

سايت ساجد - نگاهي هر چند گذرا به فرماندهان ايراني در جنگ تحميلي، گواه روشني است بر نقشآفريني بسيار درخشان جواناني كه شايد اولين تجربه جدي زندگي را در جبهههاي جنگ با ارتش بعثي از سر ميگذراندند، اما چنان با صلابت و قهرماني پاي به ميدان گذاشتند كه گويي سالها تجربه جنگاوري داشتهاند.
جواناني كه تاريخ دفاع مقدس را رقم زدند. فرماندهاني كه در سالهاي آغازين دهه سوم زندگيشان و در اولين تجربه جدي جنگ، حماسههايي باورنكردني رقم زدند. حالا تاريخ دفاع مقدس به جوانانش ميبالد. جواناني كه در اوج شور جواني، فرماندهي بزرگترين عملياتهاي جنگي را بر عهده ميگرفتند و پيروزيهاي حماسي نصيب ايران ميكردند. شايد هفته دفاع مقدس و سالروز شكست تاريخي حصر آبادان در پنجم مهرماه، بهترين بهانه باشد براي پرداختن به فرماندهان جوان دفاع مقدس.
كاوه؛ از بيت امام تا لشكر ويژه شهدا
«محمود كاوه» را ميتوان يكي از جوانترين فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرايطي فرماندهي «تيپ ويژه شهدا» را بر عهده گرفت كه تنها ۲۱ سال سن داشت. تيپ ويژه شهدا در آغاز جنگ براي جبران كمبود نيروهاي آموزش ديده تاسيس شد و به همت شهيدان علي قمي، گلاب و گنجيزاده در پادگاني در كرمانشاه به آموزشهاي نظامي و عقيدتي پرداخت. محمود كاوه پيش از آنكه اول مرداد ۱۳۶۱ به فرماندهي تيپ ويژه شهدا برسد، از ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ مربي آموزش نظامي، از سوم شهريور ۱۳۵۹ مسئول محافظان بيت امام خميني رحمةاللهعليه و از ۴ آبان ۱۳۵۹ مربي آموزش نظامي در پادگان كرمانشاه تيپ ويژه شهدا بود. او همچنين در در سال ۱۳۶۵ فرمانده لشكر ويژه شهدا شد. تيپ ويژه شهدا از كليديترين يگانهاي سپاه بود و موفقيتها و عملياتهاي كمنظير آن با فرماندهي كاوه باعث شد به لشكر ارتقا يابد.
محمود كاوه كه اول خرداد ۱۳۴۰ در مشهد متولد شده بود، در جريان عملياتهاي مهم فتحالمبين، بيتالمقدس، رمضان و خيبر حضور جدي داشت و بارها مورد اصابت گلوله و تركش قرار گرفت و در يكي از اين موارد، در منطقه عمومي حاج عمران عراق، ۱۲ تركش نارنجك به ناحيه سر او اصابت كرد. كاوه سرانجام ۱۱ شهريور ۱۳۶۵ در منطقه عمومي حاج عمران و بر فراز قله ۲۵۱۹ در پي اصابت تركش گلوله توپ در ۲۵ سالگي به شهادت رسيد. كتابهاي «فرياد زاگرس – آلواتان»، «يادگاران؛ كتاب كاوه» و «رد خون روي برف»، از كتابهاي منتشر شده درباره جوانترين فرمانده جنگ تحميلي است.
حاج يونس؛ فرمانده ۲۱ ساله
«يونس زنگيآبادي» در سال ۱۳۶۰ و تنها يك سال پس از آغاز جنگ به عضويت سپاه پاسداران در آمد و شجاعت و دليري او باعث شد در حالي كه تنها ۲۱ سال داشت از سوي سردار قاسم سليماني فرمانده لشكر ۴۱ ثارالله، به فرماندهي تيپ امام حسين عليهالسلام برسد. او كه در سال ۱۳۴۰ در زنگيآباد كرمان متولد شده بود، ۲۵ دي ۱۳۶۵ در عمليات كربلاي ۵، زماني كه تنها ۲۵ سال داشت، در شلمچه به شهادت رسيد.
حاج يونس در عملياتهاي مهم و تاثيرگذار فتحالمبين، بيتالمقدس و كربلاي ۵ حضور داشت و ميتوان او را از زمره رزمندگاني دانست كه پس از آغاز جنگ همه زندگي خود را به جبههها و خط مقدم بردند. كتابهاي «حاج يونس»، «ظهور» و «مثل مالك» درباره او نوشته و انتشار يافته است.
يونس زنگيآبادي را همچنين ميتوان يكي از رازآلودترين و جذابترين شهداي دفاع مقدس دانست كه مرور خاطرات و روايتهاي منتشر شده درباره او سرشار از نكات ارزشمند است.
زينالدين؛ شهادت دو برادر در يك روز
«مهدي زينالدين» كه در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامي و با تاسيس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پيوست و تا پيش از آغاز جنگ تحميلي در تبريز و قم به فعاليتهاي مختلف پرداخت.
با آغاز جنگ، به همراه يك گروه ۱۰۰ نفره براي گذراندن آموزشهاي كوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتداي جنگ و در حالي كه تنها ۲۱ سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسايي و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عمليات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندي بعد به فرماندهي لشكر علي ابن ابيطالب عليهالسلام منصوب شد.
مهدي زينالدين كه يكي از خوشفكرترين و جوانترين فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در شرايطي كه همراه با برادرش مجيد با هدف شناسايي مناطق جنگي از كرمانشاه به سردشت ميرفت، با گروههاي مسلح جداييطلب غرب كشور درگير شد و در حالي به همراه برادرش به شهادت رسيد كه تنها ۲۵ سال داشت.
موحد دانش؛ فرماندهاي با دست قطع شده
عليرضا موحد دانش يكي ديگر از فرماندهان سپاه پاسداران بود كه در عملياتهاي فتحالمبين، والفجر يك و والفجر دو حضور چشمگير داشت. او كه در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد، پس از پيروزي انقلاب ابتدا در كميته انقلاب اسلامي شميران به فعاليت پرداخت و در فروردين ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران پيوست و ابتدا به پاسداران بيت امام خميني رحمةاللهعليه پيوست. شهيد موحد دانش پس از آغاز ناآراميهاي كردستان رهسپار غرب كشور شد و در چند عمليات براي مقابله با نيروهاي جداييطلب حضور يافت.
او از ابتداي دفاع مقدس تا دي ۱۳۵۹ به همراه محمد جهانآرا به شناسايي مواضع دشمن در خرمشهر مشغول بود و پس از آن جانشين محسن وزوايي در عمليات بازيدراز ۲ شد. يك دست او در عمليات بازيدراز ۳ در شهريور ۱۳۶۰ قطع شد. شهيد موحد دانش پس از آن معاون گردان حبيب بن مظاهر در تيپ ۲۷ محمد رسول الله را بر عهده گرفت. با اتمام عمليات بيتالمقدس به همراه نيروهاي «محمد رسول الله» به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در شهريور ۱۳۶۱ با حكم محسن رضايي فرمانده كل سپاه، فرماندهي تيپ ۱۰ سيدالشهدا را عهدهدار شد.
عليرضا موحد دانش در عمليات والفجر يك دوباره مجروح شد و سرانجام ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ در جريان عمليات والفجر دو در منطقه حاج عمران، به شهادت رسيد. بنابر برخي خاطرههاي همرزمانش، در حالي كه به شدت زخمي شده بود، خود را به سنگر عراقيها رساند و سيم ارتباطي آنها با عقبهشان را با دندان جويد و قطع كرد و در همين حال بود كه گلولهباران نيروهاي بعثي، منجر به شهادت او در ۲۸ سالگي شد. صفحاتي از كتاب «همپاي صاعقه» كه كارنامه عملياتي لشكر ۲۷ محمد رسول الله است، به شهيد موحد دانش اختصاص يافته است.
حاج احمد؛ جانبازي با پا، دست و كمر مجروح
سردار سرلشكر احمد كاظمي يكي ديگر از فرماندهاني است كه در سالهاي جواني به نقشآفريني در جبهههاي جنگ عليه رژيم بعث عراق پرداخت. او در ابتداي پيروزي انقلاب براي مقابله با دشمنان داخلي انقلاب در اوايل ۱۳۵۹ به كردستان رفت. او كه جزء اولين اعضاي سپاه پاسداران بود، به همراه يك گروه ۵۰ نفره در آبادان حضور يافت؛ گروهي كه پس از مدتي لشكر زرهي ۸ نجف اشرف به فرماندهي احمد كاظمي شد و صدها تانك و نفربر و ماشينآلات جنگي از نيروهاي عراقي به غنيمت گرفت.
دو سال فرماندهي جبهه فياضيه آبادان و ۶ سال فرماندهي لشكر ۸ نجف اشرف از سمتهاي او در جنگ تحميلي و همچنين يك سال فرماندهي لشكر ۱۴ امام حسين عليهالسلام، ۷ سال فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا و قرارگاه رمضان و همچنين ۵ سال فرماندهي نيروي هوايي سپاه، بخشي از مسئوليتهاي او بوده است. حاج احمد كاظمي از ناحيه پا، دست و كمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نيز قطع شده بود.
يكي از جوانترين فرماندهان دفاع مقدس سرانجام در ۱۹ دي ۱۳۸۴ در جريان سانحه هوايي سقوط هواپيماي فالكن در نزديكي اروميه به همرزمان شهيدش پيواست.
و ديگران...
علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع ديگري هم بودهاند كه در جريان ۸ سال دفاع مقدس مايه عزت و سربلندي ملت ايران شدند. نزديك به ۳۰ تن از فرماندهان جنگ را ميتوان برشمرد كه بين سالهاي ۱۳۴۰ تا ۱۳۳۰ متولد شدند و سالهاي جواني خود را در جبههها سپري كردند؛ از «سيدحسين علمالهدي» كه در سال ۱۳۳۷ متولد شد و در ۲۲ سالگي در عمليات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانك به شهادت رسيد، تا «حسين خرازي» كه در سال ۱۳۳۶ در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانه كميته انقلاب در زمان پيروزي انقلاب بود و لشكر پياده ۱۴ امام حسين اصفهان را تاسيس كرد و سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگي در عمليات كربلاي ۵ به شهادت رسيد.
«محمدعلي جعفري» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز يكي از جوانترين فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهي قرارگاه غرب، فرماندهي قرارگاه نجف، فرماندهي تيپهاي عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئوليتهاي او بوده است. او كه خرداد ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پيوست، از ۲۴ سالگي در جبههها حضور يافت و در عملياتهاي كربلاي ۴ و ۵ جانباز شد. كتاب كالكهاي خاكي مجموعهاي خاطرات سرلشكر محمدعلي جعفري، در تيرماه ۱۳۹۲ منتشر شده است.
«قاسم سليماني» يكي ديگر از فرماندهان جوان جنگ تحميلي بوده كه در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵متولد شده و در عملياتهاي فتح فاو، كربلاي ۴ و ۵ و همچنين تك شلمچه حضور داشته است. او كه در ابتداي انقلاب براي مبارزه با جداييطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت به رياست پادگان قدس سپاه در كرمان منصوب شد و با آغاز جنگ به آموزش چندين گردان از سپاهيان كرمان ميپردازد. سردار سليماني پس از جنگ به مبارزه با اشرار در كرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوجگيري طالبان در افغانستان به فرماندهي نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منصوب شد.
علي شمخاني» دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، از پايهگذاران سپاه پاسداران و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود در آغاز جنگ تحميلي ۲۵ سال داشت و پس از پايان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي منصوب شد.
«محمدباقر قاليباف» هم در سال ١٣٦١ در حالي كه تنها ۲۱ سال سن داشت ،به عنوان فرمانده تيپ امام رضا(ع) و يك سال بعد در جايگاه فرمانده لشكر ٥ نصر خراسان انتخاب شد.
«حسين دهقان» وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، «محمدابراهيم همت» فرمانده لشكر محمد رسولالله، «حميد باكري» جانشين لشكر ۳۱ عاشورا، «حسن باقري» قائممقام فرمانده نيروي زميني سپاه، «محسن رضايي» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحميلي، «مهدي باكري» فرمانده لشكر ۳۱ عاشورا، «سيد محسن صفوي» فرمانده قرارگاه صراط المستقيم، «محمد بروجردي» فرمانده سپاه كردستان و «محمد جهانآرا» كه شكست حصر آبادان مرهون تلاش و مجاهدات او و يارانش بود، همگي فرماندهاني بودند كه در ابتداي آغاز جنگ تحميلي ۲۵ تا ۲۶ ساله بودند.
غلامعلي رشيد، احمد متوسليان، سيديحيي رحيم صفوي، سيدعطاءالله صالحي، نورعلي شوشتري، داوود كريمي، علي صياد شيرازي و عبدالحسين برونسي هم از زمره فرماندهاني بودند كه در آغاز دفاع مقدس ۲۷ تا ۳۸ ساله بودند.
منبع: مهر