

ساجد: در ويژه نامه «ترور مردان خميني» اولين مصاحبه مقام معظم رهبري بعد از ترور با روزنامهٔ جمهوري اسلامي در تاريخ ۱۸/۴/۱۳۶۰ منتشر شده است كه در ادامه ميخوانيد:
حجتالإسلام والمسلمين خامنهاي، امام جمعهٔ تهران كه در پي يك سوء قصد در بيمارستان به سر ميبرد، در گفتوگويي با خبرنگار دفتر مركزي خبر، نقطه نظرهاي خود را در مورد حوادث اخير كشور اعلام كرد. وي در مورد وضعيت عمومي خود و بمبگذاريها و ترورهاي اخير كه منجر به شهادت صدها تن از فرزندان راستين خلق شده است، اظهار داشت:
از لحاظ حال عمومي من همانطوري كه ملاحظه ميكنيد، خوشبختانه بد نيست و حال من نسبت به روزهاي ديگري كه يادم ميآيد شما آمديد و فيلمي از من گرفتيد، خيلي تفاوت كرده است. كوشش پزشكان و دستاندركاران و همهٔ كساني كه در اين كار محبتي داشتند، واقعاً با تفضل الهي و دعاي مردم، دعاي امام، مؤثر بود.
امام جمعهٔ تهران در رابطه با شهادت ۷۲ تن از ياران امام گفت:
در اين مدت من چند روز است كه از حوادث جديدي مطلع شدم. تا مدتي از اين حوادث بيخبر بودم و به من نگفته بودند. يكي حادثهٔ انفجار بمب در محل حزب جمهوري اسلامي و شهادت عظيم و پرخسارتي كه ۷۲ نفر از كساني كه به حق بايد گفت ۷۲ نفر از شايستگان اين روزگار و در رأس همهٔ آنها شهيد آيتالله بهشتي در اين شهادت جانشان را از دست دادند. اين براي من وقتي كه شنيدم سنگين بود.
دربارهٔ اين شهادت و دربارهٔ اينگونه حادثهها من وقتي مطلع شدم، احساس كردم كه دشمن در يك شرايط بسيار بسيار دردناكي در انقلاب ما قرار دارد و وقتي كه دشمن برخلاف همهٔ اصولي كه در دنيا قابل گفتن و قابل توجيه كردن است، يكباره هفتاد و چند نفر انسان را مورد سوء قصد قرار ميدهد كه در ميان اين علما و مجتهدها، كاركنان براي اين ملت و خدمتگزاران شبانهروز خستگيناپذير براي دين هستند، خود اين كار حالا كار كيست، كاري ندارم؛ كار مجاهدين است، كار طرفداران بنيصدر است، كار كيست، آن براي من مهم نيست، نفس عمل براي من مهم است كه وقتي دشمن، دشمن جهاني ما به وسيلهٔ يك گروه داخلي يك چنين فاجعهٔ اينطور پليد و جنبشي را سازماندهي ميكند، اين حاكي از نهايت عجز دشمن است.
البته آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناختهاند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ماها ميشناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مردم انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.
اما يك نكتهاي به نظرم رسيد كه به مردم بگويم و آن نكته اين است كه شهادت از خصوصيات اين امت است. اين يك طبيعت شهادت است كه خدا اين بركت را در شهادت گذاشته، كه هرچه آن كسي كه شهيد ميشود بزرگتر باشد، درست است كه آن شيء از بين ميرود، اما هيچ خسارتي از اين ناحيه عائد نميشود. اين مثل اين است كه فرض كنيد انسان در يك بازار خيلي پرعظمتي برود يك وقت و يك سكهٔ طلا خريد كند. خوب به اندازهٔ يك سكهٔ طلا ميگيرد. يعني شهادت يك عمل، يك حركت بيخسارت است. آقاي مطهري هم كه شهيد شده بود، يك عدهاي دستپاچه بودند كه حالا چه خواهد شد؟ الحمدالله ديديد كه آقاي مطهري شهادتش براي اسلام از حضورش براي اسلام كمفايدهتر نبود. آقاي بهشتي هم همينطور.
به هرحال اين حاكي از عجز دشمن است. حاكي از ناتواني دشمن و حاكي از درماندگي است و اين از آقاي بهشتي و از اين دوستاني كه در اين راه جانشان را گذاشتند، چيزي نخواهد كاست.
نكتهٔ دومي كه در اينجا بايد بگويم اين وظيفه مردم است. مردم بايد بدانند دشمن ما، دشمن جهاني ما، در كار اين انقلاب درمانده است چه بايد بكند. يكي از دو كار هم بيشتر ندارد. راه سوم براي او وجود ندارد؛ يا بايد رجال اين انقلاب را همه را از انقلاب بگيرد كه نميشود. خواهيد ديد بهشتيها درست خواهند شد و خواهند آمد، صحنه را پر خواهند كرد و همينطور ديگران. راه دومي كه براي دشمن اين انقلاب وجود دارد، خارج كردن مردم از صحنه است و اين هم همينطور كه تا حالا ملاحظه ميكنيد، براي دشمن امكان پيدا نكرده و إنشاءالله هرگز امكان پيدا نخواهد كرد.
اما بايد ديد مردم چگونه و به بركت چه چيزي در صحنه ميمانند؟ اين مهم است. مسأله اين است كه اين انقلاب، انقلابي است كه با اسلام و مردم سر و كار دارد و اين هست كه مردم را در صحنه نگه ميدارد. علت اين كه امام اين همه روي اسلام و احكام اسلامي در انقلاب تكيه ميكنند، اين است كه حواسشان را جمع كنند. ما مقاومتها هنوز داريم. ما هنوز كارها داريم. هنوز اين قدر حوادث و پيشآمدها داريم، در همهٔ اين حوادث مردم بايد تصميم بگيرند. حواس مردم جمع باشد كه از آن نكتهاي كه دستگاههاي خارجي و دشمنان اين انقلاب ميخواهند اسلام را از متن اين انقلاب بگيرند، از او غافل نمانند. اين خيلي چيز مهمي است.
بايستي اسلام در اين انقلاب بماند. بايستي احكام اسلام به عنوان محور اين انقلاب بماند. مردم حواسشان جمع باشد كه در اين مورد فريب نخورند و اين همان چيزي است كه در حقيقت تضمينكنندهٔ اين است كه مردم در صحنه باقي بمانند.
حجتالإسلام خامنهاي در رابطه با جنگ تحميلي و در پيامي به رزمندگان اسلام اظهار داشت:
من پيام به همهٔ بچههايي كه اين دو سه روز در راديو و تلويزيون ميشنيدم كه فلانجا را گرفتند و فلانجا را كوبيدند، پيام من به همهٔ اين بچهها اين است كه بدانند تمام اين بازيها براي اين است كه آنها آنجا نجنگند. حواسشان جمع باشد، بجنگند. صدام حسين و پشت سر او اربابانش، سخت درماندهاند. براي اين كه آنجا را خراب كنند، بنده و امثال بنده را ترور ميكنند. بجنگيد؛ با قدرت و مقاوم. تمام اين مقدمات براي اين است كه شما در آن جنگها شكست بخوريد. نظاميها طراحي كنند و افسران مباشر مشغول بشوند، نيروهاي سپاه پاسداران و جنگهاي نامنظم و ديگران با هماهنگي كامل يك لحظه اين دور جنگ را نگذارند كه متوقف بماند. اگر اين كار شد، اين بزرگترين مشت به دهان دشمن و تمام اين چيزهايي هم كه اينجا ملاحظه ميكنيد، اينها خنثي شده است.

ادامه مطلب
كتاب خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي
« پس از اتمام دوره ي كوتاه مدت تحصيل در مدرسه ي عالي تربيتي و قضايي طلاب قم در ايام تابستان، از بين فارغ التحصيلان چند نفري من جمله من و حجت الاسلام فراتي [سرپرست سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان تهران] و حجت الاسلام شفيعي [دادستان انتظامي قضات] جهت همكاري با تشكيلات قضايي قرار شد، از نيمه ي خرداد سال 1360 جهت دوره ي كارآموزي مسائل قضايي به تهران برويم... .
دوران كارآموزي مصادف شد با بيستم خرداد 1360 روز عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني(ره) و رأي به عدم كفايت سياسي وي از طرف مجلس شوراي اسلامي و اغتشاشات پايتخت. درگيري هاي خياباني منافقين با مردم همراه با قتل و غارت و تخريب اموال دولتي و غيردولتي توسط آنان كه خاطرات تلخي براي امت ايران است.
اعلام جنگ مسلحانه
...در سي خرداد، تعدادي از منافقين و هواداران آنها و افراد ضد انقلاب با شعارهاي ضد انقلابي و به بهانه حمايت از بني صدر به خيابان ها ريخته و اقدام به قتل و غارت امت حزب ا... و ترور شخصيت ها و حتي مردم عادي پرداختند و با ايجاد درگيري و راه بندان، آتش سوزي و تخريب اموال عمومي را سرلوحه كار خود قرار دادند و مشكلات جدي براي شهروندان تهراني و برخي ديگر از شهرستان ها بوجود آوردند... .
منافقين در 31 خرداد با صدور اطلاعيه سياسي- نظامي شماره ي 25، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي اعلام جنگ مسلحانه كردند.ترور افراد حزب اللهي و شخصيت هاي سياسي- مذهبي و ايجاد رعب و وحشت و ناامني در كشور در رأس برنامه هاي آنان قرار گرفت و وضعيت سياسي- اجتماعي سختي بر كشور حكمفرما بود از يك طرف جنگ تحميلي، از يك سو عزل رئيس جمهور و از طرف ديگر درگيري هاي داخلي؛ فقط خدا نگهدار كشور بود و بس.
سخنراني شهيد دكتر بهشتي يك هفته قبل از شهادت
روز سي و يكم خرداد، آيت ا... دكتر بهشتي كه آن موقع رياست ديوان عالي كشور را به عهده داشتند، جهت سخنراني به پادگان خليج آمدند و در جمع ما كارآموزان قضايي سخنراني كردند و مطالب بسيار زيبايي بيان فرمودند كه هنوز يادداشت هاي آن را براي خودم به يادگار نگه داشته ام. در بخشي از سخنانشان فرمودند:«شما كه لباس روحانيت و يا لباس پاسداري پوشيده ايد، مانند همه مردم آزاد نيستيد و حتي بسياري از مباحات را بايد صرفنظر كنيد و به عبارتي شما با پوشيدن اين لباس مقداري از آزادي خودتان را آزادانه به خدا اهدا كرده ايد. اي كسي كه آزادي خودت را آزادانه به خدا بخشيده اي اين آزادي را از خدا پس نگير.» پس از سخنراني اين جانب با لحن دلسوزانه و نسبتاً تندي از ايشان سؤال كردم كه چرا بني صدر را دستگير نكرديد!؟ چرا مسامحه مي شود؟ و اگر بني صدر فرار كند، مردم به شخص شما چه خواهند گفت؟ آيا دوباره شايع نخواهند كرد كه شما او را فراري داده ايد؟ (جو سياسي و شايعات از طرف منافقين و با تبليغات گسترده و حساب شده آنها و با حمايت رسانه هاي بيگانه عليه ايشان زياد بود).
ايشان با يك تبسمي محبت آميز و آرام به من پاسخ دادند و فرمودند:«موضوع در شوراي عالي قضايي مطرح شد و نظر اين جانب و برخي ديگر از اعضاي شورا بر دستگيري ايشان بود؛ ليكن اين نظريه رأي نياورد و من در يك مصاحبه تلويزيوني همه چيز را به ملت ايران خواهم گفت و توضيحات لازم را در مورد اين جريان به مردم مي دهم.» ليكن با وقوع حادثه هفتم تير و شهادت ايشان ديگر فرصتي باقي نماند و اين مشعل فروزان به خاموشي گرائيد و اسرار نهفته در سينه پرسوز و گدازش، براي ابد مكتوم ماند.
پس از اتمام دوره آموزش تئوري در مورد مسائل قضايي جهت آموزش عملي در اوائل تيرماه وارد زندان اوين شديم؛ تا از تجارب قضات دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامي مستقر در اوين استفاده نموده و عملاً با عملكرد قضات و شيوه كار قضايي آشنا شويم. دادستان انقلاب شهيد لاجوردي بود و رئيس زندان شهيد كچويي.
فاجعه انفجار حزب جمهوري اسلامي
پاسي از شب هفتم تيرماه 60 گذشته بود. حجت الاسلام آقاي ناطق نوري آن شب نيز براي انجام كاري يا ديدن آقاي لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي به اوين آمده بود. ناگاه خبر رسيد كه انفجار مهيبي در حزب جمهوري اسلامي رخ داده و تعدادي از افراد شهيد شده اند. هرچه آقاي ناطق و آقاي لاجوردي خواستند، تلفني خبري كسب كنند، ميسر نشد و خبر دقيقي بدست نيامد.در اتاق بزرگي كه شبيه نمازخانه بود، اين جانب و آقايان ناطق و لاجوردي و تعدادي ديگر از افراد جمع شده بوديم، همه ناراحت، مضطرب و نگران و درصدد كسب خبر بودند. راجع به موضوع انفجار و حال دكتر بهشتي و ساير افراد صحبت مي شد. خبرهاي پراكنده و غير موثقي مي رسيد .لكن هيچ كدام قانع كننده نبود.
نهايتاً اعلام شد كه آقاي بهشتي حال عموميش خوب است؛ لكن يكي از پاهايش قطع شده است. اين خبر در عين تلخي ولي مقداري هم آرامش بخش بود. زيرا زنده ماندن دكتر بهشتي براي جمع حاضر مهم بود و به صراحت گفته مي شد كه اگر بهشتي زنده بماند ولو اين كه پا هم نداشته باشد، مشكل نيست. زيرا آنچه براي اداره كشور و نظام جمهوري اسلامي مهم است فكر و انديشه و مغز دكتر بهشتي است... .
سيل خروشان جمعيت در تشييع جنازه شهدا
جهت شركت در تشييع جنازه ي شهداي حزب جمهوري اسلامي يعني روز هشتم تيرماه 60 از زندان اوين خارج شديم...جمعيت عظيمي از زن و مرد در اين مراسم شركت كرده بودند. با اين كه هوا خيلي گرم راه تا بهشت زهرا طولاني بود و اما ديدم خانم هايي همراه فرزند خردسالشان تمام اين راه را از ميدان هفت تير تا بهشت زهرا پياده طي كردند و شعار مي دادند و اشك مي ريختند و از منافقين ابراز تنفر و انزجار مي كردند. بار ديگر به ياد اين كلام گوهر بار اميرالمؤمنين(عليه السلام) افتادم كه فرمودند: «الفتن اذا اقبلت شبهت و إذا ادبرت اسفرت يشبهن مقبلات نبهت.» فتنه هنگامي كه روي مي آورد و وارد مي شود، شبهه ايجاد مي كند و مردم در سرگرداني و حيرت گرفتار مي شوند و چه بسا افراد متدين فريب بخورند و هنگامي كه پشت مي كند و تمام مي شود مردم بيدار مي شوند و آگاه مي گردند. لذا پس از پايان فتنه ايجاد شده توسط دشمن و شهادت شهيد بهشتي و يارانش گويا تازه تعدادي از خواب غفلت بيدار شده بودند و درصدد جبران گذشته و رفع آن همه تهمت و افترا و شايعات بي اساس عليه شهيد بهشتي و يارانش برآمدند

ادامه مطلب
به مناسبت 7 تيرماه؛ شهيد بهشتي، روحاني روشنفكر انقلاب اسلامي |
شهيد بهشتي يكي از انقلابيهايي است كه هنوز پس از۳۳ سال، چهره ناشناختهاي از خود به جا گذاشته و شخصيت ويژه او، آنگونه كه بايد از سوي نسل جوان مورد شناخت قرار نگرفته است. به گزارش رويش نيوز، محله قديمي لمبان اصفهان 86 سال پيش، شاهد تولد پسري بود كه در زمان خود، حتي نسبت به هم سن و سالهايش يك فرد متبحر به شمار ميرفت، شخصي كه پس از انقلاب به عنوان يكي از پايهها و معمارهاي انقلاب اسلامي مورد توجه قرار گرفت اما حيف كه اين عناوين و بسياري از تعريف ويژگيهاي شخصيتي خوب وي، وقتي براي او به كار رفت و به همگان آشكار شد كه ديگراو در بين ما نبود..... محمد حسيني بهشتي كه گاه به اشتباه نام او را محمد حسين بهشتي نيز مينويسند، دوم آبان 1307 در شهر اصفهان و در يك خانواده روحاني متولد شد، تحصيلاتش را در يك مكتب خانه در سن چهار سالگي آغاز كرد و سريع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را ياد گرفت و جالب اينكه در جمع خانواده به عنوان يك نوجوان تيزهوش شناخته شد.
بهشتي به دبستان دولتي ثروت آن موقع رفت كه بعدها به نام 15 بهمن ناميده شد و وقتي بهشتي وارد دبستان شد ازاو امتحان ورودي گرفتند و گفتند بايد بهشتي كوچك به كلاس ششم برود ولي از نظر سن نميتوانست بنابراين در كلاس چهارم پذيرفته شد. به دوران ابتدايي اين پسر تيز هوش به اين دليل اشاره كرديم تا در تصورمان نيز اين ثابت شود كه او از همان دوران كودكياش نيز به سمت علم وعلماندوزي غرق شده تا جايي كه بايد گفت حتي به سمت فلسفه و علم انگار يك شيرجه عميق و در كسب تحصيل و علم زده بود. اين پسر تيزهوش بزرگ شد و به دوران نوجواني رسيد از آنجايي كه پدرش روحاني بود و مدرس حوزه علميه بود او نيز درس حوزوي را دنبال كرد اما جالب اينكه از نظر تفكري با ساير روحانيون زمان خود تفاوتي بسياري داشت. بهشتي، يك روحاني روشنفكر بهشتي يكي از روحانيهاي انقلابي روشنفكري بود كه همين ديد باز و تفكر و روشنفكرياش سبب ايجاد جريانات خاصي براي او شد و در واقع بايد گفت به همين دليل حاشيه و شايعات بسياري عليه او بر زبان آمد. اين روشنفكرياش را مي توان از لابلاي خاطراتي خواهرش زينتالسادات بهشتي در گفتوگو با تسنيم پيدا كرد، جايي كه او عنوان ميكرد كه بهشتي در زمان خود مسلط به زبانهاي انگليسي، آلماني، فرانسوي، عربي و فارسي بود و زماني كه در حوزه بوده از روحانيها خواست كه زبان انگليسي را بياموزند. بانو بهشتي افزود: آن زمان برخي گفتند روحاني را چه به زبان انگليسي، اما با گذشت زمان تازه به حرفهاي شهيد بهشتي رسيدهاند كه يك روحاني بايد زبان انگليسي را مسلط شود. آگاهسازي جوانان، به جاي اجبار در توجه به دين اسلام بهشتي از آن دسته روحانيون و مبلغان دين اسلام بود كه اعتقاد داشت جوانان بايد با آگاهسازي و آزادانه با راهنماييهاي يكه مشاوران و مبلغان ديني به آنها ارائه ميدهند، با دين اسلام عجين و همراه باشند چرا كه به زور نمي شود مردم و جوانان را وارد بهشت كرد. او در سخنان خود يك ماه پس از انقلاب و در تاريخ 15 اسفند سال 57 در مسجد اعظم قم اينگونه صحبت كرده بود: به طلاب و فضلاي حوزه هم به دنبال اين بحث يك پيشنهاد دارم و آن پيشنهاد اين است كه به مردم ايران فرصت بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبناي معيارهاي اسلامي بسازند و اين خودسازي را بر مردم ما تحميل نكنيد. آگاهي بدهيد، زمينه سازي كنيد براي رشد اسلام، ولي بر مردم هيچ چيز را تحميل نكنيد. انسان بالفطره خواهان آزادي است، مي خواهد خودسازي داشته باشد،خودش ،خودش را بسازد،اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل كنيد، كه اگر تحميل كرديد آنها عليه اين تحميل تان طغيان خواهند كرد.
توصيه من به طلاب عزيز وبه فضلاي ارجمند اين است كه منادي حق باشيد، دعوت كننده به حق باشيد،آمر به معروف وناهي از منكر با رعايت تمام معيارهاي اسلامي اش باشيد،اما مجبور كننده مردم در راه اسلام نباشيد،چون آن مسلماني ارزش دارد كه از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشكفد. نديديد مردم ما در اين دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشي وچه خود شكوفائي نشان دادند؟ بانو بهشتي نيز در اين مورد به تسنيم گفت: شهيد بهشتي سعيمي كرد جوانها و مردم را با راهنمايي و ارتباط دوستانهاي كه با آنها داشت، به ويژه جوانها آنها را راهنمايي و هدايت كند. بهشتي به اجبار حجاب معتقد نبود شهيد بهشتي روشنفكر شخصي بوده كه براي مسئله همه حجاب و عفاف اجبار در كار نبوده بلكه باز به صورت غير مستقيم بانوان را براي حفظ حجاب هدايت ميكرد و با توضيحات مفيد بودن حجاب براي بانوان، در جامعه قضاوت را به عهده شخص واگذار ميكرد. وقتي از بانو بهشتي پرسيديم كه ميگويند خانم شهيد بهشتي زماني كه در المان بودند چادر سر نمي كردند و يك مانتوي بلند حجاب ايشا ن بوده گفت: بله درست است چون شهيد بهشتي حجاب را فقط در چادر نميديدند و پس از آن هنوز هم تمام دختران و نوههاي شهيد بهشتي از بانواني هستند كه در حال حاضر پوشش آنها چادر است. بهشتي، يك روحاني كه شيك زندگي ميكرد! خاطره معروف رضا كيانيان بازيگر معروف سينما را حتماً شنيدهايد، وقتي كه او روزي به ديدار بهشتي در منزلش ميرود و در اتاق پذيرايي خانه بهشتي مبل بود و بوي عطر ميآمد. اين تصوير با تصوري كه از يك انقلابي ميرفت در آن زمان چنان ناسازگار بود كه كيانيان به بهشتي ميگويد: «شما چطور انقلابي هستيد كه اتاقتان مبله شده است و اين طور زندگي ميكنيد؟
جالب است كه پاسخ بهشتي به كيانيان را بشنويم؛ وقتي كه بهشتي ميگويد: رضا جان تئوريهاي انقلاب اين طور نيست كه تو فهميدهاي؛ تو نميتواني زيبايي و رفاه را نفهمي و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوري؛ بايد تمرين كنيم كه زندگي خوب چطوري است تا بتوانيم زندگي خوبي به مردم بدهيم بهشتي ابتدا قرباني ترور شخصيتي شد نه ترور فيزيكي حسن روحاني، رئيس جمهور كشور معتقد است كه شهيد بهشتي قبل از شهادت، ترور شخصيت شد؛ وي در مرسم هفته قوه قضائيه با تاكيد بر اين نكته كه شهيد بهشتي قبل از شهادت ترور شخصيت شد، اظهار كرد: كمتر مسجد و محيطي بود كه ما از آيت الله شهيد بهشتي تعريف كنيم و عدهاي با او مخالفت نكنند، اما او به راهش ادامه داد. روحاني به زمان امروز اشاره كرد و گفت: متاسفانه بعد از گذشت ساليان دراز، هنوز بداخلاقيها ادامه دارد و افرادي هستند كه پيشرفت آنها به حرف زدن و مسايل را واژگونه مطرح كردن و اتهام و درشت گويي داشتن بستگي دارد و برخي هم انها را انقلابي ميدانند. بهشتي قرباني تصويري شد كه او را فئودال و سرمايهدار ميديدند و ديگري تصوري كه نميتوانست او را مرفه و مرتب ببيند و اينكه شخصي بود كه نسبت به خودش از نظر علمي، زماني كه در آن زندگي مي كرد جلوتر بود. ما چقدر صبر داريم؟ بارها بر عليه او شعار ميدادند و باز او صبر ميكرد؛ حرفها و شعارهايي كه بدون شك ما طاقت شنيدن آن حتي يك بار نداريم، چه برسد به آنكه بارها و بارها آن را بشنويم. به كتاب 110 دقيقه تا بهشت ميرويم كه ميگويد: به او ميگفتند انحصار طلب، ديكتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمي دهي؟ تا كي سكوت؟ ميگفت مگر نشنيدهايد قرآن ميگويد "اِنّ الله يدافعُ عن الذينَ امنوا". يعني وظيفه من اين است كه ايمان بياورم، كار خدا اين است كه از من دفاع كند دعا كن من وظيفه خودم را خوب انجام بدهم خدا كارش را خوب بلد است. بقيه درادامه مطلب |

ادامه مطلب

ادامه مطلب

ادامه مطلب
نحوه اطلاع يافتن آيت الله خامنهاي از شهادت شهيد بهشتي


سايت ساجد:مرحوم حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسيپور ـ از ياران نزديك امام و از اعضاي دفتر ايشان در نجف و پاريس كه از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تير بود. وي درباره آخرين ساعات عمر شهيد بهشتي ميگفت:
اول مغرب نماز را به امامت شهيد محمدحسين صادقي خوانديم. وقتي بيرون آمديم، ديدم آقاي بهشتي مي خواهد وضو بگيرد. گفتم: آقا شما تازه مي خواهيد وضو بگيريد؟ جلسه امشب حساس است، زود تشريف بياوريد. فرمودند: شما برويد من هم زود نماز را مي خوانم و ميآيم. فوري وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت ديگري تشكيل شد كه خوشبختانه عكس آن هم كه آخرين عكس آقاي بهشتي است، موجود است.
در جلسه منتظر نشسته بوديم. من دم در نشسته بودم وقتي آقاي بهشتي وارد شد، همه به احترام ايشان بلند شدند و شوخي با ايشان شروع شد. يكي ميگفت: حاج آقا امشب خيلي نوراني شدهايد. خيلي زيبا و خوشگل شدهايد. ايشان هم خنديد و گفت: چشم شما زيبا ميبيند، من فرق نكردهام. ولي واقعا نورانيتر شده بود.
جلو رفتند و نشستند. پس از اينكه تغيير دستور جلسه به رأي گذاشته شد و همه رأي دادند كه درباره انتخاب رئيس جمهور پس از بني صدر صحبت شود، بحث شد كه حالا چه كسي در اين باره صحبت كند كه به آقاي بهشتي رأي داده شد.
شهيد استكي، نماينده شهركرد، رئيس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، آقاي بهشتي پشت تريبون رفت و سخن خود را آغاز كرد و گفت: ما بايد ببينيم رئيس جمهور آينده ميتواند روحاني باشد يا نه؛ آيا نظر امام كه فرمودند رئيس جمهور روحاني نباشد، همين است يا فرق كرده و اجازه مي دهند. بعد افزودند: اگر نظر امام فرق كند كه غير روحاني رئيس جمهور بشود، آن فرد را اين جلسه بايد تعيين و معرفي كند و اگر فرمودند بايد روحاني باشد، باز انتخاب آن توسط اين جلسه است، ولي وظيفه ما تعيين چند نفر به عنوان يك هيأت است كه خدمت امام بروند و نظر ايشان را بگيرند تا تكليف ما روشن بشود.
مطلب ايشان كه به اينجا رسيد، حدود ده دقيقه طول كشيده بود. اين مدت را هم ساعت من كه كامپيوتري بود و پس از انفجار روي 40/8 دقيقه شب ايستاده بود، نشان ميداد كه ده دقيقه قرآن بود و ده دقيقه هم صحبت ايشان طول كشيد. براي همين، اين ساعت برخلاف اظهار برخي، ساعت 20/8 بود كه من در لحظات اوليه، زير آوار به آن نگاه كردم و پس از آن هم ديگر از كار افتاد.
سخنراني شهيد بهشتي كه به اينجا رسيد، چون ايشان عادت داشت وقتي صحبتش به جايي حساس از بحث ميرسيد و به اصطلاح معروف گرم ميشد، مكثي ميكرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهي ميكرد كه چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه ميداد. در اين ميان، يك دفعه به جمعيت گفت: بچهها بوي بهشت ميآيد. آيا شما هم اين بو را استشمام ميكنيد؟
پس از اين جمله بود كه ديگر ما نفهميديم قضيه چه شد. اين قدر انفجار شديد و سريع بود كه هيچ كس از بازماندگان اين فاجعه از لحظه انفجار چيزي به ياد ندارند، ولي اين نكته را مي دانم كه خيلي چهره ايشان بشاش و نوراني شده بود. نكته مهم و باور نكردني اين بود كه من در زير آوار كه هيچ اميدي به نجات نداشتم، احساس كردم و اين را ديدم كه نور بسيار شديدي مثل نور چند پرژكتور قوي در اطراف تريبوني كه آقاي بهشتي در آنجا به شهادت رسيد، در حال تابيدن است. از كساني كه مثل من زير آوار بودند، پرسيدم اين نور شديد چيست؟ من را مسخره ميكردند كه برق ها قطع شده است؛ نور كجا بود، ولي واقعا براي لحظاتي اين نور بود.
نميدانم جز من چه افراد ديگري شاهد وقوع اين كرامت بزرگ بودند و معلوم شد در لحظه شهادت مرحوم آقاي بهشتي ـ كه از محدود كساني بودند كه امام به چشم رهبري و يكي از اعضاي شوراي رهبري پس از خود در دوران تبعيد عراق به او مي نگريست ـ اتفاق عجيبي رخ داده است و فرشتگان الهي كه از عالم ملكوت براي استقبال ايشان به عالم آخرت از اين نشئه خاكي آمده بودند، چنان فراوان و با عظمت بودهاند كه نور وجودي آنها حتي به چشم ما هم عيان شده بود.
شنيدم شهيد شمسالدين حسيني نائيني، نماينده مجلس به كسي كه در كنار او زير آوار بود، ميگفت: تو هم بوي گلاب را ميشنوي؟ وقتي پاسخ منفي شنيده بود، به او گفته بود پس اين علامت آن است كه تو شهيد نميشوي، براي همين، به منزل ما برو و سلام من را برسان و بگو وصيت نامه من توي طاقچه است؛ آن را بخوانند و به آن عمل كنند.
مقام معظم رهبري كه روز قبل از شهادت شهيد بهشتي و يارانش ترور شده و در بيمارستان بودند درباره نحوه آگاهي يافتن از اين اتفاق مي گويند:
يكباره اين خبر را به من ندادند. من تدريجاً با ابعاد اين قضيه آشنا شدم. يكى دو روز اول كه به هوش آمده بودم، كسى اجمالاً از وقوع يك انفجارى در حزب به من خبر داد، لكن من در شرائطى نبودم كه درست درك كنم كه چى واقع شده؟ يعنى شايد حتى كاملاً به هوش نبودم، لكن يادم هست كه چيزى به من گفته شد بعد هم يادم رفت. چون غالباً در حال شبيه حالات بعد از بىهوشى بودم؛ چون عملهاى متعددى انجام مىگرفت و درد و اينها هم شديد بود، من را در يك حال شبه بيهوشى نگه مىداشتند، يعنى در حال گيجى مخصوص بعد از عمل جراحى.
در هشتم، نهم اين حادثه بود ظاهراً يك هفته يا هشت روزى گذشته بود. من اصرار مىكردم كه براى من راديو و روزنامه بياورند و به بهانههاى گوناگون نمىآوردند و مقصود اين بود كه من مطلع نشوم از حادثه چون افرادى كه دور و بر من بودند بالأخره نمىتوانستند در مقابل اصرارهاى پىدرپى من مقاومت كنند. مجبور بودند قضيه را به من بگويند.
آن كسى كه مىتوانست اين قضيه را به من بگويد كسى غير از آقاى هاشمى نبود. يعنى مىدانستند بخاطر نحوه ارتباط ما با هم طبعاً ايشان مىتواند به يك شكلى مسأله را به من بگويد و همين كار را كردند. البته من توجه نداشتم، يك روز عصرى آقاىهاشمى و آقاى حاجاحمد آقا - فرزند حضرت امام - آمدند پيش من و يكى از كسانى كه دور و بر من بود با آنها مطرح كرد كه فلانى راديو مىخواهد و روزنامه مىخواهد و ما مصلحت نمىدانيم شما نظرتان چيه، اگر شما مىگوييد بدهيم. اينجورى شروع كردند قضيه را.
آقاى هاشمى با آن بيان شيرين خودشان كه هميشه مطالب را نرم و آرام و هضمشدنى مطرح مىكنند آنجا گفتند: نه به نظر من هيچ لزومى ندارد شما راديو بياوريد. حالا خبرهاى بيرون خيلى شيرين است، خيلى مطلوب است، كه اين هم روى تخت بيمارستان اين خبرها را بشنود. من اجمالاً فهميدم كه خبرهاى تلخى وجود دارد.
گفتم چطور مگر؟ گفت خب همين ديگر، انفجار درست مىكنند، بعضىها شهيد شدند، بعضىها مجروح شدند و به اين ترتيب ايشان من را وارد حادثه كرد. من پرسيدم كىها مثلاً شهيد شدند، كىها مجروح شدند، ايشان گفت: مثلاً آقاى بهشتى مجروح است، من خيلى نگران شدم. شديداً از شنيدن اينكه آقاى بهشتى حادثهاى ديده و مجروح شده، ناراحت شدم.
پرسيدم كه ايشان چيه وضعش؟ كجاست؟ چه جورى است؟ ايشان گفت كه بيمارستان است و نه نگرانى هم ندارد. گفتم آخر در چه حدى است؟ ايشان گفت خب، مجروح است ديگر، ناراحت است. من گفتم كه در مقايسه با من مثلاً بدتر از من است بهتر از من است؟ مىخواستم كه ابعاد مسأله را بفهمم. ايشان گفت همينجورهاست ديگر، حالا بيخود دنبال اين قضايا تحقيق نمىخواهد بكنى، اجمالاً خبرهاى بيرون خيلى شيرين نيست، خيلى جالب نيست، خب بله، بعضىها هم شهيد شدند و اينها.
ايشان من را در نگرانى گذاشت و رفت. من فهميدم كه يك حادثه مهمى است كه آقاى بهشتى در آن حادثه مجروح شده، به ايشان هم قبل از اينكه بروند گفتم خواهش مىكنم هر چه ممكن هست مراقبت بخرج داده بشود، تمام امكانات پزشكى كشور بسيج بشود تا آقاى بهشتى را هر جور هست زودتر نجات بدهيد و نگذاريد كه ايشان خداى نكرده برايش مسألهاى پيش بيايد.
بعد كه ايشان رفتند افرادى كه دور و بر من بودند نمىدانستند كه من چقدر خبر دارم و من از آنها بطور آرام، آرام مسأله را گرفتم. يعنى بقول معروف زير زبانِ آن بچههايى كه دور و بر من بودند خود من كشيدم و فهميدم كه ايشان شهيد شدند. طبعاً براى من بسيار سخت بود با اينكه همه ابعاد حادثه را و خصوصيات حادثه را و كسانى را كه شهيد شده بودند نمىدانستم كه چهجورى است و تا چه حدودى هست. اما نفس شهادت آقاى بهشتى براى من يك ضربه فوقالعاده سنگينى بود. تا روزهاى متمادى من دائماً ناراحت و منقلب بودم و اندك چيزى من را مىبرد تو بَحر اين حادثه تلخ. بله بههرحال براى من بسيار چيز سخت و تلخى بود.
منبع: خبرگزاري دانشجو

ادامه مطلب
امام جمعه مشهد با بيان اينكه آمريكايي ها در روند مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري هستند، به تشييع باشكوه پيكر غواصان شهيد اشاره كرد و گفت:پيام حضور باشكوه مردم در اين تشييع، اين بود كه ما دست بسته كشته شدن را به دست بسته تسليم شدن ترجيح مي دهيم.

به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد، آيتالله سيد احمد علمالهدي، ظهر امروز در خطبههاي سياسي ـ عبادي نماز جمعه مشهد كه در حرم مطهر رضوي برگزار شد، اظهار داشت: در وجود انسان عقل و عشق وجود دارد و مجموعه حركات، اعمال و خطوط مختلفي كه انسان ها در زندگي خودشان ميبينند به وسيله عشق است.
وي ادامه داد: در بين گرايشهاي انسان، تمام گرايشها يا مربوط به شئون زندگي مادي و لذايذ انساني است،يا گرايش خداگرايي. گرايش خداگرايي انسان را در جادهاي از زندگي قرار ميدهد كه اگر انسان اين را به مرحله عشق برساند به بالاترين سطح رسيده است.
امام جمعه مشهد خاطرنشان كرد: ماه رمضان، ماه عشق است كه در آن عاشقها وارد عرصه دلدادگي حق مي شوند. معشوق درب خانهاش را باز كرده است و از اين جهت، براي ما اين ماه مبارك قابل توجه است.
آيتالله علمالهدي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به تشييع باشكوه پيكر 270 شهيد تازه تفحص شده، عنوان كرد: آنچه در چند روز قبل اتفاق افتاد مانور عظيم نيروي اين انقلاب در برابر بينش مستكبران عالم بود و بار ديگر، يك نماد به ياد ماندني در پاي ارزشها و اصول انقلاب در معرض نمايش قرار گرفت.
خطيب جمعه مشهد گفت: از زماني كه اين غواصان در كربلاي 4 به شهادت رسيدند نزديك به 28 سال ميگذرد و در اين سالها تفحصهاي زيادي براي شهدا انجام شده است اما سئوال اينجاست كه اجساد مطهر اين 175 شهيد، چرا اكنون كشف شد؟
آيتالله علمالهدي افزود: پاسخ اين است كه هر زمان شهدا ارزشهاي انقلاب را در معرض خطر ببينند خودشان براي پاسداري از خونشان و حفاظت انقلاب ميآيند.
وي تأكيد كرد: در اين موقعيت، شهدا آمدند كه به ما نشان بدهند در هر شرايطي كه امروز قرار داريد شديدتر از آن زمان(عمليات كربلاي 4) نبوده است. در آن زمان كه عمليات لو رفت، غواصان خودشان را بين نيروهاي عراقي در محاصره ديدند،بعثي ها دستهايشان را بستند كه در شرايط زنده به گور جان دادند، اما تسليم نشدند. حال شما چطور ميخواهيد دست بسته تسليم آمريكا شويد.
امام جمعه مشهد بيان كرد: خوشبختانه اين پيام شهدا به چشم و گوش مردم رسيد و مردم هم نشان دادند دنبالهروي 175 شهيد غواص هستند و ما دست بسته جان دادن را بر دست بسته تسليم شدن ترجيح ميدهيم.
وي در ادامه گفت: آمريكاييها از موضعي در مذاكرات با ما برخورد ميكنند كه گويي با كلاهبرداري ميخواهند وارد عمل شوند و روند مذاكره با يك قدرت تثبيت شده به نام ايران نيست.
عضو مجلس خبرگان رهبري عنوان داشت: اگر روند را از طرف دشمن بازخواني كنيم در اين دو سالي كه از مذاكرات ميگذرد اين رويه ديده ميشود.
آيتالله علمالهدي افزود: در سال 61 هنگامي كه جنگ راكد شده بود و ما از جانب دنيا تحريم شده بوديم در داخل كشور نيز منافقان با ترورهاي ناجوانمردانه فضا را ناامن كرده بودند، در بين تريبونها برخي مسئولان زمزمه ميكردند كه همه مشكلات ما زير سر آمريكا است و برويد و با آنها مذاكره كنيد، همچنين جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي آن زمان عازم ايتاليا بودند كه در قالب بينالمجالس در آن همايش شركت كنند و خدمت امام راحل رسيدند اما امام به اين افراد فرمودند ملت ايران اگر ميخواستند صلح آمريكايي كنند همان اول از آنها جدا نميشد.
امام جمعه مشهد توضيح داد: اين خاطره مدرك دارد و در صحيفه امام راحل در جلد 17 و صفحه 35 آمده است، بنابراين آن روزي كه مقام معظم رهبري فرمودند «نرمش قهرمانانه» برخي رسانهها گفتند مقام معظم رهبري دارد از اصول امام برميگردد، در حالي كه رهبري فرمودند نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه براي دست يافتن به مقصود است؛ با اين تعبير رهبر معظم انقلاب بايد گفت امروز هركس ميخواهد مسئوليتي را بر عهده بگيرد بايد دقيقاً بداند رهبر ما اينگونه ويژگيهايي دارد.
انتهاي پيام/3138/ذ40

ادامه مطلب
خطيب موقت نمازجمعه تهران گفت: من نميدانم آيا ميشود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، آيتالله محمدعلي موحدي كرماني خطيب موقت نمازجمعه اين هفته تهران، در خطبههاي نمازجمعه امروز به موضوع بازرسي مديريت شده اشاره كرد و اظهار داشت: من نميدانم آيا ميشود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.
وي افزود: براي من اين نوع بازرسي مبهم است بنابراين همه را سفارش به تأكيدات مقام معظم رهبري ميكنم كه فرمودند به هيچ وجه اجازه نميدهيم از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند.
خطيب موقت نمازجمعه تهران، با تأكيد بر اينكه در مقابل دشمن بايد قدرت نشان داد، گفت: شكي نيست كه آمريكا به توافق با ايران بيشتر نياز دارد بنابراين وقتي مقاومت ملت ايران را درك كرد و فهميد مردم در امر اقتصاد روي پاي خود ايستادهاند به فرض كه اين تحريمها هم بماند مردم باز با اقتصاد مقاومتي كارها را اداره ميكنند. بنابراين در صورت فهم اين مقولهها توسط آمريكا آنها به توافق با ايران تن در ميدهند.
آيتالله موحدي كرماني تأكيد كرد: اين يك تصور اشتباه است كه بگويند ايران با تحريمها فلج شده و براي تسليم كردن اين كشور بايد تحريمها را بيشتر كرد. اين مردم با تمام قدرت ايستادهاند. اين اقدامات آمريكاييها نيز اثري نخواهد داشت، همچنان كه شاه نيز به اين نتيجه رسيد كشتار مردم بيفايده است.
وي با تأكيد بر اينكه آمريكاييها اگر قدرت ايران را نفهمند توقعات فراواني بر اساس زيادهخواهيهاي خود خواهند داشت، گفت: به اعتقاد بنده تمام اين خطرات (بازديد از مراكز امنيتي، نظامي، بازجويي از دانشمندان هستهاي و نخبگان) با يك امر متوقف خواهد شد و آن اين كه بايد به آمريكا فهماند كه ايران كشوري قوي است و در مقابل اين تحريمها و تهديدها سر فرود نخواهد آورد.
وي خطاب به تيم مذاكرهكننده ايراني خاطرنشان كرد: عزيزان بايد به طرف مقابل به ويژه آمريكا بفهمانند كه مردم ايران بر رفع تحريم ظالمانه پافشاري دارند.
خطيب موقت نمازجمعه تهران اضافه كرد: مسئله تحريم و اصرار بر تحريم براي اين است كه ما اين تحريمها را ظالمانه ميدانيم اما دشمن بداند ايران با اقتصاد مقاومتي و بهرهگيري از ظرفيتهاي داخلي روي پاي خود ايستاده و تحريمها گرچه مشكل ايجاد كرده اما ما را فلج نكرده است.
آيتالله موحدي كرماني با بيان اينكه در اين صورت هيأت ايراني با پشتوانه قوي مردمي مذاكره ميكند، گفت: مذاكره يك نوع ميدان رزم است. رزمنده با رجز كوبنده دل طرف دشمن را خالي ميكند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود به حضور با شكوه مردم در تشييع پيكر شهداي گمنام و غواص اشاره و تصريح كرد: مرحبا به اين مردم خوب و زمانشناس كه چه عالي به اين گلگونكفنها ابراز ارادت و وفا كردند.
به گفته خطيب موقت نمازجمعه تهران پيام تجديد مردم در تشييع پيكر شهدا اين است كه ما هنوز بر مباني انقلاب معتقد و پايبنديم و به مقام بالاي شهدا و به روح بلند آنان عرض ارادت و اخلاص داريم.
وي همچنين به بازتاب و انعكاس تشييع پيكر شهداي غواص در رسانههاي داخلي و خارجي اشاره كرد و افزود: اين تجليل مجلل انعكاس جهاني داشت و تلويزيون هم خوب عمل كرد و صحنهها را به مردم نشان داد، البته تلويزيون انعكاس خارجي اين رويداد را نيز به مردم به خوبي نشان داد.
خطيب موقت نماز جمعه تهران به پيام شهدا اشاره كرد و گفت: پيام خود شهدا نيز اين است كه در اين كشور انسانهاي فراواني هستند كه جان و تمام زندگيشان را در راه انقلاب تقديم خواهند كرد.
آيتالله موحدي كرماني با اشاره به حضور حيدرالعبادي نخستوزير عراق نيز گفت: تحكيم روابط ايران و عراق به همت الهي برقرار شد. اي كاش جهان اسلام و كشورهاي اسلامي پشتوانه خود را در برابر دشمن محكم ميكردند.
وي در مورد حمله بيرحمانه آل سعود به مردم يمن نيز خاطرنشان كرد: مردم يمن مظهر دو حركت هستند، نخست مقاومت كه با حال روزه زير بمباران و موشك عربستان مقاومت ميكنند و دوم شرارت سعوديهاست.
خطيب موقت نمازجمعه تهران در بخش ديگري از سخنان خود از مصوبه مجلس شوراي اسلامي در الزام دولت به مسائل هستهاي ضمن تشكر از نمايندگان مجلس خطاب به مسئولان گفت: به مسئولان تذكر ميدهم كه هفت اصلي كه مقام معظم رهبري در مرقد امام به عنوان مشي امام تبيين فرمودند توجه داشته باشند.
به گزارش خبرگزاري فارس، آيتالله موحدي كرماني در خطبه اول خود نيز گفت: خواهران محترمي كه رعايت حجاب نميكنيد و بدحجابيد بترسيد كه وقتي سر از قبر بيرون ميآوريد مهر دشمن خدا به شما زده ميشود.
وي افزود: شما با بدحجابي آمريكا را خوشحال كرديد، دشمن اسلام را خوشحال كرديد، بنابراين كسي كه دشمن اسلام را خوشحال كند خود هم دشمن اسلام است. بنابراين بفهميد چه ميكنيد. مبادا خدايي ناكرده چنين مهري به پيشاني خانمي زده شود.
خطيب موقت نمازجمعه تهران تأكيد كرد: مبادا كارهايي انجام بدهيد كه اگر انقلاب خدايي ناكرده آسيب ببيند در قيامت ميگويند تو هم در اين آسيب شريك هستي.
آيتالله موحدي كرماني با بيان اينكه با ترك امر به معروف و نهي از منكر انقلاب آسيب ديد، گفت: مسئولين، زعما اگر چهار غفلت صورت بدهيد انقلاب از دست ميرود اگر به اصول توجه نكنيد انقلاب آسيب ميبيند.
وي افزود: غفلت، تضييع اصول و چسبيدن به فروع، روي كار آوردن انسانهاي نالايق و كنار زدن انسانهاي صالح را از مواردي است كه مقام معظم رهبري در مرقد امام بي توجهي به اين مباحث را سبب سقوط انقلاب دانستند.
انتهاي پيام/

ادامه مطلب
با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.
به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.
آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.
اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.
جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحلهاي از ساختن جديد است.
همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.
من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.
و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطهگر نميتواند در سازش در آيد.
آمريكا همه دنيا را ميخواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.
انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.
همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.
ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست ميكنيم و با اسلام منطبق ميكنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.
برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.
هر كس خط دارد، دشمن دارد.
شهيد بدهيد و قويدل باشيد.
مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.
ما روزي به دست ميآييم كه شهيد شويم.
ما شهيدان را از دست ندادهايم، بلكه آنها را بدست آوردهايم.
پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.
انسان با عمل صالح ساخته ميشود و ايمان با عمل صالح محكمتر ميگردد.
يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول ميزند.
حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.
بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي ميبينند، حساس بمانند.
يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.
اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.
ما پيروان حسين(عليهالسلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلتبار با يزيديان ترجيح ميدهيم.
يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حسابكش خودتان و جامعهتان و حكومتتان باشيد.
اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي ميكند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.
تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در ميآيد.
كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.
در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام ميدانم.
من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح ميدهم.
تا زندهايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاياش نميشويم.
ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهرهسازي كنند.
اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت ميسازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته ميشود.
تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نميكنيم.
اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.
انتقاد از خويشتن را جزء برنامههاي خود قرار دهيد.
شيوههاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.
سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.
ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.
حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.
جامعه اسلامي، بايد جامعهاي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.
جامعه بايد به سمت موضعگيريهاي وحدتزا برود.
انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.
انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.
منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.
ما شيفتگانخدمتيم، نه تشنگان قدرت.
جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.
من درد دلم را با خدا ميكنم. خدا خودش درست ميكند همه اين كارها را.
من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتيها را تهمتهاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.
ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.
من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.
ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.
ملت ايران در برابر يزيديان راهي را ميرود كه حسين رفت.
انسان به دنبال ساختن خويش ميتواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.
نسلهاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.
ما راهي را انتخاب كردهايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.
يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.

ادامه مطلب
با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.
به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.
آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.
اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.
جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحلهاي از ساختن جديد است.
همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.
من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.
و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطهگر نميتواند در سازش در آيد.
آمريكا همه دنيا را ميخواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.
انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.
همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.
ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست ميكنيم و با اسلام منطبق ميكنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.
برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.
هر كس خط دارد، دشمن دارد.
شهيد بدهيد و قويدل باشيد.
مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.
ما روزي به دست ميآييم كه شهيد شويم.
ما شهيدان را از دست ندادهايم، بلكه آنها را بدست آوردهايم.
پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.
انسان با عمل صالح ساخته ميشود و ايمان با عمل صالح محكمتر ميگردد.
يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول ميزند.
حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.
بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي ميبينند، حساس بمانند.
يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.
اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.
ما پيروان حسين(عليهالسلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلتبار با يزيديان ترجيح ميدهيم.
يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حسابكش خودتان و جامعهتان و حكومتتان باشيد.
اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي ميكند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.
تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در ميآيد.
كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.
در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام ميدانم.
من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح ميدهم.
تا زندهايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاياش نميشويم.
ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهرهسازي كنند.
اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت ميسازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته ميشود.
تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نميكنيم.
اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.
انتقاد از خويشتن را جزء برنامههاي خود قرار دهيد.
شيوههاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.
سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.
ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.
حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.
جامعه اسلامي، بايد جامعهاي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.
جامعه بايد به سمت موضعگيريهاي وحدتزا برود.
انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.
انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.
منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.
ما شيفتگانخدمتيم، نه تشنگان قدرت.
جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.
من درد دلم را با خدا ميكنم. خدا خودش درست ميكند همه اين كارها را.
من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتيها را تهمتهاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.
ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.
من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.
ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.
ملت ايران در برابر يزيديان راهي را ميرود كه حسين رفت.
انسان به دنبال ساختن خويش ميتواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.
نسلهاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.
ما راهي را انتخاب كردهايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.
يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.

ادامه مطلب
با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.
به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.
آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.
اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.
جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحلهاي از ساختن جديد است.
همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.
من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.
و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطهگر نميتواند در سازش در آيد.
آمريكا همه دنيا را ميخواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.
انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.
همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.
ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست ميكنيم و با اسلام منطبق ميكنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.
برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.
هر كس خط دارد، دشمن دارد.
شهيد بدهيد و قويدل باشيد.
مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.
ما روزي به دست ميآييم كه شهيد شويم.
ما شهيدان را از دست ندادهايم، بلكه آنها را بدست آوردهايم.
پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.
انسان با عمل صالح ساخته ميشود و ايمان با عمل صالح محكمتر ميگردد.
يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول ميزند.
حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.
بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي ميبينند، حساس بمانند.
يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.
اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.
ما پيروان حسين(عليهالسلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلتبار با يزيديان ترجيح ميدهيم.
يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حسابكش خودتان و جامعهتان و حكومتتان باشيد.
اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي ميكند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.
تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در ميآيد.
كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.
در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام ميدانم.
من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح ميدهم.
تا زندهايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاياش نميشويم.
ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهرهسازي كنند.
اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت ميسازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته ميشود.
تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نميكنيم.
اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.
انتقاد از خويشتن را جزء برنامههاي خود قرار دهيد.
شيوههاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.
سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.
ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.
حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.
جامعه اسلامي، بايد جامعهاي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.
جامعه بايد به سمت موضعگيريهاي وحدتزا برود.
انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.
انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.
منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.
ما شيفتگانخدمتيم، نه تشنگان قدرت.
جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.
من درد دلم را با خدا ميكنم. خدا خودش درست ميكند همه اين كارها را.
من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتيها را تهمتهاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.
ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.
من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.
ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.
ملت ايران در برابر يزيديان راهي را ميرود كه حسين رفت.
انسان به دنبال ساختن خويش ميتواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.
نسلهاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.
ما راهي را انتخاب كردهايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.
يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.

برچسبها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب