کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره

نام گروه :مناسبتهاي ملي جمعه، 6 تير 1393 8:19

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره
 
 هفتم تير ماه سالروز شهادت شهيد دكتر بهشتي و 72 تن از ياران صديق انقلاب و رهبري بر تمامي ايرانيان  باد

گيرم شما با دكتر بهشتي، كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسيارشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد، جز آن‌كه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب مي‌باشيد، ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم،‌ كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعددي را از دست داديم كه (اشداء علي الكفار رحماء بينهم) بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره‌اي ثمربخش به شمار مي‌رفتند، لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد. .امام خميني ره

در هفتم تيرماه سال 1360، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، در حالي كه جمعي از مسوولان نظام، همچون آيت‏الله‏ بهشتي رييس ديوان عالي كشور، چهار وزير، دوازده معاون وزير و بيست و هفت نماينده مجلس در جلسه هفتگي حزب حضور داشتند، منفجر شد.

حزب جمهوري اسلامي از تاريخ 29 /11 /1357 يعني يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي اعلام موجوديت كرد. اعضاء موسس اين حزب آيت‌الله سيدمحمد حسيني بهشتي، آيت‌الله سيد علي حسيني خامنه‌اي، حجت‌الاسلام محمد جواد باهنر، آيت‌ا‌لله اكبر هاشمي رفسنجاني و آيت‌الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي بودند.

تقابل بين نيروهاي خط امام(ره) و بني صدر پس از انتخاب نخست وزير و كابينه نيز همچنان ادامه يافت و در زمستان 1359 دور تازه‌اي از منازعات شروع شد.

روز سه‌شنبه 30 /3 /1360 طرح عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس شوراي اسلامي بررسي شد و با 177 راي موافق، 12 راي ممتنع و يك راي مخالف تصويب شد و روز اول تيرماه، حضرت امام خميني حكم عزل بني‌صدر را از مقام رياست جمهوري صادر كرد.

سازمان مجاهدين خلق پس از اين وقايع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعاليت‌هاي اين سازمان وارد فاز نظامي شده است. موج اين فعاليت‌ها به قدري گسترده بود كه از مردم عادي در كوچه و خيابان تا مسوولين مملكتي را در بر گرفت.

در ششم تير ماه سال 1360 جواد قديري يكي از عوامل سازمان منافقين در مسجد اباذر تهران با بمب‌گذاري آيت‌الله خامنه‌اي را مجروح كرد كه البته اين ترور نافرجام ماند.

روز بعد يعني هفتم تيرماه، بر اساس برنامه حزب جمهوري، جلسه هفتگي برگزار شد.

اصغرنيا، از جانبازان و بازماندگان واقعه‌ هفتم تير و مديرعامل موسسه‌ جانبازان هفتم تير (جهت)، درباره جلسه آن شب گفت:«ما در حزب هر هفته يكشنبه‌ها جلساتي داشتيم كه بعد از نماز مغرب و عشا آغاز مي‌شد. در هر جلسه نيز دستور جلسه مشخص بود و دستور كار جلسه شب حادثه بحث تورم بود كه قرار بود آقاي كاظم پوراردبيلي به همراه معاون وزارت بازرگاني اين بحث را ارايه دهند

 

كاظم‌پور اردبيلي، سخنران مققر برنامه و از مجروحان حادثه هفتم تير، به ايسنا گفت:  من در حزب در حال سخنراني بودم كه رحمان استكي، مدير جلسه گفت آقاي بهشتي رييس حزب مي‌خواهند صحبت كنند. زمان سخنراني ايشان فاجعه هفتم تير رخ داد. من در ميان جمعيت نشسته بودم و دو ساعت زير آوار بي‌هوش بودم كه مرا به بيمارستان منتقل كردند. اوايل صبح روز بعد از هفتم تير، رجايي و باهنر و بهزاد نبوي و وزرا به بيمارستان پاستور براي عيادت آمدند و جريان را پرسيدند. من تنها وزير بازمانده از هفتم تير بودم و كلانتري و عباس‌پور و فياض‌بخش در حادثه شهيد شدند.

اصغرنيا از حاضران در جلسه نيز به ياد دارد:« مرحوم بهشتي به ناظم جلسه آقاي رحمان استكي نماينده شهركرد در مجلس پيشنهاد كرد كه اگر دوستان اجازه دهند موضوع مهمي است كه بايد آن را مطرح كنند بعد از راي‌گيري قرار شد شهيد بهشتي صحبت كنند و ايشان اوضاع و شرايط كشور را تشريح كردند و از موقعيت حساس آن ايام گفتند و عنوان كردند ما در حزب فرد مشخصي را براي كانديداتوري رياست جمهوري نداريم ولي خارج از حزب آقاي رجايي هستند كه گزينه‌ مناسبي براي تصدي‌گري اين منصب هستند. انتهاي صحبت‌هاي مرحوم بهشتي بود كه بمب‌ها منفجر شد و آن حادثه تلخ و ناگوار پيش آمد.

سخنان شهيد بهشتي ساعت 30 : 8 آن شب در حالي كه مي‌گفت:ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهره‌سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش كنيم كساني را كه متعهد به مكتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نمي‌گيرند انتخاب شوند...» با انفجار منافقين نيمه تمام ماند.

هادي غفاري نيز كه قرار بود در جلسه حاضر باشد اما به دليل سخنراني در جنوب شهر نتوانست به جلسه برسد، در گفت‌وگو با ايسنا به ياد آورد: «حدود بيست دقيقه بعد از وقوع انفجار به آن‌جا رسيدم. سقف دفتر حزب بتن يك تكه بود. مردم روي آن رفتند و چه بسا بسياري زير آن در معرض خفه شدن قرارگرفتند. اگر جرثقيلي مي‌آمد و تخته‌هاي بزرگ بتن را بلند مي‌كرد چه بسا مي‌ماندند. ما تا صبح آن‌جا بوديم و آن‌ها را يكي يكي بيرون آورديم. سينه ستبر آقاي بهشتي سوخته بود. وزير راه و ترابري و آقاي كلانتري را من بيرون كشيدم.

دكتر حسن عارفي، عضو كابينه شهيد رجايي، نيز پس از حادثه در محل دفتر حزب حاضر شده بود. وي درباره اين حادثه به خبرنگار ايسنا گفت: وقتي حزب جمهوري را بمب‌گذاري كردند، شهيد رجايي به من اطلاع داد كه زود خودت را برسان چون من وزير علوم بودم. من هم به عنوان طبيب به آن‌جا رفتم، نه به عنوان وزير علوم و تا صبح آن‌جا بودم و خيلي هم موثر بود، براي اين‌كه قبل از اين‌كه من برسم، كساني كه از زير آوار بيرون مي‌آمدند و مي‌ديدند حال‌شان خوب نيست را رها مي‌كردند اما من كه رسيدم گفتم هركسي از زير آوار بيرون آمد، ‌چه زنده چه مرده، ‌يك سرم و يك ماسك اكسيژن به او وصل كنيد و يك نوار بگيريد. تيم‌هايي هم آماده كردم و خيلي از كساني كه علايم حياتي نداشتند با همين روش ماساژ خوب شدند و زنده ماندند و من تا صبح آن جا بودم، تا ساعت 4 صبح كه به منزل رفتم، باز به من اطلاع دادند كه 6 صبح هيات دولت هست، در هيات دولت 9 نفر از ما شهيد شده بودند.

امام(ره) در پيام تاريخي 9تير1360 به مناسبت انفجار هفتم تيرماه دفتر حزب جمهوري با اندوه و خشم از منافقين سخن گفت و خطاب به آن‌ها تاكيد كرد:  ننگتان باد اي تفاله‌هاي شيطان و عارتان باد اي خودفروختگان به جنايتكاران بين‌المللي كه در سوراخ‌ها خزيده‌ايد و در مقابل ملتي كه در برابر ابرقدرت‌ها برخواسته است به خرابكاري‌هاي جاهلانه پرداخته‌ايد.

 

دكتر عارفي مي‌گويد:«رفتم پيش امام، سلام كردم، فشارشان را گرفتم، ديدم خوب است. ضربان‌شان هم خوب است. احساس كردم آرامش ايشان از آگاهي ايشان است. امام براي اين آرام بود كه مي‌دانست در يك انقلاب و حركت بالاخره يك عده هم كشته مي‌شوند. ممكن است صدماتي بخوريم ولي هيچ انقلابي در دنيا نيست كه بدون مبارزه و درگيري باشد. اين اتفاقات تاثير منفي روي امام نمي‌گذاشت.»

چهارشنبه دهم تير ماه سه روز بعد از حادثه، با يك ساعت تأخير جلسه علني مجلس شوراي اسلامي برگزار شد.

بيست و هفت دسته گل به جاي نمايندگان شهيد در صحن مجلس به چشم مي‌خورد و نمايندگان مجروح و زخمي نيز براي از رسميت نيفتادن جلسه علني در صحن حاضر شدند.

جعفر فتوت، كه همزمان با انفجار دفتر حزب جمهوري در هفتم تير ماه سال 1360 در شاخه‌ دانش‌آموزي اين حزب فعال بود نيز به ايسنا گفت: «كلاهي، عامل بمب‌گذاري در دفتر، اصرار داشت كه جلسه‌اي دانش‌آموزي و جلسه شوراي مركزي هر چه زودتر برگزار شود تا به جلسه‌ اصلي برسيم. هر دوي اين جلسات كمي طولاني شد و جلسه اصلي موكول شد به بعد از نماز مغرب و عشاء كه به امامت شهيد بهشتي برگزار شد.»

وي ادامه داد:« موضوع بحث اصلي جلسه آن شب، وزارت بازرگاني بود اما با توجه به اين كه هشت روز قبل از آن بني‌صدر فرار كرده بود و كشور توسط شوراي رياست جمهوري اداره مي‌شد، اولويت تغيير كرد. مرحوم رحمان استكي مدير جلسه‌ آن شب بودند كه اعلام كردند دكتر بهشتي گزارشي از عملكرد چند روز گذشته، ارايه مي‌دهند.»

فتوت با يادآوري اين‌كه «شهيد بهشتي هيچ‌گاه در سخن و كلام خود روي اهانت‌آميز با كسي نداشت» ادامه داد:« دكتر صحبت خود را با اين بحث شروع كرد كه نظام به دست نيروهاي حزب‌الله افتاده است و مردم منتظرند كه ببينند ما چه مي‌كنيم. در اين وضعيت ديگر اختلاف سليقه معني نمي‌دهد و همگي بايد با يكپارچگي در جهت رفع مشكلات مردم گام برداريم.»

دري نجف‌آبادي نيز كه «به دليل خستگي از سفر روز قبل در جلسه حزب شركت نكرده بود» به ايسنا گفت: «آن شب بعد از نمازمغرب خواستم دقايقي استراحت كنم كه اين استراحت طولاني شد و درعين حال منتظر بودم كه برادرم بيايد و با هم به حزب برويم كه نشد و صبح روز بعد دوستان اين خبر را به من دادند. رحمان استكي كه در اين حادثه شهيد شد هم در آن منزل همسايه ما بود.»

نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي با بيان اين‌كه « در آن زمان مي‌خواستيم نشان دهيم كه نظام همچنان پابرجاست» افزود: «تلاش كرديم جلسه علني مجلس با حضور نمايندگان رسمي برگزار شود كه براي اين كار مجبور شديم برخي نمايندگان مجلس كه در انفجار دفتر حزب مجروح شده بودند را با برانكارد به مجلس بياوريم و برگزاري جلسه علني مجلس در اين شرايط براي اين بود كه تو دهني به جريان‌هاي نفاق زده باشيم و اين‌كه نظام با قدرت و صلابت پاي آرمان‌ها و انقلاب ايستاده است.»

حسين موسوي تبريزي هم درباره عامل اين انفجار گفت: «پس از انفجار محمدرضا كلاهي چند روزي در ايران مخفي بود اما آن زمان كه وزارت اطلاعات نداشتيم. پيگيري‌هايي شد و همه متوجه شدند كه مسوول اين كار آقاي كلاهي بوده است. اما پرونده قضايي تشكيل نشد. چون شخصي در كار نبود؛ اين يكي از جرايم مهم سازمان مجاهدين خلق است كه اصلا دنبال نشد؛ اما پرونده انفجار دفتر رياست‌جمهوري را آقاي رباني املشي قبل از اين‌كه من به دادستاني بروم، دنبال كرده بود كه بيشتر يك درگيري درون حزبي بود چون از اول پرونده،‌ بحث منحرف شده بود و به جايي نرسيد.»

 

وي درباره پيگيري اين پرونده خاطرنشان كرد:« شهريور 60 دادستان كل انقلاب شدم، راضي نشدم آن پرونده منحرف شده را تحويل بگيرم. يك طيف مي‌خواست انفجار دفتر رياست جمهوري را به عهده طيف ديگر بيندازند. عده‌اي را متهم و بازداشت كردند، سرانجام آن‌چنان سياسي شده بود كه امام(ره) دستور داد كه آن‌ها را آزاد كنند و پرونده مختومه اعلام شود.»

اما سرانجام پرونده مختومه حزب جمهوري 73 شهيدي است كه در بهشت زهراي تهران در خاك آرميده‌اند و عامل بمب گذاري آن حادثه، عامل نفوذي سازمان منافقين در حزب جمهوري، محمد رضا كلاهي است كه دفتر مركزي حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر كرد و پس از چند روز مخفي شدن به فرانسه گريخت. 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره،
ادامه مطلب
 

 

تبيان*

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

تبيان*

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

*« بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران

حضرت امام خميني (رحمت الله عليه)»*


بسيج شجرة طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه‌هاي آن بوي بهار وصل و طراوات تعيين و حديث عشق مي‌دهد.

           

 

اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنين انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.

 

بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني سقوط در دام دو ابرقدرت جهاني را به دنبال خواهد داشت.


مليت كه در خط اسلام ناب محمدي(ص) و مخالف با استكبار و پول‌پرستي و تحجرگرايي و مقدس‌نمايي است بايد همة افرادش بسيجي باشند.

 

در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجيم.

 


بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همة مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.


بسيج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته‌هاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

 

من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي‌خورم و از خدا مي‌خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند.


تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جلية خداوند تعالي بود كه بر ملت
عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد
.

 

*« ولي امر مسلمين جهان

حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي(مدظله العالي) »*


بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه‌اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است.


پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحناه و فداه) مهدي موعود عزيز يك پيوند ناگسستني و هميشگي است.

 

شما جوانان بسيجي و سپاهي و جوانان مؤمن آگاهي را با احساس مسئوليت و شور و شعور همراه كرديد.


نيروهاي نظامي و بسيجي ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌اي كه هيچ خدشه‌اي در آن راه ندارد, محسوب مي‌شوند.


انكار بسيج, انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است.

 

اگر بسيج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, كميت اين انقلاب و اين نظام واهمة حركتهاي سازندة اين كشور لنگ است.


انكار بسيج و بي‌احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه است.

 

تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد, به نيروهاي بسيج, به انگيزة بسيح به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج است.


فرزندان بسيجي‌ام با حضور خود در هر صحنه‌اي كه لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.


بسيج, يعني نيروي كارآمد كشور براي همة ميدانها

 

همه جا چيزي شبيه بسيج هست, تنها به اين درخشندگي, به اين فراگيري, به اين زيبايي, به اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.


نيروي عظيم بسيج مردمي است, اين بسيج در همة قشرها
هست
.


بسيج, اختصاص به يك منطقة جغرافيايي ويك منطقة انساني و طبقاتي و قشري ندارد, همه جا هست.


ايمان عاشقانه, ايمان عميق, ايمان توأم با عواطف كه از خصوصيات ملت ايران است باعث درخشان شدن بسيج
شد
.


دانشجوي بسيجي دشمن كمين گرفته را از ياد نمي‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمي‌سپرد.


هريك از آحاد قشرهاي مختلف جامعه كه داراي روحية حساس مسئوليت و ايمان باشد, بسيجي است.


بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصه‌هايمختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است.

 

بسيجي يعني علي (ع) كه تمام وجودش وقف اسلام بود.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان آيت اله خامنه اي وامام خميني (ره)درخصوص بسيج،
ادامه مطلب
 
   
 
1393/6/5 چهارشنبه
سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند.

 حضرت امام خميني (ره) در خصوص شخصيت و خصوصيت شهيد بهشتي در زمان شهادت ايشان فرمودند: "شهيدان 7 تير از اشخاص متعهد بوده‌‏اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.

ايشان را من بيست سال بيشتر مي‏‌شناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمت‌ها؛ تهمت‌هاي ناگوار به ايشان مي‏‌زدند! از آقاي بهشتي اينها مي‏‌خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند، در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي‏‌شناختم و بر خلاف آنچه اين بي‏‌انصاف‌ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و «مرگ بر بهشتي» گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‏مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور براي جامعۀ خودمان مي‏دانستم." ((صحيفه امام خميني(ره)جلد 14))


منبع :باشگاه خبرنگاران(به نقل از تسنيم)  
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

شهيد بهشتي در كلام رهبري

شهيد بهشتي در كلام رهبري
يكي از خصلت هاي شهيد بهشتي تقوا بود. تصور من از آقاي بهشتي اين است كه گناه نمي كرد.

آنچه در پي مي‌آيد بخش‏هايي از سخنان مقام معظم رهبري درباره شهيد بهشتي است كه در ادامه تقديم مي‏شود:

 

آيت الله شهيد دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، يكي از چهره‌هاي درخشان و برجستة انقلاب اسلامي ايران است كه در به ثمر رسيدن اين نهضت عظيم قرن، نقش حساسي داشته است براي شناخت ابعاد اين شخصيت بزرگ، برخي از سخنان مقام معظم رهبري درباره اين شهيد بزرگوار تقديم شما مي‎شود.

 

«آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ماها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مرد، اين انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.» (1)

 

يكي از خصلت هاي شهيد بهشتي تقوا بود. تصور من از آقاي بهشتي اين است كه گناه نمي كرد.نمي خواهم بگويم معصوم بود؛ اما مي خواهم بگويم برخوردش با ما و ارتباطش با دوستان طوري بود كه گمان گناه را براي او در ذهن معاشرينش خيلي ضعيف مي كرد و من تصور مي كنم ايشان اصلا گناه نمي كرد." (2)

 

... من خودم يكي از كساني هستم كه تصورم اين است كه بايد بيشتر ابعاد شخصيت ايشان را توصيف كنم و يقين دارم كه نمي‌توانم. علتش هم اين است كه شهيد بهشتي به معناي حقيقي كلمه يكي از شخصيت‌هاي نادر ما بود. من بعد از شهادت آقاي بهشتي بارها اين را به دوستان نزديك‌مان گفته‌ام كه ايشان از جمله شخصيت‌هاي از عادي بالاتر بود ... شهيد بهشتي از جمله كساني بودند كه در ابعادي فراتر از شخصيت‌هاي عادي و معمولي هستند و اين را ما در او به عينه مشاهده مي‌كرديم. شخصيت‌هاي جهاني هم كه ايشان را ديده بودند، چنين احساسي داشتند... ايشان در علوم فقهي و فلسفي متبحر بودند و در طول سال‌هاي مبارزه به شيوه‌هاي ديگر و با استفاده از مايه‌هايي كه از حوزه به دست آورده بودند، تبحر خود را نشان دادند. مطمئناً اگر ايشان در حوزه مي‌ماندند، يكي از مراجع تقليد مسلم زمان مي‌شدند ... (3)

 

در مورد جنبه‌هاي علمي شهيد بهشتي، اولاً ايشان در فقه شخص برجسته‌اي بودند و تحصيلات عاليه و بسيار خوبي در قم داشتند. مي‌دانيد كه درس مرحوم داماد در فقه درسي بود كه اگر چه كساني كه در درس ايشان شركت مي‌كردند زياد نبودند، اما غالباً فضلاي ممتاز در درس آن مرحوم حضور داشتند. البته بعضي از آنها مختص درس ايشان بودند و بعضي ديگر درس ايشان را مي‌رفتند و در درس‌هاي ديگر مثل درس امام هم شركت مي‌كردند. اما يك مجموعه سطح بالاي علمي و خوب در درس مرحوم داماد جمع مي‌شدند و يكي از برجسته‌ترين شاگردهاي درس فقه ايشان، شهيد بهشتي بودند. (4)

 

... اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبّد بود، يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت. با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود... و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... (5)

 

من وقتي در سال 37 به قم رفتم، آقاي بهشتي يكي از فضلاي معروف قم بودند. يعني ايشان در آن وقت مدرس سطح بودند و ظاهراً سطوح عاليه را درس مي‌‌دادند و طلبه‌هايي را مي‌شناختم كه به درس شهيد بهشتي مي‌رفتند. از جمله، بعضي از فرزندان مرحوم داماد هم بودند كه در درس مرحوم بهشتي حاضر مي‌شدند و ايشان استادزاده‌هاي خودش را تربيت مي‌كرد. اين از لحاظ فقهي كه حاكي از آن است كه شهيد بهشتي شخصيت بالايي بود. (6)

 

از جمله خصوصيات ايشان، فكرش و قدرت دركش بود كه جزو ذاتيات او بود. او هوشيارانه شخصيت خودش را كامل كرده بود. (7)

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مۆثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

 

من بارها اين را به دوستان نزديكمان، بعد از شهادت آقاي بهشتي مي‏گفتم كه ايشان از جمله آن شخصيت‏هائي بود كه از عادي بالاتر بود، ما در بين شخصيت‏هاي جهاني و انقلابي افرادي رامي‏بينيم كه آدمهاي خيلي خوب وكارآمدي هستند اما آدمهاي عادي هستند و جنبه فوق‏العاده و برجسته‏اي در آنها نيست.

 

شهيد بهشتي مجموعه‏اي از خصلتهاي پسنديده و نيك بود و من شخصاً خودم تابحال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و در حال نديده‏ام، شهادت آقاي بهشتي واقعاً مكمل شخصيت ايشان بود و مرگ طبيعي مسلماً براي ايشان ناچيز بود. وقتي آقاي بهشتي زنده بودند از همه توان و ظرفيت خودشان براي اعتلاي اسلام استفاده كردند و شهادتشان هم به همينگونه براي اعتلاي اسلام مۆثر شد. البته ما از شهادت ايشان بسيار متأسف شديم و ايشان را در زماني كه ما بيشترين احتياج را به وجودشان داشتيم از ما گرفتند.

 

ولي مرگ حماسي آقاي بهشتي مسلماً خسراني براي عالم اسلام نخواهد بود، چرا كه گوهر گرانقدر وجود ايشان در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد. اگر بالاتر بگوئيم شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي‏توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشته‏ايم و انقلاب ما با وجود چنين انسانهايي شكل گرفته است.(8)

 


پي نوشتها:

1.بيانات رهبر انقلاب در بيمارستان پس از حادثه ترور 1360/04/17

2.سيره دكتر شهيد بهشتي،غلامعلي رجايي،نشر شاهد 1382،ص239

3.گفت و شنود آيت‌الله خامنه‌اي با اصحاب رسانه‌ها در سال 1363؛ شاهد ياران شماره 8

4.همان

5.خردنامه همشهري - شماره 55 - سه شنبه 7 تير 1384

6.گفت و شنود آيت‌الله خامنه‌اي با اصحاب رسانه‌ها در سال 1363؛ شاهد ياران شماره 8

7.همان

8.جاودانه تاريخ، ج 1، بخش مصاحبه با رهبر معظم انقلاب، صفحات 30 تا 36

منابع:

1.سيره دكتر شهيد بهشتي،غلامعلي رجايي،نشر شاهد 1382،ص239

2. خردنامه همشهري

3.نشريه شاهد ياران

تهيه و فرآوري:عبدالله فربود-گروه حوزه علميه تبيان

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي در كلام رهبري،
ادامه مطلب
 
بهشتي از منظر حضرت روح الله
موضوع: نشريه تمهيد

 

شهيد بهشتي

 

امام خميني(ره): «شهيد بهشتي در رأس ابرار است»

ابرار كيانند؟ انسان هايي كه از خودخواهي ها، خودپرستي ها، قدرت طلبي ها، سلطه جويي ها و.. بري باشند و به دنبال حق و حقيقت باشند. علي عليه السلام كه مظهر صفات خدا و اسوه ابرار بود؛ چرا در محراب عبادت خدا شهيد شد؟  ابرار در هر زماني بودند و كم هم نبودند ولي هميشه به جرم ابرار بودنشان مورد غضب و هجوم اشرار بودند؛ راستي بهشتي چه گناهي داشت؟ او همان گناهي را مرتكب شده بود كه امامش علي عليه السلام مرتكب شده بود.گناه دفاع از اسلام.

امام خميني(ره): «بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان بود»

چرا مظلوم؟؟

چون بهشتي را به انحصار طلبي متهم كردند،‏ در حالي كه او مي گفت مديريت انقلاب اسلامي در دست و در انحصار كساني باشد كه به اسلام تعهد دارند. بهشتي را به ديكتاتوري متهم كردند، در حالي كه او بيشترين ايستادگي را در مقابل ديكتاتوري به عمل آورد. بهشتي را به داشتن ارتباط با آمريكا متهم كردند، در حالي كه او محكم ترين ضربه ها را به آمريكا وارد كرد. بهشتي را به داشتن گرايشات كمونيستي متهم كردند، در حالي كه او بيشترين تلاش ها را براي اثبات پوچي كمونيسم به عمل آورد. بهشتي را به گرايشات غير شيعي و تعصبات ضد سني متهم كردند، در حالي كه او همواره براي ترويج تشيع و اتحاد ميان شيعه و سني عليه استكبار جهاني تلاش ميكرد. بهشتي را به استفاده از كاخ ها و گرفتن حقوق هاي كلان متهم كردند، در حالي كه او يك ريال از بيت المال برداشت نكرد و هرگز جز در خانه اي كه با دسترنج خود تهيه كرده بود سكونت ننمود ...  مظلوميت او از اين باب بود كه او را نشناختند و قدرش را ندانستند!

امام خميني(ره): «بهشتي يك ملت بود»

براستي چرا؟؟

خون بهشتي، پيكره انقلاب اسلامي را از رسوبات به جاي مانده غربي و شرقي شستشو داد.

خون بهشتي، داشتن يك تشكيلات اسلامي را كه دشمنان اسلام با سرمايه گذاري هاي كلان كوشيدند آن را ضد ارزش جلوه دهند به عنوان يك ارزش والا در ذهن مردم ما جاي داد.

خون بهشتي، ياران امام را از هاله ابهامي كه در اثر تبليغات دشمنان اسلام دور آنها را گرفته بود بيرون آورد.

خون بهشتي، سبب شد مردم جريانهاي انحرافي را كه مي خواستند در انقلاب اسلامي نفوذ كنند به خوبي بشناسند.

خون بهشتي، مردم را به پاي صندوق هاي رأي برد تا رئيس جمهور خود را علي رغم تبليغات منفي دشمنان برگزينند.

خون بهشتي، ملت ما را زنده كرد و اين معناي آن سخن امام است كه فرمود:«بهشتي يك ملت بود»

منبع: كتاب او به تنهايي يك امت بود! (با تلخيص و تصرف)

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي از منظر حضرت روح الله،
ادامه مطلب
 
بهشتي از منظر حضرت روح الله
موضوع: نشريه تمهيد

 

شهيد بهشتي

 

امام خميني(ره): «شهيد بهشتي در رأس ابرار است»

ابرار كيانند؟ انسان هايي كه از خودخواهي ها، خودپرستي ها، قدرت طلبي ها، سلطه جويي ها و.. بري باشند و به دنبال حق و حقيقت باشند. علي عليه السلام كه مظهر صفات خدا و اسوه ابرار بود؛ چرا در محراب عبادت خدا شهيد شد؟  ابرار در هر زماني بودند و كم هم نبودند ولي هميشه به جرم ابرار بودنشان مورد غضب و هجوم اشرار بودند؛ راستي بهشتي چه گناهي داشت؟ او همان گناهي را مرتكب شده بود كه امامش علي عليه السلام مرتكب شده بود.گناه دفاع از اسلام.

امام خميني(ره): «بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان بود»

چرا مظلوم؟؟

چون بهشتي را به انحصار طلبي متهم كردند،‏ در حالي كه او مي گفت مديريت انقلاب اسلامي در دست و در انحصار كساني باشد كه به اسلام تعهد دارند. بهشتي را به ديكتاتوري متهم كردند، در حالي كه او بيشترين ايستادگي را در مقابل ديكتاتوري به عمل آورد. بهشتي را به داشتن ارتباط با آمريكا متهم كردند، در حالي كه او محكم ترين ضربه ها را به آمريكا وارد كرد. بهشتي را به داشتن گرايشات كمونيستي متهم كردند، در حالي كه او بيشترين تلاش ها را براي اثبات پوچي كمونيسم به عمل آورد. بهشتي را به گرايشات غير شيعي و تعصبات ضد سني متهم كردند، در حالي كه او همواره براي ترويج تشيع و اتحاد ميان شيعه و سني عليه استكبار جهاني تلاش ميكرد. بهشتي را به استفاده از كاخ ها و گرفتن حقوق هاي كلان متهم كردند، در حالي كه او يك ريال از بيت المال برداشت نكرد و هرگز جز در خانه اي كه با دسترنج خود تهيه كرده بود سكونت ننمود ...  مظلوميت او از اين باب بود كه او را نشناختند و قدرش را ندانستند!

امام خميني(ره): «بهشتي يك ملت بود»

براستي چرا؟؟

خون بهشتي، پيكره انقلاب اسلامي را از رسوبات به جاي مانده غربي و شرقي شستشو داد.

خون بهشتي، داشتن يك تشكيلات اسلامي را كه دشمنان اسلام با سرمايه گذاري هاي كلان كوشيدند آن را ضد ارزش جلوه دهند به عنوان يك ارزش والا در ذهن مردم ما جاي داد.

خون بهشتي، ياران امام را از هاله ابهامي كه در اثر تبليغات دشمنان اسلام دور آنها را گرفته بود بيرون آورد.

خون بهشتي، سبب شد مردم جريانهاي انحرافي را كه مي خواستند در انقلاب اسلامي نفوذ كنند به خوبي بشناسند.

خون بهشتي، مردم را به پاي صندوق هاي رأي برد تا رئيس جمهور خود را علي رغم تبليغات منفي دشمنان برگزينند.

خون بهشتي، ملت ما را زنده كرد و اين معناي آن سخن امام است كه فرمود:«بهشتي يك ملت بود»

منبع: كتاب او به تنهايي يك امت بود! (با تلخيص و تصرف)

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي از منظر حضرت روح الله،
ادامه مطلب
 
اوقات شرعي استانها

مرورگر شما iframe را پشتيباني نمي كند

نرم افزار اوقات شرعي كه تحت ويندوز اجرا مي شود را مي توانيد از اينجا Download دريافت نماييد.
نماهايي از نرم افزار تحت ويندوز اوقات شرعي

 

 
كشور:   استان:
 
 

مرحله آزمايشي
دقت محاسبات : 3± دقيقه
جهت مشاهده اوقات شرعي اين ماه هر شهر روي نام شهر مورد نظر كليك كنيد

تهران مشهد تبريز قم اصفهان شيراز يزد اروميه كرمان اهواز
بجنورد گرگان ساري رشت اردبيل سمنان قزوين زنجان سنندج كرمانشاه
همدان بيرجند ايلام خرم آباد شهركرد ياسوج بوشهر زاهدان بندر عباس اراك


فهرست الفبايي شهرها




جمعه، بيست و نهم خرداد ماه 1394

نظرات و طرح هاي پيشنهادي خود را جهت تكميل نرم افزار اوقات شرعي اين سايت مطرح نماييد

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اوقات شرعي استانها،
ادامه مطلب
 

مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد

خبرگزاري مهر
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.
 
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.

 اسداله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي در اين مراسم اظهار داشت: دشمنان انقلاب پيش از انقلاب با اقداماتي فريبكارانه چون اصلاحات ارضي ، رفراندوم و آزادي زنان مي خواستند اسلام زدايي كنند اما مراجع بزرگوار و در راس آنها امام خميني (ره) عمق توطئه آنان را شناختند.

وي افزود: پس از پيروزي انقلاب نيز نظام سلطه سعي كرد با حمايت از ليبرال ها، گروه هاي چپ و منافقين سياست استعماري خود را ادامه دهد اما روشنگري هاي ياران امام راحل از جمله شهيد بهشتي و مطهري توطئه هاي آنان را به هم ريخت و امروز شاهديم دنياي استكبار به اقتدار جمهوري اسلامي ايران اعتراف مي‌كند.

بادامچيان با يادآوري اينكه منافقين، گروه هاي چپ و ليبرال سعي در تخريب چهره امام راحل و يارانش داشتند افزود: در ابتداي انقلاب چون فضاي عمومي جامعه در حمايت از امام ( ره ) بود دشمنان تلاش كردند با به شهادت رساندن آنها اين جريان را از بين ببرند.

وي  ياداور : شهيد بهشتي خطر ليبرال ها را بيشتر از ديگر جريان ها مي دانستند و درصدد بودند كه نشان دهد افرادي چون بني صدر همان نقش پينوشه را براي امريكايي ها ايفا مي كنند.

بادامچيان تاكيد كرد: آخرين پيام شهيد بهشتي اين بود كه ديگر اجازه ندهيم امريكا مهره هاي خود را بر ما تحميل كند و امروز آنهايي كه مي خواهند در خط شهيدان انقلاب قدم بردارند بايد بدانند كه خط امامت و ولايت و تبعيت از ولي امر خط نجات است.

همچنين محمود احمدي نژاد در حاشيه اين مراسم در جمع خبرنگاران اظهار داشت: هفتم تير خطي الهي و متكي بر فطرت انساني است از خط كساني كه دچار استكبار و تسلط به مردم هستند جدا مي‌شود چرا كه جمعي از بهترين‌هاي ملت ايران شهيد شدند اين خط براي هميشه براي ملت ايران روشن و شفاف خواهد بود.

وي ادامه داد: من بار ديگر سالگرد شهادت شهداي هفتم تير را تسليت مي‌گويم آن ها رفتند و به نقطه مطلوب خود رسيدند انشالله كه راهشان ادامه خواهد داشت.

به گزارش مهر در اين مراسم حجت الاسلام ابوترابي فرد نايب رييس مجلس شوراي اسلامي، محمود احمدي نژاد رييس جمهور سابق،اسدالله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه حضور داشتند.

اين مراسم به مناسبت سالگرد شهادت شهيد بهشتي و هفتاد و دو تن از ياران وفادار انقلاب اسلامي كه از امشب به مدت سه شب برگزار مي شود.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد،
ادامه مطلب
 

مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد

خبرگزاري مهر
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.
 
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.

 اسداله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي در اين مراسم اظهار داشت: دشمنان انقلاب پيش از انقلاب با اقداماتي فريبكارانه چون اصلاحات ارضي ، رفراندوم و آزادي زنان مي خواستند اسلام زدايي كنند اما مراجع بزرگوار و در راس آنها امام خميني (ره) عمق توطئه آنان را شناختند.

وي افزود: پس از پيروزي انقلاب نيز نظام سلطه سعي كرد با حمايت از ليبرال ها، گروه هاي چپ و منافقين سياست استعماري خود را ادامه دهد اما روشنگري هاي ياران امام راحل از جمله شهيد بهشتي و مطهري توطئه هاي آنان را به هم ريخت و امروز شاهديم دنياي استكبار به اقتدار جمهوري اسلامي ايران اعتراف مي‌كند.

بادامچيان با يادآوري اينكه منافقين، گروه هاي چپ و ليبرال سعي در تخريب چهره امام راحل و يارانش داشتند افزود: در ابتداي انقلاب چون فضاي عمومي جامعه در حمايت از امام ( ره ) بود دشمنان تلاش كردند با به شهادت رساندن آنها اين جريان را از بين ببرند.

وي  ياداور : شهيد بهشتي خطر ليبرال ها را بيشتر از ديگر جريان ها مي دانستند و درصدد بودند كه نشان دهد افرادي چون بني صدر همان نقش پينوشه را براي امريكايي ها ايفا مي كنند.

بادامچيان تاكيد كرد: آخرين پيام شهيد بهشتي اين بود كه ديگر اجازه ندهيم امريكا مهره هاي خود را بر ما تحميل كند و امروز آنهايي كه مي خواهند در خط شهيدان انقلاب قدم بردارند بايد بدانند كه خط امامت و ولايت و تبعيت از ولي امر خط نجات است.

همچنين محمود احمدي نژاد در حاشيه اين مراسم در جمع خبرنگاران اظهار داشت: هفتم تير خطي الهي و متكي بر فطرت انساني است از خط كساني كه دچار استكبار و تسلط به مردم هستند جدا مي‌شود چرا كه جمعي از بهترين‌هاي ملت ايران شهيد شدند اين خط براي هميشه براي ملت ايران روشن و شفاف خواهد بود.

وي ادامه داد: من بار ديگر سالگرد شهادت شهداي هفتم تير را تسليت مي‌گويم آن ها رفتند و به نقطه مطلوب خود رسيدند انشالله كه راهشان ادامه خواهد داشت.

به گزارش مهر در اين مراسم حجت الاسلام ابوترابي فرد نايب رييس مجلس شوراي اسلامي، محمود احمدي نژاد رييس جمهور سابق،اسدالله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه حضور داشتند.

اين مراسم به مناسبت سالگرد شهادت شهيد بهشتي و هفتاد و دو تن از ياران وفادار انقلاب اسلامي كه از امشب به مدت سه شب برگزار مي شود.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد،
ادامه مطلب
 

 

سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب
 
همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

 

 

عصر ايران: همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

انقلاب 1357 بي گمان بيش از هر نام ديگر يادآور امام خميني است كه رهبري بلامنازع آن را بر عهده داشت. با اوج گيري انقلاب اما شوراي انقلاب اسلامي نيز تشكيل شد كه اسامي آنان تا پيش از 22 بهمن 1357 اعلام نمي شد و بعد تر نيز به مرور مشخص شد كه كدام شخصيت ها عضو شوراي انقلاب بوده اند. به گونه اي كه تنها پس از ترور آيت الله مرتضي مطهري معلوم شد كه او رييس شوراي انقلاب بوده است.

اين شورا از اوايل زمستان 1357 تشكيل شد و با افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ماموريت آن پايان يافت چرا كه قوه مقننه شكل گرفته بود. در سال 1358 شوراي انقلاب ابتدا تنها نقش قانون گذاري داشت ولي پس از استعفاي دولت موقت در 13 آبان  1358 امور قوه اجرايي نيز به اين شورا محول شد و نقش دو قوه را توامان ايفا مي كرد.

شوراي انقلاب اسلامي به صورت رسمي 15 عضو داشت. البته سه يا چهار نفر ديگر نيز در فواصل كوتاه به آن اضافه يا از آن خارج شدند.
 


 
رديف اول (از راست به چپ) : آيت الله طالقاني، بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و آيت الله خامنه اي

رديف دوم: عزت الله سحابي، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده، عباس شيباني، مهدوي كني

رديف سوم: مرتضي مطهري، محمد جواد باهنر، علي اكبر معين فر، مهدي بازرگان، حسن ابراهيم حبيبي


اين 15 نفر شامل 8 روحاني و 7 غير روحاني مي شد.

 گروه اول شامل آيت الله طالقاني، آيت الله خامنه اي، هاشمي رفسنجاني، بهشتي، باهنر، موسوي اردبيلي ، مهدوي كني و مرتضي مطهري.

گروه دوم شامل مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده،حسن ابراهيم حبيبي،عباس شيباني،عزت الله سحابي و علي اكبر معين فر.

سه عضو ديگر كه در برخي از جلسات شوراي انقلاب حاضر شدند نيز روحاني نبودند و بر اساس خاطرات ديگر اعضا مي توان از مير حسين موسوي، حبيب الله پيمان و احمد صدرحاج سيد جوادي در اين رديف نام برد.

سرنوشت اين 15 نفر كاملا متفاوت است و اشاره به هر يك در سالگرد روزهايي كه اين شورا مهم ترين دوران خود را مي گذرانده خالي از لطف نيست و در ابتدا حكايت 8 عضو روحاني يا معمم شورا:

1- آيت الله سيد محمود طالقاني  به اعتقاد بسياري، پس از امام بالاترين نقش را داشت و حتي برخي رسانه هاي غربي در تعبيري هدفمند از تعبير « دو رهبر» استفاده مي كردند. حال آن كه طالقاني خود به رهبري امام اذعان داشت و در آبان 1357 و با اوج گيري نهضتي كه توسط امام برپا شده بود همراه آيت الله حسينعلي منتظري از زندان آزاد شده بود. طالقاني در حالي در 19 شهريور 1358 درگذشت كه همچنان عضو شوراي انقلاب بود هر چند در بيشتر جلسات آن شركت نمي كرد.از طالقاني به عنوان دومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

2- آيت الله سيد علي خامنه اي يكي از جوان ترين اعضاي شورا بود زيرا در آن زمان 40 سال داشت. ايشان از مشهد به تهران آمد و در كانون اين شورا قرار گرفت. فرماندهي كل سپاه پاسداران، عضويت موسس در حزب جمهوري اسلامي ،معاونت وزارت دفاع، نماينده امام در شوراي عالي دفاع، امام جمعه تهران، نماينده تهران در اولين دوره مجلس، دبير كل حزب جمهوري اسلامي، رييس جمهوري(1360 تا 1368) و نماينده مجلس خبرگان رهبري از مسووليت هاي ايشان قبل از تصدي عالي ترين مقام در جمهوري اسلامي ( رهبري) در پي ارتحال رهبر فقيد انقلاب به حساب مي آيد. هيچ يك از ديگر اعضاي شوراي انقلاب تا اين اندازه در ساختار سياسي تا مراتب بالاي حكومتي راه نيافت.

3- آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني ابتدا معاون و سپس وزير كشور شد و بعد از راه يابي به دوره اول مجلس به رياست مجلس شوراي اسلامي رسيد. رياست بسيار پر نفوذ و مقتدرانه به همراه نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع او را به يكي از نماد هاي جمهوري اسلامي بدل ساخت. از سال 68 تا 76 رييس جمهور بود و پس ازآن تا كنون رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. با روي كار آمدن محمود احمدي نژاد از ميزان اقتدار او كاسته شد و پس از انتخابات و حوادث 1388 گمان مي رفت از صحنه رسمي كنار رود اما به رغم وانهادن رياست مجلس خبرگان رهبري و عدم صدور مجوز شركت در انتخابات رياست جمهوري در سال 1392 با روي كار امدن حسن روحاني بار ديگر شاهد استمرار نقش آفريني هاي او هستيم.

4- آيت الله سيد محمد بهشتي نماينده تهران و سپس نايب رييس مجلس بررسي پيش نويس قانون اساسي شد و بالاترين نقش را در تدوين قانون اساسي ايفا كرد. دكتر بهشتي دبير كل حزب تازه تاسيس حزب جمهوري اسلامي هم بود و پس از مخالفت امام با كانديداتوري   روحانيون  براي رياست جمهوري اين امكان را از دست داد. بهشتي در پايان سال 58 رييس ديوان عالي كشور شد كه در آن زمان عالي ترين مقام قضايي به حساب مي آمد. اين چهره بسيار موثر و نظريه پرداز در واقعه تروريستي هفتم تير 1360 به همراه ده ها نفر از همفكران خود به شهادت رسيد. از شهيد بهشتي به عنوان سومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

5- حجت الاسلام محمد جواد باهنر يك چند معاونت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت و بعدتر در دولت شهيد رجايي وزير همين وزارتخانه شد. او از جانب امام به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي درآمد. پيش از آن هم نماينده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزي بود. با شهادت دكتر بهشتي، شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي دكتر باهنر را به عنوان دبيركل حزب برگزيد و كوتاه زماني پس از آن و با انتخاب  محمد علي رجايي به رياست جمهوري نخست وزير شد و با همين عنوان و در كنار رييس جمهور رجايي در واقعه 8 شهريور 1360 در 48 سالگي به شهادت رسيد.

6- آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي در مجلس خبرگان قانون اساسي عضويت داشت و همراه شهيد بهشتي منصب عالي قضايي گرفت و دادستان كل كشور شد. او پس از هفتم تير 60 تا رحلت امام و بازنگري در قانون اساسي و ايجاد عنوان تازه رييس قوه قضاييه در ساختار سياسي، رييس ديوان عالي كشور و عملا عالي ترين مقام قضايي(بدون احتساب دادستاني انقلاب) بود. ايشان اكنون در زمره مراجع تقليد به حساب مي آيد  و 86 سال دارد.  مواضع سياسي وي در اردوگاه اصلاح طلبان تعريف مي شود و دانشگاه مفيد نيز از مجموعه هاي منتسب به اوست.

7- آيت الله محمدرضا مهدوي كني (امام جماعت مسجد جليلي در دهه 50 ) با پيروزي انقلاب مسووليت كميته هاي انقلاب را برعهده گرفت و در سال بعد وزير كشور شد. در سال 1360 و پس از شهادت دكتر باهنر نخست وزير شد وبا ثبت نام براي انتخابات رياست جمهوري انتظار حمايت داشت اما حزب جمهوري اسلامي پشتيباني نكرد چرا كه او از ابتدا به عضويت حزب درنيامده بود و  فعالان حزب ترجيح دادند حال كه مانع كانديداتوري روحانيون برداشته شده  خود دبير كل را به عنوان نامزد معرفي كنند. مهدوي كني از انتخابات كنار رفت و بعد تر از مناصب اجرايي نيز فاصله گرفت و بيشتر وقت و همت خود را صرف مديريت جامعه الامام الصادق يا دانشگاه امام صادق كرد. ضمن اين كه در مقام دبير كل جامعه روحانيت مبارز در صحنه سياسي حضور فعال داشت و جريان موسوم به راست سنتي را هدايت مي كرد. مهدوي كني در هيچ انتخاباتي شركت نمي كرد تا سرانجام در آخرين دوره مجلس خبرگان رهبري كانديدا و سپس نماينده و رييس مجلس خبرگان رهبري شد.

8- آيت الله مرتضي مطهري با اين كه رييس شوراي انقلاب بود اما زودتر از ديگران از گردونه شوراي انقلاب خارج شد چرا كه در 11 ارديبهشت 1358 به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسيد. براي استاد مطهري گوياترين توصيف همان عنوان «ايدئولوگ انقلاب اسلامي» است.

از 8 روحاني عضو شوراي انقلاب،سه نفر قرباني ترور شدند و يك نفر پس از سكته قلبي درگذشت. چهار نفر ديگر كه در قيد حيات هستند، از 73 تا 86 سال، سن دارند.

سرنوشت 7 عضو غير روحاني به همراه سه عضو كوتاه مدت ديگر- كه بسيار متنوع تر و متفاوت تر از اعضاي معمم شوراي انقلاب است- در بخش دوم خواهد آمد.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب،
ادامه مطلب
 

 

سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب
 
همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

 

 

عصر ايران: همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

انقلاب 1357 بي گمان بيش از هر نام ديگر يادآور امام خميني است كه رهبري بلامنازع آن را بر عهده داشت. با اوج گيري انقلاب اما شوراي انقلاب اسلامي نيز تشكيل شد كه اسامي آنان تا پيش از 22 بهمن 1357 اعلام نمي شد و بعد تر نيز به مرور مشخص شد كه كدام شخصيت ها عضو شوراي انقلاب بوده اند. به گونه اي كه تنها پس از ترور آيت الله مرتضي مطهري معلوم شد كه او رييس شوراي انقلاب بوده است.

اين شورا از اوايل زمستان 1357 تشكيل شد و با افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ماموريت آن پايان يافت چرا كه قوه مقننه شكل گرفته بود. در سال 1358 شوراي انقلاب ابتدا تنها نقش قانون گذاري داشت ولي پس از استعفاي دولت موقت در 13 آبان  1358 امور قوه اجرايي نيز به اين شورا محول شد و نقش دو قوه را توامان ايفا مي كرد.

شوراي انقلاب اسلامي به صورت رسمي 15 عضو داشت. البته سه يا چهار نفر ديگر نيز در فواصل كوتاه به آن اضافه يا از آن خارج شدند.
 


 
رديف اول (از راست به چپ) : آيت الله طالقاني، بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و آيت الله خامنه اي

رديف دوم: عزت الله سحابي، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده، عباس شيباني، مهدوي كني

رديف سوم: مرتضي مطهري، محمد جواد باهنر، علي اكبر معين فر، مهدي بازرگان، حسن ابراهيم حبيبي


اين 15 نفر شامل 8 روحاني و 7 غير روحاني مي شد.

 گروه اول شامل آيت الله طالقاني، آيت الله خامنه اي، هاشمي رفسنجاني، بهشتي، باهنر، موسوي اردبيلي ، مهدوي كني و مرتضي مطهري.

گروه دوم شامل مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده،حسن ابراهيم حبيبي،عباس شيباني،عزت الله سحابي و علي اكبر معين فر.

سه عضو ديگر كه در برخي از جلسات شوراي انقلاب حاضر شدند نيز روحاني نبودند و بر اساس خاطرات ديگر اعضا مي توان از مير حسين موسوي، حبيب الله پيمان و احمد صدرحاج سيد جوادي در اين رديف نام برد.

سرنوشت اين 15 نفر كاملا متفاوت است و اشاره به هر يك در سالگرد روزهايي كه اين شورا مهم ترين دوران خود را مي گذرانده خالي از لطف نيست و در ابتدا حكايت 8 عضو روحاني يا معمم شورا:

1- آيت الله سيد محمود طالقاني  به اعتقاد بسياري، پس از امام بالاترين نقش را داشت و حتي برخي رسانه هاي غربي در تعبيري هدفمند از تعبير « دو رهبر» استفاده مي كردند. حال آن كه طالقاني خود به رهبري امام اذعان داشت و در آبان 1357 و با اوج گيري نهضتي كه توسط امام برپا شده بود همراه آيت الله حسينعلي منتظري از زندان آزاد شده بود. طالقاني در حالي در 19 شهريور 1358 درگذشت كه همچنان عضو شوراي انقلاب بود هر چند در بيشتر جلسات آن شركت نمي كرد.از طالقاني به عنوان دومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

2- آيت الله سيد علي خامنه اي يكي از جوان ترين اعضاي شورا بود زيرا در آن زمان 40 سال داشت. ايشان از مشهد به تهران آمد و در كانون اين شورا قرار گرفت. فرماندهي كل سپاه پاسداران، عضويت موسس در حزب جمهوري اسلامي ،معاونت وزارت دفاع، نماينده امام در شوراي عالي دفاع، امام جمعه تهران، نماينده تهران در اولين دوره مجلس، دبير كل حزب جمهوري اسلامي، رييس جمهوري(1360 تا 1368) و نماينده مجلس خبرگان رهبري از مسووليت هاي ايشان قبل از تصدي عالي ترين مقام در جمهوري اسلامي ( رهبري) در پي ارتحال رهبر فقيد انقلاب به حساب مي آيد. هيچ يك از ديگر اعضاي شوراي انقلاب تا اين اندازه در ساختار سياسي تا مراتب بالاي حكومتي راه نيافت.

3- آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني ابتدا معاون و سپس وزير كشور شد و بعد از راه يابي به دوره اول مجلس به رياست مجلس شوراي اسلامي رسيد. رياست بسيار پر نفوذ و مقتدرانه به همراه نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع او را به يكي از نماد هاي جمهوري اسلامي بدل ساخت. از سال 68 تا 76 رييس جمهور بود و پس ازآن تا كنون رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. با روي كار آمدن محمود احمدي نژاد از ميزان اقتدار او كاسته شد و پس از انتخابات و حوادث 1388 گمان مي رفت از صحنه رسمي كنار رود اما به رغم وانهادن رياست مجلس خبرگان رهبري و عدم صدور مجوز شركت در انتخابات رياست جمهوري در سال 1392 با روي كار امدن حسن روحاني بار ديگر شاهد استمرار نقش آفريني هاي او هستيم.

4- آيت الله سيد محمد بهشتي نماينده تهران و سپس نايب رييس مجلس بررسي پيش نويس قانون اساسي شد و بالاترين نقش را در تدوين قانون اساسي ايفا كرد. دكتر بهشتي دبير كل حزب تازه تاسيس حزب جمهوري اسلامي هم بود و پس از مخالفت امام با كانديداتوري   روحانيون  براي رياست جمهوري اين امكان را از دست داد. بهشتي در پايان سال 58 رييس ديوان عالي كشور شد كه در آن زمان عالي ترين مقام قضايي به حساب مي آمد. اين چهره بسيار موثر و نظريه پرداز در واقعه تروريستي هفتم تير 1360 به همراه ده ها نفر از همفكران خود به شهادت رسيد. از شهيد بهشتي به عنوان سومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

5- حجت الاسلام محمد جواد باهنر يك چند معاونت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت و بعدتر در دولت شهيد رجايي وزير همين وزارتخانه شد. او از جانب امام به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي درآمد. پيش از آن هم نماينده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزي بود. با شهادت دكتر بهشتي، شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي دكتر باهنر را به عنوان دبيركل حزب برگزيد و كوتاه زماني پس از آن و با انتخاب  محمد علي رجايي به رياست جمهوري نخست وزير شد و با همين عنوان و در كنار رييس جمهور رجايي در واقعه 8 شهريور 1360 در 48 سالگي به شهادت رسيد.

6- آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي در مجلس خبرگان قانون اساسي عضويت داشت و همراه شهيد بهشتي منصب عالي قضايي گرفت و دادستان كل كشور شد. او پس از هفتم تير 60 تا رحلت امام و بازنگري در قانون اساسي و ايجاد عنوان تازه رييس قوه قضاييه در ساختار سياسي، رييس ديوان عالي كشور و عملا عالي ترين مقام قضايي(بدون احتساب دادستاني انقلاب) بود. ايشان اكنون در زمره مراجع تقليد به حساب مي آيد  و 86 سال دارد.  مواضع سياسي وي در اردوگاه اصلاح طلبان تعريف مي شود و دانشگاه مفيد نيز از مجموعه هاي منتسب به اوست.

7- آيت الله محمدرضا مهدوي كني (امام جماعت مسجد جليلي در دهه 50 ) با پيروزي انقلاب مسووليت كميته هاي انقلاب را برعهده گرفت و در سال بعد وزير كشور شد. در سال 1360 و پس از شهادت دكتر باهنر نخست وزير شد وبا ثبت نام براي انتخابات رياست جمهوري انتظار حمايت داشت اما حزب جمهوري اسلامي پشتيباني نكرد چرا كه او از ابتدا به عضويت حزب درنيامده بود و  فعالان حزب ترجيح دادند حال كه مانع كانديداتوري روحانيون برداشته شده  خود دبير كل را به عنوان نامزد معرفي كنند. مهدوي كني از انتخابات كنار رفت و بعد تر از مناصب اجرايي نيز فاصله گرفت و بيشتر وقت و همت خود را صرف مديريت جامعه الامام الصادق يا دانشگاه امام صادق كرد. ضمن اين كه در مقام دبير كل جامعه روحانيت مبارز در صحنه سياسي حضور فعال داشت و جريان موسوم به راست سنتي را هدايت مي كرد. مهدوي كني در هيچ انتخاباتي شركت نمي كرد تا سرانجام در آخرين دوره مجلس خبرگان رهبري كانديدا و سپس نماينده و رييس مجلس خبرگان رهبري شد.

8- آيت الله مرتضي مطهري با اين كه رييس شوراي انقلاب بود اما زودتر از ديگران از گردونه شوراي انقلاب خارج شد چرا كه در 11 ارديبهشت 1358 به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسيد. براي استاد مطهري گوياترين توصيف همان عنوان «ايدئولوگ انقلاب اسلامي» است.

از 8 روحاني عضو شوراي انقلاب،سه نفر قرباني ترور شدند و يك نفر پس از سكته قلبي درگذشت. چهار نفر ديگر كه در قيد حيات هستند، از 73 تا 86 سال، سن دارند.

سرنوشت 7 عضو غير روحاني به همراه سه عضو كوتاه مدت ديگر- كه بسيار متنوع تر و متفاوت تر از اعضاي معمم شوراي انقلاب است- در بخش دوم خواهد آمد.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب،
ادامه مطلب
 

 

 

اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 60

 

ساجد: در ويژه نامه «ترور مردان خميني» اولين مصاحبه مقام معظم رهبري  بعد از ترور با روزنامهٔ جمهوري اسلامي در تاريخ ۱۸/۴/۱۳۶۰ منتشر شده است كه در  ادامه مي‌خوانيد:

حجت‌الإسلام والمسلمين خامنه‌اي، امام جمعهٔ تهران كه در پي يك سوء قصد در بيمارستان به سر مي‌برد، در گفت‌وگويي با خبرنگار دفتر مركزي خبر، نقطه‌ نظرهاي خود را در مورد حوادث اخير كشور اعلام كرد. وي در مورد وضعيت عمومي خود و بمب‌گذاري‌ها و ترورهاي اخير كه منجر به شهادت صد‌ها تن از فرزندان راستين خلق شده است، اظهار داشت:

از لحاظ حال عمومي من همان‌طوري كه ملاحظه مي‌كنيد، خوشبختانه بد نيست و حال من نسبت به روزهاي ديگري كه يادم مي‌آيد شما آمديد و فيلمي از من گرفتيد، خيلي تفاوت كرده است. كوشش پزشكان و دست‌اندركاران و همهٔ كساني كه در اين كار محبتي داشتند، واقعاً با تفضل الهي و دعاي مردم، دعاي امام، مؤثر بود.

امام جمعهٔ تهران در رابطه با شهادت ۷۲ تن از ياران امام گفت:

در اين مدت من چند روز است كه از حوادث جديدي مطلع شدم. تا مدتي از اين حوادث بي‌خبر بودم و به من نگفته بودند. يكي حادثهٔ انفجار بمب در محل حزب جمهوري اسلامي و شهادت عظيم و پرخسارتي كه ۷۲ نفر از كساني كه به حق بايد گفت ۷۲ نفر از شايستگان اين روزگار و در رأس همهٔ آن‌ها شهيد آيت‌الله بهشتي در اين شهادت جانشان را از دست دادند. اين براي من وقتي كه شنيدم سنگين بود.

دربارهٔ اين شهادت و دربارهٔ اين‌گونه حادثه‌ها من وقتي مطلع شدم، احساس كردم كه دشمن در يك شرايط بسيار بسيار دردناكي در انقلاب ما قرار دارد و وقتي كه دشمن برخلاف همهٔ اصولي كه در دنيا قابل گفتن و قابل توجيه كردن است، يك‌باره هفتاد و چند نفر انسان را مورد سوء قصد قرار مي‌دهد كه در ميان اين علما و مجتهد‌ها، كاركنان براي اين ملت و خدمت‌گزاران شبانه‌روز خستگي‌ناپذير براي دين هستند، خود اين كار حالا كار كيست، كاري ندارم؛ كار مجاهدين است، كار طرف‌داران بني‌صدر است، كار كيست، آن براي من مهم نيست، نفس عمل براي من مهم است كه وقتي دشمن، دشمن جهاني ما به وسيلهٔ يك گروه داخلي يك چنين فاجعهٔ اين‌طور پليد و جنبشي را سازمان‌دهي مي‌كند، اين حاكي از ‌‌نهايت عجز دشمن است.

البته آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ما‌ها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مردم انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.

اما يك نكته‌اي به نظرم رسيد كه به مردم بگويم و آن نكته اين است كه شهادت از خصوصيات اين امت است. اين يك طبيعت شهادت است كه خدا اين بركت را در شهادت گذاشته، كه هرچه آن كسي كه شهيد مي‌شود بزرگ‌تر باشد، درست است كه آن شيء از بين مي‌رود، اما هيچ خسارتي از اين ناحيه عائد نمي‌شود. اين مثل اين است كه فرض كنيد انسان در يك بازار خيلي پرعظمتي برود يك وقت و يك سكهٔ طلا خريد كند. خوب به اندازهٔ يك سكهٔ طلا مي‌گيرد. يعني شهادت يك عمل، يك حركت بي‌خسارت است. آقاي مطهري هم كه شهيد شده بود، يك عده‌اي دستپاچه بودند كه حالا چه خواهد شد؟ الحمدالله ديديد كه آقاي مطهري شهادتش براي اسلام از حضورش براي اسلام كم‌فايده‌تر نبود. آقاي بهشتي هم همين‌طور.

به هرحال اين حاكي از عجز دشمن است. حاكي از ناتواني دشمن و حاكي از درماندگي است و اين از آقاي بهشتي و از اين دوستاني كه در اين راه جانشان را گذاشتند، چيزي نخواهد كاست.

نكتهٔ دومي كه در اين‌جا بايد بگويم اين وظيفه مردم است. مردم بايد بدانند دشمن ما، دشمن جهاني ما، در كار اين انقلاب درمانده است چه بايد بكند. يكي از دو كار هم بيشتر ندارد. راه سوم براي او وجود ندارد؛ يا بايد رجال اين انقلاب را همه را از انقلاب بگيرد كه نمي‌شود. خواهيد ديد بهشتي‌ها درست خواهند شد و خواهند آمد، صحنه را پر خواهند كرد و همين‌طور ديگران. راه دومي كه براي دشمن اين انقلاب وجود دارد، خارج كردن مردم از صحنه است و اين هم همين‌طور كه تا حالا ملاحظه مي‌كنيد، براي دشمن امكان پيدا نكرده و إن‌شاءالله هرگز امكان پيدا نخواهد كرد.

اما بايد ديد مردم چگونه و به بركت چه چيزي در صحنه مي‌مانند؟ اين مهم است. مسأله اين است كه اين انقلاب، انقلابي است كه با اسلام و مردم سر و كار دارد و اين هست كه مردم را در صحنه نگه مي‌دارد. علت اين‌ كه امام اين‌ همه روي اسلام و احكام اسلامي در انقلاب تكيه مي‌كنند، اين است كه حواسشان را جمع كنند. ما مقاومت‌ها هنوز داريم. ما هنوز كار‌ها داريم. هنوز اين‌ قدر حوادث و پيش‌آمد‌ها داريم، در همهٔ اين حوادث مردم بايد تصميم بگيرند. حواس مردم جمع باشد كه از آن نكته‌اي كه دستگاه‌هاي خارجي و دشمنان اين انقلاب مي‌خواهند اسلام را از متن اين انقلاب بگيرند، از او غافل نمانند. اين خيلي چيز مهمي است.

بايستي اسلام در اين انقلاب بماند. بايستي احكام اسلام به عنوان محور اين انقلاب بماند. مردم حواسشان جمع باشد كه در اين مورد فريب نخورند و اين‌‌ همان چيزي است كه در حقيقت تضمين‌كنندهٔ اين است كه مردم در صحنه باقي بمانند.

حجت‌الإسلام خامنه‌اي در رابطه با جنگ تحميلي و در پيامي به رزمندگان اسلام اظهار داشت:

من پيام به همهٔ بچه‌هايي كه اين دو سه روز در راديو و تلويزيون مي‌شنيدم كه فلان‌جا را گرفتند و فلان‌جا را كوبيدند، پيام من به همهٔ اين بچه‌ها اين است كه بدانند تمام اين بازي‌ها براي اين است كه آن‌ها آن‌جا نجنگند. حواسشان جمع باشد، بجنگند. صدام حسين و پشت سر او اربابانش، سخت درمانده‌اند. براي اين‌ كه آن‌جا را خراب كنند، بنده و امثال بنده را ترور مي‌كنند. بجنگيد؛ با قدرت و مقاوم. تمام اين مقدمات براي اين است كه شما در آن جنگ‌ها شكست بخوريد. نظامي‌ها طراحي ‌كنند و افسران مباشر مشغول بشوند، نيروهاي سپاه پاسداران و جنگ‌هاي نامنظم و ديگران با هماهنگي كامل يك لحظه اين دور جنگ را نگذارند كه متوقف بماند. اگر اين كار شد، اين بزرگ‌ترين مشت به دهان دشمن و تمام اين چيزهايي هم كه اين‌جا ملاحظه مي‌كنيد، اين‌ها خنثي شده است.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

برچسب‌ها: اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 1360،






[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4061408 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب