کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

کد خبر: 95061308678

خبرنگار :71429

دادستان کل کشور:

تشکیل هیئت وی‍ژه رسیدگی به واگذاری املاک خاص در تهران

نشست خبری دادستان کل کشور

از فردا هیئتی تشکیل خواهیم داد تا موضوع را هم از بابت صیانت از حقوق عمومی و بیت‌المال و هم از حقوق اشخاصی که بی‌پایه به آنها اتهام زده می‌شود در حالی که جرم و محکومیت آنها قطعی نیست بررسی کند.

 به گزارش خبرنگار ایسنا و به نقل از خبرگزاری صدا وسیما، حجت‌الاسلام والمسلمین منتظری در گفت‌وگوی تلفنی با خبر 21 سیما با اعلام این خبر افزود: از همه رسانه‌ها و مسئولان سایت‌ها تقاضا دارم از نشر هرگونه مطلب و خبر غیرموثق که منجر به تشویش اذهان عمومی می‌شود خودداری کنند به ویژه که چنین رفتاری دور از شأن رسانه‌ها در نظام اسلامی است.

وی با تاکید بر اینکه در صورت احراز تخلف با متخلفان قطعا برخورد می‌کنیم،گفت:از دادستان‌های تهران و سراسر کشور نیز خواهم خواست در صورتی که سایت‌های حوزه‌های متبوع آنها نیز موارد قانونی را رعایت نکنند بطور جدی برخورد کنند.

وی خاطرنشان کرد:اگر فردی متخلف باشد طبق مقررات مجازات می‌شود اما اگر تخلفی در کار نباشد نباید با آبروی افراد و مدیران جامعه در رسانه‌ها بازی شود بنابراین رعایت اخلاق اسلامی مهم است.

وی درباره زمان پایان بررسی این موضوع نیز گفت: تلاش می‌کنیم در طول یک ماه بررسی را به پایان و به اطلاع رئیس قوه قضائیه و مردم برسانیم.

وی در پایان گفت: البته از سازمان بازرسی کل کشور نیز پیگیری خواهیم کرد که موضوع از چه طریقی نشر پیدا کرده و آیا عواملی دخیل بوده یا قصورو تقصیری بوده است و اگر فردی مقصر باشد دستگاه قضا به آن رسیدگی خواهد کرد.

انتهای پیام


ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 11:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

یادواره سرداران و 350 شهید دفاع مقدس فریدونکنار برگزار می‌شود

 

رئیسی
یادواره سرداران و ۳۵۰ شهید دوران دفاع مقدس شهرستان فریدونکنار با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی تولیت آستان قدس رضوی در فریدونکنار برگزار می‌‌شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از فریدونکنار, بیست و نهمین یادواره سرداران و شهدای شهرستان فریدونکنار پنجشنبه 18 شهریور در مصلی قدس این شهرستان برگزار می‌شود.

در این مراسم که با گرامیداشت سرداران و 350 شهید دفاع مقدس در روز 18 شهریور ماه برگزار خواهد شد حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی به ایراد سخنرانی خواهد پرداخت.

این یادواره که در هفته ایثار و شهادت برگزار می‌شود عباس اکبرنژاد از یادگاران هشت سال دفاع مقدس به مداحی می‌کند.

این یادواره از نماز مغرب و عشا در فریدونکنار برگزار می‌شود.

انتهای پیام/

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 11:35 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

وقوع جمعه سياه و کشتار بي‏رحمانه مردم در ميدان ژاله(شهدا) در تهران

 

 
17 شهريور مکرر عاشورا و ميدان شهدا مکرر کربلا و شهداي 17شهریور مکرر شهداي کربلا و مخالفان ملت‌ها مکرر يزید و وابستگان او هستند امام خميني (ره) با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف دولت جمشيد آموزگار مجبور به استعفا شد و محمدرضا شاه، جعفر شريف امامي را که از سران فراماسونري و 15 سال رييس مجلس سنا بود به قصد کنترل اوضاع ، مأمور تشکيل کابينه جديد کرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست آشتي ملي و احترام به روحانيت، سعي داشت اوضاع را کنتر ل کرده و از خشم و نفرت عمومي بکاهد؛ اما، هوشياري حضرت امام خميني (ره)‌ باعث شد که ایشان طي پيامي خطاب به ملت ايران نقشه رژيم را رسوا و مردم انقلابي را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در 13 شهريور 1357 که مصادف با روز عيد فطر بود راهپيمايي تاريخي و عظيمي برپا شد. اين تظاهرات در روز 16 شهريور ماه بار ديگر تکرار شد و در بين مردم اعلام شد که صبح روز بعد، يعني 17 شهريور ماه در ميدان و خيابان ژاله (شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت. در اولين ساعات جمعه 17 شهريور ماه، رژيم شاه توسط ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي تهران اعلام حکومت نظامي کرد؛ اما مردم در ميدان ژاله (شهداي کنوني)‌ تجمع کردند و ناگهان با ديدن تانک‌ها و زره‌پوش‌هاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حکومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بي‌گناه را به خاک و خون کشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط دژخيمان رژيم به شهادت رسيدند، اما اين حادثه نقطه عطفي جهت افزايش خشم و اعتراض عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش رژيم گرديد و در تاريخ ننگين ستم‌شاهي به عنوان جمعه سياه و جمعه خونين براي هميشه باقي ماند. به این مقاله نیز نگاه کنید:
بررسی تحلیلی رویداد17 شهریور1357
 
مرکزاسنادانقلاب اسلامی*

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 8:07 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

17شهریور 57 در تهران چه گذشت؟

 

در بيسيم صدايي آمد كه همه را محاصره كنيد، تيراندازي شروع شد. من در بين نيروهاي نظامي ايستاده بودم. بين مردم هم مي‌رفتم، اما آن لحظه وسط نيروهاي نظامي بودم. مردم پا به فرار گذاشتند. نيروهاي نظامي تيرهوايي مي‌زدند. مردم وحشت‌زده بودند و هر جا كوچه‌اي يا گذري مي‌ديدند فرار مي‌كردند. من ديدم كه شش نفر روي هم ريخته بودند تا يك نفر فرار كند.

گروه تاریخ- در پي سرعت گرفتن حرکت انقلابي مردم در سال 56 و افزايش آن در سال 57 شاه براي حفظ قدرت مجبور به استفاده از ارتش شد. شاه به دليل آگاه نبودن به عمق نارضايتي مردم بر اين نارضايتي ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوري که در مصاحبه مطبوعاتي روز 23 ارديبهشت 1357 در مورد اوضاع بحراني ايران گفت: «اين شورش ها را دو گروه تجزيه طلبان و سياسيون قديمي رهبري مي کنند تظاهرات ضدميهني چند روز اخير کار کساني است که به سلامتي پيشه‌وري شراب مي خورند و با کساني که مي خواهند ايران را به ايرانستان تبديل کنند و افراد اين شورش ها به عقايد بچه گانه، احمقانه، عجيب و غيرقابل درک مربوط مي شوند.»

اما اين سخنان بر آتش خشم مردم دميد؛ يكي از تجلي‌هاي اصلي اين خشم در نماز عيد فطر به امامت شهيد مفتح در روز 13 شهريور 1357 و تظاهرات گسترده پس از آن در تهران و ساير شهرها رخ نمود. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عيد فطر به ديدار شاه رفت و با اشاره به راهپيمايي‌هاي مردم و ابراز نگراني از تبعات سوئي كه مي‌توانست براي اركان حاكميت به بار آورد، و با استناد به نظر كارشناسان ساواك و اداره دوم ارتش دستور شاه را براي برقراري حكومت نظامي در تهران و برخي شهرها به دست آورد و دولت شريف امامي سرانجام در شامگاه روز 16 شهريور 1357 در تهران و 11 شهر ديگر اعلام حكومت نظامي كرد. با اين اقدام فاجعه جمعه خونين 17 شهريور 1357 در ميدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفي در گسترش مخالفتهاي عمومي با حكومت پهلوي تبديل شد.

با پرداختن به وقايع روز قبل از اين تاريخ مي‌توان آن چه را به اين رخداد تاريخي منجر شد، پي‌گيري كرد:

پس از آن‌كه برگزاري‌ راهپيمايي‌ 13 شهريور (عيد فطر) تجربه‌ موفقي‌ ارزيابي ‌شد، تصميم‌ گرفته شد بار ديگر در مقابل‌ حكومت ‌شريف‌امامي‌ و به‌ منظور برائت‌ از وي‌، تظاهراتي انجام شود.

شهيد محلاتي در اين ارتباط مي‌گويد:"بعد از راهپيمايي‌ عيد فطر به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيديم‌ كه‌ اين‌ كار بايد با نظم‌ و ترتيبي‌ ادامه‌ يابد، جلسه‌اي‌ گرفتيم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بوديم‌ و تصميم‌ گرفتيم‌ كه‌ روز پنج‌شنبه‌ (16 شهريور) راهپيمايي‌ كنيم‌."

آيت‌الله بهشتي‌ نيز در جامعه‌ روحانيت ‌استدلال‌ كرد كه‌"بعد از راهپيمايي‌ عيد فطر حالا كه‌ مردم‌ آمدند نبايد در اين‌ حركت ‌مردمي‌ فترت‌ ايجاد شود"‌ لذا از مردم‌ براي راهپيمايي‌ دعوت‌ شد.

با وجود برخي اختلافات براي اعلام عزاي عمومي يا برپايي راهپيمايي با فرارسيدن‌ سحرگاه‌ روز 16 شهريور سيل‌ جمعيت‌ از گوشه‌ گوشه‌ي‌ تهران‌ جاري‌ شد. به‌ گزارش‌ كيهان‌، تهران‌ يك‌پارچه‌ تعطيل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهركننده ‌در خيابان‌هاي‌ تهران‌ راهپيمايي‌ كردند. راهپيمايان‌ براي‌ سربازان‌ دست‌ تكان‌ مي‌دادند و گل‌ پرتاب‌ مي‌كردند. ناظران‌ تعداد رهپيمايان را تا يك‌ ميليون‌ نفر تخمين‌ زدند. طول‌ صف‌هاي‌ راهپيمايان‌ به‌ چند كيلومتر مي‌رسيد.

در اين‌ راهپيمايي‌ زنان‌ با چادر سياه‌ جلو جمعيت‌ در حركت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متري‌ جلوتر از همه ‌حركت‌ مي‌كردند تا هم‌ راه‌ را باز كنند و هم‌ به‌ راهپيمايان‌ آب‌ و غذا برساندند. در اين‌ تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملي‌ نيز شركت‌ كردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ نيز گزارش‌ داد: جمعيت‌ راهپيمايي‌ در پايان‌ به‌ صدها هزار نفر رسيد. مردم‌ بر سر راهپيمايان‌ گلاب‌ مي‌ريختند. ابتدا مأموران‌ كوشش‌ كردند جلو راهپيمايي‌ را بگيرند.، اما بعد راه‌ را باز كردند و به‌ دنبال‌ جمعيت‌ به‌ حركت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوي‌ جمعيت ‌حركت‌ مي‌كردند.

در زير پل‌ سيدخندان‌ يك‌ شعار كمونيستي‌ بر روي‌ پارچه‌ علم‌ شد كه‌ بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پايين‌ كشيدند. كاميون‌هاي‌ ميوه‌ كه‌ هر لحظه‌ خالي‌ و پر مي‌شدند جمعيت‌ را همراهي‌ مي‌كردند.

اين‌ خبرها تا نزديكي‌ ظهر براي‌ چاپ‌ در روزنامه‌هاي‌ عصر تهيه‌ شده‌ و به‌ دليل‌ اخبار 17 شهريور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشر كنند.

شهيد محلاتي‌ كه‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانيت‌ مسئول‌ ستاد برگزاري‌ راهپيمايي‌ بوده‌ است‌، چنين‌ گزارش‌ مي‌كند: ارتش‌ با وسايل‌ زرهي‌ در سراسر خيابان‌ انقلاب‌ فعلي‌ مستقر شده‌ بود. با اين‌ حال‌ ملت‌ از شميران‌ حركت‌ كردند به‌ طرف‌ پايين‌. ما رابط‌ داشتيم‌ كه‌ مرتب‌ به‌ ما خبر مي‌دادند.

هنگام‌ ظهر آيت‌الله بهشتي‌ در خيابان ‌انقلاب‌ نزديك‌ پيچ ‌شميران‌ به‌ نماز ايستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصر است‌. بعد از نماز، جمعيت‌ را به‌ طرف‌ ميدان‌ شهياد (آزادي‌) حركت‌ داديم‌. شعارها را كنترل‌ مي‌كرديم‌. شعارها از جلو تعيين‌ مي‌شد. عصر به‌ ميدان‌ آزادي‌ رسيديم.‌ قرار شد آيت‌الله بهشتي‌ براي‌ جمعيت‌ صحبت‌ كند و آقاي‌ ناطق ‌نوري‌ كه‌ لباسش‌ را عوض‌ كرده‌ و لباس‌ شخصي‌ پوشيده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روايت‌ آقاي‌ ناطق‌ نوري‌، نزديك‌ به‌ غروب‌ بود كه‌ جمعيت‌ به‌ ميدان‌ آزادي‌ رسيد. كاميون‌هاي‌ ارتشي‌ داخل‌ ميدان ‌آزادي‌ استقرار يافته‌ بودند، مردم‌ به ويژه خانم‌ها با شعارهاي‌ خود سربازان‌ و درجه‌داران‌ را منقلب‌ كردند و آن‌ها را به‌ گريه‌ انداخته‌ بودند.

آيت‌الله بهشتي‌ تصميم‌ گرفت‌ براي‌ جمعيت‌ سخنراني‌ كند. از او دعوت‌ كردند روي‌ يك‌ اتومبيل‌ پارك‌شده‌ برود، وي‌ اين‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ كرد. بشكه‌اي‌ پيدا كردند و ايشان‌ روي‌ آن‌ ايستاد و سخنراني‌ كرد. آقاي‌ ناطق‌ نوري‌ هم‌چون‌ تحت‌ تعقيب‌ بود، با لباس‌ شخصي‌ و عينك‌ دودي‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ كرد.

آيت‌الله بهشتي نيز اعلام كرد جامعه روحانيت برنامه‌اي براي راهپيمايي ندارد.

بنا بر گزارش‌ ساواك‌،"‌تظاهرات‌ اين‌ روز از منطقه‌ قيطريه‌، ونك‌، پهلوي‌ (ولي‌عصر) ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعيت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آيزنهاور(آزادي‌) به‌ هم‌ پيوستند و ساعت‌ 30 : 18 به‌ ميدان‌ شهياد (آزادي‌) رسيدند."‌

طبق‌ اين‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهاي‌ خيابان‌ شاهرضا را محو و روي‌ آن‌ نوشتند"‌خيابان ‌خميني‌"‌. هم‌چنين‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتي‌ شريف‌ شعار مي‌دادند"‌دانشگاه‌ خميني‌"‌ و تابلوهاي‌ خيابان‌ آيزنهاور را به‌ خيابان‌"‌شريعتي‌ و خميني‌"‌ تبديل ‌كردند.

طبق‌ اين‌ گزارش‌ مردم‌"‌در خيابان‌ آيزنهاور مرتباً اعلام‌ مي‌كردند كه‌ جمعيت‌ فردا صبح‌ در خيابان‌ شهدا ـ نامي‌ كه‌ تظاهركنندگان‌ به‌ خيابان‌ ژاله‌ داده‌اند ‌ـ اجتماع‌ كنيد."‌

ماه‌ رمضان‌ 1357 براي‌ رژيم‌ بسيار شكننده‌ بود. شاه ‌مي‌پنداشت‌ با تعويض‌ آموزگار و روي‌ كار آمدن‌ شريف‌امامي‌ و دادن‌ امتيازات‌ مردم‌ را آرام‌ خواهد كرد، ولي‌ سير حوادث‌ نشان‌ داد كه‌ حركت‌ مردم‌ در حال‌ وسعت‌ و سرعت ‌است‌.

به‌ گزارش‌ ساواك‌ "‌از اوّل‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ تا روز 17 شهريور مجموعاً حوادث‌ و وقايعي‌ رخ‌ داده‌ كه‌ اوج‌گيري‌ آن‌ تقريباً از روز 9 شهريور"‌، يعني‌ 26 رمضان‌ و چهار روز بعد از دولت‌ شريف‌امامي‌ بوده‌ و طي‌ اين‌ مدت‌ جمعاً 687 مورد شكستن‌ شيشه‌، 206مورد آتش‌سوزي‌، 528 مورد شهادت‌ مردم‌ و قتل‌ مأمورين‌ انتظامي‌، 69 مورد حمله‌ به ‌مأمورين‌، 38 مورد بمب‌گذاري‌، 27 مورد حمله‌ به‌ مؤسسات‌ دولتي‌ و ملي‌، 3380 جلسه‌ سخنراني‌ مذهبي‌ در سراسر كشور كه‌ بيش‌ از 1750 جلسه‌ از اين‌ جلسات‌ ضديت‌ با رژيم‌ و تحريك‌ مردم‌ به‌ آشوب‌ و بلوا سخن‌ گفته‌ شده‌ و توزيع‌ 343 نوع‌ اعلاميه‌ و نشريه‌ با نام‌ مشخص‌ و غيرمشخص‌ مبني‌ بر ضديت‌ با رژيم‌ و حكومت‌ ايران‌ و برپايي‌ نزديك‌ به ‌923 مورد تظاهرات‌ نسبتاً توأم‌ با خشونت‌ در نقاط‌ مختلف‌ مملكت‌ رخ‌ داد و سازمان‌يافته‌ است‌."‌

رژيم‌ شاه‌ بعد از راهپيمايي‌ بزرگ‌ 16 شهريور به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيد كه‌ بايد بر شدت‌ سركوب‌ افزود تا بتوان‌ بحران‌ را مهار كرد. به‌ روايت‌ فريدون‌ هويدا، پس‌ از راهپيمايي ‌روز 16 شهريور، فرماندهان‌ نظامي‌ به‌ شاه‌ فشار آوردند كه‌ هر چه‌ زودتر در تهران‌ حكومت‌ نظامي‌ اعلام‌ كند و خواسته‌ خود را نيز چنين‌ توصيه‌ كردند:"در راهپيمايي‌ امروز سيل‌ جمعيت‌ به‌ راحتي‌ مي‌توانست‌ عمارت‌ مجلس‌ و تأسيسات‌ راديو ـ تلويزيون‌ را به ‌تصرف‌ خود درآورد. شاه‌ بعد از چند ساعت‌ ترديد و دوددلي‌ با سفراي‌ انگليس‌ و آمريكا به‌ تبادل‌ نظر پرداخت‌ و تصميم‌ گرفت‌ تسليم‌ نظر فرماندهان‌ ارتش‌ شود."‌

ارتشبد فردوست‌ نيز اين‌ خبر را به‌ شكل‌ ديگري‌ تأييد مي‌كند و مي‌گويد بعد از واقعه‌ 17 شهريور من‌ در جلسه‌ فرماندهان‌ نظامي‌ با ادامه‌ حكومت‌ نظامي‌ مخالفت‌ كردم‌، ولي‌ بقيه‌ از جمله‌ ازهاري‌ رييس‌ ستاد ارتش‌، صمديان‌پور رييس‌ شهرباني‌، مقدم‌ رييس‌ ساواك‌ و قره‌باغي‌ (وزير كشور) صراحتاً گفتند كه‌ حكومت‌ نظامي‌ دستور صريح‌ محمدرضاست‌.

از طرف‌ ديگر شريف‌امامي‌ كه‌ پنداشته‌ بود با تغيير تاريخ‌ شاهنشاهي‌ به‌ هجري‌ شمسي و بستن‌ چند قمارخانه‌ مردم‌ و رهبري‌ نهضت‌ را آرام‌ خواهد كرد، بلافاصله‌ بعد از راهپيمايي‌ عيد فطر متوجه‌ شد كه‌ سخت‌ در اشتباه‌ است‌؛ به‌ همين‌ جهت‌ با سرعت‌ عكس‌العمل‌ نشان‌ داد و طي‌ اطلاعيه‌اي‌ اعلام‌ كرد:"‌متأسفانه‌ دست‌هاي‌ پنهان‌ با استفاده ‌از روش‌هاي‌ شناخته‌شده‌ در صدد سوءاستفاده‌ از اين‌ شرايط‌ برآمده‌ و با تشكيل‌ اجتماعات‌ و ترتيب‌ تظاهرات‌ مطالبي‌ را كه‌ بر خلاف‌ قوانين‌ كشوري‌ است‌ مطرح‌ مي‌سازد... به‌ منظور تأمين‌ آسايش‌ عموم‌ و جلوگيري‌ از اقدامات‌ خرابكارانه‌، دولت‌ مقرر مي‌دارد كه‌ تشكيل‌ اجتماعات‌ با اجازه‌ شهرباني‌ و فقط‌ در محل‌هايي‌ كه‌ موجب‌ سد معبر نباشد آزاد است و به‌ مسئولان‌ انتظامي‌ دستور داده‌ شده‌ است‌ از تشكيل‌ اجتماعات ‌بدون‌ اجازه‌ در معابر عمومي‌ شديداً جلوگيري‌ نمايد."‌

بديهي‌ بود كه‌ راهپيمايي‌ها در خيابان‌ها شكل‌ مي‌گرفت‌ كه‌ معابر عمومي‌ محسوب‌ مي‌شدند و اين‌ اعلاميه‌ به‌ معناي‌ موقوف‌ كردن‌ راهپيمايي‌ و تظاهرات‌ بود و در واقع‌ اين‌ اعلاميه‌ آغاز خودنشان‌دادن ‌دولت‌ آشتي‌ ملي‌ بود و خبر از سخت‌گيري‌ دولت‌ مي‌داد. شريف‌امامي‌ در اجراي‌ اطلاعيه‌ دولت‌ در شانزدهم‌ شهريور دستور ممانعت‌ از راهپيمايي‌ را صادر كرد و پليس‌ در چند نقطه‌ تهران‌ با مردم‌ درگير شد، ولي‌ جمعيت‌ آن‌ قدر زياد بود كه‌ متوجه‌ شد كنترل‌ راهپيمايي‌ با نيروي‌ پليس‌ ممكن‌ نيست‌.شريف‌امامي‌ تصميم‌ شاه‌ مبني‌ بر حكومت‌ نظامي‌ را مغتنم‌ شمرد و شبانه‌ از اعضاي‌ شوراي‌ امنيت‌ ملي‌ دعوت‌ كرد. جلسه‌ در ساعت‌ 20 روز 16 شهريور با حضور نخست‌وزير، اميرخسرو افشار وزير امور خارجه‌، ارتشبد ازهاري‌ رييس‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌، سپهبد ناصر مقدم‌ رييس‌ ساواك‌، سپهبد احمدعلي‌ محققي‌ فرمانده ‌ژاندارمري‌، سپهبد صمديان‌پور رييس‌ كل‌ شهرباني‌، سپهبد برومند جزي‌ رييس‌ اداره دوم ارتش‌، سپهبد خواجه‌نوري‌ رييس‌ اداره‌ سوم‌ ارتش‌ و ارتشبد قره‌باغي‌ وزير كشورتشكيل‌ شد. ابتدا سپهبد مقدم‌ گزارشي‌ از چند روز اخير داد و اعلام‌ كرد" قرار است فردا در مملكت آشوب به پا بكنند و مملكت را به هم بزنند . من مراتب را به عرض اعليحضرت رساندم كه به نظر من ضرورت دارد كه اعلام حكومت نظامي بشود." رئيس اداره دوم و سوم ارتش هم كه در اين جلسه شركت كرده بودند به برقراري حكومت نظامي تأكيد مي‌كنند. همه‌ي‌ اعضاي‌ جلسه‌ بر ضرورت‌ حكومت‌ نظامي‌ اعلام نظر مي‌كند و بلافاصله‌ شريف‌امامي‌ اعضاي‌ دولت‌ را احضار و هيأت‌ دولت‌ با اعضاي‌ شوراي‌ امنيت‌ جلسه‌ مشترك‌ گرفتند و نظر شوراي‌ امنيت‌ به‌ تصويب‌ هيأت‌ دولت‌ رسيد. جلسه‌ در ساعت‌ نزديك‌ به‌ 24 خاتمه‌ يافت‌ و شريف‌امامي‌ نتيجه‌ را تلفني‌ به‌ اطلاع‌ شاه‌ رساند و تأييد نهايي را از او گرفت. سپس‌ ارتشبد ازهاري‌ با شاه‌ صحبت‌ كرد و بنا به‌ تصويب‌ وي ارتشبد غلام‌ علي‌ اويسي‌ فرمانده‌ نيروي‌ زميني‌ به‌ فرمانداري‌ نظامي‌ تهران‌ و حومه‌ انتخاب‌ شد.

سردمداران‌ رژيم‌ از حركت‌ مردم‌ چنان‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بودند كه‌ جرأت‌ به‌ تأخيرانداختن‌ يك‌ روز حكومت‌ نظامي‌ را براي‌ مطلع‌ كردن‌ مردم‌ نداشتند. نيمه‌هاي‌ شب‌ دولت‌ اطلاعيه‌اي‌ تنظيم‌ كرد كه‌ راديو در اخبار صبح‌گاهي‌ آن‌ را قرائت‌ كرد، امّا اكثر مردم‌از آن‌ بي‌خبر بودند؛ خصوصاً كه‌ آن‌ روز جمعه‌ بود و روزنامه‌ صبح‌ هم‌ منتشر نمي‌شد. دولت‌ در اين‌ اطلاعيه‌ با اشاره‌ به‌ اطلاعيه‌ي‌ 15 شهريور كه‌ تظاهرات‌ را در معابر عمومي‌ ممنوع‌ اعلام‌ كرده‌ بود و اشاره‌ به‌ راهپيمايي‌ 16 شهريور اعلام‌ كرد"‌تنها براي‌ جلوگيري‌از خون‌ريزي‌ تظاهرات‌ غيرقانوني‌ و ضدملي‌ آنان‌ تحمل‌ شد."‌

فرمانداران‌ نظامي‌ شهرها نيز منصوب‌ شدند: سرلشكر عبدالرضا اسفندياري‌ (شيراز)، سرلشكر رضا ناجي‌ (اصفهان‌)، سرلشكر بيدآبادي‌ (تبريز)، سرتيپ‌ عبدالرحيم‌ جعفري‌ (مشهد)، سرتيپ‌ شمس‌ تبريزي‌ (اهواز)، سرتيپ‌ جهانگير اسفندياري‌ (آبادان‌)، سرلشكر كمال‌ نظامي‌ (قم‌)، سرتيپ‌ غفاري‌ (كازرون‌)، سرتيپ‌ شاپور ميرهادي‌ (كرج‌)، سرتيپ‌ نعمت‌الله معتمدي‌(قزوين‌)، سرتيپ‌ نادور (جهرم‌).

وزارت‌ امور خارجه‌ آمريكا نيز بلافاصله‌ برقراري‌ حكومت‌ نظامي‌ در ايران‌ را مورد تأييد قرار داد و سخنگوي‌ آن‌ اعلام‌ كرد"‌ما جمعه‌ اظهار اميدواري‌ كرديم‌ نظم‌ به‌ زودي‌ در تهران‌ برقرار شود و امروز تكرار مي‌كنيم‌ كه‌ آرامش‌ نيز مجدداً برقرار شود."‌

**روز واقعه‌

عده‌اي‌ از مردم‌ در راهپيمايي‌ بزرگ‌ 16 شهريور فرياد مي‌زدند: فردا صبح‌ در ميدان‌ ژاله‌. سپهبد مقدم‌ براي‌ جلوگيري‌ از تكرار راهپيمايي‌ از شاه‌ درخواست‌ برقراري‌ حكومت‌ نظامي‌ كرد و سرانجام‌ با موافقت‌ شاه‌، تصويب‌ شوراي‌ امنيت‌ و هيأت‌ دولت‌، حكومت‌ نظامي‌ به‌ تصويب‌ رسيد و با فرمان‌ شاه‌ ارتشبد اويسي‌ فرماندار نظامي ‌تهران‌ شد. فرماندار نظامي‌ تهران‌ به‌ سپهبد بدره‌اي‌ فرمانده‌ گارد جاويدان‌ دستور داد تا واحدهايي‌ از گارد را به‌ فرمانداري‌ نظامي‌ منتقل‌ كند. بدره‌اي‌ فرمان‌ اعزام‌ واحدهايي‌ را به‌ سرلشكر اميني‌ افشار فرمانده‌ لشكر 1 گارد جاويدان‌ صادر كرد و يگان‌هايي‌ از لشكر در ميدان‌ و خيابان‌ ژاله‌ (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اويسي‌ با صدور اولين‌ اطلاعيه‌ ‌فرمانداري‌ نظامي‌ اعلام‌ كرد:"‌به‌ منظور ايجاد رفاه‌ مردم‌ و نحوه‌ نظم‌ از ساعت‌ 6 صبح ‌روز 17 شهريور ماه‌ مقررات‌ حكومت‌ نظامي‌ را به‌ مدت‌ شش‌ ماه‌"‌ به‌ اجرا مي‌گذارد. مردم‌ صبح‌ زود بي‌خبر از حكومت‌ نظامي‌ در دسته‌هاي‌ بزرگي‌ از خيابان‌هاي‌ فرح‌آباد، شهباز و ميدان‌ خراسان‌ به‌ طرف‌ ميدان‌ ژاله‌ حركت‌ كردند. در نزديكي‌ و خود ميدان‌ كاميون‌هاي‌ مملو از نظاميان‌ ايستاده‌ بودند، ولي‌ مردم‌ بي‌اعتنا به‌ راه‌ خود ادامه‌ مي‌دادند.

ساعت‌ نزديك‌ 30: 7 صبح‌ بود كه‌ جمعيت‌ در ميدان‌ ژاله‌ و خيابان‌هاي ‌منتهي‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. يكي‌ از فرماندهان‌ نظامي‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار كرد كه‌ حكومت‌ نظامي‌ است‌، چرا تجمع‌ كرده‌ايد؟ يكي‌ از روحانيون‌ مردم‌ را به‌ نشستن‌ دعوت كرد. جمعيت‌ روي‌ زمين‌ نشست‌، ولي‌ ظواهر امر نشان‌ مي‌داد كه‌ نيروهاي‌ فرمانداري‌ نظامي‌ قصد متفرق كردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روي‌ مردم‌ بستند. ناگهان‌ صداي‌ رگبار از خيابان‌هاي‌ منتهي‌ به‌ ميدان‌ بلند شد و همين‌ كه‌ جمعيت‌ از چهار طرف‌ به‌ سوي‌ ميدان‌ هجوم‌ آوردند، نيروهاي‌ مستقر در ميدان‌ نيز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبار مسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانيه‌ صدها نفر در خاك‌ و خون‌ غلطيدند. مردم‌ بي‌محابا مجروحان‌ و شهدا را بر روي‌ دست‌ به‌ سوي‌ بيمارستان‌ها حمل‌ مي‌كردند. اطاقها، راهروها و حيات‌ بيمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. مردم‌ اطراف‌ بيمارستان‌ها خانه‌هاي‌ خود را براي‌ پذيرش‌ مجروحان‌ مهيا مي‌كردند. هر كس‌ هر چه‌ از لوازم‌ پزشكي‌، پنبه‌، پانسمان‌ و ملافه‌ داشت‌ به‌ بيمارستان‌ مي‌آورد. نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسيده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در ميدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پيچيد و سرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد.

طبق‌ گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ از ميدان‌ ژاله‌ به‌ "‌خيابان‌هاي‌ ديگري‌ از قسمت‌ شرق تهران‌"‌ كشيده‌ شد، سپس‌ تظاهرات‌ به‌ جنوب‌ تهران‌، خيابان‌هاي ‌مولوي‌، ميدان‌ خراسان‌، ميدان‌ شوش‌ و ميدان‌ راه‌آهن‌ سرايت‌ كرد و در مدت‌ كوتاهي‌ خيابان‌هاي‌ فردوسي‌، منوچهري‌، سعدي‌ شمالي‌، نظام‌آباد، ‌فرح‌آباد، منطقه‌ي‌ نارمك‌، ميدان‌ سپه‌، خيابان‌ لاله‌زار، به‌ صحنه‌ درگيري‌ تبديل‌ شد.

تظاهرات‌ و درگيري‌ تا پاسي‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. روزنامه‌ها در فرداي‌ آن‌ روز بدون‌ پرداختن‌ به‌ چگونگي‌ درگيري‌ اعلام‌ كردند: "‌100 آتش‌سوزي‌ در تهران‌ روي‌ داد، شعب‌ چند بانك‌، يك‌ فروشگاه‌ بزرگ‌، يك‌ فروشگاه‌ شهر و روستا در آتش‌ سوخت‌."‌

“‌عباس ملكي"‌ عكاس حاضر در صحنه جمعه سياه مي‌گويد: "در بيسيم صدايي آمد كه همه را محاصره كنيد، تيراندازي شروع شد. من در بين نيروهاي نظامي ايستاده بودم. بين مردم هم مي‌رفتم، اما آن لحظه وسط نيروهاي نظامي بودم. مردم پا به فرار گذاشتند. نيروهاي نظامي تيرهوايي مي‌زدند. مردم وحشت‌زده بودند و هر جا كوچه‌اي يا گذري مي‌ديدند فرار مي‌كردند. من ديدم كه شش نفر روي هم ريخته بودند تا يك نفر فرار كند. مردم تا آن روز در تهران چنين اتفاقي را نديده بودند.

تيراندازي چند دقيقه بيشتر طول نكشيد اما ديدم كه ديگر هيچ كس اطراف ميدان نيست. يك نفر يكي از جنازه‌ها را مي‌كشيد و يك نفر هم، جنازه ديگري را در آغوش گرفته بود. شهدا بر روي زمين بودند. مردم همه وسايل‌شان مثل دوچرخه را رها و فرار كردند. آمبولانس‌ها اطراف ميدان نمي‌آمدند و مردم جنازه يا زخمي‌ها را روي شانه‌ها مي‌بردند، زيرا اگر ارتشي‌ها جنازه را مي‌بردند، خانواده‌ها را اذيت مي‌كردند.... عكس‌ها را براي ظهور به همكارانم دادم. من در شرايطي بدي بودم و ترسيده بودم. همكارانم كار لابراتوار بلد بودند و در آن موقعيت همه كمك مي‌كردند. آقاي پرتوي، عكس‌ها را در قطع 30×40 ظاهر كرد. عكس‌ها را روي زمين اتاق عكس پخش كردند؛ همه گريه مي‌كردند و هيچ كس باور نمي‌كرد در تهران چنين اتفاقي افتاده باشد. عكس از مردم قم، اصفهان، همدان و... گرفته بوديم؛ اما اين عكس‌ها جور ديگري بود."‌

فرماندار نظامي‌ در اطلاعيه‌ شماره‌ 4 خود ضمن‌ متهم‌كردن‌ مردم‌ ، اعلام‌ كرد در واقعه‌ 17 شهريور 58 نفر كشته‌ و 205 نفر مجروح‌ شده‌اند. دو روز بعد دادگستري‌ اعلام‌ كرد تعداد كشته‌شدگان‌ به‌ 95 نفر رسيد. گر چه‌ تعداد شهداي‌ آن‌ روز رسماً اعلام‌ نشد، ولي‌ آگاهان‌ آمار وحشتناكي‌ را از شهداي‌ 17 شهريور ارائه‌ كرده‌اند. پارسونز سفير انگليس‌ تعداد شهدا را"‌صدها نفر"‌ ذكر كرده‌ است‌. سوليوان‌ سفير آمريكا نيز گزارش‌ مي‌كند كه‌ در ميدان‌ ژاله ‌"‌بيش‌ از دويست‌ نفر از تظاهركنندگان‌ كشته‌ شده ‌بودند."‌ جان دي . استمپل كه خود از مسؤولين رده بالاي سفارت ايالات متحده آمريكا در ايران بود،‌ بعدها كتابي منتشر كرد. وي در كتاب خود درباره واقعه ميدان شهدا مي‌نويسد:‌

"بلادرنگ پس از آغاز برخورد در ميدان ژاله ، مجروحين حادثه به سه بيمارستان واقع در ناحيه روانه شدند. منابع پزشكي كشته شدگان را بين 200 تا 400 نفر برآورد كردند. در ابتدا دولت مدعي شد كه مقتولين 58 نفر بوده‌اند اما در عرض يك هفته اين رقم به 122 نفر افزايش يافت كه به اين رقم بين 2000 تا 3000 زخمي نيز افزوده گرديد. در نيم روز 8 سپتامبر (17/6/57) رقم مقتولين اعلام شده از طرف مخالفين 400 تا 500 نفر بود،‌ اما طي 24 ساعت تا حدود 1000 نفر بالا رفت ... قبرستان بهشت زهرا تنها محل رسمي دفن مردگان در تهران به كنترل مخالفين درآمد و نيز تحريكات قابل توجهي درباره ثبت ارقام قبور مقتولين از هر دو طرف به عمل آمد پزشكاني كه مدت 36 ساعت كار كرده بودند عقيده داشتند كه رقم 300 تا 400 كشته و 3000 تا 4000 مجروح كه در بيمارستانها و مراكز درماني درمان سرپايي شده‌اند برآوردي منطقي است."

موضوع‌ مهم‌ ديگر در واقعه‌ 17 شهريور، تمرّد سربازان‌ از دستورات‌ فرماندهان‌ نظامي ‌بود. در همان‌ لحظه‌ي‌ اول‌ در ميدان‌ ژاله‌ يك‌ سرباز فرمانده‌ خود را هدف‌ قرار داد و سپس‌ خود را به‌ قتل‌ رساند. طبق‌ گزارش‌ ساواك‌ "‌سه‌ نفر از سربازان‌ وظيفه‌ لشكر گارد در حين‌ اجراي‌ مأموريت‌ كنترل‌ اغتشاشات‌، ضمن‌ سرقت‌ سه‌ قبضه‌ تفنگ‌ ژـ3 با 300 تيرفشنگ‌ متواري‌ شدند"‌. اسامي‌ اين‌ سه‌ نفر عبارت‌ بود از قاسم‌ دهقان‌، علي‌ غفوري‌ و محمد محمدي‌. فرداي‌ آن‌ روز محل‌ اختفاي‌ اين‌ سه‌ سرباز كشف‌ و به‌ محاصره‌ ‌نيروهاي‌ نظامي‌ درآمد كه‌ هر سه‌ نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ محمد محمدي ‌در دم‌ به‌ شهادت‌ رسيد.

از مجموعه‌ اسناد به‌ دست‌ مي‌آيد كه‌ در اين‌ روز هفت‌ سرباز خودزني‌ كردند. مشهد نيز كه‌ در اين‌ روز خود را براي‌ استقبال‌ از آيت‌الله قمي‌ كه‌ از تبعيد در كرج‌ آزاد شده‌ بود آماده‌ مي‌كرد با حكومت‌ نظامي‌ مواجه‌ شد و تظاهرات‌ و درگيري‌ از همان‌ آغاز روز شروع‌ شد. مردم‌ در مدرسه‌ نواب‌ اجتماع‌ كردند، ولي‌ نيروهاي‌ فرمانداري‌ نظامي‌ به ‌آنان‌ حمله‌ و آنان‌ را متفرق كردند. جنگ‌ و گريز تا پاسي‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. در اين‌ روز به‌ گزارش‌ ساواك‌ 14 نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ چهار نفر از آنان‌ به‌ شهادت‌ رسيدند. در شيراز نيز شبانه‌ آيت‌الله دستغيب‌ را دستگير و به‌ تهران‌ منتقل‌ كردند كه‌ فرداي‌ آن‌روز تظاهرات‌ پراكنده‌اي‌ صورت‌ گرفت‌. شهرهاي‌ كرج‌، ابهر، سمنان‌ و كرمان‌ نيز شاهد درگيري‌هايي‌ با نيروهاي‌ رژيم‌ بودند.

خبر فاجعه‌ قتل‌عام‌ مردم‌ در ميدان‌ ژاله‌ به‌سرعت‌ در جهان‌ پيچيد و سياست‌مداران‌، دولت‌مداران‌، خبرگزاري‌ها و محافل‌ بين‌المللي‌ را وادار به‌ عكس‌العمل‌ كرد؛ امّا هيچ‌ عكس‌العملي‌ زشت‌تر از دولت‌ آمريكا نسبت‌ به‌ اين‌ قتل‌عام‌ فجيع‌ نبود. در آن‌ روزها رؤساي‌ كشورهاي‌ آمريكا، مصر و رژيم صهيونيستي ‌در كمپ‌ديويد مشغول‌ مذاكرات‌ سازش‌ بودند. فرداي‌ آن‌ روز"‌وارن‌ كريستوفر"‌ معاون‌ وزير امور خارجه‌ آمريكا از واشنگتن‌ با "‌سايروس‌ ونس‌"‌ وزير امورخارجه‌ كه‌ در كمپ‌ديويد بود، تماس‌ برقرار و توصيه‌ كرد كه‌ "پرزيدنت‌ كارتر هر چه‌ زودتر با شاه ‌صحبت‌ كند"‌.

ونس‌ گزارشي‌ از وضعيت‌ ايران‌ را به‌ كارتر ارائه‌ داد و از كارتر خواست‌ تا با شاه‌ تماس‌ بگيرد. ابتدا انورسادات‌ با شاه‌ تماس‌ گرفت‌ و"‌مراتب‌ هم‌دردي‌ و پشتيباني ‌خود را از شاه‌ به‌ وي‌ اطلاع‌ داد"‌ و سپس‌ كارتر با شاه‌ تلفني‌ صحبت‌ كرد و"‌پشتيباني‌ آمريكا را از وي‌ در اقداماتي‌ كه‌ براي‌ برقراري‌ نظم‌ به‌ عمل‌ مي‌آورد تأييد كرد."‌ خبر حمايت‌ كارتر از شاه‌ در رسانه‌ها منتشر شد. رژيم‌ كه‌ سعي‌ مي‌كرد مخالفان‌ خود را مرعوب‌ كند، به انتشار اين‌ خبر دامن‌ مي‌زد. روزنامه‌هاي‌ كيهان‌ و اطلاعات‌ اعلام‌ كردند كه‌"‌كارتر با شاهنشاه‌ مكالمه‌ تلفني‌ كرد."‌ روزنامه‌ها به‌ نقل‌ از اطلاعيه‌ كاخ‌ سفيد نوشتند كه‌"‌كارتر با شاهنشاه‌ تماس‌ گرفته‌ و وضع‌ كنوني‌ ايران‌ را كه‌ در آن‌ تظاهرات‌ ضددولتي‌ به‌ رهبري‌ افراطي‌ها جريان‌ داشته‌ و دست‌ كم‌ 95 نفر كشته‌ بر جاي‌ گذارده‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌. پرزيدنت‌ كارتر مناسبات‌ نزديك‌ و دوستانه‌ ميان‌ ايران‌ و آمريكا را مورد تأييد قرار داده‌ است‌ و نسبت‌ به‌ ادامه‌ جنبش‌ اعطاي‌ آزادي‌ سياسي‌ اظهار اميدواري‌ كرده است‌."‌

خبر حمايت‌ كارتر از شاه‌ آن‌ هم‌ بعد از قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌، موضع‌ امام‌ خميني‌ را به‌ شدت‌ تثبيت‌ كرد. امام‌ خميني‌ درعكس‌العمل‌ به‌ اين‌ پيام‌ كارتر در مصاحبه‌ با راديو تلويزيون‌ فرانسه‌ فرمودند:"‌آقاي‌ كارتر كه‌ براي‌ يك‌ زنداني‌ در شوروي‌ آن‌ قدر هياهو درآورد، پس‌ از كشتارهاي‌ پياپي‌ شاه‌، پشتيباني‌ خود را از او دريغ‌ نكرد. اين‌ به‌ خاطر اين‌ است‌ كه‌ آمريكا به‌ دنبال‌ منافع‌ خودش‌ فقط‌ هست‌."‌

علما نيز به عنوان تاثيرگذارترين قشر در عرصه حيات سياسي كشورمان نسبت به اين واقعه عكس‌العمل‌هاي مختلفي داشتند؛ چنانچه آيت‌الله گلپايگاني‌ با انتشار نامه‌اي‌ سرگشاده‌ به‌ شريف‌امامي‌ اخطار كرد"‌ اعلام‌ حكومت‌ نظامي‌ و جوي‌ خون‌ راه‌ انداختن‌ هيچ‌ دردي‌ را دوا نخواهد كرد."‌ .

آيت‌الله گلپايگاني‌ علاوه‌ بر نامه‌هاي‌ فوق‌الذكر اطلاعيه‌اي‌ صادر و اعلام‌ كرد كه‌"‌ فاجعه‌ي‌ خونين‌ كشتار بي‌رحمانه‌ ديروز تهران‌ مملكت‌ را غرق در عزا و مصيبت‌ ساخت‌"‌.

آيت‌الله مرعشي‌ با صدور اطلاعيه‌اي‌ اعلام‌ كرد:"‌بار ديگر هيأت‌ حاكمه‌ ايران ‌دست‌ از آستين‌ ظلم‌ به‌ در آورده‌، صدها مردم‌ ستمديده‌ و شريف‌ ايران‌ را به‌ ضرب‌ گلوله‌ در تهران‌ مقتول‌ و مضروب‌ و مجروح‌ كرد."‌ آيت‌الله بار ديگر خواست‌ خود را مبني‌ بر"‌ اجراي‌ احكام‌ شرعيه‌ و برقراري‌ عدالت‌ و بازگشت‌ هر چه‌ زودتر حضرت‌ آيت‌الله خميني‌"‌ مورد تأكيد قرار داد. هم‌چنين‌ آيت‌الله شيخ‌بهاءالدين‌ محلاتي‌ از شيراز و آيت‌الله صدوقي‌ از يزد اطلاعيه‌هايي‌ در اين‌ رابطه‌ صادر كردند.

يكي از موضوعاتي كه مردم شركت كننده در راهپيمايي روز هفده شهريور و بازماندگان شهيدان و مجروحان حادثه در پي آن بودند، ‌اطلاع از نظر رهبر انقلاب حضرت امام خميني ( ره ) در اين باره بود. اعلاميه امام ( ره)‌ كه بلافاصله پس از اين واقعه در نجف منتشر شد و به سرعت اكثر مردم ايرن از آن آگاهي يافتند، در واقع به حركت مردم مشروعيت بخشيد و مردم شادمان از مهر تأييد مرجع و رهبرشان‌ به مبارزه تا سرنگوني حكومت پهلوي ادامه دادند. امام‌ خميني‌ در پيام به‌ ملت‌ ايران‌ آرزو كردند كه‌"‌اي‌ كاش‌ خميني‌ در ميان ‌شما بود و در كنار شما در جبهه‌ دفاع‌ براي‌ خداي‌ تعالي‌ كشته‌ مي‌شد."‌ امام‌ خميني‌ كشتار 17 شهريور را آشكارشدن‌ واقعيت‌ دولت‌ آشتي‌ ملي‌ اعلام‌ كردند كه‌"شاه‌ با حكومت‌ آشتي‌ ملي‌ مي‌خواست‌ روحانيت‌ شريف‌ ايران‌ و سياسيون‌ محترم‌ را در كشتارخود سهيم‌ گرداند، ولي‌ فريب‌ او خيلي‌ زود برملا گرديد. ان‌ّ كيدَ الشيطان‌ كان‌ ضعيفاً"‌. امام‌ خميني‌ بار ديگر از ارتش‌ خواستند به‌ مردم‌ بپيوندند تا"‌نام‌ خود را در تاريخ‌ كه‌ به‌ سود ملت‌ ايران‌ به‌ راه‌ خود ادامه‌ مي‌دهد هر چه‌ زودتر ثبت‌"‌ كنند. امام‌ خميني‌ خطاب‌ به ‌علما فرمودند:"‌در اين‌ موقع‌ حساس‌ نه‌ تنها بايد استقامت‌ كنيد، بلكه‌ روحيه‌ عالي‌ مقاومت‌ جامعه‌ را هر چه‌ بيشتر تقويت‌ كنيد و هر چه‌ بيشتر صفوف‌ خود را براي‌ مقابله‌ با دشمن‌ مردم‌ ايران‌ متشكل‌تر كنيد."‌

رجانیوز*

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 8:03 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

شعر پیوند امام علی با فاطمه زهرا

نمایش ویدیو های 1 تا 54

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۷۷۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۵
 
 
10روش محاسبه خمس را یاد بگیریم 
 
 
 

 

به فتوای اغلب فقها سرمایه، متعلَّق خمس قرار می ‌گیرد. لازم به ذکر است که مقصود از سرمایه، ثروت متمرکز شده ‌ای است که سبب درآمد باشد. مانند اجناس داخل فروشگاه ‌ها، ابزار کارهای صنعتی، زمین کشاورزی...
عقیق:حجت الاسلام والمسلمین سید جعفر ربّانی، کارشناس احکام روش محاسبه خمس را در دَه صورت بیان کرده که ارائه می گردد.

مبلّغانی که برای نشر دین و مذهب تشیع به اقصی نقاط کشور هجرت می ‌کنند، با مسایل گوناگون شرعی مواجه می ‌شوند، از جمله، مراجعه افراد برای بررسی حساب سال خمسی. اینک محورهایی را در این زمینه یادآور می ‌شویم:

* تعیین مرجع تقلید

در ابتدای محاسبه خمس، لازم است از شخصی که برای تعیین سال خمسی مراجعه نموده، سؤال شود که مقلد کدام یک از مراجع تقلید می ‌باشد؛ زیرا در بعضی مسائل خمس، اختلاف فتوا وجود دارد، البته بخشی از این اختلاف به تشخیص حکم بر می ‌گردد و برخی به تعیین موضوع.

* ابتدا و انتهای سال خمسی

مبحث «ابتدا» و «انتها»ی سال خمسی نیز یکی از محورهایی است که مبلّغان گرامی باید به آن توجه داشته باشند.

ابتدای سال خمسی: لازم است در مقام محاسبه خمس به این نکته توجه شود که «ابتدای سال خمسی» یک امر جعلی و قراردادی نیست که بتوان آن را بدون علت یا با علت تغییر داد؛ بلکه ابتدای سال خمسی امری «حقیقی» بوده؛ به یکی از دو امر زیر محقق می ‌شود:

الف): برای کسانی که از اولین درآمد، خمس مال خود را پرداخته ‌اند، ابتدای سال خمسی آنها، اولین درآمد آنان می ‌باشد و در هر سال همان موقع باید به حساب خود رسیدگی کنند؛

ب): برای کسانی که از آغاز، خمس خود را محاسبه نکرده و نپرداخته ‌اند و بعد با مصالحه مجتهد جامع ‌الشرایط سال خمسی را شروع کرده ‌اند، ابتدای سال خمسی همان زمانی است که مصالحه نموده و حساب سال تعیین کرده‌ اند.

انتهای سال خمسی: مقصود از «سال» در باب خمس، دوازده ماه است، نه اینکه مانند باب زکات، یازده ماه باشد.

اینک سؤال این است که آیا مقصود، دوازده ماه قمری است یا شمسی؟ دیدگاه مراجع تقلید در این زمینه مختلف است؛ برخی مراجع انتهای سال خمسی را مطلقاً قمری دانسته ‌اند و برخی مطلقاً شمسی، و گروهی نیز قائل به تفصیل شده‌ اند که باید هر کسی به مرجع مربوط به خود مراجعه کند.

* دستگردان

این اصطلاح یا همان ادای خمس به صورت «قسطی» در جایی به کار می ‌رود که شخص، پول کافی و به مقدار ادای خمس ندارد؛ در این صورت وکیل مرجع تقلید، همان پول اندک را چند مرتبه با او مبادله می ‌کند تا به مقدار خمس مال وی شود، در نتیجه اموال او تطهیر شده؛ ولی وی به مرجع تقلید بدهکار می ‌شود.

مثال: فرض کنیم اموال شخصی محاسبه و او پنج میلیون تومان خمس بدهکار شده است؛ ولی پانصد هزار تومان بیشتر ندارد. در این صورت او همان پانصد هزار تومان را به وکیل مرجع تقلید خود می ‌پردازد، سپس وکیل مرجع آن را پذیرفته، به وی قرض می ‌دهد و او می ‌پذیرد و باز آن شخص همان پانصد هزار تومان را به عنوان خمس به وکیل مرجع تقلیدش می ‌پردازد و همین ‌طور تا ده مرتبه رد و بدل می ‌شود. برای آخرین بار، وی پانصد هزار تومان را به وکیل مرجع تقلید می ‌پردازد و چهار میلیون و پانصد هزار تومان بر ذمّه ‌اش باقی می ‌ماند که به‌ تدریج آن را می ‌پردازد.

دو تذکر:

الف): دستگردان، مختص به موردی است که محاسبه کننده «وکیل» مرجع تقلید در خصوص دریافت خمس بوده و اجازه دستگردان داشته باشد.

ب): آنچه آوردیم مربوط به آنجاست که اقساط خمسی، از درآمد سال قبل پرداخت گردد؛ اما چنانچه شخصی بخواهد از درآمد سال جدید خمسی، اقساط خمس را بپردازد، لازم است از مرجع تقلید خود کسب تکلیف نماید؛ زیرا برخی از فقها در این مورد، پرداخت یک پنجم اقساط را نیز لازم می ‌دانند، چون درآمدهای سال، خمس دارد به جز آنچه که در مؤونه زندگی مصرف گردد و پرداخت اقساط خمس جزء مؤونه زندگی به‌ حساب نمی ‌آید. مثلاً کسی که مقدار خمس حساب ‌شده‌ اش بیست میلیون تومان است و بخواهد از درآمد سال جدید خمسی بپردازد، باید به جای بیست میلیون تومان، بیست و چهار میلیون تومان پرداخت نماید.

* تعدّد سال خمسی

یکی از سؤالات مطرح شده در باب سال خمسی این است که آیا می ‌توان به حسب هر درآمدی یک سال خمسی مقرّر کرد؟

دیدگاه ‌ها در این زمینه متفاوت است. شاید بتوان چنین گفت: رأی بیشتر فقها این است که درآمدهایی را که از «یک منبع» باشند، می ‌توان در یک ‌سو قرار داده، یک سال خمسی برای آنها معین نمود. مثلاً فرض کنیم شخصی، هم از دولت حقوق دریافت می ‌کند و هم درآمدی از زمین کشاورزی دارد. این شخص می‌ تواند برای خود دو سال خمسی داشته باشد.

* مؤونه

از جمله اصول محاسبه خمس این است که «مؤونه» را به شمار نیاورده، آنچه را اشخاص برای زندگی خود هزینه نموده ‌اند، از گردونه حساب خارج نماییم؛ چنانچه امام معصوم (علیه السلام) می ‌فرماید:

«الْخُمُسُ بَعْدَ مَئُونَتِهِ وَ مَئُونَةِ عِيَالِهِ وَ بَعْدَ خَرَاجِ السُّلْطَانِ» ؛[1] خمس [تعلق می ‌گیرد] پس از [خارج کردن] مخارج خود و عیالش و بعد از [پرداخت] خراج (مالیات) سلطان. 

بر این اساس، بر هرچه از درآمد سال جاری صَرف خرید مایحتاج زندگی شده است، خمس تعلق نمی‌ گیرد.

توجه به چند نکته در این زمینه ضروری است:

الف): زمان، مکان و شأن اشخاص در مقوله «مؤونه» دخالت دارد؛ یعنی ممکن است چیزهایی در زمان یا مکانی بخشی از مخارج زندگی به شمار روند، در حالی که همان چیزها در زمان یا مکانی دیگر، جزء مؤونه به شمار نروند و نیز ممکن است شأن شخصی اقتضا کند که لوازمی از زندگی را دارا باشد، در حالی که شأن فرد دیگر در همان زمان و مکان چنین نباشد. بر این اساس، هر پولی که به حسب زمان، مکان و شأن افراد، جزء مایحتاج و مخارج زندگی به شمار رود و قبل از فرا رسیدن سال خمسی، آن پول در طریق مایحتاج هزینه شده و به کار گرفته شود، خمس بر آن تعلّق نمی ‌گیرد.

ب): ملاک در مؤونه، فعلیّت است، نه شأنیّت (یعنی آنچه در زندگی خود خرج و هزینه کرده است)؛ به عبارت دیگر، هزینه ‌ای به طور یقین مُسقِط خمس است که به فعلیّت درآمده، برای مخارج زندگی صَرف شود. مثل اینکه با درآمد حاصله از کسب و کار، مایحتاج زندگی را خریداری نموده و به کار گیرد.

صورت مقابل مسئله این است که شخصی درآمدش را پس ‌انداز نموده، به خود سخت گیرد و مایحتاج زندگی خویش را تأمین ننماید. در این صورت مسئله محل خلاف است که آیا خمس بر اموال جمع شده تعلّق می ‌گیرد یا نه؟!

ج): مخارج «افراطی» از تعلّق خمس خارج نمی ‌شود و به عبارت دیگر، پرداخت خمس اسراف ‌هایی که در مسیر مخارج صورت می ‌گیرد، لازم است، گرچه مقوله «هزینه» محقق شده است. علت مطلب مزبور این است که در مفهوم مؤونه «اقتصاد و میانه ‌روی» اخذ شده است، لذا خرج‌ های غیر ضروری و اسراف گونه، اصلاً مؤونه به شمار نمی ‌رود.

د): مصرف مال در حرام نیز مؤونه به شمار نمی ‌رود. سرّ مطلب این است که هرگز مال حرام، بخشی از مؤونه و مخارج زندگی محسوب نمی ‌شود. بر این اساس، لازم است خمسِ هزینه ‌های حرام زندگی پرداخت شود؛ هزینه‌ هایی مانند سفر حرام (چه خود سفر، حرام باشد و چه برای انجام حرامی مسافرت کرده باشد)، مخارج برگزاری مجالس معصیت، هزینه صرف شده در تهیه مأکولات و مشروبات حرام و یا هزینه انجام هر معصیتی.

هـ): مقصود از مؤونه، تنها هزینه مورد نیاز خود شخص نیست؛ بلکه اعم است از مخارج خود شخص و افراد تحت تکفّل وی؛ چه آن افراد، واجب النفقه وی باشند، مانند همسر، فرزندان و پدر و مادر فقیر شخص، یا اینکه نفقه آنها واجب نباشد، مانند میهمان.

* سرمایه

به فتوای اغلب فقها سرمایه، متعلَّق خمس قرار می ‌گیرد. بر این اساس، یکی از چیزهایی که لازم است در فهرست اموال مطرح شود، رأس المال یا همان سرمایه است. لازم به ذکر است که مقصود از سرمایه، ثروت متمرکز شده ‌ای است که سبب درآمد باشد. مانند اجناس داخل فروشگاه ‌ها، ابزار کارهای صنعتی، زمین کشاورزی، کارخانه (اعم از ساختمان، ابزار و زمین آن) بنایی که به اجاره داده شده، باغ یا اتومبیلی که از طریق آن درآمد حاصل می ‌شود، سهام و در یک کلام، هر مال و ثروت مولّدی که در طریق تولید درآمد واقع شود. البته به فتوای بسیاری از فقهاء سرمایه ‌ای که مؤونه زندگی متوقف بر آن است، خمس ندارد؛ لذا اگر در آمد شخصی فقط از طریق سرمایه اوست باید حساب کرد چه مقدار از این درآمد پاسخگویی مؤونه است؛ مثلاً اگر نصف آن مؤونه را کفایت کند، نصف سرمایه خمس ندارد و اگر همه آن برای مؤونه نیاز است تمام سرمایه خمس ندارد.

* خمس و زکات

زکات یا خمس، جای یکدیگر را نمی ‌گیرند. بنابراین، کسانی که سرمایه آنها غلات اربع (گندم، جو، خرما و کشمش) یا انعام ثلاث[2] (شتر، گاو و گوسفند) است،اگر شرایط وجوب زکات در آنها جمع باشد، باید زکات بپردازند و چنانچه مابقی آن از سال خمسی زیاد بیاید، لازم است خمس آن را نیز پرداخت کنند.

* مُخمَّس

محور دیگر در زمینه محاسبه خمس این است که: «أنَ المُخَمَّسَ لَا یُخَمَّسُ وَ اِن بَقِیَ الدَّهر مَعَکَ؛ مالی که یک ‌بار خمس آن داده شده، دیگر متعلَّق خمس قرار نمی ‌گیرد، اگرچه یک عمر همراه تو باشد.»

در این نکته بحث و اختلافی نبوده؛ بلکه مورد اتفاق تمام فقها می ‌باشد؛ ولی تذکر دو نکته - که هم قانون «المخمّس لایخمّس» را تخصیص می ‌زند و هم آن را شفاف ‌تر می‌ سازد - ضروری است:

الف): اگر ارزش بازاری مخمّس افزایش پیدا کند، در این صورت به فتوای برخی از فقها، بر آن افزایش قیمت، خمس تعلق می‌ گیرد. مانند اینکه شخصی خمس زمین را پرداخت نموده، ولی بعد قیمت زمین بالا برود.

ب): قانون «المخمّس لا یخمّس» در موردی است که یک عنوان برای تعلق وجوب خمس محقق گردد؛ زیرا در غیر این صورت ممکن است دو یا چند بار خمس واجب شود. مثلاً چنانچه مال حرام و حلال مخلوط گردد، به‌ طوری‌که نه مقدار مال حرام مشخص باشد و نه مالک آن، در این صورت، اخراج خمس، مطهِّر آن مال است. حال اگر همین مال مُخَمّس، یک سال در دست مالک بماند و از سال خمسی زیاد آید، از آنجا که مازاد بر مؤونه سال است، مجدداً خمس بر آن تعلّق می ‌گیرد.

* قرض

آنچه به عنوان قرض یا وام دریافت شود، خمس ندارد، گرچه سال‌ های متمادی بماند؛ ولی در صورت شروع به پرداخت اقساط، بر هر قسط داده شده خمس تعلق می ‌گیرد، البته مشروط بر اینکه از سال خمسی زیاد بیاید.

* طلب

ممکن است شخصی به دیگری قرض داده یا به هر صورتی از وی طلبکار باشد. در این صورت معیار در باب خمس، «مالکیت» رنج و سود است؛ اعم از اینکه مال بالفعل در اختیار مالک باشد یا نه. پس بر طلب نیز خمس تعلق می‌ گیرد، مشروط بر اینکه آن طلب به ‌طور متعارف قابل وصول باشد. بنابراین، هر زمان که وصول شد، باید فوراً خمس آن را بپردازد.

 

پی نوشت:

[1]. وسائل الشیعة، ج‏9، ص‏500.

[2]. نقدین در زمان ما متعلق زکات نمی ‏‌شود؛ زیرا مسکوک به سکه، معامله نیست.

_معاونت تبلیغ، ذی طوی

منبع:حوزه

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:56 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۷۷۶۳
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۶:۵۵
 
 
 
 
 
عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:

اشعار ویژه شهادت امام جواد (ع) 

به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت امام جواد (ع) عقیق تعدادی از اشعار آیینی شاعران را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند.
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت امام جواد (ع) عقیق تعدادی از اشعار آیینی شاعران را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند.

 

 

 

 

محسن ناصحی:

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم

ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید

در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند

در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم

گودال و بام ، مرز قبول شهادتند

راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم

شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند

دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم

در روضه هی کرببلا جانگدازتر

داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم

هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما

پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم

 

محسن ناصحی:

ارث قبیله است که هرکس جوان تر است

مویش سفید گشته و قدش کمان تر است

این بیست و پنج سال که سنی نمی شود

اما بهار عمر شما پر خزان تر است

تو مجتبای خانه ی موسی بن جعفری

با همسری که از همه نامهربان تر است

زهری کشنده بود و لبت را سیاه کرد

زهری که چوب نیست ولی خیزران تر است...

 

مهدی مقیمی:

سلام می دهم از دور من به محضرتان

چه کرده با دل من مرقد منورتان

تو عادتت کرم است ای جواد اهل البیت

شده است عادت من هم گداییِ درتان

تو جنس غربتت از جنس غربت حسن است

میان خانه و غربت ؟ امان ز همسرتان

عجیب بود که یک زهر دو هدف را سوخت

نخست جسم تو و بعد قلب مادرتان

دلیل همهمه کردن به پشت در این بود

به گوش ها نرسد تا صدای آخرتان

خدائی باز هم این غیرت کبوترها

که مرهمی شده بر زخم جسم پرپرتان

به روی بام به جسم تو سایه گستردند

که لااقل نخورد آفتاب پیکرتان

به خاک دید تو را فاطمه خدا را شکر

ندید حداقل روی نیزه ها سرتان

مسیر روضه به کرببلا مشخص شد

سخن ز نیزه شد و رأس جد اطهرتان

مصیبت دو جوان اهل بیت را سوزاند

یکی غم تو و دیگر علیِ اکبرتان

عطش نصیب تو شد جای شکر آن باقیست

که خنجری نشد آقا نصیب حنجرتان

 

محسن حنیفی:

میان هلهله سینه مجال آه نداشت

برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت

درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش

شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت

میان حجره کسی وقت احتضار نبود

چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت

بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست

به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت

سپاه حرمله در پشت در به صف بودند

حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت

نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی

پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت

برای کشتن او زهر بی اثر می ماند

میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت

برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!!

کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت

 

سید پوریا هاشمی:

زشت است پیش چشمها افتاده باشد

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد
مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد

انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند
در حجره اش آقای ما افتاده باشد

در راه پشت بام میبیند مصیبت
پیکر که بین پله ها افتاده باشد

هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست
فرقی ندارد که کجا افتاده باشد

ای وای اگر در ازدحام سخت گودال
روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد

این آبرودار قبیله ست و روا نیست
عریان دراین صحرا رها افتاده باشد

محمود ژولیده:
 

باز هم بر دل مظلوم شرر افتاده

باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده

اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید

وسط حجره جواد است به سر افتاده

دست و پا میزند و هادی خود را خواند

جوهر صوت رسایش ز اثر افتاده

آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید

به خدا جان امامت به خطر افتاده

هلهله نیست جواب نفس آخر او

به چه جرمی گل زهرا  ز نظر افتاده

حجت حضرت سبحان به تمسخر انگار

گیر بی حرمتی چند نفر افتاده

صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین

یاد آشفتگی جدش اگر افتاده...

جگر تشنه او ذکر انا العطشان داشت

از دل حجره به گودال گذر افتاده

این بدن زیر سم اسب نرفته اما

نظرش بر تن مظلوم  دگر افتاده

زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند

یاحسین گوید و با دیدۀ تر افتاده

بعد کشتن چه کند با تن بی جان جواد

بر زبان همه یک تازه خبر افتاده

اهل کوچه خبر از نعش سر بام دهند

چقدر بر بدنش سایه پر افتاده

کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است

چقدر بر بدنش تیغ و تبر افتاده

ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین

گذر فاطمه بر نعش پسر افتاده

خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت:

بر تنت نیزه شکسته چقدر افتاده

سودابه مهیجی :

که پرسش همه‌ی خلق را مجاب کنی

سؤال‌های عبث مانده را جواب کنی

خدا تو را به همین خاک بی‌خبر آورد

که رو به جهل زمین و زمان، عتاب کنی

که زخم زخم دلت را مدام بشماری

شمار غفلت این خلق را حساب کنی

که در جوانی خود لحظه لحظه پیر شوی

گناه مردم را محو در ثواب کنی

شبیه سیل شدی کوچه کوچه در تن خاک

که خانه خانه‌ی تضلیل را خراب کنی

چقدر خسته شدی، ماه مهربان نهم!

که آسمان را دلگرم آفتاب کنی

ولی بس است همین یک دو روز کافی بود

که خون دل بخوری، سینه را کباب کنی

صدای همهمه از عرش می‌­رسد امشب

فرشتگان دعا را که مستجاب کنی

به پیشواز تو با رخت سبز می‌­آیند

که از ملال زمین دیگر اجتناب کنی

خدا برای تو ای مرد! سخت دلتنگ است

خدا کند که برای خدا شتاب کنی

شراب ناب شهادت به جام منتظر است

اگر هرآینه لب تشنه، قصد آب کنی...

بلند شو! چه نشستی؟ شب شهادت توست

شتاب کن که به خون جگر خضاب کنی

 


منبع : حسینیه ، حدیث اشک
 

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:54 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۱۳۷۴۵
 
 
 
همه آنچه درباره ازدواج امام علی و حضرت زهرا می خواهید بدانید 

 

زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسید، پیامبر اکرم حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا(س) درحالی که عرق شرم از چهره اش می ریخت، به حضور پیامبر رسید و از کثرت شرم پای او لغزید و نزدیک بود به زمین بیفتد...

عقیق: آنچه می خوانید مطالبی جذاب به بهانه سالروز ازدواج حضرت علی  و حضرت فاطمه است. امید است که این پیوند آسمانی سرلوحه همه پیوندها قرار گیرد.

 

نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه السلام، با فاطمه سلام الله علیها، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، آخرین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت.اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه ما شعیان است.

 بهترین بانو

 به نه سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد و کمال عقلی بانوی فضیلت ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت را  از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت ها گردد و میان همه دختران ممتاز شود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز بر امتیازات او افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه، باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.

خواستگاران حضرت زهرا (س) که بودند؟

پیش از حضرت علی - علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن اینکه در باره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است. آن دو که از ازدواج با حضرت زهرا نومید شده بودند با سعد معاذ رئیس قبیله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دریافتند که جز حضرت علی - علیه السلام کسی شایستگی ازدواج با حضرت زهرا - علیها السلام - را ندارد.

عروس بی همتا

اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه (س) ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه(س) به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد.

کسی مانند زهرا (س)

سفارش اسلام در ازدواج، توجه به هم شأنی عروس و داماد است، و یکی از مهم ترین موارد هم شأنی، هم ترازی در ایمان و اسلام است. در جریان ازدواج حضرت فاطمه (س) نیز افراد زیادی خواهان ازدواج با ایشان بودند؛ کسانی که از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی بالایی برخوردار بودند، ولی همه آنها با جواب رد روبرو شد. تقدیر الهی برای فاطمه(س) برتر از آن بود که فکرهای مادی می انگاشتند. اصحاب پیامبر فهمیده بودند که جریان ازدواج فاطمه (س)  آسان نیست و هر فردی نمی تواند با او ازدواج کند؛ هرچند جایگاه مادی و اجتماعی بالایی داشته باشد. شوهر فاطمه(س) باید شخصیتی باشد که از نظر کمالات معنوی و سجایای اخلاقی، پشت سر پیامبر بوده و چنین فردی کسی نبود غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام، همراه همیشه پیامبر صلی الله علیه و آله. آن حضرت همیشه می فرمود «لو لم یخلق علیٌ لم یکن لفاطمة کفو (هر گاه علی آفریده نمی شد، کسی که لایق همسری فاطمه باشد وجود نداشت.)

عشق علی علیه السلام

پاسخ های منفی پیامبر و دخترش فاطمه علیهاالسلام ، و نیز توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب علیه السلام ، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه (س) تشویق کنند. او در منزل نبود. دانستند که در نخلستان مشغول آبیاری است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول کار دیدند. یکی از آنان پیشنهاد خواستگاری را مطرح کرد. چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «احساساتم را به هیجان آوردی و آرزوی دیرینه ام را بیدار کردی. به خدا سوگند فاطمه (س) مورد خواست و رغبت من است، ولی چه کنم که دستم خالی است». آن مرد گفت: تو می دانی که همه دنیا نیز پیش خدا و پیامبرش ناچیز است و پیامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علی کار آب دهی نخلستان را رها کرد، شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را برای رفتن به خانه رسول خدا آماده کرد.

علی( ع) به خواستگاری رفت

هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».

مرا به دامادی بپذیر!

علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه(س) گذاشت.

سکوتی بهتر از سخن

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه(س) در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه را خبر داد.

مهر علی (ع) ؛ مهریه زهرا (س)

مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می کردند.

شفاعت، مهریه معنوی

پیامبر گرامی اسلام ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه پانصد درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت.در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

خطبه عقد

سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد».

دوره نامزدی چقدر طول کشید؟

امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را از من نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

سفره با برکت علی علیه السلام

مقدمات جشن ازدواج فاطمه فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. علی علیه السلام نتوانست تنها عده ای را از جمع برگزیند؛ به همین خاطر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. کمی غذا و زیادی جمعیت، داماد پیامبر را نگران کرده بود. از حضرت کمک خواست. پیامبر صلی الله علیه و آله که شرمندگی علی علیه السلام را دریافته بود، فرمود: «دعا می کنم خداوند به غذا برکت دهد». از برکت دعای ایشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: «این هم برای فاطمه و شوهرش».

خداحافظی عروس با پدر

زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسید، پیامبر اکرم حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا - علیها السلام - ، درحالی که عرق شرم از چهره اش می ریخت، به حضور پیامبر رسید واز کثرت شرم پای او لغزید ونزدیک بود به زمین بیفتد. در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق او دعا کرد وفرمود:«اقالک الله العثرة فی الدنیا و الآخرة ».خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.سپس چهره زهرا را باز کرد ودست او را در دست علی نهاد وبه او تبریک گفت وفرمود:«بارک لک فی ابنة رسول الله یا علی نعمت الزوجة فاطمة »

خانه ای پر از مهر

زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».

خانه گِلی و گُل های یاس

فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».

همسران نمونه

سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او (حضرت زهرا علیهاالسلام )خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند... از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند... در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند... فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».

 

پی نوشت ها:

1 - بحار، ج 43، ص 96.

2 - کشف الغمة، ج 1، ص 50.

3 - بحار الانوار، ج 43، ص 9.

4 - بحار الانوار، ج 43، ص 94; کشف الغمة، ج 1، ص 359. بنابه نوشته کتاب اخیر، همه اثاث منزل حضرت زهرا - علیها السلام - به 63 درهم خریداری شد.

5 - بحار، ج 43، ص 130.

6 - همان، ص 59.

تهیه و تنظیم: محمود رضا درخشانی

عقیق*


ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:51 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا

 

روز ازدواج ، روز ازدواج علی و فاطمه
اولین روز از ماه حج و قربانی مصادف با سالروز پیوند آسمانی و ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است. آیاتی در قرآن وجود دارد که بر این اتفاق بزرگ تاریخ اسلام دلالت می کنند.
بازدید : 10,740 نفر

سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)

اولین روز از ماه ذی الحجه که دارای دو عید مبارک قربان و غدیر نیز است سالروز ازدواج زیباترین پیوند آسمانی در جهان اسلام می باشد که نمونه تکرار نشدنی در تاریخ می باشد.در این روز فرخنده، حضرت علی (ع) با برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا، عمری به گستردگی آفتاب دارد، هم‏چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد.

روز ازدواج

 

نخستین روز از آخرین ماه قمری، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است و روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی داده ‏اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند. ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه (س) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم (ص) بر آن مباهات می کردند. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

 فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر اکرم (ص) و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد و به عالی ترین کمالات انسانی آراسته بود. 

پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر(ص) اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر(ص) یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج حضرت زهرا (س) منتظر وحی الهی است. 

هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید:کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد:«در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر(ص) که خود حضرت علی (ع) را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است». 

حضرت علی (ع) با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد:«پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده حضرت فاطمه (س) گذاشت.

پس از انجام خواستگاری و مراسم عقد وقت آن رسید که حضرت علی علیه السلام برای همسر گرامی خود اثاثی تهیه کند و زندگی مشترک خود را با دختر پیامبر(ص) آغاز کند. در آن زمان تمام دارایی حضرت علی علیه السلام منحصر به شمشیر و زرهی بود که می توانست به وسیله آن ها در راه خدا جهاد کند و شتری نیز داشت که با آن در باغستان های مدینه کار می کرد و خود را از میهمانی انصار بی نیاز می ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پذیرفت که حضرت علی علیه السلام زره خود را بفروشد و به عنوان جزئی از مهریه فاطمه سلام الله علیها در اختیار پیامبر بگذارد. 

زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پیامبر قدری از آن را در اختیار بلال گذاشت تا برای حضرت زهرا(س) عطر بخرد و باقیمانده را به عمار یاسر و گروهی از یاران خود داد تا برای فاطمه (س) و علی (ع) لوازم منزل تهیه کنند. از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها می توان به وضع زندگی بانوی بزرگوار اسلام به خوبی پی برد.

 

مهریه زهرا(س) الگویی برای پیوندهای امروزی 

پیامبر گرامی اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه 500 درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت. در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

 

سوره هایی که بر ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟

در قرآن آیه ای وجود ندارد که به صورت مستقیم به ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) اشاره کرده باشد. ولی آیاتی وجود دارد که به گونه ای مرتبط و مناسب با این رویداد است.

آیه انتهایی سوره «کوثر»، دشمن پیامبر(ص) را مقطوع النسل می داند و عنوان می کند که خدا به پیامبر اکرم(ص) خیر کثیر عطا کرده است و می دانیم که با ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود که نسل حضرت پیامبر(ص) ادامه پیدا کرده و گسترش می یابد. 

آیه ای از سوره «رحمن»:در این سوره چنین آمده:«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ... یخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان»؛ دو دریا را روان کرد تا با یکدیگر تماس پیدا کردند... از آن دو مروارید و مرجان بیرون می آید. در تفسیر این دو آیه، در روایات آمده که منظور از دو دریا حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و منظور از مروارید، امام حسن(ع) و مرجان، امام حسین(ع) است. 

درس هایی که از ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باید گرفت

از ماجرای ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهماالسلام نکات بسیار جالبی را می آموزیم که اگر خواهان سعادتیم و پیروی راستین اسلام، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آنکه ساده زیستی در تمام شئون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد و گرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ذهن های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین تر می شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می کشاند و بر فساد و نابسامانی های روانی و مشکلات اخلاقی می افزاید.

در جریان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علی در آورد نکات بسیار مهم آموزشی و الگویی وجود دارد که از آن جمله می توان به کفو و همتا بودن، خواستگاری بدون واسطه، قناعت، دوری از اشرافی گری و تجملات، سخت نگرفتن بر همدیگر، ملاک قراردادن معیارها و خصوصیات معنوی و دینی و اخلاقی، مهریه پایین، بنا کردن زندگی بر پایه محبت و عشق واقعی از روی شناخت، حجب و حیا و... اشاره کرد. به این خاطر است که یک پیوند با این ویژگی ها پیوند آسمانی لقب می گیرد که رضایت خدا و رسول خدا (ص) در آن وجود دارد.

سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا

4.123
منبع : ایسنا-/ف

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

ماجراي ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه از زبان امام رضا عليهم السلام

 

پرده‌ي اول؛ علي، دل من

تصميم به ازدواج گرفته بودم ولي جرأت نمي‌کردم اين مطلب را به سرورم بگويم، اما شب و روز در فکر آينده‌ي خود بودم، تا اينکه يك روز كه پيش حبيبم بودم به من گفت: علي جان! با ازدواج چطوري؟ من كه سرم پايين بود، زير چشمي مي‌ديدم كه پيامبر چه لذت پدرانه‌اي مي‌برند از اينكه به دامادي من فكر مي كند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است.  اما دلم عين سير و سركه مي‌جوشيد، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبري باخته بود و مي‌ترسيدم كه حضرت كسي ديگري را به من پيشنهاد دهد. در قبيله ما، قريش، دختر كم نبود، اما آنكه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم.

پرده‌ي دوم؛ باز هم علي، خبر آمد خبري در راه است

نفهميدم چه شده بود که گفتند حبيبت با تو كار دارد.  او جان من بود كه تا ندايش به گوش مي‌رسيد لبيك من به سوي او پرّان مي‌شد. اما اينبار دلم كمي مي‌لرزيد انگار چيزي فهميده بود. خودم را به خانه امّ‌سلمه رساندم ، تا چشم پيامبر به من افتاد از جا كنده شده و دستهايش را گشود به سوي من آمد. من كه بهتم برده بود. چقدر پيامبر خوشحال بود! چشمانش برق مي زد و چنان مي‌خنديد كه دندانهاي نازش پيدا بود، و من همچنان بهت زده بودم كه گفت: علي جانم! مژده بده! مژده! . گفتم سرورم خير است انشاالله، اول بگوييد چه شده! همچنانكه مرا به سينه‌ي خود فشار مي‌داد و مي‌خنديد گفت: خدا ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود خود به عهده گرفت.

مرا مي‌گويي! پاهايم سست شد! پر از شور و تشويش. ديگر صبر نداشتم. ماجرا چيست؟ من بي دلم.

پرده‌ي سوم؛ حبيب خدا،  در آسمان

نشسته بودم كه دوست آسماني من، جبرئيل،  با شاخه‌هاي سنبل و ميخك (قَرَنفُل) نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوييدم و گفتم: دسته گل به چه مناسبتي است؟ دوستم گفت: مگر خبر نداري ؟ ویژه نامه ازدواج حضرت زهرا,ازدواج حضرت زهرا,ازدواج امام علی,ازدواج امام عل با حضرت زهرا,پیامبر,عقد,خطبه,امام رضا,ماجرای ازدواج,ازدواجخداوند حوران بهشت را امر فرموده که تمام فردوس را تزيين كنند، به بادهاي بهشتي هم دستور داده تا با بوي انواع عطر بوزند، و حورالعين را به خواندن سوره‌هاي «طه» ، «ياسين» ، «شوري» و... امر فرمود، و به يک ... .

جبرئيل هم ذوق زده و يك نفس، با آب و تاب مشغول تعريف بود اما من هنوز جوابم را نگرفته بودم . اين همه بريز و بپاش براي چه؟ مگر عروسيه؟! در اين فكرها بودم كه دوستم گفت: خدا به جارچي بهشت گفته كه جار بزند: اي پريان من! اي بهشتيان جمع شويد كه اينجا جشن عروسي است! فاطمه را عروس علي كردم. علي به دلبرش رسيد، آخر آنها دل داده‌ي هم بودند... . جبرئيل همچنان داشت تعريف مي‌كرد. اما من وقتي اين را شنيدم ناگاه به شوق از جا پريدم و خدا را شكر گفتم. بنازم به تو اي خداي خوب من كه چه خوب در و تخته را به هم جور مي‌كني. خودم را جمع كردم كه ببينم ديگر چه خبر بوده. دوست آسمانيم گفت: خداوند تبارک و تعالي به راحيل، آ ن پري خوش كلام و خوش صدا، امر فرموده که خطبه بخواند.

پرده‌ي چهارم؛ راحيل،  قرار عاشقيویژه نامه ازدواج حضرت زهرا,ازدواج حضرت زهرا,ازدواج امام علی,ازدواج امام عل با حضرت زهرا,پیامبر,عقد,خطبه,امام رضا,ماجرای ازدواج,ازدواج

من هم مثل همه پر از شور بودم و تصميم داشتم كه خطبه‌ي اين دو عاشق را به زيباترين شكل بخوانم، خطبه‌اي ماندگار. من چقدر خوشبخت بودم خطبه‌ي زهرا و علي را مي‌خواندم. همه ساكت بودند و من گلواژه‌هاي ادبستان عاشقي را بر هم مي‌تنيدم. همه ساكت بودند و به من گوش مي‌دادند. تا آنكه من با صلواتي به حبيب خدا كلامم را تمام كردم كه خِتامش به مِسك باشد. به شور اين پيوند و اتمام خطبه همهمه‌اي به پا شد كه ناگاه آن خدا به ندايي گفت: «اي حوريان بهشت من! به علي بن ابي طالب حبيب محمّد، و فاطمه دختر محمّد تبريک بگوييد. من براي آنان خير و برکت قرار دادم». خاضعانه به درگاه خداوند عرض كردم: پروردگار من، برکت تو بر آن دو بيشتر از آنچه ما در بهشت ديديم نيست؟ خداوند، بنده نوازانه فرمود: اي راحيل! از جمله برکت من بر آن دو اين است که آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه مي‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مي‌دهم، و قسم به عزّت و جلالم که از آن دو، فرزنداني بوجود خواهم آورد که در زمين گنجينه‌داران معادن حکمت من باشند.

 

پرده‌ي پنجم؛ علي، شكرانه

من به عشقم رسيده بودم و بسان موج به ساحل رسيده آرام بودم. و تنها آنچه بايد مي‌كردم افتادن به پاي كسي بود كه پيوند دهنده‌ي دلهاست. اين بود كه بيدرنگ و متواضعانه، از صميم دل زبان گشودم كه: «رَبِّ اَوزِعني اَن اَشکُرَ نِعمتَکَ التي اَنعمتَ عَلَيَّ» پروردگارا! مرا بر آن‌ دار که شکر نعمتي که به من دادي، به ‌جاي آرم (نمل: 19)

حبيبم نيز دعاي مرا آمين گفت .

ویژه نامه ازدواج حضرت زهرا,ازدواج حضرت زهرا,ازدواج امام علی,ازدواج امام عل با حضرت زهرا,پیامبر,عقد,خطبه,امام رضا,ماجرای ازدواج,ازدواج

پرده‌ي ششم؛ پيامبر، راز ناز

رازي در دلم بود كه بايد به علي مي‌گفتم. او بايد مي‌دانست كه چقدر براي من و دخترم عزيز است. صدايش كردم و به او گفتم: علي جانم! بزرگاني از قريش در مورد ازدواج فاطمه با تو مرا سرزنش کردند و گفتند: ما او را از تو خواستگاري کرديم ولي او را به ما ندادي، بلکه به عقد علي در آوردي، من هم به آنان گفتم: قسم به خدا، من اين کار را نکرده‌ام، خداوند او را به شما نداد و به عقد علي در آورد، جبرئيل بر من نازل گشت و گفت: اي محمّد! خداوند- جل جلاله- مي‌فرمايد: اگر علي را خلق نکرده بودم، براي دخترت فاطمه، در روي زمين، از آدم تا خاتم، کفو وهمتايي نبود. آري تو همسر زهرايي. جز تو كسي در قد زهرا نبود. جز تو كه مي‌تواند نيمه‌ي زيبنده‌ي زهرا باشد؟ كه مي‌تواند پدر حسنين باشد؟ دوستت دارم علي جان!

پرده‌ي هفتم؛ من، خوشه‌هاي پند

 من وارد صحنه مي‌شوم. چراغها روشن مي‌شود. هنوز گونه‌ تماشاچيان به تب اين نمايش گرم است و چشمها خيره. وسط صحنه مي‌ايستم و شروع مي‌كنم:ویژه نامه ازدواج حضرت زهرا,ازدواج حضرت زهرا,ازدواج امام علی,ازدواج امام عل با حضرت زهرا,پیامبر,عقد,خطبه,امام رضا,ماجرای ازدواج,ازدواج

سلام

به شما شاهدان اين پيوند آسماني، تبريك مي‌گويم.

سوالي از شما مي‌پرسم: كجاي اين داستان زندگي و دنياي رنگ باخته‌ي من و تو را نقش مي‌زند؟

چند دقيقه‌اي بر جاي خود بنشينيد. و همچنان كه به اين آيات گوش مي كني، ببين علي و زهرا كه حجت براي تو هستند ماجراي ازدواجشان چه درسي براي تو دارد؟

من از خودم شروع مي‌كنم. درسي كه من گرفتم اينها بود:

1- زن و شوهر بايد كفو هم باشند. و كفويت يعني همان همسري. يعني قد و قوارشان يكي باشد. قديميها مي‌گفتند كبوتر با كبوتر ... . اين همسري و هم شأني در همه چيز است در تيپ، در خانواده، در دارايي، در تحصيلات و در... . ديديد چقدر بعضي زن و شوهرها نا متوازنند؟

2- نتيجه‌ي ازدواج فرزند است. خدا علي و زهرا به هم رساند تا حسن و حسين از دامن آنان برآيند. چقدر اين نكته مهم است و چقدر ما به آن بي توجه. در انتخاب همسر دقت كنيم و ببينيم فرزندمان از ريشه‌ي كه شيره ‌مي خورد و در دامان كه پرورده مي‌شود. خلاصه آنكه ما نيم سيبي هستيم كه سراغ نيمه‌ي گم شده‌ايم. بايد حواسمان باشد كه به كه مي‌چسبيم!

شما چه درسهايي گرفتيد؟

آستانه اين مطلب پذيراي تبريكات شما به مميمنت اين خجسته پيوند است!

كامتان به نام علي و همسرش، شيرين مدام بادا
 

توجه:

 

1-  بجز پرده‌ي  هفتم باقي ماجرا بر اساس روايتي از امام رضا عليه السلام در كتاب عيون اخبار الرضا پرداخته شده است.

2- اين نمايش به ياد آفتاب هشتم، حضرت رضا عليه السلام، در هشت پرده رقم خوده است.

منبع: تبیان

 

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 7:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 

بهتر ین وبد ترین آبها

 

 

 

از امام صادق ع) از آباء گرامی شان از امیر المؤمنین ع) نقل شده است ، که فرمودند: بهترین آب روی کره زمین آب زمزم است وبد ترین آبهای روی زمین آب وادی برهوت در حضرموت است( یمن) که شبها از روی سر کفار می گذرد .[1]

دعا هنگام نوشیدن آب زمزم

امروز آثار دعا بر روی آب از نظر علمی نیز به اثبات رسیده است لذا توصیه شده است که ، اگر قادر به آشامیدن آب زمزم شدی قبل از رفتن به صفا ، بنوش ، وهنگام نوشیدن بگو: خدایا ، این آبرا برای من علم نافع ورزق واسع وشفای از هر درد ومریضی قرار ده . اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ[2]

ناودان رحمت یکی از آثار تاریخی و مهم مسجد الحرام وکعبه مکرمه میزاب یاناودان رحمت است ،جائی که بخشی از رحمت واسعه او به صورت باران ، ازبلندای محبت وی بر کره خاکی ،و بربام خانه خودش نازل شده واز آنجا سراسیمه وبدون واسطه ،فقط به خانه یک زن ،زنی بی آلایش ،زنی بدون زر،وزیور،زنی فاقد هرگونه مال ومنال ،باساده ترین لباسها، وکمترین امکانات ،فقیری درمانده،تسلم محض خداوند، کنیزی درمالکیت ابراهیم،تابع بی چون چرای شوهر ،مادری بی پناه ، اسوه صبر ومقاومت واخلاص وتوکل ، سرازیر می شود،وبرقبر او، وفرزندش اسماعیل جاری می گردد ، اين واسطه خیر یعنی ، ناودان درآغازچوبي بوده سپس از مس و در سال959 هجری قمری سليمان قانوني آنرا از نقره ساخت و در سال1021هجري سلطان احمد آنرا به زر ولاجورد رنگين نمود ودر سال 1373سلطان عبدالحميد ناوداني از زر ( طلا) خالص ساخت و اكنون باقي است.[3]

آب ناودان

همان گونه که بیان شد خداوند مکه مکرمه ومسجدالحرام وکعبه معظمه و آنچه در اطراف آن قرار گرفته است از جمله به میزاب رحمت توجه خاص دارد وآب ناودان را همانند آب زمزم شفا قرار داده است راوی می گوید مردی از همراهان ما در مکه مریض شد بطوریکه در بستر مرگ افتاد . در این حال امام صادق ع) را در مسیر ملاقات کردم ، از من پرسیدند ، ای صارم ، فلانی (مریض) چه شد ؟ عرض کردم ، اورا بحال مرگ واگذاشتم ، فرمودند : اگر من جای توبودم ، از آب ناودان به او می نوشاندم ، راوی می گوید : پس از آن به جستجوی آب ناودان پرداخته ، از هر کسی که گمان می بردیم سؤال کردیم لکن چیزی پیدا نکردیم ، در این حال ابری بالای آسمان آمد ، رعد وبرق کرد وبارید ، آمدم پیش برخی از کسانی که در مسجد بودند ،مبلغی پول به آنها دادم وظرفی از آب ناودان گرفتم وبه بالین مریض آمدم مقداری به وی نوشاندم ، هنوز ازکنار بستر او بلند نشده بودم ، شفا یافت وحالش خوب شد.[4]

 

[1] - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَاءُ زَمْزَمَ خَيْرُ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ شَرُّ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوتَ الَّتِي بِحَضْرَمَوْتَ تَرِدُهُ هَامُ الْكُفَّارِ بِاللَّيْلِ. پیشین ص244 ح12

[2] - همان ح 22

[3] - راهنماي حرمين ص179ج1

[4] - پیشین ص 245 ح17


برچسب‌ها:تاریخ , اماکن , مکه , مدینه , علی اسماعیلی کریزی

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 6:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۱۲۷۹۲۵۹
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۸
 
 
 
 
 
خراسان شمالی
در این مراسم از کتاب شهدای کارمند استان خراسان شمالی و شناسنامه ایثار شهید توفیقی شهید شاخص کارمند استان رونمایی شد.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خراسان شمالی، مسئول قرارگاه

عمار در یادواره 67شهید کارمند استان خراسان شمالی در امامزاده سید عباس (ع) بجنورد گفت:پیروزی انقلاب اسلامی در دفاع مقدس مرهون ایثار و مقاومت رزمندگان جان برکف بود و اکنون یادواره 67 شهید کارمندنیز خدمتگزاران نظام اسلامی در سنگر فرهنگ و اقتصاد باید راه شهیدان را ادامه دهند. حجت الاسلام والمسلمین طائب افزود: رمز ماندگاری انقلاب اسلامی صیانت از آرمان مقدس امام و شهیدان است. در این مراسم همچنین از کتاب شهدای کارمند استان خراسان شمالی و شناسنامه ایثار شهید توفیقی شهید شاخص کارمند استان رونمایی شد. خراسان شمالی 3 هزار شهید و 7 هزار جانباز و آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

 
منبع: خبرگزاری صداوسیما

ادامه مطلب



[ جمعه 12 شهریور 1395  ] [ 12:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و همچنین ولادت ششمین اختر تابناک اسمان ولایت و امامت بر عموم مسلمین و شیعیان مبارک باد.

 

احمداسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ جمعه 12 شهریور 1395  ] [ 12:15 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 26 :: 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4056750 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب