کد خبر: 11128 | زمان مخابره: 1392/6/19 | ساعت: 10:44 |
به مناسبت سالروز وفات آیتالله طالقانی
زبان "ابوذر زمان" چون شمشیر مالک اشتر برنده و کوبنده بود
امروز (19 شهریور) مصادف با سالروز وفات "آیتالله سید محمود طالقانی" است. مبارزی نستوه که در طول عمر پربرکت خود در مبارزات اسلامی و ملی مردم ایران علیه استبداد و استکبار حضوری پررنگ داشت.
"سید محمود علایی طالقانی"، در تاریخ 13 اسفند 1289 (برابر با چهارم ربیع الاول 1329 قمری) در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود. پدر وی" ابوالحسن علایی طالقانی" شخصیتی عالم و پرهیزکار بود.
آیتالله طالقانی تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش گذراند. وی سپس عازم قم شد و در مدرسه فیضیه این شهر به تلمذ علوم دینی پرداخت. طالقانی در سال 1317 از آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازهنامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار (مطهری فعلی) عازم تهران شد.
آیتالله و شروع مبارزات سیاسی
در سال 1318 آیتالله طالقانی برای اولین بار خشم خویش را نسبت به رژیم و دستگاه حکومت پهلوی، با دادن یک اعلامیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور 1320 و سقوط رضا شاه، با توجه به اینکه محمد رضا پهلوی در حال مشق دیکتاتوری به سبک پدرش بود، در نتیجه فضای نسبتاً باز سیاسی در کشور حاکم شده بود، آیتالله طالقانی با بهره گیری از این فضا مبارزات سیاسی خود را علیه حکومت پهلوی آغاز کرد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، همان اندک فضای سیاسی هم رنگ باخت و محمد رضا پهلوی با حمایت اربابان آمریکاییاش فصل تازهای از دیکتاتوری را گشود. در نتیجه شرایط برای مبارزانی چون آیتالله طالقانی سختتر شد.
نخستین دستگیری آیتالله طالقانی پس از کودتا 28 مرداد، مربوط میشود به پاییز 1334 که ساواک آیتالله طالقانی را به دلیل مخفی کردن نواب صفوی در منزلش به زندان افکند.
آیتالله طالقانی در همان دهه 30 نیز با حضور در مجامع بینالمللی و منطقهای، استعداد شگرف خود را در ترویج عقاید انقلابی به رخ کشید. شرکت در کنگره جهانی شعوب المسلمین در کراچی و همچنین حضور در کنگره اسلامی قدس در بیتالمقدس از جمله فعالیتهای بینالمللی آیتالله طالقانی در آن دوران محسوب میشود.
آیتالله طالقانی در دوران حیات یگانه مرجع عالم تشیع آیتالله العظمی بروجردی، بعنوان نماینده وی در( دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه ) عضویت داشت و نقش برجستهای در نزدیکی میان تشیع و تسنن ایفا کرد.
در سال 1339 آیت الله طالقانی در کنار شخصیتهایی چون سنجابی و بازرگان عضو هیات موسس جبهه ملی دوم بود.
وی در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد. وی همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .
در سال 1341 پس از درگذشت آیتالله بروجردی، رژیم شاه با این تصور که مرجعیت شیعه دچار فترت شده است، به تنظیم قوانینی مبادرت ورزید که رنگ و بویی ضد دینی داشتند، از جمله" لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی" و "انقلاب سفید".
در این زمان بود که نهضت امام خمینی نضج یافت و حضرت امام با کمک یارانی وفادار چون طالقانی که بعدها ابوذر انقلاب نام گرفت، در راه سرنگونی نظام ستم شاهی و استقرار حکومت عدل علوی، قدم برداشت.
آیتالله طالقانی در سال 1341 بدلیل مخالفت با " لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی" و "انقلاب سفید" به زندان افتاد.
در سال 1342 پس از واقعه 15 خرداد و کشتار مردم به دست دژخیمان رژیم پهلوی، آیتالله طالقانی با صدور اعلامیه و ایراد سخنرانی به افشای چهره سفاک محمد رضا پهلوی پرداخت. ماموران امنیتی رژیم شاه برای جلوگیری از نطقهای آتشین اباذر زمان بار دیگر آیتالله طالقانی را به زندان افکندند.
آیتالله طالقانی که از سوی دادگاههای فرمایشی رژیم به ده سال زندان محکوم شده بود، در زندان هم مشی مبارزاتی خود را این بار در قالب علمی و اعتقادی ادامه داد و در این دوران نگارش کتاب " پرتویی از قرآن" را به پایان رساند.
در سال 1346 رژیم پهلوی در نتیجه فشارهای نهادهای حقوق بشری بینالمللی رویکردی ملایمتر را در قبال زندانیان سیاسی در پیش گرفت. در نتیجه آیتالله طالقانی پس از تحمل چهار سال زندان آزاد شد.
آیتالله طالقانی در آستانه سال 1350 همزمان با برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی دستگیر و به مدت سه سال در زابل و 18 ماه در بافت کرمان در بدترین شرایط به حالت تبعید بسر برد. در سال 1354 مجدداً به دست ساواک دستگیر شد و به 10 سال زندان محکوم گردید.
آیتالله طالقانی و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، آیتالله طالقانی همچون دوران پیش از انقلاب به ترویج و تبلیغ آرمانهای والای جمهوری اسلامی پرداخت.
آیتالله طالقانی در ابتدای پیروزی انقلاب سمتهای مختلفی را بر عهده گرفت، از جمله پس از ترور شهید مطهری بدست عناصر گروهک فرقان، آیتالله طالقانی از سوی امام خمینی به سمت ریاست شورای انقلاب منصوب شد.
در مرداد سال 1358، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و آیتالله طالقانی به نمایندگی از مردم تهران راهی مجلس فوق شد.
آیتالله طالقانی در اوایل مرداد 1358 از سوی امام خمینی (ره) مأمور تشکیل نماز جمعه تهران شد و اولین و با شکوهترین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم مرداد به امامت ایشان در دانشگاه تهران برگزار شد. بعد از انتصاب به عنوان امام جمعه تهران، موفق به برگزاری پنج نماز جمعه شد که آخرین نماز جمعه به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جمعه خونین 17 شهریور در بهشت زهرا و کنار مزار شهدا برگزار شد.
چرا آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان روی زمین نشست؟
آیتالله سبحانی که در جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی در صندلی کناری آیت الله طالقانی مینشست طی مصاحبهای علت به روی زمین نشستن آیتالله طالقانی را اینگونه شرح میدهد:" میدانید که روحانیون چندان اهل روی مبل و صندلی نشستن نیستند؛ به همین دلیل هم یک بار مشاهده کردم که ایشان پس از اتمام یکی از جلسات، از صندلی پایین آمد و روی زمین نشست و دیگران هم دورشان نشستند، علت اینکه صندلی را ترک کرد و روی زمین نشست، اعتراض به اصلی از اصولی که تصویب شده بود، نبود.
حالا از اینکه برخی از اصول مورد قبول وی بود یا نبود، اطلاعی ندارم، ولی این عمل وی به عنوان اعتراض نبود، عصا دستشان بود و خسته شده بود و گفت: بیایید روی زمین بنشینیم، آمد و نشست و عدهای از دوستانش هم دورش نشستند و با هم صحبت کردند.
بعدها و به ویژه پس از رحلت ایشان، دیدم در بعضی از مطبوعات نوشتند که ایشان به عنوان اعتراض، قهر کرده و روی زمین نشسته است، این، هیچ حقیقت ندارد و علت روی زمین نشستن وی مثل آفتاب در نظر من روشن است. به هر حال وی در خبرگان کمتر صحبت میکرد و بیشتر گوش میداد و اگر هم نظری داشت، از طریق یادداشت برای ریاست مجلس میفرستاد که شاید آن یادداشتها حفظ شده و یا در میان اسناد آن مجلس باشد، این چیزهایی است که من از آن مرحوم در خاطر دارم"
ناکامی پروژه جداسازی آیت الله طالقانی از انقلاب
در سال 58، منافقین و متضرران از وقوع انقلاب اسلامی، پروژه ایجاد شکاف میان رهبران انقلاب را کلید زدند. در فروردین این سال ماجرایی پیش آمد که سبب مسافرت قهرگونه آیتالله طالقانی شد.
ماجرا از این قرار بود که که شب 23 فروردین 1358 "هانی الحسن" مسئول دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین ضمن تماس تلفنی با طالقانی میگوید پیامی از سوی یاسر عرفات آورده است.
آیتالله هم صبح هنگام دو نفر از فرزندانش یعنی مجتبی و ابوالحسن را مامور دریافت پیام میکند. هانی الحسن در این دیدار پیغامی چنین میدهد: "به طالقانی بگویید که دولت موقت از ما خواسته تا دفترمان در اهواز را که با موافقت شورای انقلاب و سیداحمد خمینی دایر شده است تعطیل کنیم و این امری بیسابقه است"
خودروی فرزندان طالقانی اما در راه بازگشت توقیف میشود و آنها چشم بسته به پادگان لویزان منتقل میشوند. تماس طالقانی با دکتر یزدی برای دانستن چند وچون ماجرا نیز با اظهار بیاطلاعی دکتر یزدی به نتیجهای نمیرسد.
محمدرضا فرزند دیگر آیت الله طالقانی که برای پیگری ماجرا به مرکز سپاه پاسداران رفته بود اتومبیل برادرش را در محوطه همان مرکز میبیند و با بررسیهای بعدی مشخص میشود که چندتن از اعضای برجسته سازمان مجاهدین انقلاب از جمله محمد غرضی و اصغر صباغیان و جمعی دیگر، فرزندان طالقانی را بازداشت کردهاند.
پس از این ماجرا آیتالله طالقانی به حالت قهر تهران را ترک کرد. در این زمان سازمان مجاهدین خلق(منافقین) هم که کم کم زوایه علنی خود را با جمهوری اسلامی نشان میداد، در راهبردی رادیکال طی اعلامیهای اعلام کرد نیروهای نظامی خود را در اختیار ایتالله طالقانی میگذارد. این پیام منافقین از سوی آیتالله طالقانی بیپاسخ ماند. و اباذر انقلاب باهوشیاری این شیطنت اپورتونیستی منافقین را خنثی کرد.
آیتالله طالقانی بعد از مراجعت به تهران، در قم با امام خمینی ملاقات کرد. وی همچنین طی سخنانی که در مدرسه فیضیه ایراد کردند کمیته های انقلاب را از تهمتها بری دانستند. و به این ترتیب سناریو بیگانگان و ایادی داخلیشان برای جداسازی و تضعیف نیروهای انقلاب اسلامی خنثی شد.
غروب غمبار ابوذر زمان
سرانجام در سحرگاه 19 شهریور ماه 1358 این عالم مجاهد پس از سالها فعالیت علمی و مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی و عمری تلاش خستگی ناپذیر در راه پیاده کردن اسلام ناب در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت.
امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در پیامی که به مناسبت وفات آیت الله طالقانی صادر کردند.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَنْ یَنتَظِرُ. عمر طولانى این عیب را دارد که هر روز عزیزى را از دست مى دهد و به سوگ شخصیتى مى نشیند و در غم برادرى فرو مى رود. مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى طالقانى از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلى با اجداد گرامش محشور شد. براى آن بزرگوار، سعادت و راحت و براى ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.
آقاى طالقانى یک عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند. او یک شخصیتى بود که از حبسى به حبس و از رنجى به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکى پس از دیگرى از دست بدهم. او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویاى او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوى تواناى اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت مى دهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حقّ. و السلام على عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
برگرفته از باشگاه خبرنگاران