
«به حق پيغمبر و آل پيغمبر روزگار خوش در پيش داشته باشيد، ان شاءالله، شما، دودمانتان، فرزندانتان، مويد و موفق باشيد. در راه اعلاي معارف، احياي حقايق قرآن، پشتوانه دين بودن، كشورتان را حفظ كردن، در راه حفظ كشورتان، قرآنتان، آيينتان، دينتان، رژيم الهيتان، مويد و موفق بوده باشيد، ان شاء الله.
مادرجان، برادر جان، پدر جان، زمين را غربال كنيد، افرادي را مهربانتر از اين سلسله (روحانيون حقيقي) نسبت به خودتان پيدا كنيد، پيدا نمي كنيد. ما خير و سعادت شما را مي خواهيم، حالا اگر يك وقتي يك نفري در اين لباس دزد و دغلي كرد، حالا، هست، هست، پيش ميآيد ... خستهتان كردم، اجازه دهيد به همين مقدار اكتفا كنيم.»
يكي از حضار مي گويد: جناب رهبر؟
علامه ادامه مي دهند:
«جناب رهبر، خدا سايهاش را مستدام بدارد، ايشان هم روحانياند، ايشان هم رهبر الهياند، گوش شما بايد به فرمان رهبر باشد، چون گوش ايشان به فرمان حضرت خاتمالانبيا است، ما ايشان را كه دوست داريم، چون گوششان به فرمان ايشان است.»
ادامه مطلب
امام خميني:
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمـار تـو را ديـدم و بيمار شدم
فارغ از خود شدم و كوس اناالحق بزدم
همچو منصور خريدار سر دار شدم
غم دلدار فكنده است به جانم، شررى
كه به جان آمدم و شهره بازار شدم
درِ ميخانه گشاييد به رويم، شب و روز
كه من از مسجد و از مدرسه، بيزار شدم
جامه زهد و ريا كَندم و بر تن كردم
خرقه پير خراباتى و هشيار شدم
واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددكار شدم
بگذاريد كه از بتكده يادى بكنم
من كه با دست بت ميكده بيدار شدم
مقام معظم رهبري:
تو كه خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
تو كه فارغ شده بودي ز همه كان و مكان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي كه در قول و عمل شهره بازار شدي
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدي
خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته در بار تو هشيار شدي
واعظ شهر همه عمر بزد لاف مني
دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي
يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي
ادامه مطلب
آمريكا مدير همه كودتاهاي جهان و بدنامترين كشور تاريخ بشر است/ دوران قلدري و زورگويي به ملت ايران پايان يافته
جانشين فرمانده كل سپاه گفت: ديگر دوران قلدري و زورگويي به ملت ايران پايان يافته، و فقط ميتوان با ادبيات محترمانه و در فضايي عادلانه با ملت ايران سخن گفت.
|
![]() |
به گزارش خبرنگار دفاعي امنيتي دفاع پرس، سردار حسين سلامي جانشين فرمانده كل سپاه، صبح امروز در مراسم افتتاح مجتمع فرهنگي شهيد تهرانيمقدم كه در سازمان پدافند غيرعامل برگزار شد، با اشاره به مقام والاي شهيدان اظهار داشت: شهيد تهرانيمقدم سرشار از اراده، همت، تعصب، و انساني با آرزوهاي بلند الهي بود، كه براي تحقق اين آرزوها با شتاب پيش ميرفت.
وي با بيان اينكه همه شهيدان تجلي خصايل الهي انسان بودند، گفت: هر ملتي هويت خود را از منابعي الهام ميگيرد؛ اگر ملتي داراي عناصر ساخت شخصيت خود نباشد، ضعيف، ناتوان و وابسته خواهد بود؛ اما امام خميني(ره) و امام خامنهاي را داريم كه منبع اصلي اقتدار، آگاهي، حرّيت، صلابت، افتخار، منزلت و شرافت ملت ايران و همه امت اسلام هستند.
جانشين فرمانده كل سپاه تصريح كرد: ما الهاميافتگان عاشورا هستيم، و عاشورا سازنده عناصر اصلي و شاكله ملت شجاع ايران است.
سردار سلامي ادامه داد: به گفته اوباما رئيس بزرگترين قدرت ظاهري و بزرگترين شكوه شيطاني تاريخ، ايرانيها در جنگ با صدام يك ميليون شهيد دادند، و اين نشان ميدهد هر گاه غرور ايرانيها خدشه دار شود سرسختانه ميايستد.
وي تأكيد كرد: شهيدان امروز هم تصويرگر ملتي بزرگ، شكستناپذير، ايستا، و نفوذناپذير در مردمك چشم دشمنان هستند، و هنوز هم شهدا بازدارندگي ما را در برابر قدرتهاي بزرگ محقق ميسازند.
جانشين فرمانده كل سپاه با بيان اينكه اگر شهيدان نبودند ما با چه سندي ميگفتيم كه "ما تا آخر مقابل دشمنان ميايستيم"، افزود: هر ملتي آنگونه عمل ميكند كه ميانديشد؛ شهدا اين انديشه را براي ما به ارمغان آوردند كه "نبايد از شكوه ظاهري قدرتها ترسيد"؛ اين منبع الهام ملت ايران است.
وي خاطرنشان كرد: شهيد تهرانيمقدم دشمن را خوب شناخته بود، و ميدانست كه دشمنان فقط به «منطق قدرت» احترام ميگذارند نه «قدرت منطق». او زمين و زمان را به هم ميريخت تا ايران قدرتمند شود.
سردار سلامي عنوان كرد: امروز به نقطهاي رسيدهايم كه با اطمينان و آرامش، بدون هيچ هراسي صاحب آن مقدار از قدرت عظيم مادي و معنوي هستيم، كه ميتوانيم با آرامش، اعتماد به نفس و بر اساس منطق توازن قدرت بين خود و دشمنان، بگوييم كه ديگر دوران قلدري و زورگويي به ملت ايران پايان يافته، و فقط ميتوان با ادبيات محترمانه و در فضايي عادلانه با ملت ايران سخن گفت.
وي با اشاره به مذاكرات هستهاي و با بيان اينكه آمريكاييها ميگويند برخورد ما با ايران در موضوع هستهاي براساس اعتماد نيست، بلكه بر منطق راستيآزمايي است، گفت: آمريكا بدنامترين كشور تاريخ بشر است، و آمريكاييها مديران همه كودتاهاي عالم، بمباران كننده عروسيها، حملهكنندگان به خانههاي مردم عراق و افغانستان در نيمههاي شب هستند، اما آنها بايد بدانند كه قدرتشان رو به زوال است، و آثار اين زوال به خوبي هويداست.
اين مقام ارشد نظامي ادامه داد: ملت ايران تصميم گرفته از عزت، منزلت، استقلال، آزادي، كرامت و دستاوردهاي انقلاب پرشكوهش تا آخر دفاع كند؛ اين راه ما و راه شهيدان ماست، كه رهبر حكيم ما براي ملت ايران ترسيم كرده است.
سردار سلامي با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري در در دانشگاه امام حسين(ع) خاطرنشان كرد: وقتي ايشان هشدار دادند كه «من اجازه نميدهم»، اين «من»، تجلي اراده يك ملت بود، و اين را به جهانيان نشان داد كه ما براي تحقق اين پيام جان ميدهيم تا اراده خود را به دشمنان تحميل كنيم.
انتهاي پيام/
ادامه مطلب
"مروري بر جنگ ايران و عراق" در خونين شهر تا خرمشهر
خونين شهر تا خرمشهر جلد اول از مجموعه سيري در جنگ ايران و عراق مي باشد كه به بررسي وقايع سياسي _ نظامي جنگ از زمينه سازي تهاجم عراق تا آزاد سازي خرمشهر (از شهريور 1359 تا خرداد 1361) مي پردازد.
|
![]() |
گروه فرهنگ وهنردفاع پرس : خونين شهر تا خرمشهر جلد اول از مجموعه سيري در جنگ ايران و عراق مي باشد كه به بررسي وقايع سياسي _ نظامي جنگ از زمينه سازي تهاجم عراق تا آزاد سازي خرمشهر (از شهريور 1359 تا خرداد 1361) مي پردازد.
كتاب حاضر شامل سه فصل است:
فصل اول تحت عنوان "از اشغال تا آزاد سازي" ابتدا به زمينه هاي شكل گيري تهاجم سراسري عراق و اهداف آن اشاره شده، سپس چگونگي اشغال خرمشهر مورد بررسي قرار گرفته است. بررسي علل توقف دشمن مبحث دوم است كه پس از آن، وضعيت سياسي _ نظامي كشور، در مقطع پر التهاب دوران اشغال، تحليل و بررسي مي شود. مبحث بعدي به چگونگي روند آزاد سازي مناطق اشغالي اختصاص يافته و نيز مروري بر چند عمليات سپاه اسلام دارد. آخرين قسمت اين فصل با عنوان "پس از فتح المبين" حاوي مسائلي درباره موقعيت ضد انقلاب داخلي و نيز دشمن خارجي در برابر توانايي هاي خودي، در فاصله زماني بين دو عمليات فتح المبين و بيت المقدس مي باشد.
در فصل دوم، تحت عنوان "آزاد سازي" به چگونگي آزاد سازي خرمشهر پرداخته شده است. اين فصل كه طولاني ترين فصل كتاب مي باشد، در واقع گزارشي است از عمليات بيت المقدس، از نخستين مراحل طراحي تا پايان كار. ضمن اين گزارش، تجزيه و تحليل هايي مربوط به سطوح مختلف جنگ، از سياست گذاري و برنامه هاي كلان گرفته، تا اجراي مراحل مختلف عمليات، به همراه فشرده اي از روند حوادث، ارائه شده است. طي اين فصل خواننده در جريان چگونگي انتخاب منطقه عملياتي بيت المقدس قرار گرفته، با ويژگي ها و مشخصات اين منطقه نيز آشنا مي گردد. در ادامه فصل دوم مراحل چهارگانه نبرد بزرگ و نسبتا طولاني بيت المقدس توضيح داده شده و خواننده از منظري مشرف بر صحنه، در فضاي پر تب و تاب ناشي از افت و خيزهاي مراحل مختلف اين عمليات، قرار مي گيريد.
فصل سوم كتاب، با عنوان "بازتاب پيروزي"، نتايج حاصله از پيروزي عمليات بيت المقدس و آزادي خرمشهر را مورد بحث قرار داده است. در بخشي از اين فصل، "تغيير توازن سياسي _ نظامي به سود ايران" و آثار آن توضيح داده مي شود. در اين فصل به مبحث "تغيير ماهيت جنگ" نيز پرداخته شده و تشريح گرديده است كه چگونه اين پيروزي باعث شد تا جنگ ايران و عراق، ماهيت جديدي پيدا كند.
كتاب حاضر در عين اين كه حاوي بررسي جنگ در زماني نسبتا طولاني و پر حادثه از جنگ را در مجموعه اي فشرده ارائه مي دهد اما مسئله خرمشهر در آن يك مسئله محوري است. زيرا تا پايان دوره اشغال، خرمشهر، چه در نزد دشمن و چه در نزد خودي، مهمترين مسئله جنگ بوده است.
اين كتاب توسط محمد دروديان تدوين و توسط مركز مطالعات و تحقيقات جنگ به چاپ رسيده است.
انتهاي پيام/
دفاع مقدس*
ادامه مطلب
دفاع مقدس*
عكس/ فرمانده خستگي ناپذير نيروي قدس سپاه با چه هواپيمايي سفر مي كند؟
در زير تصوير سرلشكر قاسم سليماني فرمانده خستگي ناپذير نيروي قدس سپاه در كنار حجت الاسلام جلال الدين الصغير امام جمعه مسجد براثا در بغداد و يكي از رهبران مجاهد مجلس اعلا در يك هواپيماي معمولي ديده مي شود.
|
![]() |
ادامه مطلب
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم
مُردم از زندگي بي تو كه با من هستي/ طرفه سرّي است كه بايد برِ استاد كشم/ سالها ميگذرد، حادثهها ميآيد/ انتظار فرج از نيمه خرداد كشم
|
|
سرودهاي از امام خميني(ره):
از غم دوست در اين ميكده فرياد كشم
دادرس نيست كه در هجر رخش داد كشم
شاديم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
عاشم، عاشق روي تو، نه چيز دگري
در غمت اي گل وحشي من، اي خسرو من
سالها ميگذرد، حادثهها ميآيد
ادامه مطلب
ويژهبرنامههاي وزارت دفاع به مناسبت ايامالله ۱۴ و ۱۵ خرداد ماه
مديركل روابط عمومي وزارت دفاع ويژهبرنامههاي اين وزارتخانه به مناسبت ايامالله ۱۴ و ۱۵ خرداد را تشريح كرد.
|
![]() |
به گزارش گروه دفاعي امنيتي دفاع پرس، سرهنگ داود عبدي با گراميداشت فرا رسيدن ايامالله ۱۴ و ۱۵ خرداد ماه، سالگرد طليعه قيام الهي ملت ايران و سالروز ارتحال حضرت امام خميني(ره) رهبر كبير انقلاب اسلامي افزود: بر هم خوردن نظم كهن و پديد آمدن نظم نوين جهاني با قدرتنمايي جهان اسلام در هندسه قدرت از تاثيرات انقلاب اسلامي و گفتمان سلطهگريز و سلطهستيز انقلاب به رهبري حضرت امام خميني (ره) بوده است.
وي اظهار داشت: با گذشت ۲۷ سال از ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و بيش از ربع قرن از آغاز ولايت و رهبري امام خامنهاي (مدظلهالعالي) آرمانخواهي و حقطلبي ملت ايران همچنان بشريت تشنه عدالت و آزادي را فوج فوج، برابر طاغوت مدرن و فرهنگ ليبرال دموكراسي غرب وحشي قرار داده و به مدد عزم و اراده بالفعل و بالقوه موجود سرانجام پايان دوران زورگويي مستكبران و اسارت انسانها را رقم خواهد زد.
سرهنگ عبدي در ادامه با تشريح برنامههاي وزارت دفاع به مناسبت ايام ارتحال ملكوتي حضرت امام خميني(ره) و قيام ۱۵ خرداد اظهار داشت: به همين مناسبت دستورالعمل جامعي در خصوص برپايي هرچه باشكوهتر مراسم سالگرد ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران تهيه و به كليه ردهها و سازمانهاي تابعه ابلاغ شده است، و براين اساس مراسم سوگواري و بزرگداشت مقام والاي امام راحل در سطح شهركهاي مسكوني، مساجد، نمازخانهها، هيئات مذهبي و صنايع تابعه وزارت دفاع در ايام ارتحال جانگداز بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي برگزار خواهد شد.
مديركل روابط عمومي وزارت دفاع تبيين حكومت اسلامي و ولايت فقيه براي نسل جوان، بهرهگيري از كلام و سيره حضرت امام خميني(ره) و امام خامنهاي (مدظلهالعالي) براي تبيين و تشريح اهداف غائي نظام اسلامي و تحقق شعار سال توسط روحانيون وزارت دفاع و شخصيتهاي برجسته لشكري و كشوري، اعزام كاركنان و خانوادهها به مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره) در ايام ارتحال، بازديد و شركت در مراسم حسينيه جماران و بيت حضرت امام(ره)، برگزاري مسابقه فرهنگي با موضوع همدلي و همزباني از آثار حضرت امام(ره)، برپايي نمايشگاه فرهنگي از آثار فرهنگي، علمي، هنري و... مرتبط با حضرت امام خميني(ره)، برپايي ايستگاه صلواتي در سطح شهركهاي مسكوني و سازمانها، تهيه و توزيع بروشور در خصوص حماسه ۱۵ خرداد و نقش رهبري حضرت امام(ره) در اين قيام تاريخي، اجراي برنامه ختم قرآن كريم، تهيه فيلم مستند مرتبط با ارتحال ملكوتي حضرت امام خميني(ره) و زندگي اين بزرگوار و دهها برنامه را از ديگر برنامههاي وزارت دفاع در حوزه فرهنگي ـ تبليغي در سالروز ارتحال امام خميني(ره) برشمرد.
وي افزود: نماينده تامالاختيار وزارت دفاع در ستاد برگزاري سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) در جهت هرچه باشكوهتر برگزار شدن اين مراسم حضور فعال و موثر داشته و در خصوص پشتيباني همهجانبه از زائران و ميهمانان سالروز ارتحال در سه حوزه پشتيباني و خدمات، حوزه فرهنگي و حوزه مهندسي با بهرهگيري از امكانات و ظرفيتهاي وزارت دفاع هماهنگيهاي متنوع و متعددي را با مسئولان ستاد ارتحال به عمل آورده است.
سرهنگ عبدي تاكيد كرد: در تمام سازمانها و صنايع تابعه وزارت دفاع در سراسر كشور ويژهبرنامههاي جامعي در خصوص سالروز ارتحال حضرت امام خميني(ره) پيشبيني و اجرايي خواهد شد، و هماهنگيهاي لازم با مسئولان استانها در ارتباط با اعزام گروههاي زوار به مرقد مطهر امام خميني(ره) صورت گرفته است.
مديركل روابط عمومي وزارت دفاع افزود: انشاءالله با همكاري مديران متعهد صنعت دفاعي و متوليان فرهنگي بتوانيم در تقارن اين ايامالله با نيمه شعبان سالروز ولادت با سعادت منجي عالم بشريت(عج) هرچه بيشتر و بهتر در تبيين جايگاه و مقام ولايت و امامت در عصر حاضر تلاش كنيم.
ادامه مطلب
دفاع مقدس*
فيلم/ سخنان حاج سيد احمد خميني درباره رهبري آيت الله (امام) خامنه اي
در اين فيلم نظر سيد احمد خميني درباره حكم رهبري آيت الله خامنه اي را مشاهده مي كنيد.
|
![]() |
ادامه مطلب
جملات زيبا از حضرت امام خميني (ره) و
مقام معظم رهبري درباره شهيد و شهادت
امام خميني (ره) :
* هراس ، آن دارد كه شهادت مكتب او نيست.
* شهادت رمز پيروزي است.
* ملتي كه شهادت را آرزو دارد پيروز است.
* شما چه در دنيا پيروز بشويد يا به شهادت برسيد ، پيروزمنديد.
* شهادت عزت ابدي است .
* شهادت فخر اوليا بوده است و فخر ما.
* شهادت در راه اسلام براي همه ما افتخار است.
* شهادت براي ما فيض عظيمي است.
* اين حس شهادت خواهي [و] فداكاري بود كه يك ملتي ،كه هيچ نداشت، بر طاغوت غلبه پيدا كرد.
* يك ملتي كه زن و مردش براي جان فشاني حاضرند ،و طلب شهادت مي كنند، هيچ قدرتي با آن نمي تواند مقابله كند .
* خون شهيدان ما امتداد خون پاك شهيدان كربلاست.
* ملتي كه شهادت براي او سعادت است پيروز است.
* يك همچو ملتي كه آرزوي شهادت مي كند، اين ملت ديگر خوف ندارد.
* ملت ما خون داده است تا جمهوري اسلامي وجود پيدا كند.
* ملت ما عاشق شهادت بود، با عشق به شهادت پيش رفت اين نهضت.
* ما از خدا هستيم همه ،همۀ عالم از خداست، جلوۀ خداست؛ و همه عالم به سوي او بر خواهد گشت.پس چه بهتر كه برگشتش اختياري باشد و انتخابي، و انسان انتخاب كند شهادت را در راه خدا ،و انسان اختيار كند موت را براي خدا، و شهادت را براي اسلام .
مقام معظم رهبري:
بازماندگان و عزيزان شهدا بايد همواره شكرگزار خداوند باشند.
پيام شهداى هفدهم شهريور حفظ اسلام، قرآن و حديث است.
خاطرهى شهدا را بايد در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.
رسم شهادت و سنت الهى قتل فىسبيلاللَّه، با نظام اسلامى زنده شد.
زنده نگه داشتن ياد شهداى انقلاب باعث تداوم حركت انقلاب است.
شهادت، بالاترين پاداش و مزد جهاد فىسبيلاللَّه است.
شهادت، مرگ انسانهاى زيرك و هوشيار است.
شهادت، نشانهى استوارى است.
شهادت، يعنى وارد شدن در حريم خلوت الهى.
شهداى ما مظهر عقلانيت دينى و مدافع حقانيت و عدالت بودند.
عزت امروز اسلام و مسلمين ثمره خون شهدا است.
عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان اين ملت است.
ياد شهدا بايد هميشه در فضاى جامعه زنده باشد.
شهادت، مرگ تاجرانه است
ادامه مطلب
بيانات در مراسم بيست و پنجمين سالروز رحلت حضرت امام خميني
بسماللهالرّحمنالرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين سيّما بقيّةالله فى الارضين. رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِاِخوانِنَا الَّذينَ سَبَقونا بِالايمانِ وَ لا تَجعَل فى قُلوبِنا غِلًّا لِلَّذينَ ءامنوا رَبَّنآ اِنَّكَ رَءووفٌ رَحيم، (۱) رَبَّنآ اِنَّكَ ءاتَيتَ فِرعَونَ وَ مَلاءَهُ زينَةً وَ اَموَلًا... رَبَّنا لِيُضِلّوا عَن سَبيلِكَ رَبَّنا اطمِس عَلى اَموَلِهِم وَ اشدُد عَلى قُلوبِهِم فَلا يُؤمِنوا حَتّى يَرَوُا العَذابَ الاَليمَ. (۲)
قال الله الحكيم فى كتابه: اَ لَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّمآءِ. تُؤتى اُكُلَها كُلَّ حينٍ بِاِذنِ رِبِّها. (۳)
عرايض خودم را در اين روز بهيادماندنى و مهم، براى شما برادران و خواهران عزيز در سه بخش عرض ميكنم: در بخش اول، يك واقعيت مهمى دربارهى جمهورى اسلامى وجود دارد كه توجه به آن واقعيت براى ما، امروز حائز اهميت است. در بخش دوم، يك اشاره و شرح توصيفىِ كوتاهى از مكتب ماندگار امام بزرگوارمان عرض ميكنم؛ اگرچه دربارهى مكتب امام راحل سخن بسيار گفتهاند و گفتهايم و شنيدهايم، ولى اين توصيف كوتاه در اين مقطع براى ما لازم است؛ تصوير كوتاهى از مجموعهى آنچه امام بزرگوار بهعنوان يك پديدهى بىنظير در دنياى معاصر بهوجود آورد. بخش سوم، اشاره به دو چالش مهمى است كه بر سر راه ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار دارد؛ توجه به اين دو چالش، براى درست حركت كردن ما و درست راه پيمودن ما مهم است.
در بخش اول، آن واقعيتى كه به آن اشاره كردم اين است كه ۲۵ سال از رحلت امام عظيمالشأن ميگذرد، ولى شور و اشتياق براى شنيدن دربارهى او و دانستن از او كم نشده است؛ مخصوص كشور ما هم نيست، در دنياى اسلام بلكه فراتر از دنياى اسلام، اين واقعيت وجود دارد. نهتنها در كشور ما - كه نسل سوم انقلاب در آن درحال باليدن است - بلكه در دنياى اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اينترنت كه با مسائلِ دور از محيط خود براحتى ميتوانند ارتباط بگيرند، دنبال اين هستند كه دربارهى مسائل انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و دربارهى معمار اين بناى عظيم، مطالب بيشترى بدانند. پديدهى مردمسالارى دينى، نظريهى ولايت فقيه، مسائلى است كه براى محيطهاى فكرى دنياى اسلام، حائز اهميت و داراى جاذبه است.
دشمنان ما تلاش گستردهاى را از روزهاى اول آغاز كردند و هرچه جلو رفتيم، اين تلاش بيشتر شده است؛ از صدها بلكه هزاران ايستگاه تلويزيونى و راديويى و اينترنتى استفاده كردند براى دشنام دادن به جمهورىاسلامى و به بانى بزرگ آن و به طرفداران آن. خود اين مطلب به ما كمك كرده است، يعنى حس كنجكاوى را در مستمعان و مخاطبان در سراسر دنيا برانگيخته است؛ ميخواهند بدانند كه علت اينهمه دشمنىكردن و سنگپرانى كردن و لجنپراكنى كردن چيست، و آن حقيقتى كه آماج اين دشمنىها است، چه ماهيتى دارد، چه حقيقتى دارد. بنابراين دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و دربارهى امام ما و نظام ما سخن گفتهاند، اما «اِنَّهُم يَكيدونَ كَيدًا. وَ اَكيدُ كَيدًا»؛ (۴) اين را خداى متعال ميفرمايد؛ آنها با اين نيت، اين حركت وسيع را آغاز كردند اما در نهايت براى ما يك فرصتى بهوجود آمد، چون حس كنجكاوى مستمعانِ اين دستگاهها در سراسر جهان تحريك شد. در كشورهاى اسلامى و در منطقهى ما بيدارى اسلامى - كه احساسات ضد استكبارى در آن بر هر پديدهى ديگرى غلبه داشت - خود نشانهى همان كنجكاوى و پاسخگيرى و پاسخيابى است، و اين همچنان ادامه دارد. ممكن است دستگاههاى اطلاعاتى غربى و آمريكايى اينجور به بزرگترهاى خودشان گزارش كنند كه توانستهاند بيدارى اسلامى را در منطقهى ما سركوب كنند. اگر اينجور خيال كنند، اين هم يكى ديگر از خطاهاى راهبردى و غلطتحليلكردنهاى دشمنان ما خواهد بود. بيدارى اسلامى ممكن است براى مدتى، در بخشى از دنياى اسلام سركوب بشود اما بلاشك ريشهكن نخواهد شد؛ گسترش خواهد يافت؛ و اين فهم، اين ادراك، اين دريافت در كشورها و در نسل جوان مسلمان در اين منطقه، چيزى نيست كه به اين آسانىها بتوانند آن را از بين ببرند؛ البته تلاش ميكنند، تلاشهايشان ممكن است در بعضى از بخشها براى مدت كوتاهى موفقيتآميز هم به نظر برسد، اما در نهايت ابتر است.
اين كنجكاوى كه در نسل جوان امروز، در دنيا - بخصوص در دنياى اسلام - دربارهى پديدهى مردمسالارى دينى وجود دارد، ناشى از اين است كه جمهورى اسلامى يك پديدهاى بود كه ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام اين مدت ۳۵ سال، با واكنش خشن و خصمانهى قدرتهاى مسلط دنيا مواجه بود: هم واكنش نظامى نشان دادند، هم واكنش تبليغاتى نشان دادند، هم واكنش خصمانهى اقتصادى نشان دادند - كه از اول انقلاب تحريمها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشديد شده است - [هم] واكنش سياسى نشان دادند؛ اين جبههى پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است كه هر كارى از دستش برآمده، كرده است؛ تلاش نظامى كرده است، به مهاجمِ نظامىِ به كشور كمك كرده است، دشمنان را در هر نقطهاى عليه جمهورى اسلامى حمايت كرده است، تبليغات پرحجم عليه آن بهكار برده است، تلاش تحريمى و محاصرهى اقتصادى را در اعلى درجهى ممكن و بدون سابقه بهكار برده است، اما در مقابلْ جمهورى اسلامى، دربرابر اينهمه هجمه و اينهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بين نرفت، هم دچار محافظهكارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبهروز هم كشور پيشرفت كرد؛ اين آن چيزى است كه ماهيت اين كنجكاوى را تشكيل ميدهد. قدرتهاى درجهى يكِ نظامى و سياسى و اقتصادى دنيا، دستبهدست هم بدهند عليه يك كشورى، عليه يك حكومتى، ۳۵ سال تلاش كنند، [ولى] آن حكومت علىرغم تلاش آنها، نه فقط از بين نرود، بلكه روزبهروز قوىتر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نكند. در عرصههاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابليت بقاى خود را نشان داد. امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه ميكنند، [مىبينند] نسل دوم و سومِ انقلاب در اين كشور داراى چند ميليون دانشجو، چندين هزار طلبهى علوم دينى فاضل، چندين هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبهى علمى و فكرى كه بعضى از آنها در عرصهى بينالمللى نامآور و شناخته شدهاند، هزاران فعال و نخبهى سياسى و فرهنگى و توليدى و اقتصادى؛ واقعيت جامعهى ما امروز اين است. جمهورى اسلامى در ميدان علم و فناورى، با وجود همهى اين تحريمها، ماهواره به فضا ميفرستد، موجود زنده به فضا ميفرستد و برميگرداند، انرژى هستهاى توليد ميكند، در بسيارى از دانشهاى نوپديد جزو ده كشور اول دنيا قرار ميگيرد، شتاب پيشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراكز مسئول اين كار در دنيا سيزده برابر متوسط دنيا اعلام ميشود، خدمات علمى و فنى به كشورهاى مختلف صادر ميكند، با وجود تحريمهاى بىسابقه يك كشور ۷۵ ميليونى را اداره ميكند، در سياستهاى منطقه حرف اول را ميزند، در مقابل رژيم غاصب و مورد حمايت زورگويان عالم يكتنه مىايستد، با ظالم نميسازد و از مظلوم دفاع ميكند؛ هر انسان آگاهى به كنجكاوى مىافتد كه اين موجود چيست، اين پديده چه پديدهاى است با اينهمه دشمنى، و اينهمه توانايىهاى ذاتى و نشانههاى حيات و بقا؛ ماهيت اين كنجكاوى اين است. اين حالا در زمينههاى مسائل علمى و فناورى و مانند اينها.
در زمينهى مسائل سياسى و اجتماعى، جلوهى بالاى مردمسالارى در اين كشور كه ۳۵ سال است از انقلاب ما گذشته است، و در طول اين ۳۵ سال، ۳۲ انتخابات داشتيم؛ ۳۲ انتخابات سراسرى در اين كشور بهوجود آمده است؛ اين شوخى است؟ يك نمونهى بىنظير [است]؛ انتخاباتهاى جمهورى اسلامى با مشاركتهاى بالا - بالاتر از متوسط و ميانگين جهانى و بعضاً بسيار بالاتر؛ شركت ۷۰ درصدى، ۷۲ درصدى؛ انتخاباتهاى ما از اين قبيل است - جلوهى مردمسالارى[است]. نمونهى بىنظير ديگر دو پديدهاى است كه ما مردم، با آنها عادت كردهايم اما براى يك ناظر جهانى فوقالعاده جذاب و مهم است، و آن عبارت است از راهپيمايى بيستودوم بهمن و راهپيمايى روز قدس در ماه رمضان. جشن انقلاب را مردم بهطور مداوم، هرسال تا اين ۳۵ سال گرفتهاند، با يك راهپيمايى عظيمِ پرشورِ پرشكوه در روزهاى سرد پايان بهمن. ما عادت كردهايم و اهميت موضوع و عظمت موضوع به چشممان نمىآيد اما ناظر جهانى، اينها را ميبيند و براى او بسيار خيرهكننده است؛ اينها عوامل آن جذابيتى است كه كنجكاوىها را تحريك ميكند و راه نويى را به ذهنهاى علاقهمندان و افرادى كه اهل سؤال و استفسار و تحقيقند، ارائه ميدهد. اين واقعيت مهم دوران ما است كه عبارت است از توجه و كنجكاوى عمومى در دنياى اسلام از سوى جوانها، روشنفكران، آگاهان و كسانى كه اهل فهم مسائلند، نسبت به اين پديدهاى كه در كشور ايران اسلامى، به توفيق الهى و به تأييد الهى تحقق يافته است و روزبهروز رشد كرده است. اين مطلب اول.
اين واقعيت، ساخته و پرداختهى دست معمار بزرگ است. دربارهى امام خيلى حرف زدهايم، شايد بعضىها خيال كردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف ميزنيم؛ ولى نه، آنچه دربارهى امام بزرگوارمان گفتهايم، نه اغراق است، نه مبالغه است؛ بخشى از واقعيت است؛ بيش از آنچه توصيف كردهايم و توانستهايم ارائه بدهيم، امام بزرگوار و عزيز ما داراى مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختيار ملت ايران و در معرض ديد و فكر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداختهى آن دست توانا است. ما براى اينكه راه را درست برويم، بايد نقشهى معمار را بدانيم. اگر در يك بناى متعارف معمولى، نقشه در اختيار نباشد، نقشهى اصلى معلوم نباشد، سازندگان و بنايان هرچه هم چيرهدست باشند، ممكن است اشتباه كنند؛ بايد نقشهى اصلى را دانست تا بتوان براساس آن نقشهى اصلى، اگر هنرى در سازندگى و در احياء هست، آن را بهكار برد. نقشهى او نقشهاى نبود كه فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعاً مؤيدمنعندالله بود؛ خود امام بزرگوار اين را ميدانست و به آن معترف بود؛ خود او ميگفت آنچه پيش آمده است با دست قدرت الهى است و درست فهميده بود و چشم بصير و بيناى او درست ديده بود. ما مواظب باشيم؛ آن نقشه را بشناسيم تا بتوانيم راه را ادامه بدهيم. اگر نقشه را ندانستيم، زاويه پيدا ميكنيم؛ وقتى زاويه پيدا شد، روزبهروز هرچه پيش برويم، از راه اصلى و صراط مستقيم دور ميشويم؛ وقتى از صراط مستقيم دور شديم، از هدفها دور ميشويم، به هدفها نميرسيم؛ براى اينكه به هدف برسيم، بايد راه را گم نكنيم؛ براى اينكه راه را گم نكنيم، بايد نقشهى اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسيم و بدانيم. نقشهى امام، كار اصلى امام، بناى يك نظم مدنى - سياسى براساس عقلانيت اسلامى بود؛ مقدمهى لازم اين كار، اين بود كه نظام پادشاهى - كه هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم ديكتاتور بود؛ اين سه خصوصيت در نظام پادشاهى وجود داشت: هم دچار فساد بود، فسادهاى گوناگون اخلاقى و مالى و غيره؛ هم وابستهى به قدرتها بود، يك روز وابستهى به انگليس، يك روز وابستهى به آمريكا، حاضر بود منافع خود را و كشور را در مقابل منافع بيگانگان فراموش كند؛ و هم ديكتاتور بود، مستبد بود، رأى مردم، خواست مردم براى نظام پادشاهى مطرح نبود؛ هركدام از اينها يك فصلِ بلند است، يك كتاب است -[ريشهكن شود]؛ مقدمهى آن كار بزرگى كه امام ميخواست انجام بدهد، ريشهكن كردن اين نظام فاسدِ وابستهى ديكتاتور بود؛ همت را بر اين گماشت و نظام ريشهكن شد. در كشور ما مسئله اين نيست كه نظام پادشاهى برود، به جاى او نظام پادشاهى يا شبهپادشاهىِ ديگرى بنشيند؛ مسئله اين است كه آن خصوصياتى كه نظام پادشاهى داشت بايد ريشهكن ميشد و امام بزرگوار ريشهكن كرد؛ سخنان امام، رهنمودهاى امام، رفتار امام همه در اينجهت است.
در بناى آن نظم مدنى و سياسى دو نكتهى اساسى وجود دارد كه اين دو نكته به هم پيوند خورده است؛ به يك معنا دو روى يك حقيقت است: يكى عبارت است از سپردن كار كشور به مردم از طريق مردمسالارى و از طريق انتخابات، و دوم اينكه اين حركت - كه خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هرآنچه ناشى از حركت مردمسالارى و سپردن كار به مردم است - بايد در چهارچوب شريعت اسلامى باشد. اين، دو بخش است، يا با يك نگاه، دو بُعد از يك حقيقت است.
افرادى گمان نكنند كه امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى كرد با تفكر اسلامى و شريعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تكيهى به آراء مردم، جزو دين نميبود و از شريعت اسلامى استفاده نميشد، امام هيچ تقيدى نداشت؛ آن آدم صريح و قاطع، مطلب را بيان ميكرد. اين جزو دين است، لذا شريعت اسلامى چهارچوب است؛ در همهى قانونگذارىها و اجراها و عزلونصبها و رفتارهاى عمومى كه تابع اين نظم سياسى و مدنى است، بايد شريعت اسلامى رعايت بشود. و گردش كار در اين نظام بهوسيلهى مردمسالارى است؛ يعنى آحاد مردم نمايندهى مجلس را انتخاب ميكنند، رئيسجمهور را انتخاب ميكنند، وزرا را با واسطه انتخاب ميكنند، خبرگان را انتخاب ميكنند، رهبرى را با واسطه انتخاب ميكنند؛ كار، دست مردم است؛ اين، پايهى اصلى حركت امام بزرگوار است. اين بناى عظيمى كه اين بزرگوار گذاشت، متكى به اين دو پايه است. التزام به شريعت اسلامى، روح و حقيقت نظام اسلامى است؛ اين را توجه داشته باشند. شريعت اسلامى اگر در جامعه بهطور كامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمين ميكند، هم آزادى ملت را كه اسم آن استقلال است - استقلال يعنى آزادى در ابعاد يك ملت، كه وابستهى به كسى و به جايى نباشد؛ يك ملت آزاد يعنى ملتى كه بههرصورت تحت نفوذ و سيطرهى مخالفين خود يا دشمنان خود يا بيگانگان قرار ندارد - تضمين ميكند، [هم] عدالت را در جامعه تضمين ميكند، هم معنويت را تضمين ميكند؛ اين چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنويت. اگر شريعت اسلامى بر جامعه حاكم شد، اين پديدههاى اساسى در نظم جامعهى اسلامى، خود را نشان ميدهند. بنابراين امام بزرگوار ما شريعت اسلامى را كه روح جمهورى اسلامى است، مورد تكيه قرار داده است؛ مردمسالارى دينى را هم كه يك وسيله و ابزار است كه آن هم متخَذ از شريعت است، مورد تكيه قرار داده.
هيچ قدرت و غلبهاى در مكتب امام كه از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نيست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاستهى از اختيار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى كه ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شريعتِ اسلامى و در مكتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى كه از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، كسى نبايستى سينه سپر بكند، در مقابل او كسى نبايد قهر و غلبهاى به كار ببرد كه اگر يك چنين كارى كرد، اسم كار او فتنه است؛ اين آن نسخهى جديدى است كه امام بزرگوار ما به دنيا عرضه كرد و به ادبيات سياسى عالم اين فصل مهم را افزود. در اين نسخهى جديد، يكى از عناصر اصلى - همانطور كه اشاره كرديم - به كمك مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله كردن است؛ به كمك مظلوم بايد رفت كه در دورهى ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلوميت ملت فلسطين بود كه شما ديديد امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطين تأكيد كرد، تكيه كرد، حمايت كرد و وصيت كرد كه اين مسئله را ملت ايران و مسئولان كشور فراموش نكنند؛ كمك به مظلوم و ايستادگى در مقابل ظالم، نفى دستاندازىهاى ظالم، انكار صريح هيبت و ابهت ظالم و شكستن اين ابهت؛ اين هم يكى از بخشهاى اين نظام و اين نسخهى جديدى است كه امام بزرگوار ما عرضه كرد. اين يك خلاصهاى و يك تصوير كوتاه و توصيف كوتاهى است از مجموعهى آن نظم سياسى و مبنايىاى كه امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به كشور آورد، عرضه كرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پيداكرد؛ و اين نسخه مثل خيلى از حرفهاى سياسى، در كتابها نماند؛ آمد در واقعيت، تحقق پيداكرد، تبلور پيداكرد؛ ملت ايران هم همت كردند، وفادارى نشان دادند، فداكارى كردند، اين را حفظ كردند، نگه داشتند، و روزبهروز قوىتر كردند تا به امروز رسيده است.
خب، پس امام موفق شد؛ امام در آن كارى كه ميخواست انجام بدهد، به توفيق كامل دست پيداكرد، [اما] آيا اين كار بزرگ ادامه پيدا خواهد كرد؟ آيا بخشهاى خالى اين جدول - كه بهطور طبيعى بخشهاى خالىاى در اين جدولهاى اجتماعى و تاريخى قرار دارند - پُر خواهد شد؟ اين بستگى دارد به اينكه من و شما چقدر همت كنيم؛ ما چقدر آگاهى نشان بدهيم؛ ما چقدر آن خط روشن را مراعات كنيم و در آن خط روشن حركت بكنيم. بله، كاملاً ممكن است؛ با اين ملتى كه ما داريم مشاهده ميكنيم، با اين تجربهاى و اين حركت موفق و سِير مستمرى كه در اين ۳۵ سال - و بعد از رحلت امام در اين ۲۵ سال - اين ملت نشان داده است، بله، ادامهى اين راه ممكن است؛ خانههاى خالى پُر خواهد شد، كارهاى بزرگ انجام خواهد گرفت، و اين ملت به اذنالله و به حول و قوهى الهى به اوج قلهها خواهد رسيد.
اما اين راه، مثل همهى راههاى مهم كه به سمت هدفهاى بزرگ كشيده شده است، چالشهايى هم دارد، موانعى هم دارد؛ اين موانع را بايد بشناسيم تا بتوانيم از آنها عبور كنيم. اگر مانع را نشناختيم، عبور از مانع يا دشوار خواهد شد، يا حتى غير ممكن خواهد شد. بنده امروز دارم اينها را به شما حضار محترم اين مجلس عظيم و باشكوه و در واقع به ملت ايران كه اين سخنان را خواهند شنيد عرض ميكنم، اما بايد جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فكرى ما، روى هركدام از اين سرفصلها و بخشها بنشينند فكر كنند، كار كنند، مطالعه كنند؛ نهفقط بحثهاى ذهنىِ شبهروشنفكرى، [بلكه] بحثهاى كاربردى، بحثهاى عملياتى، بحثهاى ناظر به واقعيت. اينهايى كه ما عرض ميكنيم سرفصلهايى است براى كارهاى فكرى كه انشاءالله بهوسيلهى جوانان ما - كه از ما خيلى بهترند، خيلى آمادهترند - دنبال خواهد شد.
من دو چالش را عرض ميكنم: يك چالش بيرونى، يك چالش درونى. چالش بيرونى ما مزاحمتهاى استكبار جهانى است؛ بىرودربايستى حرف بزنيم، مزاحمتهاى آمريكا است؛ سنگاندازى ميكنند. درست است كه شايد در تحليلهاى بعضى از متفكران سياسىِ خودشان هم اين هست كه ميگويند فايدهاى ندارد، نميشود با اين حركت عظيم مقابله كرد؛ لكن سنگاندازى ميكنند. نقشهى كار آنها را بايد دانست؛ اين نقشهى لو رفتهى آمريكا است؛ اين نقشهى كلان آمريكا است كه امروز در خلال بحثها و گزارشها و اظهارنظرها و رفتارهاى آنها لو رفته است: آمريكا كشورهاى دنيا، جريانهاى دنيا، آدمهاى دنيا را به سه قِسم تقسيم ميكند: يك قِسم گوشبهفرمانها، كشورهاى گوشبهفرمان، جريانهاى سياسى و اجتماعى گوشبهفرمان يا آدمهاى گوشبهفرمان، يك عده اينها هستند؛ يك عده كشورهايى كه گوشبهفرمان نيستند، اما بايد با آنها مدارا كرد، بعضى از كشورها، بعضى از شخصيتها، بعضى از جريانها به نظر آمريكا اينجورى هستند كه بايد با آنها مدارا كرد، منافع مشتركى [با آنها] تعريف كرد، يكجورى با آنها فعلاً كنار آمد، كه حالا بعد توضيح عرض ميكنم؛ قِسم سوم كشورهاى نافرمان، آنهايى كه زير بار آمريكا نميروند، باج به آمريكا نميدهند، يك دسته هم اينها هستند. به نظر آمريكايىها همهى كشورهاى دنيا، همهى جريانهاى سياسى و اجتماعى و مدنى و اقتصادى عالَم و همهى آدمها و شخصيتهاى برجسته و ممتاز و نشاندار عالَم از اين سه قِسم خارج نيستند: يا سرسپردهاند و گوشبهفرمانند، يا مستقلى هستند كه بايد با آنها مدارا كرد، و يا اينكه نافرمانند و دليرى نشان ميدهند و گستاخى نشان ميدهند كه جورى ديگر بايد با آنها رفتار كرد.
سياست آمريكايىها با آن دستهى اول حمايت كامل است؛ البته حمايت مفت و مجانى نيست، حمايت ميكنند و آنها را ميدوشند؛ در واقع از توانايىهاى آنها و از امكانات آنها به نفع منافع خودشان، براى تأمين منافع خودشان استفاده ميكنند؛ از آنها سوارى ميگيرند، از آنها همهجور خدمت را ميگيرند، همانطور كه عرض كرديم آنها را ميدوشند، اهميتى هم نميدهند. البته اگر چنانچه رفتارى از آنها سر زد كه در عرف جهانى زشت بود، آن رفتار را هم محكوم نميكنند، از آن دفاع هم ميكنند، آنرا توجيه هم ميكنند؛ مثلاً كشورهاى مستبدى وجود دارند كه با نظامهاى ارتجاعىِ بشدت استبدادى اداره ميشوند، با آمريكايىها خوبند، به آمريكايىها بار ميدهند و در خدمت آمريكا حاضرند، سرسپردهاند، جزو گروه اولند؛ آمريكايىها وقتى ميخواهند اينها را توصيف بكنند، نميگويند كشورهاى ديكتاتور، ميگويند اينها كشورهاى پدرسالارند! ديكتاتورى آنها را پنهان ميكنند، ميگويند اينها ديكتاتور نيستند، پدرسالارند. پدرسالار در نظام سياسى يعنىچه؟ معناى آن چيست؟ كشورى كه در آن نه مجلسى وجود دارد، نه انتخاباتى وجود دارد، نه قدرت حرفزدنى وجود دارد، نه قلم آزادى وجود دارد، نه بيان آزادى وجود دارد و اندك تخلفى از خواستههاى حاكم، با شدت و حِدت و خشونت سركوب ميشود؛ اين كشور كشور پدرسالار است؟
صدامحسين در يك بخشى از زندگى، جزو اين سرسپردهها و گوشبهفرمانها بود؛ در آن مدت همهى حمايتهاى لازم را از او كردند، در خدمت او قرار گرفتند، به او سلاح شيميايى دادند، نقشههاى تحركات نظامى ما را كه با ماهوارهها كشف ميشد در اختيار او گذاشتند، نقشهى جنگى دادند؛ چون در خدمت آنها بود، عليه نظام متمرد جمهورى اسلامى بود، كه نظام جمهورى اسلامى جزو گروه سوم است. يك دسته اينها هستند.
دستهى دوم، گفتيم كشورهايى هستند كه سياست آمريكا و نقشهى آمريكا مداراى با آنها است. مدارا يعنىچه؟ يعنى فعلاً منافع مشتركى با آنها تعريف ميكند، آنها را در كنار خود قرار ميدهد، اما آنوقتى كه فرصتى پيدا كرد، خنجر را از پشت به قلب آنها ميكوبد و قلب آنها را ميدرد؛ ملاحظهى آنها را هم نميكند. مثل چه كشورهايى؟ مثل كشورهاى اروپايى؛ امروز وضع كشورهاى اروپايى اينجورى است. آمريكا با اينها مدارا ميكند، نه به معناى اينكه منافع آنها را رعايت ميكند؛ نه، آنجايى كه بتواند لگد هم ميزند؛ از شخص اول كشورِ همپيمان خود جاسوسى اينترنتى هم ميكند، (۵) جاسوسى بهوسيلهى تلفن همراه هم ميكند، از زندگى خصوصى او جاسوسى ميكند، اِبايى هم ندارد؛ وقتى هم كه كشف ميشود، ميگويد كه بله، ببخشيد، اين كار شد ديگر، چارهاى نبود، انجام گرفت! حاضر نيستند عذرخواهى درست و حسابى هم بكنند. فهم بنده از مسائل سياست اين است كه اروپايىها در يك خطاى بزرگ راهبردى قرار دارند كه خودشان را در خدمت آمريكا قرار دادهاند. منافع آمريكا را رعايت ميكنند، آمريكا منافع آنها را رعايت نميكند و نخواهد كرد؛ تا آخر هم همينجور است. اين هم دستهى دوم.
دستهى سوم كشورهايى هستند كه زير بار آمريكا نميروند؛ سياست آمريكا، دربارهى اينها اين است كه از هر وسيلهى ممكن بايد عليه اين كشورهاى نافرمان استفاده كرد؛ از هر وسيلهى ممكن؛ هيچ حدومرزى نميشناسند. اگر شما ديديد كشورى در مقابل آمريكا نافرمان است و آمريكا مثلاً حملهى نظامى نميكند يا تحريم نميكند، بدانيد يك اشكالى آنجا وجود دارد؛ يعنى مانعى بر سر راه وجود دارد؛ به زبان ساده، نميتواند انجام بدهد كه انجام نميدهد؛ اگر بتواند، انجام ميدهد. تنها جرم اين كشور نافرمان هم اين است كه در مقابل آمريكا حاضر به تسليم نيست، حاضر نيست باج بدهد، حاضر نيست منافع او را بر منافع خودش مقدم بدارد؛ اين ميشود كشور نافرمان. آمريكايىها براى اينكه اين كشور را به زانو دربياورند، از هيچ كارى فروگذار نميكنند؛ هر كارى برايشان ممكن باشد انجام ميدهند؛ اگر كارى انجام ندهند بهخاطر نتوانستن است.
خب، حالا اين كارهايى كه آمريكايىها انجام ميدهند چيست؟ امروز حملهى نظامى از نظر آمريكايىها يك اولويت نيست؛ فهميدند كه در قضيهى عراق و در قضيهى افغانستان كه تهاجم نظامى كردند، ضرر كردند؛ فهميدند كه تهاجم نظامى همان اندازهاى كه براى كشور موردِ تهاجم موجب خطر است، گاهى همان اندازه و گاهى بيشتر براى كشور هجومكننده و حملهكننده ممكن است موجب خطر باشد؛ اين را درست فهميدند. لذا ميتوان گفت از حملهى نظامى و حركات نظامى منصرفند؛ راههاى ديگرى دارند. يكى از راهها اين است كه پيشبرد هدفهاى خودشان را در آن كشور مورد نظر - كه آماج دشمنى آنها است - به عناصر داخلىِ همان كشور بسپرند. مسئله فقط مسئلهى ايران اسلامى و جمهورى اسلامى نيست؛ در همهجاى دنيا اينها اين كارها را ميكنند و ما نمونههاى آن را داريم مشاهده ميكنيم. يا بهوسيلهى كودتا؛ كسانى را تقويت كنند كه در كشور، كودتا راه بيندازند و آن نظامى را و دستگاه دولتى و سياسىاى را كه در مقابل آنها تسليم نميشود، با كودتا از سر راه بردارند؛ يكى از راهها اين است. يكى از راهها كشاندن بخشى از مردم به خيابانها است كه اين انقلابهاى رنگى كه در جاىجاى اين منطقه در اين چند سال اخير بهوجود آمد، از اين قبيل است. يك دولتى مىآيد سرِ كار؛ بالاخره هر دولتى كه سرِ كار مىآيد ممكن است اگر با شصت درصد آراء مردم هم آمده باشد، چهل درصد به او رأى نداده باشند؛ آمريكايىها ميروند سراغ آن چهل درصد، عناصر و ليدرهايى را در بين آنها انتخاب ميكنند، با تطميع، با پول، با تهديد، آنها را وادار ميكنند كه آن چهل درصد يا بخشى از آن چهل درصد را به خيابانها بكشانند. همين انقلابهاى رنگى، اين انقلاب نارنجى، انقلاب كجا در كشورهاى مختلف كه در اين چند سال ديده شد، دست آمريكايىها پشت اين كار بود. ما هيچ قضاوتى در مورد حوادثى كه اين روزها در منطقهاى(۶) از اروپا در جريان است نميخواهيم بكنيم، اما انسان وقتى نگاه ميكند، ميبيند كه سناتور آمريكايى، مسئول آمريكايى(۷) در تظاهرات يك اقليتى عليه يك كشور، چه نقشى ميتواند ايفا كند كه در آنجا حضور پيدا ميكند؟ حضور پيدا كردند. يكى از كارهايشان اين است كه با كشاندن گروهى از مردم به خيابانها و نافرمانى مدنى، آن دولتى را كه مورد قبول آنها نيست و حاضر نيست به آنها باج بدهد، از كار بيندازند. يكى از كارها فعال كردن گروههاى ترور و راه انداختن گروههاى تروريست است؛ اين را در عراق انجام دادند، در افغانستان انجام دادند، در برخى از كشورهاى عربى منطقه انجام دادند، در كشور خود ما هم انجام دادند؛ گروههاى تروريست را راه بيندازند، آدمهاى مشخص را [ترور كنند]. در كشور ما دانشمندان را زدند، متخصصين انرژى هستهاى را زدند و به شهادت رساندند، قبل از آن هم كسان ديگرى، نخبگان سياسى، نخبگان فرهنگى، شخصيتهاى علمى، شخصيتهاى روحانى را زدند؛ و اينها زير دامن آمريكا رشد كردند، بعضى هم بهخاطر اين خدماتى كه به آمريكا كردند مورد قبول و پذيرش آمريكايىها قرار گرفتند. امروز منافقين در آغوش آمريكا قرار دارند؛ در جلسات گوناگون، در كميسيونهاى كنگرهى آمريكا شركت ميكنند، همين عناصر منافق، همينهايى كه در اينجا آحاد مردم را كشتند، بزرگان را كشتند، علما را كشتند، دانشمندان را كشتند، سياسيون را كشتند و انفجارات بهوجود آوردند، امروز آنجا با آنها هستند. يكى از راهها هم اين است. يكى از راهها ايجاد اختلاف در رأس حاكميتها است؛ يكى از كارهايى كه اينها ميكنند اين است: آن دستگاهى، آن نظامى كه با آنها همراه نيست، سعى ميكنند در رأس آن اختلاف و شكاف بهوجود بياورند، حاكميت دوگانه درست كنند؛ خيلىجاها موفق نميشوند، بعضىجاها هم متأسفانه موفق ميشوند؛ يكى از راهها اين است. يكى از راهها اين است كه با تبليغات خود دلهاى مردم را، افكار مردم را از مبانى اعتقادى و ايمانىشان منصرف بكنند؛ و راههاى گوناگونى از اين قبيل. و رژيم ايالات متحدهى آمريكا در مورد ايران عزيز ما، و ايراناسلامى ما، همهى اين كارها را انجام داده است و به فضلالهى در همهى اين كارها هم شكست خورده است. كودتاى نظامى، حمايت از فتنهگران، كشاندن مردم به خيابانها، مقابلهى با انتخابات، ايجاد شكاف، از اين كارها يا انجام دادند يا تلاش كردند كه انجام بدهند، و بحمدالله در همهى اينها ناموفق ماندند. چرا؟ چون ملت بيدار بود، چون ملت مؤمن بود، و اينجا است كه من ميروم سراغ آن چالش دوم كه چالش درونى است.
برادران و خواهران عزيز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اينكه روحيه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداريم و فراموش كنيم و آن را از دست بدهيم؛ اين بزرگترين خطر است. در شناخت دشمنمان اشتباه كنيم؛ در شناخت دوستمان اشتباه كنيم؛ جبههى دشمن و دوست را با هم مخلوط كنيم، نفهميم دشمن كيست؛ دوست كيست؛ يا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بكنيم، اين هم خطر است. برادران عزيز، خواهران عزيز، عموم ملت ايران توجه داشته باشند كه گاهى يكى با شما دشمنى ميكند، اما اگر دقت كنيد دشمنىِ او دشمنىِاصلى نيست، تابعى است از يك عامل ديگر، از يك كس ديگر؛ دشمن اصلى را پيدا كنيد؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سينهبهسينه بشود، هم قواى او تحليل ميرود، هم نتيجهى كارْ نتيجهى مطلوبى نخواهد شد.
امروز يك عدهاى در بخشهاى مختلف دنياى اسلام بهنام گروههاى تكفيرى و وهابى و سَلَفى، عليه ايران، عليه شيعه، عليه تشيع، دارند تلاش ميكنند، كارهاى بدى ميكنند، كارهاى زشتى ميكنند؛ اما اينها دشمنهاى اصلى نيستند؛ اين را همه بدانند. دشمنى ميكنند، حماقت ميكنند اما دشمن اصلى، آن كسى است كه اينها را تحريك ميكند، آن كسى است كه پول در اختيارشان ميگذارد، آن كسى است كه وقتى انگيزهى آنها اندكى ضعيف شد، با وسايل گوناگون آنها را انگيزهدار ميكند؛ دشمن اصلى، آن كسى است كه تخم شكاف و اختلاف را بين آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ايران مىافشاند؛ اينها آن دست پنهانِ سرويسهاى امنيتى و اطلاعاتى است. لذا ما مكرر گفتهايم اين گروههاى بىعقلى را كه به نام سَلَفىگرى، به نام تكفير، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله ميكنند، دشمن اصلى نميدانيم؛ ما شما را فريبخورده ميدانيم؛ به اينها گفتهايم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ يَدَكَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ يَدِىَ اِلَيكَ لِاَقتُلَكَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمين؛ (۸) تو اگر خطا ميكنى، اشتباه ميكنى، كمر به قتل برادر مسلمان خودت ميبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را كسى نميدانيم كه بايستى كمر به قتل او ببنديم؛ البته از خودمان دفاع ميكنيم، هر كسى به ما حمله بكند، با مشت محكم ما مواجه خواهد شد، اين طبيعى است؛ اما معتقديم اينها دشمنان اصلى نيستند، فريبخورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نهچندان پنهانى است كه از آستين سرويسهاى امنيتى بيرون مىآيد و گريبان مسلمانان را ميگيرد و آنها را به جان هم مىاندازد.
چالشهاى درونى ما اينها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل كشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بكند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض بهوجود بياورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بكند؛ اين يكى از مصاديق آن چالش اصلى است كه عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بىروحيگى، دچار شدن به كمكارى، دچار شدن به يأس و نااميدى، تصور اينكه ما نميتوانيم، تصور اينكه تا حالا نتوانستيم؛ نخير، همانطور كه امام فرمودند ما ميتوانيم، (۹) بايد عزم داشته باشيم، عزم ملى و مديريت جهادى ميتواند همهى اين گرهها را باز كند. اينها همه، آن چالشهاى درونى ما است كه بايد با اينها مقابله كنيم. همانطور كه عرض كرديم جوانهاى عزيز ما، نخبگان ما، فضلاى ما بايد بنشينند اين مسائل را بررسى كنند؛ اينها سرفصلهايى است. نام مبارك امام بزرگوارمان و ياد آن بزرگمرد و نقشهى آن معمار بزرگ ميتواند ما را در همهى اين فصول يارى كند و به ما اميد ببخشد و نشاط بدهد و روحيه بدهد؛ همچنان كه تا امروز چنين بوده است و به توفيق الهى در آينده [هم] چنين خواهد بود.
پروردگارا! بركات خودت را بر اين ملت عزيز نازل بفرما. پروردگارا! جوانان عزيز ما را در راه بناى آرمانى نظام اسلامى كمك فرما. پروردگارا! ما را از كجروىها و انحرافها محفوظ بدار. پروردگارا! دست ملت ايران را از دشمنانش قوىتر قرار بده؛ آنها را بر دشمنانشان پيروز فرما؛ قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را نسبت به ما مهربان بفرما؛ دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان؛ روح مطهر امام و شهداى عزيز را با پيغمبر محشور فرما.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) سورهى حشر، بخشى از آيهى ۱۰
۲) سورهى يونس، بخشى از آيهى ۸۸
۳) سورهى ابراهيم، آيهى ۲۴ و بخشى از آيهى ۲۵
۴) سورهى طارق، آيات ۱۵ و ۱۶
۵) كشور آلمان
۶) كشور اوكراين
۷) جان مككين
۸) سورهى مائده، آيهى ۲۸
۹) از جمله، صحيفهى امام، ج ۱۹، ص
ادامه مطلب
مقام معظم رهبري همواره در بيانات و سخنرانيهاي خود در مجامع مختلف به نقش ارزنده امام خميني (ره) در شكلگيري انقلاب اسلامي ايران و تاثير حركت عظيم ايشان بر انديشه بشريت در سراسر جهان اشاره كردهاند. ايشان درسخنان گهربار خود از همگان ميخواهند كه پيرو امام خميني (ره) بوده و خط و راه آن امام سفر كرده را تا ظهور حضرتش ادامه دهند. گزيده سخنان آيتالله خامنهاي در مورد امام خميني بدين شرح است:
۱. راه ما راه امام خميني است و در اين راه با همه قدرت و قاطعيت خود حركت خواهيم كرد.
۲. ادامه خط امام يعني طرفداري از فقرا، ضعفا، عدالت اجتماعي، وحدت ملي مقابله و معارضه با استكبار جهاني و وابستگان آنها.
۳. امام آن روح الله بود كه با عصا و يد بيضاي موسوي و بيان و فرقان مصطفوي به نجات مظلومان كمر بست، تخت فرعونهاي زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت.
۴. امام به همه فهماند كه انسان كامل شدن، علي وار زيستن و تا نزديكي مرزهاي عصمت پيش رفتن افسانه نيست.
۵. ادامه راه امام فقط با بصيرت و صبر ميسر است. نگذاريد به بهانههاي گوناگون آدمهاي كم بصيرت، يا كم صبر يا خودخواه با بيتوجه به مصالح عمومي مردم ميان صفوف مستحكم شما فاصله بياندازد، شما را نسبت به يكديگريا نسبت به مسئولين دل چركين و نگران كنند آگاه باشيد و بدانيد اين راه به هدف خواهد رسيد.
۶.امام عظيم الشان روياي بيتعبير تشكيل حكومت اسلامي را در عالم خارج و واقعيت محقق كرد تا انسانها بتوانند در همه ابعاد بر اساس اعتقادات خود زندگي كنند و با همت امام بود كه پيام حق اسلام به آفاق عالم رسيد و لازمه ظهور انسانهاي برجستهاي چون امام امت، گذشت از راحتيها، شهوات نفساني و وسوسههاي گوناگون و آشنا كردن دل با انوار و الطاف الهي است و براي تحقق اين منظور بايد تلاش و مجاهدت كرد.
۷. ايشان مدرسي عليالظاهر، بودند و در مسجد سلماس تدريس ميفرمودند، اما اخلاص، صفاي باطن و رابطه معنوي و پيوند مستحكم ميان او و خدا، مقلب القلوب، موجب شد كه اين انسان عليالظاهر دستي نيرومند براي برافكندن بنياد ارزشهاي مادي شود و امروز رهبر كمونيست چپ يك نقطه دور دست ميگويد، خواهش ميكنم به من كتابي درباره اسلام بدهيد تا آن را مطالعه كنم و اين در حالي است كه همه ما بوديم اما شما نميتوانستيد به يك جواني كه باد ماركسيسم به دماغ او خورده است كتابي بدهيد.
۸. هنر بزرگ حضرت امام اين بود كه ديوارهاي بين اجتماعات مردم را از بين برد و يك فضاي وسيع با دلهاي آشنا به وجود آورد.
۹.ايشان عصر گرايش و احترام به ارزشهاي انساني و احترام به عدالت و حريت انسان و اصل احترام به آراء مردم را بنيان گذاشتند كه حتي دشمنان ايشان هم به عظمت امام معترفند.
۱۰.اينكه امام ميفرمودند (به من خدمتگزار بگويند بهتر است تا رهبر) با صداقت و راستي بود و تعارفي در كار نبود.
۱۱. بخشيدن روح عزت، استقلال، استغناء و اعتماد به نفس به ملتي كه در طول ساليان متمادي سعي شده بود كه اعتماد به نفس از اوگرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گيرد و اعتماد به نفس او از بين برود و ديگران بر سرنوشت اوتسلط يابند، از مشخصههاي عمده انقلاب است كه توسط امام خميني (ره) در جامعه انقلابي كشور ترسيم شده است.
۱۲. كلام او همانند بمبي در دنيا منفجر شد و همه را تحت تاثير قرار داد.
۱۳.راه و روش و اهداف امام خميني همانند اهداف انبياء بوده است.
۱۴. براي امام، امت اسلامي و اسلام مطرح بود و ايشان منطقهاي فكر نميكردند.
۱۵. در سختترين مراحل، امام عزيزمان همواره آرام و مطمئن بودند و به مردم اطمينان فراواني داشتند.
۱۶. امام، خوب اين مردم را شناخته بودند و مردم هم حقا وانصافا امامشان را خوب شناخته بودند.
۱۷. خداوند امام عزيزمان را به عنوان گوهري يكدانه و ذخيرهاي ازسوي خود در ميان ملت ما قرار داد.
۱۸.آن روح بزرگ و كوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تكان ميخورد و ميلرزيد.
www.khatteemam.ir/fa
ادامه مطلب
زندگي نامه امام خميني (ره) به روايت امام
در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها، روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض)، پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خميـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت، طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خميـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد.
هجرت به قـم، تحصيل دروس تكميلى وتدريس علوم اسلامى
اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينى نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بيان ) نزد مرحوم آقا ميـرزا محمـد علـى اديب تهرانـى و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـى خـوانسارى، و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سيـد عـلى يثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمى حاج شيخ عبدالكريـم حايرى يزدى ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيچـه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه عـلميـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان، امام خمينـى به عـنـوان يـكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فيضيه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـديه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستيـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فـقيه بازگـو نمود.
امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام
روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ايالـتى و ولايـتى فرصـتـى پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قيام و روحـانيـت ايـفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيـب قيـام سراسرى روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـى برجستـه يعنى رهـبرى واحد امام خميـنى و اسلامـى بـودن انگيـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قيام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خميـنـى خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتيـم در خـميـن، مـن آنجا آنهـا را مى ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايى ديگر با ياد آورى اسامى بـرخى از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مى پرداختند مى فـرمايد : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـوديـم، مـورد هـجـوم رجـبعليـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالى كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ايـن سنگـرهايى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتيــم سنگرها را سركشـى مى كرديـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاريخـى و غير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوايـفـى خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـورى پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فاميـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهايى عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد .
در چنينـى شرايطـى روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگليسى از يكـسو و دشمـنيهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى ديگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمى حاج شيخ عـبدالـكريـم حايرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـميـنى كه با بـهـره گيرى از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آيـه اللـه العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علميـه قـم را آيات عـظـام :
سيد محمد حجت، سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجردى شخصيت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مـرحوم حايرى و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيـه الـلـه حايرى و از جمله امام خـميـنـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينـى كه با دقـت شـرايط سياسـى جامعه و وضعيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مى كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه اميـد بـه رهـايـى و نجات از شـرايط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است، بيدارى حوزه هاى عـلميـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانيت مـى بـاشـد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكارى آيـه الـلـه مـرتضـى حايـرى تهيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردى ( ره) پيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاى ايالتى و ولايتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـى يافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـويب كـابيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى ديگر بـود.
حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقيـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نيـز اشاره شد پـشتيـبـانى شـاه از رژيـم صهيـونيـستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائيل شرط حمايـتهاى آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پيـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خميـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آميز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خميـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـى از ايـن تلگرافها آمده بـود :
اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهيد واز عواقب وخيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلميـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نيـنـدازيد و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بديـن ترتيـب ماجراى انجـمنهاى ايـالـتى و ولايـتـى تجربـه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بـويژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ويـژگيـهـاى شخصيتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمريكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمينى بار ديگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عيـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلاميه حضـرت امام از انـقـلاب سـفيـد شاه بـه انقـلاب سيـاه تعـبيـر و هـمـسـويـى شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوى ديگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـميـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسيار گران مىآمد .
امام خميـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـمـپيـمان بـا اسـرائيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلاميـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثير شگـفت پيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبيـنـش كه تا مرز جانـبازى پيـش مـى رفت را بايـد در هـميـن اصـالت انـديشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـى ورزيـد و امام خـميـنى بر آگاه كردن مردم و قيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگـرافـهـايى بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها، پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خميـنـى در پيامـى( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فيـضيـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاى شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .
قيام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمينى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فيضيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خميـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نيصحت مى كـنم دسـت بـردار از اين كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر ديكـته مى دهند دسـتت و مى گـويند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصيحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرائيـل حرف نزنيـد ... مگر شاه اسـرائيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .
نزديكترين نديم هميشگى شاه، تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبـده ترين ماموريـن سياسى و امـنيـتى آمريكا براى سركـوب قيام و هـمچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمينـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگيرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان، با شهـامت و اعلام ايـنكه هيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غير قـانـونـى وفـاقـد صلاحيت مـى داند، اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فيـضيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خميـنـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمينـى در هـميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنيا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلميـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـريكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون، ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خميـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركيـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.
تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رويارو بـلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت . حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمينـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيكـهايى بـه ايران، ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعيد، عليرغـم دشواريهاى پديد آمـده، هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد، وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .
اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايـرانيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسيار كوشيد تا از دشمـنى امام خميـنى با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد .
چهار سال تـدريس، تلاش و روشنگرى امام خميـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمينى را الگـوى خويـش مى دانستند .
امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد، مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهى و سياسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژيم بودند .
شاه در ادامه سياستهاى مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايـه شاهنشاهـى داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبداء موهـوم تاريخى هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .
اوجگيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قيام مـردم
امام خمينـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهـبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيـه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى تـوهيـن آميـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله، بـه قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدند . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاى نظامـى ارزيـابـى مى كرد .
هجرت امام خمينى از عراق به پاريس
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيـويـورك تصـميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران، عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند .
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـاليـت سياسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــى تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .
امام خميـنى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند
بازگشت امام خمينى به ايران
پس از 14 سال تبعيـد
اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .
رحلت امام خمينى
وصال يار، فراق ياران
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد . او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت اميدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند .
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احياء كرده بـود . بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد . هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اينـچنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احياء كـرده بــود ، مسلميـن را عــزت بـخـشيـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند .
شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد ، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد . سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءيـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 ميلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد . هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسيـد . شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود . بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، ميـلـونهـا تـن به امامت آيت الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت . خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمينى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اينچنيـن نشـد . نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشاء بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير .
ادامه مطلب
گزيده سخنان آيت اله خامنه اي در مورد امام خميني (ره)
مقام معظم رهبري همواره در بيانات و سخنرانيهاي خود در مجامع مختلف به نقش ارزنده امام خميني (ره) در شكلگيري انقلاب اسلامي ايران و تاثير حركت عظيم ايشان بر انديشه بشريت در سراسر جهان اشاره كردهاند.
ايشان درسخنان گهربار خود از همگان ميخواهند كه پيرو امام خميني (ره) بوده و خط و راه آن امام سفر كرده را تا ظهور حضرتش ادامه دهند.
* راه ما راه امام خميني است و در اين راه با همه قدرت و قاطعيت خود حركت خواهيم كرد.
* ادامه خط امام يعني طرفداري از فقرا، ضعفا، عدالت اجتماعي،وحدت ملي مقابله و معارضه با استكبار جهاني و وابستگان آنها.
* امام آن روح الله بود كه با عصا و يد بيضاي موسوي و بيان و فرقان مصطفوي به نجات مظلومان كمر بست، تخت فرعونهاي زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت.
* امام به همه فهماند كه انسان كامل شدن، علي وار زيستن و تا نزديكي مرزهاي عصمت پيش رفتن افسانه نيست.
* ادامه راه امام فقط با بصيرت و صبر ميسر است. نگذاريد به بهانههاي گوناگون آدمهاي كم بصيرت، يا كم صبر يا خودخواه با بيتوجه به مصالح عمومي مردم ميان صفوف مستحكم شما فاصله بياندازد، شما را نسبت به يكديگريا نسبت به مسئولين دل چركين و نگران كنند آگاه باشيد و بدانيد اين راه به هدف خواهد رسيد.
* امام عظيم الشان روياي بيتعبير تشكيل حكومت اسلامي را در عالم خارج و واقعيت محقق كرد تا انسانها بتوانند در همه ابعاد بر اساس اعتقادات خود زندگي كنند و با همت امام بود كه پيام حق اسلام به آفاق عالم رسيد و لازمه ظهور انسانهاي برجستهاي چون امام امت، گذشت از راحتيها، شهوات نفساني و وسوسههاي گوناگون و آشنا كردن دل با انوار و الطاف الهي است و براي تحقق اين منظور بايد تلاش و مجاهدت كرد.
* ايشان مدرسي عليالظاهر، بودند و در مسجد سلماس تدريس ميفرمودند، اما اخلاص، صفاي باطن و رابطه معنوي و پيوند مستحكم ميان او و خدا، مقلب القلوب،موجب شد كه اين انسان عليالظاهر دستي نيرومند براي برافكندن بنياد ارزشهاي مادي شود و امروز رهبر كمونيست چپ يك نقطه دور دست ميگويد،خواهش ميكنم به من كتابي درباره اسلام بدهيد تا آن را مطالعه كنم و اين در حالي است كه همه ما بوديم اما شما نميتوانستيد به يك جواني كه باد ماركسيسم به دماغ او خورده است كتابي بدهيد.
* هنر بزرگ حضرت امام اين بود كه ديوارهاي بين اجتماعات مردم را از بين برد و يك فضاي وسيع با دلهاي آشنا به وجود آورد.
* ايشان عصر گرايش و احترام به ارزشهاي انساني و احترام به عدالت و حريت انسان و اصل احترام به آراء مردم را بنيان گذاشتند كه حتي دشمنان ايشان هم به عظمت امام معترفند.
* اينكه امام ميفرمودند (به من خدمتگزار بگويند بهتر است تا رهبر) با صداقت و راستي بود و تعارفي در كار نبود.
* بخشيدن روح عزت، استقلال، استغناء و اعتماد به نفس به ملتي كه در طول ساليان متمادي سعي شده بود كه اعتماد به نفس از اوگرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گيرد و اعتماد به نفس او از بين برود و ديگران بر سرنوشت اوتسلط يابند، ازمشخصههاي عمده انقلاب است كه توسط امام خميني (ره) در جامعه انقلابي كشور ترسيم شده است.
* كلام او همانند بمبي در دنيا منفجر شد و همه را تحت تاثير قرار داد.
* راه و روش و اهداف امام خميني همانند اهداف انبياء بوده است.
* براي امام، امت اسلامي و اسلام مطرح بود و ايشان منطقهاي فكر نمي كردند.
* در سختترين مراحل، امام عزيزمان همواره آرام و مطمئن بودند و به مردم اطمينان فراواني داشتند.
* امام، خوب اين مردم را شناخته بودند و مردم هم حقا وانصافا امامشان را خوب شناخته بودند.
* خداوند امام عزيزمان را به عنوان گوهري يكدانه و ذخيرهاي ازسوي خود در ميان ملت ما قرار داد.
* آن روح بزرگ و كوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تكان ميخورد و ميلرزيد.
ادامه مطلب
دو نكته براي سالم ماندن باتري گوشي
زماني كه ميزان باتري شما كم شد (حدود 10 تا 40 درصد) ميبايست آن را به شارژر متصل كنيد و زماني كه به 80 تا 90 درصد رسيد ميبايست آن را از شارژر جدا كنيد.
آي تي رسان نوشت: باتريها چيزي هستند كه بر روي اغلب دستگاههاي امروزي قرار دارند و وظيفه تامين انرژي آنها را برعهده گرفتهاند. از لپتاپ گرفته تا اسمارت فون، تبلت، دوربين و… تماما داراي باتري هستند اما در واقع شايد هرگز نتوان طول عمر چنين باتريهايي را با باتري يك ساعت مچي مقايسه كرد. حال در اين مقاله تصميم داريم تا دو راه حل ساده را براي بهبود عملكرد باتري فرا بگيريم.
از گرما بر حذر باشيد!
گرما و حرارت چيزي است كه ميتواند براي باتري دستگاههاي شما بسيار مضر باشد. پس بهتر است هميشه باتريهاي خود را به دور از گرما نگهداريد. هرگز يك دستگاه داراي باتري (نظير اسمارت فون) را در اتومبيل پارك شده در فصل تابستان و در برابر آفتاب قرار ندهيد. هرگز از شارژرهاي بيسيم و با ولتاژ بالا در صورتي كه دستگاه شما را داغ ميكنند، استفاده نكنيد. اپليكيشنهاي بسيار سنگين نيز ميتوانند گرماي زيادي را در دستگاهتان به وجود آورند. هرگز دريچههاي خروجي دستگاهها را نبنديد (براي مثال دريچه فن لپتاپ) كه اين كار باعث ميشود گرما درون دستگاه محفوظ بماند و علاوه بر اين بهتر است كه لپتاپ خود را بر روي پايههاي فندار قرار دهيد.
ميانه رو باشيد!
اغلب دستگاههاي قديمي در زماني كه شارژ آنها تخليه ميشد، ميبايست كاربر آن را به شارژر متصل ميكرد و زماني كه ميزان شارژ آن به 100 ميرسيد ميبايست آن را از برق جدا مينمود اما در واقع باتريهاي ليتيوم يوني فعلي اصلا اين چنين نيستند و حتي چنين نظمي را نيز دوست ندارند. در اين نوع باتريها بهترين راه كار اين است، زماني كه ميزان باتري شما كم شد (حدود 10 تا 40 درصد) ميبايست آن را به شارژر متصل كنيد و زماني كه به 80 تا 90 درصد رسيد ميبايست آن را از شارژر جدا كنيد تا طول عمر باتري بيشتري را بعد از گذشت زمان تجربه كنيد.
راههاي بسيار زيادي براي مراقبت از باتريها وجود دارد اما در واقع اين دو مورد آسانترين راههايي هستند كه رعايت آنها نيز تاثير زيادي در عملكرد باتري دارد.
تابناك*
ادامه مطلب
پيرترين و كوچكترين زائر ايراني حج امسال
سازمان حج و زيارت اعلام كرد: 53 درصد زائران حج تمتع امسال را زنان و 47 درصد ديگر را مردان تشكيل ميدهند. با اين حساب سهم زنان از جمعيت زائران اعزامي ايران به حج تمتع بيشتر است.
به گزارش ايسنا، در حج امسال حدود 64 هزار نفر در قالب 455 كاروان از ايران به حج تمتع اعزام ميشود كه از اين تعداد پنج هزار زائر، اهل سنت هستند.
كم سنترين زائر در كاروانهاي ايراني حج تمتع امسال، كودكي از چهارمحال و بختياري و مسنترين آنها زائري 93 ساله از كرمان است.
اعزام زائران مدينه قبل كه از اول شهريورماه (8 ذيالقعده) آغاز ميشود، نسبت به سال گذشته 16 درصد افزايش داشته است.
زائران حج تمتع امسال از 19 ايستگاه پروازي به سرزمين وحي اعزام ميشوند كه حدود 36 هزار نفر آنها در قالب پروازهاي مدينه قبل و حدود 28 هزار نفر از زائران در قالب پروازهاي مدينه بعد به حج مشرف ميشوند.
تابناك*