کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
فرهنگ كوثر - بهار 1384، شماره 61 - نگاهی به زندگی حضرت سکینه(س)
 
 
 

 

سخن نخست

 

سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.

سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2)

خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) علیهم السلام اند.

 

رباب کیست؟

 

رباب همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام، مادر عبدالله و سکینه و از زنان شایسته و نامدار تاریخ اسلام است. وی بانویی فاضله و محدّثه بود که همراه امام حسین علیه السلام و فرزندانش در کربلا حضور داشت. وی شاهد شهادت همسر و طفل شیرخواره اش بوده و رنج و مشقّات سفر کربلا را تحمّل نموده است. او وظیفه سنگین خویش را آن طور که مورد رضایت خدا و فرزند پیامبر بود، انجام داد. وی پس از آن به عنوان اسیر همراه دیگر زنان و دختران کاروان حسینی به کوفه و شام برده شد و در نهایت، به مدینه آمد و در آنجا اقامت گزید. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود:

«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3)

در مقابل، رباب هم که افتخار همسری امام حسین علیه السلام را داشت، این ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اینکه خواستگاران فراوانی داشت همه را رد کرد و گفت:

«پس از فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم همسری بر نمی گزینم.»(4)

او به تحقیق دریافته بود که هیچ کس نمی تواند همانند امامباشد و درس هایی را که او از مکتب انسان ساز حسینی فرا گرفته بود، دوباره برایش زمزمه کند. رباب به امام حسین علیه السلام بسیار وفادار بود و در حمایت و تبعیت از آن حضرت، زندگی کرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سکینه، خیمه عزا برپا نمود و به اقامه عزای آن امام همام پرداخت. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

«هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر آن حضرت، رباب، برایش مجلس سوگواری برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گریه کرد که اشک چشمانش خشک گردید.»(5)

غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب یک سال پس از واقعه عاشورا از دنیا برود.

علاّمه مامقانی، رباب را در زمره زنان راوی حدیث نام برده و می نویسد:

«نسبت به روایت وی، نهایت اعتماد است.»

یکی از مورّخان معاصر می گوید: او یکی از شاعران عرب و از برترین و برگزیده ترین زنان عصر خویش بود.(6)

رباب وقتی سر امام را در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد، به شدّت منقلب شد و بنابر درخواستش هنگامی که سر را به او دادند، در آغوش گرفت و بوسید، از داغ امام گریست و اشعاری را زمزمه کرد که ترجمه اش چنین است:

آه! حسین من که از دستم رفت و داغش تا ابد بر دلم ماند. در کربلا نیزه ها به او هجوم آورده و تنش را به خاک و خون کشید. خداوند، جنایتکاران کربلا را سیراب نگرداند!(7)

مرثیه دیگر رباب در غم از دست دادن همسرش این گونه است:

آنکه را که فروغ بخش عالَمی بود، به خاک و خون افکندند و تنِ بی سر او را دفن کردند. خداوند، پاداش بسیار به تو عطا کند ای نواده رسول خدا! که با عزّت و شرف، سالار شهیدان گشتی و از خسران دور بودی! تو برای من کوهی بلند افراشتی که در پناهت آرام بودم و الطافت نسبت به ما قطع نمی شد. اکنون که تو رفتی، پدر یتیمان چه کسی باشد؟ و دستگیر محرومان که خواهد بود...؟(8)

 

عبدالله، برادر سکینه

 

 

عبدالله فرزند دیگر رباب و برادر سکینه علیها السلام است. امام وقتی یاران و افرادی از خانواده اش به شهادت رسیدند، تنها ماند و دیگر امیدی به یاری کسی نداشت، بنابراین برای خداحافظی به جانب خیمه ها آمد و اهل و عیالش را به صبر دعوت نمود و از آنها خواست قضا و قدر الهی را بپذیرند و از اطاعت پروردگار دل خوش باشند. وی سپس طفل شیرخواره اش را طلبید تا برای آخرین بار او را ببیند. حضرت زینب علیها السلام عبدالله را نزد امام علیه السلام آورد. آن حضرت فرزندش را به آغوش گرفت و گونه هایش را بوسید. هنوز وداع امام به پایان نرسیده بود که ملعونی از لشکر دشمن، گلوی عبدالله را نشانه گرفت و با تیر جفا پیکرش را به خون آغشته کرد. امام که از جسارت دشمن و شهادت مظلومانه آن طفل دل آزرده شده بود، مشتش را از خون گلوی او پر نمود و به طرف آسمان پاشید و فرمود:

«خداوندا! این مصیبت بر من آسان است، چون که در معرض دید تو است.»(9)

امام حسین علیه السلام برای دفن عبدالله قبری حفر کرد و تنِ غرقه به خونش را به خاک سپرد. نگاه پرمهر و غمبار سکینه و مادرش در وداع با قربانی شش ماهه، عظمت این مصیبت را دو چندان نمود.

امام زمان علیه السلام در «زیارت ناحیه مقدّسه» می فرماید:

سلام بر عبدالله شیرخوار که او را هدف تیر قرار دادند و در آغوش پدر به قتلش رساندند. خدا لعنت کند حرملة بن کاهلی را که تیر به سویش انداخت...

 

گلستان فضایل

 

سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:

غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(10)

این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.

سکینه، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است. وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.

یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(11)

بانو بنت الشّاطی می گوید:

«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است.»(12)

مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:

«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلامرا به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»

دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.

روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.

نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»(13)

عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش زینب علیها السلام بر دهان کوفیانِ بی غیرت و بی وفا مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت.

 

راوی حدیث

 

در منابع تاریخی آمده است که سکینه علیها السلام از پدرش امام حسین علیه السلام و عمّه اش امّ کلثوم روایت نقل کرده و فائد مدنی مولی عبیدالله بن ابی رافع و فاطمه بنت الحسین از او حدیث نقل کرده اند. ابن عساکر به سند خود از فائد مدنی می گوید: سکینه دختر حسین بن علی از پدرش برای من این حدیث را گفت که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

حملةالقرآن عرفاء اهل الجنّة؛ (روز قیامت) حاملان قرآن، شناخته شدگان اهل بهشتند.»(14)

علاّمه مجلسی به سند خویش از بکر بن احنف، از فاطمه دختر علی بن موسی الرضا علیه السلام، و از فاطمه و زینب و امّ کلثوم، دختران موسی بن جعفر علیه السلام و آنها از فاطمه دختر امام صادق علیه السلام، از فاطمه دختر امام باقر علیه السلام، از فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه السلام و آنها از امّ کلثوم دختر علی علیه السلام، از فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود:

در معراج که به آسمان رفتم، وارد بهشت شدم و به قصری از جواهر سفید رسیدم. این قصر دری داشت که با دُرّ و یاقوت تزئین شده بود و بر آن در پرده ای آویخته بود که چون سرم را بلند کردم، دیدم نوشته است: «خدایی جز الله نیست، محمّد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا و علی، ولی و سرپرست مردم است.» بر پرده، این عبارت به چشم می خورد که: «خوشا به حال شیعیان علی!» وارد آن قصر شدم، پس در برابرم قصری دیگر دیدم از عقیق که دری از نقره و پرده ای بر آن قرار داشت. سرم را بلند کردم، این جمله را دیدم: «محمّد، پیامبر خداست و علی، وصیّ مصطفی.» و همچنین نوشته بود: «شیعیان علی را به سرشت پاک بشارت ده!» پس وارد قصر شدم، که ناگاه مقابلم قصری دیگر از زبرجد ظاهر شد که از آن زیباتر ندیده بودم. بر آن قصر دری بود از یاقوت سرخ که بالای آن لؤلؤ به چشم می خورد و روی در پرده ای قرار داشت. پرده را بالا زدم و این جمله را روی آن نوشته شده یافتم: «شیعه علی همان رستگارانند!» به جبرئیل گفتم: این قصر از آنِ کیست؟ او گفت:

ای محمّد! متعلّق به علی، وصی و پسر عمویت! مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند، جز شیعیان علی؛ مردم در صحنه محشر به اسم مادرانشان خوانده می شوند، غیر از شیعیان علی که به نام پدرانشان خوانده می شوند؛ زیرا آنها علی را دوست داشته اند و به این خاطر، سرشتشان پاک گردیده است.(15)

 

محبوب دل پدر

 

سکینه در خاندانی بزرگ که خداوند مقامشان را رفعت بخشیده بود، رشد نمود. تمسّک به راه مستقیم الهی و تبعیّت از احکام حیات بخش قرآن، او را به کمال انسانیّت رسانید و سبب شد هم طراز عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام از پیام آوران کربلا گردد؛ به طوری که دشمنان به شخصیّت با صلابتش معترفند و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به وجودش مفتخر.

اخلاق نیک و خصال پسندیده این بانوی نمونه، وی را در نظر پدر که مربّی صالح و کاملی بود، عزیز نمود و چون ستاره ای فروزان در آسمان خاندان امام درخشید و همه را شیفته رفتار شایسته خود کرد. امام حسین علیه السلام که آگاه به ضمیر انسان ها و معیار سنجش اعمال است، سکینه را با زیباترین لقب، یعنی «خیرة النّساء» خواند و با عنایتی خاص مقام و منزلت وی را در مواقف بسیار، بر دیگران آشکار نمود.

دلبستگی و مهر امام نسبت به سکینه، در آخرین خداحافظی از خیمه ها، قابل توجّه و تأمّل است. وقتی آن حضرت نزدیک خیمه ها رسید، فرمود:

«ای زینب! ای امّ کلثوم! ای سکینه! علیکنّ منّی السّلام.»

چون اهل بیت صدایش را شنیدند، برای وداع گرداگرد امام حلقه زدند. علاقه فراوان سکینه به پدر، عنان اختیار را از کفش ربود، دست هایش را بر سر فرود آورد و گفت: پدرجان! آیا تن به مرگ داده ای که این گونه خدا حافظی می کنی؟ ما، بعد از تو به چه کسی پناهنده شویم؟

سخنان عاطفه برانگیز دختر، بر قلب پدر، سنگین آمد و از بی تابی فرزندش گریست و فرمود:

«ای نور دیده ام! چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یار و یاوری ندارد؟»

صحبت های امام برای سکینه که بوی فراق و تنهایی می داد، او را از جمع حاضر جدا کرد و در حالی که آرام آرام می گریست، به گوشه خیمه رفت! شاید قصدش این بود که قلب پدر را بیش از این غصّه دار نکند. امام حسین علیه السلام با مشاهده این وضع از اسب فرود آمد و سکینه را نزد خویش خواند و او را به سینه چسباند و اشک هایش را پاک نمود و فرمود:

«ای سکینه! بدان که بعد از من گریه زیادی در پیش خواهی داشت؛ اما تا هنگامی که جان در بدن دارم، با این اشکِ جانگدازت، دلم را آتش نزن! آن زمان که کشته شدم، تو که بهترین زنان هستی، سزاوارترین فرد به گریستن بر منی!»

لفظ جمع در اینجا، بیانگر این است که سکینه جزء بانوانی است که دلیلی واضح بر بالابودن مقامشان وجود دارد، مانند حضرت زهرا علیها السلام و زینب علیها السلام.(16)

 

کاروان کربلا

 

سکینه بلایای سنگین روز عاشورا را با دلی استوار و اراده ای پولادین تحمّل نمود. این توان، برخاسته از باطن پاک و توجّه کامل او به ذات احدیّت بود، همان گونه که امام حسین علیه السلام درباره اش فرموده: «دخترم، دائم محو جمال الهی است.» مطمئنّاً اگر امام بردباری او را محک نزده بود و به درجه ایمانش واقف نبود، او را همراه خویش به سفری پرحادثه نمی برد تا مبادا از آن حوادث دهشت بار روحش متزلزل شده و دینش دستخوش دگرگونی گردد. سکینه به مرتبه ای از یقین و رضای الهی رسیده بود که کشته شدن پدر و برادرها و عموها را دید، اما لب به شکایت نگشود و آن مصائب را لطف الهی دانست.

وی نظاره گر وقایع عاشورا بود. او ندای کمک خواهی پدرش را که مظلومانه یار و یاور می طلبید، شنید و با تمام وجود، درد بی کسی مادر، خواهر، عمّه ها و زنان را چشید و با اینکه در اوان جوانی بود، سرپرستی دختران کوچکتر از خود را به عهده گرفت و به دلداری آنها پرداخت. با آنکه عطش تا عمق وجودش پنجه افکنده بود، دلیرانه مقاومت کرد و از بی آبی، شکوه ننمود.

او پس از شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام بالینش حاضر شد و با سوز دل، نوحه سرایی کرد و زمانی که پدرش عمود خیمه عباس علیه السلام را کشید، داغ سنگین این مصیبت را در خود مخفی نگه داشت تا دشمن خیال نکند فرزندان حسین علیه السلام مرعوب شده و شکیبایی را از دست داده اند. او به خدا دل بسته بود، با صبر قرین بود و از راه مستقیم الهی خارج نشد.

