کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

 

پایان یافتن ماه صفر و فرا رسیدن ماه شریف و پر خیر و برکت

«ربیع‌الاول» را به امام زمان(عج) و شما دوستان عزیز

تبریک و تهنیت عرض می‌کنم

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند
نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
نهم ربيع الاول، عید منتظران مبارک

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادماني و سرور اهلبيت(ع) و پيروانشان مبارك باد.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©


در ربيع الاول،اين ماه خجسته، نسيم سحري جان مايه عشق را به گستره خاكيان مي فرستد. جوانه هاي تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلي ديگر كرده و همگي قدوم نوزادي را كه سبب آفرينش است تبريك مي گويند كه يا محمّد! به جمع خاكيان دوستدارت خوش آمدي!
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بيت(ع) مبارك باد.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©


باید در شکر نعمت‏ عظیم ولادت رسول اکرم(ص) در ماه ربيع الاول کوشش‏ فراوان کرد و رحمت‏ وسیع خداوندی را برای‏ خود فراهم سازيم . تمامی ماه‏ ربیع را غنیمت‏ شمرده ، با توسلات و مناجات خود را از الطاف حق بهره‏ مند سازيد .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بيت(ع) مبارك باد.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©


شکر و سپاس الهی به مناسبت‏ امامت‏ امام زمان(ع) در ماه ربيع الاول، برای شیعیان مراقب و متعهد عملی پسندیده است .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بيت(ع) مبارك باد.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©


ربيع الاول، ماه شادی اهل بیت(ع) بر شما مبارک باد.
در پناه اهل بیت(ع) باشید.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©


بهار ماه‏ ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می‏ شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می‏ تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک‏ ترین خلق به خدا ، در این ماه بوده است . حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بيت(ع) مبارك باد

 

پیامک ربیع الاول,اس ام اس تبریک ربیع الاول

 

فرا رسیدن ماه شریف و پرخیر و برکت ربیع الاول را به امام زمان(عج) و شما دوستان تبریک عرض می کنیم

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

خدایا؛

تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛

این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،

و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،

و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،

و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،

و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.

آمین ربّ العالمین.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا

یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

حلول ماه ربیع الاول مبارک

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم

آن را ذخیره کفن و گور می کنیم

اجر دو ماه گریه بر غربت حسین

تقدیم مادرش از ره دور می کنیم

عزاداریتان قبول ،ربیع مبارک

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریک عرض می کنم .

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

فرارسیدن ماه ربیع الاول بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد

حلول ماه ربیع الاول تهنیت باد.

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .

حلول ماه ربیع الاول بر همه مسلمین خصوصاً شما دوستان مبارک باد .

 

©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©©

 

فرا رسیدن ماه ربیع الاول و ایام با سعادت میلاد آخرین پیام آور الهی، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) مبارک

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 8:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

متن تبریک فرا رسیدن ماه ربیع الاول

 ماه ربیع الاول

 

 

دوباره آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی
ربیعُ الاوّل و عالَم، همه به ذکر یا مهدی
شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک
شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک

***********************

شکر و سپاس الهی به مناسبت‏ امامت‏ امام زمان(ع) در ماه ربیع الاول، برای شیعیان مراقب و متعهد عملی پسندیده است.
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

*******************************
 
بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادمانی و سرور اهل‌بیت(ع) و پیروانشان مبارک باد.

******************************

نگام سرور کائنات است امشب
اوقات گرفتن برات است امشب
بفرست بر محمد صلوات
زیرا که بهار صلوات است امشب
فرا رسیدن ماه ربیع الاول مبارک

**************************************

پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اجر دو ماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش از ره دور می کنیم
فرا رسیدن ماه ربیع الاول مبارک

*****************************

خدایا؛

تو را به مناسبت‌های عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛

این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،

و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،

و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،

و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،

و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.

آمین ربّ العالمین.

 
*********************************

ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
ننویسید که او نوکر بد عهدی بود
بنویسید که او منتظر مهدی بود
عزاداریتان قبول ربیع مبارک التماس دعا

******************************
 

امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا

یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

حلول ماه ربیع الاول مبارک


****************************************

فرارسیدن ماه ربیع الاول بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد.

حلول ماه ربیع الاول تهنیت باد.

******************************************

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .

حلول ماه ربیع الاول بر همه مسلمین خصوصاً شما دوستان مبارک باد .

  ***************************************

فرا رسیدن ماه ربیع الاول و ایام با سعادت میلاد آخرین پیام آور الهی، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) مبارک

 

************************************

پایان یافتن ماه صفر و فرا رسیدن ماه شریف و پر خیر و برکت

«ربیع‌الاول» را به امام زمان(عج) و شما دوستان عزیز

تبریک و تهنیت عرض می‌کنم

 
**************************************

جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند
نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
نهم ربیع الاول، عید منتظران مبارک

 
*******************************

باید در شکر نعمت‏ عظیم ولادت رسول اکرم(ص) در ماه ربیع الاول کوشش‏ فراوان کرد و رحمت‏ وسیع خداوندی را برای‏ خود فراهم سازیم .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

************************************

ربیع الاول، ماه شادی اهل بیت(ع) بر شما مبارک باد.
در پناه اهل بیت(ع) باشید.


******************************************

حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

***********************************************
ربیع ماه ولادت خورشید بی غروب، عشق بی پایان، جلوه صفات حسنای الهی، سرچشمه رحمت و عطوفت، مظهر عشق و فداکاری مبارک باد.

********************************************

پایان یافتن ماه صفر و فرا رسیدن ماه شریف و پر خیر و برکت

«ربیع‌الاول» را به امام زمان(عج) و شما دوستان عزیز

تبریک و تهنیت عرض می‌کنم

**************************************

فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریک عرض می کنم .

***************************************

فرا رسیدن ماه ربیع الاول و ایام با سعادت میلاد آخرین پیام آور الهی، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) مبارک.

*********************************

حضرت محمد (ص) فرمودند: هر کس حلول ماه ربیع را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.

حلول ماه ربیع بر شما مبارک

******************************************

پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم

آن را ذخیره کفن و گور می کنیم

اجر دو ماه گریه بر غربت حسین

تقدیم مادرش از ره دور می کنیم

عزاداریتان قبول ،ربیع الاول مبارک

************************************

نهم ربیع الاول، سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت، آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها، حضرت مهدی موعود(ع) بر منتظران و چشم انتظاران ظهور تبریک و تهنیت باد.

***************************************

امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا

یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج

حلول ماه ربیع الاول مبارک

*************************************

ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.

نهم ربیع الاول، عید امامت امام زمان(ع) مبارک باد.

******************************************

خدایا؛

تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛

این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،

و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،

و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،

و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،

و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.

آمین ربّ العالمین.

********************************************

جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند

نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند

مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار

من گلی دارم که عالم را گلستان می کند

نهم ربیع الاول، عید منتظران مبارک

****************************************

  ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.

    نهم ربیع الاول، عید امامت امام زمان(ع) مبارک باد.

******************************************

خداوندا رسان از ما سلامش

به گوش ما رسان یارب کلامش

بسوز سینه ی مجروح زهرا

نما تعجیل در امر قیامش

نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(ع) مبارک باد.

******************************************

نهم ربیع الاول، عید امامت صاحب العصر و الزمان(ع) بر شما مبارک باد.

*******************************************

بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادمانی و سرور اهل بیت(ع) و پیروانشان مبارک باد.

*********************************************

در ربیع الاول،این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان می فرستد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کرده و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش است تبریک می گویند که یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی!

حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

******************************************

باید در شکر نعمت‏ عظیم ولادت رسول اکرم(ص) در ماه ربیع الاول کوشش‏ فراوان کرد و رحمت‏ وسیع خداوندی را برای‏ خود فراهم سازیم . تمامی ماه‏ ربیع را غنیمت‏ شمرده ، با توسلات و مناجات خود را از الطاف حق بهره‏ مند سازید .

حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

***************************************

شکر و سپاس الهی به مناسبت‏ امامت‏ امام زمان(ع) در ماه ربیع الاول، برای شیعیان مراقب و متعهد عملی پسندیده است .

حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

***********************************************

بهار ماه‏‌ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می‏ شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می‏‌تابد. حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد.

*********************************************

حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت (ع) مبارک باد.

 

قدس آنلاین*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 8:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

سخنان مقام معظم رهبری در مورد امام رضا(علیه السلام)

 
 
زندگى امام هشتم ،عليه‏السلام، كه قريب بيست‏سال از اين دوره تعيين كننده و مهم را فراگرفته از جمله برجسته‏ترين بخشهاى آن است كه بجاست درباره آن تامل و تحقيق لازم به كار رود .
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: بايد اعتراف كنيم كه زندگى ائمه ، عليهم‏السلام، بدرستى شناخته‏نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‏بار آنان حتى بر شيعيانشان نيز پوشيده مانده است. على‏رغم هزاران كتاب كوچك و بزرگ و قديم و جديد درباره زندگى ائمه ، عليهم‏السلام، امروز همچنان غبارى از ابهام و اجمال، بخش عظيمى از زندگى اين بزرگواران را فرا گرفته وحيات سياسى برجسته‏ترين چهره‏هاى خاندان نبوت كه دو قرن و نيم از حساسترين دورانهاى تاريخ اسلام را دربرمى‏گيرد با غرض‏ورزى يا بى‏اعتنايى و يا كج‏فهمى بسيارى از پژوهندگان و نويسندگان روبرو شده است. اين است كه ما از يك تاريخچه مدون و مضبوط درباره زندگى پرحادثه و پرماجراى آن پيشوايان، تهيدستيم .
زندگى امام هشتم ،عليه‏السلام، كه قريب بيست‏سال از اين دوره تعيين كننده و مهم را فراگرفته از جمله برجسته‏ترين بخشهاى آن است كه بجاست درباره آن تامل و تحقيق لازم به كار رود .
مهمترين چيزى كه در زندگى ائمه ، عليهم‏السلام، به‏طور شايسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سياسى» است. از آغاز نيمه دوم قرن اول هجرى كه خلافت اسلامى به‏طور آشكار با پيرايه‏هاى سلطنت آميخته شد و امامت اسلامى به حكومت جابرانه پادشاهى بدل گشت، ائمه اهل بيت ،عليهم‏السلام، مبارزه سياسى خود را به‏شيوه‏اى متناسب با اوضاع و شرايط، شدت بخشيدند.

دانلود فیلم
http://mov1.tebyan.net/1394/06/rahbari_emam_reza_156373.mp4
 
اين‏ مبارزه ‏بزرگترين‏ هدفش تشكيل نظام اسلامى و تاسيس حكومتى بر پايه امامت‏بود. بى‏شك تبيين و تفسير دين با ديدگاه مخصوص اهل بيت وحى، و رفع تحريف‏ها و كج‏فهمى‏ها از معارف اسلامى‏و احكام‏دينى نيز هدف مهمى براى جهاد اهل بيت‏به حساب مى‏آمد. اما طبق قرائن حتمى، جهاد اهل بيت‏به اين هدفها محدود نمى‏شد و بزرگترين هدف آن، چيزى جز تشكيل حكومت علوى و تاسيس نظام عادلانه اسلامى نبود. بيشترين‏دشواريهاى‏زندگى‏مرارت‏بار و پر از ايثار ائمه و ياران آنان به خاطر داشتن اين هدف بود و ائمه ، عليهم‏السلام، از دوران امام سجاد ، عليه‏السلام، وبعدازحادثه عاشورا به زمينه‏سازى دراز مدت براى اين مقصود پرداختند.
در تمام دوران صدو چهل ساله ميان حادثه عاشورا و ولايتعهدى‏امام هشتم ،عليه‏السلام، جريان وابسته به امامان اهل بيت‏يعنى شيعيان هميشه بزرگترين و خطرناكترين دشمن دستگاههاى خلافت‏به حساب مى‏آمد. در اين مدت بارها زمينه‏هاى آماده‏اى پيش آمد و مبارزات تشيع كه بايد آن را نهضت علوى نام داد به پيروزيهاى بزرگى نزديك گرديد.
اما، در هر بار موانعى برسر راه پيروزى نهايى پديد مى‏آمد و غالبا بزرگترين ضربه از ناحيه تهاجم بر محور و مركز اصلى اين نهضت، يعنى‏شخص‏امام‏در هر زمان و به زندان افكندن يا به شهادت رساندن آن حضرت وارد مى‏گشت و هنگامى‏كه‏نوبت‏به امام بعد مى‏رسيد اختناق و فشار و سختگيرى به حدى بود كه براى آماده كردن زمينه به زمان طولانى ديگرى نياز بود .
ائمه ،عليهم‏السلام، در ميان طوفان سخت اين حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشيع را همچون جريانى كوچك اما عميق و تند و پايدار از لابه‏لاى گذرگاههاى دشوار و خطرناك گذراندند . و خلفاى اموى و عباسى در هيچ زمان نتوانستند با نابود كردن امام، جريان امامت را نابود كنند و اين خنجر برنده همواره در پهلوى دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهديدى هميشگى آسايش‏راازآنان‏سلب‏كرد.هنگامى‏كه حضرت‏موسى‏بن‏جعفر،عليه‏السلام، پس از سالها حبس در زندان هارونى مسموم و شهيد شد در قلمرو وسيع سلطنت عباسى اختناقى كامل حكمفرمابود .در آن فضاى گرفته كه به گفته يكى از ياران‏امام‏على‏بن موسى، عليه‏السلام، «از شمشير هارون خون مى‏چكيد».
بزرگترين هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود كه توانست درخت تشيع را از گزند طوفان حادثه سلامت‏بدارد و از پراكندگى و دلسردى ياران پدر بزرگوارش مانع شود و با شيوه تقيه‏آميز و شگفت‏آورى جان خود را كه محور و روح جمعيت‏شيعيان بود حفظ كرد و در دوران قدرت مقتدرترين خلفاى بنى‏عباس و در دوران استقرار و ثبات كامل آن رژيم مبارزات عميق امامت را ادامه داد. تاريخ نتوانسته است ترسيم روشنى از دوران ده‏ساله زندگى امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج‏ساله‏جنگهاى‏داخلى‏ميان‏خراسان و بغداد به ما ارائه كند. اما به تدبر مى‏توان فهميد كه امام هشتم در اين دوران همان مبارزه دراز مدت اهل بيت ،عليهم‏السلام، را كه در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‏گيرى و همان اهداف ادامه مى‏داده است. هنگامى كه مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگ قدرت با امين فراغت‏يافت و لافت‏بى‏منازع را به چنگ آورد يكى از اولين تدابير او حل مشكل علويان و مبارزات تشيع بود، او براى اين منظور، تجربه همه خلفاى سلف خود را پيش چشم داشت.
تجربه‏اى كه نمايشگر قدرت ، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانى دستگاههاى قدرت از ريشه‏كن كردن و حتى متوقف و محدود كردن آن بود. او مى‏ديد كه سطوت و حشمت هارونى حتى با به‏بندكشيدن طولانى و بالاخره مسموم كردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سياسى، نظامى، تبليغاتى و فكرى شيعيان مانع شود. او اينك در حالى كه از اقتدار پدر و پيشينيان خود نيز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگهاى داخلى ميان بنى عباس، سلطنت عباسى را در تهديد مشكلات بزرگى مشاهده مى‏كرد بى‏شك لازم بود به خطر نهضت علويان به چشم جدى‏ترى بنگرد. شايد مأمون در ارزيابى خطر شيعيان براى دستگاه خود واقع‏بينانه فكر مى‏كرد. گمان زياد بر اين است كه فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بويژه فرصت پنج‏ساله جنگهاى داخلى، جريان تشيع را از آمادگى‏بيشترى‏براى‏برافراشتن‏پرچم حكومت‏علوى‏برخوردار ساخته بود.
مأمون اين خطر را زيركانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همين ارزيابى و تشخيص بود كه ماجراى دعوت امام هشتم از مدينه به خراسان و پيشنهاد الزامى وليعهدى به آن حضرت پيش آمد و اين حادثه كه در همه دوران طولانى امامت كم‏نظير و يا در نوع خود بى‏نظير بود تحقق يافت.
اكنون جاى آن است كه باختصار، حادثه وليعهدى را مورد مطالعه قرار دهيم.
در اين حادثه امام هشتم على‏بن موسى‏الرضا ،عليه‏السلام، در برابر يك تجربه تاريخى عظيم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سياسى كه پيروزى يا ناكامى آن مى‏توانست‏سرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد.
دراين نبرد رقيب كه ابتكار عمل را به دست داشت و با همه امكانات به ميدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشى سرشار و تدبيرى قوى و فهم ودرايتى‏بى‏سابقه‏قدم در ميدانى نهاد كه اگر پيروز مى‏شد و مى‏توانست آنچنان كه برنامه‏ريزى كرده بود كار را به انجام برساند، يقينا به هدفى دست مى‏يافت كه از سال چهل هجرى يعنى از شهادت على‏بن ابى‏طالب ،عليه‏السلام، هيچ يك از خلفاى‏اموى و عباسى با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست‏يابند، يعنى مى‏توانست درخت تشيع را ريشه‏كن كند و جريان معارضى راكه همواره همچون خارى در چشم سردمداران خلافتهاى طاغوتى فرو رفته بود به كلى نابود سازد.
اما امام هشتم با تدبيرى الهى بر مامون‏فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسى كه خود به وجود آورده بود به‏طور كامل شكست داد و نه فقط تشيع، ضعيف يا ريشه‏كن نشد بلكه حتى‏سال‏دويست و يك هجرى، يعنى سال ولايتعهدى آن حضرت، يكى از پربركت‏ترين‏سالهاى‏تاريخ‏تشيع شد و نفس تازه‏اى در مبارزات علويان دميده شد؛ و اين همه به بركت تدبير الهى امام هشتم و شيوه حكيمانه‏اى بودكه‏آن‏امام‏معصوم‏دراين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.
براى اينكه پرتوى بر سيماى اين حادثه عجيب افكنده شود به تشريح كوتاهى‏ازتدبيرمامون‏وتدبيرامام در اين حادثه مى‏پردازيم.
مامون‏ازدعوت‏امام‏هشتم‏به‏خراسان چند مقصود عمده را تعقيب مى‏كرد: اولين و مهمترين آنها، تبديل صحنه مبارزات حاد انقلابى شيعيان به عرصه‏فعاليت‏سياسى‏آرام‏و بى‏خطر بود . همان‏طور كه گفتم شيعيان در پوشش‏تقيه،مبارزاتى خستگى‏ناپذير و تمام نشدنى داشتند، اين مبارزات كه با دو ويژگى همراه بود، تاثير توصيف‏ناپذيرى‏در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ويژگى، يكى مظلوميت‏بود و ديگرى قداست.
شيعيان با اتكاء به اين دو عامل نفوذ، انديشه شيعى را كه همان تفسير و تبيين اسلام از ديدگاه ائمه اهل‏بيت است، به زواياى دل و ذهن مخاطبان‏خودمى‏رساندندوهركسى‏را كه از اندك آمادگى برخوردار بود، به آن طرز فكر متمايل و يا مؤمن مى‏ساختند و چنين بود كه دائره تشيع، روز به روز در دنياى اسلام گسترش‏مى‏يافت و همان مظلوميت و قداست‏بودكه با پشتوانه تفكر شيعى اينجاو آنجا در همه دورانها قيامهاى مسلحانه وحركات‏شورشگرانه‏را بر ضددستگاههاى‏خلافت‏سازماندهى مى‏كرد.
مأمون مى‏خواست‏يكباره آن خفا و استتار را از اين جمع مبارز بگيرد و امام را از ميدان مبارزه انقلابى به ميدان‏سياست‏بكشاندو به اين وسيله كارايى‏نهضت‏تشيع‏راكه بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزايش يافته بود به صفر برساند. با اين كار مأمون آن دو ويژگى مؤثر و نافذ را نيز از گروه علويان مى‏گرفت زيرا جمعى‏كه‏رهبرشان‏فردممتازدستگاه خلافت و وليعهد پادشاه مطلق‏العنان وقت‏و متصرف در امور كشور است نه مظلوم است و نه آن چنان مقدس.
اين تدبير مى‏توانست فكر شيعى را هم در رديف بقيه عقايد و افكارى كه درجامعه طرفدارانى داشت قرار دهد و آن‏را از حد يك تفكر مخالف دستگاه كه اگرچه از نظر دستگاهها ممنوع و مبغوض‏است‏ازنظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام برانگيز است‏خارج سازد.
دوم، تخطئه مدعاى تشيع مبنى بر غاصبانه بودن خلافتهاى اموى و عباسى و مشروعيت دادن به اين خلافتهابود، مأمون با اين كار به همه شيعيان‏مزورانه‏ثابت‏مى‏كردكه‏ادعاى غاصبانه‏و نامشروع بودن خلافتهاى مسلطكه‏همواره‏جزء اصول اعتقادى شيعه به حساب مى‏آمده است‏يك حرف بى‏پايه و ناشى از ضعف و عقده‏هاى حقارت بوده است، چه اگر خلافتهاى ديگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مامون‏هم‏كه جانشين‏آنهاست‏مى‏بايد نامشروع و غاصبانه باشد و چون على‏بن‏موسى الرضا، عليه‏السلام، با ورود در اين دستگاه و قبول جانشينى مأمون او را قانونى و مشروع دانسته پس بايد بقيه‏خلفا هم از مشروعيت‏برخوردار بوده‏باشند و اين، نقض همه ادعاهاى شيعيان است، با اين كار نه فقط مأمون از على‏بن موسى‏الرضا ، عليه‏السلام، بر مشروعيت‏حكومت‏خود و گذشتگان اعتراف مى‏گرفت‏بلكه يكى از اركان اعتقادى تشيع يعنى ظالمانه بودن پايه حكومتهاى قبلى را نيز درهم مى‏كوبيد.
علاوه بر اين ادعاى ديگر شيعيان مبنى بر زهد و پارسايى و بى‏اعتنايى ائمه به‏دنيانيزبا اين كار نقض مى‏شد كه‏آن‏حضرات‏فقط در شرايطى كه به دنيا دسترسى نداشته‏اند نسبت‏به آن زهد مى‏ورزيدند و اكنون كه درهاى بهشت دنيا به روى آنان باز شدبه‏سوى آن شتافتند ومثل ديگران خود را از آن متنعم كردند.
سوم، اينكه‏مامون‏با اين كار، امام را كه‏همواره‏يك‏كانون‏معارضه‏ومبارزه بود دركنترل دستگاههاى خود قرار مى‏داد. به جز خود آن حضرت، همه سران و گردنكشان و سلحشوران علوى را نيز در سيطره خود درمى‏آورد و اين موفقيتى بود كه هرگز هيچ يك از اسلاف مأمون چه بنى‏اميه و چه بنى‏عباس بر آن دست نيافته بودند.
چهارم، اينكه امام را كه يك عنصر مردمى و قبله اميدها و مرجع سؤالها و شكوه‏ها بود در محاصره ماموران حكومت‏قرار مى‏داد و رفته رفته رنگ مردمى بودن را از او مى‏زدود و ميان او و مردم و سپس ميان او و عواطف و محبتهاى مردم فاصله مى‏افكند.
پنجم، اين بود كه با اين‏كار براى خود وجهه و حيثيتى معنوى كسب مى‏كرد. طبيعى بود كه در دنياى آن روز همه او را بر اينكه فرزندى از پيغمبر و شخصيتى مقدس و معنوى را به وليعهدى خود برگزيده و برادران و فرزندان خود را از اين امتياز محروم ساخته است، ستايش كنند و هميشه چنين است كه نزديكى دينداران به دنياطلبان از آبروى دينداران مى‏كاهد و بر آبروى دنياطلبان مى‏افزايد.
ششم، آنكه در پندار مأمون، امام با اين‏كار به يك توجيه‏گر دستگاه خلافت‏بدل مى‏گشت، بديهى است‏شخصى در حد علمى و تقوايى امام باآن‏حيثيت‏وحرمت‏بى‏نظيرى كه وى به عنوان فرزند پيامبر در چشم همگان داشت اگر نقش توجيه حوادث را در دستگاه حكومت‏بر عهده مى‏گرفت هيچ نغمه مخالفى نمى‏توانست‏خدشه‏اى بر حيثيت آن دستگاه وارد سازد، اين خود در حكم حصار منيعى بود كه مى‏توانست همه خطاها و زشتى‏هاى دستگاه خلافت را از چشمها پوشيده بدارد .
به جز اينها هدفهاى ديگرى نيز براى مأمون متصور بود.
چنانكه مشاهده مى‏شود اين تدبير به‏قدرى پيچيده و عميق است كه يقيناهيچ‏كس‏جز مأمون نمى‏توانست آن را بخوبى هدايت كند و بدين جهت‏بود كه دوستان و نزديكان مأمون از ابعاد و جوانب آن بى‏خبر بودند. از برخى گزارشهاى تاريخى چنين برمى‏آيد كه حتى «فضل‏بن سهل» وزير و فرمانده كل و مقربترين فرد دستگاه خلافت نيز از حقيقت و محتواى اين سياست، بى‏خبر بوده است.مامون‏حتى‏براى‏اينكه هيچ‏گونه ضربه‏اى‏برهدفهاى وى از اين حركت پيچيده وارد نيايد داستانهاى جعلى براى‏علت‏وانگيزه‏اين اقدام مى‏ساخت و به اين و آن مى‏گفت.
حقا بايد گفت‏سياست مأمون از پختگى و عمق بى‏نظيرى برخوردار بود. اما آن سوى ديگر اين صحنه نبرد، امام على‏ابن موسى‏الرضا ، عليه‏السلام،است و همين است كه على‏رغم زيركى شيطنت‏آميز مأمون تدبير پخته و همه جانبه او را به حركتى بى‏اثر و بازيچه‏اى كودكانه بدل مى‏كند، مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمايه‏گذارى عظيمى كه در اين راه كرد از اين عمل نه تنها طرفى بر نبست‏بلكه سياست او به سياستى بر ضد او بدل شد. تيرى كه با آن، اعتبار و حيثيت و مدعاهاى امام على‏بن موسى‏الرضا ، عليه‏السلام، را هدف گرفته شده بود خود او را آماج قرار داد، به طورى‏كه بعد از گذشت مدتى كوتاه ناگزير شد همه تدابير گذشته خود را كان‏لم‏يكن شمرده، بالاخره همان شيوه‏اى را در برابر امام در پيش بگيرد كه همه گذشتگانش درپيش‏گرفته‏بودنديعنى «قتل» و مأمون كه در آرزوى چهره قداست مآب خليفه‏اى موجه و مقدس و خردمند، اين همه تلاش كرده بود سرانجام در همان مزبله‏اى كه همه خلفاى پيش از او در آن سقوط كرده بودند، يعنى فساد و فحشا و عيش و عشرت توام با ظلم و كبر فرو غلطيد. دريده شدن پرده ريا مأمون را در زندگى پانزده ساله او پس از حادثه وليعهدى در دهها نمونه مى‏توان مشاهده كرد كه از جمله آن به خدمت گرفتن قاضى القضاتى فاسق و فاجر و عياش همچون يحيى‏بن اكثم و همنشينى و مجالست با عموى خواننده و خنياگرش ابراهيم‏بن‏مهدى‏وآراستن بساط عيش و نوش و پرده‏درى در دارالخلافه او در بغداد است.
اكنون به تشريح سياستها و تدابير امام على بن موسى الرضا، عليه السلام، در اين حادثه مى‏پردازيم:
1. هنگامى كه امام را از مدينه به خراسان دعوت كردند آن حضرت فضاى مدينه را از كراهت و نارضايى خود پر كرد، به طورى كه همه كس در پيرامون امام يقين كردند كه مأمون با نيت‏سوء حضرت‏را از وطن خود دور مى‏كند، امام بد بينى خود به مأمون را با هر زبان ممكن به همه گوشها رساند، در وداع با حرم پيغمبر، در وداع با خانواده‏اش، در هنگام خروج از مدينه، در طواف كعبه كه براى وداع انجام مى‏داد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشك، بر همه ثابت كرد كه اين سفر، سفر مرگ اوست، همه كسانى‏كه بايد طبق انتظار مأمون نسبت‏به اوخوش‏بين و نسبت‏به امام به خاطر پذيرش پيشنهاد او بدبين مى‏شدند در اولين لحظات اين سفر دلشان از كينه مأمون كه امام عزيزشان را اين‏طور ظالمانه از آنان جدا مى‏كرد و به قتلگاه مى‏برد لبريز شد.
2. هنگامى كه در مرو پيشنهاد ولايتعهدى آن حضرت مطرح شد حضرت بشدت استنكاف كردند و تا وقتى مأمون صريحا آن حضرت را تهديد به قتل نكرد، آن را نپذيرفتند. اين مطلب همه‏جا پيچيد كه على‏بن موسى‏الرضا ،عليه‏السلام، وليعهدى و پيش از آن خلافت را كه مأمون به او با اصرار پيشنهاد كرده بود نپذيرفته است، دست‏اندركاران امور كه به ظرافت تدبير مأمون واقف نبودند ناشيانه عدم قبول امام را همه‏جا منتشر كردند حتى فضل‏بن سهل در جمعى از كارگزاران و ماموران حكومت گفت من هرگز خلافت را چنين خوار نديده‏ام اميرالمؤمنين آن را به على‏بن موسى‏الرضا ، عليه‏السلام، تقديم مى‏كند و على‏بن موسى دست رد به سينه او مى‏زند.
خود امام در هر فرصتى، اجبارى بودن اين منصب را به گوش اين و آن مى‏رساندوهمواره مى‏گفت من تهديد به قتل شدم تا وليعهدى را قبول كردم. طبيعى بود كه اين سخن همچون عجيب‏ترين پديده سياسى، دهان به دهان و شهر به شهر پراكنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز يا بعدها بفهمند كه در همان زمان كه كسى مثل مأمون فقط به دليل آنكه از وليعهدى برادرش امين عزل شده است‏ به جنگى چند ساله دست مى‏زند و هزاران نفر از جمله برادرش امين را به خاطر آن به قتل مى‏رساند و سر برادرش را از روى خشم شهر به شهر مى‏گرداند كسى مثل‏على‏بن‏موسى‏الرضا،عليه‏السلام، پيدا مى‏شودكه به وليعهدى با بى‏اعتنايى نگاه مى‏كند و آن را جز با كراهت و در صورت تهديد به قتل نمى‏پذيرد.
مقايسه ‏اى كه از اين رهگذر ميان امام‏على‏بن‏موسى‏الرضا،عليه‏السلام، و مأمون عباسى در ذهنها نقش مى‏بست درست عكس آن چيزى را نتيجه مى‏داد كه مأمون به خاطر آن سرمايه‏گذارى كرده بود.
3. با اينهمه على‏بن موسى‏الرضا، عليه‏السلام،فقط بدين‏شرط وليعهدى را پذيرفت كه در هيچ يك از شؤون حكومت دخالت نكند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبير امور نپردازد و مأمون كه فكر مى‏كرد فعلا در شروع كار اين شرط قابل تحمل است و بعدا بتدريج مى‏توان امام را به صحنه فعاليتهاى خلافتى كشانيد، اين شرط را از آن حضرت قبول كرد، روشن است كه با تحقق اين شرط، نقشه مأمون نقش برآب مى‏شد و بيشتر هدفهاى او برآورده نمى‏گشت.
امام در همان حال كه نام وليعهد داشت و قهرا از امكانات دستگاه خلافت‏ نيز برخوردار بود چهره‏اى به خود مى‏گرفت كه گويى با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است، نه امرى نه نهى نه تصدى مسؤوليتى، نه قبول شغلى، نه دفاعى از حكومت و طبعا نه هيچ‏گونه توجيهى براى كارهاى آن دستگاه.
روشن است كه عضوى در دستگاه حكومت كه چنين با اختيار و اراده خود، از همه مسؤوليتها كناره مى‏گيرد، نمى‏تواند نسبت‏به آن دستگاه صميمى و طرفدار باشد، مأمون بخوبى اين نقيصه را حس مى‏كرد و لذا پس از آنكه كار وليعهدى انجام گرفت‏بارها درصدد برآمد امام را بر خلاف تعهد قبلى با لطائف‏الحيل به مشاغل خلافتى بكشاند و سياست مبارزه منفى امام را نقض كند، اما هر دفعه امام هوشيارانه نقشه او را خنثى مى‏كرد.
يك نمونه همان است كه معمربن خلاد از خود امام هشتم نقل مى‏كند كه مأمون به امام مى‏گويد : اگر ممكن است‏به كسانى كه از او حرف شنوى دارند در باب مناطقى كه اوضاع آن پريشان است، چيزى بنويس و امام استنكاف مى‏كند و قرار قبلى كه همان عدم دخالت مطلق است را به يادش مى‏آورد و نمونه بسيار مهم و جالب ديگر ماجراى نماز عيد است كه مأمون به اين بهانه«كه مردم قدر تو را بشناسند و دلهاى آنان آرام گيرد»، امام را به امامت نماز عيد دعوت مى‏كند، امام استنكاف مى‏كند و پس از اينكه مأمون اصرار را به نهايت مى‏رساند امام به اين شرط قبول مى‏كند كه نماز را به شيوه پيغمبر و على‏بن ابى‏طالب به جا آورد و آنگاه امام از اين فرصت چنان بهره‏اى مى‏گيرد كه مأمون را از اصرار خود پشيمان مى‏سازد و امام را از نيمه‏راه نماز برمى‏گرداند، يعنى بناچار ضربه‏اى ديگر بر ظاهر رياكارانه خود وارد مى‏سازد .
4. اما بهره ‏بردارى اصلى امام از اين ماجرا بسى از اينها مهمتر است: امام با قبول وليعهدى، دست‏به حركتى مى‏زند كه در تاريخ زندگى ائمه پس از پايان خلافت اهل بيت در سال چهلم هجرى تا آن‏روز و تا آخر دوران خلافت‏بى‏نظير بوده است و آن برملا كردن داعيه امامت‏شيعى در سطح عظيم اسلام و دريدن پرده غليظ تقيه و رساندن پيام تشيع به گوش همه مسلمانهاست .
تريبون عظيم خلافت در اختيار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانى را كه در طول يكصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقيه جز به خاصان و ياران نزديك گفته نشده بود به صداى بلند فرياد كرد و با استفاده از امكانات معمولى آن زمان كه جز در اختيار خلفا و نزديكان درجه يك آنها قرار نمى‏گرفت آن را به گوش همه رساند، مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون كه در آن قويترين استدلالهاى امامت را بيان فرموده است؛ نامه جوامع‏الشريعه كه در آن همه رئوس مطالب عقيدتى و فقهى شيعى را براى فضل‏بن سهل نوشته است، حديث معروف امامت كه در مرو براى عبدالعزيزبن مسلم بيان كرده است؛ قصائد فراوانى كه در مدح آن حضرت به مناسبت ولايتعهدى سروده شده وبرخى از آن مانند قصيده دعبل و ابونواس هميشه در شمار قصائد برجسته عربى به شمار رفته است نمايشگر اين موفقيت عظيم امام ،عليه‏السلام، است.

در آن سال در مدينه و شايد دربسيارى‏ازآفاق اسلامى ‏هنگامى ‏كه خبر ولايتعهدى‏على‏بن‏موسى‏الرضا، عليه‏السلام، رسيد در خطبه فضائل اهل بيت‏بر زبان رانده شده بود و اهل بيت پيغمبر كه نود سال علنا بر منبرها دشنام داده شده بودند و سالهاى متمادى ديگر كسى جرات بر زبان آوردن فضائل آنها را نداشت، اكنون همه جا به عظمت و نيكى ياد مى‏شدند، دوستان آنان از اين حادثه روحيه و قوت‏قلب گرفتند، بى‏خبرها و بى‏تفاوتها با آنان آشنا شدند و به آن، گرايش يافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شكست كردند، محدثان و متذكران شيعه معارفى را كه تاآن روز جز در خلوت نمى‏شد به زبان آورد، در جلسات درسى بزرگ و مجامع عمومى بر زبان راندند.
5. در حالى‏كه مأمون امام را جدا از مردم مى‏پسنديد و اين جدايى را در نهايت وسيله‏اى براى قطع رابطه معنوى و عاطفى ميان امام و مردم مى‏خواست، امام در هر فرصتى خود را در معرض ارتباط با مردم قرار مى‏داد.
با اينكه مأمون آگاهانه مسير حركت امام از مدينه تا مرو را طورى انتخاب كرده بود كه شهرهاى معروف به محبت اهل بيت مانند كوفه و قم در سر راه قرار نگيرند، امام در همان مسير تعيين‏شده، از هر فرصتى براى ايجاد رابطه جديدى ميان خود و مردم استفاده كرد، در اهواز آيات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دلهايى كه با او نامهربان بودند قرار داد، در نيشابور حديث‏سلسلةالذهب را براى هميشه به يادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه‏ها و معجزه‏هاى ديگرى نيز آشكار ساخت و در جاى‏جاى اين سفر طولانى فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد. در مرو هم كه سرمنزل اصلى و اقامتگاه دستگاه خلافت‏بود هرگاه فرصتى دست‏داد حصارهاى‏دستگاه حكومت را براى حضوردرانبوه‏جمعيت‏مردم‏شكافت .
6. نه‏ تنها سرجنبانان تشيع از سوى امام‏ به سكوت‏ وسازش ‏تشويق نشدند بلكه قرائن حاكى ‏از آن است كه وضع جديد امام موجب دلگرمى آنان شد و شورشگرانى كه بيشترين دورانهاى عمرخودرا در كوههاى صعب‏العبور و آباديهاى دور دست و با سختى و دشوارى مى‏گذراندند با حمايت امام على بن موسى الرضا،عليه‏السلام، حتى مورداحترام ‏و تجليل كارگزاران حكومت ‏در شهرهاى‏مختلف ‏نيز قرار گرفتند. هر ناسازگار و تند زبانى چون دعبل كه هرگز به هيچ خليفه و وزيرواميرى روى‏خوش نشان‏نداده ودر دستگاه‏آنان رحل اقامت نيفكنده بوده‏و هيچ‏كس‏از سرجنبانان خلافت از تيزى زبان او مصون نمانده بود و به همين دليل هميشه مورد تعقيب و تفتيش دستگاههاى دولتى به‏سر مى‏برد و ساليان دراز، دار خود را بر دوش‏خودحمل‏مى‏كردوميان‏شهرهاو آباديهاسرگردان‏وفرارى‏مى‏گذرانيد، توانست‏به حضور امام و مقتداى محبوب خود برسد و معروفترين و شيواترين‏قصيده‏خود را كه ادعانامه نهضت‏نبوى ضددستگاههاى‏خلافت اموى‏وعباسى‏است‏براى آن حضرت بسرايد و شعر او در زمانى كوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، به طورى كه در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئيس راهزنان ميان راه مى‏شنود.
اكنون‏ بار ديگر نگاهى بر وضع كلى صحنه اين نبرد پنهانى كه مأمون آن را به ابتكار خود آراسته و امام‏على بن موسى‏الرضا، عليه‏السلام، را با انگيزه‏هايى كه اشاره شد به آن ميدان كشانده بود مى‏افكنيم:
يك‏سال پس از اعلام وليعهدى وضعيت چنين است:
مامون‏ چه ‏درمتن ‏فرمان‏ ولايتعهدى ‏و چه در گفته‏ ها و اظهارات ديگر او را به فضل و تقوى و نسب رفيع و مقام علمى ‏منيع ستوده‏است و او اكنون در چشم آن مردمى كه برخى از او فقط نامى شنيده و حتى به همين اندازه هم او را نشناخته و شايد گروهى بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان يك چهره در خور تعظيم و تجليل و يك انسان شايسته خلافت كه از خليفه به سال علم و تقوى و خويشى با پيغمبر، بزرگتر و شايسته‏تر است‏ شناخته ‏اند.
مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شيعى خود را به خود خوشبين و دست و زبان تند آنان را ازخود و خلافت‏خود منصرف سازد بلكه حتى على‏بن موسى،عليه‏السلام، مايه ايمان و اطمينان و تقويت روحيه آنان نيز شده است.
 در مدينه ، مكه و ديگر اقطار مهم اسلامى نه فقط نام على‏بن موسى ،عليه‏السلام، به تهمت‏ حرص ‏به‏ دنيا و عشق‏ به ‏مقام ‏و منصب از رونق نيفتاده بلكه حشمت ظاهرى بر عزت معنوى او افزوده شده و زبان ستايشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوى پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است.
كوتاه سخن آنكه مأمون در اين قمار بزرگ نه تنها چيزى به دست نياورده كه بسيارى چيزها را از دست داده و در انتظار است كه بقيه را نيز از دست ‏بدهد.
اينجابود كه ‏مامون ‏احساس شكست و خسران كرد و درصدد برآمد كه خطاى فاحش خود را جبران كند و خود را محتاج آن ديد كه پس از اين همه سرمايه‏ گذارى سرانجام براى مقابله با دشمنان آشتى ‏ناپذير دستگاههاى خلافت‏ يعنى ائمه اهل بيت ،عليهم‏السلام، به همان شيوه ‏اى متوسل شود كه هميشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند يعنى قتل.
بديهى است قتل امام هشتم پس از چنان موقعيت ممتاز به ‏آسانى ميسر نبود. قرائن نشان مى‏دهد كه مأمون پيش از اقدام قطعى خود براى به شهادت رساندن امام به كارهاى ديگرى دست ‏زده ‏است‏ كه شايد بتواند اين آخرين علاج را آسانتر به‏ كار برد، به گمان زياد اينكه ناگهان در مرو شايع شد كه على ‏بن موسى ، عليه ‏السلام، همه مردم را بردگان خود مى ‏دانند، جز با دست ‏اندركارى عمال مأمون ممكن نبود.
هنگامى كه اباصلت اين خبر را براى امام آورد حضرت فرمود: «بارالها اى پديدآورنده آسمانها و زمين تو شاهدى كه نه من و نه هيچ‏يك از پدرانم هرگز چنين سخنى نگفته ‏ايم و اين يكى از همان ستمهايى است كه از سوى اينان به ما مى‏شود.»
تشكيل مجالس مناظره با هر آن كسى كه كمتر اميدى به غلبه او بر امام مى‏رفت نيز از جمله همين تدابير است. هنگامى ‏كه ‏امام مناظره ‏كنندگان اديان و مذاهب مختلف را در بحث عمومى خود منكوب كرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه ‏جا پيچيد مأمون درصدد برآمد كه هر متكلم و اهل مجادله ‏اى را به مجلس مناظره با امام بكشاند، شايد يك نفر دراين بين بتواند امام را مجاب كند.
البته چنانكه مى ‏دانيم هرچه تشكيل مناظرات ادامه مى‏يافت قدرت علمى امام‏ آشكارترمى‏شد و مأمون از تاثير اين وسيله نوميدتر.
بنابر روايات يك يا دو بار توطئه قتل امام را به وسيله نوكران و ايادى خود ريخت و يكبار هم حضرت را در سرخس‏به زندان‏افكندامااين شيوه‏ها هم نتيجه‏اى جز جلب اعتقاد همان دست‏اندركاران به رتبه معنوى امام، به بار نياورد، و مأمون درمانده‏تر و خشمگين‏تر شد، در آخر چاره‏اى جز آن نيافت كه به دست‏خود و بدون هيچ واسطه‏اى امام را مسموم كند و همين كار را كرد و در ماه صفر دويست و سه هجرى يعنى قريب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدينه به خراسان و يك سال و اندى پس از صدور فرمان وليعهدى به نام آن حضرت، دست‏خود را به جنايت‏بزرگ و فراموش نشدنى قتل امام آلود.
مهمترين ‏چيزى‏ كه‏ در زندگى ائمه ، عليهم‏السلام، به ‏طور شايسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سياسى» است.
در تمام دوران صدو چهل ساله ميان حادثه عاشورا و ولايتعهدى ‏امام هشتم ، عليه‏السلام،جريان‏ وابسته به امامان اهل بيت‏ يعنى شيعيان‏ هميشه بزرگترين و خطرناكترين دشمن دستگاههاى خلافت ‏به حساب مى‏آمد.


 
کد مطلب: 357151
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 2:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

سرداری که می گفت در "سپاه" جاروکشی می‌کند

 
در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کاره‌ای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران تن از خانواده‌های معظم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان در  تاریخ 16 تیرماه سال 83 بیان کردند: در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کاره‌ای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم. مادرش خیال میکرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم میروند و خانواده‌ی دختر سؤال میکنند پسر شما چه‌کاره است، مادرش میگوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی میکرده، این مادر میبیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. میپرسد این شخص کیست. میگویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را میشناسد!
ن

 
 
کد مطلب: 357172
 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 2:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

بسم الله الرحمن الرحیم

سیاست ما عین دیانت ماست

این فرمایش مرحوم ایت الله مدرس بود که امام خمینی رحمت الله بازگو فرمودن .

اگر در قسمت دیانت محتاط هستیم ومسائل را با نکته سنجی می کاویم

در قسمت سیاست هم باید دقت کافی بنماییم که در جریانی

تا بناگوش حل نشویم ووامدار نگردیم که اگر چنین شود

دیگر استقلال سیاسی نخواهیم داشت وانتخاب ما احسن نخواهد بود.

بلکه سمت وسوی ما باید الهی باشد وهمچنین متوجه این فرمایش امام راحل

رحمت الله علیه باشیم که :

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما اسیبی نرسد.

بنا بر این اگر ما خود را خط امامی می دانیم با ید از ولی فقیه زمان خودمان

پیروی وحمایت نماییم تا ایشان بتوانند با حمایتهای ما کشتی انقلاب را

به سلامت به مقصد برسانند.وما فردای قیامت در  پیشگاه خداوند متعال وامام امت

وشهدا شرمنده نباشیم .مهم این هست که ما اعتقادات خود را از دست نداده باشیم

کمی وکسری همیشه موجود بوده وخواهد بود.حتی زمان پیامبر اعظم

صلوات الله علیه واله ومولی امیر المومنین سلام الله علیه وجود داشت .

ولی مومنین واقعی هیچگاه اسیر جو نشدن وبه راستی از انان حمایت نمودن .

وهمچنین از امامان معصوم دیگر سلام الله علیهما.

وبرماست که جان خود را تزکیه نماییم وبد بینی وغل را از ان بزداییم

تا بتوانیم تصمیم درستی بگیریم .

والحمدلله رب العالمین

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:47 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر:۵۶۵۷۹

نطق معروف سیدحسن مدرس "سیاست ما عین دیانت ماست"/ خرداد 1302 شمسی

سید حسن مدرس: «اگر یک کسی از سر حد ایران، بدون اجازه‌ی دولت ایران، پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر می‌زنیم و هیچ نمی‌بینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو. بعد که گلوله خورد، دست می‌کنم ببینم ختنه شده است یا نه. اگر ختنه شده است بر او نماز می‌کنم و او را دفن می‌نماییم و الا که هیچ.

پس هیچ فرقی نمی‌کند. دیانت ما عین سیاست ماست، سیاست ما عین دیانت ماست. ما با همه دوست‌ایم مادامی که با ما دوست باشند و متعرض ما نباشند. همان قِسم که به ما دستورالعمل داده شده است، رفتار می‌کنیم.» [۱]

پی‌نوشت:
۱- روزنامه‌ی رسمی کشور، مذاکرات مجلس چهارم، استیضاح مستوفی، خرداد ۱۳۰۲، ص
 
۱۹۸
پارسینه*

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۳۶۸۸۳
 
 
 
 
خباز در توصیف شخصیت مدرس اظهار داشت:

دنیا زیر دندان مدرس مزه نكرده بود 

وقتی از او راز و رمز شجاعتش را پرسیدند گفت: من دو ویژگی‌دارم. یكی اینكه چیزی از مال دنیا ندارم و دیگر اینكه طمعی هم به مال دنیا ندارم.


سرویس مجلس: در دوره چهارم مجلس طرحی را تقدیم مجلس كردم كه طی آن مناسبت روز مجلس در تقویم ملی كشور از 7 خرداد به 10 آذر یعنی سالروز شهادت آيت‌الله مدرس تغییر می‌یافت.

محمدرضا خباز نماینده كاشمر، بردسكن و خلیل‌آباد در گفتگو با خبرنگار سرویس مجلس تابناک، در تشریح اینکه چگونه شد که روز مجلس تغییر کرد، خاطر نشان کرد:  نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای اسلامی با 165امضا به تغییر روز مجلس و انتخاب روز شهادت آیت الله سید حسن مدرس به عنوان روز مجلس، حمایت کردند.

خباز در ادامه با بیان اینکه همه ساله در دهم آذرماه گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به ریاست رئیس یا یكی از نواب رئیس مجلس به كاشمر عزیمت می‌كنند و در آنجا ضمن زیارت بارگاه امام هشتم و بازدید از كاشمر با آرمان‌های آیت‌الله مدرس تجدید بیعت می‌كنند، گفت: امسال نیز گروهی از نمایندگان كه منتخب كمیسیون‌ها هستند به همراه آقای صدر نایب‌رئیس دوم مجلس و رئیس سازمان نظام پزشكی كشور راهی مشهد می‌شوند.

این عضو فراکسیون اقلیت مجلس با اشاره به اینکه پیام رئیس مجلس شورای اسلامی در مراسم بزرگداشت مدرس، توسط وی قرائت خواهد شد، افزود: مردم همه ساله در این روز استقبال خوبی از گرامیداشت مدرس داشته اند، و در حاشیه آن فرصت خوبی است تا از گله‌مندی‌ها و گرفتاری‌های خود در امور روزمره بگویند .

خباز با بیان اینکه خداوند متعال در روز قیامت هر قشر و جامعه‌ای را با الگوی آن می‌سنجد، اظهار داشت:  برای هر قشر و گروهی هم میزان‌هایی هست كه خداوند مردم عادی را با آنها می‌سنجد. در مورد نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز میزان و الگوی نمایندگی شهید مدرس است. یعنی بعد از انقلاب هر نماینده‌ای می‌خواست مدرس را الگو قرار دهد برای او كافی بود زیرا مدرس الگوی خوب نمایندگی مجلس است.

این نماینده مجلس هشتم در بر شمردن دلایل ماندگاری مدرس در تاریخ، تاکید کرد:  مدرس در دوره خفقان و استبداد رضاخانی وظیفه نمایندگی را به اتمام رساند و ما كه در نظام جمهوری اسلامی نماینده می‌شویم كارمان ساده‌تر است و كافی است كه از او الگو بگیریم. مدرس شخصیت و ویژگی‌ها خاصی داشت كه به كار نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‌آید. وقتی از او راز و رمز شجاعتش را پرسیدند گفت: من دو ویژگی‌دارم. یكی اینكه چیزی از مال دنیا ندارم و دیگر اینكه طمعی هم به مال دنیا ندارم. به همین دلیل هم مقام معظم رهبری فرمودند كه دنیا زیر دندان مدرس مزه نكرده بود و هركسی مال دنیا زیر دندانش مزه كند بدیهی است كه نمی‌تواند مثل مدرس باشد.

وی در خاتمه افزود: با این اوصاف مدرس در سر هوای ادای وظیفه و خدمت به خدا داشت و دردل هوای خدمت به خلق و همین برای نمایندگان كافیست كه بتوانند وظیفه نمایندگی را به اتمام برسانند.

وقتی از او راز و رمز شجاعتش را پرسیدند گفت: من دو ویژگی‌دارم. یكی اینكه چیزی از مال دنیا ندارم و دیگر اینكه طمعی هم به مال دنیا ندارم.


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۰۲۸۱۶
 

آیت‌الله شهید مدرس در آیینه تصاویر 

آیت‌الله سید حسن مدرس، دهم آذر 1316 در تبعیدگاه کاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسید.
به گزارش مشرق، شهید آیت‌الله سید حسن مدرس(قده)، از نمادهای تلفیق سیاستمداری و شریعتمداری دردوران معاصر به شمار می‌رود. وی در روز دهم آذرماه 1316 در تبعیدگاه کاشمر به دست عمال رضاخان به شهادت رسید.
 
 
1-شهید آیت الله سید حسن مدرس در دوره میانسالی
1-شهید آیت الله سید حسن مدرس در دوره میانسالی
2- شهید‌ آیت‌الله سید حسن مدرس در میان اعضای انجمن علمای اصفهان
2- شهید‌ آیت‌الله سید حسن مدرس در میان اعضای انجمن علمای اصفهان
3- شهید آیت‌الله سید‌ حسن مدرس در میان برخی تفنگداران ایل بختیاری
3- شهید آیت‌الله سید‌ حسن مدرس در میان برخی تفنگداران ایل بختیاری
4-تصویری که آرتور «میلسپو» از آیت الله سید حسن مدرس برداشته است
4-تصویری که آرتور «میلسپو» از آیت الله سید حسن مدرس برداشته است
5- شهید آیت‌الله سید‌حسن مدرس در میان گروه اقلیت مجلس. درتصویر ملک الشعرای بهار و سید ابوالحسن حائری زاده دیده می شوند
5- شهید آیت‌الله سید‌حسن مدرس در میان گروه اقلیت مجلس. درتصویر ملک الشعرای بهار و سید ابوالحسن حائری زاده دیده می شوند
6- شهید آیت الله سید حسن مدرس در کنار سید العراقین در مدرسه صدر اصفهان
6- شهید آیت الله سید حسن مدرس در کنار سید العراقین در مدرسه صدر اصفهان
7- شهید آیت الله سید حسن مدرس پس از ترور نافرجام رضاخان در بیمارستان
7- شهید آیت الله سید حسن مدرس پس از ترور نافرجام رضاخان در بیمارستان
8- تصویری که سید جواد تهامی از آیت‌الله سید حسن مدرس برداشته است
8- تصویری که سید جواد تهامی از آیت‌الله سید حسن مدرس برداشته است
9-حجت‌الاسلام سید علی اکبر مدرس برادر و دکتر سید عبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، بر بنای اولیه مزار او در گورستان کاشمر ایستاده‌اند
9-حجت‌الاسلام سید علی اکبر مدرس برادر و دکتر سید عبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، بر بنای اولیه مزار او در گورستان کاشمر ایستاده‌اند
10-سیدعبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت الله سید حسن مدرس در نوجوانی
10-سیدعبدالباقی مدرسی فرزند شهید آیت الله سید حسن مدرس در نوجوانی
11-سید محسن مدرسی نواده شهید آیت الله مدرس (نفروسط) در کنار مزار نیای خود به هنگام تجدید بنای آن
11-سید محسن مدرسی نواده شهید آیت الله مدرس (نفروسط) در کنار مزار نیای خود به هنگام تجدید بنای آن
 
 
 
منبع: فارس

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 
مشهد ـ خبرگزاری مهر: عکس‌های این گزارش از زمان به شهادت رسیدن آیت الله سید حسن مدرس در سال 1316، تاکنون را نشان می دهد. گفتنی است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی رهبر کبیر انقلاب اسلامی طی فرمانی دستور بازسازی آرامگاه شهید مبارز آیت الله مدرس در کاشمر را به آستان قدس محول کرد که این بازسازی به نحو بسیار باشکوهی چند سال پیش به پایان رسید.
کد خبر: ۲۸۸۳۸۲
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۸
امتیاز خبر: 86 از 100 تعداد رای دهندگان 12091

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:28 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

عکسهای شهید آیت الله مدرس

آن فقیه فرزانه پس از ۹ سال اسارت در قلعه خواف به دنبال اجراى نقشه رضاشاه روانه کاشمر گردید و در حوالى غروب ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ ق . مطابق با دهم آذر ۱۳۱۶ ش . سه جنایتکار و خبیث به نامهاى جهانسوزى ، خلج و مستوفیان نزد مدرس آمده و چاى سمى را به اجبار به او دادند و چون دیدند از اثر سم خبرى نیست عمامه سید را در حین نماز از سرش برداشته ، برگردنش انداختند و آن فقیه بزرگوار را به شهادت رساندند. مشهد این فقیه فرزانه در شهر کاشمر زیارتگاه عاشقان معرفت و شیفتگان حقیقت مى باشد.

عکسهای شهید آیت الله مدرس

آیت الله سیدحسن مدرس به اتفاق فرزندش ، عبدالباقی مدرس

عکسهای شهید آیت الله مدرس

سیدحسن مدرس به اتفاق عده ای از نمایندگان اقلیت دوره پنجم مجلس شورای ملی

عکسهای شهید آیت الله مدرس

عکسهای شهید آیت الله مدرس

نمایی از محل شهادت آیت‌الله مدرس

عکسهای شهید آیت الله مدرس

نمای داخلی آرامگاه آیت‌الله مدرس

عکسهای شهید آیت الله مدرس

آیت‌الله حسن مدرس پس از جان سالم به در بردن از ترور در بیمارستان

عکسهای شهید آیت الله مدرس

آیت‌الله مدرس در جوانی با سواران بختیاری

عکسهای شهید آیت الله مدرس

آیت‌الله مدرس در یکی از جلسات دوره ۱۶ مجلس

عکسهای شهید آیت الله مدرس

تصویری از مدرس و آزادی‌خواهان دیگر (منتشر شده در روزنامه‌های سال ۱۳۲۰)


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
امام جمعه کاشمر:
شهید مدرس، تئوری حکومت اسلامی با محوریت ولی فقیه را در دوران رضاخان مطرح کرد
 
 
امام جمعه کاشمر از شهید مدرس(ره) به عنوان یک عالم آگاه و شجاع نام برد که نظریه حکومت اسلامی با محوریت فقیه مجتهد را در دوران رضاخان مطرح کرد.
 
img_1216

به گزارش صبح توس به نقل از کاشمربصیرهمزمان با فرا رسیدن شب شهادت هشتمین مهر سپهر سروری، حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و همچنین دهم آذرماه سالروز شهادت شهید مجاهد آیت ا… سید حسن مدرس(ره) مراسم «در سوگ خورشید» با حضور انبوه مردم ولایتمدار شهرستان کاشمر در محل زیارتگاه شهید مدرس(ره) برگزار شد.

در این آیین معنوی که جمعی از مسئولان کاشمر نیز حضور داشتند، حجت الاسلام و المسلمین سید کاظم طباطبایی، امام جمعه کاشمر در سخنانی با اشاره به شخصیت والای شهید مدرس(ره) اظهار داشت: آیت الله سید حسن مدرس(ره) یک عالم مجاهد و مبارز و یک شهید غریب و مظلوم بود.

وی با اشاره به دیدگاه های برخی بزرگان در مورد شهید مدرس گفت: حضرت امام خمینی(ره) در مورد شهید مدرس فرموده اند که مدرس حالا هم زنده است؛ مردان تاریخ تا آخر زنده اند، مدرس زنده است تا تاریخ زنده است.

امام جمعه کاشمر سپس به ابعاد شخصیتی شهید مدرس پرداخت و ادامه داد: سیاستمداران دنیا، از سیاست اسلام می ترسند و علت اینکه بر جدایی دین از سیاست تأکید دارند همین است که مسیر را برای تاخت و تاز خودشان فراهم کنند و این ها مواردی است که یک مسلمان آگاه و بصیر باید از آن مطلع باشد.

طباطبایی خاطرنشان کرد: علت ترس زورگویان عالم از سیاست اسلام این است که سیاست دین ما سیاستی است که هیچ گاه با باطل و ظالم کنار نمی آید و مستکبران به هیچ عنوان نمی توانند اسلام و علمای دینی را متقاعد کنند که تحت تأثیر سیاست های ظالمانه آن ها باشند.

امام جمعه کاشمر افزود: شهید مدرس اعتقاد به سیاسی بودن دین داشت و می گفت که این دو نمی توانند از یکدیگر جدا باشند و لذا شهید مدرس می فرمود که سیاست مد نظر ما از جنس دین است نه از جنس تفکرات غربی و مکاتب مادی.

وی ادامه داد: یکی از سؤالاتی که در بین افراد مختلف مطرح است همین است که چرا کشورهای اسلامی بر خلاف کشورهای غربی از پیشرفت لازم برخوردار نیستند که شهید مدرس در پاسخ به این سؤال می گوید که علت آن این است که در ممالک اسلامی دین را از سیاست جدا کرده اند و لذا عالمان دینی در این کشورها سکوت کرده و پادشاهان، ملت ها را استثمار و بیچاره می کنند.

طباطبایی اظهار داشت: وقتی در جامعه ای دین از سیاست جدا شد، افراد متدین خودشان را کنار می کشند و کارهای اجرایی دست افراد ناشایست و نا سالم می افتد به همین خاطر است که شهید مدرس منادی این نظریه می شود که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست.

امام جمعه کاشمر تصریح کرد: شهید مدرس(ره) یک سنگر و سد محکم در برابر رضاخان بود و یک تئوری حکومتی را در آن زمان مطرح می کند که حکومت اسلامی با محوریت ولی فقیه و اجتهاد فقها باید تشکیل شود و در این حکومت، فرامین الهی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط باید اجرایی شود.

وی با بیان اینکه شهید مدرس(ره) مجلس را بزرگترین مرکز تصمیم گیری می داند و معتقد است کل ملت در مجلس جمع شده اند گفت: شهید مدرس به شدت با افراد غربزده مخالفت می کرد ضمن اینکه صفت شجاعت هم در او بارز بود و در روزگار خود یک عالم آگاه و روشنفکر به معنی واقعی کلمه بود و حتی با افکار خرافی هم مبارزه می کرد.

شایان ذکر است در این مراسم ضمن قرائت دعای توسل، مراسم سوگواری و عزاداری در عزای هشتمین امام همام حضرت علی بن موسی الرضا(ع) برگزار شد.

گفتنی است شهید مجاهد آیت الله سید حسن مدرس(ره) در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی پس از حدود ده سال تبعید در شهرهای خواف و کاشمر؛ در دهم آذرماه به دست عوامل رضاخان در کاشمر به شهادت رسید و زیارتگاه وی هم اکنون در کاشمر تبدیل به یک قطب فرهنگی و مذهبی شده است.

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:10 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۶۰۶۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۶
 
 
 

دو اثر بزرگ امامت امام رضا(ع) در دنیای اسلام 

شما می‌بینید بعد از نوزده یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا است، همان تفکر ولایت اهل‌بیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آن‌چنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنی‌عبّاس از مواجهه‌ با آن عاجز است.
 به گزارش مشرق، کتاب «انسان 250 ساله» سلسله مباحثی از مقام معظم رهبری که در زمینه تاریخ اهل‎بیت(ع) صورت گرفته است. رهبر معظم انقلاب، زندگی سیاسی ائمه اطهار(ع) را خط ممتدی می‌دانند که در طول 250 سال (از زمان رحلت پیامبر اسلام تا آغاز غیبت صغری) ادامه داشته است. ایشان می‏‎فرماید «زندگى ائمه(ع) را که 250 سال طول کشیده، زندگى یک انسان به حساب بیاوریم، یک انسان 250 ساله؛ از هم جدا نیستند «کلّهم نورٌ واحد» هر کدام از اینها که یک حرفى زدند این حرف در حقیقت از زبان آن دیگران هم هست. هر کدام از اینها که یک کارى انجام داده‌اند، این در حقیقت کار آن دیگران هم هست. یک انسانى که 250 سال گویى عمر کرده است. تمام کارهاى ائمه در طول این 250 سال، کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت، و با تاکتیک‌هاى مختلف است  (64/3/21)

به مناسبت ایام شهادت امام رضا(ع) بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری از کتاب «انسان 250 ساله» درباره زندگی حضرت به صورت صوت و متن منتشر می‎شود.

عمر مبارک امام رضا (سلام‌الله‌علیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است؛ - یعنی از سال 148 که سال شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) است تا سال 203 -  از این مدت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه می‎کنید، تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیب و یک دریای عمیقی است.

آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقه‌مندان حضرت می‎گفتند که علی بن موسی در این فضا چه کار می‎تواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که می‎گفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَماً؛ خون می‎چکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ جهاد امامان شیعه و در مسئولیت عظیمی که برعهده‌اش است، می‎خواهد چه بکند؟ این اولِ امامت علیّ‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام است. بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا است، وقتی شما نگاه می‎کنید، می‌بینید که همان تفکر ولایت اهل‌بیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آن‌چنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنی‌عبّاس از مواجهه‌ با آن عاجز است؛ این را علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا انجام داده است.

این حرکت امام رضا (علیه‌السّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طیّ همان قضایایی که شنیده‌اید و تکرار شده است و می‎دانید، احساس می‎کند که ناچار است علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا (علیه‌السّلام) را - که با نیّتهای خاصّ خودش، آن بزرگوار را از مدینه کشانده بود، آورده بود، به خود نزدیک کرده بود و قصد کشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبیر کرده بود، به شهادت برساند؛ کار قضای الهی و اراده‌ الهی و تدبیر الهی - که پاره‌ تن پیغمبر در این نقطه‌ دوردست از مدینه مدفون بشود که خود این یک تدبیر الهی است، یک مهندسی الهی است - به وسیله‌ دشمنان اهل‌بیت انجام بگیرد.
کار برای اهداف بلند را این‌جوری باید انجام داد؛ نگاه به بلند مدّت را با این انگیزه‌ها، با این نیّتها، با این امیدها باید انجام داد.
 
منبع: تسنیم

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 10 آذر 1395  ] [ 1:08 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 28 :: 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4072268 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب