با ملتي كه پايبند به آرمان هاي انقلاب است، نمي توان مقابله كرد
ادامه مطلب
چهارشنبه 6 خرداد 1394 زمان ارسال : 18 : 52 : 14 | |
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي: راه حل موضوع هسته اي، تقويت درون است/ مواضع ما در مسائل هسته اي همان مطالبي است كه علناً براي مردم بيان كرده ايم/ مذاكرهكنندگان با پافشاري بر مواضع اساسي مصلحت كشور را تأمين كنند سپاه نيوز:حضرت آيتالله خامنهاي با تأكيد بر اينكه مواضع ما در مسائل هستهاي همان مطالبي است كه علناً براي مردم بيان كردهايم، فرمودند: مذاكرهكنندگان با پافشاري بر مواضع اساسي مصلحت كشور را تأمين كنند. به گزارش سپاه نيوز به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري؛ حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي پيش از ظهر امروز (چهارشنبه) در ديدار رئيس و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ضمن تأكيد بر لزوم استمرار كار و تلاش جدي در يكسال پاياني مجلس نهم و قرار نگرفتن تحت تأثير عامل انتخابات، تعامل با ديگر قوا بخصوص دولت، اهتمام ويژه به موضوع اقتصاد مقاومتي بخصوص در بررسي قانون برنامه ششم و بودجه سال 1395، و پافشاري بر مواضع و مباني اصلي نظام و انقلاب را از مهمترين وظايف نمايندگان مجلس برشمردند و تأكيد كردند: كليد حل مشكلات اقتصادي كشور و همچنين موضوع هسته اي، تكيه بر ظرفيت هاي دروني و باور به اقتصاد مقاومتي است. در كشور بن بستي وجود ندارد، راه علاج مشكلات تقويت توليد داخلي و رعايت انضباط مالي است. حضرت آيت الله خامنه اي در اين ديدار با قدرداني از تلاشها و اقدامات خوب نمايندگان مجلس نهم، آنان را به مغتنم شمردن فرصت باقيمانده يكسال آخر توصيه و خاطرنشان كردند: مراقب باشيد، در اين مدت، عامل انتخابات آخر سال بر گفتار و رفتار شما تأثيرگذار نباشد و معيار را فقط، حق قرار دهيد. توصيه دوم رهبر انقلاب اسلامي به نمايندگان مجلس، توجه ويژه به برنامه ششم و مراقبت از دچار نشدن به آفتِ بي حوصلگي در سال آخر مسئوليت، در بررسي قانون اين برنامه بود. حضرت آيت الله خامنه اي گفتند: قانون برنامه ششم مهم است زيرا دولت ها موظف به تبعيت از آن خواهند بود و زندگي مردم نيز تحت تأثير اين قانون قرار خواهد گرفت. ايشان توصيه سوم خود را به موضوع تعامل با ديگر قوا بويژه دولت اختصاص دادند و افزودند: دولت مسئوليت ميانداري را در ميان قوا و دستگاههاي ديگر به عهده دارد و عملكرد موفق آن در حركت ساير دستگاهها تأثيرگذار خواهد بود، بنابراين تعامل با دولت لازم و مظهر واقعي همدلي و هم زباني است. رهبر انقلاب اسلامي يكي از لوازم تعامل را «حسن ظن» دانستند و خاطرنشان كردند: تعامل با سوءظن و بنا را بر سازش، خيانت و سوءاستفاده طرف مقابل گذاشتن، بوجود نخواهد آمد ضمن آنكه حسن ظن به معناي خوش باوري و فريب خوردن نيز نيست. حضرت آيت الله خامنه اي با تأكيد بر اينكه تعامل با گروكشي متفاوت است، گفتند: مبناي نمايندگان و وزرا در تعامل، بايد وظيفه قانوني و مصالح كشور باشد و نه گروكشي از يكديگر. ايشان برخورد محترمانه و همراه با ادب، با وزرا بخصوص در كميسيونها را يكي ديگر از ضروريات تعامل برشمردند و افزودند: نه نمايندگان بايد نگاه تحقيرآميز و همراه با اهانت داشته باشند و نه دولت و وزرا، نگاه سلطنت مآبانه. در همه مراحل بايد ادب رعايت شود. توصيه چهارم رهبر انقلاب اسلامي به نمايندگان مجلس، موضوع اقتصاد مقاومتي بود. حضرت آيت الله خامنه اي در اين خصوص به نكته اي ظريف اشاره كردند و گفتند: در كشور، در موضوع اقتصاد مقاومتي هم زباني وجود دارد اما بايد همدلي هم بوجود آيد و از بُنِ دندان به اقتصاد مقاومتي باور پيدا كنيم. ايشان با تأكيد بر اينكه كليد حل مشكلات داخلي كشور اقتصاد مقاومتي و تقويت توليد است، از تصويب قانون رفع موانع توليد در مجلس قدرداني كردند و افزودند: اگر ما توليد را تقويت و از ظرفيت هاي داخلي استفاده كنيم علاوه بر حل مشكلات داخلي، حل مسائل بيروني همچون موضوع هسته اي نيز آسان خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: براي موضوع هسته اي راه حل هايي وجود دارد كه همه آنها منوط به تكيه بر ظرفيت هاي داخلي و تقويت توليد است. حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: در چارچوب مسائلي كه با امريكا، غرب و صهيونيسم داريم، غيراز موضوع هسته اي، مسايل پي درپي ديگري همچون حقوق بشر را نيز پيش بيني مي كنيم، اما اگر بر توان داخلي متمركز شويم و مشكلات داخلي را حل كنيم، حل اين مسائل نيز آسان خواهد شد. ايشان خطاب به نمايندگان مجلس گفتند: بر همين اساس بايد در بررسي قانون برنامه ششم و بودجه سال آينده، با نگاه ويژه به موضوع اقتصاد مقاومتي، خلاءهاي موجود بر طرف شوند. رهبر انقلاب اسلامي افزودند: دوستان دولت درخصوص تقويت توليد مكرر مي گويند ما دچار كمبود منابع هستيم. بنده هم اين موضوع را مي دانم و تحريم ها نيز بر اين كمبود منابع تأثيرگذار بوده است اما در چنين شرايطي آيا نبايد دنبال راه علاج بود ؟ حضرت آيت الله خامنه اي با تاكيد بر اينكه راه علاج وجود دارد خاطر نشان كردند: كمبود منابع گرهِ باز نشدني نيست و راه علاج آن اولويت بندي در تخصيص منابع داخلي و انضباط مالي است. ايشان گفتند: در چنين شرايطي، در جاهايي پول هايي خرج مي شود كه نبايد بشود، لذا بايد دولت، مجلس، قوه قضاييه و نيروهاي مسلح، با مديريت صحيح و رعايت انضباط مالي، منابع را بصورت مناسب و اولويت بندي شده تقسيم كنند. رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به برخي دستگاه ها بخصوص در بخش هايي از نيروهاي مسلح كه بدون هيچ افزايش بودجه، توانايي ها و كاركرد خود را مضاعف كرده اند، افزودند: اين نمونه ها نشان مي دهد كه مي توان در شرايط كمبود منابع، مسائل و مشكلات را حل كرد. توصيه ديگر حضرت آيت الله خامنه اي به نمايندگان پافشاري بر مواضع اصولي نظام بود. ايشان با اشاره به مواضع قابل قبول و مثبت و بعضاً كاملا پيشرفته مجلس نهم در مسائل اصلي و مباني نظام و انقلاب خاطرنشان كردند: شاكله مجلس بايد همواره بناي مرتفع مواضع اصولي نظام باشد و در اين خصوص معيار فرمايشات امام بزرگوار (ره) و وصيت نامه ايشان است. رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كردند: اگر مجلس همواره بر مواضع اصولي و اساسي نظام پافشاري كند، خطر فروغلتيدن به پرتگاه هولناك نظام سلطه وجود نخواهد داشت اما اگر خدايي نكرده چنين ايستادگي وجود نداشته باشد، خطرها زياد خواهند بود. حضرت آيت الله خامنه اي در ادامه به موضوع هسته اي نيز اشاره كردند و گفتند: مواضع ما در مسائل هسته اي همان مطالبي است كه علناً براي مردم بيان كرده ايم و همين مطالب بصورت شفاهي و كتبي دقيقاً به مسئولين نيز گفته شده است. البته برخي مطالب هم براي تاكيد و تبيين مواضع اصولي، خصوصي و غيرعلني نيز گفته شده است. ايشان با تأكيد بر اينكه مسئولين و مذاكره كنندگان مشغول كار و تلاش سخت هستند، افزودند: آنها بايد بر مواضعي كه اعلام شده است پافشاري كنند و اميدواريم بتوانند، مصلحت كشور و نظام را تأمين كنند. حضرت آيت الله خامنه اي در ابتداي سخنان خود با اشاره به فرصت هاي بزرگ ماه هاي رجب، شعبان و رمضان همه مسئولين كشور از جمله نمايندگان را نيازمند مستحكم تر كردن ارتباط خود با خدا دانستند و گفتند: بايد با استفاده از دعاهاي وارده در اين ماهها، و انس بيشتر با قرآن و نوافل، زمينه ارتباط نزديك تر با خدا را فراهم كنيم. ايشان با تأكيد بر اينكه همه ما بايد در قبال عملكرد خود در دوران مسئوليت، در پيشگاه خداوند پاسخگو باشيم، سال آخر مسئوليت نمايندگان را مهم برشمردند و افزودند: بايد تلاش كنيم تا همواره حركت ما در چارچوب رعايت حق الهي، زبان صادق و نگاه حقيقت آميز باشد. پيش از سخنان رهبر معظم انقلاب، آقاي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي با بيان گزارشي از اقدامات سه سال گذشته مجلس نهم گفت: در اين مدت 120 قانون به تصويب رسيده است كه بيشتر آنها با رويكرد رفع نيازهاي اقتصادي و بخش توليد بوده اند. رييس مجلس شوراي اسلامي به تصويب قوانين رفع موانع توليد، مبارزه با قاچاق كالا و ارز، تامين كالاهاي اساسي براي اقشار آسيب پذير و قوانين بودجه در مجلس نهم اشاره كرد و افزود: توجه ويژه به بخش سلامت، تقويت بنيه دفاعي كشور و ايجاد زمينه براي امكان واگذاري طرح هاي نيمه تمام به بخش خصوصي از ديگر اقدامات موثر مجلس بوده است. آقاي لاريجاني به اقدامات نظارتي مجلس و همچنين عملكرد ديوان محاسبات، مركز پژوهش هاي مجلس، كميسيون اصل 90 و هيات تطبيق قوانين نيز اشاره كرد و در خصوص رويكرد مجلس نهم در مسايل اصلي و موضوعات منطقه اي و بين المللي تاكيد كرد: راهبرد مجلس نهم «دفاع حقوقي همهجانبه از ملت در مقابل بيگانگان» بر مبناي تفكر اصيل امام خميني(ره) و همچنين تمركز بر اقتصاد دروني و موضوع هسته اي است. انتهاي پيام/02 |
|
شناسه : 6c429b02-fe7a-4df2-9085-4e02310d5fb8 |
ادامه مطلب
1394/2/27 يكشنبه
حجت الاسلام علي اسماعيلي با حضور در دفتر كار سردار تقوي، فرمانده مرزباني خراسان رضوي از وي به خاطر ايجاد زمينه بازديد قضات سازمان از مرز تشكر كرد.
وي گفت: سازمان قضايي تا به حال از تمام نيروهاي مسلح در چهارچوب قوانين و مقررات حمايت كرده است.
اسماعيلي افزود: هر مأموري كه به وظايف قانوني خود عمل كرده و مقررات را رعايت نمايد اگر اتفاقي هم در اجراي مأموريت ها برايش بيفتد مورد حمايت مراجع قضايي قرار مي گيرد.
فرمانده مرزباني استان خراسان رضوي نيز در اين جلسه گفت: با توجه به شرايط سخت خدمتي در مرزها و حساسيت هاي موجود، عدم حمايت قضايي موجب دلسردي نيروها مي شود.
وي گفت: خوشبختانه آمار مربوط به ورود هاي غير مجاز افراد به داخل كشور در استان كاهش يافته است.
ادامه مطلب
لافي كه صدام زد؟

به گزارش ايران مطلب به نقل از فارس، سروان عراقي احمد غانم الربيعي از افسران عالي رتبه حزب بحث بود كه در جريان جنگ تحميلي در ارتش صدام حسين با رزمندگان ما مي جنگيد كه سر انجام توسط قواي اسلام اسير شد.
آنچه خواهيد خواند روايتي است از روزهاي اشغال خرمشهر از زبان اين افسر عراقي كه حالات صدام را اينگونه بيان مي كند:
دور روز بعد از آزاد شدن خرمشهر به دست سپاه اسلام، سرتيپ قدوري الدوري، سرتيپ هشالالفخري، سرتيپ اسماعيل طهالنعيمي (فرمانده سپاه سوم)، سرتيپ جبربريهي (فرمانده تيپ ۲۹)، سرهنگ خليلالاسعد (فرمانده تيپ ۳۸) و سرتيپ «شوكت احمد عطاالحديثي» (فرمانده لشكر هفتم) به بغداد احضار شدند.
اين اقدام نمايشي براي ايجاد اين توهم در مردم بود كه خرمشهر به طور كلي از دست نرفته است و ارتش عراق دوباره آن را خواهد گرفت. صدام در سالن مخصوص كنفرانسها و براي اهدا مدالهاي شجاعت حاضر شد. او در مقابل دوربينها و دستگاههاي فيلمبردراي لبخند ميزد.
پس از پايان مراسم اعطاي مدالها، خبرنگاران رفتند. صدام با فرماندهانش تنها ماند. عدنان خيرالله وزير دفاع، ارتشبد «عبدالجار شنشل» (وزير امور نظامي دولت) و «عبدالجواد ذنون» (رييس سازمان اطلاعات نظامي) در كنار صدام حضور داشتند.
صدام گفت: «بعد از اين، من نميدانم چه بگويم؟ دستگاههاي تبليغاتي غرب درباره من چه خواهند گفت؟ قبلاً گفته بودم كه محمره را هرگز از دست نميدهيم. اگر ايرانيها آن را گرفتند من كليد بصره را به آنها خواهم كرد.
من حاضر نيستم تا با شخصيتم معامله شود! من در مقابل خود مردي نميبينم! زنان خيابان النهر غيرتشان از شما كه در محمره بوديد، بيشتر است! اگر فرماندهي را به زنان ميسپردم بهتر بود. قدوري! اسماعيل نعيمي! آيا اين طور نيست؟ آيا زنها غيرتشان از شما بيشتر نيست؟ چرا محمره را از دست داديد؟ يكي يكي جواب بدهيد!»
اسماعيل طهالنعيمي گفت: «سرورم! نيروهاي ايراني به شيوهاي عمل كردند كه با آنچه فرماندهي براي ما ترسيم كرده بود، فرق داشت. آنها از پشت به ما حمله كردند نه از مقابل! آنها به عنوان نيروهاي انتحاري (شهادت طلب) به ما هجوم بردند و گرنه...» صدام با عصبانيت از جايش بلند شد و گفت: «ساكت، بس است، همه اينها بهانه است. فرمانده بايد تمام راهها را مورد بررسي قرار دهد، آيا ما راه فكر كردن را به روي شما بسته بوديم؟»
الدوري گفت: «سرورم! نيروهاي ايراني راه رسيدن هرگونه پشتيباني به خرمشهر را بستند و پلهاي روي كارون را نيز گرفتند، به صورتي كه ارتباط بما با نيروهايمان در پشت سر قطع شد و در نتيجه ما عمق مواضع خود را از دست داديم.»
صدام آب دهان به صورت او انداخت و گفت: «فكر ميكردم كه در امور نظامي آدم عاقلي هستي، اما تو ديوانهاي، همهي دوريها ديوانه و حقه بازند. اگر نيروهاي ايراني مانع كمك به شما شدند، چرا تلاش نكرديد محاصره را بشكنيد؟ چرا اقدام به عقبنشيني تاكتيكي نكرديد؟ چرا با نيروهاي احتياط موجود در پشت سر تماس نگرفتيد؟ شما انسانهاي بزدلي هستيد، تو و افرادت بزدليد؟»
صدام از جبر بريهي فرمانده تيپ ۳۹ خواست كه صحبت كند؛ وي گفت: «سرورم! ما در منطقه طاهري در مقابل نيروهاي ايراني مقاومت كرديم، لشكرهاي ششم و نهم نيز با ما بودند. در ابتداي امر توانستيم پيشروي ايران را متوقف كنيم.
اما نيروهاي ايراني به شدت پشتيباني ميشدند، طوري كه ما را محاصره كردند و ما نتوانستيم اين محاصره را بشكنيم، حتي نيروي هوايي هم موفق نشد. سه روز در محاصره بوديم و از جيرهي همراه تغذيه ميكرديم و شهداي زيادي هم تقديم كرديم.»
صدام بلند شد و با لگد به سرتيپ جير بريهي حمله كرد و گفت: «پدرسگ! از شجاعت ايرانيها تعريف ميكند، مثل اين كه ميخواهد ما را بترساند، ما از هيچ قدرتي نميترسيم! نيروهاي ايراني كه شما را در طاهري محاصره كردند، ضعيف بوند، اما شما تحت تاثير تبليغات قرار گرفتيد، اگر اين امكان برايم وجود داشت با نيرويي به استعداد يك گردان ميآمدم و محاصره را ميشكستم.
نيروهاي ايراني موجود در طاهري اندك بودند، اما شما احمق و ترسو هستيد. با شما تماس ميگرفتم و شما به من ميگفتيد: «اگر قويترين قدرت دنيا به ما حمله كند، نميتواند يك قدم ما را به عقب براند! شما خودتان را فريب ميدهيد، نميتواند يك قدم ما را به عقب براند! شما خودتان را فريب ميدهيد، اما من از حقيقت كار شما با خبرم.»
سپس نوبت به سرهنگ خليل اسعد رسيد كه گفت: «سرورم! نيروهاي ما در بندر بودند، ما محاصره شديم. نيروهاي ايراني افرادي را فرستادند تا با ما مذاكره كنند، اما ما نپذيرفتيم. سرورم! ما شهادت را بر تسليم شدن ترجيح داديم.» در اين جا خليل اسعد سكوت كرد، صدام از او پرسيد: «بعد از آن چه شد؟» زبان خليل اسعد بند آمده بود. صدام با ناراحتي به او گفت: «چرا زبانت بند آمده؟ به من بگو نيروهايت چه كردند؟»
نيروهاي ايراني به بند حمله كردند و ما توانستيم فرار كنيم و جان خود را نجات دهيم.
صدام با صداي بلند خنديد و گفت: «خيلي پستي، حيوان، بزدل! تو چند لحظه قبل گفتي: يا شهادت يا پيروزي! اما چگونه قبول كردي رفيقانت را رها كني تا طعمه ماهيها بشوند و خودت تنها فرار كني؟ چگونه وجدان ناپاك تو اجازه داد چنين رفتار گستاخانهاي داشته باشي؟ چرا با آنها نماندي تا شهيد بشوي و ملت به تو و مثلا تو افتخار كند؟»
صدام برخاست، پارچ پر از آبي را برداشت و بر زمين زد و گفت: «اي محمره! وااسفا! غارتگران تو را از من گرفتند. از تو عذر ميخواهم محمره، من مرداني نداشتم تا براي پاسداري از تو در مقابل غارتگران به كار گيرم. كساني را هم كه گماردم، غارتگر و دزد بودند. همه دنيا دزد و قارتگرند. آه! محمره! بعد از اين چگونه زندگي كنم؟»
سرتيپ احمد عطاالحديثي به صدام گفت: «ما در داخل خرمشهر، نيروها را در سه محور سازماندهي كرده بوديم. محور الو براي سرهنگ «خميس مخيلف عبدالرحمن» بود كه جناح راست را فرماندهي ميكرد.
محور دوم براي سرهنگ ستاد «ناظم الخياط» بود كه جناح چپ را فرماندهي ميكرد. محور سوم نيز براي سرهنگ نيروهاي مخصوص «عدنان الربيعي» بود و نيروها را «احمد زيدان» فرماندهي ميكرد.
سرورم! اين نيروهاي تا آخرين نفس جنگيدند، اما نيروهاي ايران توانستند از سمت بندر در ديوار دفاعي رخنه كنند و وارد خانههاي محمره شوند. نيروهاي مخصوص توانستند مواضع از دست رفته را باز پس گيرند. ميان نيروهاي ما و نيروهاي ايران نبرد تن به تن رخ داد.
سرورم! نيروهاي بسيجي ايراني چنان ميجنگيدند كه انگار ميخواهند زمين را از زير پاي ما بيرون بكشند. در آن روز همه چيز در حال انفجار بود؛ حتي زمان. ذرات خاك بمبهاي آتشزايي شده بودند كه در مقابل ما منفجر ميشدند. وضعيت جوي هم به نفع نيروهاي ايراني كه از پشتيباني آتش توپخانه و تانك برخوردار بودند، تغيير كرد.
وقتي ديديم نيروهاي ايراني دارند وارد شهر ميشوند، دست به عقب نشيني زديم. سرهنگ احمد زيدان، وارد ميدان مين شد، ما او را در آنجا رها كرديم و نميدانم چه بر سرش آمد. اما ديگران توانستند فرار كنند.
سرورم! نيروهاي ايراني از هر طرف ما را محاصره كردند، حتي در شظالعرب هم بودند. انگار تعداد زيادي از آنها از آسمان بر ما فرود آمدند...»
وقتي حرفهاي الحديثي به اين جا رسيد، صدام گفت: «آنچه را لازم بود، گفتم. شما بزدليد! همه نيروهاي عراقي كه در خرمشهر بودند، ترسو و بزدل بودند، زيرا تعداد نيروهاي ايراني كه در ابتدا حمله كردند، اندك بود، اما ديگر از پشيماني چه سود؟! نيروهاي ايراني نيروهاي نامنظمي بودند و واحدهايشان شبيه الشعبي ما بود، اما شما از مرگ وحشت داشتيد.
سرهنگ احمد زيدان ما را دچار اشتباه كرد، بهتر يكي از چوپانهاي مزارع داييمان «خيرالله طلفاح» را به جاي او ميگذاشتيم. احمد زيدان با ما تماس گرفت و گفت: «هرگز محمره را از دست نميدهيم، محمره مقاومت خواهد كرد. در اين شهر مرداني حضور دارند كه از مرگ واهمه ندارند.»
اما من مطمئن بودم كه او دروغ ميگويد، زيرا رسانههاي گروهي غرب واقعيت را منعكس ميكردند. من از طريق ماهواره ميديدم كه نيروهاي ايراني پيشروي كردهاند، اما سرهنگ احمد زيدان با من تماس گرفت و گفت: «آنها پيشروي نكردهاند.» بعد از آن من با او در تماس بودم، زيرا او نماينده ما در محمره بود.
در آن لحظات سخت و بحراني به او گفتم: «احمد زيدان الان كجا هستي؟» گفت: «داخل محمره هستم!» در حالي كه از محمره فرار كرده بود. ميخواست از شطالعرب بگذرد، اما خودش را در ميدان مين انداخت، زيرا به او گفته بودم اگر سالم برگردي چهار شقهات ميكنم. چون ترسيده بود، خودش را روي مين انداخت تا خود را از مجازات شديدي كه درانتظارش بود، نجات دهد. من از افسري كه گزارش اشتباه بدهد، متنفرم.
اما تو سرتيپ الحديثي! ميگويي نيروهاي ايراني از هر طرف ما را محاصره كردند، اين دروغ محض است. نيروهاي ايراني، نيروهاي ما را از هر طرف محاصره نكردند، بلكه ترس و وحشت شما را از هر طرف محاصره كرده بود.
اسلحه و تجهيزاتي كه شما در اختيار داشتيد براي ماهها جنگ در داخل محمره كافي بود. ما مبالغي كه در اين زمينه هزينه كرديم، برابر بودجه تمام كشورهاي آفريقايي است. ما مبالغ هنگفتي صرف كرديم و از كشورهاي منطقه و دنيا كارشناسان نظامي متخصص احضار كرده بوديم؛ از امريكا، فرانسه، چين، مصر، عربستان و كره. همه اين كارشناسان معتقد بودند كه اگر ارتشهاي دنيا بيايند، محمره سقوط نميكند.
ما براي واحدهاي پشتيباني رزمي جادههاي آسفالته احداث كرده بوديم، سنگر و مواضع احتياطي ساخته بوديم و شما هر روز تمرينهاي متعددي درباره تك و پاتك انجام ميداديد و معتقد به استفاده از مواضع احتياطي بوديد.
بنابراين، به فرماندهي دروغ ميگفتيد كه از روحيه خوبي برخوردار هستيد. شما تحت تاثير تبليغات ايران قرار گرفتيد و روحيهتان متزلزل شد؛ بدتر اين كه اطلاعاتي به من رسيد كه حاكي است، بيشتر فرماندهان در آن شب مست بودند، اين كار را منع نميكنيم، اما اين درست است كه فرمانده در آن شب سرنوشتساز شراب بنوشد؟
به هر حال من از شما راضي نيستم و تا زماني كه زندهام از شما راضي نخواهم بود. من از شما شهري مثل محمره را ميخواهم، بايد كاري كنيد كه رسانههاي غربي به عنوان قهرمان از شما ياد كنند. بايد تلاش كنيد بار ديگر ميان ملت اعتبار پيدا كنيد.
ملت در حالتي شكست خورده به سر ميبرد، زيرا روحيه خود را از شما ميگيرد. ترس و وحشتي كه در محمره ايجاد شد، نبايد تكرار شود. من از همه فرماندهان ميخواهم، در نبردهاي بعدي خودشان به استقبال مرگ بروند ت به ما و همه ثابت شود كه شما مردان برجستهاي هستيد.
از سرتيپ الحديثيف قدوري، الفخري و بريهي ميخواهم در حالي كه جان ميدهند، نارنجك در دست داشته باشند. از سربازان ميخواهم در حالي كه گلولههاي ايران جسد آنها را سوراخ سوراخ كرده، دندانها را بر هم فشار دهند و ماشهها را بفشارند؛ در اين صورت است كه عراق مقاومت خواهد كرد و ما ميتوانيم بار ديگر محمره را به چنگ آوريم.
اين مدالها كه سينههاي شما را مزين كرده، دروغين است، البته ديگر از شما باز پس گرفته نميشود، اما نميتوانيد از حقوق و امتيازات آنها برخوردار شويد. آقايان در فرماندهي دست به اين ابتكار زدند تا آبروي ارتش در ميان ملت عراق حفظ شود.
در واقع همه نيروهاي ارتش ما كه در محمره حضور داشتند، به جاي نشان و مدال، شايسته گلوله هستند. من از آنها راضي نيستم. اميدوار بودم كه از طريق اين شهر اداره امور منطقه خوزستان عربي را به دست گيرم.
ميخواستم محمره يكي از استانهاي عراق بشود. روياي من اين بود كه محمره را به صورت بزرگترين بندر سياحتي جهان درآورم،زيرا براساس طرحهاي كه فرماندهي نظامي تهيه كرده بود، كليد منابع نفتي محمره و آبادان در اختيار ما قرار ميگرفت.
خدايا ...خدايا! چقدر خون داديم، اما افراد ترسو محمره را مثل آب خوردن از دست دادند. امروز نيازمند ارتشي هستم كه بار ديگر خرمشهر را بازستاند تا بتوانم به كليه طرحهايم جامعه عمل بپوشانم!
ادامه مطلب
لافي كه صدام زد؟

به گزارش ايران مطلب به نقل از فارس، سروان عراقي احمد غانم الربيعي از افسران عالي رتبه حزب بحث بود كه در جريان جنگ تحميلي در ارتش صدام حسين با رزمندگان ما مي جنگيد كه سر انجام توسط قواي اسلام اسير شد.
آنچه خواهيد خواند روايتي است از روزهاي اشغال خرمشهر از زبان اين افسر عراقي كه حالات صدام را اينگونه بيان مي كند:
دور روز بعد از آزاد شدن خرمشهر به دست سپاه اسلام، سرتيپ قدوري الدوري، سرتيپ هشالالفخري، سرتيپ اسماعيل طهالنعيمي (فرمانده سپاه سوم)، سرتيپ جبربريهي (فرمانده تيپ ۲۹)، سرهنگ خليلالاسعد (فرمانده تيپ ۳۸) و سرتيپ «شوكت احمد عطاالحديثي» (فرمانده لشكر هفتم) به بغداد احضار شدند.
اين اقدام نمايشي براي ايجاد اين توهم در مردم بود كه خرمشهر به طور كلي از دست نرفته است و ارتش عراق دوباره آن را خواهد گرفت. صدام در سالن مخصوص كنفرانسها و براي اهدا مدالهاي شجاعت حاضر شد. او در مقابل دوربينها و دستگاههاي فيلمبردراي لبخند ميزد.
پس از پايان مراسم اعطاي مدالها، خبرنگاران رفتند. صدام با فرماندهانش تنها ماند. عدنان خيرالله وزير دفاع، ارتشبد «عبدالجار شنشل» (وزير امور نظامي دولت) و «عبدالجواد ذنون» (رييس سازمان اطلاعات نظامي) در كنار صدام حضور داشتند.
صدام گفت: «بعد از اين، من نميدانم چه بگويم؟ دستگاههاي تبليغاتي غرب درباره من چه خواهند گفت؟ قبلاً گفته بودم كه محمره را هرگز از دست نميدهيم. اگر ايرانيها آن را گرفتند من كليد بصره را به آنها خواهم كرد.
من حاضر نيستم تا با شخصيتم معامله شود! من در مقابل خود مردي نميبينم! زنان خيابان النهر غيرتشان از شما كه در محمره بوديد، بيشتر است! اگر فرماندهي را به زنان ميسپردم بهتر بود. قدوري! اسماعيل نعيمي! آيا اين طور نيست؟ آيا زنها غيرتشان از شما بيشتر نيست؟ چرا محمره را از دست داديد؟ يكي يكي جواب بدهيد!»
اسماعيل طهالنعيمي گفت: «سرورم! نيروهاي ايراني به شيوهاي عمل كردند كه با آنچه فرماندهي براي ما ترسيم كرده بود، فرق داشت. آنها از پشت به ما حمله كردند نه از مقابل! آنها به عنوان نيروهاي انتحاري (شهادت طلب) به ما هجوم بردند و گرنه...» صدام با عصبانيت از جايش بلند شد و گفت: «ساكت، بس است، همه اينها بهانه است. فرمانده بايد تمام راهها را مورد بررسي قرار دهد، آيا ما راه فكر كردن را به روي شما بسته بوديم؟»
الدوري گفت: «سرورم! نيروهاي ايراني راه رسيدن هرگونه پشتيباني به خرمشهر را بستند و پلهاي روي كارون را نيز گرفتند، به صورتي كه ارتباط بما با نيروهايمان در پشت سر قطع شد و در نتيجه ما عمق مواضع خود را از دست داديم.»
صدام آب دهان به صورت او انداخت و گفت: «فكر ميكردم كه در امور نظامي آدم عاقلي هستي، اما تو ديوانهاي، همهي دوريها ديوانه و حقه بازند. اگر نيروهاي ايراني مانع كمك به شما شدند، چرا تلاش نكرديد محاصره را بشكنيد؟ چرا اقدام به عقبنشيني تاكتيكي نكرديد؟ چرا با نيروهاي احتياط موجود در پشت سر تماس نگرفتيد؟ شما انسانهاي بزدلي هستيد، تو و افرادت بزدليد؟»
صدام از جبر بريهي فرمانده تيپ ۳۹ خواست كه صحبت كند؛ وي گفت: «سرورم! ما در منطقه طاهري در مقابل نيروهاي ايراني مقاومت كرديم، لشكرهاي ششم و نهم نيز با ما بودند. در ابتداي امر توانستيم پيشروي ايران را متوقف كنيم.
اما نيروهاي ايراني به شدت پشتيباني ميشدند، طوري كه ما را محاصره كردند و ما نتوانستيم اين محاصره را بشكنيم، حتي نيروي هوايي هم موفق نشد. سه روز در محاصره بوديم و از جيرهي همراه تغذيه ميكرديم و شهداي زيادي هم تقديم كرديم.»
صدام بلند شد و با لگد به سرتيپ جير بريهي حمله كرد و گفت: «پدرسگ! از شجاعت ايرانيها تعريف ميكند، مثل اين كه ميخواهد ما را بترساند، ما از هيچ قدرتي نميترسيم! نيروهاي ايراني كه شما را در طاهري محاصره كردند، ضعيف بوند، اما شما تحت تاثير تبليغات قرار گرفتيد، اگر اين امكان برايم وجود داشت با نيرويي به استعداد يك گردان ميآمدم و محاصره را ميشكستم.
نيروهاي ايراني موجود در طاهري اندك بودند، اما شما احمق و ترسو هستيد. با شما تماس ميگرفتم و شما به من ميگفتيد: «اگر قويترين قدرت دنيا به ما حمله كند، نميتواند يك قدم ما را به عقب براند! شما خودتان را فريب ميدهيد، نميتواند يك قدم ما را به عقب براند! شما خودتان را فريب ميدهيد، اما من از حقيقت كار شما با خبرم.»
سپس نوبت به سرهنگ خليل اسعد رسيد كه گفت: «سرورم! نيروهاي ما در بندر بودند، ما محاصره شديم. نيروهاي ايراني افرادي را فرستادند تا با ما مذاكره كنند، اما ما نپذيرفتيم. سرورم! ما شهادت را بر تسليم شدن ترجيح داديم.» در اين جا خليل اسعد سكوت كرد، صدام از او پرسيد: «بعد از آن چه شد؟» زبان خليل اسعد بند آمده بود. صدام با ناراحتي به او گفت: «چرا زبانت بند آمده؟ به من بگو نيروهايت چه كردند؟»
نيروهاي ايراني به بند حمله كردند و ما توانستيم فرار كنيم و جان خود را نجات دهيم.
صدام با صداي بلند خنديد و گفت: «خيلي پستي، حيوان، بزدل! تو چند لحظه قبل گفتي: يا شهادت يا پيروزي! اما چگونه قبول كردي رفيقانت را رها كني تا طعمه ماهيها بشوند و خودت تنها فرار كني؟ چگونه وجدان ناپاك تو اجازه داد چنين رفتار گستاخانهاي داشته باشي؟ چرا با آنها نماندي تا شهيد بشوي و ملت به تو و مثلا تو افتخار كند؟»
صدام برخاست، پارچ پر از آبي را برداشت و بر زمين زد و گفت: «اي محمره! وااسفا! غارتگران تو را از من گرفتند. از تو عذر ميخواهم محمره، من مرداني نداشتم تا براي پاسداري از تو در مقابل غارتگران به كار گيرم. كساني را هم كه گماردم، غارتگر و دزد بودند. همه دنيا دزد و قارتگرند. آه! محمره! بعد از اين چگونه زندگي كنم؟»
سرتيپ احمد عطاالحديثي به صدام گفت: «ما در داخل خرمشهر، نيروها را در سه محور سازماندهي كرده بوديم. محور الو براي سرهنگ «خميس مخيلف عبدالرحمن» بود كه جناح راست را فرماندهي ميكرد.
محور دوم براي سرهنگ ستاد «ناظم الخياط» بود كه جناح چپ را فرماندهي ميكرد. محور سوم نيز براي سرهنگ نيروهاي مخصوص «عدنان الربيعي» بود و نيروها را «احمد زيدان» فرماندهي ميكرد.
سرورم! اين نيروهاي تا آخرين نفس جنگيدند، اما نيروهاي ايران توانستند از سمت بندر در ديوار دفاعي رخنه كنند و وارد خانههاي محمره شوند. نيروهاي مخصوص توانستند مواضع از دست رفته را باز پس گيرند. ميان نيروهاي ما و نيروهاي ايران نبرد تن به تن رخ داد.
سرورم! نيروهاي بسيجي ايراني چنان ميجنگيدند كه انگار ميخواهند زمين را از زير پاي ما بيرون بكشند. در آن روز همه چيز در حال انفجار بود؛ حتي زمان. ذرات خاك بمبهاي آتشزايي شده بودند كه در مقابل ما منفجر ميشدند. وضعيت جوي هم به نفع نيروهاي ايراني كه از پشتيباني آتش توپخانه و تانك برخوردار بودند، تغيير كرد.
وقتي ديديم نيروهاي ايراني دارند وارد شهر ميشوند، دست به عقب نشيني زديم. سرهنگ احمد زيدان، وارد ميدان مين شد، ما او را در آنجا رها كرديم و نميدانم چه بر سرش آمد. اما ديگران توانستند فرار كنند.
سرورم! نيروهاي ايراني از هر طرف ما را محاصره كردند، حتي در شظالعرب هم بودند. انگار تعداد زيادي از آنها از آسمان بر ما فرود آمدند...»
وقتي حرفهاي الحديثي به اين جا رسيد، صدام گفت: «آنچه را لازم بود، گفتم. شما بزدليد! همه نيروهاي عراقي كه در خرمشهر بودند، ترسو و بزدل بودند، زيرا تعداد نيروهاي ايراني كه در ابتدا حمله كردند، اندك بود، اما ديگر از پشيماني چه سود؟! نيروهاي ايراني نيروهاي نامنظمي بودند و واحدهايشان شبيه الشعبي ما بود، اما شما از مرگ وحشت داشتيد.
سرهنگ احمد زيدان ما را دچار اشتباه كرد، بهتر يكي از چوپانهاي مزارع داييمان «خيرالله طلفاح» را به جاي او ميگذاشتيم. احمد زيدان با ما تماس گرفت و گفت: «هرگز محمره را از دست نميدهيم، محمره مقاومت خواهد كرد. در اين شهر مرداني حضور دارند كه از مرگ واهمه ندارند.»
اما من مطمئن بودم كه او دروغ ميگويد، زيرا رسانههاي گروهي غرب واقعيت را منعكس ميكردند. من از طريق ماهواره ميديدم كه نيروهاي ايراني پيشروي كردهاند، اما سرهنگ احمد زيدان با من تماس گرفت و گفت: «آنها پيشروي نكردهاند.» بعد از آن من با او در تماس بودم، زيرا او نماينده ما در محمره بود.
در آن لحظات سخت و بحراني به او گفتم: «احمد زيدان الان كجا هستي؟» گفت: «داخل محمره هستم!» در حالي كه از محمره فرار كرده بود. ميخواست از شطالعرب بگذرد، اما خودش را در ميدان مين انداخت، زيرا به او گفته بودم اگر سالم برگردي چهار شقهات ميكنم. چون ترسيده بود، خودش را روي مين انداخت تا خود را از مجازات شديدي كه درانتظارش بود، نجات دهد. من از افسري كه گزارش اشتباه بدهد، متنفرم.
اما تو سرتيپ الحديثي! ميگويي نيروهاي ايراني از هر طرف ما را محاصره كردند، اين دروغ محض است. نيروهاي ايراني، نيروهاي ما را از هر طرف محاصره نكردند، بلكه ترس و وحشت شما را از هر طرف محاصره كرده بود.
اسلحه و تجهيزاتي كه شما در اختيار داشتيد براي ماهها جنگ در داخل محمره كافي بود. ما مبالغي كه در اين زمينه هزينه كرديم، برابر بودجه تمام كشورهاي آفريقايي است. ما مبالغ هنگفتي صرف كرديم و از كشورهاي منطقه و دنيا كارشناسان نظامي متخصص احضار كرده بوديم؛ از امريكا، فرانسه، چين، مصر، عربستان و كره. همه اين كارشناسان معتقد بودند كه اگر ارتشهاي دنيا بيايند، محمره سقوط نميكند.
ما براي واحدهاي پشتيباني رزمي جادههاي آسفالته احداث كرده بوديم، سنگر و مواضع احتياطي ساخته بوديم و شما هر روز تمرينهاي متعددي درباره تك و پاتك انجام ميداديد و معتقد به استفاده از مواضع احتياطي بوديد.
بنابراين، به فرماندهي دروغ ميگفتيد كه از روحيه خوبي برخوردار هستيد. شما تحت تاثير تبليغات ايران قرار گرفتيد و روحيهتان متزلزل شد؛ بدتر اين كه اطلاعاتي به من رسيد كه حاكي است، بيشتر فرماندهان در آن شب مست بودند، اين كار را منع نميكنيم، اما اين درست است كه فرمانده در آن شب سرنوشتساز شراب بنوشد؟
به هر حال من از شما راضي نيستم و تا زماني كه زندهام از شما راضي نخواهم بود. من از شما شهري مثل محمره را ميخواهم، بايد كاري كنيد كه رسانههاي غربي به عنوان قهرمان از شما ياد كنند. بايد تلاش كنيد بار ديگر ميان ملت اعتبار پيدا كنيد.
ملت در حالتي شكست خورده به سر ميبرد، زيرا روحيه خود را از شما ميگيرد. ترس و وحشتي كه در محمره ايجاد شد، نبايد تكرار شود. من از همه فرماندهان ميخواهم، در نبردهاي بعدي خودشان به استقبال مرگ بروند ت به ما و همه ثابت شود كه شما مردان برجستهاي هستيد.
از سرتيپ الحديثيف قدوري، الفخري و بريهي ميخواهم در حالي كه جان ميدهند، نارنجك در دست داشته باشند. از سربازان ميخواهم در حالي كه گلولههاي ايران جسد آنها را سوراخ سوراخ كرده، دندانها را بر هم فشار دهند و ماشهها را بفشارند؛ در اين صورت است كه عراق مقاومت خواهد كرد و ما ميتوانيم بار ديگر محمره را به چنگ آوريم.
اين مدالها كه سينههاي شما را مزين كرده، دروغين است، البته ديگر از شما باز پس گرفته نميشود، اما نميتوانيد از حقوق و امتيازات آنها برخوردار شويد. آقايان در فرماندهي دست به اين ابتكار زدند تا آبروي ارتش در ميان ملت عراق حفظ شود.
در واقع همه نيروهاي ارتش ما كه در محمره حضور داشتند، به جاي نشان و مدال، شايسته گلوله هستند. من از آنها راضي نيستم. اميدوار بودم كه از طريق اين شهر اداره امور منطقه خوزستان عربي را به دست گيرم.
ميخواستم محمره يكي از استانهاي عراق بشود. روياي من اين بود كه محمره را به صورت بزرگترين بندر سياحتي جهان درآورم،زيرا براساس طرحهاي كه فرماندهي نظامي تهيه كرده بود، كليد منابع نفتي محمره و آبادان در اختيار ما قرار ميگرفت.
خدايا ...خدايا! چقدر خون داديم، اما افراد ترسو محمره را مثل آب خوردن از دست دادند. امروز نيازمند ارتشي هستم كه بار ديگر خرمشهر را بازستاند تا بتوانم به كليه طرحهايم جامعه عمل بپوشانم!
ادامه مطلب
قاسم سليماني، از فرماندهي قدس سپاه تا احتمال حضور در سياست در گزارش «آمريكن اينترپرايز»
قاسم سليماني از شخصيت هاي برجسته در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران كه بسياري وي را به صادر كردن انقلاب ايران (به منطقه) متهم مي كنند، نزديك به 20 سال فرماندهي نيروهاي قدس را بر عهده داشته است.
به گزارش سرويس سياسي ميدان 72، قاسم سليماني از شخصيت هاي برجسته در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران كه بسياري وي را به صادر كردن انقلاب ايران (به منطقه) متهم مي كنند، نزديك به 20 سال فرماندهي نيروهاي قدس را بر عهده داشته است. با توجه به ماهيت پنهاني بودن عمليات نيروهاي قدس، اين مسئله كه سليماني ساليان طولاني در سايه به سر مي برد، منطقي به نظر مي رسد؛ از سليماني عكس هاي اندكي در دسترس بود و وي خود را از رسانه ها دور نگه مي داشت.
به گزارش شفقنا از ديپلماسي ايراني، اما اين روند در سال هاي اخير تغيير كرد. سليماني به چهره اي مردمي تبديل شد. در ابتدا عكس هايي از وي در ميان نيروهاي وفادار به بشار اسد رئيس جمهور سوريه و سپس در عراق و در ميان نيروهاي شيعه داوطلب مردمي منتشر شد. وي از سايه بيرون آمد و شخصيتي از وي در داخل ايران به نمايش گذاشته شد: سردار سرداران و مردي كه حاضر است همه چيز را در راه دفاع از شيعيان سركوب شده، فدا كند.
از اين رو، جاي تعجب ندارد كه در نظرسنجي اخير رسانه هاي ايراني، سليماني به عنوان يكي از محبوب ترين مردان در ايران انتخاب شد. در نظرسنجي برگزار شده توسط خبرآنلاين، سليماني از فرد منتخب سال گذشته يعني محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران، پيشي گرفت. طبق نتايج نظرسنجي كه توسط پايگاه اينترنتي تابناك انجام شد نيز سليماني با فاصله اندكي از ظريف، چهره اصلي در مذاكرات ايران، در مقام دوم قرار گرفت. با اين حال، اهميت نظرسنجي تابناك اين بود كه اين پايگاه اينترنتي رسانه اي «عملگرا» است كه با علي اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور پيشين ايران روابط نزديكي دارد و همچنين اينكه نظرسنجي بازتابي از ديدگاه قشر تحصيلكرده در جامعه ايران است. با توجه به اين مسئله، به نظر مي رسد سليماني از حمايتي عظيم در جامعه ايراني برخوردار است.
اگرچه ايران در مقايسه با ديگر همسايگان اين كشور فضاي آزادتري دارد و مردمان اين كشور مشتاقانه تر در نظرسنجي ها شركت مي كنند، اما كنترل روزنامه ها و پايگاه هاي اينترنتي توسط دولت به اين معناست كه تنها نتايج قابل قبول دولت آشكارا انتشار مي يابد. از اين رو، اين مسئله كه اكنون سليماني در نظرسنجي رسانه ها به عنوان مرد منتخب سال و يا دومين مرد محبوب در ايران معرفي شده است، سوالاتي را در مورد چرايي انتشار اين نظرسنجي ها بر مي انگيزد. شمار اندكي از مقامات ايراني، به ويژه افرادي با پيشينه اي همچون سليماني، بدون هدف خود را در معرض چنين نظرسنجي هايي قرار مي دهند. با توجه به افزايش حضور مردمي سليماني، يكي از احتمالات موجود اين است كه وي خود را براي نامزدي احتمالي در انتخابات رياست جمهوري آماده مي سازد.
در نظام دولتي ايران، تنها حدود يك درصد از افرادي شركت كننده براي نامزدي در انتخابات تاييد صلاحيت مي شوند. هرگاه يكي از جناح هاي موجود در ايران بيش از اندازه قدرتمند شود، آيت الله سيد علي خامنه اي رهبر معظم ايران براي حفظ توازن در قدرت به جناح هاي ديگر فرصت فعاليت مي دهد. براي نمونه، محمود احمدي نژاد رئيس جمهور پيشين كه گفته مي شود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نزديك بوده است، جانشين رئيس جمهور اصلاح طلب پيش از خود شد و بسياري از طرفداران وي را پاكسازي كرد. حسن روحاني رئيس جمهور كنوني ايران نيز به طور مشابه عمل كرد و شماري از افراد عمل گرا و كاركشته هاي وزارت اطلاعات را جايگزين حاميان احمدي نژاد كرده است. ظهور سليماني مي تواند نشانه اين باشد كه نظام ايران در حال آماده سازي گزينه اي جايگزين براي رياست جمهوري در صورت افزايش بيش از اندازه قدرت روحاني و ظريف است. با توجه به سابقه فعاليت هاي سليماني، رياست جمهوري وي نه تنها روابط ايران را با آمريكا و اروپا بلكه با همسايگان اين كشور، پيچيده مي سازد.
منبع: آمريكن اينترپرايز
72sq.com/54786/
ادامه مطلب
قاسم سليماني، از فرماندهي قدس سپاه تا احتمال حضور در سياست در گزارش «آمريكن اينترپرايز»
قاسم سليماني از شخصيت هاي برجسته در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران كه بسياري وي را به صادر كردن انقلاب ايران (به منطقه) متهم مي كنند، نزديك به 20 سال فرماندهي نيروهاي قدس را بر عهده داشته است.
به گزارش سرويس سياسي ميدان 72، قاسم سليماني از شخصيت هاي برجسته در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران كه بسياري وي را به صادر كردن انقلاب ايران (به منطقه) متهم مي كنند، نزديك به 20 سال فرماندهي نيروهاي قدس را بر عهده داشته است. با توجه به ماهيت پنهاني بودن عمليات نيروهاي قدس، اين مسئله كه سليماني ساليان طولاني در سايه به سر مي برد، منطقي به نظر مي رسد؛ از سليماني عكس هاي اندكي در دسترس بود و وي خود را از رسانه ها دور نگه مي داشت.
به گزارش شفقنا از ديپلماسي ايراني، اما اين روند در سال هاي اخير تغيير كرد. سليماني به چهره اي مردمي تبديل شد. در ابتدا عكس هايي از وي در ميان نيروهاي وفادار به بشار اسد رئيس جمهور سوريه و سپس در عراق و در ميان نيروهاي شيعه داوطلب مردمي منتشر شد. وي از سايه بيرون آمد و شخصيتي از وي در داخل ايران به نمايش گذاشته شد: سردار سرداران و مردي كه حاضر است همه چيز را در راه دفاع از شيعيان سركوب شده، فدا كند.
از اين رو، جاي تعجب ندارد كه در نظرسنجي اخير رسانه هاي ايراني، سليماني به عنوان يكي از محبوب ترين مردان در ايران انتخاب شد. در نظرسنجي برگزار شده توسط خبرآنلاين، سليماني از فرد منتخب سال گذشته يعني محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران، پيشي گرفت. طبق نتايج نظرسنجي كه توسط پايگاه اينترنتي تابناك انجام شد نيز سليماني با فاصله اندكي از ظريف، چهره اصلي در مذاكرات ايران، در مقام دوم قرار گرفت. با اين حال، اهميت نظرسنجي تابناك اين بود كه اين پايگاه اينترنتي رسانه اي «عملگرا» است كه با علي اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور پيشين ايران روابط نزديكي دارد و همچنين اينكه نظرسنجي بازتابي از ديدگاه قشر تحصيلكرده در جامعه ايران است. با توجه به اين مسئله، به نظر مي رسد سليماني از حمايتي عظيم در جامعه ايراني برخوردار است.
اگرچه ايران در مقايسه با ديگر همسايگان اين كشور فضاي آزادتري دارد و مردمان اين كشور مشتاقانه تر در نظرسنجي ها شركت مي كنند، اما كنترل روزنامه ها و پايگاه هاي اينترنتي توسط دولت به اين معناست كه تنها نتايج قابل قبول دولت آشكارا انتشار مي يابد. از اين رو، اين مسئله كه اكنون سليماني در نظرسنجي رسانه ها به عنوان مرد منتخب سال و يا دومين مرد محبوب در ايران معرفي شده است، سوالاتي را در مورد چرايي انتشار اين نظرسنجي ها بر مي انگيزد. شمار اندكي از مقامات ايراني، به ويژه افرادي با پيشينه اي همچون سليماني، بدون هدف خود را در معرض چنين نظرسنجي هايي قرار مي دهند. با توجه به افزايش حضور مردمي سليماني، يكي از احتمالات موجود اين است كه وي خود را براي نامزدي احتمالي در انتخابات رياست جمهوري آماده مي سازد.
در نظام دولتي ايران، تنها حدود يك درصد از افرادي شركت كننده براي نامزدي در انتخابات تاييد صلاحيت مي شوند. هرگاه يكي از جناح هاي موجود در ايران بيش از اندازه قدرتمند شود، آيت الله سيد علي خامنه اي رهبر معظم ايران براي حفظ توازن در قدرت به جناح هاي ديگر فرصت فعاليت مي دهد. براي نمونه، محمود احمدي نژاد رئيس جمهور پيشين كه گفته مي شود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نزديك بوده است، جانشين رئيس جمهور اصلاح طلب پيش از خود شد و بسياري از طرفداران وي را پاكسازي كرد. حسن روحاني رئيس جمهور كنوني ايران نيز به طور مشابه عمل كرد و شماري از افراد عمل گرا و كاركشته هاي وزارت اطلاعات را جايگزين حاميان احمدي نژاد كرده است. ظهور سليماني مي تواند نشانه اين باشد كه نظام ايران در حال آماده سازي گزينه اي جايگزين براي رياست جمهوري در صورت افزايش بيش از اندازه قدرت روحاني و ظريف است. با توجه به سابقه فعاليت هاي سليماني، رياست جمهوري وي نه تنها روابط ايران را با آمريكا و اروپا بلكه با همسايگان اين كشور، پيچيده مي سازد.
منبع: آمريكن اينترپرايز
72sq.com/54786/
ادامه مطلب
(تصوير) وقتي ظريف عصباني مي شود
ادامه مطلب
كد خبر: 350737 | تاريخ مخابره :۱۳۹۴/۳/۶ - ۱۶:۱۴ | سرويس: اصفهان
|
امام جمعه اصفهان: تسلط بر قرآن وظيفه اصلي طلاب است نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه اصفهان به اهميت حفظ قرآن اشاره كرد و گفت: وظيفه اصلي طلاب تسلط بر قرآن در همه زمينه هاست. |
به گزارش خبرگزاري«حوزه» از اصفهان، آيت الله سيد يوسف طباطبايي نژاد در مراسم تجليل از برگزيدگان مسابقات تفسير قرآن و خوشنويسي طلاب خواهرو برادر حوزه علميه اصفهان كه به مناسبت اعياد شعبانيه در دفتر امام جمعه اصفهان برگزار شد، ضمن ابراز خرسندي از آغاز و گسترش فعاليت هاي هنري در حوزه هاي علميه، گفت: در گذشته فعاليت هاي قرآني فقط منحصر به طلاب و روحانيون بود اما به تدريج و با گذر زمان شاهد گسترش اين علوم در جامعه شديم.
وي با تاكيد بر اينكه متصديان اصلي امور قرآني طلاب هستند، اظهار داشت: كار اصلي ما آشنا كردن مردم با قرآن بوده و عقيده شخصي من اين است كه همه طلاب با اتمام پايه ۶ حوزه بايستي حافظ كل قرآن كريم باشند.
مدير حوزه علميه اصفهان با بيان اينكه در كشور يمن اكثر دانش آموزان تا كلاس۱۲ حافظ قرآن مي شوند، گفت: اگر طلاب ادبيات مي خوانند براي فهم و درك بهتر قرآن كريم است پس اگر حافظ قرآن مي شويم بايد آن را با ادبيات تطبيق دهيم چرا كه طلبه موفق كسي است كه هر دو را داشته باشد.
وي به تاكيد رهبر معظم انقلاب بر حفظ قرآن اشاره كرد و اظهار داشت: معظم له فرمودند ما به ۱۰ ميليون حافظ قرآن نياز داريم و به عقيده من همه طلاب بايد بخشي از اين تعداد باشند.
نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه اصفهان با بيان اينكه حفظ قرآن بايد به همراه تفسير باشد گفت: مهمترين كار حوزوي، تسلط بر قرآن در همه زمينه هاست و هر طلبه اي كه اين كار را نكند عقب افتاده است.
وي در ادامه از فعاليت هاي هنري صورت گرفته در حوزه هاي علميه ابراز خرسندي كرد و خاطرنشان ساخت: بهترين هنر براي يك طلبه خوشنويسي و آموزش آن به ديگران است اما متاسفانه براي اين موضوع كم كار شده كه بايد به طور جدي با قوت بيشتر در حوزه پيگيري شود.
وي در توصيه اي به اساتيد اين هنر گفت: رموزخوشنويسي را به زبان ساده و دقيق به طلاب آموزش دهيد و از آنان در كلاس تمرين بخواهيد و در آموزش عجله نكنيد تا طلاب به خوشنويسي عادت نمايند.
حجت الاسلام و المسلمين مومني، معاون تهذيب و تبليغ حوزه علميه اصفهان و مسئولين واحد قرآن و واحد فرهنگي هم در پايان اين برنامه، هر يك به صورت اجمالي گزارشي از فعاليت هاي خود ارائه دادند؛ در پايان هم جوايزي به نفرات برتر مسابقات تفسير و خوشنويسي اهداء شد.
ادامه مطلب
مجموعه غيبت
در زاويه شمال غربي صحن مطهر عسكريين (ع) مجموعه اي متشكل از صحن وايوان ومسجد ي بزرگ با گنبدي كاشي كاري شده قرار دارد كه به مجموعه غيبت مشهور است . در اين مجموعه زير زميني وجود دارد كه به سرداب غيبت شهرت دارد ونيز اين مجموعه بخشي از خانه مسكوني حضرت امام حسن عسكري (ع) بوده كه در اين زير زمين به عبادت مي پرداخته وپس از او محل اقامت امام زمان (عج ) بوده واين محل از دير باز مورد توجه شيعيان قرار داشته است واز آن جهت كه عبادتگاه سه امام معصوم (ع) بوده از قداست واحترام ويژه اي برخوردار است ،گفتني است كه به وسيله پله هائي مي توان به زير زمين رسيد، فضاي اصلي وكهن زير زمين عبارت است از تالار مربع مستطيل به ابعاد 3در5 متر،ودرشرق تالار فضائي است كه پنجره اي از چوب دارد ومحل عبادت امام( ع ) بوده ،پنجره اين نماز خانه يكي از با ارزش ترين قطعات باقيمانده از دوران عباسيان است وداراي كتيبه اي كهن مي باشد ،اين پنجره به دستور الناصر لدين الله عباسي كه از خلفاي علاقه مند به اهل بيت (ع) بوده در سال 606 هجري قمري ساخته شده است در كاشي كاري درون اين بقعه نام ناصر الدين شاه قاجار ثبت شده است كه در سفر عتبات خود به زيارت اين جايگاه تشرف يافته است . پس از شهادت امام حسن عسكري( ع) ونماز خوندن حضرت مهدي( عج ) بر پيكر پدر بزرگوار ش مأموران خليفه خانه را محاصره كردند وهمه جارا گشتند واتاق به اتاق را تفتيش نمودند لكن كمترين اثر ونشاني نيافتند واز همانجا غيبت آن حضرت آغاز شد.
چاه سرداب غيبت
بر خي از خدام سرداب به مرور زمان وبا سوء استفاده از عواطف مردم داخل اين بقعه كوچك حفره اي تعبيه كرده اند واز آن به زائرين خاك مي دهند كه فاقد هر گونه توجيه ودليل شرعي است . وگاهي تبليغ مي كنند كه حضرت امام زمان (عج ) هنگامي كه تحت تعقيب مأموران قرار گرفته وارد سرداب شده ودرون چاه رفته است واز آنجا غيبت ايشان آغاز گرديده است وآن چاه را به عنوان چاه مقدس به مردم معرفي مي كنند وحال آنكه اين مسأله هيچ مبناي تاريخي وديني ندارد ومي توان از آن به عنوان يكي از خرافات شايع در بين مردم نام برد.
منبع : كتاب ياحسين كربلا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي
ادامه مطلب
به مناسبت ولادت امام زمان( عج )
يادي از مادر بزرگوارشان نرگس خاتون
درمورد نر گس خاتون زوجه امام عسكري ومادر بزرگوار امام زمان(عج ) ابن بابويه و شيخ طوسي روايت مي كنند :بشربن سليمان كه از فرزندان ابو ايوب انصاري و از شيعيان و ارادتمندان حضرت امام هادي (ع ) و امام عسگري (ع ) و همسايه آنان بوده و به شغل برده فروشي اشتغال داشته است مي گويد: خادم امام هادي (ع ) نزد من آمد و گفت حضرت با تو كاري دارند. من خدمت حضرت رسيدم .ايشان نامه اي به خط فرنگي نوشتند و همراه با يك كيسه زر كه در آن دويست و بيست سكه بود به من دادند و فرمودند : به بغداد مي روي و در فلان روز در لنگرگاه فرات حضور مي يابي .هنگامي كه اسيران را به ساحل آوردند، نظر كن به برده فروشي به نام عمروبن يزيد و مراقب او باش تا كنيزي را براي فروش بياورد كه داراي اين صفات است .آنگاه حضرت خصوصيات او را بيان فرمود و اضافه كرد كه آن كنيز، نمي گذارد مشتريان به او نظر كنند يا به بدنش دست بزنند و مي گويد:من بايد خودم خريدارم را انتخاب كنم . در اين هنگام تو پيش برو و نامه مرا به آن كنيز بده و او را خريداري كن .بشر بن سليمان مي گويد : مطابق فرموده حضرت عمل كردم. آن كنيز چون در نامه نگريست، بسيار گريست و به عمروبن يزيد گفت : مرا به صاحب نامه بفروش و سوگندها خورد كه اگر چنين نكني خود را هلاك مي كنم .بشربن سليمان مي گويد : كنيز را با همان كيسه زر خريدم و چون به منزلي كه در بغداد گرفته بودم رسيديم آن كنيز نامه امام را بيرون آورد،آن را بوسيد و برديده مي گذاشت . با تعجب گفتم : چگونه نامه اي را مي بوسي كه صاحب آنرا نمي شناسي ؟ او پاسخ داد: گوش فرا دار تا سرگذشت خود را برايت شرح دهم :من مليكه دختر يشوعاي، فرزند قيصروپادشاه روم هستم، مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن صفا، وصي حضرت عيسي (ع ) است.هنگامي كه 13ساله بودم ،جدم قيصر خواست مرا به عقد فرزند برادر خود در آورد،و جمع كثيري از علماي مسيحي و امراي لشگر و صاحبان منزلت را در قصر خود گردآورد. به دستور او تختي بزرگ و جواهرنشان براي پسر برادرش مهيا ساختند و بتها و صليبها را بر بلندي قرار دادند .آنگاه پسر برادر خود را بالاي تخت فرستاد. اما چون كشيشها انجيلها را به دست گرفتند كه بخوانند،بتها و صليبها سرنگون شدند و تخت واژگون گرديد و داماد از تخت به زير افتاد و بيهوش شد.كشيشها با ديدن اين منظره به وحشت افتادند و از پادشاه خواستند تا ايشان را از اين كار معاف دارد.جدم نيز اين امر را به فال بد گرفت و به كشيشان دستور داد بار ديگر تخت را برپا كنند و صليبها را بر جاي خود نهند.اين بار برادر آن داماد نگون بخت را بر تخت نشاندند. چون انجيلها را گشودند و شروع به خواندن كردند، بار ديگر تخت واژگون گرديد و بتها و صليبها و داماد سرنگون شدند. مردم چون براي بار دوم اين منظره را ديدند، متفرق شدند و جدم نيز به حرمسرا بازگشت .شب در عالم رويا ديدم : حضرت مسيح (ع ) و شمعون وگروهي از حوارييون در قصر جدم جمع شدند و در جاي همان تختي كه براي داماد قرار داده بودند منبري از نور نصب نمودند .منبري كه از بلندي سر به آسمان مي ساييد. بعد حضرت محمد (ص ) با وصي و دامادش علي بن ابي طالب(ع ) و جمعي از امامان (عليهم السلام ) و فرزندانشان به قصر وارد شدند. مسيح با ادب به استقبال حضرت محمد (ص ) رفت و آنحضرت را در آغوش گرفت .حضرت محمد (ص ) به مسيح فرمودند : اي روح الله ! ما آمده ايم از مليكه دختر وصي تو، شمعون براي فرزندم خواستگاري كنيم . و اشاره كردند به امام حسن عسكري (ع ) كسي كه تونامه ايشان را به من دادي ، حضرت عيسي (ع ) به شمعون نظر كرد و فرمود : شرافت دو جهان به تو روي آورده است .
چون شمعون پاسخ مثبت داد، همگي بالاي آن منبر رفتند و حضرت محمد (ص ) خطبه اي خواند و با حضرت مسيح (ع ) مرا براي امام عسكري (ع ) عقد بستند .
صبحگاهان كه سر از خواب بر گرفتم ،اين رويا را براي جدم بازگو كردم اما از محبت آن خورشيد امامت، صبر و قرار از كفم رفت، از خواب و خوراك باز ماندم و بيمار شدم . هرجا طبيبي يافتند به بالينم آوردند اما سودي نكرد.شبي ديگر در رويا ديدم : سرور زنان ،فاطمه زهرا (س ) به ديدن من آمدند و حضرت مريم (س) همراه با هزار كنيز بهشتي در خدمت او بودند. پس حضرت مريم به من گفت : اين بانو، سرور زنان و مادر شوهر تو است . من به دامانش آويختم و گلايه كردم كه فرزندش به ديدن من نمي آيد. حضرت فاطمه (س ) فرمود چگونه فرزندم به ديدن تو آيد در حالي كه تو مسيحي هستي . پس شهادتين را به من تعليم داد و چون من شهادتين گفتم ، مرا به سينه خود چسبانيد . پس از آن هر شب حضرت امام حسن عسكري (ع ) را در خواب مي ديدم .بشربن سليمان پرسيد : چگونه اسير شدي ؟مليكه در پاسخ گفت : شبي از شبها امام حسن عسكري (ع ) به من خبر داد كه در فلان روز ، جدت لشكري به جنگ مسلمانان مي فرستد و خود از پي آن روان ميشود، توهم به صورت ناشناس در ميان كنيزان و خدمتكاران از پي جدت روانه شو. من همين كار را كردم تا، پيش قراولان لشكر مسلمانان، به ما بر خوردند و ما را اسير نمودند. هنگامي كه غنايم جنگ را تقسيم مي كردند ،مرا به پيرمردي دادند .او نامم را پرسيد ؟ گفتم : من نرجس نام دارم . گفت : اين نام كنيزان است .بشر بن سليمان مي گويد : او را به سامرا خدمت امام علي النقي (ع ) رسانيدم . حضرت به او فرمودند : چگونه خداوند به تو عزت دين اسلام و ذلت دين نصاري و شرافت محمد (ص ) و اولاد او را نشان داد؟ او پاسخ داد: چه بگويم در مورد آنچه شما بهتر از من مي دانيد؟حضرت فرمودند: مايل هستي ده هزار اشرفي به تو بدهم يا اين كه تورا به شرافت ابدي بشارت دهم . او پاسخ داد: من بزرگواري و سربلندي ابدي مي خواهم . حضرت فرمودند : بشارت باد تو را به فرزندي كه پادشاه شرق و غرب عالم خواهد شد و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از آنكه از ظلم و جور آكنده شده باشد.پس حضرت خادم خود را خواست و به او فرمود : برو خواهرم حكيمه را بياور.چون حكيمه وارد شد، حضرت به او فرمود : اين، آن كنيزي است كه در مورد او با تو سخن گفتم .او را به خانه خود ببر و احكام دين را به او بياموز. او همسر امام حسن عسكري (ع ) و مادر صاحب الزمان (ع ) است . قبر مطهر اين بانوي بزرگوار در حرم عسكريين است.
منبع : كتاب ياحسين كربلا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي
ادامه مطلب
تصويري ديده نشده از آستان قدس رضوي در دوران پهلوي
آفتاب : اين مجموعه عكس هاي قديمي را آقاي نجفپور به مركز اسناد آستان قدس رضوي اهدا كرده است.

مهدي حسامي كارشناس مسئول آرشيو و اطلاع رساني اين سازمان ميگويد: در اين مجموعه 216 قطعه عكس به صورت چاپي و آنالوگ با كيفيت مناسب مربوط به دوره پهلوي دوم وجود دارد. وي با بيان اينكه اين عكسها با موضوعات مختلف نظير ساخت و ساز و توسعه شهري مشهد، تشريفات آستان قدس رضوي، رجال آستان قدس و شهر مشهد، معماري و فضاي داخلي حرم امام رضا(ع) ، بازديد رجال خارجي از حرم امام رضا (ع)، مراسم سلام و خطبه خواني در حرم امام رضا(ع) متعلق به دوره پهلوي دوم است .
به گزارش روابط عمومي اين موزه عكسهاي ياد شده پس از ثبت و فهرستنويسي در رديف عكسهاي قديمي مركز اسناد آستان قدس رضوي در اختيار محققان و علاقه مندان به آثار تصوير قرار گرفته است.
حسامي مجموعه عكس هاي تاريخي مركز اسناد آستان قدس رضوي را افزون بر صد هزار قطعه برشمرد و افزود: اين عكس ها با موضوعات مختلف نظير اماكن متبركه رضوي، شهر مشهد و خراسان متعلق به دوره قاجار تاكنون است كه علاقهمندان فراواني دارد.
او قديميترين عكس موجود در مركز اسناد با موضوع مشهد و حرم مطهر را عكسي دانست كه آنتونيو جيا نوزي عكاس ايتاليايي در عصر قاجار 1860ميلادي (1239شمسي) گرفته است.
ادامه مطلب
نود و چار شمسي طرح دادي كه گردد دولت و ملت هم آواز
جزاك الله خيراً هست طرحت هميشه باعث اكرام و اِعزاز
از اين طرحت شود دولت موفق كند ملت به اوج رُشد پرواز
اميد آنكه بزودي صاحب العصر گشايد پرچم حق را به اعجاز
و ما با رهبري در محضر او گشوده بال و پرگشته سرافراز
زاستكبار صهيون نيست نامي همه مستضعفان گشتند دمساز
تو اي نوري شعارت گفتن حق بود شعرت كليد رمز هر راز

ادامه مطلب
لاريجاني رئيس مجلس شد