سکینه از اوّلین افرادی است که از شهادت امام مطّلع گردید. وقتی اسب بی صاحب امام، با زین واژگون و شیهه زنان به سوی خیمه آمد، او به استقبالش رفت و با زبان حال، احوال پدر را جویا شد. او به این فکر می کرد که: آیا لحظه آخر به امام آب دادند یا خیر؟ بغضِ فروخورده اش یکباره به خروش تبدیل شد و فریاد برآورد که: واقتیلاه! واابتاه! واحسیناه! واحسناه! و واغربتاه!

زمانی که دشمن، او و دیگر زنان را به قتلگاه برد تا از کنار کشتگان عبور دهد، او ناگهان بر پیکر خونین پدر افتاد و او را به آغوش گرفت و طوری گریست که دوست و دشمن گریان شدند. عمر بن سعد فرمان داد با زور و تهدید دختر امام حسین علیه السلام را از بدن پدر جدا نموده و همراه بقیه مصیبت دیدگان به اسارت برند. سکینه می گوید:

وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می گفت:

 

شیعتی ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذکرونی

او سمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی (17)

شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!

 

تبلیغ در اسارت

 

حفظ ارزش های دینی، جزء اهداف مقدّس رهبران الهی است. آنها در نشر آیین محمّدی به اقتضاء زمان و مکان کوشیده اند. فرزندان اهل بیت علیهم السلام نیز چون اجداد خویش با پیش گرفتن روش صحیح در میدان رویارویی حقّ و باطل، دشمن را رسوا نموده و با پاسداری از خون شهیدان، هدف مقدّس آنها را زنده نگه داشته اند.

دختر امام حسین علیه السلام می دانست پدر بزرگوارش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بدعت ها و انحرافات دینی و اجتماعی قیام نموده، بنابراین دیدن سر بریده امام بر نیزه، او را نگران نساخت؛ اما وقتی چشم نامحرمان به ساحت مقدّس اهل حرم افتاد، کوشید از آن نگاه ها در امان بماند.

سهل بن ساعد انصاری- از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم - در چگونگی ورود اهل بیت علیهم السلام به شام می گوید:

من قصد رفتن به بیت المقدّس را داشتم. چون نزدیک شام رسیدم، دیدم مردم، شهر را آذین بسته و به جشن و سرور پرداخته اند. سؤال کردم: آیا برای شامیان عیدی هست که من اطلاع ندارم؟ پاسخ شنیدم: ای پیرمرد! از بیابان آمدی؟ گفتم: من سهل بن ساعدی هستم و رسول خدا را دیده ام. گفتند: عجب است که آسمان، خون نمی بارد و زمین، اهلش را فرو نمی برد! گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این، سر حسین است که از عراق هدیه آورده اند! جلوتر رفتم، پرچم هایی دیدم که در بین آنها سری بر نیزه است. او شبیه ترین افراد به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود و پشت سر آن، بانوانی بر شترانی بی پوشش سوار بودند. نزدیک تر رفتم. از نخستین زن پرسیدم: کیستی؟گفت: من سکینه، دختر حسینم. گفتم: من سهل ساعدی از اصحاب جدّت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستم، اگر حاجتی داری برآورم! فرمود: به حامل سر بگو جلوتر رود تا مردم به تماشای آن بپردازند و چشمانشان به حرم پیامبر نیفتد! سهل می گوید: من نزد آن نیزه دار رفتم و مبلغی به او دادم و گفتم: سر را جلوتر از زنان ببر. و او پذیرفت.(18)

آری، همچنان که جدّه اش حضرت زهرا علیها السلام تا لحظه های آخر زندگی به پاسداری از فرامین الهی کوشید و در نظر هیچ نامحرمی ظاهر نشد، او نیز در بحرانی ترین لحظات حیات، تابع دستورات الهی بود؛ گرچه حوادث آن روزها کافی بود تا کوه را از هم بپاشد و زمین و آسمان را درهم کوبد.

اسیران آل رسول را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند و از میان جمعیت عبور می دادند، وارد مجلس یزید کردند. جفاکاران شام که از بزرگی، شکوه و ابّهت آنها در شگفت مانده بودند، پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟ سکینه فرمود: ما اسیران، از خاندان محمّد صلی الله علیه وآله وسلم هستیم!(19)

تبلیغ روشنگرانه، با بیان موجز و مختصر جهت بیداری خفتگان در غفلت، از رسالت های مهمّ بازماندگان واقعه عاشورا بود. دختر امام حسین علیه السلام با سخن کوتاه «ما اسیران آل محمّدیم»، مردمِ مسخ شده از تبلیغات پوچ و پرهیاهوی یزید را به تفکّر واداشت که: اگر اینها آل محمّدند، چرا اسیر شده اند؟ بنابراین، یزید در مواقف مختلف با اقدامات سنجیده و درستِ وابستگان امام علیه السلام رسوا می شد و جوانه های هوشیاری در دلها و افکار مردم شام روییدن آغاز می کرد.

حضرت سکینه علاوه بر بیدارگری های غیر مستقیم، در برابر دید همگان مقابل ظالمان می ایستاد. وی وقتی سر بریده فرزند زهرا علیها السلام را مقابل یزید مشاهده کرد که او با جسارت بدان هتاکی می کند و شعر پیروزی می سراید، فریاد برآورد و گفت:

به خدا، سخت دل تر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی بدتر و جفاکارتر از او نیست.(20)

آنگاه که یزید در مورد پدرش گفت: حسین، حق را منکر شد و قطع رحم نمود و در ریاست و رهبری با من ستیز کرد. در پاسخش فرمود:

ای یزید! از کشتن پدرم خوشحال نباش! او مطیع خدا و رسول بود و دعوت حق را اجابت کرد و به سعادتِ شهادت نائل آمد! ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند، خود را برای پاسخگویی آماده کن! ولی تو چگونه می توانی پاسخ دهی؟(21)

دختر امام حسین علیه السلام دریافته بود که ستمگران یزیدی و ناسپاسان کوفی برای اسیران حُرمتی قائل نیستند و یزید ظالم به جز انتقام گیری از امام و ذرّیه اش هدفی ندارد. مصیبت دشت نینوا و شهادت پدر و برادرها عواطف وی را تحت تأثیر قرار داد؛ به ویژه زمانی که یزید ملعون بر لب و دندان امام چوب زد و با آن ضربه ها، روح و روان ریحانه بتول را جریحه دار نمود. او به ناچار همراه خواهرش (فاطمه) به دامن عمّه شان زینب پناهنده شده و گفتند:

«یا عمّتاه انّ یزیداً اینکت ثنایا ابینا بقضیبه؛ عمّه جان! یزید با چوبدستی دندان های پدرمان را می زند.»

و این استمدادطلبی، حکایت از این دارد تا عمّه نگذارد او چنین کند! نفس فاطمی و علوی، دختر علی 7 آنها را به آرامش دعوت نمود و غیورانه در مقابل یزید ایستاد و فرمود: آیا چوب می زنی؟ دستت بشکند! این سر و صورت از چهره هایی است که سال های طولانی برای خدا سجده کرده است!(22)

 

رؤیای حضرت

 

حضرت سکینه علیها السلام می گوید:

در یکی از شب ها که در شام بودم، خوابی دیدم طولانی. در آخر آن خواب، زنی را مشاهده کردم که دست بر سر نهاده و نالان است. پرسیدم: این بانو کیست؟ گفتند: فاطمه دختر محمّد رسول خدا و مادرِ پدر تو است! گفتم: به خدا، نزد او می روم و از آنچه با ما کردند، به وی شکایت می کنم. پس نزد او رفته، مقابلش ایستادم و گریستم و گفتم: مادرجان! حقّ ما را منکر شدند، جمع ما را از هم جدا کردند و حُرمت ما را نگه نداشتند! مادرجان! به خدا، پدرم حسین را کشتند!

پس آن بانو به من فرمود:

سکینه جان! دیگر سخن مگو که دلم را سخت لرزاندی و قلبم را پاره کردی! این پیراهن پدر تو است، آن را نگه داشته ام تا زمانی که خدا را ملاقات کنم!(23)

 

بازگشت به کربلا و مدینه

 

اوضاع و احوال اجتماعی با سخنرانی ها و بیدارگری های اهل بیت علیهم السلام تغییر یافت؛ یزید سمبل جنایت و غاصب حقّ امام شناخته شد و مورد نکوهش و لعن مردم واقع گردید. ماندن اسیران در شام، سبب سرنگونی حکومت ظالمانه یزید می شد و آبروی بنی امیه را بیش از پیش، از بین می برد؛ بنابراین یزید تصمیم گرفت هرچه زودتر مقدّمات بازگشت خاندان امام علیه السلام را به مدینه فراهم کند. سکینه، همراه با دیگر اسیران به سوی مدینه رهسپار شد. وقتی کاروان اسیران به عراق رسیدند، از راهنما خواستند از کربلا برود تا آنها به زیارت عزیزانشان بپردازند. در مدّت سه شبانه روز که اهل بیت علیهم السلام در کربلا بودند، روز و شب به نوحه خوانی می گذشت و گریه و زاری می کردند و از کنار قبری به کنار قبری دیگر می رفتند.(24)

هنگام ترک آن سرزمین، سکینه بسیار گریست و بانوان را به وداع با مرقد شریف امام فراخواند و چنین نوحه سرایی کرد:

ای کربلا! با تو در مورد پیکری وداع می کنیم که بدون غسل و کفن در این مکان دفن شد! ای کربلا! ما همراه امینمان (امام سجّاد علیه السلام) با تو وداع می کنیم، در مورد حسینی که روح پیامبر و روح وصیّ او حضرت علی علیه السلام بود.(25)

 

ای کربلا! با تو در مورد پیکری وداع می کنیم که بدون غسل و کفن در این مکان دفن شد!

 

وقتی سکینه علیه السلام به مدینه رسید، همراه زنان بنی هاشم جامه سیاه پوشید و مجلس عزا برپا نمود و با نقل حادثه خونین کربلا از نهضت جاودانی امام حسین علیه السلام دفاع کرد. مجالس وعظ و سخنرانی او موجب بیداری وجدان های به خواب رفته و شناخت راه سعادت برای انسان های مشتاقِ هدایت شد. دختر امام حسین علیه السلام همراه مادرش رباب، عمّه ها و دیگر بانوان، مورد توجّه مردم مدینه بود. مشکلات مردم به دست آنها حل می گردید و خوشه چینی از خرمن سبز تعالیم حسینی و مکتب رهایی بخش اسلام به وسیله آنها برای مردم محقّق می شد. گذران روزها، ماه ها و سال ها، خاطره سوزناک کربلا را از ذهن مسافران این سفر پربلا پاک نکرد. زنان هاشمی جلسات عزاداری را قطع نکردند و با حزن و اندوه، آن روزها را به یاد می آوردند. امام صادق علیه السلام فرمود:

هیچ بانوی هاشمی، سرمه به چشم نکشید و خضاب نساخت و از خانه هیچ فرد بنی هاشم تا پنج سال دودی بلند نشد تا اینکه عبیدالله بن زیاد به هلاکت رسید.(26)

خانم سکینه علیها السلام در خانه امام سجّاد علیه السلام زندگی می کرد؛ خانه ای که صاحب آن برای گریه بر «سیّدالشّهدا» روز و شب نمی شناخت. زمانی که از امام می خواستند کمتر بگرید تا چشمانش آسیب نبیند، می فرمود:

چگونه نگریم در حالی که دیدم خواهران و عمّه هایم در عصر عاشورا از این خیمه به آن خیمه می دوند؟!

به این ترتیب، حضرت سکینه علیها السلام در مدّت عمرش در شهر پیامبر و در منزل برادرش، امام سجّاد علیه السلام زندگی کرد و به ترویج و نشر راه امام حسین علیه السلام پرداخت.

 

آرامگاه

 

سرانجام حضرت سکینه علیه السلام در پنجم ربیع الاوّل 117 ق. دنیا را وداع گفت و روح مطهّرش در بهشت برین سکنا گزید.

آرامگاه آن بانوی گرامی در قبرستان بقیع (مدینه) است؛ وی هنگام انجام عمره، در مکّه رحلت کرده است. و گروهی نیز بر این باورند که: آرامگاه او در مقبره باب الصّغیر (دمشق) می باشد، که هم اکنون زیارتگاه شیعیان می باشد...(27)

 

پی نوشت ها:

 

 

1. حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.

2. همان، ص 263.

3. محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210.

4. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315 و 316.

5. تذکرةالخواص، ص 150.

6. اصول کافی، ج 1، ص 462؛ بحارالانوار، ج 45، ص 17.

7. محدّثات شیعه، ص 176.

8. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315.

9. نفس المهموم، ص 161.

10. اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.

11. اعلام النّساء، ج 2، ص 202.

12. تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.

13. همان، ص 157.

14. همان، ص 155.

15. بحارالانوار، باب فضل الشّیعه، ج 65.

16. نفس المهموم، ص 160.

17. مصباح، کفعمی، ص 376.

18. نفس المهموم، ص 205.

19. همان، ص 206.

20. همان، ص 207.

21. منتخب، طریحی، ص 457.

22. معالی السّبطین، ج 2، ص 156.

23. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 280 - 278؛ نفس المهموم، ص 217.

24. مقتل الحسین(ع)، مقرّم، ص 471.

25. معالی السّبطین، ج 2، ص 198.

26. بحارالانوار، ج 10، ص 293.

27. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 280 و 281.

حوزه*


ادامه مطلب



[ جمعه 7 خرداد 1395  ] [ 4:35 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

نگاهی به زندگی حضرت رقیه از ولادت تا شهادت

نغحات صبح؛ پنجم صفر برابر با شهادت دردانه آقا اباعبدالله الحسین (ع) حضرت رقیه (س) است .در متن زیر نگاهی اجمالی به زندگانی کوتاه این گل یاش اهل بیت  ایشان پرداخته شده است.

در بعضى روايات آمده است : حضرت سكينه عليها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (كه به احتمال قوى همان رقيه عليه السلام باشد) گفت : بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود(سلام الله علیها).
امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيه عليها السلام صدا زد : بابا! مانعت نمى شوم . صبر كن تا ترا ببينم (سلام الله علیها) امام حسين عليه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشكيده اش را بوسيد. در اين هنگام آن نازدانه ندا در داد كه :
العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى بابا بسيار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسين عليه السلام به او فرمود
: كنار خيمه بنشين تا براى تو آب بياورمآنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوى ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت : يا ابه اين تمضى عنا؟
بابا جان كجا مى روى ؟ چرا از ما بريده اى ؟ امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد .

آخرين ديدار امام حسين عليه السلام با حضرت رقيه عليه السلام
وداع امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با اهل بيت عليهم السلام صحنه اى بسيار جانسوز بود، ولى آخرين صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ايشان با دخترى سه ساله بود كه ذيلا مى خوانيد:
هلال بن نافع ، كه از سربازان دشمن بود، مى گويد: من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين عليه السلام ، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوى ميدان مى آيد در اين هنگام ناگاه چشمم به دختركى افتاد كه از خيمه بيرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين عليه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
يا ابه ! انظر الى فانى عطشان .
بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام
شنيدن اين سخن كوتاه ولى جگر سوز از زبان كودكى تشنه كام ، مثل آن بود كه بر زخمهاى دل داغدار امام حسين عليه السلام نمك پاشيده باشند. سخن او آنچنان امام حسين عليه السلام را منقلب ساخت كه بى اختيار اشك از ديدگانش جارى شد. با چشمى اشكبار به آن دختر فرمود:
الله يسقيك فانه وكيلى . دخترم ، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سيراب مى كند، زيرا او وكيل و پناهگاه من است .
هلال مى گويد: پرسيدم
اين دخترك كه بود و چه نسبتى با امام حسين عليه السلام داشت ؟
به من پاسخ دادند: او رقيه عليها السلام دختر سه ساله امام حسين عليه السلام است . (سرگذشت جانسوز حضرت رقيه عليها السلام ص 22 به نقل از الوقايع و الحوادث محمد باقر ملبوبى ج 3 ص 192)
به ياد لب تشنه پدر آب نخورد!
عصر عاشورا كه دشمنان براى غارت به خيمه ها ريختند، در درون خيمه ها مجموعا 23 كودك از اهل بيت عليه السلام را يافتند. به عمر سعد گزارش دادند كه اين 23 كودك ، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند. عمر سعد اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتى كه نوبت به حضرت رقيه عليه السلام رسيد آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتلگاه حركت كرد.
يكى از سپاهيان دشمن پرسيد: كجا مى روى ؟ حضرت رقيه عليه السلام فرمود: (سلام الله علیها) بابايم تشنه بود. مى خواهم او را پيدا كنم و برايش آب ببرم (سلام الله علیها)
او گفت : آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهيد كردند!
حضرت رقيه عليها السلام در حالي كه گريه مى كرد، فرمود:
پس من هم آب نمى آشامم
نيز در كتاب مفاتيح الغيب ابن جوزى آمده است كه ، صالح بن عبدالله مى گويد: موقعى كه خيمه ها را آتش زدند و اهل بيت عليهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى كوچك به نظرم آمد كه گوشه جامه اش آتش گرفته ، سراسيمه مى گريست و به اطراف مى دويد و اشك مى ريخت . مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم . همين كه صداى سم اسب مرا شنيد اضطرابش بيشتر شد. گفتم : اى دختر، قصد آزارت ندارم . بناچار با ترس ايستاد. از اسب پياده شدم و آتش جامه اش را خاموش ‍ نمودم و او را دلدارى دادم . يكمرتبه فرمود: اى مرد، لبهايم از شدت عطش ‍ كبود شده ، يك جرعه آب به من بده . از شنيدن اين كلام رقتى تمام به من دست داده ظرفى پر از آب به او دادم . آب را گرفت و آهى كشيد و آهسته رو به راه نهاد. پرسيدم : عزم كجا دارى ؟ فرمود: خواهر كوچكترى دارم كه از من تشنه تر است . گفتم مترس ، زمان منع آب گذشت ، شما بنوشيد گفت : اى مرد سوالى دارم ، بابايم حسين عليه السلام تشنه بود ، آيا آبش دادند يا نه ! گفتم : اى دختر نه والله ، تا دم آخر مى فرمود: (اسقونى شربه من الماء) مى فرمود: يك شربت آب به من بدهيد، ولى كسى او را آبش نداد بلكه جوابش را هم ندادند.
وقتى كه آن دختر اين سخن را از من شنيد، آب را نياشاميد، بعضى از بزرگان مى گويند اسم او حضرت رقيه خاتون عليه السلام بوده است . (حضرت رقيه عليها السلام شيخ على فلسفى ص 13)
كناره سجاده ، چشم به راه پدر بود
از كتاب سرور المومنين نقل شده است : حضرت رقيه عليه السلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى كرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نيز ، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن كرد و به انتظار نشست . ولى پس از مدتى ، ناگهان ديد شمر وارد خيمه شد.
رقيه عليه السلام به او گفت : آيا پدرم را نديدى ؟ شمر بعد از آنكه آن كودك را در كنار سجاده ، چشم به راه پدر ديد، به غلام خود گفت : اين دختر را بزن . غلام به اين دستور عمل نكرد. شمر خود پيش آمد و چنان سيلى به صورت آن نازدانه زد كه عرش خداوند به لرزه در آمد.
محدث خبير، مرحوم حاج شيخ عباس قمى ((قدس سره )) از كامل بهائى (ج 2 ص 179) نقل مى كند كه : زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى حال مردانى را كه در كربلا شهيد شده بودند بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى داشتند و هر كودكى را وعده مى دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز مى آيد، تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. دختركى بود چهار ساله ، شبى از خواب بيدار شد و گفت : پدر من حسين عليه السلام كجاست ؟ اين ساعت او را به خواب ديدم . سخت پريشان بود. زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست . يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد و از ماجرا سوال كرد. خبر بردند كه ماجرا چنين است . آن لعين در حال گفت : بروند سر پدر را بياورند و در كنار او نهند. پس آن سر مقدس را بياوردند و دركنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد اين چيست ؟ گفتند: سر پدر توست . آن دختر بترسيد و فرياد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.

دختري كه باسر نوراني پدر در خرابه شام ملاقات كرد

رقيه(س) دختر خورشيد از تبار نور و از جنس آبي آسمان است. رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر حقانيت قيام امام حسين(ع) که تنها کسي مي‌تواند چنين به مبارزه و مقابله با ستم برخيزد که مقصدي الهي داشته باشد. پنجم ماه صفر61 سالروز شهادت حضرت رقيه(س) دختر سه ساله امام حسين(ع) است. نام شريفش رقيه، فاطمه و زينب است. پدرشان اباعبدالله الحسين و مادرشان ام‌اسحاق است. ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگي يا بيشتر در محرم 61 هجري قمري با پدر بزرگوارشان به کربلا آمد.

آن حضرت قبل و بعد از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجويي ابا عبدالله(ع) قرار گرفت تا آنجا که به خواهرش حضرت زينب(س) در مورد او سفارش فرمودند و بعد از شهادت امام حسين(ع) و اهل بيت و اصحاب، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسير چهل منزل راه شام رنج هاي فراواني ديد. در شام بعد از ديدن سر نوراني پدر با پيشاني شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گريست تا به ملکوت اعلا پيوست و بدن شريف آن حضرت را شبانه دفن کردند.

به گواه تاريخ نگاران و مقتل نويسان رحلت شهادت‌ گونه رقيه(س) اندکي پس از واقعه خونين کربلا در سال شصت و يکم هجري رخ داده است و در اين هنگام وي سه يا چهار ساله بوده است و نخستين نکته شگفت درباره حضرت رقيه(س)، شايد همين باشد که با چنين عمر کوتاهي، از مرزهاي تاريخ عبور کرد و به جاودانگي رسيد، آن‌گونه که برادر شيرخوارش علي‌اصغر(ع) به چنين مرتبه‌اي نايل شد.

به عبارت ديگر يکي از جلوه‌هاي رويداد بزرگ عاشورا تنوع سني شخصيت‌هاي آن مي‌باشد که از پايين‌ترين سن آغاز و به بالاترين سنين (حبيب‌ بن مظاهر) ختم مي‌گردد. نکته قابل تأمل ديگر در بررسي اين مهم آن است که در پديد آوردن اين حماسه بي ‌بديل و شکوهمند تنها يک جنسيت سهيم نبوده، بلکه در کنار اسامي مردان و پسران جانباز و ايثارگر اين واقعه، نام زنان و دختران نيز حضوري پررنگ و تابناک دارد.

مصائب و شدائدي را که رقيه(س) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل مي‌شود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلي را مي‌آزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح مي‌سازد. تحمل گرماي شديد کربلا همراه با تشنگي، حضور در صحنه شهادت خويشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهاي شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجه‌هاي جسمي و روحي فراوان، دلتنگي براي پدر در خرابه شام و ... نشانگر مصائب عظمايي است که يک کودک خردسال با جسم و روح لطيف خود با آن مواجه شده است.

رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر حقانيت قيام امام حسين(ع) که تنها کسي مي‌تواند چنين به مبارزه و مقابله با ستم برخيزد که مقصدي الهي داشته باشد، و رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر مظلوميت عترت پاک پيامبر(ص) و رسواکننده سياهکاراني است که داعيه جانشيني رسول خدا(ص) را سر دادند. رقيه(س) فاتح شام و سفير بزرگ عاشورا در اين سرزمين است.

* رقيه(س) در کربلا

از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقيه لحظه‌اي از پدر جدا نمي‌شد، شريکِ غم ها و مصيبت‌هاي او بود و با ديگر ياران امام از درد تشنگي مي‌سوخت. يکي از افراد سپاه يزيد مي گويد:

من در ميان دو صف لشکر ايستاده بودم، ديدم کودکي از حرم امام حسين عليه السلام بيرون آمد، دوان دوان خود را به امام رسانيد، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: اي پدر، به من نگاه کن! من تشنه‌ام. اين تقاضاي جان سوز آن دختر تشنه کام و شيرين زبان، چون نمکي بر زخم‌هاي دل امام بود و او را منقلب کرد، بي اختيار اشک از چشمان اباعبداللّه عليه السلام جاري گرديد و با چشمي اشک بار فرمود: «دخترم، رقيه! خداوند تو را سيراب کند؛ زيرا او وکيل و پناه گاه من است.» پس دست کودک را گرفت و او را به خيمه آورد و او را به خواهرانش سپرد و به ميدان برگشت.

* رقيه و سجاده پدر

گاه سجاده امام حسين عليه السلام ، با دست‌هاي کوچک حضرت رقيه عليهاالسلام باز مي شد و او به انتظار پدر مي‌نشست تا مي آمد و در آن سجاده به نماز مي‌ايستاد و رقيه عليهاالسلام از آن رکوع و سجود امام لذت مي‌برد. در کربلا نيز رقيه عليهاالسلام، هر بار هنگام نماز، سجاده امام را مي‌گشود. ظهر عاشورا به عادت هميشگي منتظر بابا بود، ولي پس از مدتي، شمر وارد خيمه شد و رقيه عليهاالسلام را کنار سجاده پدر ديد که سراغ او را مي‌گرفت، آن ملعون نيز جواب اين سؤال را با سيلي محکمي که به صورت کوچک او نواخت، پاسخ گفت.

* رقيه در راه شام

کاروان کربلا، از کوفه راهي شام شد، همان کارواني که اهل بيت پيامبر بودند و به اسيري از کربلا آورده شده بودند، در بين راه که سختي و مشکلات بر رقيه کوچک فشار آورده بود، شروع به گريه و ناله کرد. يکي از دشمنان چون آن فرياد و ضجه را شنيد، به رقيه عليهاالسلام گفت: اي کنيز، ساکت باش؛ زيرا با گريه تو ناراحت مي‌شوم. آن حضرت بيشتر اشک ريخت، بار ديگر آن نامرد گفت: اي دختر خارجي، ساکت باش. حرف‌هاي زجر دهنده آن مرد، قلب رقيه عليهاالسلام را شکست، رو به سر پدر فرمود: اي پدر! تو را از روي ستم و دشمني کشتند و نام خارجي را هم بر تو گذاردند، پس از اين جمله‌ها، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانيت رقيه را از روي شتر بر زمين انداخت.

* رقيه در خرابه شام

بعد از ورود اهل بيت امام حسين عليه السلام به شام، آنان را در خرابه‌اي نزديک کاخ سبز يزيد جاي دادند. روزها آفتاب و شب‌ها، سرما به شدت آنان را اذيت مي‌کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشاي خرابه نشينان مي‌آمدند، داغي جان سوز بود. روزي حضرت رقيه عليهاالسلام ، به جمع شاميان که در حال برگشتن به خانه‌هاي خود بودند، اشاره کرد و ناله‌اي دردناک از دل برآورد و به عمه‌اش گفت: اي عمه، اينان کجا مي روند؟ آن حضرت فرمود: اي نور چشمم اينان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقيه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداريم، و زينب عليهاالسلام فرمود: نه، ما در اين جا غريبه هستيم و خانه اي نداريم، خانه ما در مدينه است. با شنيدن اين سخن، صداي ناله و گريه رقيه بلند شد.

* رقيه و خواب پدر

سختي‌هاي اسارت، رقيه عليهاالسلام را به شدت مي رنجاند و او يک سره بهانه بابا را مي گرفت، شبي در خرابه شام و در خواب، پدر را ديد، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه يافت و از پدر نشاني نديد. از عمه سراغ پدر را گرفت و زينب عليهاالسلام بسيار گريه کرد و رقيه عليهاالسلام نيز با عمه گريست. آن شب باز صداي عزاداري زنان اهل بيت بلند شد؛ مجلسي که نوحه سرايش رقيه عليهاالسلام بود. از سر و صداي اهل بيت، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکي سراغ پدرش را گرفته است. يزيد دستور داد، سر پدرش را براي او ببرند.

اين دستور يزيد نشان از رذالت و شقاوت طينت او بود و برگي ديگر از دفتر مظلوميت‌هاي بي شمار اهل بيت را گشود.

* پرواز به سوي پدر

وقتي به دستور يزيد، سر پدر را براي رقيه عليهاالسلام آوردند، رقيه سر را در بغل گرفت و عقده‌هاي دل را باز کرد و هر چه مي خواست با سر بابا گفت. آن شب رقيه عليهاالسلام ، گم شده خود را يافته بود، اما بي نوازش و آغوش گرم. پس لب‌هايش را بر لب‌هاي بابا گذاشت و آن قدر گريست تا جان به جان آفرين تسليم کرد. پشت خميده زينب عليهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. ديگر کسي ناله‌هاي شبانه رقيه عليهاالسلام را در فراق پدر نشنيد.

* وداع زينب عليهاالسلام با رقيه عليهاالسلام

وقتي کاروان اسيران کربلا، به مدينه بر مي گشت، غمي جان‌کاه وجود زينب عليهاالسلام را مي‌آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلي از بوستان حسين عليه السلام در اين خرابه آرميده، شام بوي رقيه عليهاالسلام را مي‌دهد، رقيه‌اي که يادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زينب عليهاالسلام امانت. زينب عليهاالسلام بي رقيه چگونه به کربلا و مدينه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گريه‌ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است.

* شام، حرم يادگار حسين عليه السلام

رقيه کوچک و يادگار حسين عليه السلام ، پس از رحلت در خرابه شام، همان جا مدفون گرديد، کم کم مقبره‌اي به روي قبر بي‌چراغ او ساخته شد و بارگاهي براي عاشقان شد. حرمش، ميعادگاه عاشقان دل سوخته اباعبداللّه است. بوي حسين، از هر گوشه‌اش روح و جان را مي نوازد. نيازمندان، دست حاجت به سويش دراز مي‌کنند و خسته دلان بار سنگين دل را در کنار او مي گشايند. زيارت حرم و بارگاهش آرزوي هر دل داده‌اي است. آرامگاه‎‎‎ ملکوتي دخت سه ساله امام‎‎ سوم شيعيان در شام کنار باب \"الفراديس\"مابين کوچه‌هاي تاريخي و پرازدحام دمشق است‎‎ که‎‎ هر ساله بسياري از شيفتگان اهل بيت(ع) را از مناطق مختلف جهان به سوي خود جلب مي کند.

 

fatemiyon.ir/

 


ادامه مطلب



[ جمعه 7 خرداد 1395  ] [ 4:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
«مردم عائله ما هستند»؛
تقسیم کار تولیت آستان قدس با پیرمرد قیرگونی‌کار!+عکس
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ در ۷:۳۳ ب٫ظ
 
 
پیرمرد می گوید: چهار فرزند دارم نمی توانم خرج ازدواج آنهارا بدهم حاج آقای رییسی شروع به شوخی کردن با پیرمرد می کند دلش که شاد شد تفاهمنامه ای هم منعقد می شود .حاج آقای رییسی با پیرمرد تقسیم کار می کند نصف نصف دو نفر با من دو نفر با همت شما.
722709

به گزارش صبح توس، محمدامین توکلی زاده، مدیرکل روابط عمومی آستان قدس رضوی، در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکسی در مطلبی با عنوان «مردم عائله ما هستند» نوشت: پیرمرد کارش انجام قیرگونی است با عشق وعلاقه کار می کند همراه با فرزندانش که همگی مجرد هستند .نگاه همه خانواده به گنبد طلای امام مهربان است امید پیر مرد عنایت امام است.

جلو می آید ساده وصمیمی می گوید حاج آقا سلام.حاج آقای رییس هم گوی سالهاست او را می شناسد مردی از اهالی خراسان که عشقش نوکری امام رئوف است ونان از در همین خانه بر سر سفره ساده خویش می برد.

 

می گوید چهار فرزند دارم نمی توانم خرج ازدواج آنهارا بدهم حاج آقای رییسی شروع به شوخی کردن با پیرمرد می کند دلش که شاد شد تفاهمنامه ای هم منعقد می شود .حاج آقای رییسی با پیرمرد تقسیم کار می کند نصف نصف دو نفر با من دو نفر با همت شما .حسم به من می گوید شادتر از همه ما ها امام است ،امامی که همه ما بر سر سفره او نشسته ایم.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000493/nf00493295-1.jpg

پیرمرد با فرزندش حاج آقای رییسی را تا آخر بدرقه می کنند. خوشا بحال ما اهل این سرزمین هستیم وسایه امام رضا بر سر ما است .دوباره یاد این جمله نورانی رهبر انقلاب افتادم «مردم عائله ما هستند» ایکاش این جمله مهم را همه مدیران ومسؤلان نظام جمهوری اسلامی سر لوحه کار خود قرار می دادند.

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ جمعه 7 خرداد 1395  ] [ 4:10 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
خاطرات سفرهای تبلیغی ( 1) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

 

خاطرات سفرهای تبلیغی

 

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

با مردم خوب کاشان

سالهای 1352 اولین سفر تبلیغی خود را از کاشان که نزدیک قم بود. آغازکردم. البته طلبه جوانی بودم و تجربه سفر تبلیغی نداشتم. دوستان طلبه از خون گرمی مردم کاشان و علاقة آنها به روحانیت برایم صحبت می‌کردند. قدری هم دلهره داشتم. قصدم این بود که به یکی از روستا‌های اطراف کاشان جهت تبلیغ بروم. لذا با برخی دوستان سه چهار روز مانده به ماه مبارک رمضان از قم عازم کاشان شدیم ودر مدرسة مرحوم آیت الله یثربی در جمع سایر طلابی که مثل ما بودند، اسکان یافتیم. پس از چند روزی توسط یکی از دوستان با آیت الله امامی کاشانی که داماد مرحوم آیت الله مدنی کاشانی بود و با آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران نیز نسبتی دارد، آشنا شدم. ایشان پیش نماز مسجد بازار کاشان بود (فکر می‌کنم مسجد سلیمانیه) ایشان از من خواست تا در حضور خودش یک منبر بروم. من هم قبول کردم. پس از پایان منبرگفتند: منبرت خوب است. شما در همین مسجد جامع بازار از نیم ساعت به اذان ظهر منبر برو و اول اذان منبر را تمام کن. (ایام ماه مبارک رمضان بود) این پیشنهاد برای من که سابقة مطالعه و منبر نداشتم، خیلی سخت بود. لکن نتوانستم رد کنم در عین حالی که هیچ آمادگی برای منبر آن هم در شهر و داخل مسجد بازار را نداشتم، وظیفه سنگین شد. داخل همان بازار یک مدرسه‌ای بود که تحت نظارت آیت الله حاج آقا رضا مدنی کاشانی اداره می‌شد. آنجا در حجرة یکی از طلاب به نام آقای حسین پیروزی مستقر شدم. شبها را مجبور بودم تا صبح مطالعه کنم، تا بتوانم نیم ساعت در مسجد بازار سخنرانی کنم. ا لبته برکاتی هم برایم داشت. زیرا حداقل سی منبر یاد گرفتم و از نیمه‌های ماه مبارک با مسجد آیت الله صبوری واقع در گذر بابا ولی- که آن هم بخشی از بازار و البته جدای از بازار مرکزی بحساب می‌آمد. با معرفی یکی از دوستانی که منبر مرا دیده بود ارتباط برقرار شد-  بعد از نماز صبح آنجا هم نیم ساعت صحبت می‌کردم و مرحوم آیت الله صبوری گاهی خودش تا آخر منبر می‌نشست و به من آقای کا شمری خطاب می‌کرد و تشویق می‌نمود. حالا مشکلی که وجود داشت، این بود که برخی از مومنین مسجد آیت الله صبوری سؤال می‌کردند: آیا شما جای دیگری هم منبر می‌روید. که ما هم بیائیم و استفاده کنیم و اینجانب ضمن پاسخ مثبت، با لطایف الحیلی آنها را رد می‌کردم. زیرا همان منبری که ظهر در مسجد بازار می‌رفتم، همان منبر را در این مسجد تکرار می‌کردم و توان آماده نمودن دو سخنرانی برای دو منبر،که موضوع جداگانه‌ای داشته باشند، را نداشتم. البته احتیاط می‌کردم و همیشه یک سخنرانی زاپاس برای خودم ذخیره داشتم، که اگر جائی گرفتار شدم، بتوانم یک جلسه را پشت سر بگذارم. لکن قابل ادامه نبود. نهایتاً به خیر گذشت و مشکل خاصی پیش نیامد.

 

منبع: کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 3:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
خاطرات سفرهای تبلیغی ( 1) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

 

خاطرات سفرهای تبلیغی

 

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

با مردم خوب کاشان

سالهای 1352 اولین سفر تبلیغی خود را از کاشان که نزدیک قم بود. آغازکردم. البته طلبه جوانی بودم و تجربه سفر تبلیغی نداشتم. دوستان طلبه از خون گرمی مردم کاشان و علاقة آنها به روحانیت برایم صحبت می‌کردند. قدری هم دلهره داشتم. قصدم این بود که به یکی از روستا‌های اطراف کاشان جهت تبلیغ بروم. لذا با برخی دوستان سه چهار روز مانده به ماه مبارک رمضان از قم عازم کاشان شدیم ودر مدرسة مرحوم آیت الله یثربی در جمع سایر طلابی که مثل ما بودند، اسکان یافتیم. پس از چند روزی توسط یکی از دوستان با آیت الله امامی کاشانی که داماد مرحوم آیت الله مدنی کاشانی بود و با آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران نیز نسبتی دارد، آشنا شدم. ایشان پیش نماز مسجد بازار کاشان بود (فکر می‌کنم مسجد سلیمانیه) ایشان از من خواست تا در حضور خودش یک منبر بروم. من هم قبول کردم. پس از پایان منبرگفتند: منبرت خوب است. شما در همین مسجد جامع بازار از نیم ساعت به اذان ظهر منبر برو و اول اذان منبر را تمام کن. (ایام ماه مبارک رمضان بود) این پیشنهاد برای من که سابقة مطالعه و منبر نداشتم، خیلی سخت بود. لکن نتوانستم رد کنم در عین حالی که هیچ آمادگی برای منبر آن هم در شهر و داخل مسجد بازار را نداشتم، وظیفه سنگین شد. داخل همان بازار یک مدرسه‌ای بود که تحت نظارت آیت الله حاج آقا رضا مدنی کاشانی اداره می‌شد. آنجا در حجرة یکی از طلاب به نام آقای حسین پیروزی مستقر شدم. شبها را مجبور بودم تا صبح مطالعه کنم، تا بتوانم نیم ساعت در مسجد بازار سخنرانی کنم. ا لبته برکاتی هم برایم داشت. زیرا حداقل سی منبر یاد گرفتم و از نیمه‌های ماه مبارک با مسجد آیت الله صبوری واقع در گذر بابا ولی- که آن هم بخشی از بازار و البته جدای از بازار مرکزی بحساب می‌آمد. با معرفی یکی از دوستانی که منبر مرا دیده بود ارتباط برقرار شد-  بعد از نماز صبح آنجا هم نیم ساعت صحبت می‌کردم و مرحوم آیت الله صبوری گاهی خودش تا آخر منبر می‌نشست و به من آقای کا شمری خطاب می‌کرد و تشویق می‌نمود. حالا مشکلی که وجود داشت، این بود که برخی از مومنین مسجد آیت الله صبوری سؤال می‌کردند: آیا شما جای دیگری هم منبر می‌روید. که ما هم بیائیم و استفاده کنیم و اینجانب ضمن پاسخ مثبت، با لطایف الحیلی آنها را رد می‌کردم. زیرا همان منبری که ظهر در مسجد بازار می‌رفتم، همان منبر را در این مسجد تکرار می‌کردم و توان آماده نمودن دو سخنرانی برای دو منبر،که موضوع جداگانه‌ای داشته باشند، را نداشتم. البته احتیاط می‌کردم و همیشه یک سخنرانی زاپاس برای خودم ذخیره داشتم، که اگر جائی گرفتار شدم، بتوانم یک جلسه را پشت سر بگذارم. لکن قابل ادامه نبود. نهایتاً به خیر گذشت و مشکل خاصی پیش نیامد.

 

منبع: کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 3:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
در بیانیه پایانی اعضای مجلس خبرگان عنوان شد

دولت پاسخ کوبنده به نقض برجام توسط آمریکا بدهد/ اجرای تعهدات ۱+۵ با اقتدار پیگیری شود/ باید از طرح برجام ۲ و ۳ پرهیز کرد

Share/Save/Bookmark
 
در بیانیه پایانی مجلس خبرگان آمده است: خواست نمایندگان خبرگان رهبری از مسئولان این است که به شکلی عزتمندانه و با در نظرگرفتن شرایط ۹گانه رهبری، پاسخی کوبنده به موارد نقض برجام دهند.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:بیانیه اختتامیه نخستین اجلاس مجلس خبرگان در دوره پنجم عصر امروز قرائت شد.
مشروح این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اکنون که مجلس خبرگان رهبری پنجمین دوره فعالیت خویش را مصادف با ایام ولادت حضرت بقیّة اللّه الأعظم (عج) آغاز می­‌کند، ضمن شکرگزاری به پیشگاه خداوند متعال و تشکّر از ملّت هوشیار و متعهّد کشورمان که بار دیگر در صحنه انتخابات هفتم اسفند، خوش درخشیدند و با قدرشناسی از مقام معظم رهبری و حضرات آیات عظام و مراجع معظم تقلید که با ارشادات و رهنمودهای خویش، پیشگامی حوزه و روحانیت بصیر را در حراست از نظام اسلامی، نشان دادند؛ نکاتی را متذکر می­‌شویم:
1. مجلس خبرگان رهبری از دولت و تمامی منتخبان مردم در مجلس شورای اسلامی می‌خواهد؛ با توکل بر خدای سبحان و سخت کوشی مضاعف، در راستای خدمت رسانی به مردم عمل نمایند و با ایجاد فضای اتحاد و همبستگی و تعاون میان قوای سه گانه نظام و تمسک به آیه شریفه «فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ» در سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» برای به حرکت درآمدن چرخ­های اقتصادی، کاهش تورم و رفع رکود، مبارزه با مفاسد اداری، اقتصادی و قاچاق، در راستای حل مشکلات مردم و کشور و توجه ویژه به مناطق محروم و بهبود اوضاع اقتصادی و فرهنگی بکوشند و با جهادی کبیر از تبعیت دشمن در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هنری بپرهیزند.
2. روز سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر، یادآور رشادت­ها و ریخته شدن خون قهرمانانی است که کشور و انقلاب مدیون آن­هاست. مجلس خبرگان رهبری ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطره شهیدان هشت سال دفاع مقدس و شهدای گران‌قدر مدافع حَرَم و تجلیل از جانبازان و ایثارگران؛ بر حفظ آرمان­های شهدا و دستاوردهای مادی و معنوی دوران دفاع مقدس تأکید می‌کند.
3. حج امسال ایرانیان، دستخوش رفتارهای خصمانه رژیم دست نشانده سعودی شد. این رژیم جنایتکار با بهانه‌های واهی به جای فراهم آوردن مقدمات انجام یک فریضه الهی برای مسلمانان، مشغول نسل کشی در یمن و حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه­های تکفیری و تروریستی است. مجلس خبرگان رهبری، ضمن محکوم نمودن اقدامات تفرقه‌افکنانه دولت سعودی، از مسئولان مربوطه به‌ویژه وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت می‌خواهیم از طرق لازم برای پذیرش کامل عواقب فاجعه منا توسط عربستان و مقابله با تبلیغات مزوّرانه رژیم آل سعود که با بهانه جویی­ها و قرار دادن شرایط تحقیرآمیز و برخلاف عزّت و کرامت امت اسلامی ایران، «صد عن سبیل الله» کرده را پیگیری نمایند.
4. نسل‌کشی آشکار و اقدامات تروریستی در منطقه آسیای غربی اعم از سوریه، عراق، یمن، بحرین، لبنان و فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی، آل سعود و گروه­های تکفیری و تروریستی نظیر القاعده، داعش و امثال آن­ها در سایه سکوت رسانه­ای مدّعیان حقوق بشر و مجامع بین­المللی، بخصوص سازمان ملل و حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی دولت­های غربی به ویژه آمریکای جنایتکار و برخی دست نشانده‌های عرب آن در منطقه، همچنان ادامه دارد این در حالی است که جبهه مقاومت و نیروهای حزب الله لبنان که بیشترین نقش را در مقابله با تروریست و حمایت از مردم سوریه و لبنان در مقابل جنایات آنان داشته‌اند؛ به تروریست بودن متهم می‌شوند؛ مجلس خبرگان رهبری، ضمن محکوم کردن این رفتارها، بر حمایت خود از حرکت مقاومت اسلامی و دفاع از حقوق انسانی ملت‌های مسلمان و ایجاد وحدت اسلامی در این کشورها، تأکید می‌نماید.
5. توافق هسته‌های و برجام، با گذشت ماه‌ها و عمل کردن جمهوری اسلامی به تعهداتش؛ همچنان با بدعهدی طرف‌های غربی به ویژه آمریکا پیشرفت مطلوبی نداشته است. رفتارهای خصمانه مسئولان آمریکایی در قبال عمل ایران به تعهدات خود در برجام، می‌تواند به روح توافق که مهم‌ترین بخش آن رفع تمام تحریم­هاست؛ لطمه وارد کند، خواست نمایندگان ملت در مجلس خبرگان رهبری از مسئولان این است که به شکلی عزتمندانه و با در نظر گرفتن شرایط 9 گانه رهبری، پاسخی کوبنده به موارد نقض برجام داده و همچنان با اقتدار پی­گیر اجرای تعهدات 1+5 باشند و اجازه ندهند طرف­های مذاکره کننده غربی، علی‌الخصوص آمریکا، با نیرنگ و فریب به اهداف شوم خود نائل آیند و از طرح برجام 2و 3 که توانمندیهای ملت بزرگ ایران را در خطر طمع بیگانگان قرار می‌دهد؛ باید پرهیز کرد.
 6. یکی از دغدغه‌های مقام معظم رهبری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن حوزه است. معظم له با اعتقاد به این­که اگر نظام اسلامی بخواهد هم­چنان «اسلامی و انقلابی» بماند باید حوزه علمیه، «انقلابی» باشد و الا نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت. مجلس خبرگان رهبری نیز با اذعان به جایگاه تأثیرگذار حوزه در پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن، از مسئولان حوزه علمیه می‌خواهد با برنامه‌ریزی منظم و تشکیل گروه‌های فکری برای دستیابی به راه‌های صحیح پرورش طلاب انقلابی و ترویج تفکرات اسلام انقلابی، نقش مؤثر خود را ایفاء کنند.
 7. جدّیت مردم و مسئولان در احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه همه جانبه با تمامی مظاهر فساد و تهاجم فرهنگی را خواهانیم و در آستانه تابستان و تعطیلی مدارس و مراکز آموزشی از مسئولان به ویژه دست اندرکاران امور فرهنگی کشور بخصوص وزارت ارتباطات، وزارت ارشاد و رسانه ملّی می­خواهیم تا ضمن سامان دادن و مدیریت مناسب فضای مجازی، با برنامه­ریزی مناسب کمّی و کیفی به ویژه در ایام پر خیر و برکت ماه مبارک رمضان، ایام فراغت دانش آموزان و دانشجویان را با برنامه‌های مناسب فرهنگی، اجتماعی و دینی جذاب، همراه با تعمیق هویت ایرانی ـ اسلامی و ارزش‌های انقلابی غنی نمایند و زمینه‌های سوء استفاده دشمنان و معاندان را سدّ نمایند.
 8. با توجه به در پیش بودن ایام ارتحال حضرت امام (ره) و سالگرد قیام 15 خرداد 42 یاد و خاطره بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی و شهدای راه حق را گرامی داشته، ضمن اذعان به پاسداشت مقام این عزیزان، بر پیروی از مکتب امام و خط رهبری و تبعیت از ولایت فقیه تأکید می‌نماییم و از همگان به‌ویژه مسئولان دولتی می‌خواهیم ضمن پرهیز از بیان مطالبی که دو صدایی را در جامعه القاء می‌کند و موجب تشویش اذهان و سوء استفاده دشمن باشد؛ با حرکت در مسیر ولایت و آرمانهای بلند امام امت و شهدای گران‌قدر انقلاب اسلامی، از این دستاورد عظیم و نعمت منحصر به فرد الهی محافظت نمایند.
در پایان اولین اجلاسیه دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری، ضمن بیعت با رهبر معظم انقلاب و تأکید بر اجرای منویات معظم له که در پیام به این مجلس آمده بود و تجدید پیمان با آرمان­های حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف)، با تأکید بر ضرورت انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن مجلس خبرگان، از زحمات اعضای سابق این مجلس به ویژه رؤسای فقید آن قدردانی نموده و از خداوند متعال برای مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران اسلامی، سلامتی و توفیق روزافزون مسئلت داریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجلس خبرگان رهبری
 
 
کد مطلب: 333704
 
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 6:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۳۲۵۵۹
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۵
 
برترینها
 
 
 
 
تکرار کنید «آیت الله جنتی» +عکس 

 

 
 
 
مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان رهبری در دوره پنجم در ساختمان قدیم مجلس برگزار شد و در این دوره آیت‌الله احمد جنتی از 86 رأی ماخوذه با کسب 51 رأی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد.
 
 
 
برترین ها: مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان رهبری در دوره پنجم در ساختمان قدیم مجلس برگزار شد و در این دوره آیت‌الله احمد جنتی از 86 رأی ماخوذه با کسب 51 رأی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد.

آیت‌الله امینی هم با 21 رأی و آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی با کسب 13 رأی از دیگر کاندیداهای ریاست مجلس خبرگان بودند.

آیت‌الله موحدی‌کرمانی با 65 رأی و آیت‌الله هاشمی شاهرودی با 63 رأی نیز به‌ ترتیب نواب اول و دوم رئیس مجلس خبرگان در دور پنجم شدند.

 انعکاس این انتخابات را در روزنامه های امروز ببینید
تکرار کنید «آیت الله جنتی» +عکس
 

تکرار کنید «آیت الله جنتی» +عکس
 

تکرار کنید «آیت الله جنتی» +عکس
 

تکرار کنید «آیت الله جنتی» +عکس
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 5:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۳۲۵۳۹
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۵
 
برترینها
 
 
 
عکس: لحظه مواجهه هاشمی با جنتی 

 

 
 
 
در افتتاحیه پنجمین دوره از مجلس خبرگان رهبری که امروز برگزار شد.
 
 
 
خبرآنلاین: در افتتاحیه پنجمین دوره از مجلس خبرگان رهبری که امروز برگزار شد، آیت‌الله جنتی در رقابت با آیات شاهرودی و امینی، رئیس و آیات موحدی کرمانی و هاشمی شاهرودی نواب رئیس خبرگان شدند.
 
عکس: لحظه مواجهه هاشمی با جنتی
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 5:45 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 49374
 

صفحه اینستاگرام سردار سلیمانی بسته شد + عکس

صفحه سردار قاسم سلیمانی توسط اینستاگرام بسته شد و درجستجوهای این شبکه اجتماعی نمایش داده نمی شود.
 
 اتاق خبر 24:   صفحه منتسب    به سردار قاسم سلیمانی با بیش از 300 هزار عضو در اینستاگرام توسط این شبکه اجتماعی بسته شد، در این صفحه بیش از 470 مطلب مختلف، مرتبط با تصاویر سردار و مدافعین حرم به اشتراک گذاشته شده بود.

پیش از این اینستاگرام اقدام به بستن صفحه نشر آثار امام خمینی و سید حسن نصرالله را بدون ارائه دلیل مشخص کرده بود.

گفتنی است؛ در اینستاگرام چندین صفحه به نام سردار قاسم سلیمانی وجود دارد که حساب کاربری مذکور یکی از پرطرفدار ترین این صفحات بود.

 

صفحه اینستاگرام سردار سلیمانی بسته شد + عکس 1
 
تصویر زیر مربوط به صفحه اصلی سردار سلیمانی بوده که هم اکنون از دسترس خارج  شده است.
 
 
صفحه اینستاگرام سردار سلیمانی بسته شد + عکس 2

 

 

 
منبع: باشگاه خبرنگاران 
انتهای پیام

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 5:43 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 49127
 
سردار سلیمانی

ایران پیروزِ تمام صحنه‌های منطقه است

فرمانده نیروی قدس سپاه با اشاره به موقعیت سوریه در منطقه گفت: اگر ایران به ایستادگی نظام سوریه کمک نمی‌کرد، امروز حکومت داعش در سرتاسر این کشور حاکم بود، امروز آمریکا مجبور به عقب‌نشینی از تمام اهداف خود شده است.
 

ایران پیروزِ تمام صحنه‌های منطقه استاتاق خبر 24:   سرلشکر قاسم 

سلیمانی پیش از ظهر امروز در همایش «حوزه انقلابی، بیم‌ها و امیدها» که در سالن اجلاس مدرسه علمیه دارالشفاء قم و با حضور آیت‌الله نوری‌همدانی برگزار شد، اظهار داشت: همه حوزه‌های علمیه شیعه، حوزه انقلابی است و حوزه علمیه قم سرآمد انقلاب است.

وی ابراز داشت: ما امروز در سالروز فتح خرمشهر قرار داریم؛ حادثه بسیار بزرگ و ارزشمندی که به عنوان روز ملی نام گرفت و این ارزش را داشت که روز ملی نام بگیرد. سرآمد یک عمل انقلابی موفق، عملیات بیت‌المقدس بود که نمونه‌ای قابل شکافتن و بحث است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با اشاره به مفهوم مدیریت انقلابی، تصریح کرد: برخی انقلابی بودن را با بی‌برنامگی، هرج و مرج و بی‌انضباطی تفسیر می‌کنند که تعبیری ناجوانمردانه است. مهم‌ترین مشخصه مدیریت انقلابی، معنویت است و امام راحل (ره) مصداق حقیقی عمل و مدیریت انقلابی است.

وی با اشاره به اینکه امروز انقلاب، خود را مدیون مدیریت انقلابی امام خمینی (ره) می‌داند، اظهار داشت: مدیریت انقلابی، مدیریت حجت‌الاسلام شهید میثمی است که جنس خود شماست؛ شخصی که نماینده امام (ره) در قرارگاه خاتم‌الانبیاء بود اما هیچ وقت سوار ماشین بیت‌المال نشد و عبا را روی دست انداخته و در جاده‌ها از غرب به جنوب و از جنوب به جبهه‌های گوناگون سوار ماشین بین راهی شده و خود را به مقصد می‌رساند.

سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه انقلابی، کسی است که مرگ را بر زندگی ذلت بار ترجیح داد، خاطرنشان کرد: عمل انقلابی، عمل طلبه شهیدی همچون شهید ردانی است که فرمانده لشکر جنگ ما بود؛ عارف بود و وقتی قصد ازدواج داشت، برای حضرت معصومه(س) دعوت‌نامه فرستاد.

وی تصریح کرد: عمل انقلابی، عملی است که منافع ملت و اسلام را بر شخص خود ترجیح داده و در سختی‌ها و شدت‌ها گوش به فرمان‌ترین بوده و عذر نتراشیده و سینه خود را سپر می‌کند؛ همانند عمل شهدای مدافعان حرم که خانه و نوامیس آنان در خطر نیست؛ اما در سوریه حاضر شده از اسلام دفاع می‌کنند. مدافعان حرم به فهم حقیقی رسیده و با بصیرت در حلب و خان طومان حضور پیدا می‌کنند و به شهادت می‌رسند.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با اشاره به اینکه امروز انقلابی در دنیا زیاد است اما انقلاب بر پایه دین و اسلام مهم است، اظهار داشت: انقلابی که بر پایه دین انجام می‌گیرد، باید مورد توجه قرار گرفته و در آن خصوصیت‌های ارزشمند و دلربایی وجود دارد، عمل انقلابی، عمل شهید حسن باقری است که رهبر انقلاب از وی به جوان ژنده‌پوش و ژولیده تعبیر می‌کنند که با سخنان خود دل‌ها را می‌ربود.

وی ادامه داد: انقلابی شخصی همچون شهید سعیدی است که در دوران خفقان، فریاد زد و این سخن، سبب اصلی فتح خرمشهر بوده است. رهبر انقلاب در تفسیر "إن تنصروا الله ینصرکم" فرمود: شما به آن مقداری که سهم دارید، صد درصد عمل کنید و مابقی با خداست. در عملیات فتح خرمشهر همین شد.

سرلشکر سلیمانی تاکید کرد: امروز در جامعه ما هجمه‌های گسترده‌ای وجود دارد و تنها فکری که می‌تواند در این ایستادگی کمک کند، تفکر انقلابی است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در پاسخ به این سئوال که چرا کشورهای اطراف ما دچار مشکل هستند، اظهار داشت: سربلندی و امنیت کشور از حکمت، اداره، مراقبت رهبر معظم انقلاب است.

وی ادامه داد: رهبر انقلاب مراقب کشور و قشرهای گوناگون در آن بوده و افطاری را در ماه مبارک رمضان بدون یک قشر صرف نکرده‌اند. جامعه ما بدون روحیه انقلابی مرده و به افغانستان و دیگر کشورها تبدیل خواهد شد، ‌امروز جامعه ما با حوادث گوناگون در بُعد ملی، مذهبی وغیره دست و پنجه نرم می‌کند و حوزه علمیه باید بیدار باشد.

سرلشکر سلیمانی با اشاره به موقعیت انقلاب و شرایطی که در بیرون از مرزهای خود دارد، گفت: امروز شاهد بالاترین حجم حضور و توجه دشمن یعنی آمریکا به این منطقه هستیم؛ بیشترین حجم مؤسسات آمریکایی اعم از سیاسی و امنیتی در این منطقه استقرار داشته و بیشترین رفت و آمد دیپلمات‌های آمریکایی در این منطقه است. همچنین بیشترین حجم نیروی مسلح آمریکا و تجهیزات و تسلیحات آن‌ها در این منطقه است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ادامه داد: امروز بالاترین رقم کشورهای وابسته به غرب در این منطقه است و باید توجه کنیم که چرا این بیشترین‌ها در منطقه ما است. آمریکایی‌ها معتقدند که انقلابی اسلامی سبب فروپاشی قدرت آمریکا در منطقه شده و در قدرت این کشور در کل جهان اثر گذاشته است.

وی با بیان اینکه آنان به دنبال فروپاشی انقلاب اسلامی ایران هستند، خاطرنشان کرد: آنان به‌دنبال فروپاشی اهرم قدرت جمهوری اسلامی هستند.

سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه سه عامل در اینکه یک قدرت بتواند اعمال فشار کند، اثرگذار است، تصریح کرد: مهار رقیب، فیصله‌دادن به منازعات و وحدت‌سازی علیه جریان تهدیدکننده، سه عاملی هستند که یک قدرت می‌تواند به وسیله آن اعمال فشار کند. ما در 20 سال گذشته پیوسته با حوادث مهمی مواجه هستیم که طرف مهم آن در ایجاد و خلق حوادث، آمریکاست و این کشور در هیچ کدام از این سه عامل موفق نبوده است.

وی تاکید کرد: استفاده از منطق و خطاهای دشمن دو عامل مهم در به‌کارگیری فرصت‌هاست و ما استفاده از این دو عامل را به‌کار بسته‌ایم.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با بیان اینکه آمریکا با به‌وجود آوردن جنگ قبیله‌ای، به‌دنبال شکست ایران بود، گفت: امروز پیروز صحنه جنگ با تکفیری‌ها، جمهوری اسلامی است و شاهد شکست آنان هستیم.

وی با اشاره به موقعیت مهم سوریه در منطقه خاطرنشان کرد: اگر جمهوری اسلامی به ایستادگی نظام سوریه کمک نمی‌کرد، امروز حکومت داعش در سرتاسر این کشور حاکم بود. امروز آمریکا مجبور به عقب‌نشینی از تمام اهداف خود شده و به رغم تمام فشارهای خود، سنی، شیعه و کرد عراق، دوستدار ایران هستند و به این دوستی افتخار می‌کنند.

سرلشکر سلیمانی بیان داشت: امروز یقیناً جمهوری اسلامی در تمام صحنه‌های منطقه پیروز است؛ البته در برخی از صحنه‌ها نقش اندک داشته‌ایم اما به دلیل منطق غلط دشمن، سبب شکست آنان شده است.

وی با اشاره به جنگ یمن، اظهار داشت: جنگ متکبرانه دشمنان سبب شکست آنان شده است. نتیجه جنگ یمن، تثبیت قدرت انصارالله است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران خاطرنشان کرد: امروز باید آگاهی جامعه را بالا ببریم که چرا جوانان ما در شهرهای سوریه حضور داشته و برخی به شهادت می‌رسند.

سرلشکر سلیمانی در بخش پایانی سخنانش تاکید کرد: حوزه، نقش اساسی و جدی در بیداری انقلابی دارد و حوزویان باید در صحنه حضور داشته باشند.

 
منبع: میزان
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 خرداد 1395  ] [ 5:39 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...
 
 
 
 
  • 1 _حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی رییس سابق سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور ووزیراسبق اطلاعات 2_حجت الاسلام والمسلمین محمد اسماعیل شوشتری وزیر اسبق دادگستری کشور3_حجت الا سلام والمسلمین عباس علی علیزاده رییس کل سابق دادگستری خراسان وتهران بزرگ 4_حجت الا سلام علی اسماعیلی کریزی، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان رضوی مشهدمقدس سال1375هجری خورشیدی

 
 
 
 
 
 
1 _حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی رییس سابق سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور ووزیراسبق اطلاعات 2_حجت الاسلام والمسلمین محمد اسماعیل شوشتری وزیر اسبق دادگستری کشور3_حجت الا سلام والمسلمین عباس علی علیزاده رییس کل سابق دادگستری خراسان وتهران بزرگ 4_حجت الا سلام علی اسماعیلی کریزی،  رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان رضوی مشهدمقدس سال1375هجری خورشیدی
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 خرداد 1395  ] [ 8:56 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر : 1895542
 
 
 

 

گفت‌وگوی تفصیلی با امیر سرتیپ آذریان؛ "از جنگ تا فتح خرمشهر"

ناگفته‌هایی از رشادت‌های «شهید صیاد شیرازی» در فتح خرمشهر/ «کیمیا» حقایق را نگفت/ هیچ کشوری حق اظهار نظر برای «رزمایش اصفهان» را ندارد!

فرمانده لشکر 77 پیروز ثامن الائمه گفت: هیچ کشوری حق تصمیم‌گیری برای برگزاری رزمایش اصفهان و آزمایش سامانه‌های موشکی نیروی زمینی ارتش را ندارد.
 
 
indexیالبا-۲۰۵x153

به گزارش مشهدپیامبه نقل از صبح توس، امیر سرتیپ دوم رضا آذریان، فرمانده لشکر ۷۷ پیروز ثامن الائمه به مناسبت فتح خرمشهر و روز دزفول و پایداری در حاشیه بازدید از دفتر تحریریه پایگاه خبری تحلیلی صبح توس با حضور در جمع خبرنگاران این مجموعه به بیان خاطراتی از انجام عملیات فتح خرمشهر، دستاورد‌های آن عملیات و وضعیت مرز‌های ایران پرداخت.

 

امیر سرتیپ آذریان با اشاره به اینکه اهمیت فضای سایبری بسیار زیاد است، دشمن بر آن شده تا به واسطه جنگ نرم شرایط ویژه‌ای را برای کشور فراهم آورد، ولی فعالان حوزه سایبری توانسته‌اند با انجام اقداماتی بر آن‌ها غلبه پیدا کنند؛ همانطور که رهبری فرمودند، دشمن به جهت اینکه نتوانسته در در جنگ نرم موفقیتی حاصل آورد، اقدام به دست اندازی در سایر امور می‌کند.

 

 

 

indexلیا

 

مشروح این گفت‌و‌گو به شرح ذیل است:

 

صبح توس: نقش ارتش و لشگر خراسان در عملیات فتح خرمشهر را بیان کنید.

 

امیر سرتیپ دوم آذریان: تمامی نیرو‌های مسلح در عملیات فتح خرمشهر و عملیات بیت المقدس نفش مهمی ایفا کردند، در این باب نقش حضرت امام خمینی(ره) و رهبری در مدیریت نیرو‌های مسلح، وحدت میان آن‌ها و فرماندهی مخلصانه و مومنانه فرماندهان ارتش و سپاه بی بدیل بود.

 

یگان‌های خراسان، لشگر ۷۷، نیرو‌های پشتیبان، نیرو‌های سپاه خراسان و جهاد سازندگی نیز در این عملیات حضور داشتند؛ ۶ لشگر از نیرو‌های زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، چهار تیپ مستقیم، یک گروه توپخانه، پنج گردان مهندسی، یک گردان پل گذار، نیرو‌های هوا نیروز و نیرو‌های هوایی جمهوری اسلامی ایران بخشی از نیرو‌های فعال در این عملیات بودند.

 

هر عملیاتی که انجام می‌شد با هدف خاصی صورت می‌گرفت، هدف ما از عملیات فتح خرمشهر کسب دستاورد‌ها بود؛ در هشت سال دفاع مقدس شاهد سه دفاع بودیم که شامل متوقف کردن دشمن در حمله به ایران، دفع تجاوز و رفع تجاوز در عملیات‌های برون مرزی بود.

 

سیاست‌های بنی صدر در آن زمان این بود که از اجرای عملیات مشترک نیرو‌های سپاه و ارتش جلوگیری کند ولی پس از عزل بنی صدر توانستیم به پنج موفقیت نائل آییم؛ با قرار گرفتن امام خمینی(ره) در سمت فرماندهی کل قوا، روحیه و نشاط شهادت طلبی در رزمنده‌ها قوت گرفت، این در حالی است که زمان حضور بنی صدر، وی قائل به تفکر کلاسیک نبود و هرچه طراحان جنگ می‌گفتند انکار می‌کرد ولی پس از حذف بنی صدر به عملیات‌های منظم و کلاسیک در مواجهه با ارتش عراق روی آوردیم.

 

وحدت ارتش و سپاه؛ بزرگترین سرمایه دوران دفاع مقدس

 

به کارگیری نیرو‌های بسیج در سازماندهی، وحدت ارتش و سپاه و رسیدن به خود باوری و اراده که جزو بزرگترین سرمایه‌های دوران دفاع مقدس است، از جمله دستاورد‌های ایران پس از عزل بنی صدر به شمار می‌آید.

 

پس از انجام چند عملیات، تمام خاک ایران بجز منطقه خرمشهر از نیرو‌های بعثی پاک شد، این در شرایطی است که عراق و صدام در منطقه خرمشهر هزینه‌های بسیاری را متقبل شده بودند و آن را برگ برنده‌ای در اختیار خود می‌دانستند.

 

پیش از عملیات فتح خرمشهر، صدام خبرنگاران و مستشاران را به منطقه خرمشهر آورد و در خطاب به آن‌ها گفت: آیا می‌شود که ایران این منطقه را از عراق بگیرد یا نه، همگان اذعان داشتند که این بازپس گیری امکان پذیر نیست.

 

صدام سه رده پدافندی در آن منطقه تعبیه کرده بود و از موانع و اصطکاک بسیاری استفاده کرده بود، این در حالی است که نیرو‌های ما برای گرفتن خرمشهر باید از سه رودخانه کرخه، کارون و اروند رود عبور می‌کردند، عبور آن‌ها سخت و تنها به واسطه اقدامات پنج گردان مهندسی و پل گذار میسر می‌شد.

 

روایتی از دلاوری‌های شهید صیاد شیرازی

 

۶ هزار کیلومتر وسعت عملیات فتح خرمشهر بود و برای غلبه بر ارتش عراق، بایستی نیرو‌های ما بیشتر از عراقی‌ها می‌بود؛ شهید صیاد شیرازی زمانی که فرمانده نیرو‌های زمینی شد، در عملیات طریق القدس گفت، جنگ باید به سمت وحدت میان نیرو‌ها برود، عملیات‌ها پشت سر هم انجام شود تا دشمن نتواند فرصت سازندگی پیدا کند و عملیات‌ها تنها در یک جبهه نباشد و جبهه جنوب، میانی و غرب را شامل شود.

 

هماهنگی و وحدت نیرو‌های ارتش و سپاه بسیار خوب بود و اجازه نقوذ دشمن را نمی‌داد؛ در عملیات آزاد سازی خرمشهربه علت گسترده بود محوطه عملیاتی، آزاد سازی خرمشهر در چهار مرحله انجام شد، نیرو‌های لشگر ۷۷ پس از عملیات فتح المبین به منطقه خرمشهر آمدند تا اقدام به آزاد سازی خرمشهر کنند.

 

هیچ یک از نیرو‌های لشگر ۷۷ از ۱۰ اسفند سال ۶۰ تا چهارم خرداد سال ۶۱ به مرخصی نرفتند و آماده فتح کامل مرز‌های ایران بودند؛ در آن شرایط سخت شهید صیاد شیرازی می‌گفت، همه می‌گویند فتح خرمشهر نمی‌شود من نیز می‌گویم نمی‌شود ولی شهید خرازی در پاسخ به این گفته‌ها اذعان داشت که فتح خرمشهر باید انجام شود.

 

شهید خرازی در خاطرات خود بیان داشته است که پیش از فتح خرمشهر در خواب دیدم که آقایی با لباس سبز به بالای سرم آمد و گفت من کارم را انجام داده‌ام، بقیه‌اش با شما است.

 

در سوم خرداد پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع خرمشهر نصب شد و نماز ظهر و عصر و شکر در آن مسجد جامع با حضور نیرو‌های رزمنده برپا گردید.

 

indexjkhfwege

 

صبح توس: دستاورد‌های عملیات فتح خرمشهر چه بود؟

 

امیر سرتیپ دوم آذریان: دستاورد این عملیات برای ما این بود که همه کسانی که در زمان جنگ از صدام پشتیبانی می‌کردند، اذعان داشتند که نیرو‌های حضرت امام خمینی(ره) پس از ۲۲ ماه، جنگ را به نفع خود تغییر دادند.

 

بنا به فرمایش امام خمینی(ره) خرمشهر را خدا آزا کرد، سختی این عملیات به واسطه پیشروی‌های ارتش صدام و ایجاد موانع سخت بود؛ پیروزی رزمندگان در عملیات بیت المقدس نشانگر اراده سیاسی ملت ایران و اقدامات نیرو‌های مسلح نسبت به ارتش عراق بود، با توجه به اقدامات ارتش تمامی تجزیه و تحلیل کارشناسان اذعان به برتری نظامی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران بود.

 

صبح توس: آیا اقدامات مناسبی در مورد نمایش اقدامات نیرو‌های مسلح صورت پذیرفته است؟

 

صدا و سیما محتوای سریال‌ها را به سمت حقیقت ببرد/ آنچه در «کیمیا» به نمایش گذاشته شد خلاف واقع بود

 

امیر سرتیپ دوم آذریان: نقد بنده به صدا و سیما است، اگر بنایی بر ساخت سریال در صدا و سیما دارند، باید محتوای ساخت سریال را به سمت حقیقت ببرند، این در حالی است که آنچه در سریال کیمیا به نمایش گذاشته شد خلاف واقع بوده است.

 

دانشگاه افسری امام علی(ع) در ۳۴ روز مقاومت، ۴۰۰ شهید که آینده ارتش را رقم می‌زدند تقدیم انقلاب کرد ولی در سریال کیمیا هیچ اشاره‌ای به شهادت این افراد نشده است، این گونه اقدامات به عقیده بنده صحیح نیست.

 

صبح توس: حضور نیرو‌های لشگر ۷۷ در عملیات‌های برون مرزی و در جبهه سوریه با وجه به تقدیم چند شهید مدافع حرم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

امیر سرتیپ دوم آذریان: نیرو‌های زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر اساس ماموریتی که به آن‌ها اعطا شده عملیات مستشاری انجام می‌دهند، نیرو‌های ارتش در سوریه به صورت مستقیم نمی‌جنگند ولی به دنبال جمع آوری اطلاعات و اخبار از نقاط قوت و ضعف هستند.

 

حضور آن‌ها در منطقه‌های عملیاتی ممکن است با شهادت، جانبازی و اسارت نیز همراه گردد، نیرو‌هایی که به مناطق عملیاتی اعزام می‌شوند بسیار زبده هستند و اطلاعات خود را در قالب آموزش در اختیار کارمندان ارتش قرار می‌دهند.

 

تعداد داوطلبان قرارگاه منطقه شمال شرق کشور برای اعزام به جبهه سوریه بسیار زیاد است که تنها ماموریت آن‌ها مستشاری است و برای جمع آوری اطلاعات در منطقه حاضر می‌شوند.

 

قرارگاه منطقه شمال شرق کشور شهید مهندس مرتضی زرهرند و شهید صادق شیبک را تقدیم انقلاب کرده است.

 

صبح توس: وضعیت امنیتی مرز‌های شرقی و آمادگی دفاعی ارتش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

نیرو‌های مسلح، فراسوی مرزها را نیز در کنترل دارند/ داعش در حد و اندازه‌ای نیست که مرز‌های ایران را تحریک کند

 

امیر سرتیپ دوم آذریان: تمامی نیرو‌های مسلح از آمادگی کافی برخوردار هستند و شرایط آن سوی مرز را نیز در کنترل خود دارند، این کنترل‌ها شامل اقدامات و فعالیت‌های نیرو‌های فرا منطقه‌ای و نیرو‌های تکفیری در افغانستان می‌شود.

 

نیرو‌های تکفیری و داعش در در آن حد و اندازه نیستند که مرز‌های ایران را تحریک کنند، در حال حاضر هیچ نگرانی برای روستا‌ها و شهر‌های مرزی نیست؛ نیرو‌های مسلح در مرز‌ها سازمان دهی شده‌اند و جایی برای هیچگونه تهدید وجود ندارد.

 

ارتش اجازه هیچگونه تعرضی به مرز‌های جمهوری اسلامی ایران را نمی‌دهد

 

ارتش جمهوری اسلامی ایران تمامی اقدامات دشمن را رصد می‌کند و برای همه آن‌ها برنامه دارد، ارتش اجازه هیچگونه تعرضی به مرز‌های جمهوری اسلامی ایران را نمی‌دهد؛ در حال حاضر مرز‌های جمهوری اسلامی ایران امن است و این امنیت به پایداری منطقه نیز کمک می‌کند.

 

رزمایش اصفهان و آزمایش سامانه‌های موشکی به هیچ کشوری مربوط نیست/ طرف غربی برود برجام خود را عملی کند/ ما مطیع رهبریم

 

اینکه بگویند در برپایی رزمایش اصفهان و آزمایش سامانه‌های موشکی نیروی زمینی ارتش، شما نباید موشک داشته باشید حرف بیخود است و تنها این حرف‌ها را برای خودشان می‌زنند، آن‌ها باید بدانند که هیچ کشوری در آن سوی مرز‌ها برای ایران تصمیم گیرنده نیست.

 

ما مطیع فرمایشات رهبری هستیم، اگر آن‌ها درست می‌گویند بروند برجام خودشان را درست کنند و آن را عملی سازند؛ هیچکس حق دخالت در مسائل نظامی و دفاعی ندارد، این در حالی است که کسی اجازه دخالت در این امور را نیز نمی‌یابد.

 

گفت‌وگو: مریم غزلباش

 

انتهای پیام/

 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 خرداد 1395  ] [ 8:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

شیخ عمران حسین:

 

ایران نقشی راهبردی در برهه «آخرالزمانی» دارد/چشم امید ما به رهبری شما است
شیخ «عمران نزار حسین» نویسنده آمریکایی در مراسم رونمایی از کتابش با عنوان «بیت المقدس در قرآن»، ضمن اشاره به این موضوع که نقشه غرب، وارد کردن ایران به یک جنگ با شبه جزیره عرب است، افزود تهران در مرحله «آخر‌الزمانی» نقشی استراتژیک دارد.
ایران نقشی راهبردی در برهه «آخرالزمانی» دارد/چشم امید ما به رهبری شما است

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، شیخ «عمران نزار حسین» نویسنده آمریکایی اهل «ترینیداد و توباکو» کشوری متشکل از دو جزیره در دریای کارائیب واقع در شمال آمریکای جنوبی (البته وی اصلیتی هندی دارد) و از سه کتاب ایشان با عناوین «بیت المقدس در قرآن»،‌ »در جستجوی ردپای خضر (ع) در آخر الزمان» و «اهمیت استراتژیک رویاها در اسلام» در سالن کنفرانس خبرگزاری فارس  رونمایی شد.

در این جلسه نمایندگان  شبکه های تلویزیونی لبنانی و فلسطینی نیز شرکت کردند؛ شیخ عمران که یکی از بخش‌های اصلی پژوهش‌هایش «آخرالزمان» است، در ابتدا پیرامون اهداف و انگیزه های خود در خصوص تالیف سه عنوان کتاب فوق الذکر توضیحاتی ارائه کرد و سپس به چند سوال خبرنگاران پاسخ داد.

وی در خصوص اینکه چرا به پژوهش‌های آخرالزمانی روی آورده گفت: وقتی دانشجوی حوزه علمی پاکستان بودم با استادم «فضل الرحمان انصاری» نه تنها تخصص اسلام داشت بلکه در پژوهش‌هایش به مقایسه دین‌های مختلف نیز می‌پرداخت و اینگونه بود که من با فلسفه تاریخ ، علم فلسفه آشنا شدم و استاد من موفق شد این متادولوژی (روش) را به من انتقال بدهد و نهایتا وارد فلسفه قرآن شدم پس از آن روابط بین الملل را خواندم و میشود گفت که علم من بخشی از فلسفه و روابط بین الملل است.

شیخ عمران افزود: میتوان گفت مرکز پژوهش‌های آخرالزمانی بر روی بیت‌المقدس متمرکز است و اینگونه بود که به سمت پژوهش آخرالزمانی آمدم و  کتاب  «بیت المقدس در قرآن» را در 14 سال پیش نوشتم. وی گفت این کتاب را در پاسخ به دانیل پایپس متفکر آمریکایی صهیونیستی نوشتم که در مطلبی در لس آنجلس تایمز نوشته بود مسلمانان هیچ حقی بر بیت المقدس ندارند چون در قرآن هیچ اشاره ای به بیت المقدس نشده است و من با این کتاب تحت نام اورشلیم در قرآن جواب وی را دادم و هنوز هم هیچ پاسخی به من نداده است.

این پژوهشگر در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه شرایط امروز منطقه وجهان را چقدر نزدیک به شرایط آخرالزمانی می دانید و اینکه جایگاه رژیم صهیونیستی آمریکا و  عربستان از یک سو و ایران و  فلسطین، جهان اسلام از سوی دیگر در این شرایط کجا است گفت:جواب کلان این سوال این است که ایران یک نقش استراتژیک برای بازی در آخرالزمان دارد که هنوز باقی مانده است تا اتفاق بیفتد و این نقش  که بسیار  هم می تواند خطیر و مهم باشد؛ انشالله خداوند، رهبر ایران را حفظ کند.

اما پاسخ خُردش: خداوند در سوره «مرسلات» می افزاید: «انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب» به سمت سایه‌ای با سه شعبه رفتند (ترجمه شیخ عمران نزار از آیه مذکور) تاویل من از این آیه این است که مربوط به آخرالزمان است و نمی‌خواهم آن را به دیگران ارتباط دهم به نظر من یکی از این شعبه‌ها و ضلع‌ها «ایران» است؛ غرب میخواهد در آینده از بیت‌المقدس بر جهان سلطنت کند، می‌گویند فردی از بیت‌المقدس ظهور میکند که می‌گوید من مسیح هستم اما در واقع اون فرد دجال هست این دجال باید این سایه را در سه مرحله تحویل بدهد تا اینکه اسرائیل بتواند بر دنیا سلطنت کند.

وی افزود: اولین مرحله این سایه سلطنت انگلیس است که تمام شد، مرحله دوم سلطنت آمریکاست که در حال تمام شدن است اما مرحله سوم آن است که قدرت از آمریکا به بیت‌المقدس برود؛ قدرت بدون جنگ از مرحله اول به مرحله دوم یعنی از انگلیس به آمریکا منتقل نشد به همین خاطر جنگ جهانی اول و دوم رخ داد و در سیستم مالی جهانی نیز دلار جایگزین پوند شد همین روند برای انتقال قدرت از مرحله دوم به مرحله سوم یعنی انتقال قدرت از آمریکا به بیت‌المقدس رخ خواهد داد و در سیستم مالی مرحله سوم فقط بحث «پول الکترونیک» مطرح خواهد بود نه هیچ پول دیگری.

شیخ عمران نزار افزود: رسول خدا (ص) به این جنگ بزرگ (جنگ مرحله سوم) اشاره کرده ومیدانیم در این جنگ از سلاح کشتار جمعی استفاده خواهد شد و میدانیم روسیه پس از جنگ زنده خواهد بود؛ دشمن میخواهد یک جنگ میان شیعه و سنی (میان ایران و عرب‌ها) راه بیندازد و تصویر بدی از اسلام ارائه دهد ؛ قطر، عربستان، ترکیه و داعش بخشی از این نقشه هستند و توطئه آنها این است که ایران با شبه جزیره عرب وارد جنگ شود همانگونه که صدام را وارد جنگ به عراق کردند اما ایران این هوش و درایت را داشته که موفق شده روابط خارجه خوب برقرار کند و از سوی دیگر آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ معرفی کند؛ ایران اگر یاور روسیه باقی بماند، شیطان بزرگ نگران خواهد ماند ؛ ایران حتی اگر یک بار با روسیه اختلاف پیدا کند دشمن جشن خواهد گرفت.

وی در پایان در خصوص اینکه تنها اقتصاد اسلامی می تواند بحران مالی و اقتصادی دنیای کنونی را از بن بست خارج کند به موضوع ربا در اقتصاد مکتب سرمایه داری اشاره کرد و گفت:  متاسفانه در غرب حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده اند و از همین جا نیز به اقتصاد سایر کشورهای جهان خصوصا کشورهای اسلامی از طریق صندق بین المللی پول ضربه می زنند.

وی آنگاه به تحولات در کشورهای برزیل و ونزوئلا اشاره کرد و گفت: آنچه این روزها در ونزوئلا پیش می رود و چه بسا به جنگ داخلی بینجامد از سوی کانون های پولی و مالی آمریکا صورت می گیرد و به نظر می رسد چنانچه یک استراتژی هوشیار در پیش گرفته نشود همان گونه که در برزیل توانستند موفق شوند در ونزوئلا هم خواهند توانست.

وی استفاده از سکه و طلا در داد و ستد های مالی و بازار را یکی از ابزار های مقابله با اقتصاد رباگونه غرب در کشورهای اسلامی دانست و گفت: در این خصوص تنها امید ما ایران است چون دنیای اهل تسنن درگیر جنگ هایث داخلی شده و به نظر من تنها رهبری ایران که خداوند حفظش کند می تواند با این سیاست اقتصادی مقابله نماید. ما در دنیای اسلام فقط روی رهبر شما میتوانیم حساب باز کنیم. در مورد استفاده از سکه و طلا باید عرض کنم که شاید محکم ترنی و با امنیت ترین سرمایه در دنیای حاضر سکه و طلا  است و این امنیت را بیش از دهر کس دیسگری خانم های خانه دار در ایران که وزیر اقتصاد خانه محسوب می شوند متوجه می شوند که سکه و طلا چه امنیت دارد.

در پایان از ترجمه سه عنوان کتاب «بیت المقدس در قرآن»،‌ «در جستجوی ردپای خضر (ع) در آخر الزمان» و «اهمیت استراتژیک رویاها در اسلام» ترجمه علیرضا عظیم نژاد رونمایی شد.

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 خرداد 1395  ] [ 8:23 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

تغییر ایران محکوم به شکست است؛

 

نارضایتی رسانه آمریکایی از ریاست آیت الله جنتی بر خبرگان
یک روزنامه آمریکایی به نقل از تحلیلگران گزارش کرد که انتخاب "احمد جنتی" به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری، نمایانگر موانع جدیدی است که ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدالگران ایران با آن روبه‌رو خواهد بود.
نارضایتی رسانه آمریکایی از ریاست آیت الله جنتی بر خبرگان

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، آیت‌الله «احمد جنتی» با کسب اکثریت قاطع آرا، 51 رأی خبرگان ملت، به مدت 2 سال رئیس پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری شد.

روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز با اشاره به این مطلب به نقل از تحلیلگران نوشت که انتخاب جنتی به عنوان رئیس‌ جدید مجلس خبرگان حاکی از موانع جدیدی برای ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایانی است که به دنبال تغییرات بسیار اندک در جمهوری اسلامی هستند.

از 86 رای اخذ شده آیت‌الله احمد جنتی 51 رای، آیت‌الله ابراهیم امینی 21 رای و آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی 13 رای کسب کردند. همچنین یک رای باطل محسوب شد.

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 خرداد 1395  ] [ 8:20 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 94391 سه شنبه، 4 خرداد 1395 - 22:50
 
 
دلایل ادامه جنگ پس از «فتح خرمشهر»
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب (Khamenei.ir) به بازخوانی سخنان حضرت آیت الله خامنه ای (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) پرداخت.
  

به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب (Khamenei.ir) به بازخوانی سخنان حضرت آیت الله خامنه ای (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) پرداخت. این بیانات که دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح میکند، در گفتگو با خبرنگار صداوسیما و در تاریخ 1365/6/29 ایراد شده که در سوم خرداد 90 منتشر شد.

 

سوال: آقای خامنه‌ای سؤالی که میشود مطرح کرد مسأله‌ی دفاعی بودن جنگ است. ما از ابتدای جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام کردیم که در حال دفاع هستیم و بعد از این‌که وارد خاک عراق هم شدیم این مسأله را عنوان میکنیم که باز جنگ ما یک جنگ دفاعی است. شما این مسأله را چگونه تعبیر میکنید؟

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

جنگ ما از آغاز به صورت دفاع شروع شد و تا این ساعت هم ما در حال دفاع هستیم. علت هم این است که حتی ورود ما به خاک عراق، در ادامه‌ی دفاع مقدس ماست. البته دشمن طبعاً مایل است که هنگامی که میتواند و احساس قدرت میکند، وارد مرزهای ما بشود، تا هر وقتی که میتواند در آن‌جا بماند، ویرانگری بکند، تخریب بکند، افراد نظامی و غیرنظامی را به قتل برساند، زندگی را ناامن بکند، هر وقت هم که تاب نیاورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهای خودش بشود و ما هم با فداکاری و با توانائی مردم، وقتی که توانستیم او را از مرزها بیرون برانیم، لب مرز بایستیم که نبادا وارد خاک دشمن بشویم و به حریم دشمن نبادا که قدم بگذاریم، این میل دشمن است.


اما عقل و منطق انسانی، همچنین احکام اسلامی به ما اجازه‌ی این را نمیدهند. ما دشمن را باید ببینیم که چگونه دشمنی است. یک وقت دشمنی است که آمده برای گرفتن یک تپه، تصرف یک رودخانه، یک موذیگری مرزی، بعد هم سرکوب میشود برمیگردد سرجایش و قضیه تمام میشود. این‌جا البته بعد از آنی که دشمن را ما راندیم مسأله تمام شده است. لکن یک وقت دشمن بنای بر قلدری و زورگوئی دارد. مسأله‌ی او با بیرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرت‌نمائی نیروهای اسلامی و فداکاریهای فراوان حل شده و تمام شده نیست. دشمن خیلی این را مغتنم میشمارد که وقتی قصد تجاوز دارد و وارد خاک میشود، تا جایی که میتواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قوای خودش بکند و هنگامی که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند.


من یک وقتی یک مثالی زدم، گفتم که دزدی، متجاوزی، وارد خانه‌ی شما میشود، وارد مزرعه‌ی شما میشود و ویران میکند، نابود میکند، میدزدد، میکشد. اگر تحمل کردید که میماند، اگر تحمل نکردید و با فشار و زور و قدرت‌نمائی او را بیرون کردید، هیچکس به شما نمیگوید که شما از خانه‌ات دیگر پا بیرون نگذار، پا توی مزرعه‌ی او یا خانه‌ی او نگذار که این تجاوز به حریم اوست. نه، عقل به شما حکم میکند که بروید گریبان این دشمن را بگیرید، گلوی او را بفشارید و اولاً: از او بپرسید چرا این کار را کرده و مجازاتش کنید به این کار و ثانیاً: حقتان را بگیرید، آنچه که تضییع شده از او باز پس بگیرید. این یک حکم عقلی است. این چیزی نیست که این را ما ابداع کرده باشیم. همه‌ی انسانها و همه‌ی فطرتهای سالم همین جور فکر میکنند.


اصولاً وارد شدن به حریم خاک دیگران دو نوع است: یک نوع این است که از روی تجاوز، به قصد تصرف و برای زورگوئی است؛ این تهاجم است، این تجاوز است. همان‌طور که عراق وارد خاک ما شد. دلیلی برای این کار نداشت. یک بهانه‌هایی همان اوّل ذکر کردند، اما حتی خودشان هم کاملاً واقف بودند و میدانستند که اینها بهانه است. دنیا هم این را فهمید. لذا بود که همه‌ی کسانی که توی مسأله جنگ وارد شدند، تا امروز هم بما میگویند، از اوائل هم به ما گفتند که ما میدانیم متجاوز کی است، این تجاوز است. یکجور وارد شدن به خاک دشمن هست که برای استنقاذ حق است، برای گوشمال دادن به متجاوز است، برای حفظ امنیت است. برای تأمین مرزها از حوادث مشابه بعدی از سوی همین دشمن هست، این را نمیشود گفت تجاوز.


بنابراین ما، تا وقتی که در پشت مرزهای خودمان میجنگیدیم که روشن بود داشتیم دفاع میکردیم از خاک خودمان. آن وقتی هم که وارد خاک عراق شدیم، باز به دنباله‌ی همین مسأله است. ما مجازات متجاوز و گوشمال دادن به متجاوز را یکی از هدفهای ادامه‌ی جنگ ذکر کردیم و همین هم هست. البته این را هم باید بگویم که هنوز در مرزهای ما، همه‌ی مناطق از دشمن پاکسازی نشده است. ما هنوز مناطقی را داریم که از جمله نفت‌شهر و بخشی از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه‌ی جنگمان ولو برای پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعی است. اما وقتی اینها را هم پس بگیریم، ما دنبال کردن دشمن و رفتن داخل اعماق خاک او برای گوشمال دادن او، این را همه، دفاع از خود و مجازات متجاوز میشناسند. بنابراین دفاعی بودن این جنگ یک چیز واضحی است.


البته ما این را گفتیم بارها و همه هم این را قبول کردند از ما که ما قصد ماندن در این مناطق تصرف شده‌ی از عراق را نداریم. نه فاو، نه جزیره و نه هیچ نقطه‌ی دیگر، نقاطی نیست که ما اینها را برای خودمان و جزء خاک خودمان دانسته باشیم. نه اینها مال عراق است، مال مردم عراق است، مال هر رژیم صالحی است که بعدها بر سر کار بیاید در عراق. فعلاً حرکت ما، حرکتی است که در دفاع از امنیت ما و در دفاع از آرامش و صلحی است که برای زندگی دو همسایه که ما و عراق باشیم، ضروری و لازم است.

   

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 خرداد 1395  ] [ 8:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4075016 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب