کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

  • اگرسپاه نبود کشور هم نبود. امام خمینی رحمت الله علیه

  •  

  • ** *سالروز تشکیل سپاه پاسداران

  • انقلاب اسلامی(دوم اردیبهشت /

  • ۱۳۵۸، به فرمان امام خمینی (ره)


  • بر تمامی سبزپوشان و راست قامتان

  • سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و

  • عموم ملت انقلابی وولایتمدار ایران

  •  
  • اسلامی مبارک و فرخنده باد. ******

  •  

  • احمد_اسماعیلی_کریزی

  •  

  • #کوهسرخ #کریز #کاشمر

  •  

  •  

  •  

     

    ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

     

    وبلاگ"بررودکریز"

     

    barrud.mizbanblog.com

     

    ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

     

    barrud.rasekhoonblog.com

     

    وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"


ادامه مطلب



[ شنبه 2 اردیبهشت 1396  ] [ 5:05 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
 
عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند

 

به مناسبت سالروز شهادت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت سالروز شهادت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:
 
 
حسن لطفی:
کُنجِ نَمورِ این قفسِ غم فزا بس است
 
خو با بلا گرفته ام اما بلا بس است
 
قلبم گرفته باز ، جگر گوشه ام کجاست
 
این روزِ آخری غمِ هجرِ رضا بس است
 
چشمی نمانده گوشه ی تارِ سیاهچال
 
دردی نمانده آه که این دردِ پا بس است
 
زنجیر هم به شانه یِ من گریه می کند
 
در زیرِ حلقه ها بدنی بی نوا بس است
 
صیاد آمده به تماشای مرگ من
 
بیگانه کو که دیدنِ این آشنا بس است
 
رحمی نمی کند نفسم مانده در گلو
 
رحمی نمی کند که من و این جفا بس است
 
اینجا کسی ندید که ساقم شکسته است
 
اینجاکسی نگفت که سیلی چرا؟بس است
 
یک جمله گفته ام بزن که خوب میزنی
 
باشد بزن دوباره ولی ناسزا بس است
 
 
محسن ناصحی :
 
دارد نشان یوسف از زندان بر شانه های باد می آید
 
اما نمیدانم چرا دارد پیراهن از بغداد می آید
 
وَجعل مِن اَهلی خواند و هارون را،موسی کنار خود برادر دید
 
موسی بن جعفر را چرا هارون با منطق بیداد می آید
 
سی شب کجا موسی!؟چه میخوانی؟ پایان ده اَتممنا بِعشرت را
 
موسای ما را چارده سال از ، زندان به زندان یاد می آید
 
هم خشمگین است از ستمکاران  هم کاظمین الغیظ بر یاران
 
هرکس امام المتقین شد هان ! با جمعی از اضداد می آید
 
زندان عبادتگاه شد با او  ، بدکاره هم آگاه شد با او
 
اصلا از این آقا مگر کاری جز یاری و امداد می آید!؟
 
خَلِّصنی از زندان از این آزار،یارب ! چُنان کز سنگ و آهن، نار
 
وقتی که از در وقتی از دیوار،غم می چکد فریاد می آید
 
زندانی بغداد ما کارش، با سِندی بن شاهِک افتاده است
 
سم کار خود را می کند آخر ،هر کار از این جلاد می آید
 
ایرانیان شوق خراسان را در کاظمینش جستجو کردند
 
حس زیارتنامه ی او نیز از صحن گوهرشاد می آید
 
باب الحوائج اوست یعنی ما ، هر وقت مشهد آرزو کردیم
 
دیدیم بوی حضرت کاظم  از پنجره فولاد می آید
 
میلاد حسنی :
 
رشته‌ی دلهای عاشق پشت این در بسته شد
 
رزق ما از سفره‌ی موسی ابن جعفر بسته شد
 
تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند
 
با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد
 
مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم
 
مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد
 
آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند
 
دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد
 
ای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟
 
در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد
 
یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد
 
یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد
 
تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت
 
تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد
 
آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست
 
بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد
 
 
 
غلامرضا سازگار:
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢ
 
ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢ
 
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻻ‌ﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
 
ﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢ
 
ﺩﺭ ﺳﯿﻪ ﭼﺎﻝ ﺑﻼ‌ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
 
ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺵ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮓ ﺩﺍﻣﻦ ﺩﺍﻣﻨﻢ
 
ﻫﺮ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺗﺶ ﺭﻭﻧﺪ
 
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﻤﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻨﻢ
 
ﻗﺎﺗﻞ ﺩﻝ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﮓ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
 
ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﮔﺮﺩﻧﻢ
 
ﺑﺲ ﮐﻪ ﺟﺴﻤﻢ ﺁﺏ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺳﻮﺧﺘﻪ
 
ﻣﺤﻮ ﮔﺸﺘﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘﺶ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺗﻨﻢ
 
ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻭﻗﺖ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﯾﯽ ﻗﺎﺗﻠﻢ
 
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﺮﻣﺎﯼ ﺯﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻗﺼﺪ ﮐُﺸﺘﻨﻢ
 
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻕ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ
 
ﺑﺲ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻫﻨﻢ
 
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ! ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺣﺒﺲ ﻫﻢ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ
 
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﮑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﺷﻤﻨﻢ
 
ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻣﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺨﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
 
ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﺩ ﺯﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺪﻓﻨﻢ
 
ﯾﺎﺑﻦ ﺯﻫﺮﺍ «ﻣﯿﺜﻢ» ﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﻻ‌ّﯼ ﺷﻤﺎ
 
ﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﻫﻢ ﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﻫُﺮﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﻤﻨﻢ
 
 
 
 
منبع: حسینیه . اشعار ارسالی
 
 
نام:
 
 
* نظر:
 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

ادامه مطلب



[ شنبه 2 اردیبهشت 1396  ] [ 5:01 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

گزارش/

 

سپاه چگونه تشکیل شد و هدف از تشکیلش چه بود؟

 

مشهد- در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بنا به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به جوانان غیور و انقلابی ایران اسلامی، عده‌ای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایت فقیه گردهم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پی ریزی كردند.

به گزارش صبح توس؛د ر نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بنا به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به جوانان غیور و انقلابی ایران اسلامی، عدهای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایت فقیه گردهم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پی ریزی كردند.

 

سپاه پاسداران در سایه روحیه انقلابی و معنویتی كه از سرچشمه جوشان دل منور و روح مصفای آن امام عارفان و پیشوای صالحان پیوسته میجوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب میكرد، توانست نقش تعیین كنندهای را در دفع حمله ایادی استكبار به جمهوری اسلامی ایفا كند و در كنار ارتش و با به كارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین كند.

 

77938_582

پس از سال ها مبارزه، جوانان متعهد انقلابی توانستند با یاری خدا و رهبری امام خمینی رحمه الله رژیم پهلوی را سرنگون کنند، اما  پس از این پيروزي شرايطي چون از هم گسيختگي و عدم وجود يك نظم و انسجام عميق ايجاد شده بود كه در اثر آن گروه هاي ضد انقلابي و ضد اسلامي مانند گروه هاي چپي و ماركسيستي از همه جاي دنيا مثل آمريكا، اروپا و كشورهاي مختلف همچون هند و نقاط ديگر در ايران جمع شدند و فعاليت هاي سياسي، فرهنگي خود را شروع كردند و از اين مهم تر به جمع آوري اسلحه و تجهيز خود پرداختند. در اين هنگام نيروهاي انقلابي كه از متن خود مردم بودند احساس خطر كردند و به فكر زمينه سازي براي دفاع از انقلاب افتادند كه اولين نمونه آن تشكيل كميته هاي انقلاب اسلامي بود و نمونه بعدي تشكيل سپاه بود. این ارگان انقلابی یکی از هسته های امنیتی حافظ انقلاب بود که با هدایت امام خمینی رحمه الله در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ تشکیل شد.

 

هدف از تشکیل سپاه

هدف از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن و کوشش در راه تحقق آرمان های الهی و گسترش حاکمیت قانون خداست. تقویت توان دفاعی جمهوری اسلامی از راه همکاری با دیگر نیروهای مسلح و آموزش نظامی، از دیگر اهداف تشکیل این نهاد شمرده می شود.

 

شاید در آن روزهای نخست كه هدف سپاه را پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن مطرح می كردند، تصور نمی رفت كه چه مسئولیت سنگین و رسالت خطیری به عهده این تشكیلات تازه تأسیس خواهد بود؛ اما از آنجا كه محرك حضور در این نهاد خدمت بی شائبه به انقلاب اسلامی و اطاعت محض و عاشقانه از مقام والای ولایت فقیه بود جملگی به عنوان بازوی توانمند ولایت فقیه، خویشتن را برای هر نوع مأموریت محوله آماده كرده بودند.

 

سپاه با ایجاد امیدواری، ضریب امنیت اجتماعی را بالا برده است

 

سپاه پاسداران در طول دوران فعالیتش علاوه بر جنبۀ بازدارندگى تحرکات دشمن، با ایجاد امیدوارى در ملت، ضریب امنیت اجتماعى را افزایش داده و معادلات دشمنان را در ایجاد تهدید نظامى علیه نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران بر هم زده است. همچنین افتخار بزرگ سپاه آن است که مؤلفه اصلى و مرکز ثقل همۀ نیروهاى وفادار به اسلام، انقلاب و کشور بوده و نیروهاى منفرد را در مقیاس وسیعى گردهم آورده و از آنها، دریاى خروشانى ساخته است تا به کمک آنان، کشور از مراحل سخت و سرنوشت ساز دوران پر تب و تاب انقلاب و جنگ تحمیلى بگذرد و عزت، عظمت و اقتدار انقلاب، نظام و کشور حفظ و تضمین شود. به تعبیرى دیگر سپاه نهادى جوشیده از متن مردم، براى دفاع از ارزشهاى والاى انقلاب اسلامى و مقابله با تهدیدات علیه آن است.

 

بخشی از فعالیتهای سپاه در آغاز انقلاب و بعد از آن

 

 حضور در دفع غائلۀ گنبد و ترکمن صحرا، جلوگیرى از سقوط شهرهاى سنندج، پاوه و نقده به دست گروهکهاى ضد انقلاب, پاکسازى و آزادسازى کلیه شهرهاى کردستان و آذربایجان غربى از لوث وجود ضدانقلاب، برقرارى امنیت در مرزهاى شمال غرب کشور، و مردمى کردن امنیت و از بین بردن زمینه هاى فعالیت ضد انقلاب در منطقه، مقابله با بحران شهرهاى خرمشهر و آبادان و دفع فتنه گروهک خلق عرب بخشی کوچکی از تلاش های این نهاد انقلابی برای حفظ و ثبات انقلاب اسلامی ایران بوده که با جان فشانی های نیروی های مؤمن و انقلابی انجام شده است.

 

489100_6wSuKWl4

مقابله با توطئه هاى منافقین در خارج از کشور در طول انقلاب اسلامی، پاکسازى مناطق آلوده و باراندازهاى اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در جنوب و شرق کشور، ایجاد شبکۀ اطلاعاتى و امنیتى مناسب در کشور که مبنایى براى تشکیل وزارت اطلاعات شد، دفاع از حاکمیت، تمامیت ارضى و استقلال کشور و دفع تجاوز عراق در طول هشت سال دفاع مقدس ملت شریف و سرافراز ایران همراه با دیگر قواى مسلح، جذب و سازماندهى نیروهاى داوطلب بسیج به منظور دفاع از دستاوردهاى انقلاب، حضور قدرتمندانه در خلیج فارس و جزایر ایرانى براى برقرارى امنیت و تحقق استراتژى بازدارندگى و ممانعت در برابر اقدامهاى ابرقدرتها و بسیاری فعالیت هایی دیگر که رزمندگان و دلیرمردان حاضر در این نهاد انقلابی با نثار جان خود در طی سالهای بعد پیروزی انقلاب اسلامی در جهت تحقق آنها تلاش کرده اند.

 

«اگر سپاه نبود، کشور هم نبود»

 

بنابراین سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عنوان نهادى امنیتى و نظامى، با کمترین بودجه و امکانات و با بیشترین اعتقاد و انگیزه شکل گرفت و مرزبانى صادق و لایق براى حریم انقلاب و کشور شد و علاوه بر دفاع همه جانبه از مرزهاى کشور اسلامى، در داخل نیز براى تأمین امنیت و آرامش اقدام کرد، تا جایى که وجود کشور و وجود انقلاب متکى بر وجود سپاه شد. از اینجاست که عمق فرمایش آن پیر فرزانه که فرمود: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود»، آشکارتر مى شود.

 

94081206

تعریف وظایف سپاه بر اساس اصل ۹۰

 

اصل ۱۵۰ قانون اساسی نقش سپاه را «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» تعیین میکند؛ به همین دلیل در هر زمان و عرصهای که انقلاب اسلامی و یا دستاوردهای آن با خطر و یا تهدیدی مواجه شود سپاه پاسداران موظف است تا وارد معرکه شده و از انقلاب دفاع کند. نکته قابل توجه این است که این پاسداران به عرصه نظامی محدود نشده و همه ابعاد انقلاب را در بر میگیرد.

 

بر اساس اساسنامه سپاه پاسداران، این نهاد انقلابی در زمینه مأموریتهای خود به عنوان «ضابط قوه قضائیه» عمل می‌کند. بنابراین اقدامات سپاه در زمینه رصد، شناسایی و دستگیری عوامل خرابکار و ضد انقلاب در چارچوب قانون و در کسوت ضابط قضایی است.

 

یکی دیگر از ماموریتهای سپاه همکاری با ارتش جمهوری اسلامی ایران در مواقع لزوم در جهت پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ اما قانون ماموریت دیگر پاسداران را مبارزه قانونی با عوامل و جریانهایی که در صدد خرابکاری، براندازی نظام جمهوری اسلامی، و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران ‌می‌باشند، معرفی میکند. همچنین همکاری با ارگان اطلاعاتی کل کشور (جامعه اطلاعاتی) از دیگر وظایف این نهاد انقلابی است.  به همین منظور سازمان اطلاعات سپاه نیز در چارچوب اساسنامه سپاه پاسداران به منظور مقابله با اقدامات ضد امنیتی، جاسوسی و خرابکاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایبری و همچنین همکاری با سایر ارگان‌های اطلاعاتی کشور تشکیل شد.

 

بخشی از سخنان مقام معظم رهبری درباره سپاه؛

«سپاه پاسداران در سایه ی روحیه ی انقلابی و معنویتی که از سرچشمه ی جوشان دل منور و روح مصفای آن امام عارفان و قدوه ی صالحان پیوسته می جوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب می کرد توانست نقش تعیین کننده ای را در دفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی ایفا کند و در کنار ارتش و با به کارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ و استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند.»

«… سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه ی جهان پس از صدر اسلام پدیده ی بی سابقه ای است. این پدیده در حقیقت مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی، شعار ایستادگی در مقابل همه ی قدرت های بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان و از همین روست که سلطه های بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدین پدیده ی الهی می نگرند چنان که به انقلاب اسلامی.»

«سپاه پاسداران نور چشم و عضو اصلی انقلاب است، چرا که از بطن انقلاب روییده، رشد کرده و رو به کمال است.»

«برجستگی سپاه، در همراهی «سلحشوری نظامی» با «خلوص معنوی» بوده و همه ی موفقیت ها از هماهنگی این دو ناشی شده است و این عنصر اصلی که صفت مجاهدان جلیل القدر صدر اسلام و پایه گذاران افتخارات تاریخی اسلام است، همواره باید در سپاه پاسداران حفظ شود.»

 

برخی از فرماندهانی که در سپاه خدمت می کنند

551356_768

 

سرلشکر بسیجی سید حسن فیروزآبادی

این فرمانده سپاه همواره با آن لباس خاکی و چفیه بر دوش شناخته می شود. او به عنوان رییس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان مسئولیت مهمی را بر عهده داشته و از جمله مدیران ارشد و محبوب در نیروهای مسلح است.

سرلشکر غلامعلی رشید

سرلشکر غلامعلی رشید از دیگر فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس به شمار می رود که تحلیل های جامع و عمیق وی در طی سالهای اخیر در موضوعات مختلف همچون جنگ تحمیلی، نبردهای حزب الله لبنان، جنگ های منطقه و چشم انداز آینده همواره مورد توجه کارشناسان بوده است.

سرلشکر محمدعلی جعفری

سرلشکر محمد علی جعفری معروف به “عزیز” پس از انتصاب به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران، به درجه سرلشکری نائل شد. وی در دوران دفاع مقدس از فرماندهان مهم سپاه و عنصری مبتکر در عملیاتهای نامتقارن بود که پس از دفاع مقدس، چند سال فرمانده نیروی زمینی سپاه، سپس رییس مرکز راهبردی سپاه و پس از آن فرمانده کل سپاه شد.
IMG16130618

سرلشکر عطا الله صالحی

وی از جمله دیگر فرماندهان دلاور ارتش در دوران جنگ تحمیلی است که در سال ۸۴ به سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.
تشکیل نیروی مستقل پدافندی با مسئولیت ارتش و نیز ساخت تجهیزات مدرن دفاعی همچون جنگنده صاعقه، ناوشکن جماران، انواع زیردریایی و تانک از جمله نقاط درخشان مسئولیت سرلشکر صالحی است. تدوین طرح های راهبردی چون حضور شناورهای ایرانی در خلیج عدن و دریای مدیترانه از جمله مصادیق نگاه راهبردی این فرمانده ارشد نیروهای مسلح است.

دریابان علی شمخانی

سردار شمحانی هم مسئول نیروی دریایی ارتش بوده و هم سپاه. تنها سرلشکر نیروی دریایی کشورمان اکنون رییس مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی است. وی پس از وزارت دفاع با حکم رهبر معظم انقلاب در این مسئولیت مشغول انجام امور فکری و تحقیقاتی در موضوعات مختلف برای بهره برداری نیروهای مسلح است.

سرلشکر سید یحیی صفوی

سرلشکر صفوی معروف به “رحیم” نیزاز فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ تحمیلی است که مسئولیتهای مهمی چون فرماندهی نیروی زمینی و اطلاعات و عملیات کل سپاه را در ان زمان عهده دار بوده است.

سرلشکر قاسم سلیمانی

و اما سرلشکر قاسم سلیمانی که این روزها نامش بر اندام دشمنان ایران و ایرانی لرزه می اندازد یکی از باسابقه ترین فرماندهان سپاه پاسداران است که پیش از فرماندهی نیروی قدس سپاه، فرمانده لشکر ۴۱ ثار الله کرمان بوده است. وی جدیدترین فرمانده نیروهای مسلح است که از سوی فرمانده معظم کل قوا به درجه سرلشکری نائل شده است.


در بخشی از حکم سرلشکری سردار سلیمانی که مشرق برای اولین بار آنرا منتشر می کند، از سوی رهبر معظم انقلاب نوشته شده است: « سردار قاسم سلیمانی کسی است که خود بارها در جبهه به شهادت رسیده و شهید زنده انقلاب است.»
n00106311-r-s-000

البته ذکر این نام ها به این معنا نیست که فرماندهان و نام آوران سپاه به همین نفر محدود می شوند بلکه در این نهاد انقلابی از آغاز تا به امروز فرماندهان و نام آوران بسیاری در لباس پاسداری از انقلاب و دستاورد های آن خدمت کردند که در این جا مجال ذکر آنها نیست.

 

حضور زنان در سپاه

حضور زنان در سپاه پاسداران و روند شکل گیری این حضور از موضوعاتی  است که کمتر در رسانه‌ها مورد بررسی قرار گرفته و نقش زنان تنها به اموراتی مانند امدادرسانی در ایام دفاع مقدس خلاصه می شد.

 

مسئله حضور خواهران در تشکیلات سپاه، تقریبا پنج ماه پس از تشکیل این نهاد در سال ۵۸ مطرح شد. قالب فعالیت زنان در سپاه در حوزه فرهنگی و آموزشی تعریف می شد.

 

اولین واحد خواهران سپاه در شهر اصفهان راه اندازی شد، البته حوزه خواهران در شهر اهواز نیز بسیار فعال بود. در تهران هم فعالیت‌های خوبی در سپاه می‌شد، ولی تشکیلات رسمی و مستقلی وجود نداشت و به این شکل سپاه خواهران به رسمیت شناخته شد.

8587833977223609490720488050

انتهای پیام/

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 2 اردیبهشت 1396  ] [ 4:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

رفیق دوست در گفت‌وگو با صبح توس مطرح کرد:

 

سپاه، سد بزرگی در مقابل ضد انقلاب است

 

مشهد- اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی با اشاره به این نکته که سپاه مسئله منافقین و حزب توده را در دوران انقلاب حل کرد، گفت: سپاه چون سدی در مقابل ضد انقلاب بود.

محسن رفیق دوست، اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی در گفت‌گو با صبح توس،  پیرامون خدمات سپاه به انقلاب، اظهار کرد: امام راحل فرمودند که «چنانچه سپاه نبود کشور هم نبود» و الآن نیز باید گفت چنانچه سپاه نباشد کشور هم نیست، بنابراین نقش سپاه در کشور بسیار پررنگ است.

 

اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی با اشاره به این نکته که سپاه به عنوان یک الگوی مقدس در قالب حزب‌الله، نیروهای جهادی و انصارالله یمن در منطقه تکثیر شد و  سراسر کشورهای منطقه را دربر گرفت، گفت: این شجره طیبه‌ای که امام آن را وصف کردند، پیش لشگر ظهور آقا امام زمان (عج) است.

 

وی عنوان کرد: از ابتدای انقلاب تاکنون، سپاه در بخش‌های اقتصادی و سازندگی کارنامه بسیار درخشانی دارد و در عرصه‌هایی همچون راه‌سازی، پتروشیمی و سد سازی خدمات فراوانی را انجام داده است و به طور کلی نیروهای مؤمن، کم خرج، متعهد و باسوادی در این مجموعه فعالند که می‌توانند به دولت کمک کنند.

 

رفیق دوست بیان کرد: سپاه در هر جایی که وارد شد، تأثیرگذار بود و چنانچه امروز فلج اطفال ریشه کن شد به دلیل حرکت جهادی بود که طی سه روز توسط سپاه در ایران و افغانستان انجام شد.

 

اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی ضمن اشاره به این مطلب که سپاه در برخورد با ضد انقلاب داخلی و متجاوزان در جنگ موفق بود، خاطرنشان کرد: این نهاد انقلابی شجره طیبه‌ای است که امام آن را با علم به این‌که کشور به آن نیازمند است، پرورش داد.

 

وی با تأکید بر این‌که وظیفه سپاه حراست از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است، خاطرنشان کرد: مسئله منافقین و حزب توده را سپاه حل کرد و به طور کلی سپاه سد بزرگی در مقابل ضد انقلاب بود.

انتهای پیام/

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 2 اردیبهشت 1396  ] [ 4:51 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

حجت الاسلام ابراهیم رئیسی نامزد انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری طی حکمی علی نیکزاد را به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی اش منصوب کرد متن حکم این انتصاب به شرح ذیل است؛

برادر گرانقدر جناب آقای مهندس علی نیکزاد
* با عنایت به سوابق، تجارب ارزشمند، شایستگی‌ها و توانمندی‌های علمی و اجرایی جنابعالی، بدینوسیله به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی اینجانب منصوب می‌شوید.
* از شما و همه‌ی همراهان عزیز فعال در ستادها انتظار دارم با اتخاذ رویکردها و سیاست‌های ذیل نمونه‌ای از فعالیت انتخاباتی سالم، مردمی و الگو را پایه‌ریزی و سازماندهی نمائید:
* پایبندی به اصول اخلاق اسلامی و رعایت قانون در تمامی مراحل انتخابات.
* تبیین و بسط گفتمان کار و کرامت در فضای عمومی جامعه.
* استفاده فراگیر از نیروهای مؤمن، بانشاط، توانمند، جوان و خوش‌نام مردمی.
*تلاش جهت ایجاد وحدت گفتمانی و عملی میان همه دل‌بستگان به نظام فارغ از اختلاف سلیقه‌ها.
* حفظ آرامش و پرهیز از تنش و هرگونه سیاه‌نمایی و تخریب نامزدهای دیگر.
* استفاده از نظرات و رهنمودهای علما، فرهیختگان و نخبگان علمی، فرهنگی ملی و استانی.
* مراقبت جدی بر عدم استفاده از بیت‌المال و اموال عمومی.
* پرهیز از اسراف و تبذیر در تبلیغات انتخاباتی و استفاده از روش‌های نوین، ابتکاری و کم‌هزینه
* حفظ و رعایت احترام، کرامت و حقوق مردم در تمامی اقدامات و برنامه‌های انتخاباتی.
*استفاده از فرصت فعالیت انتخاباتی بعنوان عملی عبادی، مخلصانه و تعالی‌بخش برای فعالین و اعضای ستادها.
* امید است سرانجام کار، رضایت خداوند متعال و گره‌گشایی از مشکلات مردم باشد؛ توفیق شما را در این مسیر از حضرت حق خواستارم.

سیدابراهیم رئیسی

 

انتهای پیام/

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 2 اردیبهشت 1396  ] [ 4:49 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

شهادت جانگدازهفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت امام موسی کاظم (ع)رابه مهدی موعود امام زمان

(عج) ونا یب برحقش ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت

الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)وعموم شیعیان

جهان، علی الخصوص ملت شهیدپرور ولایتمدار ایران

اسلامی تسلیت وتعزیت عرض می نماییم.

 

 
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54625086096445629825.gif
 
 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:35 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

شهادت جانگدازهفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

 

 

حضرت امام موسی کاظم (ع)رابه مهدی موعود امام زمان

 

 

(عج) ونا یب برحقش ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت

 

 

الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)وعموم شیعیان

 

 

جهان، علی الخصوص ملت شهیدپرور ولایتمدار ایران

 

 

اسلامی تسلیت وتعزیت عرض می نماییم.

 

 

 

5.gif3.jpg
4.gif

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:26 PM ] [ احمد ]
نظرات 0


سال روز شهادت امام موسي کاظم (ع) تسلیت وتعزیت باد...

۲۵ رجب ۱۸۳ هجري قمري


السلام عليک يا امام موسي بن جعفر

هر گه كه نسيم از ره بغداد آيد
ما را ز حديث عشق و خون ياد آيد

اى گل كه به گردن تو غل افكندند
از صبر تو زنجير به فرياد آيد

اى باب گشوده خدا بر جوائح مردمان و اى رشته پيوند زمين و آسمان! نامت كليد گشايش گره‏هاى فرو بسته و يادت، مايه آرامش دل‏هاى شكسته است. نامت، نردبان صعود دعاهاى مرفوع و يادت پلكان نزول اجابت منصوب است ... تو را با زبان نياز مى‏خوانيم با دلى پر سوز گداز به امداد اين دست هاى خسته...
اى گرداب خشم و غضب را «كاظم»! اى طوفان هاى اندوه را «صابر»! اى بر هدايت خلق خدا «امين»! سلام بر تو اى صاحب «احسان عام» و «گذشت خاص» سلام بر تو اى زندانى بزرگ بصره و بغداد!... سلام بر تو كه شب‏هاى سياه را به چراغ ذكر و دعا به سپيده سحرى پيوند مى‏زدى! سلام بر تو و بر گام‏هاى مجروح بسته به رنجيرت!


امام موسى كاظم(عليه السلام)
حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام)، معروف به كاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز يكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بين مكّه و مدينه، متولّد گرديد.
نام مادر آن حضرت، حميده است.
آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشيد عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گرديد و به شهادت رسيد. مرقد شريفش در كاظمين، نزديك بغداد، زيارتگاه شيفتگان حضرتش مىباشد.

شيوه مبارزه امام موسي کاظم (عليه السلام)
در دوران امـامـت پـيـشـواى هفتم (ع ) بجز بيت امامت، از سوى دستگاه خلافت عباسى نيز گاهى با بـعـضـى جـناحهاى فكرى مثل ملحدان و زنديقيان مبارزه مى شد. اين مبارزه در دوران خلافت مهدى و هـادى عـبـاسـى ابـعاد گسترده ترى يافت و گروه زيادى به اتهام الحاد و زندقه گرايى به قتل رسيده يا به زندان افكنده شدند..(117)

ليـكـن مـبـارزه مـوسـى بـن جـعـفر با منحرفان ، هم در روش با مبارزه خلفا تفاوت داشت و هم در انـگـيـزه و هـدف . هـدف اسـاسـى خـلفـا از مـبـارزه بـا ملحدان صرفا سياسى بود و در راستاى سياستهاى حكومتى آنان قرار داشت ؛ از اين رو، بسيارى از افراد كه از سوى حكمرانان به كفر و زنـدقه متّهم مى شدند در واقع زنديق نبودند؛ ولى از آنجا كه وجودشان خطرى براى دستگاه خـلافـت بـه شـمار مى آمد متهم به الحاد شده به قتل مى رسيدند و يا زندانى مى گشتند. خلفا اتـهـام زنـديـق بـودن را وسـيـله اى براى اعمال فشار بر مخالفان حكومت خود بويژه علويان ، قـرار داده بـودنـد؛ از ايـن رو، هـر كـس از دسـتـورات آنـان سرپيچى مى كرد و عدالت و اسلامى بـودن حـكـومـت ايـشـان را زيـر سـؤ ال مـى بـرد، از سوى آنان متهم به الحاد مى شد. به عنوان نمونه :
شـريـك بـن عـبداللّه قاضى از جمله كسانى بود كه معتقد بود نمى شود در نماز به مهدى اقتدا كـرد. مـهدى او را احضار كرد و مورد عتاب قرار داد و گفت : اى زنازاده ... شريك پاسخ داد: مادرم اهل روزه و نماز بود. خليفه ناچار تهمت زندقه به او زد و گفت : اى زنديق ، تو را خواهم كشت ! شـريـك خـنـديـد و با خونسردى گفت : زنديقيان نشانه هايى دارند كه بدان شناخته مى شوند، مثل نوشيدن شراب و به كارگيرى زنان رقاصه و خواننده . مهدى كه پاسخى نداشت ناگزير او را رها كرد..(118)

روشى را كه خلفا براى مبارزه با ملحدان برگزيده بودند، زور و سرنيزه بود. عـلت انـتـخـاب ايـن روش ايـن بـود كـه اوّلا آنـهـا اهـل مـنـطـق و استدلال نبودند و كمترين اطلاعى از مبانى اعتقادى اسلام نداشتند تا با استناد به آنها به نبرد مـلحـدان بروند؛ و ثانيا هدف آنان ارشاد و هدايت فرد متهم نبود، بلكه از ميان برداشتن او بود؛ از ايـن رو بـهـتـريـن روش بـراى دسـتـيـابـى بـه ايـن هـدف ، توسل به زور و سرنيزه و شكنجه و زندان و قتل بود.

امـام كـاظـم (ع ) كـه هـدف اسـاسـى اش از رويـارويـى با باندها و مكاتب انحرافى هدايت افراد فـريـب خـورده بـود، بـا مـنـطـق و حـجـّت قـوى و دلائل روشـن بـه (جـدال احـسـن ) با آنان مى پرداخت و عقايد و مكتبشان را مردود مى شمرد. در نتيجه ، اثر اين نوع مـبـارزات بـنـيـادى و روشـنـگـريـهاى فكرى در جامعه و بيدارى افكار توده هاى مردم به مراتب بـيـشـتـر از آثـار تـلاشـهـاى دسـتـگـاه خـلافـت در ايـن ارتـبـاط بـود، و اصـولا ايـن دو روش قابل مقايسه با يكديگر نيستند؛ چه آنكه يكى اثر تخريبى داشت و ديگرى اثر سازندگى و روشنگرى و هدايت .

مـوسـى بـن جـعـفر(ع ) علاوه بر آنكه خود در موارد مقتضى به مبارزه با افكار انحرافى برمى خـاسـت و با سردمداران آنها به بحث و گفتگو مى پرداخت ، شاگردان و ياران زبده خود را نيز بـر ايـن امـر تـشـويـق مـى كـرد. در روايـتـى از آن حـضـرت نقل شده است :

(فَقيهٌ واحِدٌ يُنْقِذُ يَتيما مِنْ اَيْتامِنَا الْمُنْقَطِعينَ عَنْ مُشاهَدَتِنا بِتَعْليمِ ما هُوَ مُحْتاجٌ اِلَيْهِ اَشَدُّ عَلى اِبْليسَ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ؛ لاَِنَّ الْعابِدَ هَمُّهُ ذاتُ نَفْسِهِ فَقَطُّ ، وَ هذا هَمُّهُ مَعَ ذاتِ نَفْسِهِ ذاتُ عِيالِ اللّهِ وَ اِمـائِه لِيـُنـْقـِذَهـُمْ مـِنْ يَدِ اِبْليسَ وَ مَرَدَتِه ، وَ لِذلِكَ هُوَ اَفْضَلُ عِنْدَاللّهِ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ ، وَ اَلْفِ اَلْفِ عابِدٍ.).(119)

يك فقيه دانشمند كه يتيمى از ايتام ما (خاندان پيامبر(ص ) ) را كه از ما بريده و منقطع شده است (از گمراهى ) نجات دهد و آنچه را كه وى بدان نيازمند است به او بياموزد، براى شيطان سخت تـر و دردنـاكـتـر از هـزار عابد است . زيرا عابد تمام كوششش نجات خودش مى باشد ولى اين فـقـيـه هـدايـتـگـر، عـلاوه بـر خـودش ‍ بـنـدگـان خـدا را نـيـز از چـنـگـال ابـليـس و پيروان او مى رهاند؛ از اين رو، چنين فردى نزد خدا برتر از هزار، بلكه يك ميليون عابد است .

امـام كـاظـم (ع ) علاوه بر اين تشويق عمومى ، بعضى از ياران خود را كه در بحث و مناظره چيره دسـت بـودنـد، فـرمـان مـى داد تـا بـا گـروهـهاى فكرى مناظره كنند. به عنوان نمونه كشّى مى نويسد:

(امـام كـاظـم (ع ) مـحـمـد بـن حـكـيـم را مـاءمـور كـرد تـا در مـسـجـد رسـول خـدا(ص ) بـنـشـيـنـد و بـا مردم مدينه (و صاحبان افكار و عقايد مختلف ) گفتگو و مناظره كند.).(120)

نمونه هايى از مبارزات امام (ع)
در ذيل نمونه هايى از مبارزات فرهنگى امام كاظم (ع ) را در برابر بعضى از مكاتب و مسلكهاى فكرى عصر امامت آن حضرت ذكر مى كنيم .

ملحدان
تـفـكـر الحـاديـگـرى و زنـدقـه از دوران حـكومت امويان و توسط بعضى از خلفاى اموى در ميان مـسـلمـانـان مـطـرح شـد و در عصر عباسيان ابعاد گسترده تر و داعيان بيشترى پيدا كرد. الحاد، شـاخـه هـاى مـخـتلفى دارد از قبيل انكار آفريدگار، اعتقاد نداشتن به يك يا چند صفت از صفات ثبوتيّه يا سلبيّه خداوند، ايمان نداشتن به پيامبران الهى و انكار معاد. عنوان فراگير همه آنها انكار ضرورى دين است .

مـعـروف ترين عناصر دعوت كننده به الحاد در عصر امام كاظم (ع ) عبارت بودند از: يزدان بن باذان ، بشّار بن برد، صالح بن عبدالقدوس ، ابن مقفّع ، ابن ابى العوجاء ، و مطيع بن اياس . ايـنـان بـا القـاى شـبـهـات گـمـراه كـنـنـده در زمـيـنـه مـسـائل اعـتـقـادى ، اصول و مبانى اعتقادات مردم را سست و متزلزل مى كردند و آنان را به انحراف مى كشاندند.

امـام كاظم (ع ) در برابر اين گروه بى دين به دفاع از آيين توحيد برخاست و شبهات آنان را پاسخ گفت كه به دو مورد آن اشاره مى كنيم .

1 ـ نـفـى حـركـت بـراى خداوند: از جمله اعتقادات سخيف زنديقيان اثبات حركت براى خداوند بود. آنـان بـا اسـتناد به روايت جعلىِ نقل شده توسط ابوهريره معتقد بودند خداوند هر شب در ثلث بـاقـيـمـانـده از شب به آسمان دنيا فرود مى آيد و از بندگانش مى خواهد كه او را بخوانند تا اجابت كند و از او درخواست آمرزش كنند تا آنها را بيامرزد.(121)
لازمه پذيرفتن چنين روايتى اعتقاد به جسم بودن و حركت پروردگار است .

امام كاظم (ع ) به مبارزه با اين تفكر پرداخت و در مقام پاسخگويى از آن فرمود:
(خداوند (هيچگاه به آسمان زمين ) فرود نمى آيد، و (اصولا) نيازى به فرود آمدن ندارد. در نگاه او دورى و نـزديـكـى مساوى است . نه نزديكى براى او دور است و نه دورى براى او نزديك . او محتاج به چيزى نيست و همه به او نيازمندند ... .

امـا اين گفته كه خداوند فرود مى آيد! گفته كسانى است كه خداوند را به نقص و زيادت وصف مـى كـنـنـد. هـر مـتـحـركى نيازمند محركى است تا آن را به حركت درآورد يا به كمك آن به حركت درآيد. كسى كه چنين گمانهايى نسبت به خدا داشته باشد دچار هلاكت شده است .
در تـوصـيـف خـداونـد از صـفـائى كـه او را بـه نـقـص و زيـادت ، تـحـريـك و تـحـرك ، انـتـقـال و فـرود آمـدن ، بـرخاستن و نشستن محدود مى كند بپرهيزيد. خداوند بالاتر و برتر از وصفهاى وصف كنندگان است ..(122))

امـام (ع ) در ايـن بـيـان مستدل و منطقى .(123) اعتقاد قائلين به جسمانيت و حركت خدا را نفى و عقيده درست اسلامى را بيان كرده است .

2 ـ نفى جسمانيّت از خدا: يكى از اعتقادات ملحدان اعتقاد به جسم بودن پروردگار است . هشام بن حـكـم پـيـش از راهـيـابى به حق چنين اعتقادى داشت . وقتى نظريه او به استحضار امام كاظم (ع ) رسيد در ردّ آن فرمود:
(كدام بهتان و سخن باطلى بزرگتر از گفتار كسانى است كه آفريدگار موجودات را به جسم بـودن ، يـا صورت داشتن ، يا مخلوق و محدود بودن و اعضا و جوارح داشتن توصيف كند؟ خداوند از همه اين اوصاف برتر و منزه است ..(124))


مرجئه
مـرجـئه از جمله گروههاى فكرى بودند كه در عصر امام كاظم (ع ) فعّاليت داشتند. آنان بنا به دلائلى ـ كـه بـه احـتمال قوى جنبه سياسى نيز داشته است ـ معتقد بودند ايمان يك باور قلبى است و عمل ، جزو آن نيست ؛ از اين رو تاءثيرى در تشديد يا تضعيف آن ندارد. و چون باور ذهنى امـرى بـسـيـط و امـر آن دايـر بين وجود و عدم است ، دچار شدت و ضعف نمى شود. انسان يا باور دارد يا ندارد.

بـر مـبـنـاى ايـن اعـتـقـاد، انـجـام اعـمـال زشـت و خـلاف شـرع يـك فـرد مـسـلمـان دليـل بـر بـى ايـمـانـى وى نـخواهد بود. طبيعى است كه چنين عقيده اى از سوى زمامداران اموى و عباسى كه سعى مى كردند براى حفظ موقعيّت تاج و تخت خود تنها نام اسلام و مسلمانى را يدك بكشند و در عمل هيچ گونه پايبندى بدان نداشتند، مورد حمايت و جانبدارى قرار گيرد.
امـامـان مـعـصـوم (ع ) كه پيدايش و گسترش اين تفكر انحرافى را خطرى بزرگ براى سلامتى فـكـرى و مـعنوى جامعه اسلامى مى دانستند همواره بر روى جنبه هاى قلبى و عملى ايمان تاءكيد مى ورزيدند.

امـام كـاظـم (ع ) هـمـچـون ديـگـر امـامـان (ع ) در بـرابـر ايـن اعـتـقـاد نـادرسـت ايـسـتـاد و آن را بـاطـل شـمـرد. زمـانـى كـه از آن حـضـرت در ايـن رابـطـه سـؤ ال شد. فرمود:
(اِنَّ الاْيـمـانَ حـالاتٌ وَ دَرَجـاتٌ وَ طـَبـَقـاتٌ وَ مـَنـازِلُ فـَمِنْهُ التّامُّ تَمامُهُ وَ مِنْهُ النّاقِصُ الْمُنْتَهى نُقْصانُهُ وَ مِنْهُ الزّائِدُ الرّاجِحُ زِيادَتُهُ..(125))
ايـمـان دارى حـالات ، درجـات و مراتب و منازلى است . بعضى از مراتب آن ، تام و در نهايت تامى اسـت . بـعـضـى نـيـز نـاقـص و در نـهايت نقصان است . بعضى مراتب هم (نسبت به مراتب ديگر) رجحان و افزونى دارد.

امـام (ع ) در ايـن سـخـن ارزنـده بـراى ايـمـان سـه مـرتـبـه اسـاسـى قائل شده است .
مرتبه تام و كامل كه اختصاص به انبيا و اولياى الهى دارد.
مرتبه نازل وناقص كه پايين ترين حدّ ايمان است و مرتبه پايين تر از آن كفر خواهد بود.
و مـرتـبـه بـيـن ايـن دو حـدّ كامل و ناقص كه خود به لحاظ كميّت و كيفيّت داراى مراتب فراوان و غيرقابل شمارش است .

و بـديـن تـرتـيـب نـظـريـه مـرجـئه را كـه بـراى ايـمـان بـيـش از يـك مـرتـبـه قائل نيستند، باطل كرد.

جبريان
اعـتـقـاد بـه جـبـر ريـشـه در دوران جـاهـليـت دارد. قـرآن از قول مشركان نقل مى كند:
(لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْئٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ
مِنْ شَيْئٍ.)
اگر خدا مى خواست ، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمى كرديم و چيزى را بدون اجازه او حرام نمى ساختيم .

پـس از ظـهـور اسلام ، انديشه جبريگرى توسط معاويه ـ كه افكارش متاءثر از افكار جاهلى و نيز برخى از آراى يهوديان در ارتباط با جبر بود ـ ترويج شد.
خـلفـاى پـس از او نـيز كه گسترش اين فكر را در راستاى منويات سياسى خود مى ديدند از آن جـانـبـدارى كـردنـد؛ زيـرا اعـتـقـاد بـه جبر مى توانست خلفا را در تحكيم قدرتشان يارى داده ، انـحرافات و جنايات آنان را توجيه كند. ضمن آنكه اين اثر را نيز داشت كه مردم را از اعتراض نسبت به خطاهاى حاكمان بازمى داشت .

جبريان براى اثبات نظريّه خود به ظواهر بعضى آيات و روايات استناد مى كردند. از جمله اين روايت نبوى كه مى فرمايد:

(اَلشَّقِىُّ مَنْ شَقِىَ فى بَطْنِ اُمِّه وَ السَّعيدُ مَنْ سَعِدَ فى بَطْنِ اُمِّه .) .(126)
بـدبـخـت كـسـى اسـت كه در رحم مادر گرفتار شقاوت شود و خوشبخت كس است كه در شكم مادر سعادتمند باشد.

امـام كـاظـم (ع ) كـه مـى ديـد قائلين به جبر اين حديث را دستاويز قرار داده اند به تبيين معناى واقعى آن پرداخت و فرمود:

(مـنـظـور ايـن است كه انسان بدبخت كسى است كه وقتى در رحم مادرش مى باشد خداوند مى داند كـه او (پـس از تـولد) كـردار اشـقيا را دارد و انسان خوشبخت كسى است كه وقتى در شكم مادرش اسـت خـداونـد مـى داند كه او (پس از به دنيا آمدن ) كردار سعادتمندان و نيكبختان را انجام خواهد داد..(127)

پـيـشـواى هـفـتـم (ع ) با اين تفسير روشن از كلام رسول خدا(ص ) به پيروان خود آموخت كه علم خـداوند به سعادت يا شقاوت فردى ، موجب جبر و سلب اختيار از او نمى شود؛ بلكه هر كس با اختيار خود مى تواند راه آينده و سرنوشت خويش را انتخاب كند.

زندان و شهادت

هـارون الرشـيـد بـرغـم آنـكـه در اثـر زيـركـى خـاص خـود و تـوسـل بـه نـيـرنـگ و نـفاق وفراهم شدن ساير شرايط، در عرصه سياست آن روز چهره موفق وعـنـصر سياستمدارى به شمار مى رفت ،در جبهه مبارزه باخط امامت ، با همه تلاشى كه براى پـيـروزى بـر آن كرد، با ناكامى روبه رو شد و سرانجام به اين نتيجه رسيد، تا زمانى كه رهبرى اين جبهه را از بين نبرد همه تلاشهاى اوبى ثمر خواهد بود.

هـارون در طول مدت حكومت خود، بارها موسى بن جعفر(ع ) را به مركز خلافت احضار كرد و حتى بـه زنـدان افـكـنـد ولى هربار حادثه اى پيش مى آمد كه منجر به آزادى آن حضرت مى شد. وى حـتـى وقـتـى ديـد مـاءمـوران بـه هـنـگـام رويـارويـى بـا امـام (ع ) بـراى كـشـتـن او بـا مـشـكـل مواجه هستند و هيبت وعظمت امام (ع ) مانع از انجام ماءموريت ايشان مى شود، دستور داد مجسمه اى از چـوب شـبـيـه امام كاظم (ع ) ساختند و چون جلاّ دان مست مى شدند آنان را ماءمور مى كرد با شـمـشـيـر بـر آن مـجـسـمه يورش برند و اين كار را مدتها تمرين مى كردند تا آمادگى لازم را براى انجام ماءموريت اصلى پيدا كنند..(239)

وى در اقدامى ديگر خرماهايى را آلوده به سم كرد وبه خدمتكارش دستور داد آنها را با حيله به امـام (ع ) بـخـورانـد. ولى پـيـشـواى هـفـتم (ع ) كه از توطئه او آگاه بود با انداختن يكى از آن خـرمـاهـاى مـسـمـوم جـلو سـگ هـارون وبـه هـلاكـت رسـيدن آن حيوان در اثر سم ، دست خليفه را رو كرد..(240)

بـا ايـن حـال ، هـارون هـمـچـنـان بـر تـصـمـيـم خـود بـود و دنـبـال فـرصـتـى مـى گـشـت كـه كـار را يـكـسـره كـنـد تـا آنـكـه در سـال 179 هـجـرى قـمـرى پـيـش از انـجام اعمال حج راهى مدينه شد و با وقاحت تمام در برابر روضـه مـطـهـر رسـول خـدا(ص ) ايـسـتـاد و بـى آنـكـه از غـصـب خـلافـت و حـيـف و ميل بيت المال مسلمانان و ستمها و جنايات خويش در حق خاندان پيامبر(ص ) شرم كند خطاب به آن حضرت گفت :

(اى رسـول خـدا! از اقدامى كه مى خواهم انجام دهم از شما پوزش مى طلبم . مى خواهم موسى بن جـعـفـر را بـازداشـت كـنـم ؛ زيـرا او درصـدد ايـجـاد فـتـنه و اختلاف و خونريزى در ميان امت است .).(241)

آنـگـاه دسـتـور داد آن بـزگـوار را در حـالى كـه در مـسـجـد رسول خدا(ص ) مشغول نماز بود دستگير كردند و براى آنكه شيعيان نفهمند امامشان را به كجا تـبـعـيد كرده اند و نيز براى جلوگيرى از شورش احتمالى انقلابيون ، دستور داد هنگام بيرون بردن امام (ع ) از مدينه دو كجاوه ترتيب دادند و با هركدام گروهى مسلح همراه كردند. يك كجاوه شـبـانـه و به مقصد بصره وكجاوه ديگر در روز به مقصد كوفه حركت داده شد وامام (ع ) را با كجاوه اى كه عازم بصره بود روانه كردند..(242)
امـام كاظم (ع ) پيش از رسيدن به بصره با (عبدالله بن مرحوم ازدى ) كه از بصره عازم مدينه بـود ملاقات كرد و چندين نامه به او داد و سفارش كرد آنها را به فرزند و امام پس از خودش ، حضرت رضا(ع ) برسانند..(243)


امام كاظم (ع ) در زندان بصره
موسى بن جعفر(ع ) روز هفتم ذيحجه ، سال 179 هجرى قمرى به بصره برده شد و به عيسى بـن جـعـفـر، نـوه مـنـصـور، پـسـرعـمـو و بـرادرزن هـارون كـه عـهـده دار حـكـومـت بـصـره بـود، تحويل داده شد.
عـيـسـى امـام (ع ) را در يـك سـلول انفرادى بازداشت كرد و جز به هنگام وضو گرفتن و غذا دادن درب سلول را نمى گشود..(244)


ارتباط با خالق و مخلوق
پيشواى هفتم (ع )، بدون ابراز ناراحتى از گرفتارى كه برايش پيش آمده است ، محيط زندان را جـاى مـنـاسـبـى بـراى تـوجـه بـه خدا و راز و نياز با او يافت و پروردگارش را بر اين نعمت سپاس گفت .
جـاسـوسان عيسى بن جعفر به وى گزارش دادند كه بارها اين دعا را از امام كاظم (ع ) در زندان شنيده اند:

(پـروردگـارا!تـو خـود مـى دانـى كـه مـن پـيوسته از تو فرصتى را براى عبادت مى خواستم .اكنون كه (خواسته ام را) برآورده اى تو را ستايش و سپاس مى گويم ).(245)

از سـوى ديـگـر، هـنـگـامـى كـه جـريـان زنـدانـى شـدن فـرزنـد رسول خدا(ص ) به گوش اقشار مختلف مردم بصره رسيد، دانشمندان و محدثان ، مشتاق ديدار آن حـضـرت شـدنـد و پـنـهانى با امام (ع ) ارتباط برقرار كردند و از محضر مباركش در زمينه هاى گـونـاگـون اسـتـفـاده بـردنـد. از جـمـله مى توان از ملاقات (ياسين ضرير) با آن حضرت نام برد..(246)

دستور قتل امام (ع )
بـا انـتـشـار خـبـر زندانى شدن امام (ع ) موجى از خشم ونفرت بر ضد دستگاه خلافت بويژه از ناحيه شيعيان ايجاد شد ومردم در همه جا از آن سخن مى گفتند.
هارون ، شرايط را خطرناك ديد؛ از اين رو براى آنكه پرونده زندگى امام (ع ) را براى هميشه بـبـنـدد و ايـن خـطـر را از سـر راه خـود بـردارد، طـى نـامه اى محرمانه ، عيسى را ماءمور كرد آن حضرت را به قتل برساند..(247)

عـيسى پس از مشورت با ياران نزديك خود، به درخواست هارون پاسخ ردّ داد و در جواب نامه او نوشت :
(مـن در طول مدت بازداشت موسى بن جعفر از راههاى مختلف او را آزمودم ، ولى جز عبادت و نيايش او بـه درگـاه حـق ، چـيـزى دسـتـگـيـرم نشد. و حتى نديدم او در دعا و نيايش خود، عليه تو يا من دعـايـى بـكـنـد... بـنـابـرايـن اگـر دسـتـور دهـى او را از مـن تـحـويـل بـگيرند بهتر است و گرنه من نمى توانم بيش از اين او را در زندان نگه دارم ؛ چون حـقـيـقـت ايـن اسـت كـه مـن از نـگـهـدارى او در رنـج و نـاراحـتـى روحـى زيـاد بـه سـر مـى بـرم .).(248)


انتقال به بغداد
هارون ، پس از دريافت نامه والى بصره وپسر عمو و برادر زن خود فهميد كه اوتحت تاءثير اعـمـال و رفـتـار مـوسـى بـن جـعـفـر(ع ) قـرار گـرفـتـه و دلش بـه وى مـتـمـايـل شـده اسـت .از ايـن رو، كـسـى را فـرسـتـاد تـا آن حـضـرت را از عـيـسـى تـحـويـل گـرفـتـه بـه بـغـداد مـنـتـقـل نـمـايـد و بـه دسـت (فضل بن ربيع ).(249) بسپارد..(250)

امـام كـاظـم (ع ) پـس از يـك سـال تـحـمـل زنـدان در بـصـره ،.(251)تحت مراقبت شديد ماءموران حكومتى به بغداد منتقل و نزد (فضل )، دربان هارون زندانى شد.
امـام (ع ) مـدت زيـادى نـيـز در زنـدان (فـضـل ) مـانـد. عـمـلكـرد آن حـضـرت در طول اين مدت ، بگونه اى بود كه حاجب مخصوص ‍ خليفه و همه كسانى كه با آن بزرگوار در ارتباط بودند، تحت تاءثير قرار گرفته ، شيفته و مجذوب كمالات و شخصيت معنوى و الهى او شـده بـودنـد.از ايـن رو (فضل ) نيز پس از مدتى وضع امام (ع ) را تغيير داد و و ضع و موقعيت بهترى براى آن حضرت فراهم كرد.
هارون كم و بيش از اين موضوع آگاهى داشت . براى جلوگيرى از تكرار حادثه بصره ، فرمان قـتل امام (ع ) را به فضل داد، ولى او نيز از انجام آن خوددارى كرد. خليفه مجبور شد امام (ع ) را به دست (فضل بن يحيى برمكى ) بسپارد.

عـبـادت و نـيـايـش امـام كـاظـم (ع ) و اعـمـال و رفـتـار آن حـضـرت در مـدتـى كـوتـاه (فـضـل بـن يـحـيـى ) را نـيـز تـحـت تـاءثـيـر قـرار داد و او را مـجـذوب و شـيـفته آن وجود الهى كـرد..(252) چـنـدانـكـه وى نـيـز رفتار خود را با آن حضرت تغيير داد و او را اكرام و احترام كرد و وسائل رفاه و آسايش آن بزرگوار را فراهم ساخت .

جـاسـوسـان ، رفـتـار خـوب و دوسـتـانـه (فـضـل ) بـا مـوسـى بـن جـعـفـر(ع ) را در، (رقـّه ) ـ محل ييلاقى هارون ـ به گوش خليفه رساندند. هارون از شنيدن اين خبر سخت خشمگين شد و پس از كسب اطمينان از گزارش فوق ، توسط (مسرور) غلام خود، دو دستور زير را صادر كرد:
نـخـسـت ، بـه (عـبـاس بـن مـحـمـد) فرمان داد تا به وسيله (سندى بن شاهك ) رئيس پليس بغداد (فضل بن يحيى ) را به جرم خوش ‍ رفتارى با موسى بن جعفر(ع ) صد تازيانه بزند. ديگر آنكه (سندى بن شاهك ) آن حضرت راتحويل بگيرد..(253)

اتـخـاذ ايـن تـصـمـيـم بـدان جـهـت بـود كـه هـارون ديـد دسـتـگـيـرى امـام كـاظـم (ع ) و انتقال او از زندانى به زندان ديگر از نظر سياسى به زيان دستگاه خلافات تمام شده است ؛ زيـرا اوّلاً: بـرغـم كـوشـش هـارون براى پنهان نگهداشتن جريان دستگيرى امام (ع )، بسيارى از مـردم در ايـن نـقـل و انـتـقـالهـا از آن مـطـلع شـدنـد و كـيـنـه دسـت انـدركـاران ايـن جـنـايـت را بـه دل گرفتند. ثانياً: بسيارى از درباريان ، از نزديك با پيشواى شيعيان ملاقات كردند و ذهنيّت و ديـدگـاهـشـان نـسـبـت بـه آن گـرامى تغيير كرد. آنان پيش از اين مى پنداشتند كه موسى بن جـعـفـر(ع )، هـمـان گـونـه كـه دسـتـگـاه تـبـليـغ مـى كـنـد مـردى اسـت يـاغـى ، قـدرت طـلب و عـامل پراكندگى و اختلاف مسلمانان ! ولى وقتى از نزديك او را ديدند، متوجه شدند او مرد خدا و معنويت است و اگر مساءله خلافت براى او مطرح است ازجنبه معنويت مطلب است نه از جنبه رياست طـلبـى و دنـيـاخـواهـى . از ايـن رو، قـلبـاً تحت تاءثير افكار و رفتار خداجويانه و زاهدانه آن بـزرگوار قرار گرفته ، مجذوب و شيفته كمالات معنوى و اخلاق نيكوى فرزند پيامبر شدند، بگونه اى كه دستور خليفه رادر مورد قتل او و حتى سختگيرى نسبت به وى ناديده گرفتند.

خـليفه عباسى متوجه شد كه حتى متصديان و كارگزاران حكومتى نيز حاضر به كشتن امام كاظم (ع ) نيستند. بـا تـوجـه بـه ايـن جـهـات بـود كـه هـارون ناچار شد آن گرامى را به دست يكى از دژخيمان و سـرسـپـردگـان خـود، يعنى (سندى بن شاهك ) بسپارد و از او بخواهد هر چه زودتر امام (ع ) را به شهادت برساند..(254)

آخرين تلاش مذبوحانه
در آخـريـن روزهـايى كه امام كاظم (ع ) در زندان بود و حدود يك هفته بيشتر به شهادتش باقى نـمـانـده بـود، هـارون (يـحـيـى بـن خالد برمكى ) را خواست و از او درباره موسى بن جعفر نظر خواهى كرد. يحيى ، پيشنهاد مدارا و گذشت داد.

هـارون گفت :به نمايندگى از طرف من نزد او برو و زنجير از پايش باز كن و سلام مرا به او بـرسـان و بـه او بـگـو: (پـسـر عـمويت مى گويد: (هر چند شما گناه و تقصيرى نداريد ولى مـتاءسفانه ) من سوگند خورده ام تا اعتراف به گناه نكنيد و از من تقاضاى عفو ننماييد، شما را آزاد نـكـنـم . اعـتـراف بـه گناه و درخواست عفو از فضل شما نمى كاهد؛ يحيى نيز، وزير و مورد اعـتـمـاد من است (و موضوع را فاش نمى كند). همين مقدار از معذرت خواهى كه قسم من شكسته نشود كافى است و شما آزاد خواهيد شد.)

امـام (ع ) بـدون آنـكـه طـولانـى شـدن مـدت زنـدان و گـرفـتـاريـهـا و زجـرهاى فراوانى كه در طـول ايـن مـدت در زنـدانهاى مختلف متحمل شده بود، كوچكترين تاءثيرى در اراده آهنين آن گرامى مبنى بر ظلم ستيزى و دست ردّ به سينه ظالم زدن ، داشته باشد، پاسخى كه به يحيى داد اين بود:
(مـن در آسـتـانه مرگ هستم و از عمرم بيش از يك هفته باقى نمانده است . به هارون بگو: موسى بـن جـعفر مى گويد: پيك من روز جمعه نزد تو مى آيد و آنچه را ديده است باز مى گويد و به زودى ؛ آنگاه كه درپيشگاه خدا رو در رويت قرار مى گيرم خواهى دانست ظالم وتجاوزگر كيست .)
ايـن واكـنش تند امام (ع ) در برابر هارون ،راه هرگونه مذاكره وسازشى را از سوى آن حضرت منتفى وخليفه را در قتل آن بزرگوار مصمم تر ساخت .


شهادت امام كاظم (ع )
امـام كـاظم (ع ) درآخرين مرحله از انتقال خود از زندانى به زندانى ديگر، طبق دستور هارون به زندان (سندى بن شاهك ) منتقل شد. سندى امام (ع ) را در خانه اى در بغداد زندانى كرد وغلام خود (بـشـّار) را كـه از سـرسـخـت تـريـن دشـمـنـان اهـل بـيت (ع ) بود بر آن بزرگوار گمارد و از اِعمال هرگونه فشار و آزارى نسبت به او دريغ نورزيد. و سرانجام با چند عدد خرماى زهرآلود، فـرزنـد پـيـامـبـر(ص ) را مـسـمـوم سـاخـت و آن حـضـرت پـس از چـنـد سـال گـرفـتـارى در زنـدانـهـاى مـخـتـلف .(255) و تـحـمـل رنج و آزار فراوان ، در 25 رجب ، سال 183 هجرى قمرى در زندان سندى بن شاهك به شـهـادت رسـيـد و پـيـكـر مـطـهـرش در مـقـابـر قـريـش ، در نـزديكى بغداد به خاك سپرده شد. .(256)

تلاش براى محو آثار جرم
جنايتكاران عباسى با به شهادت رساندن موسى بن جعفر(ع ) بيش از هر كس ديگرى مى دانستند كـه چـه جـنـايـت بـزرگـى مـرتكب شده اند و نيز مى دانستند كه چنين جرم بزرگى هرگز مخفى نـخـواهـد مـانـد و بـطـور قـهـرى پـيـامـدهـاى سـوئى بـراى دسـتـگـاه آنـان بـه دنـبـال خـواهـد داشـت . از ايـن رو، بـراى مـحـو آثـار جـرم و فريفتن افكار عمومى و جلوگيرى از شورشهاى بعدى دست به اقداماتى زدند:

1 ـ سـنـدى بـن شـاهـك پـس از مـسـموم كردن امام (ع ) و ظرف دو سه روزى كه از عمر آن حضرت بـاقـى مـانـده بـود، هـشـتـاد نفر از رجال و شخصيتها را جمع كرد و به زندان برد تا از نزديك وضـع زنـدان و حـال امام (ع ) را ببينند و گواهى دهند كه پيشواى شيعيان در رفاه و آسايش به سر مى برد و هيچ گونه آثار جراحت و زخمى در او وجود ندارد. اماهوشيارى امام (ع ) نقشه او را نـقش بر آب ساخت ؛ او خطاب به حاضران فرمود: مرا به وسيله نه عدد خرما مسموم ساخته اند؛ بدنم فردا سبز مى شود و پس ‍ فردا از دنيا خواهم رفت ..(257)

2 ـ پـس از شـهـادت امـام (ع ) جـنـازه آن بـزرگـوار را مـدت سـه روز.(258) روى پـل بـغـداد در مـعـرض تماشاى عموم گذاشتند تا به شيعيان بفهمانند كه آن حضرت به مرگ طبيعى از دنيا رفته است ..(259)

3 ـ فـرومـايـگـان عـباسى مى دانستند كه اگر جنازه امام (ع ) را به دست شيعيان بسپارند وآنان عـهـده دار مـراسـم تـشـيـيـع و تـدفـيـن آن حـضـرت گـردنـد، چـه بـسـا مـراسـم ، تبديل به تظاهرات و تبليغات بر ضد دستگاه خلافت خواهد شد.

از سوى ديگر، هارون كه تا اين مرحله ، خود را از خون آن حضرت تبرئه كرده بود و مدعى بود او بـا مـرگ طـبـيـعـى درگذشته است ، مصلحت نمى ديد كه جنازه آن گرامى مخفيانه و به دور از چـشـم مـردم دفن شود. از اين رو، برنامه را بگونه اى ترتيب داد كه خود دولتمردان و سپاهيان عـهـده دار امـر تشييع شوند و مردم هم كنار آنان شركت كنند. براى اين منظور، سليمان بن جعفر، مرد جاافتاده و بزرگ خاندان ، يعنى عموى خود را پيشقدم كرد.

سـليمان ، به ظاهر از جريان دستگيرى و درگذشت امام (ع ) ابراز تاءسف كرد و به فرزندان خـود دسـتـور داد تا جنازه را از نيروهاى پليس تحويل بگيرند؛ سپس براى مراسم تشييع جنازه اعـلام عـمومى كرد..(260) بدين ترتيب تحت اين پوشش ‍ فريبنده نگذاشتند جنازه به دست مردم بيفتد.
4 ـ بـعـضـى از مـورخـان نـوشـته اند: همان روز شهادت امام كاظم (ع ) خداوند انتقام خون او را از قاتلش (سندى بن شاهك ) گرفت .بدين ترتيب كه هنگام عبور از دجله اسب او رم كرد و صاحبش را به كام امواج آب سپرد و غرق شد..(261)

مـورخـان هـر چند علت رم كردن اسب (سندى ) رايادآور نشده اند؛ ولى چنين به نظر مى رسد كه ـ گرچه او به سزاى عمل خود رسيد ولى ـ مرگ او حساب شده و با انگيزه محو آثار جرم صورت گرفته است تا امكان دسترسى به مباشر و مجرى اين جنايت بزرگ براى هميشه از ميان برود و با هلاكت او بسيارى از رازهاى سياسى پشت پرده ، همچنان در خفا بماند.

دو روايت از امام کاظم (ع)

ارزيابى عملكرد روزانه
(لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمً فَاِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزادَ اللّهَ وَ اِنْ عَمِلَ
سَيِّئاً اسْتَغْفَرَاللّهَ مِنْهُ وَ تابَ اِلَيْهِ).(كافى ، ج 2 ، ص 453)

از مـا نـيـسـت (بـا مـا رابطه و پيوندى ندارد) كسى كه در هر روز خود را محاسبه نكند؛ تا اگر عـمـل نـيـكـى انـجـام داده اسـت از خـداونـد طـلب افـزونـى بـكـنـد و چـنـانـچـه مـرتـكـب عـمـل نـاروايـى شـده (روى بـه درگـاه خـدا آورده ) از كـرده خـود اسـتـغـفـار كـنـد و به سوى خدا بازگردد.

توضيح: از نـظـر عـلمـاى اخـلاق (مـحـاسـبـه نـفـس ) و ارزيـابـى عـمـلكـرد خـويـش يـكـى از عـوامـل مـهـمّ مـوفـقـيـت انـسان درميدان عمل است. انسان درمرحله نخست مى بايد نفس خود را وادار بر عـمـل و انـجـام وظـيـفـه نـمـايـد، در مـرحـله بـعـد كـارهـاى خـويـش را كـنـتـرل كـنـد و نـفـس ‍ را بـه خـود وانـگـذارد تـا هـر چـه خـواست انجام دهد. مرحله سوم ، محاسبه وارزيـابـى عـملكرد است كه بعد از فراغ از عمل صورت مى گيرد. نيتجه ارزيابى يكى از دو چيز خواهد بود:
1 ـ انـجام وظيفه به نحومطلوب كه اقتضامى كند انسان خدارا بر اين موفّقيت شكر بگزارد و از درگاه ربوبى اش بخواهد او را در انجام اعمال نيك بيشتر يارى كند.
2 ـ كـوتـاهـى و سـهل انگارى در انجام وظيفه و يا ترك آن كه در هر دو صورت مى بايد جبران شـود. و از آنـجا كه منشاء اين ترك و ظيفه فراموشى ياد خدا و پشت كردن به حق تعالى است ، امـام (ع ) راه جـبـران را بازگشت بسوى پروردگار و طلب آمرزش از او دانسته است . توجه به پـروردگـار بـه مـعـناى توجه به وظيفه بندگى و طلب آمرزش از محضر حق تعالى به معناى ابراز نفرت از لغزش انجام گرفته است . پيدايش اين حالت (توبه ) در كسى او را موفق به انجام وظيفه بندگى در مراحل بعد خواهد كرد
.

در انتظار قائم (عج)
يونس بن عبدالرحمان مى گويد: بر موسى بن جعفر(ع ) وارد شدم و به آن حضرت عرض كردم : اى فرزند رسول خدا(ص ) آيا شما قيام كننده به حق هستيد؟ فرمود:
(اَنـَا الْقـائِمُ بـِالْحـَقِّ وَ لكِنَّ الْقائِمَ الَّذى يُطَهِّرُ الاَْرْضَ مِنْ اَعْداءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ يَمْلَاءُها عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، هُوَ الْخامِسُ مِنْ وُلْدى ، لَهْ غَيْبَةٌ يَطُولُ اَمَدُها خَوْفًا عَلى نَفْسِهِ، يَرْتَدُّ فيها اَقْوامٌ وَ يَثْبُتُ فيها آخَرُونَ.
ثُمَّ قالَ: طُوبى لِشيعَتِنَا، الْمُتَمَسِّكينَ بِحَبْلِنا فى غَيْبَةِ قائِمِنا، اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَ الْبـَراءَةِ مـِنْ اَعْدائِنا، اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوابِنا اَئِمَّةً وَ رَضينابِهِمْ شيعَةً، فَطُوبى لَهُمْ، ثُمَّ طُوبى لَهُمْ، وَ هُمْ وَاللّهِ مَعَنا فى دَرَجاتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ.).(كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 361)

مـن قـيـام كـنـنـده بـه حق هستم ، لكن آن (قائم ) كه زمين را از دشمنان خدا پاك مى سازد و آن را از عدالت پر مى كند همانسان كه از جور و ستم پر شده است ، پنجمين نفر از فرزندان من است .
براى وى ـ به خاطر بيمى كه بر جان خويش دارد ـ غيبتى طولانى خواهد بود، چندانكه گروهى مرتدّ شده از دين برمى گردند و (تنها) عدّه اى ثابت قدم مى مانند.
سپس فرمود: خوشا به حال شيعيان ما؛ آنان كه در غيبت (قائم ) ما به ريسمان (ولايت ) ما چنگ مى زنـنـد، از دشـمـنان ما بيزارى جسته بر ولايت ما استوار مى مانند. آنان از ما و ما از ايشان هستيم . آنـان از مـا بـه عـنـوان امامان خويش ، خشنودند و ما از ايشان به عنوان شيعيانمان خشنوديم . پس خـوشابه حال ايشان ، خوشا به حال ايشان . سوگند به خدا آنان در مقامات و درجات ما در روز قيامت همراه با ما هستند.

توضيح: نكات مهمّى كه از اين حديث شريف استفاده مى شود عبارت است از:
1 ـ مـسـاءله انـتـظـار ظـهـور (قـائم ) از فـرزنـدان رسـول خـدا(ص ) از مـدتـهـا قـبـل از ولادت پـيشواى دوازدهم در ميان مسلمانان مطرح بوده است ، ليكن بعضى مصداق آن را به طور دقيق نمى دانستند كه امامان (ع ) مصداق آن را تعيين مى كردند.
2 ـ مـدت غيبت حضرت حجت (عج ) آنقدر بطول خواهد انجاميد كه گروهى از معتقدان به آن گرامى از دين برمى گردند.
3 ـ فـلسـفـه غـيـبـت ، تـرس آن حـضـرت بر جان خويش است ؛ بنابراين ، مردم نقش اصلى را در فراهم كردن زمينه ظهور يا تداوم غيبت آن بزرگوار بر عهده دارند.
4 ـ اسـتـوار قـدمـان در مـحـبـّت و ولايـت اهـل بـيـت (ع ) در دوران غـيـبـت كـبـرى از اجـرى جزيل و پاداشى بزرگ برخوردار هستند.


پي نوشت ها:
117 - براى آگاهى بيشتر رجوع كنيد به البداية و النهاية ، ج 10 ، ص 153 و تاريخ الخلفاء ، ص 273 .
118 - ر . ك : البداية و النهاية ، ج 10 ، ص 157 .
119 - احتجاج ، طبرسى ، ج 2 ، ص 170 .
120 - رجال كشى ، ج 2 ، ص 746 ، رديف 844 .
121 - ر . ك : سنن الدّارمى ، ج 1 ، ص 346 ـ 347 .
122 - كافى ، ج 1 ، ص 125 .
123 - بـيـان امـام (ع ) حـاوى دو دليـل عـقـلى اسـت . نـخـسـت ايـنـكـه قـول بـه نزول پروردگار به عالم دنيا مستلزم قول به حركت اوست و لازمه هر متحركى خروج آن از نـقـص بـسـوى كـمـال يا از كاستى بسوى زياده است كه در هر دو مورد تعبير مى شود به خـروج از مـرحـله قـوه بـه فـعـل . پـس چـنـيـن مـوجـودى مـركـب از قـوه و فـعـل اسـت و هـر مـركـبـى مـمـكـن الوجـود اسـت . پـس لازمـه چـنـيـنـى اعـتـقـادى قـول بـه مـمـكـن الوجـود بـودن پـروردگـار اسـت و آن محال است .
و ديگر اينكه چنين پندارى مستلزم قول به حركت است و هر متحركى نياز به محرك دارد. و از آنجا كه حركت ، يك وصف عارضى و حدوثى است نيازمند دو طرف اضافه است . از يك سو محتاج به قـابـل (ذات مـتـصـف بـه حـركـت ) و از سـوى ديـگـر نـيـازمـنـد فـاعـل (ذات حـركـت آفـريـن ) اسـت . و از آنـجـا كـه فـاعـل مـغـايـر بـا قـابـل اسـت ، پـس هـر مـتـحـركـى نـيـازمـنـد مـحـركـى اسـت كـه مغاير با اوست . اين سخن در مورد فـاعـل نـيـز مـطـرح اسـت و در نـهـايـت اعـتـقـاد بـه چـنـيـن قـولى مـسـتـلزم تسلسل باطل است . (اقتباس از حياة الامام الكاظم (ع ) ، ج 2 ، ص 146)
124 - كافى ، ج 1 ، ص 105 .
125 - كافى ، ج 2 ، ص 38 ـ 39 .
126 - مسند ، احمدبن حنبل ، ج 2 ، ص 176 و بحارالانوار ، ج 5 ، ص 175 .
127 - بحارالانوار ، ج 5 ، ص 157 .


***********
239 - مسند الامام الكاظم (ع ) ، ج 1 ، ص 91 ـ 92 .
240 - ر . ك : مناقب ، ج 4 ، ص 303ـ304 .
241 - مقاتل الطالبيين ، ص 334 .
242 - عيون اخبارالرضا(ع ) ج 1 ، ص 70 و بحارالانوار ، ج 48 ، ص 221 .
243 - تـنـقـيح المقال ، ج 2 ، ص 214 از اين روايت استفاده مى شود كه هارون در مدينه به فـرزنـد پـيـامـبر(ص ) آنقدر فرصت و اجازه نداده است كه سفارشهاى خود را به فرزندش امام رضا(ع ) بكند .
244 - عيون اخبارالرضا(ع ) ج 1 ، ص 70 و بحارالانوار ، ج 48 ، ص 221 .
245 - ارشاد ، مفيد ، ص 300 .
246 - حـيـاة الامـام مـوسـى بـن جـعـفـر(ع ) ، ج 2 ، ص 467 و رجال نجاشى ، ص 453 .
247 - الفصول المهمه ، ص 239 و ارشاد ، ص 300 .
248 - همان .
249 - فـضـل فـرزنـد ربـيع ، حاجب معروف منصور است . اين پدر و پسر در دستگاه خلافت عـبـاسـيـان ، جـايـگـاه ويـژه اى داشتند و جزو خواص دربار آنان و فوق العاده مورد اعتماد ايشان بودند .
250 - ارشاد ، ص 300 .
251 - بحارالانوار ، ج 48 ، ص 233 .
252 - همان . 253 - ارشاد، ص 301 .
254 - مناقب ، ج 4 ، ص 327 ؛ ارشاد ، ص 301 .
255 - در مـورد مـدت زندان موسى بن جعفر(ع ) اختلاف است واين اختلاف ناشى از اختلاف در تـاريـخ بـازداشـت و تـاريـخ شـهـادت آن حـضـرت مـى بـاشـد. اگـر تاريخ بازداشت امام (ع ) سـال 179 و شـهـادتـش سـال 183 بـاشـد، دوران بـازداشـت چـهـارسـال خـواهـدبـود. ولى چـنـانـچـه تـاريـخ بـازداشـت را سـال 177 بـدانـيـم (آنگونه كه ابن جوزى در تذكرة الخواص ، ص 314 ذكر كرده است ) مدت بازداشت شش سال مى شود.
از سـوى ديـگـر ، بـعضى از مورخان (مثل ابن شهرآشوب در مناقب ، ج 4 ، ص 324 و مسعودى در مـروج الذهـب ، ج 3 ، ص 355) تـاريـخ شـهـادت امـام كـاظـم (ع ) را سـال 186 ذكـر كـرده انـد . بـا ايـن حـسـاب مـدت اقـامـت امـام (ع ) در زنـدان هـفـت يـا نـه سـال خـواهـد شـد . و بـنـابـر نـقـل ابـن جـوزى كـه تـاريـخ بـازداشـت را سـال 177 و زمـان شـهـادت را سـال 188 مـى دانـد ، مـدت بـازداشـت يـازده سال خواهد بود .
256 - ر . ك : عيون اخبارالرضا(ع ) ، ج 1 ، ص 85 .
257 - عيون اخبارالرضا(ع ) ، ج 1 ، ص 79 ؛ بحارالانوار ، ج 48 ، ص 212 .
258 - بحارالانوار ، ج 48 ، ص 248 .
259 - ارشاد ، ص 302 .
260 - ر . ك : عيون اخبارالرضا(ع ) ، ج 1 ، ص 81 .
261 - مـناقب ، ج 4 ، ص 328 ، لازم به يادآورى است كه از گفته مسعودى (در مروج الذهب ، ج 3 ، ص 411) چنين استفاده مى شود كه سندى تا دوران حكومت ماءمون زنده بوده است .

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:22 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

کد خبر: ۷۸۱۴۱
 
 

شهادت امام موسی کاظم(ع) 

آفتاب نیوز:آفتاب: بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است.

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می كند كه علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مك بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یكی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت كه اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مكیان از مقام خود بیفتند.

 جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی كند. گویند امام هنگام حركت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار كرد و از او خواست كه از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نكند. علی قبول نكرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامی مال به او می دهند تا آنجا كه ملكی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم كه می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افكنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت كه موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاری ندارد یا كسی بفرست كه او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست كه امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمكی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهك سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد كه ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن كردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

نجمه همسر امام:
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاكیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (ع)، او را كه كنیزى از اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد. 

نجمه در خانه امام صادق (ع)، حمیده خاتون را بسیار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حمیده در عالم رویا، رسول گرامى اسلام (ص) را دید كه به او فرمودند: «اى حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زیرا از او فرزندى به دنیا خواهد آمد كه بهترین فرد روى زمین باشد».

 پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام كاظم (ع) فرمود: «پسرم! نـجـمـه بانویى است كه من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیركى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد.من او را به تو مى بخشم، تو نیز در حق او نیكى كن». 

ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (ع) و نجمه، نورى شد كه در شكم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینى نمى كرد و چون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند كرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گویا با خدایش رازو نیازمى كرد. پس از تولد امام هشتم (ع)، این بانوى مكرمه با تربیت گوهرى تابناك، ارزشى فراتر یافت.

فرزندان امام:
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی كاظم (ع) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یكی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است كه قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بیشتر نیز گفته اند.

تأثیر علمی آن بزرگوار:
امام هفتم (ع) با جمع روایات و احادیث و احكام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را كه با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام یافته بود حفظ و تقویت كرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری كرد كه جان خود را فدا ساخت.


سخنان برگزیده
* امام رضاعلیه السلام: زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ؛

زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعلیه السلام، مانند زیارت قبر حسین‏علیه السلام است.
* روایت شده است: أنّهُ (الكاظِم َ‏علیه السلام) كانَ یَبِكی مِن خَشیَةِ اللَّهِ حَتّى‏ تَخضَلَّ لِحیَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛
امام كاظم همواره از بیم خدا مى‏گریست، چندان كه محاسنش از اشك تر مى‏شد.

* امام كاظم ‏علیه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛

سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

* امام كاظم ‏علیه السلام: عَونُكَ لِلضَّعیفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛

كمك كردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است.

* امام كاظم‏ علیه السلام: لَو كانَ فِیكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛

اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مى‏كرد.

* امام كاظم‏ علیه السلام: لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ؛

كسى كه هر روز خود را ارزیابى نكند، از ما نیست.

* امام كاظم ‏علیه السلام: ما مِن شَى‏ءٍ تَراهُ عَیناكَ إلّا و فیهِ مَوعِظَةٌ؛

در هر چیزى كه چشمانت مى‏بیند، موعظه‏اى است.

* امام كاظم ‏علیه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ یَومِ القِیامَة؛

هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز مى‏دارد.

* امام كاظم ‏علیه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ فی بَیتٍ فَلا یَتَناجى‏ إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّایَغُمُّهُ؛

هر گاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زیرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مى‏كند.

* امام كاظم‏ علیه السلام: إیّاكَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللَّهِ؛

مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج كنى.

* امام كاظم ‏علیه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَكَ و بَینَ أخیكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ؛

مبادا حریم میان خود و برادرت را (یكسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است.

* امام كاظم ‏علیه السلام: أبلِغ خَیراً و قُل خَیراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛
خیر برسان و سخن نیك بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر كس مباش.
* امام كاظم ‏علیه السلام: المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصیبت براى شكیبا یكى است و براى ناشكیبا دوتا.
* امام كاظم‏ علیه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِیَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛
شكیبایى در عافیت بزرگ‏تر است از شكیبایى در بلا.

 
 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

شهادت امام موسی کاظم (ع)تسلیت وتعزیت باد

 

امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
آجرک الله یا بقیة الله

کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز
تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز
کشته شد موسی بن جعفر ز جفای هارون
زیر زنجیر بلا، گوشه ی زندان امروز

امام کاظم (ع) می فرمایند:
بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فرج است.
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد

*************************

امام کاظم (ع) می فرمایند:
بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فرج است.
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد

از جهان رفته با قلب خسته
نزد زهرای پهلو شکسته
راحت از جور و زنجیر کین شد
خاک غم بر سر مسلمین شد
خدایا! به حق تن رنجور موسی بن جعفر
فرج مهدی منتظَر را برسان

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:13 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

عیدسعیدمبعث مبارک...

 

 

 

 

********************************

 

 

تو اکنون شهر علم و اجتهادی / تو رب النوع شمشیر و جهادی
تو خورشیدی شدی در گوشه غار / بر نور تو شد خورشید و مه تار
بتاب و روشنی بخش جهان باش / مهین پیغمبر آخر زمان باش
عید مبعث مبارک

 

************************************

 

 

 

 

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 7:06 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
 
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
 
صوت”اقرا ء باسم ربک” می رسد بر گوش جان
 
یا که از غار "حرا”خلق عظیم آمد پدید
 
 
 ************
 
 
 
یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا
 
تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ
 
 
 ************
 
 
بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند / سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
 
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
 
 
 ************
 

الهمّ صلّ علی محمّد و آله الطّاهرین.

 
 
Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎
 
 
 
 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 6:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 


 

 

 

اس ام اس عید مبعث

 

رفته خود از عرش تا به فرش سراسر
زیر فلک سایه لوای محمد(ص)
نوری(سیّاره) یافت راه هدایت
تا که شدش عشق رهنمای محمد(ص)
عید مبعث مبارک

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

سائل درمانده ناامید نگردد
گر که بکوبد در سرای محمد(ص)
ای که ندای" اذان" رسید به گوشت
هان که به گوشت رسد ندای محمد(ص)
مبعث مبارک

 

-_-_-_-_-_-_-_-_--_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
عید مبعث بر همگان مبارک

 

اس ام اس عید مبعث
 
 

تویی هم مصطفی و هم محمد تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی تو عین رحمه للعالمینی
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارک باد

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_ا-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

بعثت نه این سرور، سرور ولایت است ... مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است
خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند ... احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد

 

اس ام اس عید مبعث

 

ازبعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد ، این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک.

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد ، دل رمیده ما را انیس و مونس شد . بعثت پیامبر اکرم بر پیروان حقیقیش تهنیت باد .

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

به امر رب خود لبیک گوییم ، به همراه ملائک جمله گوییم ، سلام و رحمت حق بر محمد ، اللهم صل علی محمد .

 

اس ام اس عید مبعث

 

امید آنکه لیاقت رحمتی از الطاف رحمة للعالمین را داشته باشیم و این روز را به یادش گناه نکنیم

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

تو اکنون شهر علم و اجتهادی ، تو رب النوع شمشیر و جهادی ، تو خورشیدی شدی در گوشه غار ، بر نور تو شد خورشید و مه تار ، بتاب و روشنی بخش جهان باش ، مهین پیغمبر آخر زمان باش . عید پیامبری رسول خدا مبارک .

 

-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت . . . عید مبعث مبارک باد .

 

-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 6:54 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

مبعث پیامبر اعظم (ص) و عید مبعث بر جمیع مسلمانان جهان مبارک باد.

***********************************

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

 

*******************************

 

****************************

 

**********************************

 

 

 

********************************

*********************************

 

 

خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)

 

 

********************************

 

************************************

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

***********************************

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

************************************

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

**********************************

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

 

***************************************

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

****************************************

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

**********************************

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

 

 

 

 

*****************************

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

******************************

 

***********************************

 

 

***

امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده
امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده
امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده
امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده

 

 

 

 

**********************************

ما را تو صفا ده به صفای صلوات
همراه ملک شو به نوای صلوات
گلزار بهشت است بهای صلوات
خواهی که شود مشکلت آ سان
اینک بفرست بر محمد و آل محمد صلوات. مبعث پیامبر(ص) مبارک!

**********************************

 

 

 

************************************

 
گل، بوی بهشت را ز احمد دارد
این بوی خوش از خالق سرمد دارد
گویند که گل عطر محمد دارد
نور و شعف از وجود احمد دارد


*******************************
 
 
 
 
 
***********************************
 
 
 
 
 
 

***********************************

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

 

******************************روزی که نگار مکتب نرفته هستی،  مساله آموز صد مدرس شد

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

Image result for ‫عیدمبعث مبارک‬‎

 
**********************************
 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 خراسان رضوی،کاشمر

 

http://barrudkariz.shblog.ir/

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

www.baghdasht1.blogfa.com

 

 

 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

الهمّ صلّ علی محمّد و آله الطّاهرین.


ادامه مطلب



[ جمعه 1 اردیبهشت 1396  ] [ 6:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 14 :: 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4062939 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب