فتح خرمشهر به روايت شهيد صياد شيرازي + تصاوير
خرمشهر را خدا آزاد كرد
سوم خرداد سالروز آزاد سازي خونين شهرعزيز ، نماد و سمبل غيرت و هميت ايراني مبارك باد.
***
سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر در عمليات پيروزمندانه بيتالمقدس نمادي زيبا، غرورانگيز و به يادماندني از مقاومت، ايثار و پيروزي ملت ايران در دفاع از مرز و بوم و كيان ايران اسلامي است.
سوم خرداد تجليگر الطاف خداوندي بر اين مردم بود و چنانكه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد كرد».
آزادي خرمشهر نتيجه وحدت و يكپارچگي نيروهاي مسلح كشور، ارتش، سپاه و بهرهگيري از ظرفيتهاي عظيم نيروهاي بسيج بود، كه باعث شد تمامي معادلات، باورها و ذهنيتهائي را كه در مورد توانايي و قابليتهاي نظام جمهوري اسلامي وجود داشت تغيير داده و نصرتالهي را نصيب اين ملت كند.
رزمندگان اسلام با حماسهآفريني خود به جهانيان نشان دادند كه فتح خرمشهر فتح خاك نبود، بلكه فتح ارزشهاي ناب اسلامي و اعتقادي بود.
براي دريافت سرود زيباي ممد نبودي ببيني اينجا كليك كنيد
فتح خرمشهر به روايت شهيد صياد شيرازي
شهيد سپهبد «علي صياد شيرازي» در سال 1372 با حضور در مسجد كوي دانشگاه تهران، طي يك سخنراني به شرح عمليات افتخارآفرين «بيتالمقدس» يا آزادسازي خرمشهر، پرداخت.در عمليات «بيتالمقدس» كه بعدها به نام «فتح خرمشهر» معروف شد، ما در جبههاي...
شهيد سپهبد «علي صياد شيرازي» در سال 1372 با حضور در مسجد كوي دانشگاه تهران، طي يك سخنراني به شرح عمليات افتخارآفرين «بيتالمقدس» يا آزادسازي خرمشهر، پرداخت.
در عمليات «بيتالمقدس» كه بعدها به نام «فتح خرمشهر» معروف شد، ما در جبههاي به طول 170 كيلومتري مبارزه كرديم، در اين عمليات قرارگاه قدس، فتح و نصر با توجه به تجربه عمليات طريقالقدس، ثامنالائمه و فتحالمبين، نبرد سنگيني را در منطقهاي به وسعت 6 هزار كيلومتر مربع آغاز كردند.
شهيد صياد شيرازي افزود: در اين عمليات كه ما اول در طول جاده اهواز و خرمشهر، كه خاكريز دشمن در طرف شرق بود، عمليات را آغاز كرديم. مرحله دوم پيشرفت دژ مرزي بود و مرحله سوم، دنبال كردن دشمن از شمال تا كوشك و بالاخره مرحله چهارم در خود شلمچه بود. ما سه بار متوالي حمله كرديم و تلفاتي در اين سه بار به ما وارد شد. در اين عمليات شهيد خرازي، شهيد زنده كاظمي، فرمانده تيپ نجف اشرف آن موقع و لشكر 88 اكنون، يك تيپ از هوابرد ارتش كه فرماندهي آن تيپ هنوز زنده است و مسؤوليت بالايي را دارد، اينها سه بار متوالي حمله كردند و تلفات سنگيني وارد شد كه يك دفعه ديديم فرماندهي در جلسهاي ما را جواب كردند و گفتند، شما چه جوري ميگوييد لشكر و تيپ! در صورتي كه اكنون 25 روز است كه ميجنگيم و تلفات سنگيني به ما وارد شده است، مجروح زياد دادهايم و نيروها خستهاند. البته حدود پنج هزار كيلومتر را آزاد كرده بوديم و پنج هزار نيروي دشمن را اسير گرفته بوديم ولي هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و در دست دشمن بود و به شكل غده سرطاني نمود داشت، در آن زمان از نظر فرماندهي معنا نداشت كه جنگ قطع شود، آن زمان بهترين زمان جنگ براي فتح خرمشهر بود چون اگر حمله را نيمه كاره رها ميكرديم، دشمن خود را بازسازي ميكرد و در عمليات بعدي تلفات زيادتري ميداديم.
شب عمليات شروع شد، سه تا محور بود، در محور اول با يك تيپ از لشكر 21 شهيد حمزه ارتش، آنها در محور اول در همان ساعات اوليه در بين صفوف دشمن شكاف ايجاد كردند. البته بين شلمچه و خرمشهر ما بايد در هفت كيلومتر دشمن را قطع ميكرديم و خودمان را به اروندرود ميرسانديم كه تازه به مردم بگوييم خرمشهر را محاصره كردهايم تا كه مردم حضور پررنگتري در جبهه داشته باشند. محور اول توسط شهيد احمد به نحو مطلوب پيش ميرفت ولي دو محور ديگر تا ساعت 5/4 صبح باز نشد و شهيد احمد نيز داد و بيداد ميكرد كه چرا نميآييد؟ ما داريم از چپ و راست ميخوريم. خدا كمك كرد، ساعت 5 صبح بود كه ديديم از پشت بيسيم با هيجان اعلام كردند كه شهيد خرازي گفت ما داريم به طرف جلو ميرويم و نزديك رودخانه هستيم و حدود 5/6 صبح بود كه اعلام كرد ما به رودخانه رسيديم. آنقدر آنها به سرعت پيشرفته بودند كه هليكوپتر دشمن فكر ميكرد كه هنوز در آن منطقه نيروهاي خودشان ساكن هستند. نزديكهاي صبح اين هليكوپتر در فاصله پايين از خرمشهر حركت ميكرد، اين هلي كوپتر را با آرپيجي زدند، هيچكس تاكنون با آرپيجي، پدافند نظامي نكرده است. از اين صحنه تلويزيون فيلمبرداري كرده و نشان ميدهد كه چگونه در هوا هليكوپتر دشمن سرنگون ميشود البته در همان روز نزديك بود كه اين بلا سر هليكوپترهاي خودي نيز بيايد. ساعت 7 صبح بود كه شهيد خرازي با بيسيم با هيجان با ما تماس گرفت و گفت ما توانستهايم حدود هفتصد نفر نيرو جمعآوري كنيم و اجازه ميخواست كه از طرف پل خاكريزي به طرف عراقيها بزند. ما آمديم بگوييم نه ولي به خرازي گفتم اجازه بدهيد كه مشورت كنم، در ستاد جنگ نيز وقتي پيشنهاد را مطرح كردم هيچ كس نظر مثبت نداشت، همه ميگفتند اگر اين عمليات نگرفت، هفتصد نفر را از دست ميدهيم. آمدم تماس بگيريم با شهيد خرازي و بگويم اين كار را نكند، ديدم كه او زودتر تماس گرفت و پرسيد كه سرانجام مذاكره چه شد؟ آمدم بگويم كه نميشود كه گفت دارد وقت ميگذرد و ما همان جا يك تصميمي گرفتهايم، من هم گفتم جلو برويد. نيم ساعت بيشتر طول كشيد كه سر و صداي بيسيم بلند شد گفتم حتما گير افتادهاند. بيسيم را روشن كردم ديدم شهيد خرازي ميگفت كه هر چه جلوي خود را نگاه ميكنيم، ميبينيم كه عراقيها دست خود را بالا گرفتهاند، چه كار بايد كنيم؟ من فهميدم منظور او چه چيزي است. چون نيروهاي عراقي زياد بودند و نيروهاي او كم بودند و نميتوانستند نيروهاي عراقي را كنترل كنند. پيشنهاد كردم يك هليكوپتر بالا برود و ببيند كه عمق آنها تا كجاست؟ يك هليكوپتر بالا رفت و خلبان با هيجان گفت تا چشم من كار ميكند تمام عراقيها در خيابان خرمشهر دستان خود را بالا بردهاند حالا نميشد كه به اسيران عراقي بگوييم كه شما فعلا در سنگر برويد كه ما نيرو جمعآوري كنيم و بعدا شما را ببريم و بازداشت كنيم. در نهايت خداوند اين را در ذهن ما رساند كه همه رزمندگان يك خط شوند و يك قسمت آنها به طرف رودخانه و قسمت ديگر آنها به طرف جاده خرمشهر تقسيمبندي شوند و با دست به سربازان عراقي علامت دهيم كه توي جاده بروند. چشمشان كور، ما ماشين نداشتيم كه با ماشين ببريمشان، بايد پياده ميرفتند. البته چون در منطقه خودمان حركت ميكردند خيالمان راحت بود، در اين عمليات برخلاف معمول كه دوست داشتيم اسير زيادي از دشمن بگيريم اين دفعه دوست داشتيم بگويند كه اسيران عراقي تمام شده است؛ البته نگران بوديم كه وضعيت فرق كند و اينها ـ سربازان عراقي ـ رفتنشان تا ده صبح طول كشيد، بعد سنگرها را تصرف كرديم و تا ساعت 5 بعدازظهر طول كشيد تا اسرا را كه حدود 14 هزار و پانصد نفر بودند، بشماريم . البته دو ماه طول كشيد كه تمام مهمات آنها را سنگر به سنگر بيرون آوريم. در اين عمليات ما توانستيم شش هزار كيلومتر مربع از خاك كشور را آزاد كنيم و حدود نه هزار نفر را نيز اسير كنيم. بهترين درك عرفاني از عمليات بيتالمقدس و آزادي خرمشهر در پيام امام خميني(ره) وجود دارد كه در آن پيام ابعاد عرفاني فتح خرمشهر بيان شده و همچنين ما را از آفتزدگي غرور پرهيز داده و در نهايت فرموده «خرمشهر را خدا آزاد كرد» البته ما اكنون داريم با سرمايه شهدا زندگي ميكنيم و تا زندهايم بايد اين سرمايه بزرگ را حفظ كنيم. البته فكر نكنيم اين سرمايه باقيمانده از شهدا فقط به درد جبهه و جنگ ميخورد، ما عاشق جنگيدن نيستيم ولي خود را مكلف به جنگيدن با دشمنان خود ميكنيم و هر وقت كه زمان اقتضا كند، عاشقانه ميجنگيم. يك عده فكر ميكنند كه ما جنگطلب هستيم و جنگ را دوست داريم، رزمندگان اسلام اين جور نشان دادند كه جنگ را دوست ندارند ولي در مقابل دشمنان اسلام عاشقانه ميجنگند.
خداي متعال در قرارگاه كربلا جرقه نوري نشانده كه طرحي را در ذهن يك طراح قرار داد و آن طرح تنها راهي بود كه ميتوانستيم خرمشهر را محاصره كنيم و بعد آن را بگيريم. ما با سردار رضايي جلسهاي قرار داديم و براي اينكه هماهنگ با يكديگر عمل كنيم اين طرح را مورد بررسي قرار داديم، اين جلسه حدود پنج دقيقه بيشتر وقت نگرفت و هر دوي ما با اميدواري و قوت قلب گفتيم اين طرح بهترين طرح براي فتح خرمشهر است كه بايد اجرا شود
گالري عكس فتح خرمشهر
nursing.kaums.ac.ir/Default.aspx?PageID=45&NewsID=145

ادامه مطلب
![]() درباره جنگ ۸ ساله تاكنون حرفهاي فراواني از سوي فرماندهان نظامي بيان شده است، اما در شرايط حاضر حاشيههاي اين دفاع مقدس از جهات مختلف بيشتر به نسل جديد جذاب است، كما اينكه ميبينيم كه هنرمندان و فيلمسازان عرصه دفاع مقدس نيز عمده كارهاي هنري خود را با برداشتهاي متفاوتي از حاشيههاي جذاب جنگ ميسازند. اما اين پايان كار نيست بلكه اين جنگ ۸ساله داراي حاشيههاي جذابي است كه هنوز از سوي فرماندهان، رزمندگان و آنهايي كه در جنگ حضور داشتهاند بازگو نشده است. شايد هم گوش شنوايي براي عنوان كردن اين حاشيهها پيدا نشده است. در گفتوگو با سردار سرتيپ پاسدار فتحا... جعفري، رييس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس سپاه، همزمان با سالروز آزادسازي خرمشهر به بررسي چگونگي اشغال و آزادسازي اين شهر مهم و استراتژيك ميپردازيم. وي در اين گفتوگو ضمن بيان ناگفتههايي از ۸سال دفاع مقدس و فتح خرمشهر، اهميت اقتصادي اين شهر را مورد اشاره قرار ميدهد. اعدام و هلاكت ۵فرمانده ارشد ارتش عراق از سوي صدام از جمله ناگفتههايي است كه فرمانده لشكر ۳۰ زرهي سپاه در زمان جنگ مطرح ميكند. وي تحصيل كرده در رشته زبانهاي خارجي است. گفتوگو با سردار جعفري كه شامل دو بخش بررسي اعدام صدام و چگونگي اشغال و فتح خرمشهر است را در ادامه بخوانيد: وقتي نامي از خرمشهر به ميان ميآيد، همه به ياد جنگ، درگيري، اشغال، محاصره و آزادسازي ميافتند ولي مساله خرمشهر، از جهات مختلف قابل بررسي و بحث است، لطفا ضمن يك بازخواني تاريخي از روند آزادسازي خرمشهر، درباره آسيبهاي اقتصادي اشغال اين مركز مهم اقتصادي نيز توضيحاتي بدهيد. درباره خرمشهر و آزادسازي آن تاكنون مطالب بيشماري از سوي فرماندهان جنگ مطرح شده است. اما من ترجيح ميدهم ضمن بازگويي اين مطالب، اشغال و فتح خرمشهر را از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار دهم. آنهايي كه قبل از شروع جنگ در خرمشهر بودند، به خوبي ميدانند كه بزرگترين بندر و وسيعترين قطب اقتصادي ما در خرمشهر بود. خرمشهر در آن زمان مجموعهاي از بندر، اسكله و انبارهايي بود كه كشتيها در آنجا لنگر ميانداختند و كالاهاي مختلف را پياده و به خارج از اسكله حمل ميكردند و از آنجا كالاها به انبارهاي مختلف منتقل ميشد و از آنجا نيز با قطار هدايت ميشد به مركز ايران. اهميت خرمشهر نيز به لحاظ موقعيت جغرافيايي آن و نزديك بودن به راههاي ارتباطي مهم و همجواري با رودخانه اروند كنار و... بود. خرمشهر به لحاظ جغرافيايي ۷۵ كيلومتر با خليج فارس فاصله داشت و با وجود آبراه بزرگ اروند در حاشيههاي اين رود بزرگ و شهر خرمشهر به وسعت بسيار زيادي نخلستان وجود داشت. در نزديكي ايران، حتي عراق هم از اين نخلستانها بيبهره نبود و به عنوان يكي از بزرگترين توليدكنندگان و صادركنندگان خرما مطرح بود. بنابراين حاشيه رودخانه اروند به همراه پالايشگاه نفت آبادان، پتروشيمي، اسكله خرمشهر و آبادان نقاط با اهميتي براي عراق بود. از طرفي در خود عراق نيز شهر بصره، جزيره امالرساس و جزاير جنوب رودخانه، شهر فاو و قشله و امالقصر در نزديك خرمشهر قرار داشت كه آنها نيز از آسيبهاي جنگ ۸ ساله بينصيب نماندند. ▪ سردار، به نظر ميرسد، قبل از پرداختن به جزئيات اشغال و فتح خرمشهر بهتر است، اشارهاي داشته باشيد به عامل اصلي جنگ و اشغال خرمشهر و اينكه اساسا صدام كه بود و چگونه به وجود آمد؟ ـ به سوال خوبي اشاره كرديد.مقام معظم رهبري در ديدار هنرمندان فرمودند كه به اين اشاره كنيم كه صدام كه بود و ريشههاي آن بررسي شود. اين سخن ارزشمند و بسيار مهمي بود. ما بايد بررسي كنيم كه ميشل عفلق كه بود؟ خيليها نميدانند كه صدام حسين اساسا چگونه به وجود آمد. زماني جنگهاي صليبي عليه كشورهاي اسلامي آغاز شد و طي آن با اسب و شمشير و صليب به مسلمانان حمله كردند. بنابراين غربيها ديدند كه دوره جنگهاي صليبي گذشته است، آمدند ميشل عفلق را مطرح كردند كه به عنوان يك جريان جديد حزب بعث را تشكيل دهد. ميشل غفلق و حزب بعث نيز ادامه حركت صليبيها بود و غرب به همراه موساد و سازمان جاسوسي انگليس اين جريان را مطرح كردند. البته وارد نمودن صدام به عرصه سياست كار چندان سادهاي نبود. بلكه وي را به قاهره بردند تا در رشته حقوق درس بخواند. صدام عامل صهيونيستها بود. اين مساله بسيار مهمي است و زماني تاريخ اين را خواهد گفت. ▪ از نظر شما غرب چرا فرد جديدي همچون صدام را براي اداره عراق تربيت كرد و در اين ارتباط از خود عبدالكريم قاسم استفاده نكرد؟ ـ عبدالكريم قاسم رييسجمهور عراق، حكومتش براساس حزب كمونيست بود و از اساس وابسته به شرق. ▪ حكومت عبدالكريم قاسم در چه سالي تشكيل شد؟ ـ سال ۱۹۵۹ حكومت وي تشكيل شد. ▪ يعني عبدالكريم قاسم حزب كمونيست را در عراق تاسيس كرد؟ ـ البته اين موضوع مورد بحث ما نيست، بلكه نكته اين جا است كه حزب كمونيست اساسا حزبي شرقي بود و غرب از وجود يكحزب شرقي در عراق رضايتي نداشت. اما ميشل عفلق موسس حزب بعث بود، يعني موجبات وابستگي سياسي عراق به غرب را فراهم آورد. بنابراين به رغم آنكه شرق بخشي از تجهيزات عراق و دولت صدام را تامين ميكرد، ولي در عمل صدام و دولتش وابسته به غرب بود. البته مصريها هم در اداره عراق نقش داشته و صدام هم به نوعي به آنها وابسته بود. چشمداشت غرب و مصريها نسبت به عراق نيز طبيعي بود، چرا كه عراق بعد از عربستان بزرگترين منابع نفتي جهان را در اختيار داشته و دارد. به هر حال صدام در حزب بعث قدرت گرفت و در سال ۱۳۵۸ در يك كودتاي بدون خونريزي حسنالبكر را كنار زد و بعد هم برنامه حمله به انقلاب نوپاي اسلامي ايران را با زير پا گذاشتن قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير آغاز كرد. برگرديم به جنگ و نحوه حمله صدام به شهر مهم و استراتژيك خرمشهر. خب- به صدام قدرت دادند، صدام به ايران حمله كرد و اولينكاري كه كرد، كشتيها را زد. خليجفارس را بست، فرودگاهها و شهرها را بمباران كرد، خرمشهر را اشغال كرد، نخلستانها و پالايشگاهها را نابود كرد و مردم را نيز آواره كرد اما نكته اينجا است كه صدام هرگز تصور نميكرد كه مقابلهاي از سوي ايران انجام شود و ما بتوانيم مجددا خرمشهر را پس بگيريم. بلكه تصور ميكرد خوزستان را اشغال كرده و يك استان عربي در ايران تشكيل ميدهد. ▪ عراق ظرف چه مدت توانست خرمشهر را اشغال نمايد؟ ـ عراق ده روز پشت شلمچه خودش را براي اشغال خرمشهر آماده كرده بود و ۳۵ روز نيز جنگ كرد، تا خرمشهر را اشغال كند. ▪ اينكه صدام ادعا ميكرد خرمشهر و خوزستان جزو عراق محسوب ميشوند، چه سبقه تاريخي داشت؟ ـ اين سياست انگليسيها در مساله مرزها بود.اروند و خرمشهر هميشه متعلق به جمهوري اسلامي بوده و مرزي كه در قرارداد ۱۹۷۵ در الجزاير پذيرفته شد، ما اين را بعد از انقلاب هم قبول داشتيم.صدام اولين كاري كه كرد آمد اين قرارداد را زير پا گذاشت و جنگ تحميلي را آغاز كرد. ▪ غير از وجود بندرگاه و نخلستانها، خرمشهر چه اهميت اقتصادي داشت؟ ـ انبارهاي خرمشهر مملو از قطعات هواپيما، خودرو، ماشينآلات مختلف، شيشههاي مات و رنگي، مقدار زيادي چوب و... بود كه از نظر اقتصادي براي كل كشور حائز اهميت بود. انبارهاي خرمشهر دو قسمت بود يك قسمت در حاشيه عريض و بالاي خانههاي پيشساخته و يك قسمت هم خود گمرك بود. ▪ عراق در جنگ تحميلي چه زيانهايي را متحمل شد؟ ـ قبل از اينكه جنگ شروع شود ذخيره ارزي عراق قابل توجه بود و بعد از آن شما ببينيد اين ذخيره به كجا رسيد. كشوري كه ۲۲ميليارد دلار از فرانسه تجهيزات نظامي بخرد. از انگليس ۹ميليارد و از روسيه ۳۰ميليارد دلار تجهيزات خريداري كند. چيزي جز بدبختي براي مردمش به ارمغان نياورده است و اندوختهاي هم براي كشور باقي نگذاشته است. البته عراق پس از مقروض شدن به غرب به چين و فرانسه نيز متوسل شد. پس از استمداد از غرب و اروپا، نيروهاي نظامي خود را از ۱۷۵هزار به۳۰۰هزار، ۶۰۰هزار و به يكميليون و ۳۰۰هزار نفر رساند. طبيعتا اين نيروهاي نظامي از شغل اصلي خودشان به اجبار وارد كار نظامي شده بودند و بسياري از مشاغل مرتبط با اقتصاد طي جنگ ۸ ساله در عراق تعطيل شده بود و ركود سالها بر اقتصاد اين كشور سايه افكنده بود. عملا چرخه اقتصاد عراق در جنگ فلج و سرمايههاي اين كشور بر باد رفته بود. نخلستانهاي ايران و عراق نيز طي جنگ نابود شد. اعراب هم كه زندگيشان با ماهيگيري و خرمافروشي ميچرخد، ۸ سال جنگ را تحمل كردند و پس از آن جز ويراني چيزي عايدشان نشد. صدام از نظر اقتصادي هم به ما و هم به خودش لطمه زد. ▪ در لابهلاي اظهاراتي كه درباره جنگ ۸ ساله مطرح ميشود، از سناريويي سخن گفته ميشود كه غرب و اسرائيل مشتركا براي نابودي كشورمان تنظيم كرده بودند...؟ ـ بله – اكنون خيلي چيزها اعتراف شده است. ميخائيل رمضان كه بدل صدام بود، امروز بسياري از توطئهها عليه اسلام و ايران كه توسط دولت صدام انجام گرفته، را اعتراف كرده است. مسئول جاسوسي و استخبارات دولت بعثي عراق نيز خيلي از چيزها را اعتراف كرده است و آن اعترافات شامل اين است كه اينها سناريويي چيده بودند براي نابودي مسلمانان و شيعيان و اساسا آغاز جنگ ۸ ساله نيز براي اجراي اين سناريو بود. براي صدام هم فرق نميكرد كه ايرانيها كشته بشوند، يا عراقيها و نابودي هردوي اينها فرقي نداشت. بدل صدام كه از طرف صدام هدايت ميشد در اعترافات خود ميگويد كه به صدام گفتم، تكليف عراقي هايي كه در جنگ عليه ايران كشته ميشوند، چه ميشود؟ صدام در جواب گفت: براي ما مهم نيست كه در اين جنگ مسلمانان كشته ميشوند حال چه عراقي باشند يا ايراني، بلكه براي ما دولت بعث مهم است. ▪ باز هم به جنگ خرمشهر باز ميگرديم، آزادي خرمشهر چه اهميتي داشت؟ ـ يكي از مسائل اساسي اين بود كه خرمشهر يك قطب مهم سياسي و اقتصادي بود و همان جايي بود كه دشمن دست گذاشته بود كه آنجا را حفظ كند. بنابراين از لحاظ اقتصادي و سياسي حائز اهميت بوده است. ما در جنگ اين همه منطقه اشغال شده را آزاد كرديم اما خرمشهر همچنان در اشغال بود و آزادسازي آن كاري بسي دشوار. در مرحله سوم چيزي در حدود معادل ۵هزار كيلومتر مربع آزاد ميشود. اما يك نوار به طول ۳۵ كيلومتر در ۷ يا ۸ كيلومتر كه خرمشهر هم جزو آن است دست دشمن باقي ماند و ما هنوز پيروزي خود را تضمين شده نميديديم. ▪ چه زماني تلاش يا عمليات براي آزادسازي خرمشهر كليد خورد؟ ـ ۱۹-۲۰ ارديبهشت سال ۶۱ خرمشهر محاصره شد و ما تا شلمچه پيش رفتيم. همين باعث شد دشمن از دروازههاي اهواز و سوسنگرد ريزش كند و به سرعت عقبنشيني كند تا جلوي بصره و چون بصره در تهديد قرار گرفت ديگر مساله خرمشهر بر ايشان مهم نبود. در محاصره آنقدر پيشروي ما قوي و سريع بود كه ما تا مرز بصره نيز پيش رفتيم و حد فاصل پاسگاه زيد تا شلمچه آزاد شد و عقبه دشمن نيز تا حد ۱۲ كيلومتر بسته شد و در حالي كه ما در شلمچه بوديم، دشمن پشت رودخانه كارون حضور داشت، اما اين حضور تضمين شدهاي نبود و چون عقبه دشمن تحت نفوذ ما بود آنها نتوانستند دفاع خوبي داشته باشند. ▪ براي آزادسازي خرمشهر كدام نيرو، سيستم فرماندهي را به دست گرفته بود؟ ـ سيستم فرماندهي مشتركي در ارتش و سپاه براي فتح خرمشهر در نظر گرفته شده بود. قرارگاه كربلا، به عنوان قرارگاه مركزي عمليات بود كه سردار دكتر محسن رضايي و شهيد صياد شيرازي فرماندهي اين قرارگاه را به صورت مشترك بر عهده داشتند. البته جهاد سازندگي هم به عنوان مهندسي جنگ در فتح خرمشهر حضور داشت. قرارگاه كربلا نيز سه قرارگاه عملياتي ايجاد كرده بود كه شامل قرارگاه قدس بود در جبهه شمال كه از اهواز، حميديه و سوسنگرد تا هويزه بتواند به دشمن حمله كند كه عمدتا به عنوان عقبه پشتيباني در نظر گرفته شده بود. دو قرارگاه ديگر هم در منطقه بود كه يكي در منطقه هالوب تا دار خوين و يكي از جنوب دار خوين (انرژي اتمي) تا سلمانيه قرار داشت.يكي از اين قرارگاهها فتح نام داشت كه مشترك ارتش و سپاه بود و فرماندهي آن بر عهده سردار غلامعلي رشيد و امير شهيد مسعود نياكي بود. قرارگاه دوم نيز قرارگاه نصر بود كه قرار بود در شمال خرمشهر عمل كند و هدفش روي خرمشهر بود و شلمچه، كه سردار شهيد حسن باقري به همراه حسن سعدي فرماندهي اين قرارگاه را بر عهده داشت. البته طرح عملياتي كه در قرارگاه ارائه شد، عمدتا براساس نظر شهيد باقري بود. سردار باقري معتقد بود كه ما بايد با يك گام از كارون تا جاده آسفالته كه فاصله ۲۵ كيلومتري بود را طي كنيم. همين طرح باعث شد كه در مرحله اول موفقيتهايي به دست آوريم و بتوانيم گام اولمان را به سرعت تا جاده آسفالته برويم و دشمن را به عكسالعمل وادار كنيم. ▪ عمليات آزادسازي خرمشهر چه زماني آغاز شد؟ ـ ساعت ۳۰/۱۲ شب عمليات شروع شد و نيروها صبح در جاده آسفالته بودند، البته عمليات قرار بود ۱۹ ارديبهشت كه مصادف با۱۳ رجب بود، آغاز شود. ولي به علت اينكه دشمن متوجه هدف ما شده بود تا ۷ كيلومتري رودخانه يك خاكريز زده و جاده را شناسايي كرده و عكس هوايي از منطقه گرفته بود. اعتقاد فرماندهي اين بود كه ما اگر تاخير كنيم دشمن راهكارها را ميبندد. بنابراين عمليات يك هفته جلو افتاد و مرحله اول عمليات در دهم ارديبهشتماه سال ۶۱ آغاز شد و نيروها تا جاده اهواز- خرمشهر پيش رفتند و يك درگيري ۶روزه روي اين جاده داشتند. در مرحله دوم قرارگاه نصر در جبهه جنوب خودش را به شلمچه رساند و قرارگاه فتح نيز ايستگاه حسينه تا زيد را تامين كرد و ۲۰ كيلومتر از مرز آزاد شد و دشمن مجبور شد در خاك خودش دفاع كند. البته دشمن هم خيلي تلاش كرد كه شلمچه را بگيرد. ولي آن مقاومتهايي كه روزهاي ۱۶، ۱۷ و ۱۸ ارديبهشت در شلمچه انجام گرفت و حاج احمد متوسليان هم آنجا زخمي شد، موجب شد كه آنجا يك قدرتي از طرف نيروهاي رزمنده و بسيجي عليه دشمن شكل گيرد و اقتدار و قدرت جمهوري اسلامي كه در بازوري بسيجيها بود، موجب عقبنشيني و عدم توفيق دشمن شود. ▪ عراق براي اينكه خرمشهر را از دست ندهد، چه تعداد از لشگرهاي ارتش خود را به كار گرفت؟ ـ عراق لشگر ۵ مكانيزه خود را در دروازه اهواز، لشگر ۶زرهياش را در هويزه، لشگر ۹ زرهي خود را در جفير، لشگر ۳ زرهي خود را نيز در غرب جاده اهواز- خرمشهر براي حفظ منطقه سازماندهي كرده بود. لشگر۱۱ پياده عراق هم در خرمشهر بود كه با تيپهاي ۲۲، ۲۴، ۴۸ و ۱۱۳ پياده و گارد مرزي از آن شهر حفاظت ميكردند. لشگرهاي ۱۰ و ۳۰زرهي و تيپ ۲۴ مكانيزه ارتش عراق هم در احتياط خرمشهر بودند. تيپ ۱۰ زرهي گارد رياست جمهوري، تيپ ۳۲ و ۳۳نيرو مخصوص، گردانهاي زرهي سيفسعد و قعقاع و بسياري از نيروهاي نظامي مطرح عراق نيز از جمله نيروهايي بودند كه براي مقابله با رزمندگان اسلام و نيروهاي مردمي و بسيجي جهت جلوگيري از آزادسازي خرمشهر به كار گرفته شدند. ▪ كدام قرارگاه در عمليات فتح خرمشهر بيشتر مورد هجوم دشمن قرار گرفت؟ ـ دشمن ضد حملههاي شديدي در منطقه داشت، اما محور قرارگاه نصر به علت نزديكي به خرمشهر بيشتر مورد توجه دشمن بود. البته، نيرويي كه بسيجيها در مقابله با دشمن و در مقاومت با ضدحملههاي شديد به كار گرفته بودند، دشمن را زمينگير كرد اما در مجموع ضدحملههاي شديد بيشتر در قرارگاه نصر اتفاق ميافتاد و حضور سرداران حسن باقري، متوسليان و همت در جلوگيري از اين ضدحملهها بسيار مهم و حياتي بود. بعد از آنكه مرحله آخر عمليات انجام شد، نيروها در مرز دفاع كردند و پس از اينكه دشمن از اهواز عقبنشيني كرد، قرارگاه قدس آمد منطقه كوشك و طلائيه تا زيد را تامين كرد و ما عمدتا فشارمان متمركز شد براي ورود به خرمشهر. تمام يگانهايي كه در سه قرارگاه فجر به فرماندهي سردار شهيد مجيد بقايي، قرارگاه فتح به فرماندهي سردار رشيد و نصر كه فرمانده آن سردار شهيد حسن باقري بود حضور داشتند، براي ورود به خرمشهر فشار آوردند و اين اولين گام محاصره خرمشهر بود كه دشمن هم جاي فراري نداشت، بنابراين قرار بر اين شد كه تيپ محمدرسولا.... كه در آن دوران احمد متوسليان فرمانده آن بود خودش را به اروند و خين برساند و اين مسير را انتخاب كردند، تا اينكه عقبه دشمن بسته شود كه اين هم اتفاق افتاد. بعد هم نيروهاي مردمي و گردانهاي بسيجي به داخل گمرك و شهر خرمشهر وارد شدند و اولين نيروهاي دشمن به اسارت گرفته شدند و ما فكر نميكرديم كه دشمن اين همه نيرو داخل خرمشهر داشته باشد. ▪ چند نفر بودند؟ ـ حدود ۱۰هزار نفر نيروي نظامي درخرمشهر مستقر بودند. ميتوانيد تصويري از اولين ورود نيروهاي ايراني به خرمشهر ارائه بدهيد؟ ببينيد، خرمشهر ابتدا از غرب رودخانه عريض محاصره شد و وقتي متجاوزان خود را در محاصره ديدند، ديگر از خود دفاع نكردند، به ويژه اينكه احمد زيدان فرمانده آنها فرار كرد و روي ميدان مين به هلاكت رسيد و فرماندهي خرمشهر به خميس مخيلف واگذار شد كه او هم نتوانست دفاع مناسبي داشته باشد بنابراين رزمندگان ايراني وارد اين شهر شدند. در زمان ورود رزمندگان به خرمشهر تمام نخلستانهاي شهر و منطقه تخريب شده بود. عراقيها به خاطر دفاع تمام خانهها را تخريب و از مصالح آنها سنگر درست كرده بود، گمرك را نيز آتش زده بودند ميشود گفت كه خرمشهر به يك ويرانه تبديل شده بود. در يك جمله ميتوان گفت كه خرمشهر پس از آزادي مجموعهاي از يك بيابان وسيع بود با هزاران خانه مخروبه كه به سنگر تبديل شده بود، همراه با خودروهايي كه به فاصله بسيار كمي سر به آسمان برافراشته بودند. ▪ مهمترين عاملي كه موجبات آزادسازي خرمشهر را فراهم آورد چه بود؟ ـ دشمن تصور ميكرد كه در مرحله دوم عمليات بيتالمقدس ما به سمت شهر عمليات ميكنيم و اصلا فكر نميكرد كه ما در مرحله دوم وارد شلمچه خواهيم شد و اين ابتكار آزادسازي خرمشهر را تضمين كرد. اين ابتكار عمل مهمترين ضربهاي بود كه به دشمن زده شد و دشمن را كنار زد و اين ابتكار حاصل تصميمگيري فرماندهان قرارگاه نصر و كربلا بود. واكنش صدام نسبت به آزادي خرمشهر توسط ايران چه بود؟ ▪ صدام عصر روز سوم خرداد بلافاصله پس از فتح خرمشهر، فرمانده لشگر سوم خود يعني جواد ـ اسعد، محسن عبدا.... فرمانده تيپ ۱۲ و شاكر العماري يكي از فرماندهان ارشد ارتش خود را به خاطر سقوط خرمشهر اعدام كرد. احمدزيدان هم كه فرمانده نيروهاي عراقي مستقر در خرمشهر بود از هراس رزمندگان اسلام فرار كرد و در ميدان مين زخمي شد. يكسري ديگر از فرماندههاي ارتش صدام نيز اسير و زخمي شد. دليل اعدام فرماندهان عراقي نيز اين بود كه آنها بهرغم دارابودن تجهيزات پيشرفته و نيروهاي بسيار زياد نتوانستند، در مقابل ابتكار عمل ايرانيها ايستادگي كنند، اما سرلشكر صلاح القاضي فرمانده سپاه سوم مهمترين فردي بود كه اعدام شد، فردي كه كنترل منطقه به عهده او بود. ▪ نقش شهيد جهانآرا در جلوگيري از اشغال خرمشهر چه بود؟ ـ در سال ۵۹ نيروهايي كه در خرمشهر دفاع كردند تعداد آنها كمتر از ۵۰۰نفر بود كه محمدجهانآرا فرماندهي آنان را بر عهده داشت كه به اعتقاد فرماندهان جنگ، شهيد جهانآرا واقعا شجاعانه از خرمشهر دفاع كرد. او و يارانش در حالي از خرمشهر دفاع كردند كه نيروهاي رسمي نظامي وقتي به آبادان رسيدند كه يك ماه از جنگ گذشته بود و واقعيت اين بود كه جهان آرا و نيروهاي سپاه خرمشهر بدون هيچ پشتوانهاي در اين ۳۵روز در برابر دشمن شجاعانه مقاومت كردند. ▪ به نظر شما خرمشهر چگونه آزاد شد؟ ـ ما بايد ببينيم كه چه اتفاقي افتاد و امام خميني چه كرد كه جمهوري اسلامي توانست ۷۰هزار نفر نيروي بسيجي آماده و سازماندهي شده را ظرف ۱۹ ماه در مقابل دشمن در آزادسازي خرمشهر آرايش دهد كه يك اتفاق بسيار مهمي بود. يعني قدرت و ابتكار عمل امام خميني موجب شد كه ظرف كمتر از ۲سال بيش از ۷۰هزار نيروي آموزشديده در خدمت جنگ آن هم به صورت داوطلبانه قرار گيرند كه اين اقدام ارزشمندي براي تشكيل ارتش ۲۰ميليوني بود. ▪ فاتح خرمشهر كه بود؟ ـ برخيها به اشتباه به دنبال فاتح خرمشهر ميگردند در حالي كه فاتح خرمشهر ۷۰هزار بسيجي داوطلب بودند كه با ايمان و اعتقاد خود دشمن را زمينگير كردند، اما فاتح خرمشهر امام بودند كه البته ايشان هم گفتند كه خرمشهر را خدا آزاد كرد. ▪ شما از اعدام صدام به عنوان عامل اصلي آغاز جنگ ۸ساله چه احساسي داريد؟ ـ گرچه اعدام حق صدام بود، اما ميدانم كه او را براي نابودي شيعيان محاكمه كردند. همان طور كه ميدانيد در زمان اعدام صدام قرآن به دست وي دادند، يعني حتي از مرده آن هم عليه ما براي تفرقه افكني استفاده كردند، يعني آنها صدام را مسلمان معرفي كرده و سپس اعدامش كردند. به هر جهت اعدام صدام پرونده جنايات غربيها را نميتواند ببندد. البته حركت رهبر معظم انقلاب نيز در نامگذاري امسال به نام اتحاد ملي و انسجام اسلامي بسيار هوشمندانه بود چرا كه در حالي كه آمريكا در عراق با تفرقهافكني سعي در جنگجو نشان دادن شيعيان دارد، رهبر معظم انقلاب شيعيان و سنيها را به وحدت دعوت ميكنند. ▪ شما يكي از فرماندهان ارشد سپاه بوديد كه همزمان با جنگ تحميلي در ليست ترور حزب بعث قرار داشتيد كه ظاهرا هم ارتش عراق فرد ديگري را به جاي شما دستگير كرده بود و قصد اعدام وي را داشت، به نظر ميرسد كه اين يكي از حاشيههاي جذاب جنگ تحميلي باشد، لطفا توضيحاتي در اين زمينه بفرماييد؟ ـ در زمان ۸سال دفاع مقدس من هم به عنوان يك رزمنده در جبهه حضور داشتم كه از قافله شهدا جا ماندم و بيش از هرچيز اكنون دوست دارم كه خادم شهدا باشم. سردار اگرچه اين پاسخ شما، ناشي از تواضع و فروتني شما است اما از شما تقاضا دارم كه در مورد ماجراي حضورتان در ليست ترور ارتش عراق و دستگيري فرد ديگري به جاي شما توضيحاتي بفرماييد. موضوع تواضع نيست، همانطور كه ميدانيد، كشته شدن هريك از مسوولان سپاه در جنگ آرزوي حزب بعث و دشمنان كشورمان بود درعمليات رمضان هم راديو عراق اعلام كرد كه فرمانده لشكر ۳۰ زرهي سپاه اسير شده است. البته شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي مصاحبهاي را با من ترتيب داد و من هم در آن مصابحه اعلام كردم كه در عراق و در منطقهاي كه توسط رزمندگان اسلام فتح شده حضور دارم، بعدهم متوجه شدم كه فرد ديگري را به جاي من اسير و مورد شكنجه قرار داده بودند. ارتش عراق پس از مدت زيادي متوجه شد كه فرد دستگير شده فتحالله جعفري نيست و هيچ ارتباطي هم با من ندارد. ارتش عراق در زمان جنگ خبر دستگيري و اسارت برخي افراد را در تلويزيون خود با رها پخش كرد و پس از آنكه معلوم ميشد كه اشتباه كرده به اشتباه خود اعتراف نميكرد و تنها به آزادي افراد دستگير شده بسنده ميكرد. |
عليرضا باغاني |
منبع : روزنامه دنياي اقتصاد |
vista.ir/article/259843/ناگفتههايي-از-پرونده-اشغال-و-فتح-خرمشهر

ادامه مطلب
فتح خرمشهر، لحظه اوج دفاع مقدس
فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است. خرمشهر شهر لاله هاي خونين است. خرمشهر را خدا آزاد كرد."
بيانات رهبر كبير انقلاب اسلامي، امام خميني (قدس سره
خيال خرمشهر كه كنار كارون آرام نشسته بود، هيچ صداي خمپاره اي نبود. نخلستان هايش صداي چرخ هاي تانك را تا آن روز نشنيده بود، تا شهريور ماه 59 كه خرمشهر، خونين شهر شد. پس از گذشت روزهاي تاريك و پر دود اسارت، در سوم خرداد 1361 شهر از اشغال درآمد. خرمشهر نخل هاي سوخته، نخل هاي بي سر...
فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاريخ جنگ ايران و عراق از اهميت ويژهاي برخوردار است. خبر آزادي خرمشهر آن چنان شگفتآور بود كه در سراسر ميهن اسلامي ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ايران بسان خانوادهاي بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز يافته است اشكهاي شادي و شعف خود را نثار روح شهداي حماسهآفرين صحنههاي شورانگيز اين نبرد كردند. براي پي بردن به عظمت اين نبرد حماسي كافي است بدانيم كه نيروهاي متجاوز عراق پيش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما براي آزادي خرمشهر در اطلاعيهاي به نيروهاي خود دستور داده بودند كه دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهاي عراق محسوب دارند. همچنين تجهيزات و امكانات دفاعي دشمن در اين منطقه نشان ميداد كه عراق خرمشهر را به عنوان نماد پيروزي خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قيمت، اين شهر را در تصرف نيروهاي خويش نگهدارد.
هنگامي كه مرحله اول و دوم عمليات بيتالمقدس به پايان رسيد و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، راديوي رژيم بعثي، ميكوشيد در تبليغات كاذب خود، حضور نيروهاي عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تا توجيهي براي ترميم روحيه نيروهاي شكست خورده و رو به هزيمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زماني كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهي از نيروهاي مهاجم عراقي به اسارت نيروهاي جمهوري اسلامي ايران درآيند.
نبرد بزرگ، سرنوشتساز و غرورآفرين بيت المقدس كه براي رها سازي خرمشهر از سلطه نيروهاي مهاجم عراقي انجام شد، از دهم ارديبهشت ماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجاميد. اين نبرد حماسي علاوه بر پايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشي از حساسترين مناطق خوزستان و آزادسازي خرمشهر، ضربهاي سهمگين و كمرشكن به توان رزمي و جنگ طلبيهاي دشمن مهاجم وارد ساخت.
كوتاه سخن اينكه عمليات بيتالمقدس به عنوان برجستهترين عمليات پدآفندي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در تاريخ نظامي 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.
اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهيدان گذر كنيم و تاريخ نقش بسته بر سنگرها را مرور كنيم، خواهيم ديد كه مجموعه شهيدان سوم خرداد 1360 الگويي كوچك از ملت مقاوم ايران است كه چونان سپهري پر ستاره مي درخشد. شاديهاي به ياد ماندني خودجوش و سراسري پس از آزادسازي خرمشهر نيز برگ ديگري از اين حماسه ملي بود و نشان داد كه مردم سراسر اقطار و بلاد ايران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم ديده باشند يا نه چگونه از شنيدن خبر اين پيروزي ساعتها به دست افشاني و پايكوبي پرداختند وهزيمت دشمن اشغالگر را از خاك ميهن جشن گرفتند.
سوم خرداد يك حماسه ملي است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه هاي دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزي تحقق مي يافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پيروزي. لذا به حق مي توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمي در همه صحنه هاست.
بياد سوم خرداد سالروز حماسه هميشه تاريخ ايران ...آزادي خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه ميتپيد و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادري بود كه فرزندان خويش را زير بال و پر گرفته بود و در بيپناهي پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نيز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد و مدافعان ناگزير شدند كه به آن سوي شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهايي بود كه جز در پازپسگيري شهر برآورده نميشد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.
خرمشهر از همان آغاز، خونينشهر شده بود. خرمشهر خونين شهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزمآوران و بسيجيان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق ميتوان نگريست؟ آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكرهاشان زير شني تانكهاي شيطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پيوست. اما… راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمييابند. گردش خون در رگهاي زندگي شيرين است اما ريختن آن در پاي محبوب، شيرينتر است؛ و نگو شيرينتر، بگو بسيار بسيار شيرينتر است.
راز خون در آنجاست كه همه حيات به خون وابسته است. اگر خون يعني همه حيات… و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين از آن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب خود را به كسي ميبخشد كه اين راز را دريابد. آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمييابد.
آنان را كه از مرگ ميترسند از كربلا ميرانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جستهاند. آنان ترس را مغلوب كردهاند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بياموزد.
آنان را كه از مرگ ميترسند از كربلا ميرانند. وقتي كه كار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معناي شهادت گرفت، هنگام آن بود كه شبي عاشورايي برپا شود و كربلائيان پاي در آزموني دشوار بگذارند…
كربلا مستقر عشاق است و شهيد سيد محمد علي جهانآرا چنين كرد تا جز شايستگان كسي در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانند؛ حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بيانتهاي نور نور كه پرتوي از آن همه كهكشانهاي آسمان دوم را روشني بخشيده است.
nahad.umz.ac.ir/blog/maresmat/5-22-411.html

برچسبها: فتح خرمشهر، لحظه اوج دفاع مقدس،