کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

استان خراسان رضوي ،شهرستان كاشمربررودكريز
نويسندگان
 
موضوعات وب
لينک دوستان
طراح قالب
خادم الشهداء
حسینیه حاج حسین خرازی

 
 

دفاع مقدس* 

به مناسبت سالگرد رحلت سيد احمد خميني 26 اسفند 1393 ساعت 12:08

فيلم/ سخنان حاج سيد احمد خميني درباره رهبري آيت الله (امام) خامنه اي


در اين فيلم نظر سيد احمد خميني درباره حكم رهبري آيت الله خامنه اي را مشاهده مي كنيد.
فيلم/ سخنان حاج سيد احمد خميني درباره رهبري آيت الله (امام) خامنه اي
br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فيلم/ سخنان حاج سيد احمد خميني درباره رهبري آيت الله (امام) خامنه اي،
ادامه مطلب
 
جملات زيبااز حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري درباره شهدا

جملات زيبا از حضرت امام خميني (ره) و

مقام معظم رهبري درباره شهيد و شهادت
 

امام خميني (ره) :

* هراس ، آن دارد كه شهادت مكتب او نيست.
*
شهادت رمز پيروزي است.
*
ملتي كه شهادت را آرزو دارد پيروز است.
*
شما چه در دنيا پيروز بشويد يا به شهادت برسيد  ، پيروزمنديد
*
شهادت عزت ابدي است .
*
شهادت فخر اوليا بوده است و فخر ما.
*
شهادت در راه اسلام براي همه ما افتخار است.
*
شهادت براي ما فيض عظيمي است.
*
اين حس شهادت خواهي [و] فداكاري بود كه يك ملتي ،كه هيچ نداشت، بر طاغوت غلبه پيدا كرد.
*
يك ملتي كه زن و مردش براي جان فشاني حاضرند ،و طلب شهادت مي كنند، هيچ قدرتي با آن نمي تواند مقابله كند .
*
خون شهيدان ما امتداد خون پاك شهيدان كربلاست.
*
ملتي كه شهادت براي او سعادت است پيروز است.
*
يك همچو ملتي كه آرزوي شهادت مي كند، اين ملت ديگر خوف ندارد.                 
*
ملت ما خون داده است تا جمهوري اسلامي وجود پيدا كند.
*
ملت ما عاشق شهادت بود، با عشق به شهادت پيش رفت اين نهضت.
*
ما از خدا هستيم همه ،همۀ عالم از خداست، جلوۀ خداست؛ و همه عالم به سوي او بر خواهد گشت.پس چه  بهتر كه برگشتش اختياري باشد و انتخابي، و انسان انتخاب كند شهادت را در راه خدا ،و انسان اختيار كند  موت را براي خدا، و شهادت را براي اسلام .

مقام معظم رهبري:
   
بازماندگان و عزيزان شهدا بايد همواره شكرگزار خداوند باشند.

   
پيام شهداى هفدهم شهريور حفظ اسلام، قرآن و حديث است.

   
خاطره‏ى شهدا را بايد در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.

   
رسم شهادت و سنت الهى قتل فى‏سبيل‏اللَّه، با نظام اسلامى زنده شد.

   
زنده نگه داشتن ياد شهداى انقلاب باعث تداوم حركت انقلاب است.

   
شهادت، بالاترين پاداش و مزد جهاد فى‏سبيل‏اللَّه است.

   
شهادت، مرگ انسانهاى زيرك و هوشيار است.

   
شهادت، نشانه‏ى استوارى است.

   
شهادت، يعنى وارد شدن در حريم خلوت الهى.

   
شهداى ما مظهر عقلانيت دينى و مدافع حقانيت و عدالت بودند.

   
عزت امروز اسلام و مسلمين ثمره خون شهدا است.

   
عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان اين ملت است.

   
ياد شهدا بايد هميشه در فضاى جامعه زنده باشد.

   
شهادت، مرگ تاجرانه است

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: جملات زيبااز حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري درباره شهدا،
ادامه مطلب
 
۱۳۹۳/۰۳/۱۴

بيانات در مراسم بيست و پنجمين سالروز رحلت حضرت امام خميني

در حرم مطهر امام خميني رحمه‌الله

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين سيّما بقيّةالله فى الارضين. رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِاِخوانِنَا الَّذينَ سَبَقونا بِالايمانِ وَ لا تَجعَل فى قُلوبِنا غِلًّا لِلَّذينَ ءامنوا رَبَّنآ اِنَّكَ رَءووفٌ رَحيم، (۱) رَبَّنآ اِنَّكَ ءاتَيتَ فِرعَونَ وَ مَلاءَهُ زينَةً وَ اَموَلًا... رَبَّنا لِيُضِلّوا عَن سَبيلِكَ رَبَّنا اطمِس عَلى‌ اَموَلِهِم وَ اشدُد عَلى‌ قُلوبِهِم فَلا يُؤمِنوا حَتّى‌ يَرَوُا العَذابَ الاَليمَ. (۲)
 قال الله الحكيم فى كتابه: اَ لَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّمآءِ. تُؤتى اُكُلَها كُلَّ حينٍ بِاِذنِ رِبِّها. (۳)
 عرايض خودم را در اين روز به‌يادماندنى و مهم، براى شما برادران و خواهران عزيز در سه بخش عرض ميكنم: در بخش اول، يك واقعيت مهمى درباره‌ى جمهورى اسلامى وجود دارد كه توجه به آن واقعيت براى ما، امروز حائز اهميت است. در بخش دوم، يك اشاره و شرح توصيفىِ كوتاهى از مكتب ماندگار امام بزرگوارمان عرض ميكنم؛ اگرچه درباره‌ى مكتب امام راحل سخن بسيار گفته‌اند و گفته‌ايم و شنيده‌ايم، ولى اين توصيف كوتاه در اين مقطع براى ما لازم است؛ تصوير كوتاهى از مجموعه‌ى آنچه امام بزرگوار به‌عنوان يك پديده‌ى بى‌نظير در دنياى معاصر به‌وجود آورد. بخش سوم، اشاره به دو چالش مهمى است كه بر سر راه ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار دارد؛ توجه به اين دو چالش، براى درست حركت كردن ما و درست راه پيمودن ما مهم است.
 در بخش اول، آن واقعيتى كه به آن اشاره كردم اين است كه ۲۵ سال از رحلت امام عظيم‌الشأن ميگذرد، ولى شور و اشتياق براى شنيدن درباره‌ى او و دانستن از او كم نشده است؛ مخصوص كشور ما هم نيست، در دنياى اسلام بلكه فراتر از دنياى اسلام، اين واقعيت وجود دارد. نه‌تنها در كشور ما - كه نسل سوم انقلاب در آن درحال باليدن است - بلكه در دنياى اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اينترنت كه با مسائلِ دور از محيط خود براحتى ميتوانند ارتباط بگيرند، دنبال اين هستند كه درباره‌ى مسائل انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و درباره‌ى معمار اين بناى عظيم، مطالب بيشترى بدانند. پديده‌ى مردم‌سالارى دينى، نظريه‌ى ولايت فقيه، مسائلى است كه براى محيطهاى فكرى دنياى اسلام، حائز اهميت و داراى جاذبه است.
 دشمنان ما تلاش گسترده‌اى را از روزهاى اول آغاز كردند و هرچه جلو رفتيم، اين تلاش بيشتر شده است؛ از صدها بلكه هزاران ايستگاه تلويزيونى و راديويى و اينترنتى استفاده كردند براى دشنام دادن به جمهورى‌اسلامى و به بانى بزرگ آن و به طرف‌داران آن. خود اين مطلب به ما كمك كرده است، يعنى حس كنجكاوى را در مستمعان و مخاطبان در سراسر دنيا برانگيخته است؛ ميخواهند بدانند كه علت اين‌همه دشمنى‌كردن و سنگ‌پرانى كردن و لجن‌پراكنى كردن چيست، و آن حقيقتى كه آماج اين دشمنى‌ها است، چه ماهيتى دارد، چه حقيقتى دارد. بنابراين دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و درباره‌ى امام ما و نظام ما سخن گفته‌اند، اما «اِنَّهُم يَكيدونَ كَيدًا. وَ اَكيدُ كَيدًا»؛ (۴) اين را خداى متعال ميفرمايد؛ آنها با اين نيت، اين حركت وسيع را آغاز كردند اما در نهايت براى ما يك فرصتى به‌وجود آمد، چون حس كنجكاوى مستمعانِ اين دستگاه‌ها در سراسر جهان تحريك شد. در كشورهاى اسلامى و در منطقه‌ى ما بيدارى اسلامى - كه احساسات ضد استكبارى در آن بر هر پديده‌ى ديگرى غلبه داشت - خود نشانه‌ى همان كنجكاوى و پاسخ‌گيرى و پاسخ‌يابى است، و اين همچنان ادامه دارد. ممكن است دستگاه‌هاى اطلاعاتى غربى و آمريكايى اين‌جور به بزرگ‌ترهاى خودشان گزارش كنند كه توانسته‌اند بيدارى اسلامى را در منطقه‌ى ما سركوب كنند. اگر اين‌جور خيال كنند، اين هم يكى ديگر از خطاهاى راهبردى و غلط‌تحليل‌كردن‌هاى دشمنان ما خواهد بود. بيدارى اسلامى ممكن است براى مدتى، در بخشى از دنياى اسلام سركوب بشود اما بلاشك ريشه‌كن نخواهد شد؛ گسترش خواهد يافت؛ و اين فهم، اين ادراك، اين دريافت در كشورها و در نسل جوان مسلمان در اين منطقه، چيزى نيست كه به اين آسانى‌ها بتوانند آن را از بين ببرند؛ البته تلاش ميكنند، تلاشهايشان ممكن است در بعضى از بخشها براى مدت كوتاهى موفقيت‌آميز هم به نظر برسد، اما در نهايت ابتر است.
 اين كنجكاوى كه در نسل جوان امروز، در دنيا - بخصوص در دنياى اسلام - درباره‌ى پديده‌ى مردم‌سالارى دينى وجود دارد، ناشى از اين است كه جمهورى اسلامى يك پديده‌اى بود كه ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام اين مدت ۳۵ سال، با واكنش خشن و خصمانه‌ى قدرتهاى مسلط دنيا مواجه بود: هم واكنش نظامى نشان دادند، هم واكنش تبليغاتى نشان دادند، هم واكنش خصمانه‌ى اقتصادى نشان دادند - كه از اول انقلاب تحريمها آغاز شد و روزبه‌روز تا امروز تشديد شده است - [هم] واكنش سياسى نشان دادند؛ اين جبهه‌ى پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است كه هر كارى از دستش برآمده، كرده است؛ تلاش نظامى كرده است، به مهاجمِ نظامىِ به كشور كمك كرده است، دشمنان را در هر نقطه‌اى عليه جمهورى اسلامى حمايت كرده است، تبليغات پرحجم عليه آن به‌كار برده است، تلاش تحريمى و محاصره‌ى اقتصادى را در اعلى‌ درجه‌ى ممكن و بدون سابقه به‌كار برده است، اما در مقابلْ جمهورى اسلامى، دربرابر اين‌همه هجمه و اين‌همه مخالفت خشن و بى‌ملاحظه، هم از بين نرفت، هم دچار محافظه‌كارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبه‌روز هم كشور پيشرفت كرد؛ اين آن چيزى است كه ماهيت اين كنجكاوى را تشكيل ميدهد. قدرتهاى درجه‌ى يكِ نظامى و سياسى و اقتصادى دنيا، دست‌به‌دست هم بدهند عليه يك كشورى، عليه يك حكومتى، ۳۵ سال تلاش كنند، [ولى] آن حكومت على‌رغم تلاش آنها، نه فقط از بين نرود، بلكه روزبه‌روز قوى‌تر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نكند. در عرصه‌هاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابليت بقاى خود را نشان داد. امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه ميكنند، [مى‌بينند] نسل دوم و سومِ انقلاب در اين كشور داراى چند ميليون دانشجو، چندين هزار طلبه‌ى علوم دينى فاضل، چندين هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبه‌ى علمى و فكرى كه بعضى از آنها در عرصه‌ى بين‌المللى نام‌آور و شناخته شده‌اند، هزاران فعال و نخبه‌ى سياسى و فرهنگى و توليدى و اقتصادى؛ واقعيت جامعه‌ى ما امروز اين است. جمهورى اسلامى در ميدان علم و فناورى، با وجود همه‌ى اين تحريمها، ماهواره به فضا ميفرستد، موجود زنده به فضا ميفرستد و برميگرداند، انرژى هسته‌اى توليد ميكند، در بسيارى از دانشهاى نوپديد جزو ده كشور اول دنيا قرار ميگيرد، شتاب پيشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراكز مسئول اين كار در دنيا سيزده برابر متوسط دنيا اعلام ميشود، خدمات علمى و فنى به كشورهاى مختلف صادر ميكند، با وجود تحريمهاى بى‌سابقه يك كشور ۷۵ ميليونى را اداره ميكند، در سياستهاى منطقه حرف اول را ميزند، در مقابل رژيم غاصب و مورد حمايت زورگويان عالم يك‌تنه مى‌ايستد، با ظالم نمي‌سازد و از مظلوم دفاع ميكند؛ هر انسان آگاهى به كنجكاوى مى‌افتد كه اين موجود چيست، اين پديده چه پديده‌اى است با اين‌همه دشمنى، و اين‌همه توانايى‌هاى ذاتى و نشانه‌هاى حيات و بقا؛ ماهيت اين كنجكاوى اين است. اين حالا در زمينه‌هاى مسائل علمى و فناورى و مانند اينها.
 در زمينه‌ى مسائل سياسى و اجتماعى، جلوه‌ى بالاى مردم‌سالارى در اين كشور كه ۳۵ سال است از انقلاب ما گذشته است، و در طول اين ۳۵ سال، ۳۲ انتخابات داشتيم؛ ۳۲ انتخابات سراسرى در اين كشور به‌وجود آمده است؛ اين شوخى است؟ يك نمونه‌ى بى‌نظير [است]؛ انتخابات‌هاى جمهورى اسلامى با مشاركتهاى بالا - بالاتر از متوسط و ميانگين جهانى و بعضاً بسيار بالاتر؛ شركت ۷۰ درصدى، ۷۲ درصدى؛ انتخابات‌هاى ما از اين قبيل است - جلوه‌ى مردم‌سالارى‌[است]. نمونه‌ى بى‌نظير ديگر دو پديده‌اى است كه ما مردم، با آنها عادت كرده‌ايم اما براى يك ناظر جهانى فوق‌العاده جذاب و مهم است، و آن عبارت است از راه‌پيمايى بيست‌ودوم بهمن و راه‌پيمايى روز قدس در ماه رمضان. جشن انقلاب را مردم به‌طور مداوم، هرسال تا اين ۳۵ سال گرفته‌اند، با يك راه‌پيمايى عظيمِ پرشورِ پرشكوه در روزهاى سرد پايان بهمن. ما عادت كرده‌ايم و اهميت موضوع و عظمت موضوع به چشممان نمى‌آيد اما ناظر جهانى، اينها را ميبيند و براى او بسيار خيره‌كننده است؛ اينها عوامل آن جذابيتى است كه كنجكاوى‌ها را تحريك ميكند و راه نويى را به ذهنهاى علاقه‌مندان و افرادى كه اهل سؤال و استفسار و تحقيقند، ارائه ميدهد. اين واقعيت مهم دوران ما است كه عبارت است از توجه و كنجكاوى عمومى در دنياى اسلام از سوى جوانها، روشنفكران، آگاهان و كسانى كه اهل فهم مسائلند، نسبت به اين پديده‌اى كه در كشور ايران اسلامى، به توفيق الهى و به تأييد الهى تحقق يافته است و روزبه‌روز رشد كرده است. اين مطلب اول.
 اين واقعيت، ساخته و پرداخته‌ى دست معمار بزرگ است. درباره‌ى امام خيلى حرف زده‌ايم، شايد بعضى‌ها خيال كرده‌اند ما با اغراق و مبالغه حرف ميزنيم؛ ولى نه، آنچه درباره‌ى امام بزرگوارمان گفته‌ايم، نه اغراق است، نه مبالغه است؛ بخشى از واقعيت است؛ بيش از آنچه توصيف كرده‌ايم و توانسته‌ايم ارائه بدهيم، امام بزرگوار و عزيز ما داراى مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختيار ملت ايران و در معرض ديد و فكر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته‌ى آن دست توانا است. ما براى اينكه راه را درست برويم، بايد نقشه‌ى معمار را بدانيم. اگر در يك بناى متعارف معمولى، نقشه در اختيار نباشد، نقشه‌ى اصلى معلوم نباشد، سازندگان و بنايان هرچه هم چيره‌دست باشند، ممكن است اشتباه كنند؛ بايد نقشه‌ى اصلى را دانست تا بتوان براساس آن نقشه‌ى اصلى، اگر هنرى در سازندگى و در احياء هست، آن را به‌كار برد. نقشه‌ى او نقشه‌اى نبود كه فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعاً مؤيدمن‌عندالله بود؛ خود امام بزرگوار اين را ميدانست و به آن معترف بود؛ خود او ميگفت آنچه پيش آمده است با دست قدرت الهى است و درست فهميده بود و چشم بصير و بيناى او درست ديده بود. ما مواظب باشيم؛ آن نقشه را بشناسيم تا بتوانيم راه را ادامه بدهيم. اگر نقشه را ندانستيم، زاويه پيدا ميكنيم؛ وقتى زاويه پيدا شد، روزبه‌روز هرچه پيش برويم، از راه اصلى و صراط مستقيم دور ميشويم؛ وقتى از صراط مستقيم دور شديم، از هدفها دور ميشويم، به هدفها نميرسيم؛ براى اينكه به هدف برسيم، بايد راه را گم نكنيم؛ براى اينكه راه را گم نكنيم، بايد نقشه‌ى اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسيم و بدانيم. نقشه‌ى امام، كار اصلى امام، بناى يك نظم مدنى - سياسى براساس عقلانيت اسلامى بود؛ مقدمه‌ى لازم اين كار، اين بود كه نظام پادشاهى - كه هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم ديكتاتور بود؛ اين سه خصوصيت در نظام پادشاهى وجود داشت: هم دچار فساد بود، فسادهاى گوناگون اخلاقى و مالى و غيره؛ هم وابسته‌ى به قدرتها بود، يك روز وابسته‌ى به انگليس، يك روز وابسته‌ى به آمريكا، حاضر بود منافع خود را و كشور را در مقابل منافع بيگانگان فراموش كند؛ و هم ديكتاتور بود، مستبد بود، رأى مردم، خواست مردم براى نظام پادشاهى مطرح نبود؛ هركدام از اينها يك فصلِ بلند است، يك كتاب است -[ريشه‌كن شود]؛ مقدمه‌ى آن كار بزرگى كه امام ميخواست انجام بدهد، ريشه‌كن كردن اين نظام فاسدِ وابسته‌ى ديكتاتور بود؛ همت را بر اين گماشت و نظام ريشه‌كن شد. در كشور ما مسئله اين نيست كه نظام پادشاهى برود، به جاى او نظام پادشاهى يا شبه‌پادشاهىِ ديگرى بنشيند؛ مسئله اين است كه آن خصوصياتى كه نظام پادشاهى داشت بايد ريشه‌كن ميشد و امام بزرگوار ريشه‌كن كرد؛ سخنان امام، رهنمودهاى امام، رفتار امام همه در اين‌جهت است.
 در بناى آن نظم مدنى و سياسى دو نكته‌ى اساسى وجود دارد كه اين دو نكته به هم پيوند خورده است؛ به يك معنا دو روى يك حقيقت است: يكى عبارت است از سپردن كار كشور به مردم از طريق مردم‌سالارى و از طريق انتخابات، و دوم اينكه اين حركت - كه خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هرآنچه ناشى از حركت مردم‌سالارى و سپردن كار به مردم است - بايد در چهارچوب شريعت اسلامى باشد. اين، دو بخش است، يا با يك نگاه، دو بُعد از يك حقيقت است.
 افرادى گمان نكنند كه امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى كرد با تفكر اسلامى و شريعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالارى و تكيه‌ى به آراء مردم، جزو دين نميبود و از شريعت اسلامى استفاده نميشد، امام هيچ تقيدى نداشت؛ آن آدم صريح و قاطع، مطلب را بيان ميكرد. اين جزو دين است، لذا شريعت اسلامى چهارچوب است؛ در همه‌ى قانونگذارى‌ها و اجراها و عزل‌ونصب‌ها و رفتارهاى عمومى كه تابع اين نظم سياسى و مدنى است، بايد شريعت اسلامى رعايت بشود. و گردش كار در اين نظام به‌وسيله‌ى مردم‌سالارى است؛ يعنى آحاد مردم نماينده‌ى مجلس را انتخاب ميكنند، رئيس‌جمهور را انتخاب ميكنند، وزرا را با واسطه انتخاب ميكنند، خبرگان را انتخاب ميكنند، رهبرى را با واسطه انتخاب ميكنند؛ كار، دست مردم است؛ اين، پايه‌ى اصلى حركت امام بزرگوار است. اين بناى عظيمى كه اين بزرگوار گذاشت، متكى به اين دو پايه است. التزام به شريعت اسلامى، روح و حقيقت نظام اسلامى است؛ اين را توجه داشته باشند. شريعت اسلامى اگر در جامعه به‌طور كامل اجرا بشود، هم آزادى‌هاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمين ميكند، هم آزادى ملت را كه اسم آن استقلال است - استقلال يعنى آزادى در ابعاد يك ملت، كه وابسته‌ى به كسى و به جايى نباشد؛ يك ملت آزاد يعنى ملتى كه به‌هرصورت تحت نفوذ و سيطره‌ى مخالفين خود يا دشمنان خود يا بيگانگان قرار ندارد - تضمين ميكند، [هم] عدالت را در جامعه تضمين ميكند، هم معنويت را تضمين ميكند؛ اين چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنويت. اگر شريعت اسلامى بر جامعه حاكم شد، اين پديده‌هاى اساسى در نظم جامعه‌ى اسلامى، خود را نشان ميدهند. بنابراين امام بزرگوار ما شريعت اسلامى را كه روح جمهورى اسلامى است، مورد تكيه قرار داده است؛ مردم‌سالارى دينى را هم كه يك وسيله و ابزار است كه آن هم متخَذ از شريعت است، مورد تكيه قرار داده.
 هيچ قدرت و غلبه‌اى در مكتب امام كه از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نيست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته‌ى از اختيار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى كه ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شريعتِ اسلامى و در مكتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى كه از انتخاب مردم به‌وجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، كسى نبايستى سينه سپر بكند، در مقابل او كسى نبايد قهر و غلبه‌اى به كار ببرد كه اگر يك چنين كارى كرد، اسم كار او فتنه است؛ اين آن نسخه‌ى جديدى است كه امام بزرگوار ما به دنيا عرضه كرد و به ادبيات سياسى عالم اين فصل مهم را افزود. در اين نسخه‌ى جديد، يكى از عناصر اصلى - همان‌طور كه اشاره كرديم - به كمك مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله كردن است؛ به كمك مظلوم بايد رفت كه در دوره‌ى ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلوميت ملت فلسطين بود كه شما ديديد امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطين تأكيد كرد، تكيه كرد، حمايت كرد و وصيت كرد كه اين مسئله را ملت ايران و مسئولان كشور فراموش نكنند؛ كمك به مظلوم و ايستادگى در مقابل ظالم، نفى دست‌اندازى‌هاى ظالم، انكار صريح هيبت و ابهت ظالم و شكستن اين ابهت؛ اين هم يكى از بخشهاى اين نظام و اين نسخه‌ى جديدى است كه امام بزرگوار ما عرضه كرد. اين يك خلاصه‌اى و يك تصوير كوتاه و توصيف كوتاهى است از مجموعه‌ى آن نظم سياسى و مبنايى‌اى كه امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به كشور آورد، عرضه كرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پيداكرد؛ و اين نسخه مثل خيلى از حرفهاى سياسى، در كتابها نماند؛ آمد در واقعيت، تحقق پيداكرد، تبلور پيداكرد؛ ملت ايران هم همت كردند، وفادارى نشان دادند، فداكارى كردند، اين را حفظ كردند، نگه داشتند، و روزبه‌روز قوى‌تر كردند تا به امروز رسيده است.
 خب، پس امام موفق شد؛ امام در آن كارى كه ميخواست انجام بدهد، به توفيق كامل دست پيداكرد، [اما] آيا اين كار بزرگ ادامه پيدا خواهد كرد؟ آيا بخشهاى خالى اين جدول - كه به‌طور طبيعى بخشهاى خالى‌اى در اين جدولهاى اجتماعى و تاريخى قرار دارند - پُر خواهد شد؟ اين بستگى دارد به اينكه من و شما چقدر همت كنيم؛ ما چقدر آگاهى نشان بدهيم؛ ما چقدر آن خط روشن را مراعات كنيم و در آن خط روشن حركت بكنيم. بله، كاملاً ممكن است؛ با اين ملتى كه ما داريم مشاهده ميكنيم، با اين تجربه‌اى و اين حركت موفق و سِير مستمرى كه در اين ۳۵ سال - و بعد از رحلت امام در اين ۲۵ سال - اين ملت نشان داده است، بله، ادامه‌ى اين راه ممكن است؛ خانه‌هاى خالى پُر خواهد شد، كارهاى بزرگ انجام خواهد گرفت، و اين ملت به اذن‌الله و به حول و قوه‌ى الهى به اوج قله‌ها خواهد رسيد.
 اما اين راه، مثل همه‌ى راه‌هاى مهم كه به سمت هدفهاى بزرگ كشيده شده است، چالشهايى هم دارد، موانعى هم دارد؛ اين موانع را بايد بشناسيم تا بتوانيم از آنها عبور كنيم. اگر مانع را نشناختيم، عبور از مانع يا دشوار خواهد شد، يا حتى غير ممكن خواهد شد. بنده امروز دارم اينها را به شما حضار محترم اين مجلس عظيم و باشكوه و در واقع به ملت ايران كه اين سخنان را خواهند شنيد عرض ميكنم، اما بايد جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فكرى ما، روى هركدام از اين سرفصل‌ها و بخشها بنشينند فكر كنند، كار كنند، مطالعه كنند؛ نه‌فقط بحثهاى ذهنىِ شبه‌روشنفكرى، [بلكه] بحثهاى كاربردى، بحثهاى عملياتى، بحثهاى ناظر به واقعيت. اينهايى كه ما عرض ميكنيم سرفصل‌هايى است براى كارهاى فكرى كه ان‌شاءالله به‌وسيله‌ى جوانان ما - كه از ما خيلى بهترند، خيلى آماده‌ترند - دنبال خواهد شد.
 من دو چالش را عرض ميكنم: يك چالش بيرونى، يك چالش درونى. چالش بيرونى ما مزاحمتهاى استكبار جهانى است؛ بى‌رودربايستى حرف بزنيم، مزاحمتهاى آمريكا است؛ سنگ‌اندازى ميكنند. درست است كه شايد در تحليل‌هاى بعضى از متفكران سياسىِ خودشان هم اين هست كه ميگويند فايده‌اى ندارد، نميشود با اين حركت عظيم مقابله كرد؛ لكن سنگ‌اندازى ميكنند. نقشه‌ى كار آنها را بايد دانست؛ اين نقشه‌ى لو رفته‌ى آمريكا است؛ اين نقشه‌ى كلان آمريكا است كه امروز در خلال بحثها و گزارشها و اظهارنظرها و رفتارهاى آنها لو رفته است: آمريكا كشورهاى دنيا، جريانهاى دنيا، آدمهاى دنيا را به سه قِسم تقسيم ميكند: يك قِسم گوش‌به‌فرمانها، كشورهاى گوش‌به‌فرمان، جريانهاى سياسى و اجتماعى گوش‌به‌فرمان يا آدمهاى گوش‌به‌فرمان، يك عده اينها هستند؛ يك عده كشورهايى كه گوش‌به‌فرمان نيستند، اما بايد با آنها مدارا كرد، بعضى از كشورها، بعضى از شخصيت‌ها، بعضى از جريانها به نظر آمريكا اين‌جورى هستند كه بايد با آنها مدارا كرد، منافع مشتركى [با آنها] تعريف كرد، يك‌جورى با آنها فعلاً كنار آمد، كه حالا بعد توضيح عرض ميكنم؛ قِسم سوم كشورهاى نافرمان، آنهايى كه زير بار آمريكا نميروند، باج به آمريكا نميدهند، يك دسته هم اينها هستند. به نظر آمريكايى‌ها همه‌ى كشورهاى دنيا، همه‌ى جريانهاى سياسى و اجتماعى و مدنى و اقتصادى عالَم و همه‌ى آدمها و شخصيت‌هاى برجسته و ممتاز و نشان‌دار عالَم از اين سه قِسم خارج نيستند: يا سرسپرده‌اند و گوش‌به‌فرمانند، يا مستقلى هستند كه بايد با آنها مدارا كرد، و يا اينكه نافرمانند و دليرى نشان ميدهند و گستاخى نشان ميدهند كه جورى ديگر بايد با آنها رفتار كرد.
 سياست آمريكايى‌ها با آن دسته‌ى اول حمايت كامل است؛ البته حمايت مفت و مجانى نيست، حمايت ميكنند و آنها را ميدوشند؛ در واقع از توانايى‌هاى آنها و از امكانات آنها به نفع منافع خودشان، براى تأمين منافع خودشان استفاده ميكنند؛ از آنها سوارى ميگيرند، از آنها همه‌جور خدمت را ميگيرند، همان‌طور كه عرض كرديم آنها را ميدوشند، اهميتى هم نميدهند. البته اگر چنانچه رفتارى از آنها سر زد كه در عرف جهانى زشت بود، آن رفتار را هم محكوم نميكنند، از آن دفاع هم ميكنند، آن‌را توجيه هم ميكنند؛ مثلاً كشورهاى مستبدى وجود دارند كه با نظامهاى ارتجاعىِ بشدت استبدادى اداره ميشوند، با آمريكايى‌ها خوبند، به آمريكايى‌ها بار ميدهند و در خدمت آمريكا حاضرند، سرسپرده‌اند، جزو گروه اولند؛ آمريكايى‌ها وقتى ميخواهند اينها را توصيف بكنند، نميگويند كشورهاى ديكتاتور، ميگويند اينها كشورهاى پدرسالارند! ديكتاتورى آنها را پنهان ميكنند، ميگويند اينها ديكتاتور نيستند، پدرسالارند. پدرسالار در نظام سياسى يعنى‌چه؟ معناى آن چيست؟ كشورى كه در آن نه مجلسى وجود دارد، نه انتخاباتى وجود دارد، نه قدرت حرف‌زدنى وجود دارد، نه قلم آزادى وجود دارد، نه بيان آزادى وجود دارد و اندك تخلفى از خواسته‌هاى حاكم، با شدت و حِدت و خشونت سركوب ميشود؛ اين كشور كشور پدرسالار است؟
 صدام‌حسين در يك بخشى از زندگى، جزو اين سرسپرده‌ها و گوش‌به‌فرمان‌ها بود؛ در آن مدت همه‌ى حمايتهاى لازم را از او كردند، در خدمت او قرار گرفتند، به او سلاح شيميايى دادند، نقشه‌هاى تحركات نظامى ما را كه با ماهواره‌ها كشف ميشد در اختيار او گذاشتند، نقشه‌ى جنگى دادند؛ چون در خدمت آنها بود، عليه نظام متمرد جمهورى اسلامى بود، كه نظام جمهورى اسلامى جزو گروه سوم است. يك دسته اينها هستند.
 دسته‌ى دوم، گفتيم كشورهايى هستند كه سياست آمريكا و نقشه‌ى آمريكا مداراى با آنها است. مدارا يعنى‌چه؟ يعنى فعلاً منافع مشتركى با آنها تعريف ميكند، آنها را در كنار خود قرار ميدهد، اما آن‌وقتى كه فرصتى پيدا كرد، خنجر را از پشت به قلب آنها ميكوبد و قلب آنها را ميدرد؛ ملاحظه‌ى آنها را هم نميكند. مثل چه كشورهايى؟ مثل كشورهاى اروپايى؛ امروز وضع كشورهاى اروپايى اين‌جورى است. آمريكا با اينها مدارا ميكند، نه به معناى اينكه منافع آنها را رعايت ميكند؛ نه، آنجايى كه بتواند لگد هم ميزند؛ از شخص اول كشورِ هم‌پيمان خود جاسوسى اينترنتى هم ميكند، (۵) جاسوسى به‌وسيله‌ى تلفن همراه هم ميكند، از زندگى خصوصى او جاسوسى ميكند، اِبايى هم ندارد؛ وقتى هم كه كشف ميشود، ميگويد كه بله، ببخشيد، اين كار شد ديگر، چاره‌اى نبود، انجام گرفت! حاضر نيستند عذرخواهى درست و حسابى هم بكنند. فهم بنده از مسائل سياست اين است كه اروپايى‌ها در يك خطاى بزرگ راهبردى قرار دارند كه خودشان را در خدمت آمريكا قرار داده‌اند. منافع آمريكا را رعايت ميكنند، آمريكا منافع آنها را رعايت نميكند و نخواهد كرد؛ تا آخر هم همين‌جور است. اين هم دسته‌ى دوم.
 دسته‌ى سوم كشورهايى هستند كه زير بار آمريكا نميروند؛ سياست آمريكا، درباره‌ى اينها اين است كه از هر وسيله‌ى ممكن بايد عليه اين كشورهاى نافرمان استفاده كرد؛ از هر وسيله‌ى ممكن؛ هيچ حدومرزى نميشناسند. اگر شما ديديد كشورى در مقابل آمريكا نافرمان است و آمريكا مثلاً حمله‌ى نظامى نميكند يا تحريم نميكند، بدانيد يك اشكالى آنجا وجود دارد؛ يعنى مانعى بر سر راه وجود دارد؛ به زبان ساده، نميتواند انجام بدهد كه انجام نميدهد؛ اگر بتواند، انجام ميدهد. تنها جرم اين كشور نافرمان هم اين است كه در مقابل آمريكا حاضر به تسليم نيست، حاضر نيست باج بدهد، حاضر نيست منافع او را بر منافع خودش مقدم بدارد؛ اين ميشود كشور نافرمان. آمريكايى‌ها براى اينكه اين كشور را به زانو دربياورند، از هيچ كارى فروگذار نميكنند؛ هر كارى برايشان ممكن باشد انجام ميدهند؛ اگر كارى انجام ندهند به‌خاطر نتوانستن است.
 خب، حالا اين كارهايى كه آمريكايى‌ها انجام ميدهند چيست؟ امروز حمله‌ى نظامى از نظر آمريكايى‌ها يك اولويت نيست؛ فهميدند كه در قضيه‌ى عراق و در قضيه‌ى افغانستان كه تهاجم نظامى كردند، ضرر كردند؛ فهميدند كه تهاجم نظامى همان اندازه‌اى كه براى كشور موردِ تهاجم موجب خطر است، گاهى همان اندازه و گاهى بيشتر براى كشور هجوم‌كننده و حمله‌كننده ممكن است موجب خطر باشد؛ اين را درست فهميدند. لذا ميتوان گفت از حمله‌ى نظامى و حركات نظامى منصرفند؛ راه‌هاى ديگرى دارند. يكى از راه‌ها اين است كه پيشبرد هدفهاى خودشان را در آن كشور مورد نظر - كه آماج دشمنى آنها است - به عناصر داخلىِ همان كشور بسپرند. مسئله فقط مسئله‌ى ايران اسلامى و جمهورى اسلامى نيست؛ در همه‌جاى دنيا اينها اين كارها را ميكنند و ما نمونه‌هاى آن را داريم مشاهده ميكنيم. يا به‌وسيله‌ى كودتا؛ كسانى را تقويت كنند كه در كشور، كودتا راه بيندازند و آن نظامى را و دستگاه دولتى و سياسى‌اى را كه در مقابل آنها تسليم نميشود، با كودتا از سر راه بردارند؛ يكى از راه‌ها اين است. يكى از راه‌ها كشاندن بخشى از مردم به خيابانها است كه اين انقلابهاى رنگى كه در جاى‌جاى اين منطقه در اين چند سال اخير به‌وجود آمد، از اين قبيل است. يك دولتى مى‌آيد سرِ كار؛ بالاخره هر دولتى كه سرِ كار مى‌آيد ممكن است اگر با شصت درصد آراء مردم هم آمده باشد، چهل درصد به او رأى نداده باشند؛ آمريكايى‌ها ميروند سراغ آن چهل درصد، عناصر و ليدرهايى را در بين آنها انتخاب ميكنند، با تطميع، با پول، با تهديد، آنها را وادار ميكنند كه آن چهل درصد يا بخشى از آن چهل درصد را به خيابانها بكشانند. همين انقلابهاى رنگى، اين انقلاب نارنجى، انقلاب كجا در كشورهاى مختلف كه در اين چند سال ديده شد، دست آمريكايى‌ها پشت اين كار بود. ما هيچ قضاوتى در مورد حوادثى كه اين روزها در منطقه‌اى(۶) از اروپا در جريان است نميخواهيم بكنيم، اما انسان وقتى نگاه ميكند، ميبيند كه سناتور آمريكايى، مسئول آمريكايى(۷) در تظاهرات يك اقليتى عليه يك كشور، چه نقشى ميتواند ايفا كند كه در آنجا حضور پيدا ميكند؟ حضور پيدا كردند. يكى از كارهايشان اين است كه با كشاندن گروهى از مردم به خيابانها و نافرمانى مدنى، آن دولتى را كه مورد قبول آنها نيست و حاضر نيست به آنها باج بدهد، از كار بيندازند. يكى از كارها فعال كردن گروه‌هاى ترور و راه انداختن گروه‌هاى تروريست است؛ اين را در عراق انجام دادند، در افغانستان انجام دادند، در برخى از كشورهاى عربى منطقه انجام دادند، در كشور خود ما هم انجام دادند؛ گروه‌هاى تروريست را راه بيندازند، آدمهاى مشخص را [ترور كنند]. در كشور ما دانشمندان را زدند، متخصصين انرژى هسته‌اى را زدند و به شهادت رساندند، قبل از آن هم كسان ديگرى، نخبگان سياسى، نخبگان فرهنگى، شخصيت‌هاى علمى، شخصيت‌هاى روحانى را زدند؛ و اينها زير دامن آمريكا رشد كردند، بعضى هم به‌خاطر اين خدماتى كه به آمريكا كردند مورد قبول و پذيرش آمريكايى‌ها قرار گرفتند. امروز منافقين در آغوش آمريكا قرار دارند؛ در جلسات گوناگون، در كميسيون‌هاى كنگره‌ى آمريكا شركت ميكنند، همين عناصر منافق، همينهايى كه در اينجا آحاد مردم را كشتند، بزرگان را كشتند، علما را كشتند، دانشمندان را كشتند، سياسيون را كشتند و انفجارات به‌وجود آوردند، امروز آنجا با آنها هستند. يكى از راه‌ها هم اين است. يكى از راه‌ها ايجاد اختلاف در رأس حاكميتها است؛ يكى از كارهايى كه اينها ميكنند اين است: آن دستگاهى، آن نظامى كه با آنها همراه نيست، سعى ميكنند در رأس آن اختلاف و شكاف به‌وجود بياورند، حاكميت دوگانه درست كنند؛ خيلى‌جاها موفق نميشوند، بعضى‌جاها هم متأسفانه موفق ميشوند؛ يكى از راه‌ها اين است. يكى از راه‌ها اين است كه با تبليغات خود دلهاى مردم را، افكار مردم را از مبانى اعتقادى و ايمانى‌شان منصرف بكنند؛ و راه‌هاى گوناگونى از اين قبيل. و رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا در مورد ايران عزيز ما، و ايران‌اسلامى ما، همه‌ى اين كارها را انجام داده است و به فضل‌الهى در همه‌ى اين كارها هم شكست خورده است. كودتاى نظامى، حمايت از فتنه‌گران، كشاندن مردم به خيابانها، مقابله‌ى با انتخابات، ايجاد شكاف، از اين كارها يا انجام دادند يا تلاش كردند كه انجام بدهند، و بحمدالله در همه‌ى اينها ناموفق ماندند. چرا؟ چون ملت بيدار بود، چون ملت مؤمن بود، و اينجا است كه من ميروم سراغ آن چالش دوم كه چالش درونى است.
 برادران و خواهران عزيز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اينكه روحيه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداريم و فراموش كنيم و آن را از دست بدهيم؛ اين بزرگ‌ترين خطر است. در شناخت دشمنمان اشتباه كنيم؛ در شناخت دوستمان اشتباه كنيم؛ جبهه‌ى دشمن و دوست را با هم مخلوط كنيم، نفهميم دشمن كيست؛ دوست كيست؛ يا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بكنيم، اين هم خطر است. برادران عزيز، خواهران عزيز، عموم ملت ايران توجه داشته باشند كه گاهى يكى با شما دشمنى ميكند، اما اگر دقت كنيد دشمنىِ او دشمنىِ‌اصلى نيست، تابعى است از يك عامل ديگر، از يك كس ديگر؛ دشمن اصلى را پيدا كنيد؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سينه‌به‌سينه بشود، هم قواى او تحليل ميرود، هم نتيجه‌ى كارْ نتيجه‌ى مطلوبى نخواهد شد.
 امروز يك عده‌اى در بخشهاى مختلف دنياى اسلام به‌نام گروه‌هاى تكفيرى و وهابى و سَلَفى، عليه ايران، عليه شيعه، عليه تشيع، دارند تلاش ميكنند، كارهاى بدى ميكنند، كارهاى زشتى ميكنند؛ اما اينها دشمنهاى اصلى نيستند؛ اين را همه بدانند. دشمنى ميكنند، حماقت ميكنند اما دشمن اصلى، آن كسى است كه اينها را تحريك ميكند، آن كسى است كه پول در اختيارشان ميگذارد، آن كسى است كه وقتى انگيزه‌ى آنها اندكى ضعيف شد، با وسايل گوناگون آنها را انگيزه‌دار ميكند؛ دشمن اصلى، آن كسى است كه تخم شكاف و اختلاف را بين آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ايران مى‌افشاند؛ اينها آن دست پنهانِ سرويس‌هاى امنيتى و اطلاعاتى است. لذا ما مكرر گفته‌ايم اين گروه‌هاى بى‌عقلى را كه به نام سَلَفى‌گرى، به نام تكفير، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله ميكنند، دشمن اصلى نميدانيم؛ ما شما را فريب‌خورده ميدانيم؛ به اينها گفته‌ايم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ يَدَكَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ يَدِىَ اِلَيكَ لِاَقتُلَكَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمين؛ (۸) تو اگر خطا ميكنى، اشتباه ميكنى، كمر به قتل برادر مسلمان خودت ميبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را كسى نميدانيم كه بايستى كمر به قتل او ببنديم؛ البته از خودمان دفاع ميكنيم، هر كسى به ما حمله بكند، با مشت محكم ما مواجه خواهد شد، اين طبيعى است؛ اما معتقديم اينها دشمنان اصلى نيستند، فريب‌خورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نه‌چندان پنهانى است كه از آستين سرويس‌هاى امنيتى بيرون مى‌آيد و گريبان مسلمانان را ميگيرد و آنها را به جان هم مى‌اندازد.
 چالشهاى درونى ما اينها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل كشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بكند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض به‌وجود بياورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بكند؛ اين يكى از مصاديق آن چالش اصلى است كه عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بى‌روحيگى، دچار شدن به كم‌كارى، دچار شدن به يأس و نااميدى، تصور اينكه ما نميتوانيم، تصور اينكه تا حالا نتوانستيم؛ نخير، همان‌طور كه امام فرمودند ما ميتوانيم، (۹) بايد عزم داشته باشيم، عزم ملى و مديريت جهادى ميتواند همه‌ى اين گره‌ها را باز كند. اينها همه، آن چالشهاى درونى ما است كه بايد با اينها مقابله كنيم. همان‌طور كه عرض كرديم جوانهاى عزيز ما، نخبگان ما، فضلاى ما بايد بنشينند اين مسائل را بررسى كنند؛ اينها سرفصل‌هايى است. نام مبارك امام بزرگوارمان و ياد آن بزرگ‌مرد و نقشه‌ى آن معمار بزرگ ميتواند ما را در همه‌ى اين فصول يارى كند و به ما اميد ببخشد و نشاط بدهد و روحيه بدهد؛ همچنان كه تا امروز چنين بوده است و به توفيق الهى در آينده [هم] چنين خواهد بود.
 پروردگارا! بركات خودت را بر اين ملت عزيز نازل بفرما. پروردگارا! جوانان عزيز ما را در راه بناى آرمانى نظام اسلامى كمك فرما. پروردگارا! ما را از كج‌روى‌ها و انحرافها محفوظ بدار. پروردگارا! دست ملت ايران را از دشمنانش قوى‌تر قرار بده؛ آنها را بر دشمنانشان پيروز فرما؛ قلب مقدس ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را نسبت به ما مهربان بفرما؛ دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان؛ روح مطهر امام و شهداى عزيز را با پيغمبر محشور فرما.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

۱) سوره‌ى حشر، بخشى از آيه‌ى ۱۰
۲) سوره‌ى يونس، بخشى از آيه‌ى ۸۸
۳) سوره‌ى ابراهيم، آيه‌ى ۲۴ و بخشى از آيه‌ى ۲۵
۴) سوره‌ى طارق، آيات ۱۵ و ۱۶
۵) كشور آلمان‌
۶) كشور اوكراين‌
۷) جان مك‌كين‌
۸) سوره‌ى مائده، آيه‌ى ۲۸
۹) از جمله، صحيفه‌ى امام، ج ۱۹، ص
br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات در مراسم بيست و پنجمين سالروز رحلت حضرت امام خميني،
ادامه مطلب
 

 

/ امتداد آفتاب
گزيده سخنان آيت الله خامنه‌اي در مورد امام خميني (ره)

 

مقام معظم رهبري همواره در بيانات و سخنراني‌هاي خود در مجامع مختلف به نقش ارزنده امام خميني (ره) در شكل‌گيري انقلاب اسلامي ايران و تاثير حركت عظيم ايشان بر انديشه بشريت در سراسر جهان اشاره كرده‌اند. ايشان درسخنان گهربار خود از همگان مي‌خواهند كه پيرو امام خميني (ره) بوده و خط و راه آن امام سفر كرده را تا ظهور حضرتش ادامه دهند. گزيده سخنان آيت‌الله خامنه‌اي در مورد امام خميني بدين شرح است:
۱. راه ما راه امام خميني است و در اين راه با همه قدرت و قاطعيت خود حركت خواهيم كرد.
۲. ادامه خط امام يعني طرفداري از فقرا، ضعفا، عدالت اجتماعي، وحدت ملي مقابله و معارضه با استكبار جهاني و وابستگان آن‌ها.
۳. امام آن روح الله بود كه با عصا و يد بيضاي موسوي و بيان و فرقان مصطفوي به نجات مظلومان كمر بست، تخت فرعون‌هاي زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد روشن ساخت.
۴. امام به همه فهماند كه انسان كامل شدن، علي وار زيستن و تا نزديكي مرزهاي عصمت پيش رفتن افسانه نيست.
۵. ادامه راه امام فقط با بصيرت و صبر مي‌سر است. نگذاريد به بهانه‌هاي گوناگون آدم‌هاي كم بصيرت، يا كم صبر يا خودخواه با بي‌توجه به مصالح عمومي مردم ميان صفوف مستحكم شما فاصله بياندازد، شما را نسبت به يكديگريا نسبت به مسئولين دل چركين و نگران كنند آگاه باشيد و بدانيد اين راه به هدف خواهد رسيد.
۶.امام عظيم الشان روياي بي‌تعبير تشكيل حكومت اسلامي را در عالم خارج و واقعيت محقق كرد تا انسان‌ها بتوانند در همه ابعاد بر اساس اعتقادات خود زندگي كنند و با همت امام بود كه پيام حق اسلام به آفاق عالم رسيد و لازمه ظهور انسان‌هاي برجسته‌اي چون امام امت، گذشت از راحتي‌ها، شهوات نفساني و وسوسه‌هاي گوناگون و آشنا كردن دل با انوار و الطاف الهي است و براي تحقق اين منظور بايد تلاش و مجاهدت كرد.
۷. ايشان مدرسي علي‌الظاهر، بودند و در مسجد سلماس تدريس مي‌فرمودند، اما اخلاص، صفاي باطن و رابطه معنوي و پيوند مستحكم ميان او و خدا، مقلب القلوب، موجب شد كه اين انسان علي‌الظاهر دستي نيرومند براي برافكندن بنياد ارزش‌هاي مادي شود و امروز رهبر كمونيست چپ يك نقطه دور دست مي‌گويد، خواهش مي‌كنم به من كتابي درباره اسلام بدهيد تا آن را مطالعه كنم و اين در حالي است كه همه ما بوديم اما شما نمي‌توانستيد به يك جواني كه باد ماركسيسم به دماغ او خورده است كتابي بدهيد.
۸. هنر بزرگ حضرت امام اين بود كه ديوارهاي بين اجتماعات مردم را از بين برد و يك فضاي وسيع با دل‌هاي آشنا به وجود آورد.
۹.ايشان عصر گرايش و احترام به ارزشهاي انساني و احترام به عدالت و حريت انسان و اصل احترام به آراء مردم را بنيان گذاشتند كه حتي دشمنان ايشان هم به عظمت امام معترفند.
۱۰.اينكه امام مي‌فرمودند (به من خدمتگزار بگويند بهتر است تا رهبر) با صداقت و راستي بود و تعارفي در كار نبود.
۱۱. بخشيدن روح عزت، استقلال، استغناء و اعتماد به نفس به ملتي كه در طول ساليان متمادي سعي شده بود كه اعتماد به نفس از اوگرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گيرد و اعتماد به نفس او از بين برود و ديگران بر سرنوشت اوتسلط يابند، از مشخصه‌هاي عمده انقلاب است كه توسط امام خميني (ره) در جامعه انقلابي كشور ترسيم شده است.
۱۲.  كلام او همانند بمبي در دنيا منفجر شد و همه را تحت تاثير قرار داد.
۱۳.راه و روش و اهداف امام خميني همانند اهداف انبياء بوده است.
۱۴. براي امام، امت اسلامي و اسلام مطرح بود و ايشان منطقه‌اي فكر نمي‌كردند.
۱۵. در سخت‌ترين مراحل، امام عزيزمان همواره آرام و مطمئن بودند و به مردم اطمينان فراواني داشتند.
۱۶. امام، خوب اين مردم را شناخته بودند و مردم هم حقا وانصافا امامشان را خوب شناخته بودند.
۱۷. خداوند امام عزيزمان را به عنوان گوهري يكدانه و ذخيره‌اي ازسوي خود در ميان ملت ما قرار داد.
۱۸.آن روح بزرگ و كوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تكان مي‌خورد و مي‌لرزيد.

www.khatteemam.ir/fa

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان آيت الله خامنه‌اي در مورد امام خميني (ره)،
ادامه مطلب
 

 

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زندگي نامه امام خميني (ره) به روايت امام،
ادامه مطلب
 

 

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان آيت اله خامنه اي در مورد امام خميني (ره)،
ادامه مطلب
 

دو نكته براي سالم ماندن باتري گوشي

زماني كه ميزان باتري شما كم شد (حدود 10 تا 40 درصد) مي‌بايست آن را به شارژر متصل كنيد و زماني كه به 80 تا 90 درصد رسيد مي‌بايست آن را از شارژر جدا كنيد.
كد خبر: ۵۰۵۶۲۴
تاريخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۰ - 03 June 2015

زماني كه ميزان باتري شما كم شد (حدود 10 تا 40 درصد) مي‌بايست آن را به شارژر متصل كنيد و زماني كه به 80 تا 90 درصد رسيد مي‌بايست آن را از شارژر جدا كنيد.

آي تي رسان نوشت: باتري‌ها چيزي هستند كه بر روي اغلب دستگاه‌هاي امروزي قرار دارند و وظيفه تامين انرژي آن‌ها را برعهده گرفته‌اند. از لپ‌تاپ گرفته تا اسمارت فون، تبلت، دوربين و… تماما داراي باتري هستند اما در واقع شايد هرگز نتوان طول عمر چنين باتري‌هايي را با باتري يك ساعت مچي مقايسه كرد. حال در اين مقاله تصميم داريم تا دو راه حل ساده را براي بهبود عملكرد باتري فرا بگيريم.

از گرما بر حذر باشيد!

گرما و حرارت چيزي است كه مي‌تواند براي باتري دستگاه‌هاي شما بسيار مضر باشد. پس بهتر است هميشه باتري‌هاي خود را به دور از گرما نگه‌داريد. هرگز يك دستگاه داراي باتري (نظير اسمارت فون) را در اتومبيل پارك شده در فصل تابستان و در برابر آفتاب قرار ندهيد. هرگز از شارژر‌هاي بي‌سيم و با ولتاژ بالا در صورتي كه دستگاه شما را داغ مي‌كنند، استفاده نكنيد. اپليكيشن‌هاي بسيار سنگين نيز مي‌توانند گرماي زيادي را در دستگاه‌تان به وجود آورند. هرگز دريچه‌هاي خروجي دستگاه‌ها را نبنديد (براي مثال دريچه فن لپ‌تاپ) كه اين كار باعث مي‌شود گرما درون دستگاه محفوظ بماند و علاوه بر اين بهتر است كه لپ‌تاپ خود را بر روي پايه‌هاي فن‌دار قرار دهيد.

ميانه رو باشيد!

اغلب دستگاه‌هاي قديمي در زماني كه شارژ آن‌ها تخليه مي‌شد، مي‌بايست كاربر آن را به شارژر متصل مي‌كرد و زماني كه ميزان شارژ آن به 100 مي‌رسيد مي‌بايست آن را از برق جدا مي‌نمود اما در واقع باتري‌هاي ليتيوم يوني فعلي اصلا اين چنين نيستند و حتي چنين نظمي را نيز دوست ندارند. در اين نوع باتري‌ها بهترين راه كار اين است، زماني كه ميزان باتري شما كم شد (حدود 10 تا 40 درصد) مي‌بايست آن را به شارژر متصل كنيد و زماني كه به 80 تا 90 درصد رسيد مي‌بايست آن را از شارژر جدا كنيد تا طول عمر باتري بيشتري را بعد از گذشت زمان تجربه كنيد.

راه‌هاي بسيار زيادي براي مراقبت از باتري‌ها وجود دارد اما در واقع اين دو مورد آسان‌ترين راه‌هايي هستند كه رعايت آن‌ها نيز تاثير زيادي در عملكرد باتري دارد.

تابناك*

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دو نكته براي سالم ماندن باتري گوشي،
ادامه مطلب
 

پيرترين و كوچكترين زائر ايراني حج امسال

 

سازمان حج و زيارت اعلام كرد: 53 درصد زائران حج تمتع امسال را زنان و 47 درصد ديگر را مردان تشكيل مي‌دهند. با اين حساب سهم زنان از جمعيت زائران اعزامي ايران به حج تمتع بيشتر است.
كد خبر: ۵۰۵۶۲۷
تاريخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۵ - 03 June 2015

سازمان حج و زيارت اعلام كرد: 53 درصد زائران حج تمتع امسال را زنان و 47 درصد ديگر را مردان تشكيل مي‌دهند. با اين حساب سهم زنان از جمعيت زائران اعزامي ايران به حج تمتع بيشتر است.

به گزارش ايسنا، در حج امسال حدود 64 هزار نفر در قالب 455 كاروان از ايران به حج تمتع اعزام مي‌شود كه از اين تعداد پنج هزار زائر، اهل سنت هستند.

كم سن‌ترين زائر در كاروان‌هاي ايراني حج تمتع امسال، كودكي از چهارمحال و بختياري و مسن‌ترين آن‌ها زائري 93 ساله از كرمان است.

اعزام زائران مدينه قبل كه از اول شهريورماه (8 ذي‌القعده) آغاز مي‌شود، نسبت به سال گذشته 16 درصد افزايش داشته است.

زائران حج تمتع امسال از 19 ايستگاه پروازي به سرزمين وحي اعزام مي‌شوند كه حدود 36 هزار نفر آن‌ها در قالب پروازهاي مدينه قبل و حدود 28 هزار نفر از زائران در قالب پروازهاي مدينه بعد به حج مشرف مي‌شوند.

تابناك*

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيرترين و كوچكترين زائر ايراني حج امسال،
ادامه مطلب
 

تابناك*

وقتي امام از محافظين خود عذرخواهي كرد

امام آداب هر چيزي را رعايت مي‌كرد مثلا اتاقي داشتيم كه موكت‌هايش زبر و خشن بود و شكل نامناسبي داشت اما هر موقع كه امام مي‌خواستند از آنجا عبور كنند نعلين خود را مي‌آوردند.
كد خبر: ۵۰۵۵۵۵
تاريخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۰ - 03 June 2015

امام آداب هر چيزي را رعايت مي‌كرد مثلا اتاقي داشتيم كه موكت‌هايش زبر و خشن بود و شكل نامناسبي داشت اما هر موقع كه امام مي‌خواستند از آنجا عبور كنند نعلين خود را مي‌آوردند.

فردا نوشت: زماني كه ساعت ملاقات عمومي و دست بوسي مردم با امام (ره) فرا مي‌رسيد، مردم را به صف مي‌كرديم و مرتب و پشت سر هم به محل ملاقات هدايت مي‌كرديم. آنجا صحنه‌هايي را مي ديديم كه هيچ كجا مشاهده نكرده بوديم. عده‌اي اشك مي‌ريختند و عده‌اي ديگر متحيرانه به امام نگاه مي‌كردند و صحنه‌هايي سرشار از عشق در آنجا رقم مي‌خورد.

هميشه فكر مي‌كردم آنها آدم‌هايي هستند كه ابهت خاصي دارند و شايد يه جورهايي ترسناك كه نمي شود راحت با آنها حرف زد. آخر آنها هم براي خودشان كسي بودند. يعني آنقدر مهم بودند كه محافظت از يك شخصيت فوق‌العاده برجسته را به آنها بسپارند.

وقتي با وي تماس گرفتم، خودم را معرفي كردم و گفتم كه مي‌خواهم با او مصاحبه‌اي داشته باشم، بدون اينكه بخواهد طاقچه بالا بگذارد و يا مثل بعضي از مسئولاني كه وقتي با آنها تماس مي‌گرفتيم؛ قول مي‌دادند و بعد ديگر جواب تلفن نمي‌دادند نبود. با كمال ميل پذيرفت و قرار شد براي مصاحبه به دفتر خبرگزاري بيايد.

از همان ابتداي نشستنش تا شروع مصاحبه به صورت رسمي، متوجه شدم كه مرتب روي صندلي‌اش تغيير حالت مي‌دهد. چندين مرتبه به خاطر اين موضوع عذرخواهي كرد و گفت كه به خاطر پا دردش نمي‌تواند به مدت طولاني در يك حالت ثابت بنشيند و مجبور است كه تغيير حالت بدهد. نمي دانم شايد يادگاري از زمان جنگ با خود داشت كه نخواست در موردش حرفي بزند.
رحلت حضرت امام خميني بهانه‌اي بود تا پاي صحبت‌هاي يكي از محافظان خانوادگي امام بنشينيم و با وي برگي از خاطرات دوران انقلاب ايران عزيزمان را ورق بزنيم.

از وي خواستم تا خودش را بيشتر معرفي كند؛ « حسين مرتاضي متولد خرداد 1341 اهل و ساكن قم  هستم و در يك خانواده‌ام مذهبي كه عاشق امام و انقلاب بودند متولد و از همان دوران كودكي در محيط خانواده با امام و انقلاب آشنا شدم».

ورود به جرگه محافظان حضرت امام (ره)

مرتاضي در خصوص ورودش به جرگه محافظان حضرت امام (ره) اين گونه گفت؛ « در سال 61 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمدم و تا اواسط سال 62 بعد از انجام چندين ماموريت به جلسه‌اي محرمانه دعوت و در آنجا بود كه متوجه شدم به افتخار خدمت حفاظت از حضرت امام نائل شده‌ام. در آن زمان 21 سال سن داشتم و به مدت پنج سال در تيم حفاظت از امام و خانواده‌اشان در جماران خدمت كردم و بعد از آن در منطقه جنوب و سپس در لشگر 17 علي بن ابيطالب (ع) ادامه خدمت داده و سپس به قم برگشتم و در سپاه قم مشغول به خدمت بودم تا سال 91 كه بازنشست شدم».

وي از آغاز به كارش در لباس محافظان گفت؛ «شبي كه قرار بود فردايش به جماران بروم آنقدر بي‌قرار بودم كه سر از پا نمي‌شناختم و نتوانستم تا صبح بخوابم.در دومين روز از حضورم در جماران متوجه شدم كه مسئوليت حفاظت از امام در مراسم‌هاي دست ‌بوسي را بر عهده دارم و اين نخستين ملاقات من با امام بود و شوقي سر تا پاي وجودم را فرا گرفته بود و آنقدر مجذوب امام شده بودم كه به كل فراموشم شده بود كه چه وظيفه‌اي دارم و با نگاه‌هاي تند و حركت سر يكي از آقايان دفتر به خودم آمدم».

عذر خواهي امام خميني (ره) از محافظينش

مرتاضي در مورد وقت‌شناسي امام گفت؛ «در ساعت هشت صداي زنگي از اتاق امام به گوش مي‌رسيد كه با بلند شدن صداي آن چند نفر براي انجام حساب و كتاب دفتر و چند پزشك نيز براي كنترل وضعيت جسماني امام وارد اتاق مي‌شدند و همزمان صداي مارش خبر و اعلام ساعت هشت از راديو به گوش ‌مي رسيد و اين برنامه هر روز تكرار مي‌شد. اين موضوع نشان از وقت شناسي و دقت نظر امام در وقت داشت. بعد از آن زمان ملاقات امام به مردم بود و وقتي كه مردم را به صف كرده و مرتب داخل اتاق مي‌فرستاديم مي‌ديدم عده‌اي اشك مي‌ريختند. عده‌اي ديگر متحيرانه امام را نگاه مي‌كردند و صحنه‌هايي سرشار از عشق را رقم مي‌زدند».

وي گفت: «در پي كسالتي بزرگ امام در بيمارستان بستري شدند و پس از گذشت حدود 10 روز دكتر اجازه استفاده از هواي آزاد را به امام دادند. محوطه بيمارستان با چند پله به باغ خسروشاهي مرتبط مي‌شد و در اولين روز كه قرار بود امام از هواي آزاد استفاده كنند امام را روي ويلچر نشانديم و وقتي كه مي‌خواستيم از پله‌ها پايين ببريم از وي براي اين كار اجازه گرفتم. فاصله صورت من با صورت امام بسيار كم بود بعد از اينكه من اجازه خواستم امام به صورتم نگاهي انداخته و گفتند مرا ببخشيد من شرمنده شما هستم. در جاي خودم خشك شدم؛ مانده بودم كه چه بگويم. بعد از مكثي كوتاه گفتم خيلي ها هستند كه مي‌خواهند براي يك لحظه شما را ببينند و من توفيق خدمتگزاري شما برايم فراهم شده و هيچ افتخاري برايم بالاتر از اين نيست. اميدوارم كه هر چه زودتر بهبود پيدا كنيد».

چرا امام (ره) مسير قدم زدنش را تغيير داده بود؟

مرتاضي با بيان اينكه تمام رفتار امام الگو بود ادامه داد؛ «امام آداب هر چيزي را رعايت مي‌كرد مثلا اتاقي داشتيم كه موكت‌هايش زبر و خشن بود و شكل نامناسبي داشت اما هر موقع كه امام مي‌خواستند از آنجا عبور كنند نعلين خود را مي‌آوردند و وقتي كه به زمين مي‌رسيد خم مي‌شد و نعلين خود را آرام بر زمين مي‌گذاشت و مي‌پوشيد. امام هميشه مراعات حال اطرافيان خود را مي‌كرد و نمي‌خواست براي كسي زحمتي ايجاد شود؛ زماني بود كه چند كارگر در منزل مشغول به كار بودند و امام در آنجا قدم مي‌زدند و كارگرها هر بار كه امام از آنجا رد مي‌شدند به احترام ايشان دست از كار مي‌كشيدند. مرتبه سوم كه امام متوجه اين موضوع شدند مسيرشان را تغيير دادند تا آنها به زحمت نيفتند».

اوج توجه حضرت امام (ره) به خانه و خانواده

وي رفتار امام با خانواده‌اش را مورد توجه قرار داد و گفت؛ «روزي همسر امام براي كاري از منزل خارج شده و كمي ديرتر از معمول به خانه باز گشتند در فاصله‌ اين زمان كه ظهر شده و ايشان هنوز به منزل نيامده بودند. امام چندين مرتبه سراغ همسرشان را گرفتند و هر بار پاسخ شنيدند كه ايشان هنوز به منزل برنگشته‌اند اما ناهار آماده است و اگر ميل دارند برايشان ناهار بياورند. امام گفتند كه نه صبر مي‌كنم و وقتي خبر بازگشت همسر امام را به ايشان اعلام كردند امام فرمودند حالا ناهار را بياوريد كه اين غذا خوردن دارد. اين موضوع اوج توجه امام را به خانه و خانواده نشان مي‌داد.

ارتباط امام با بچه‌ها بسيار صميمي بود. در رفتارش هيچ آلايشي ديده نمي‌شد و بسيار خوشرو و خوش‌برخورد بود و روحيه‌اي بسيار لطيف داشت».

نصيحت امام به عروس و داماد جوان

مرتاضي از نصيحت امام در روز ازدواجش گفت؛ « من 25 سال و همسرم 14 سال داشتيم كه با يكديگر ازدواج كرديم. سابقه نداشت كه حاج احمد آقا در مراسم‌هاي جاري شدن صيغه ازدواج حضور داشته باشند اما آنروز در مراسم عقد من حاضر بودند و وكيل من در امر ازدواج شدند. زماني كه صيغه جاري شد از امام خواستم تا نصيحتي بكنند تا در زندگي به كار بگيريم؛ ايشان به همسرم نگاهي انداخته و با لبخند گفتند سعي كنيد با هم بسازيد و من نيز دعا مي‌كنم تا زندگي سعادت‌مندانه‌اي داشته باشيد كه به لطف پروردگار و با دعاي امام تا به امروز همين‌طور بوده است».

ولايت پذيري؛ رمز ماندگاري انقلاب

وي رمز ماندگاري انقلاب تا به امروز را در ولايت‌پذيري مي‌داند و مي‌گويد؛ «در جنگ هشت ساله‌اي كه همه دنيا عليه ما بودند با اطاعت از ولايت فقيه بود كه توانستيم به پيروزي برسيم تا امروز استوار بمانيم و انشاءالله پرچم انقلاب را به دست امام زمان (عج) بسپاريم. ما امروز در صحنه بين‌الملل به عنوان كشوري استكبارستيز، مبارز، خستگي‌ناپذير و نترس شناخته مي‌شويم و رمز اين موضوع در ولايت‌پذيري ما است. ما بايد هوشيار باشيم و رمز اين پيروزي را براي يك لحظه فراموش نكنيم و لحظه‌اي بر ما نباشد كه بخواهيم بدون اطاعت از ولايت زندگي كنيم».

br نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

برچسب‌ها: وقتي امام از محافظين خود عذرخواهي كرد،






[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 10:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4176231 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب