی روی نسل جوان باید انجام شود. پدر خودش خواست تا خاطراتش مکتوب شود. این یعنی اینکه شهدا دنبال تأثیر‌گذاری هستند. چندی پیش عکس منتشر شده از پدر در فضای مجازی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. جرقه‌ای زده شد تا رسانه‌ها هم به دنبال معرفی پدر باشند. شاید آنچه در فضای مجازی در مقایسه با تک تیرانداز امریکایی کریس کایل منتشر شد صحیح نبود. پدر به فرموده شهید خرازی ۳ هزار شلیک موفق داشته اما در عکس‌ها ۷۰۰ شلیک به ثبت رسیده است. برای ما اصلا تعداد شلیک‌های پدر مهم نیست، مهم مقایسه غلطی است که بین ایشان و آن تک تیرانداز امریکایی انجام شده است. امریکایی‌ها برای کسی که به اصطلاح قهرمانشان است، کتاب‌ها می‌نویسند و فیلم‌ها می‌سازند. آن هم برای کسی که ۱۶۰کودک مظلوم عراقی و افغانستانی را کشته است. اما ما در معرفی شهدای‌مان کم می‌گذاریم. متأسفانه مسئولان ما در معرفی شهدا لنگ می‌زنند و به فرموده مقام معظم رهبری که زنده نگه داشتن یاد وخاطره شهدا کمتر از شهادت نیست توجه‌ای ندارند.

   

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:09 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 99739 یکشنبه، 30 خرداد 1395 - 22:50
 
 
حاج قاسم سلیمانی کِی از عراق می رود؟
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اگر عربستانی ها دست از سر مردم عراق بردارند و در این کشور امنیت برقرار شود، دیگر نیازی به حضور سردار سلیمانی در آن کشور نخواهد بود.
  

حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی در گفت و گو با برنامه " من طهران " شبکه خبری العالم تاکید کرد: تردیدی درباره حضور سردار سلیمانی در عراق نیست، دولت عراق اعلام کرده که وی به دعوت ما آمده است، حال حضور یک، دو یا سه مستشار در عراق چقدر برای عربستان سنگین است؟ چطور آنها به عراق لشکر کشی کردند و مردم را کشتند یا در یمن بیشتر از یک سال است که تمام زیر ساخت ها را نابود کردند، زن، کودک و پیرمرد را به قتل رساندند، آیا این دخالت در جهان اسلام نیست.

نماینده مقام معظم رهبری در سپاه با تاکید بر این که هدف مستشاران ایرانی کمک به نیروهای عراقی است، اظهار داشت: ایران هرگز به دنبال ضربه زدن به اهل سنت نبوده و نیست، اما عربستان در مدت نفوذ آمریکا در عراق، صدها هزار مسلمان بی گناه شیعه را در بغداد و دیگر مناطق به شهادت رساند. 

تسلط عربستان برعراق محال است

وی در ادامه تسلط عربستان بر عراق را محال دانست و یادآور شد: عربستان نمی تواند بار دیگر عنصری مانند صدام را در عراق داشته باشد تا بر آن کشور مسلط شود؛ ریاض باید دست از سر مردم عراق بردارد و آنها را به حال خودشان بگذارد تا خود تصمیم بگیرند؛ مردم عراق چون مردم فهیمی هستند، در انتخابات شرکت کرده و رای دادند؛ حکومت و مجلس تشکیل دادند؛ اگر عربستانی ها دست از سر مردم عراق بردارند و در این کشور امنیت برقرار شود، دیگر نیازی به حضور سردار سلیمانی در این کشور نخواهد بود.
سعیدی دربارۀ ناخرسندی رسانه های سعودی از آزادی فلوجه نیز گفت: در واقع فلوجه، برای آن ها نقطه ای راهبردی بود، فلوچه چهارراه مواصلاتی و ارتباطی است، مرکز پشتیبانی است، فاصله اش با بغداد کم است، مرکز تهیه اقلام انتحاری است که از آن ها در بغداد استفاده می شد، مرکز تولید و پرورش نیروی تروریست بود، طبیعی است که عربستان از آزادی چنین مرکزی ناراحت شود.

عربستان از آزاد سازی فلوجه ناراحت شد

عربستان از چنگال آمریکا بیرون بیاید

سعیدی با بیان این که هر شخصی که دارای عقل است با ما (ایران) در تعامل و همراه است، گفت: عربستان نمی تواند این وضعیت را تحمل کند و اشتباه می کند؛ عربستان می تواند از چنگال آمریکایی ها خارج شده و در کنار ایران قرار بگیرد و اهداف متعالی که حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دنبال می کنند را عملی کنند.
وی با انتقاد از وضعیتی که عربستان در عراق ایجاد کرده، افزود: چطور عربستان که خودش یک انتخابات ندارد با حکومت و دولتی که بر اساس دمکراسی و رای اکثریت روی کار آمده، اینگونه برخورد می کند.
سعیدی بااشاره به این که گروه تروریستی داعش با تسلط بر شهر فلوجه کانون بحران و موجب مشکلات زیادی برای مردم مظلوم عراق شده بود، اما با یاری خدا آزاد شد، بیان داشت: طبیعی بود که آل سعود از سقوط فلوجه ناراحت شوند، چون ابزارشان از دستشان رفت؛ و انشا الله آزادی فلوجه باعث آزادی موصل و استان نینوی خواهد شد. 
سعیدی با تاکید بر این که برای ما سنی و شیعه فرقی ندارد، اظهار داشت: در آزادسازی فلوجه تصمیم اینگونه بود که تلفات حداقلی باشد و همه مردم از هر مذهبی از فلوجه محاصره شده خارج شوند، لذا تبلیغات رسانه های عربی علیه نیروهای عراقی عملیات کننده دروغ بود و برای تحریک افکار عمومی صورت گرفت، بنابراین هر گونه اقدام نیروهای ارتش عراق، حشد الشعبی و مردمی و یا نقش ایران به هیچ عنوان برای انتقام گیری نیست.
وی با محکوم کردن نقش منفی امپراطوری رسانه ای درباره مسائل فلوجه گفت: این موضوع از استقبال اهل سنت، جشن مردم در فلوجه و رضایتمندی مردم نمایان است به همین دلیل از عربستان می خواهیم از عراق دست بردارد و نیروهایش (تروریست های داعش) را از این کشور خارج کند و آدم کشی را متوقف کند. 

تقابل ایران و آمریکا زیربنایی است

سعیدی با اشاره به این که آمریکا حکومتی سلطه گر است و خود را کدخدای جهان می داند، گفت: آمریکا پس از آن که خطر کشوری همانند شوروی را خنثی کرد و می پنداشت که قدرت اول و کدخدای جهان است،  ناگهان با انقلاب عظیمی روبرو شد که عمق و گستره آن از انقلاب سوسیالیستی شوروی به مراتب بیشتر بود.
وی ادامه داد: آمریکایی ها با قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران در جهان مواجه شدند که اقتدار آنها را به چالش کشید.
نماینده ولی فقیه در سپاه افزود: اصولا نظام آمریکا نظامی الحادی و مبتنی بر کفر است و تقابل ما با آنها مبنایی و زیربنایی است و ما به علل و دلایل گوناگون نمی توانیم با آنها کنار بیاییم.
سعیدی با اشاره به قسمتی از جنایات مختلف آمریکا در سراسر جهان در طول نیم قرن اخیر، تصریح کرد: آمریکا طی 50 سال به 22 کشور مستقیما حمله کرده است، که برلین(پایتخت آلمان شرقی سابق)، کوبا، کره، لبنان، ویتنام، کامبوج، آنگولا، گرانادا، پاناما، سومالی، لیبی، عراق، هائیتی و افغانستان شماری از این کشورهاست و در 17 کشور نیز مانند چین، مجارستان، یوگسلاوی، کوبا، ایران، هندوستان، اتیوپی، نیکاراگوئه، افغانستان، السالوادور و لهستان دخالت کرده است.

استکبار ستیزی  شاخصه جمهوری اسلامی ایران

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان استکبارستیزی، کفرستیزی با نظام الحادی و ایدئولوژی توحیدی به عنوان شاخصه های انقلاب اسلامی، گفت: با وجود این شاخصه ها هیچ وجه مشترکی بین انقلاب اسلامی ایران و آمریکا وجود ندارد، بنابراین طبیعی است که آمریکا در صدد براندازی نظامی اسلامی ایران باشند.

نماینده ولی فقیه در سپاه : اصولا نظام آمریکا نظامی الحادی و مبتنی بر کفر است و تقابل ما با آنها مبنایی و زیربنایی است و به علل و دلایل گوناگون نمی توانیم با آنها کنار بیاییم.


وی ادامه داد: البته این موضوع یک فرآیند را طی کرده که مرحله اول آن حرکت سخت و جنگ نیابتی توسط عراق علیه ایران، مرحله دوم تحریم و فشار مضاعف بر روی ملت و نظام ایران و استراتژی سوم نیز تعامل است، که البته در هر سه این مراحل نیت آنها براندازی نظام اسلامی بود.
سعیدی با بیان این که آمریکایی ها با فرآیند تعامل دو هدف را دنبال می کردند، گفت: هدف درونی آمریکایی ها از تعامل، "نفوذ" بود، یعنی ایجاد جای پا در داخل نظام که شامل نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می باشد.
"به نظر من نفوذ به معنای تصرف دشمن در ادارک سیاسی مسؤولین و مردم است و نفوذ فرهنگی یعنی تصرف دشمن در ادراک فرهنگی مردم برای جابجایی عناصر فرهنگ ملی و جایگزینی عناصر غربی به جای آن."
وی با اشاره به این که آمریکایی ها در فرآیند تعامل با ایران دو هدف را دنبال می کردند، افزود: هدف اول آمریکایی ها این بود که در قالب تعامل و با عنوان مذاکرات هسته ای در ایران جای پایی را به وجود آورند و در تصمیم گیران نفوذ سیاسی داشته باشند و هدف دوم آنها نفوذ فرهنگی یعنی تصرف در ادراک فرهنگی مردم (ایران) بود.
سعیدی دومین فرآیند آمریکا در ایران را "فراهسته ای"، دانست بدان معنا که بنا نبود آمریکایی ها به مساله هسته ای بسنده کنند و می خواستند در مسایلی که عمق استراتژیک ایران است، جمهوری اسلامی را دنبال خودشان بکشند؛ از آمریکای لاتین که نفوذ معنوی داریم تا ساحل مدیترانه، عراق، یمن، فلسطین و لبنان که تعامل و نفوذ فرهنگی داریم وعمق استراتژیک ما به شمار می آید.
نماینده ولی فقیه در سپاه خاطر نشان کرد: آمریکایی ها به دنبال آن بودند که ما در منطقه غرب آسیا، محور نباشیم؛ یعنی نقشی در معادلات منطقه غرب آسیا اعم از فلسطین، لبنان، عراق و سوریه نداشته باشیم.
وی افزود: آن ها در مساله هسته ای، توانستند تا حد زیادی، خواسته های خود را تحمیل کنند و ما هم به حداقلی دست یافتیم، اما آمریکایی ها به این بسنده نکردند؛ آن ها می خواستند ما را به دنبال خود بکشانند و در ماجرای عمق راهبردی و آن چه که امروز سرمایه اقتدار ما در منطقه غرب آسیا است، ما را وادار به عقب نشینی کنند تا محوریت ما را در غرب آسیا از بین ببرند و ما نتوانیم کاری از پیش ببریم.

نقشه آمریکا درباره ایران

سعیدی با تاکید بر این که تحلیل مقام معظم رهبری ا ز اهداف آمریکا علیه ایران، تحلیلی عمیق و همه جانبه بوده و بر پایه شناخت همه جانبه از راهبرد و اهداف و آینده نگری آمریکا استوار است، گفت: آمریکایی ها در حال حاضر، همان نقشه ای که در مورد شوروی سابق پیاده کردند را برای ایران در نظر گرفته و در حال پیاده کرده آن هستند؛ یعنی در دهه هفتاد میلادی، دنبال این بودند که ردپایی در شوروی پیدا کنند؛ اتفاقا جالب بود که آقای خروشچف رئیس جمهور وقت و رهبر حزب کمونیست شوروی به این نکته رسید که نیاز نیست که ما همواره با آمریکایی ها بر سر جنگ باشیم، می توانیم سر میز مذاکره بنشینیم و با هم مذاکره کنیم.
وی ادامه داد: تحلیل آقای خروشچف این بود که ما در آمریکای لاتین هستیم، در شرق اروپا حضور داریم، در غرب آسیا هستیم و نفت و گازمان از آمریکا به مراتب بیشتر است و ما نیازی نداریم که همواره با آمریکا در حال جنگ باشیم، که اتفاقا آمریکایی ها نیز به شدت از این موضوع استقبال کردند و پیمان سالت 1 امضا شد و قرار بر این بود که وارد حوزه های دیگر نشوند ولی آمریکایی ها آرام آرام روسیه را به سمت پیمان هلسینکی کشاندند و زمینۀ فروپاشی این امپراتوری را فراهم کردند.
سعیدی منشأ تحلیل غلطِ برخی کشورهای عربی درباره کمک های ایران به کشورهای منطقه را آمریکا دانست و گفت: آمریکایی ها جنگ مستقیم را کنار گذاشتند و به جنگ نیابتی روی آوردند؛ امروز ما شاهد هستیم که عربستان سعودی، قطر، امارات و حتی ترکیه، در میدان آمریکایی ها ایفای نقش می کنند و در حقیقت هم داعش، به نیابت از آمریکایی ها در منطقه آشوب به پا می کند، هم کشورهای واپسگرای منطقه.

چه کشوری باعث کاهش قیمت نفت و ضرر کشورهای منطقه شد؟

نماینده ولی فقیه در سپاه با تاکید بر این که جمهوری اسلامی ایران از کیان اسلام دفاع می کند، نه منافع آمریکا، تصریح کرد: چه کسی موجب کاهش قیمت نفت شد و خود متضررترین کشور در این زمینه گردید، ما بودیم یا عربستان؟، چه کشوری باعث ضرر کشورهای منطقه شد؟ چه کسی به کشوری اسلامی لشکر کشی و اقدام به جنایت و قتل مسلمانان (یمن) در خدمت به منافع آمریکا، کرد، عربستان بود یا ایران؟

"سعیدی : تبلیغات رسانه های عربی علیه نیروهای عراقی عملیات کننده دروغ بود و برای تحریک افکار عمومی صورت گرفت، بنابراین هر گونه اقدام نیروهای ارتش عراق، حشد الشعبی و مردمی و یا نقش ایران به هیچ عنوان برای انتقام گیری نیست."


وی ادامه داد: عربستان قیمت نفت را با افزایش تولید کاهش داد و موجب شد که ملت های منطقه از قیمت شدید نفت به شدت متضرر شوند و ترکیه نیز همچون عربستان از داعش، حمایت لجستیکی و نظامی می کند و نفت داعش را خریداری کرده، انتقال داده و می فروشد.
سعیدی افزود: در حال حاضر، چه کسی در یمن دخالت می کند؟ چه کسی بیش از یک سال است تمام یمن را زیر و رو کرده است؛ چه کسی با ماشین نظامی خود در بحرین حضور دارد؟ چه کسی در سوریه از 160 گروه (تروریستی) حمایت و پشتیبانی می کند؟ دنیا این را می فهمد؛ ما که به جایی لشکرکشی نکردیم، ما در جایی حضور نظامی نداشتیم مگر در سطح محدود مستشاری که آن هم خود آن کشورها از ما درخواست کردند.

امپراتوری رسانه ای غرب واقعیت ها را معکوس نشان می دهد

سعیدی با تاکید بر این که امپراتوری رسانه ای غرب، واقعیت ها را معکوس به خورد مخاطبان می دهد، گفت: ما پیش از این اعلام کرده بودیم که حافظ منافع کشورهای اسلامی هستیم و از مقاومت حمایت می کنیم؛ چه کسی به غزه کمک کرد تا در برابر رژیم صهیونیستی بایستد؟ ما در کدام جبهه هستیم و عربستان در کدام جبهه است؟ ما به غزه و کیان فلسطین کمک کردیم؛ به سوریه کمک مستشاری دادیم برای این که مقاومت سرپا بماند.

سعیدی: امپراتوری رسانه ای غرب واقعیت ها را معکوس نشان می دهد

راهبرد آمریکا، پیاده کردن طرح خاورمیانه بزرگ

نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان این که راهبرد آمریکا، پیاده کردن طرح خاورمیانه بزرگ در منطقه است، اظهار داشت: آمریکا روزی این طرح را با راه اندازی جنگ نیابتی علیه حزب الله به رژیم صهیونیستی واگذار کرده بود، بعد نقشی به خود عربستان داد تا در واقع همان نقشی که آن روز رژیم صهیونیستی ایفا می کرد، اکنون عربستان ایفا کند، یعنی قطع ارتباط ایران با غزه و محور مقاومت؛ این خدمت به چه کسی است؟.

"داعش را خود این ها ایجاد کردند و اکنون هم دارند با داعش بازی می کنند، آن ها فقط با داعشی مخالفند که احساس کنند ممکن است علیه آن ها حرکت کند وگرنه داعش ضعیف شده را می خواهند و اتفاقا فلسفۀ تلاش آن ها برای جلوگیری از سقوط فلوجه آن بود که این آشوبگران که دست پروردۀ آن ها هستند، در همین جا بمانند و به اروپا و غرب برنگردند تا برای آن ها مشکل ساز نشود."
وی افزود: ما پارادوکس عجیبی در رفتار آمریکا می بینیم که این پارادوکس در رفتار کسانی که به نیابت از آمریکا می جنگند نیز مشاهده می شود، به عنوان مثال آن ها قائل به دمکراسی خوب و دمکراسی بد هستند یا تروریست خوب و تروریست بد، آزادی خوب و آزادی بد. در واقع باطل بودن ایدئولوژی آمریکا از برخوردِ دوگانۀ آمریکایی ها با همه پدیده ها آشکار می شود، یعنی وقتی تروریست ها در آمریکا و یا فرانسه مرتکب عمل تروریستی می شوند، بدند اما اگر در سوریه مرتکب چنین عملی شوند، خوبند.

انقلاب اسلامی و چالش رهبری عربستان در جهان عرب

سعیدی با اشاره به این که آل سعود در طول هفتاد هشتاد سالی که از عمر نظام سعودی می گذرد، همواره مدعی رهبری جهان عرب بوده است، گفت: این رهبری امروز با یک چالش مواجه شده است یعنی یک قدرت معنوی متنفذی مثل انقلاب اسلامی ایران، توانسته رهبری جهان اسلام را به عهده بگیرد و در جهان اسلام نفوذ معنوی داشته باشد، بحث ما تنها دفاع از شیعه نیست، نه امام راحل شعار شیعه گری داد و نه رهبر معظم انقلاب شعار شیعه گری می دهد؛ هلال شیعی را هم آن ها نامگذاری کردند؛ ما از کیان اسلام دفاع می کنیم ما از کیان فلسطین دفاع می کنیم یعنی ما هم از حزب الله که شیعه است دفاع می کنیم هم از فلسطین که اهل سنت هستند، بنابراین عربستان از این که می بیند جمهوری اسلامی در جهان اسلام اعم از اندونزی، مالزی، افغانستان، پاکستان، نفوذ معنوی دارد، نراحت و پریشان است.

   

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:07 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 99384 جمعه، 28 خرداد 1395 - 18:20
 
 
شهید نماز در ماه روزه
 
شهید نماز در ماه روزهشهیدخبر(شهیدنیوز): ۳۴ سال گذشت تا دوباره ۱۱ رمضان با جمعه مصادف شد و امروز نمازجمعه یزد حال و هوای غریبی دارد زیرا در چنین روزی بود که محراب نمازجمعه یزد آغشته به خون یکی از شجاعان روزگار شد.
  

سال ۱۳۶۱ بود، آن سال ۱۱ رمضان و ۱۱ تیر مصادف شده بود، یکی از روزهای گرم تابستان اما این گرما و روزه‌داری مردم باعث نشد که صف نمازجمعه یزد آن هم به امامت آیت‌الله محمد صدوقی خلوت باشد، مردم حتی تا پشت‌بام‌ها هم سجاده و جانماز پهن کرده بودند.

نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، مسجد ملا اسماعیل مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار می‌داد حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیه‌ای که آماده شده بود را بخوانند حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن اذان را تکرار نکنند تا نماز سریع‌تر تمام شود.

آن روز خیلی عجله داشت، مشخص نبود برای چه اما بعدها معلوم شد برای شهادت این همه شتاب می‌کرد.

وقتی عرق‌ریزان از گرما نماز را به پایان رساند، از محراب به سمت خودرو حرکت کرد، صحن قدیم مسجد ملااسماعیل را که ترک کرد، وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفش‌هایش را بپوشد.

نحوه شهادت شهید محراب، آیت‌الله صدوقی

از پشت سر جوانی محکم آیت‌الله صدوقی را در آغوش گرفت و گفت می‌خواهد پیشانی او را ببوسد. چون حرکاتش شک‌برانگیز بود، پاسدارها و حتی خود آیت‌الله تلاش کردند تا او را دور کنند اما موفق نشدند.

آن جوان که نامش رضا ابراهیم‌زاده و از اعضای سازمان مجاهدین خلق و از منافقان بود، همانطور محکم آیت‌الله را در آغوش گرفته بود و او را رها نمی‌کرد تا اینکه ناگهان صدای انفجاری، دست پلید او را رو کرد.

آیت‌الله از ناحیه کمر و ستون فقرات و شکم به شدت مصدوم شد و در راه انتقال به بیمارستان افشار یزد به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت بود، رسید.

جمعیت آن روز در مسجد ملااسماعیل غوغا می‌کرد، دختران آیت‌الله و خانواده او نیز در نمازجمعه حضور داشتند و صدای انفجار بیش از همه آنها را متلاطم کرده بود.

شهید نماز در ماه روزه

مردم سعی در آرام کردن خانواده شهید داشتند اما هنوز هیچکس نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده زیرا به خاطر عجله آیت‌الله برای خروج از مسجد، پس از پایان نماز اعلام شده بود که مردم چند دقیقه‌ای در مسجد حضور داشته باشند تا آیت‌الله صدوقی بتواند با استفاده از خلوتی مسیر سریعتر مسجد را ترک کند به همین دلیل مردم از اتفاقی که رخ داده بود، ‌ مطلع نشدند.

آخرین نمازجمعه یزد به امامت مردی از تبار شجاعان در ۱۱ رمضان

نمازجمعه آن روز، آخرین نمازی بود که مردم یزد به امامت پیرمرد شجاع، عالم و بی‌باک یزد، یار و همراه همیشگی امام خمینی (ره) خواندند و خونین‌ترین نماز یزد، نمازجمعه ۱۱ رمضان مصادف با ۱۱ تیرماه ۱۳۶۱ بود.

حالا ۳۴ سال از آن زمان می‌گذرد اما مردم یزد هنوز هم که نام شهید صدوقی می‌آید، تمام قد به احترامش می‌ایستند و او را پدر معنوی یزد می‌دانند.

هنوز هم مسجد حظیره یزد، محل خاکسپاری این شهید بزرگوار، همان‌جا که همه رهبری‌های دوران انقلاب برای مردم یزد را رقم می‌زد، همانجا که همه مبارزات انقلاب در یزد از آنجا نشأت می‌گرفت، میعادگاه ارادتمندان به این شهید بزرگوار است.

نوه شهید صدوقی در مورد زندگی این شهید بزرگوار می‌گوید: پدربزرگم از نسل شیخ صدوق و اصالتا کرمانشاهی است که در هفت سالگی پدر و در ۹ سالگی مادرش را از دست داد و پسرعمویش ملامحمد کرمانشاهی سرپرستی او را بر عهده گرفت.

حجت‌الاسلام محمد صدوقی می‌گوید: آن سال‌ها جد بزرگ شهید صدوقی که ملا محمدمهدی کرمانشاهی نام داشت بر اثر درگیری با فتحعلی شاه قاجار به یزد تبعید شد و فرزندان او نیز در یزد زیستند.

احترام خاص مردم یزد حتی آژان‌ها برای آیت‌الله صدوقی

شهید صدوقی تحصیلات خود را در یزد آغاز کرد، در مدرسه عبدالرحیم خان و پس از مدتی به اصفهان رفت اما دوباره به یزد بازگشت و سپس به قم مهاجرت کرد و از سال ۱۳۴۱ از حامیان و همراهان و یاران امام خمینی (ره) شد.

وی رهبری انقلاب در استان یزد را بر عهده داشت و همه از او حرف شنوی داشتند و احترام بسیار زیادی برای او قائل بودند. حتی آژان‌ها نیز به شدت از آیت‌الله واهمه داشتند و به خود اجازه نمی‌دادند مبارزه آشکار با حرکت ایشان داشته باشند.

بعد از انقلاب نیز ایشان نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه یزد شد و خدمات بسیاری را برای مردم یزد انجام داد.

شهید نماز در ماه روزه

این خدمات از تاسیس دانشگاه‌ها تا راه‌اندازی بیمارستان و ... بود و همه اقشار مردم به نحوی از خدمات ایشان بهره‌مند بودند و امروز نیز نام شهید صدوقی زینت‌بخش بسیاری از دانشگاه‌ها، خیابان‌ها، مراکز مهم و ... بوده و این نشان قدرشناسی مردم یزد از خدمات این شهید بزرگوار است.

در طول سال‌های گذشته کتاب‌ها و خاطرات بسیاری از شهید صدوقی منتشر شد که هر کدام از آنها یک دنیا حرف، شجاعت، ایمان و راستی به دنبال دارد.

خاطره‌ای از شهید محراب

در کتاب فاجعه رمضان در صفحه ۲۲، خاطره‌ای از شهید صدوقی نقل شده است: رژیم شاه می‌کوشید با ایجاد مراکز مختلط، مانند دانشسرای هنر و ... روح غیرت و شرف مردم مسلمان را نابود کند از اینرو شهید صدوقی خود را موظف به ابراز عکس العمل می‌دید. طبق گزارش ساواک، شهید صدوقی در برابر ایجاد دانشسرای هنر در یزد واکنش نشان داده و گفته است: «به تازگی دانشسرای هنر در یزد ثبت نام می‌کند. هنرشان این است که دخترها و پسرها را به بی‌عفتی بکشانند» و توصیه کرد «جوان‌ها ثبت نام نکنند».

از سوی دیگر وی به تشکیل گروه فرهنگی علوی همت گمارد که چندین مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هیئت امنا اداره می‌کرد و به عنوان الگویی عملی، بخش بزرگی از جوانان را به خود جذب کرد. این مدارس همواره از حیث علمی در رتبه‌های ممتاز قرار داشتند.

شهید صدوقی، شهید نماز در ماه روزه بود و با مجاهدت‌های بسیار، در ماه رمضان به مولای خویش امیرالمومنین حضرت علی (ع) پیوست و همانند مولایش در محراب نماز به شهادت رسید.


ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 
کد خبر: ۵۹۱۸۹۲
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۴
 
 
سیاری: نیروی دریایی امسال ۲۰ رزمایش ‌در برنامه دارد 

 

فرمانده نیروی دریایی با بیان اینکه آب‌های ایران در امنیت و آرامش کامل است، گفت: ‌توانمندی دفاع از آب‌های ایران آنچنان بالاست که هیچ دشمنی جرأت تجاوز به مرزهای ایران را به خود نمی‌دهد.
  به گزارش مشرق،                       امیر دریادار حبیب‌الله سیاری در جمع خبرنگاران در رشت با بیان اینکه آب‌های ایران در امنیت و آرامش کامل است، اظهار داشت:‌‌ توانمندی دفاع از آب‌های ایران آنچنان بالاست که هیچ دشمنی جرأت تجاوز به مرزهای ایران را به خود نمی‌دهد.

وی با بیان اینکه در خلیج عدن ناامنی از طریق دزدان دریایی به‌وجود آمده بود، افزود: ناوگروه‌های نیروی دریایی با استقرار و حضور در خلیج عدن از منافع کشور دفاع کردند.

فرمانده نیروی دریایی ارتش با بیان اینکه ناوگروه‌های نیروی دریایی امنیت کشتی‌های نفتکش و تجاری را در خلیج عدن برقرار کردند، تصریح کرد: نزدیک به 3 هزار کشتی به سلامت از این منطقه عبور کردند و حتی به کشورهایی که تقاضای کمک داشتند نیز کمک کردیم.

دریادار سیاری حفاظت از خلیج عدن را دشوار عنوان کرد و گفت: این خلیج هزاران کیلومتر از ما فاصله دارد اما دریادلان نیروی دریایی در راستای اجرای فرمان مقام معظم رهبری امنیت را در آن جا برقرار کردند.

وی از برگزاری رزمایش جنگال در هفته گذشته خبر داد و خاطر نشان کرد: امسال حدود 20 رزمایش انجام می‌دهیم.
 
منبع: تسنیم

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 1:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۹۱۸۹۳
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۷
 
 عکس/ بزرگداشت سالگرد شهادت دکتر چمران 
 
مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران عصر امروز یکشنبه در مسجد امام صادق (ع) تهران برگزار شد.

ادامه مطلب



[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 12:59 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

سرود میلاد حضرت امام حسن علیه السلام

 

 

************

 

 

دریافت سبک  

 

 

عزیز پیغمبر مولا یا حسن،گل پسر حیدر مولا یا حسن

 

 

مولا یا حسن مولا یا حسن...

 

 

تویی ولیُ الله مولا یا حسن،چشم تو عینُ الله مولا یا حسن

 

 

روی تو وجهُ الله مولا یا حسن،امام ثارُالله مولا یا حسن

 

 

مولا یا حسن مولا یا حسن...

 

 

قبله ی دلهایی مولا یا حسن،ماه دل آرایی مولا یا حسن

 

 

سیّد و مولایی مولا یا حسن،هستی ِ زهرایی مولا یا حسن

 

 

مولا یا حسن مولا یا حسن...

 

 

ای به همه عالَم آقا و ولی،جلوه ی اوصاف آن حیّ جلی

 

 

عنایتی کن ای نور ازلی،تا که بگویم من ذکر یا علی

 

 

مولا یا علی مولا یا علی

 

 

علی علی مولا مولا یا علی...

 

 

**************************

 

 

دریافت سبک  

 

 

من که همیشه به ولای تو اسیرم،آرزوم اینه یه روز برات بمیرم

 

 

آقا بذار که سائل شما بمونم،من یک گدا و تویی نعم الامیرم

 

 

دلداری و غمخواری و سروری و سالاری

 

 

تو آینه ی جمال ِ آن خالق داداری

 

 

تو گل پسر ِ فاطمه و حیدر ِ کرّاری

 

 

جانم حسن گل زهرا...

 

 

 

اسمت طنین ِ نفس ِ منه حسن جان،جز راه ِ عشقت تا روز ِ ابد نمیرم

 

 

آرزو دارم به زودی آقا ایشالا،ولادتت رو تو مدینه جشن بگیرم

 

 

تو وادی لطف تو کسی نمیشه مأیوست

 

 

قلب همه ی اهل ولا انیس و مأنوست

 

 

با نابودی ِ آل سعود میاییم به پابوست

 

 

جانم حسن گل ِ زهرا...

 

 

**************************

 

 

دریافت سبک  

 

 

یا حسن یا حسن ذکر اهل ولا،مبارک میلاد ِ امام ِ مجتبی

 

 

کریم ِ عترت ِ طاها خوش آمد،ولی ّ خالق ِ یکتا خوش آمد

 

 

بهار علی و زهرا خوش آمد

 

 

بگو از دل و جان با شور ِ تولّا،مبارک میلاد امام مجتبی

 

 

یا حسن یا حسن ذکر اهل ولا،مبارک میلاد ِ امام ِ مجتبی

 

 

تویی عشق همه مولا یا حسن،به لبها زمزمه مولا یا حسن

 

 

عزیز فاطمه مولا یا حسن

 

 

میگویم تا گیرم صله ای از مولا مبارک میلاد امام مجتبی

 

 

یا حسن یا حسن ذکر اهل ولا،مبارک میلاد ِ امام ِ مجتبی

 

 

تجلّی ِ نور حیّ قدیمی،چو بسم ا... الرّحمن الرّحیمی

 

 

وَ ما سائلیم و تو هم کریمی

 

 

بشنو از سائلان این شور و این آوا مبارک میلاد امام مجتبی

 

 

یا حسن یا حسن ذکر اهل ولا،مبارک میلاد ِ امام ِ مجتبی

 

 

الا ای عطای تو بی قرینه،به یاد تو باشد سوزی به سینه

 

 

دعا کن به زودی آییم مدینه

 

 

بگوییم همنوا با مهدی ِ زهرا مبارک میلاد امام مجتبی

 

 

یا حسن یا حسن ذکر اهل ولا،مبارک میلاد ِ امام ِ مجتبی
*****************************

 

 

دریافت سبک  

 

 

مبارکه به کلّ خلقُ الله،ولادت ِ کریم ِ آلُ الله

 

 

ماه ِ خدا شد چه خوب و زیبا،از مقدمِت ای امام ِ دلها

 

 

سبطُ النّبی یا عزیزَ الزّهرا،ولی ِ خدای ِ منّان

 

 

مولا حسن جان حسن جان حسن جان...

 

 

قِبلَم روی ِ خدا منظر ِ تو،خود ِ خدا ستایشگر ِ تو

 

 

شخص پیمبر به تو می نازد،ساقی ِ کوثر به تو می نازد

 

 

زهرای اطهر به تو مینازد

 

 

روی تو نمای ِ قرآن

 

 

مولا حسن جان حسن جان حسن جان...

 

 

لحظه لحظه به لب دعای تو،آرزومه بشم فدای تو

 

 

بر مهر روی تو دل میبازیم،تو انتهایی وَ ما آغازیم

 

 

آخر برا تو حرم میسازیم

 

 

ولای تو رُکن ِ ایمان

 

 

مولا حسن جان حسن جان حسن جان...

 

 

***************************

 

 

دریافت سبک  

 

 

مهر تولّا و شرف از افق سر زده

 

 

نور دو چشم ِ علی و فاطمه آمده

 

 

ذکر همه شده به شور و نوا،خوش آمدی یا حسن ِ مجتبی

 

 

ای جان حسن جان،جانانم حسن جان

 

 

قرآنم حسن جان،ایمام حسن جان

 

 

یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان...

 

 

آینه ی روی خدا ثمر ِ کوثری

 

 

سبط نبی و اوّلین پسر حیدری

 

 

کریم ِ اهل بیت طاها تویی

 

 

گل پسر ِ امّ ابیها تویی

 

 

از همه سر آمد،ای جان محمّد،گویمت خوش آمد

 

 

با لبهای خندان

 

 

یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان...

 

 

هوایی ِ مدینه و کربلاییم همه،ما را ببر مدینه ای پسر ِ فاطمه

 

 

از حرم ِ تو دل خدایی شود،کبوتر ِ کرببلایی شود

 

 

ای شمس ولایت،خورشید هدایت،بر ما کن عنایت

 

 

نور حیّ سبحان

 

 

یا مولا حسن جان یا مولا حسن جان...

 

 

***************************

 

 

اومده دنیا حضرت دریا

 

 

پسر خورشید پسر زهرا

 

 

پسر حیدر ، گل پیغمبر ، ماه بی همتا

 

 

می زنه بارون ، رو دو تا گونه ش

 

 

بابا شد حیدر ، محشره خونه ش

 

 

می خونه قرآن ، دور دوردونه ش

 

 

غوغا شد حرم ، با اسم حسن

 

 

زنده شد کرم ، با اسم حسن

 

 

کریم مدینه حسن جان

 

 

******

 

 

جلوه یزدان توی سیماشه

 

 

آیه قرآن توی چشماشه

 

 

فصل هم عهدی ، کرم مهدی ، مثل باباشه

 

 

شیرمیدونه ، بی هم آورده

 

 

سر سجاده ، صورتش زرده

 

 

ماه رخسارش ، بیچارم کرده

 

 

عشق تو بی بدل ، شیرین تر از عسل

 

 

کی میشه بگیرم ، ضریتو در بغل

 

 

کریم مدینه حسن جان

 

 

دریافت سبک

 

 

 منصور عـرب

 

 

 ********************************

 

 

دست کرامت خدا حسن حسن حسن حسن

 

 

سایه ی رحمت خدا حسن حسن حسن حسن

 

 

ذکر عبادت خدا  حسن حسن حسن حسن

 

 

اگر آسمون خالق بارونه

 

 

اگر لیلی حرف دل مجنونه

 

 

یه عمره که این عاشق دیونه

 

 

حسن یا حسن یا حسن میخونه

 

 

حسن یاحسن حسن یاحسن

 

 

******

 

 

ای تو نگار فاطمه حسن حسن حسن حسن

 

 

سبزه بهار فاطمه حسن حسن حسن حسن

 

 

چون تو رو داره فاطمه حسن حسن حسن حسن

 

 

چه شوری از عشق تو برپا شده

 

 

مدینه تو قلبای ما جا شده

 

 

طنین نفس ها چه زیبا شده

 

 

حسن یا حسن ذکر زهرا شده

 

 

حسن یاحسن حسن یاحسن

 

 

******

 

 

ای نفست جان علی حسن حسن حسن حسن

 

 

ای نمک خوان علی حسن حسن حسن حسن

 

 

عشق محبان علی حسن حسن حسن حسن

 

 

میشه وقتی ذکر حسن یا علی

 

 

نوای دلا میرسه تا علی

 

 

نجف رفتیم ایوون طلای علی

 

 

بگیم یا حسن یا حسن با علی

 

 

حسن یاحسن حسن یاحسن

 

 

******

 

 

بزرگ برادر حسین حسن حسن حسن حسن

 

 

سایه ی رو سر حسین حسن حسن حسن حسن

 

 

عشقت برابر حسین  حسن حسن حسن حسن

 

 

مائیم طائر برتر عالمین

 

 

دوتا دیده داریم دوتا نور عین

 

 

گهی مرغ دل روی خاک بقیع

 

 

گهی کربلا میره با یا حسین

 

 

حسن یاحسن حسن یاحسن

 

 

دریافت سبک

 

 

علی صمدی

 

 

 ******************************

 

 

مه ماه رمضان کامل شد

 

 

رحمت واسعه ای نازل شد

 

 

حسن آقای کریمان آمد

 

 

شب شاهنشهی سائل شد

 

 

چه شوری برپاست ، مدینه غوغاست

 

 

قدم نو رسیده مبارکه

 

 

نوه ی طاهاست ،  پسر زهراست

 

 

توی دلبری نمونه و تکه

 

 

مثل همیشه امشبم مجنونم

 

 

مثل همیشه امشبم میخونم

 

 

ای کریم ابن کریم آقاجان

 

 

همه عبدالحسنیم  آقا جان

 

 

در خونه ی تو و  خاندانت

 

 

نوکریم ما از قدیم آقا جان

 

 

سیدنا حسن سیدنا حسن

 

 

******

 

 

این یه بند حماسه ای از آقاست

 

 

تا ابد خاطره ای پا برجاست

 

 

جمل و پی میکنه از پایه

 

 

مجتبی دست یمین مولاست

 

 

پسر حیدر ، رجزاش محشر

 

 

میگه تو نبرد انا ابن مرتضی

 

 

تیغ او بران ، لشکری حیران

 

 

یلای عرب نشستن به عزا

 

 

وقتی حسن رو مرکبش می تازه

 

 

علی به بابا بودنش می نازه

 

 

ای کریم ابن کریم آقاجان

 

 

همه عبدالحسنیم  آقا جان

 

 

در خونه ی تو و  خاندانت

 

 

نوکریم ما از قدیم آقا جان

 

 

سیدنا حسن سیدنا حسن

 

 

******

 

 

طلب ما یه زیارت شما

 

 

طلب تو جون ما باشه آقا

 

 

طلب ما مهر تربت بقیع

 

 

طلبت باشه ضریحی با صفا

 

 

میده هر مادر ، طلا و زیور

 

 

حرمت مثل امام رضا بشه

 

 

ایشاالله آخر ، کل اون کشور

 

 

آستان قدس مجتبی بشه

 

 

یه روز میام زیارتت از این راه

 

 

قطار مشهد به بقیع ایشاالله

 

 

ای کریم ابن کریم آقاجان

 

 

همه عبدالحسنیم  آقا جان

 

 

در خونه ی تو و  خاندانت

 

 

نوکریم ما از قدیم آقا جان

 

 

سیدنا حسن سیدنا حسن

 

 

دریافت سبک

 

 

علی صمدی

 

 

 **************************

 

 

کرامتت باز دوباره گل کرده

 

 

 هر کسی که با تو بمونه مَرده

 

 

روز قیامت مادرت آقاجون

 

 

دنبال کشته مرده هات می گرده

 

 

نیمه ی ماه رمضون مجنونم ، می دونی که بی سر و سامونم

 

 

آخرش میاد یه روز می بینم ، حرم امام حسن مهمونم

 

 

مجنونت این دلمه آقا ، این حرف آخرمه آقا

 

 

سایه ت روی سرمه آقا

 

 

کریم آل فاطمه حسن حسن حسن

 

 

******

 

 

میون قلب نوکرا جا داری

 

 

قوت قلب حیدر کراری

 

 

هرکسی که دوسِت داره امشب رُ

 

 

دعوته خونۀ علی افطاری

 

 

همیشه از کرمت می خونم ، به تو و برادرت مدیونم

 

 

چی میشه یه روز بگم میلادت ، حرم امام حسن مهمونم

 

 

درمون دردای دنیامی ، گفتم من تویی که آقامی

 

 

مهتاب تموم شبهامی

 

 

کریم آل فاطمه حسن حسن حسن

 

 

******

 

 

اسمتُ می برم دلم وا میشه

 

 

هرکسی که گدات شد آقا میشه

 

 

اون کسی که حسن حسن می خونه

 

 

راستی نظر کرده ی زهرا میشه

 

 

پای بیرق شما می مونم ، نکنی یه وقت آقا بیرونم

 

 

بذا تا یه بار بگم تو عمرم ، حرم امام حسن مهمونم

 

 

تو عشق حضرت زهرایی ، امّید خونۀ مولایی

 

 

آقای دلای شیدایی

 

 

کریم آل فاطمه حسن حسن حسن

 

 

دریافت سبک

 

 

ایمان مقدم

 

 

 ********************************

 

 

 شب شب میلاد کریم اهل بیتُ

 

 

آسمون ماه رمضون پر از قمر شد

 

 

با دعاهای خیر صدیقه کبری

 

 

حضرت حیدر دیگه صاحب پسر شد

 

 

گدای خونه تو می میونم ، همیشه از کرمت می خونم

 

 

می دونم افطاری امشب رو ، خونه امام حسن مهمونم

 

 

گل زهرایی ، شه والایی

 

 

همه می خونند ، عجب آقایی

 

 

حسن یا مولا

 

 

******

 

 

ما همه سلمان در خونه آقا

 

 

به نوکری در خونتون می نازیم

 

 

کاشکی یه روز بیایم مدینه تا ایشالا

 

 

با دستای مهدی برات حرم بسازیم

 

 

ماه شبهای دل بی تابی ، برا خونه همه مهتابی

 

 

پسر ارشد زهرایی و ، تو عزیز حضرت اربابی

 

 

شدم پابستت ، اسیر و مستت

 

 

برات جنت ، آقا تو دستت

 

 

حسن یا مولا

 

 

******

 

 

سفره سبز مجتبی پهنه برامون

 

 

از آسمونا داره باز می باره بارون

 

 

باز چه خبر شد توی آسمون بالا

 

 

همه می خونن از کرامات آقامون

 

 

شور شیرین تو دنیای من ، جام عشق تو تمنای من

 

 

دکر روی لب هر عاشقی ، مددی یابن علی یا حسن

 

 

گوهر پیدا شد ، دلم دریا شد

 

 

همه خوشحالند ، علی بابا شد

 

 

حسن یا مولا

 

 

 

 

 

 

 

 

ایمان مقدم


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
 
شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون
نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن
از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم

چون نبی معجز شق القمر آورده برون

میلاد با سعادت امام حسن مجتبی 
 
(علیه السلام)  رابه  مهدی
 
موعودامام زمان (عج) و نایب
 
برحقش ولی امرمسلمین جهان مقام
 
معظم رهبری حضرت آیت الله
 
العظمی امام خامنه ای عزیز(حفظه
 
الله)وعموم مسلمانان جهان ،علی
 
الخصوص ملت
 
 
شهیدپروروولایتمدارایران
 
اسلامی تبریک وتهنیت
 
 
عرض می نماییم.
 
احمداسماعیلی کریزی

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

شعر میلاد حضرت امام حسن علیه السلام

 

 

**************

 

 

درب دل می ‏زنم به نام حسن

 

 

سائل تشنه ‏ام به جام حسن

 

 

درب رحمت به روى دل وا شد

 

 

شد به کام دلم کلام حسن

 

 

می رسانم به اهل صوم و صلاة

 

 

در بهار خدا، سلام حسن

 

 

در شب چارده نمایان بین

 

 

نه فلک جلوۀ تمام حسن

 

 

باز دل ها شد نمک گیرش

 

 

این بود عادت مدام حسن

 

 

سفره دار مدینه را عشق است

 

 

بذل و جود و کرم مرام حسن

 

 

افتخارم  همین که در خلقت

 

 

نام من ثبت شد غلام حسن

 

 

ذکر خیرش نه حرف امروز است

 

 

از ازل شیعه شد به دام حسن

 

 

صلح او را قیام  صبر بخوان

 

 

در سکوت و سکون قیام حسن

 

 

پر ز خون کاسه جهان بى او

 

 

بى ستون است آسمان بى او

 

 

نه حیاتم بدون او تأمین

 

 

نه مماتم بدون او تضمین

 

 

نه نمازم بدون او مقبول

 

 

نه دعایم بدون او آمین

 

 

نه جهادم بدون او پیروز

 

 

نه زکاتم بدون او تحسین

 

 

نه صیامم بدون او افطار

 

 

نه قیامم بدون او تمکین

 

 

نه تولى بدون او ممکن

 

 

نه تبرى بدون او تدوین

 

 

نه نمک بى ولایتش خوش طعم

 

 

نه شکر بى محبتش شیرین

 

 

نه نگاهى بدون او مشروع

 

 

نه صداقى بدون او کابین

 

 

نه جنانى بدون او در کار

 

 

نه جهانى بدون او تأمین

 

 

نه ریاضت بدون او توفیق

 

 

نه سعادت بدون او تبیین

 

 

عالم آشفته بى تولایش

 

 

آدم آورده سجده بر پایش

 

 

دلبر آشناى دیرینم

 

 

برده دل را ز عهد پیشینم

 

 

دردمند طبیب دوّارم

 

 

او دهد از مدینه تسکینم

 

 

آن کلیم آن مسیح آن یوسف

 

 

کرده وادار او به تمکینم

 

 

دین من مجتبایى الاصل است

 

 

حسنى مذهب است آئینم

 

 

دین اگر بى حسن شود عرضه

 

 

نه مسلمان نه شیعه، بى دینم

 

 

چهره ‏اش را به ماه انگارم

 

 

جلوه‏ اش را اله می ‏بینم

 

 

آفتاب هزار منظومه

 

 

خنده‏ اش چلچراغ تزئینم

 

 

نمکین مشرب و شکر شکن‏ است

 

 

مست از آن جام شور و شیرینم

 

 

گر که از هیبتش بپا خیزم

 

 

خون شوق از ولایتش ریزم

 

 

سیرت او نمونه ی حیدر

 

 

صورت او شبیه پیغمبر

 

 

آنکه ممدوح حىّ سبحان است

 

 

وصف او را کجا و صد دفتر

 

 

نام او را خدا حسن بنهاد

 

 

که گلش خلق شد به حُسن نظر

 

 

چه حسن؟ پَروَرَنده ی احسان

 

 

چه‏ حسن؟ حُسن سیره‏ اش محشر

 

 

خُلق را استوانه ی تقوى

 

 

خَلق را پشتوانه ی کوثر

 

 

جمع حُسن صفات زهرایى

 

 

مجتمع در وجود این سرور

 

 

از چنان خانواده ی پاکى

 

 

باید این گل چنین شود اطهر

 

 

نور او اظهر من الشّمس است

 

 

مهرش اکسیر جان و جان پرور

 

 

سرور انبیاست دلدارم

 

 

یوسف اولیاست دلدارم

 

 

چونکه وقت نماز می ‏آید

 

 

از صلاتش فراز می ‏آید

 

 

یارب از بس ‏ملیح و خوش‏ بالاست

 

 

در نظر سَروِ ناز می ‏آید

 

 

دیدگانش سیه، رُخش اَبْیَض

 

 

اَبروانش تراز می ‏آید

 

 

قامتش را شمایل محراب

 

 

سجده‏ اش را جواز می ‏آید

 

 

نور پیشانى اش چو مه ساطع

 

 

قمرش پیشواز می ‏آید

 

 

گردنش نقره‏ فام، لعلش سرخ

 

 

صحبتش دلنواز می ‏آید

 

 

گونه‏ هایش سپید و دندان دُرّ

 

 

صوت او خوش نواز می ‏آید

 

 

به قدومش عقیقه داد پدر

 

 

دلرباى حجاز می ‏آید

 

 

یاد طاووس جنّت افتادم

 

 

یوسف چاره ساز می ‏آید

 

 

همچو مهدى نگار من حسن‏ است

 

 

طالع آسمان بخت من است

 

 

محمودژولیده

 

 

***********************

 

 

آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن

 

 

خار را فیض تو سازد لاله باران یا حسن

 

 

گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم

 

 

ناز در محشر کند بر باغ رضوان یا حسن

 

 

نی عجب کز شعله خیزد لاله در دامان حشر

 

 

گر برد نام تو را در نار، شیطان یا حسن

 

 

نیست هرگز دفتر اوصاف تو پایان پذیر

 

 

گرچه آید عمر این عالم به پایان یا حسن

 

 

از دو قرص نان بود کمتر به چشمش مهر و ماه

 

 

هر که گردد بر سر خوان تو مهمان یا حسن

 

 

هر که بی مهر تو دعویّ مسلمانی کند

 

 

کافرم خوانم اگر او را مسلمان یا حسن

 

 

گر کند روزی هزاران ختم قرآن دشمنت

 

 

نیست غیر از دشمن قرآن به قرآن یا حسن

 

 

تو کریم اهل بیتی ای کریم اهل بیت

 

 

عالمت یکسر گدا بر باب احسان یا حسن

 

 

دشمنت کز دشمنی در پیش رو دشمنام داد

 

 

شد خجل از جودت ای دریای غفران یا حسن

 

 

طاعت کونین اگر آرند روز حشر خلق

 

 

نیست با یک ذرّه از مهر تو میزان یا حسن

 

 

دشمنت در آتش قهر خدا سوزد چنان

 

 

کز عذابش می شود دوزخ گریزان یا حسن

 

 

تربتت بی سقف از آن باشد که در هر بامداد

 

 

بوسه بر قبرت زند مهر فروزان یا حسن

 

 

مدح تو ای پاکتر از آیه ی تطهیرهم

 

 

ناید از دست من آلوده دامان یا حسن

 

 

از مزار بی چراغت می‌دمد هر صبح و شام

 

 

بر دل اهل تولّی نور ایمان یا حسن

 

 

خاک گَرد حائرت یا گَرد راه زائرت

 

 

درد بی درمان عالم راست درمان یا حسن

 

 

گر شوم بهر گدائی ساکن باب البقیع

 

 

می فروشم ناز بر مُلک سلیمان یا حسن

 

 

صلح تو کم نیست در تاریخ از جنگ حسین

 

 

بلکه شد این جنگ را آن صلح بنیان یا حسن

 

 

صلح و جنگ و صبر و فریاد و سکوت و مهر و قهر

 

 

تا قیامت از تو می گیرند فرمان یا حسن

 

 

اولیا با صلح تو تا صبح محشر سرفراز

 

 

انبیا از صبر تو ماتند و حیران یا حسن

 

 

مصطفی از کودکی بوسیده لب های تو را

 

 

در دهانت رازها می دید پنهان یا حسن

 

 

گه به دوش و گه به زانو گه به گردن گه به پشت

 

 

گاه در بر می گرفتت خوش تر از جان یا حسن

 

 

گفت پیغمبر که هر چشمی بگرید در غمت

 

 

نیست در روز جزا آن چشم گریان یا حسن

 

 

دوست دارم چون چراغ لاله سوزم در بقیع

 

 

آب گردم شمع سان در آن بیابان یا حسن

 

 

دوست دارم روی بگذارم به روی تربتت

 

 

گرچه مانع می شود خصم تو از آن یا حسن

 

 

دوست دارم ماهی دریا شوم تا از غمت

 

 

بحر را پیچم به هم مانند طوفان یا حسن

 

 

هر کسی از دشمنان آزار بیند لیک تو

 

 

دیده ای از دوستان رنج فراوان یا حسن

 

 

گرچه عمری با جفای همرهانت ساختی

 

 

سوختی هر روز چون شمع شبستان یا حسن

 

 

روز و شب خون شد دلت تا همسرت شد قاتلت

 

 

ریخت در کامت شرار زهر سوزان یا حسن

 

 

جعده جغدی بود و در گلخانه ی زهرا نشست

 

 

باغبان را کشت تنها در گلستان یا حسن

 

 

آنچه تو از یار دیدی دشمن از دشمن ندید

 

 

ای غریبِ خانه، ای مظلوم دوران یا حسن

 

 

چون غریبان در وطن جان دادی ای جان جهان

 

 

شد وطن در ماتمت شام غریبان یا حسن

 

 

با که گویم بر سر دوش عزیزان جای گل

 

 

جسم بهتر از گلت شد تیر باران یا حسن

 

 

گرچه ممکن نیست با گفتار، شرح غربتت

 

 

غربتت از تربتت باشد نمایان یا حسن

 

 

گر دهد مهلت عدو «میثم» کند قبر تو را

 

 

لاله باران با دو چشم اشک افشان یا حسن

 

 

غلامرضاسازگار

 

 

**********************

 

 

ای دوست به پیغام تو شادم اگر آید

 

 

چشمم به در و پیک وصالت ز در آید

 

 

گویند سحر بوى سر زلف تو دارد

 

 

بنشسته‏ام ای دوست که وقت سحر آید

 

 

در بین محبّان تو هستم به سلامت

 

 

اى آن که کریمى و کریم زنده ز نامت

 

 

آواز به لب دارم و طرف چمن آیم

 

 

با نام تو بر درگه حق در سخن آیم

 

 

تا این که در رحمت حق را بگشایى

 

 

با ناله ی یا محسن حقّ الحسن آیم

 

 

کرده غم ما در دل ناز تو اقامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

اى سبزى و زیبایى بُستان محمّد

 

 

سرسبزترین گل به گلستان محمّد

 

 

بر دست خدا در سحر ناز نشستى

 

 

چون جاى تو باشد روى دستان محمّد

 

 

این عرش نشینى بود از اوج مقامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

ماه رمضان سفره ی لطف و کرم توست

 

 

فقر من مسکین به خدا همّ و غم توست

 

 

کردى تو سلامى عوض تهمت شامى

 

 

یمشون على الارض به وصف قدم توست

 

 

آیات خدا آمده در وصف مقامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

سگ را ز سر سفرۀ خود طرد نکردى

 

 

با دشمن خود آنچه که او کرد نکردى

 

 

گرمى دل و زندگى ما کرم تست

 

 

جانم به فدایت که دلم سرد نکردى

 

 

نورى بده بر جان و دل از فیض کلامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

اى قبله ی حاجات خریدار گدا باش

 

 

ما را تو نگهدار به درگاه خدا باش

 

 

این جا من دلخسته به دنبال تو هستم

 

 

محشر تو به دنبال من بى سر و پا باش

 

 

اى صاحب دستور شفاعت به قیامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

کوثر ز قدوم تو به حق مستند آمد

 

 

بر ابترى دشمن احمد سند آمد

 

 

گفتند ملائک که حسن نام على را

 

 

تا در همه جا خوب و مصفّا کند آمد

 

 

توصیف على بوده، به هر لحظه پیامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

آئینه ی احسان قدیم تو حسین است

 

 

روشنگر دستان کریم تو حسین است

 

 

در وصف مقام تو همین بس که به عالم

 

 

دلداده و سرباز حریم تو حسین است

 

 

عبد تو حسین گشت و على بود امامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

اى دیدۀ ما چشمۀ ابر تو حسن جان

 

 

اى کرب و بلا حاصل صبر تو حسن جان

 

 

چون قبلۀ تو قبر گل گمشده باشد

 

 

با خاک برابر شده قبر تو حسن جان

 

 

خورشید به روز و مه شب زائر شامت

 

 

اى آنکه کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

سرباز صف اول صفّین تو بودى

 

 

آرى گره جنگ جمل را تو گشودى

 

 

هستى به خدا عین على حیدر دیگر

 

 

آرى تو امامى به قیامى و قعودى

 

 

صلح تو بود اوج غریبى و کرامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

ما مهر تو داریم و به آن مفتخر استیم

 

 

در راه حسین عبد تو قرص قمر استیم

 

 

اى خونجگر از زخم زبان هاى مدینه

 

 

عمرى است پریشان تو پاره جگر استیم

 

 

مظلومترین رهبر وادى امامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

تاریخ ندیده است به خود مثل تو مظلوم

 

 

بودى تو پس از مادر خود بى کس و مغموم

 

 

از بس که شدى طالب رخسار کبودش

 

 

با دست زن خویش شدى کشته و مسموم

 

 

هر چند که شیرین  شده آن زهر به کامت

 

 

اى آن که کریمى و کرم زنده ز نامت

 

 

جوادحیدری

 

 

*****************************

 

 

شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است

 

 

 از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است

 

 

 این جا سیاه کردن دفتر عبادت است

 

 

 اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است

 

 

 ابر کرم ببار که هنگام رحمت است

 

 

از گوشه های لعل لبت می چکد عسل

 

 

 دیوانۀ تو بوده و هستیم از ازل

 

 

 آقا بگیر دست مرا نیز لااقل

 

 

 ای قهرمان عرصۀ پیکار در جمل

 

 

 وقتی قیام می کنی اصلاً قیامت است

 

 

خاکی تر از تمامی شاهان عالمی

 

 

 زیباترین سرودۀ دیوان عالمی

 

 

 در امتداد دست تو چشمان عالمی

 

 

 قربان خال هاشمیت جان عالمی

 

 

 آن نقطه ای که نقطۀ آغاز خلقت است

 

 

ای سفره دار شهر نبی ای بزرگوار!

 

 

 ای توده های ابر کرم! بر زمین ببار

 

 

 وا می کنم به نام تو لب های روزه دار

 

 

 هرگز نمی روم به خداوند زیر بار

 

 

 باور نمی کنم که مزار تو خلوت است

 

 

تا می وزید بوی شما در فضای شهر

 

 

 می آمدند مردمی از جای جای شهر

 

 

 در ازدحام، کوچه و پس کوچه های شهر

 

 

 تا بنگرند جلوۀ یوسف نمای شهر

 

 

 یعنی نگاه کردن رویت عبادت است

 

 

بر سفره هاست روزی و ماهانه هایتان

 

 

 گرمی گرفت خانۀ پروانه هایتان

 

 

 دیوانه ایم و عاشق دردانه هایتان

 

 

 سنگین شده ز پستی ما شانه هایتان

 

 

 این عبد رو سیاه چه اسباب زحمت است

 

 

با قاتلت چگونه به یک خانه زیستی

 

 

 زخم زبان شنیدی و هر شب گریستی

 

 

 باید که پای درد صبوری بایستی

 

 

 یا للعجب! کریم مدینه! تو کیستی؟

 

 

 درد تو درد بی کسی و درد غربت است

 

 

دشنام ها شنیده ولی خنده می کنی

 

 

 دشنام داده را تو چه شرمنده می کنی

 

 

 هر کیش را به دین خودت بنده می کنی

 

 

 تو خاطرات فاطمه را زنده می کنی

 

 

 یک گوشه نگاه تو ما را کفایت است

 

 

در بین بچه ها ز همه مادری تری

 

 

 یعنی تو از تمامیشان کوثری تری

 

 

 با این عبای سبز، تو پیغمبری تری

 

 

 پایش بیفتد از همه شان حیدری تری

 

 

 شمشیر هم به دست تو تمثال غیرت است

 

 

کم کم به روضه پای مرا می کشی خودت

 

 

 شمع مذاب در وسط آتشی خودت

 

 

 پس طعم درد فاطمه را می چشی خودت

 

 

 در این مسیر روضه مرا می کشی خودت

 

 

 در روضه ات هلاک شدن هم شهادت است

 

 

امیرحسین الفت


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:34 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 اس ام اس های تبریک ولادت امام حسن مجتبی

ولادت امام حسن مجتبی , اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی , پیامک ولادت امام حسن مجتبی

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن

تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی

مهربانی دل رحیمی یا حسن

میلاد کریم اهل بیت مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

چو بر نیمه رسید  ماه  مبارک

بیامد لطفی از رب تبارک

شبر،نیکو خصال و ماه صورت

کریم و اسوه در  زهد و بلاغت

ولادت با سعادت امام حسن مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

مهمانی حق چه باصفا شد

میلاد امام مجتبی شد

این عید بر عاشقان مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

جوانان بهشت را سید است او

اگر تو  طالب حلمی ز وی جو

منم محتاج لطف آل اطهر

شفاعت کن اماما روز محشر

میلاد امام حسن مجتبی مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوش‌آمد

شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد

غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت

بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

رمضان ، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن

یم علم و حکمت و معرفت ، نمی از کمال تو یا حسن

تو علی ، تو فاطمه ، تو حسن ، تو حسین یا که محمدی؟

که عیان جلالت پنج‌ تن ، بُوَد از جمال تو یا حسن

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام

شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام

با روی حسن خوی حسن جلوه نمود

فرزند ابوالحسن امام بن امام

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

گویند که گرد مَه ، ‌زمین می‌گردد

دور فلک و عرش برین می‌گردد

خورشید ، جمال مجتبی را دیده است

حیران شده است و این چنین می‌گردد

میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

سلام ای حُسن عالمتاب ، ‌ای روح سحر سیما

سلام ای آیه مظلوم ، ای غم ، سوره زیبا

سلام ای دومین خورشید ، ای روشن‌ترین امید

بتاب ای عصمت روشن ، بتاب ای عصمت زیبا

میلاد نور مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

سرشار شمیم اهل بیت آمده است

شادی به حریم اهل بیت آمده است

جوشان شده است چشمه فیض خدای

میلاد کریم اهل بیت آمده است

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

ماهِ روزه بود و ماه‌ پاره‌ای از ورای ابرها پدید شد

آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد

مجتبی که شیعه رسول بود ، اولین ودیعه بتول بود

از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

سخنان گهر بار امام حسن  ( علیه السلام )

با مردم آن‌ گونه نشست و برخاست کن که دوست داری ، با تو رفتار کنند

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

بخشش پیش از درخواست بزرگترین بزرگواری‌هاست

امام حسن مجتبی علیه السلام

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

شوخی ، بزرگی و ابهت را از میان می‌برد

شخص ساکت از بزرگی و وقار بیشتری بهره‌مند است

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

سرآمد عقل ، برخورد نیکو و شایسته با مردم است

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

گناه و اشتباه دیگران را به زودی سرزنش مکن

و میان او و اشتباهش راهی برای عذرخواهی قرار بده

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

والاترین جایگاه نزد خداوند از آنِ کسی است که

به حقوق مردم آشنا باشد و در برآوردن آن بکوشد

احادیث امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن SMS Imam Hassan

بخل ، سرآمد همه بدی‌ها و زشتی‌هاست

و محبت و دوستی را از دل‌ها بیرون می‌کند

سخنان گوهربار امام حسن مجتبی (ع)

ولادت امام حسن مجتبی , اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی , پیامک ولادت امام حسن مجتبی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

1395اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

ولادت امام حسن مجتبی , اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی , پیامک ولادت امام حسن مجتبی

چو بر نیمه رسید ماه مبارک

بیامد لطفی از رب تبارک

شبر،نیکو خصال و ماه صورت

کریم و اسوه در زهد و بلاغت

ولادت با سعادت امام حسن مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

مهمانی حق چه باصفا شد

میلاد امام مجتبی شد

این عید بر عاشقان مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

جوانان بهشت را سید است او

اگر تو طالب حلمی ز وی جو

منم محتاج لطف آل اطهر

شفاعت کن اماما روز محشر

میلاد امام حسن مجتبی مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوش‌آمد

شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد

غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت

بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

رمضان، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن

یم علم و حکمت و معرفت، نمی از کمال تو یا حسن

تو علی، تو فاطمه، تو حسن، تو حسین یا که محمدی؟

که عیان جلالت پنج‌تن، بُوَد از جمال تو یا حسن

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام

شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام

با روی حسن خوی حسن جلوه نمود

فرزند ابوالحسن امام بن امام

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

گویند که گرد مَه، ‌زمین می‌گردد

دور فلک و عرش برین می‌گردد

خورشید، جمال مجتبی را دیده است

حیران شده است و این چنین می‌گردد

میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

سلام ای حُسن عالمتاب، ‌ای روح سحر سیما

سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا

سلام ای دومین خورشید، ای روشن‌ترین امید

بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا

میلاد نور مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

سرشار شمیم اهل بیت آمده است

شادی به حریم اهل بیت آمده است

جوشان شده است چشمه فیض خدای

میلاد کریم اهل بیت آمده است

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

ماهِ روزه بود و ماه‌پاره‌ای از ورای ابرها پدید شد

آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد

مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود

از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

با مردم آن‌گونه نشست و برخاست کن که دوست داری، با تو رفتار کنند

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

بخشش پیش از درخواست ، بزرگ‌ترین بزرگواری‌هاست

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

شوخی، بزرگی و ابهت را از میان می‌برد

شخص ساکت از بزرگی و وقار بیشتری بهره‌مند است

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

سرآمد عقل برخورد نیکو و شایسته با مردم است

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

بر ماه تمام ماه رحمت صلوات

بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات

در سفره ی ماه رمضان فیض حَسن

بخشیده به عرش و فرش، نعمت، صلوات

میلاد امام حسن علیه السلام مبارک باد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

گلی زیبا نمایان در چمن شد

شب میلاد مولایم حسن شد

شدم امشب سراپا مست نامش

یقین مرغ دلم گردیده رامش

ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

این مه که به بستان ولایت آمد

نوری ست که از بهر هدایت آمد

او آمده تا نور به شب ها بخشد

روح شرف و عشق به دنیا بخشد

میلاد امام حسن علیه السلام بر شما مبارک باد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن

تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی

مهربانی دل رحیمی یا حسن

میلاد کریم اهل بیت مبارک

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

گناه و اشتباه دیگران را به زودی سرزنش مکن و میان او و اشتباهش

راهی برای عذرخواهی قرار بده

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

والاترین جایگاه نزد خداوند از آنِ کسی است که به حقوق مردم

آشنا باشد و در برآوردن آن بکوشد

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

بخل، سرآمد همه بدی‌ها و زشتی‌هاست

و محبت و دوستی را از دل‌ها بیرون می‌کند

امام حسن مجتبی (ع)

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

او رود زلالی ست که درفصل عطش

جود و کرم خویش به دریا بخشد

از لطف ، کریم اهل بیت عصمت

ما را زکرم خدا به فردا بخشد

میلاد امام حسن علیه السلام مبارک باد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

آن سید خوبان بهشت آمده تا

برمهرو وفا ارزش و معنا بخشد

او آمده با نام حسن در حسنش

شوری به سرا پرده مولا بخشد

میلاد امام حسن علیه السلام مبارک باد

اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی

او آمده تا باور وایمان و صفا

همراه دو صد عاطفه برما بخشد

او آمده از صلح و محبت بی شک

جانی ز ولا برتن تنها بخشد

میلاد امام حسن علیه السلام مبارک باد

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:31 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

خاطرات سفرهای تبلیغی (14) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

نذر و زیارت امام زاده در ماه رمضان

در نزدیکی همان  روستا( قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی ) به فاصله حدود دوکیلومتری امام زاده‌ای بود،که بالای تپه قرار داشت و پائین تپه چشمه آب و چند درخت بود. روز‌ها به خاطر اینکه قدمی زده و زیارتی هم رفته باشم، به این امام‌زاده سری می‌زدم. روزهای دوم سوم ماه رمضان بود یک روز، نزدیک امام زاده که رسیدم، دیدم درکنار چشمه، دیگ پلوئی روی اجاق است و تعدادی زن و مرد آنجا حاضر. مرد‌ها با ساز و دهل محلی می‌نوازند و زنها هم با لباسهای محلی عشایر مشغول رقص هستند و چند نفر هم تماشاچی، برایم خیلی عجیب بود؟ ماه رمضان؟ دیگ غذا. درکنار امام زاده! و بعد زدن و رقصیدن! راه را کج کردم و از پشت تپه خودم را به امام زاده رساندم. دو رکعت نمازی خواندم و قدری با امام زاده که آنهم مثل من غریب بود، درد دل کردم و از امام زاده بیرون آمدم. یک مرتبه جلو درب خروجی یکی از همان افرادی را  که کنار چشمه بودند، ملا قات کردم. به من سلام کرد و احوالپرسی نمود و از من برای صرف نهار به پای چشمه دعوت کرد.

بوی برنج طارم همه منطقه را فرا گرفته بود. من با ملایمت به ایشان گفتم: خیلی ممنون الان ماه مبارک رمضان است و من روزه هستم و نمی‌توانم دعوت شما را بپذیرم و جهت توجیه کار آنها ادامه دادم: شاید شما از روستای بالائی هستید و چهار فرسخ راه را به این مکان آمده‌اید و می‌توانید روزه خودتان را افطارکنید. لکن من قصد ده روز کرده ام و باید روزه بگیرم. ایشان اظهار داشت: خیر روستای ما هم خیلی نزدیک است و آنطرف تپه قرار دارد. شاید دو سه کیلومتر بیشتر فاصله نباشد. گفتم: پس چرا روزه می‌خورید؟ این کار حرام است. گفت: ما حاجتی داشتیم. گوسفندی نذر امام زاده کردیم حاجتمان روا شده، آمدیم گوسفند را اینجا ذبح کرده و می‌خواهیم نهار بخوریم.

گفتم: اگر شما نذر کرده و به امام‌زاده اعتقاد دارید پس چرا می‌زنید و می‌رقصید؟ مسلّم امام زاده از روزه خوری و زدن و رقصیدن متنفر است در پاسخ گفت: ما خواستیم درکنار امام زاده خوش باشیم.

هر چه توضیح دادم بهره‌ای نبردم و باز ایشان مصرانه از من می‌خواست که جهت نهار به جمع آنها به پیوندم. نهایتاً اعلام کردم برو بگو ساز و دهل و رقص را تعطیل کنند. من پشت سر شما می‌آیم ایشان چند قدمی از من زود‌تر حرکت کرد و به آنها اعلام کرد بلا فاصله مراسم لهو را تعطیل کردند و من به جمع آنها پیوستم. همه سر پا ایستاده بودند و به من احترام کردند. من هم احوال همه را پرسیدم سپس بالای سنگی بطور ایستاده قرار گرفتم و شاید حدود بیست دقیقه در خصوص ماه مبارک مضان و روزه خوری و گناه و کفاره روزه و آلات لهو و رقص و پایکوبی و سایر مسائل حلال و حرام صحبت کردم. همه سرپا ایستادند و گوش دادند. سپس خداحافظی کرده و محل را ترک کردم.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:28 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

 

گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیر،قوه قضاییه وانقلاب اسلامی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باسمه تعالی

 

 

 

برادرگرامیم جناب آقای...

 

مدیرکل /ریاست سازمان محترم .... خراسان ....

 

 

 

 

 

 

باسلام واحترام

 

 

 

پس ازحمدخداوندوسلام وصلوات برمحمدوآل محمد(ص)

 

 

 

ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای شما وهمه خدمتگزاران صدیق وشایسته نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وگرامیداشت یادوخاطره بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره)،یادگاران امام،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس ،و شفای عاجل جانبازان معزز و آرزوی طول عمر با عزت و برکت برای مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) وباتوجه به سالروزفاجعه هفتم تیروشهادت آیت الله دکتربهشتی و72تن ازیاران صدیق،شایسته ووفادارحضرت امام(ره)وعرض تبریک هفته قوه قضاییه،خواهشمنداست دستورفرماییدنسبت به درج گزیده ای ازبیانات حضرت امام ورهبرمعظم انقلاب وشهیدمظلوم آیت الله دکتربهشتی بشرح ذیل الذکردرسربرگ مکاتبات اداری اقدام نمایند.

 

 

 

 

بیانات حضرت امام خمینی (ره)در خصوص فاجعه هفتم تیروقوه قضاییه

 

 

 قاضی و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند.

 

 

  قوه قضائیه اگر از روی موازین اسلامی – انسانی رفتار کند. کشور را می­تواند نجات دهد.

 

در اجرای حدود نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر.

 

 

این تفاله های شیطان ، 72 تن از شخصیت های مبارزه ما را کشتند .

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود

 

 

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد .


من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد، متدین، علاقمند به ملت ، علاقمند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم .

مراتب فضل و تفکر و تعهد شهید بهشتی بر من معلوم بود .

 

 

 

بهشتی یک ملت بود برای ملت ما .

 

 

آن فاجعه غمناک (هفتم تیر) و شهادتهای پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید .

 

 

 

 

شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام می داد؛ تولید انرژی می کرد، کار راه می انداخت، پیش می رفت و فکر تولید می کرد."

«بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»

 

 

* آنچه من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور است."

 

 

من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد, متدین, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور برای جامعه خودمان می دانستم."

 

 

امروز، هم حادثه هفتم تیر زنده است، هم بهشتی زنده است." *

 

 

 

آنقدری که من آنها را می شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی (ره) است."

 

 

 

شهید بهشتی پایه گذار ومعمار نوین قضایی کشور است."

 

 

 

از تظاهر و ریاکاری و از کارهایی که خلاف صمیمیت و خلوص است شدیداً روی گردان بود."

 

 

 

بیانات مقام معظم رهبری در خصوص فاجعه هفتم تیروقوه قضاییه

 

 

 

شهید بهشتی از دیدگاه مقام معظم رهبری

 

 

 


حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست .


حادثه هفتم تیر سال های سال این انقلاب را بیمه کرد .

 

 

 

تکلیف اصلی قوه قضائیه اقامه قسط و عدل می باشد .

 

 

 

حادثه هفتم تیر نه تنها به خاموش شدن انقلاب نیانجامید بلکه به واسطه آن انقلاب اوج گرفت و مردم مصمم تر و صفوفشان مستحکم تر شد .

 

 

 

حادثه هفتم تیر باعث فروزانتر شدن شعله انقلاب و استحکام صفوف مردم شد .

 

 
مرحوم آقاى بهشتى رضوان‏ ا...‏علیه ‌یک عنصر قو ی ، مستحکم و به شخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.

 

 

 

شخصیت ایشان و نقاط برجسته ‏اى که در ایشان ‏(شهید بهشتى‏) وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد ، فراموش نخواهد شد.

 

 

 

مرحوم شهید بهشتى ، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبارز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.

 

 

 

ـ شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.

 

 

 

 

شهید بهشتی پیشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامی در کشور بود.

 

 

 

حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست."

 

 

 

ویژگی خاص ایشان به کارگیری عقل، سرعت و دقت جمع بندی مسایل بود *

 

 

 

 

قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است.

 

حقیقتاً دستگاه قضایی باید ملجا و مأمن مردم به حساب آید.

 

تکلیف اصلی قوه قضائیه عبارت از اقامه قسط و عدل است.

 

کسی که احیاناً فاسد و بدخواه و کج­دست باشد نمی­تواند در این قوه {قضائیه} باشد.

 

دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه وظیفه قوه قضائیه است

 

هر چه ممکن است سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی­تر کنید.

 

قوه قضاییه از ارکان کشور است تضعیف این قوه جایز است.

 

 

 

گزیده سخنان شهید بهشتی در مورد انقلاب اسلامی

 

 

 

 

ما پیروان حسین(علیه‌السلام) مرگ خونین را بر زندگی ذلت‌بار با یزیدیان ترجیح می‌دهیم.


امیدوارم ملت خوشحال باشد که در نظامی زندگی می‌کند که اگر از رئیس جمهور شکایت داشت، دستگاه قضایی همانگونه عمل می کند که از یک فرد عادی شکایت داشت.


تا زنده‌ایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپایی‌اش نمی‌شویم.

ما شیفتگان‌خدمتیم، نه تشنگان قدرت.

من هر لحظه منتظرم که تیری برقلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.

‌ما راست قامتان، جاودانه تاریخ خواهیم ماند.

ملت ایران در برابر یزیدیان راهی را می‌رود که حسین (ع)رفت.

انقلاب کفر ستیز و ظلم ستیز ما با هیچ قدرت سلطه‌گر نمی‌تواند ازدر سازش در آید.

ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم یاری خدا، تضمین شده است.

مرگ بر آمریکا، مرگ بر سازشکار.

 

 

 

 

 

به امیدپیروزی شیفتگان خدمت برتشنگان قدرت

 

 

 

 

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

 

دبیرخانه،امورایثارگران،روابط عمومی اداره کل،سازمان

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:26 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
کد خبر : 1896769
 
 
 

 

 

غزل منتشر نشده حمید سبزواری

 

در سوگ امام خمینی(ره)

 

همزمان با هفتمین روز از درگذشت زنده‌یاد حمید سبزواری اقدام به انتشار تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب که یکی از این اشعار در رثای امام خمینی(ره) است.
 
 
۸۱۹۱۶۴۱۰-۷۰۴۳۸۹۷۹

به گزارش مشهد پیام، به نقل از جام نیوز، رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، که

مسئولیت انتشار سروده‌های به چاپ نرسیده زنده‌یاد حمید سبزواری را به همراه دو تن دیگر از شاعران انقلاب برعهده دارد، تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب را به همراه یادداشت کوتاهی درباره اهمیت سروده‌های شادروان سبزواری قرار داده که به این شرح است:

استاد حمید سبزواری – خالق بهترین و خاطره‌انگیزترین سرودهای انقلابی – که به حق به نام «پدر شعر انقلاب» شهرت یافته بود ، برای اصحاب فکر و فرهنگ – بخصوص اهالی شعر و ادبیات – نامی قابل احترام و چهره‌ای کاملاً شناخته ‌شده بود، شاعری که به معنای واقعی کلمه « متعهد و انقلابی » بود و شعرش تاریخ منظوم انقلاب اسلامی . به این معنا که در آیینه شعرها وسرودهای انقلابی او می توان تمام فراز و نشیب های تاریخ انقلاب را – از قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲ تا به امروز – به نظاره نشست.

 

استاد سبزواری هم‌قبله و هم‌قبیله شاعران متعهد و رسالت مداری چون کمیت و فرزدق و دعبل بود. او شعر را اسباب تفنن و تفرعن شاعرانه نمی‌دانست و همچون پیشاهنگان و سرهنگان شعر و ادب پارسی بر این اعتقاد و باور بود که «شعر پرتویی از شعور نبوت» و محملی برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی است. به همین اعتبار – چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب – همواره پیرنگی خاص از دغدغه های اجتماعی – سیاسی در جان شعرهای او جلوه‌گر بود. او بر بوم شعرهای خویش، حماسه مقاومت و پایمردی انسان در برابر ظلم، تجاوز، تبعیض و بی‌عدالتی را آنگونه زیبا و گویا به تصویر کشیده است که همه مردم جهان می‌توانند با اسطوره‌ها و نمادهای شعری او احساس پیوستگی و همذات‌پنداری کنند.

 

بدون هیچ تردیدی رمز ماندگاری استاد را باید در پرداختن مؤمنانه و هنرمندانه به هویت ایرانی و اسلامی و ارتباط تنگاتنگ آثار او با آرمان‌ها و اندیشه‌های طلایه‌داران انقلاب – بخصوص امام راحل و مقام معظم رهبری – دانست.

 

جان کلام آن که اگر امروز نام استاد سبزواری چون ستاره‌ای پرفروغ در سپهر شعر انقلاب می‌درخشد، به پشتوانه دغدغه‌های زلال و مقدسی است که در سینه دردآشنای این استاد فرزانه خانه کرده بود. دغدغه اسلام و انقلاب و مردم و پاسداری از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی. استاد، طی سال‌ها – بیش از نیم قرن – راه خجسته شعر انقلاب را با خون دل، نقد جان و خوردن زخم زبان بر نوآمدگان هموار کرد و دریغ و درد که در تمام طول این سال‌ها از دوست و دشمن – به جرم آرمانخواهی و تعهد‌اندیشی – خنجر بی‌مهری خورد!

 

و اما امروز بر ما که ادعای خویشــی و هم‌کیشــی با استاد را داریم، فرض است که به احترام انقلاب، امام و شهیدان، نام بلندش را پاس بداریم. نام بلند استادی را که پیر راه بود و دردآگاه. ادیب و شاعر عاشق و صادقی که تمام زندگی خود را وقف هویت‌بخشی و هستی‌بخشی به ادبیات فاخر انقلاب کرد. از ما دور باد که گاهی به گمان رستم دستان شدن در عرصۀ شعر، در پیلۀ خودبینی اسیر شویم و بر قبله‌نمایی چنین بصیر، دلیر – اینچنین باد.

 

در پایان این نوشتار، با سلام و درود به روح پر فتوح آن پیر درد آشنا، پنج غزل منتشر نشده از حمید شعر انقلاب را تقدیم شما خوبان می‌کنیم.

 

خامه فراق
(در سوگ امام خمینی)

دردا که از فراق تو، مردیم و زنده‌ایم
و ز رخ غبار عمر ستردیم و زنده‌ایم

زان ناگهان خزان که بهار از جهان ربود
چون برگ باد برده فسردیم و زنده‌ایم

ز آن دم که زد به صفحه رقم خامه فراق
هر دم هزار مرتبه مردیم و زنده‌ایم

جسم تو را به دوش هزاران دریغ‌گوی
در صبحگاه فاجعه بردیم و زنده‌ایم

وان پیکری که چون گهر جان عزیر بود
با دست خود به خاک سپردیم و زنده‌ایم

در لحظه وداع، دل دردمند را
پروانه سان به مشت فشردیم و زنده‌ایم

زان زهر جانگزای که جان از تو وا گرفت
خمخانه‌ای ز بعد تو خوردیم و زنده‌ایم

هر دم که بی‌حضور تو ای مهربان زدیم
غمبارتر ز مرگ شمردیم و زنده‌ایم

گل جنون

ای جنون گل کن که بار مصلحت جز خارنیست
های و هوی عقل خام اندیش جز پندار نیست

گوهر آدم نمایان دیار نفس را
چون به معنی وارسی بیش از خزف مقدار نیست

ساز عشقی زین سیه کاران سوداگر مجوی
یک طبیب دل در این صد کاروان بیمار نیست

آفتی باشد گمان‌آرایی خودباوران
در خیال آباد خود بینی، خرد معمار نیست

از حکیمی دوش پرسیدم ز اخلاص عمل
گفت قیراطی* ازین کالا در این بازار نیست

هر صفا آینه با مجنون ز صحرا رسته است
در قصور قیصر و دارا صفا را بار نیست

بر که بندم تهمت دانش، کز این دعوی‌گران
دیده ای بینا، دلی شیدا، سری هشیار نیست

گوش اگر سنگین نداری این گران فهمی چرا؟
درک فریاد حقیقت آنقدر دشوار نیست

نقس را در پرده ی نیرنگ، رنگین فتنه هاست
پرده زین حیلت نگیرد عشق اگر بیدار نیست

زحمت انگیز است بزم زندگی، غافل متاز
در نیاز آباد دنیا جاده ای هموار نیست

تا به کی باشی اسیر آرزوهای دراز
و هم عشرت جز سرایی رسته در پندار نیست

درد فهمی جز به تحصیل تهی دستی مجوی
نقد کالای محبت درهم و دینار نیست

رفته‌ام از خود ز سُکر عشوه لیلاوشی
مست یک ایمای اویم، با سبویم کار نیست

گرچه هر سو شور شیرین است در عالم “حمید”
بی صدای تیشه ی فرهاد این کهسار نیست

آواز جوانی‌ها

قفس فرسوده‌ام آه از تک و تاز جوانی‌ها
نفس می سوزم از نا پخته آواز جوانی‌ها

در این جولان، نشان تیر ناکامی ازآن گشتم
که غافل از کمانکش بود، شهباز جوانی‌ها

به جرأت بال بگشودم، ببخشا بر من ای پیری!
به ترغیب جوانی بود، پرواز جوانی‌ها

شبابی بود و در سر شور امیدی و احساسی
چه بد فرجام آمد سیر آغاز جوانی‌ها

چو من یارب مبادا کس اسیر وهم خوش‌بینی
سرابی بود و خوابی صحنه‌پرداز جوانی‌ها

ز پرپرگشتن گل در چمن، تحصیل عبرت کن
که رنگ‌آمیز خواری‌هاست، اعزاز جوانی‌ها

شکست زندگی نقش جوانی بر جبین دارد
در این آیینه خواندم رمزی از راز جوانی‌ها

غم پیری چو چنگم گوش می‌تابد به جرم آن
که سوزی داشتم در پرده‌ساز جوانی‌ها

“حمیدا” طبع بُرنایان، نصیحت در نمی‌گیرد
مگر دست نیازی بشکند ناز جوانی‌ها

بر سر امواج

گر طبیب عشق آغوش محبت واکند
زخم های عالمی را مرهمی پیدا کند

دور ازین کانون الفت آشنای درد کیست؟
تا غریبان را به رأفت نسخه‌ای انشا کند

رنج هجران دیده داند قدر ایام وصال
درد مجنون را مداوا گر کند لیلی کند

فیض رهبر مغتنم دانید، کاین دانای راز
هر چه فرماید به حکم خاطر دانا کند

شب پرستان گر چه در صور شبیخون می‌دمند
موسی ما دفع ظلمت با ید بیضا کند

جان روشن بر نتابد سعی استیلای جهل
شمع عقلی، کار خورشید جهان‌آرا کند

ای صفاورزان! صلای عشق را پاسخ دهید
تا زبان و دل پیام دوست را معنا کند

بت ظهور دیگری خواهد به سیمایی دگر
گو خلیل اللّه به همت آستین بالا کند

درکوچه تنهایی
گرد بادم، حاصل سعی‌ام غباری بیش نیست
و ز گِرانباری به دستم کوله‌باری بیش نیست

گر چه سر بر اَبر سودم، همچنان پا در گِلم
شور سر گردانی‌ام، مشت غباری بیش نیست

ریشه طاقت مجویید از درخت قامتم
در سرشتم شورش بی اعتباری بیش نیست

کس چو من پا در رکاب بی‌قراری ها مباد
از تولّد تا مزارم گیرو داری بیش نیست

می‌تنم بر خویش و می‌افتم به پای خویشتن
چون حبابم جلوه ناپایداری بیش نیست

می‌دوم وادی به وادی وین سبک پروازی‌ام
نزد کوته‌فکرتان بیهوده‌کاری بیش نیست

رهنورد کوچه تنهایی‌ام، کز همرهان
غیر آثار قدم در رهگذاری بیش نیست

داشتم در عالم وارستگی بالیدنی
با تهی دستی، سر افرازی عواری بیش نیست

هیچ آغوشی به گرمی بر قبولم وا نشد
مهربانی، خلق عالم را شعاری بیش نیست!

غیر این معنی نشد معلوم محرومان “حمید”
وهم همدردی سراب آشکاری بیش نیست

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 7:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4058854 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب