|
||
|

ادامه مطلب
|
||
|

ادامه مطلب
1394/5/5 دوشنبه
حجتالاسلام والمسلمين محمدكاظم بهرامي در مراسم توديع و معارفه رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسانجنوبي با بيان اينكه عدالت در همه جوامع به خصوص نظام و حكومت اسلامي بسيار با اهميت است، گفت: بنا به روايات كساني كه به حق قضاوت ميكنند اهل بهشت خواهند بود.
وي عدالت را معياري دانست كه همه چيز با آن سنجيده ميشود و افزود: زندگي درست در پرتو عدالت ميسر است.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح با بيان اينكه بحث عدالت شاه بيت سخنان اميرالمومنين عليه السلام در نهج البلاغه و دوران پنج ساله حكومت حضرت است، افزود: وقتي روايات مربوط به دوران آخر زمان و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي شريف) را ملاحظه ميكنيم بيشترين موضوعي كه به آن برخورد ميكنيم بحث برپايي عدالت و قسط در جامعه است و خداوند به خاطر وجود حضرت عالم را سرشار از عدالت ميكند.
بهرامي با تأكيد بر اينكه حق و عدالت در توصيف كردن بسيار وسيع است، يادآور شد: اما عمل كردن به آن بسيار سخت و كم است.
وي با اشاره به اينكه حافظان امنيت و مجموعه نيروهاي مسلح و دستگاه قضايي در امنيت نقش اساسي دارند، تصريح كرد: بايد براي پيشگيري از وقوع جرم تلاش شود تا كشور امني داشته باشيم.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح با بيان اينكه عدالت حوزههاي وسيعي شامل سياسي، اقتصادي، مديريتي، فرهنگي و فردي را دربرميگيرد، گفت: اما مهمترين بحث عدالت در مقام قضايي است و در هر كجايي انحراف باشد دستگاه قضايي بايد وارد شود و آن را مرتفع كند.
بهرامي با اشاره به اينكه خداوند از همه انسانها خواسته عادل باشند اين سوال را مطرح كرد كه چگونه ميتوانيم با پيروي از هواي نفس و آرزوها و دنبال حزب بودن، در جامعه عدالت اجتماعي را برقرار و اثرگذار باشيم.
وي با تاكيد بر اينكه بحث خودسازي و كارهاي فرهنگي بسيار كارساز است، ادامه داد: در جامعهاي كه افراد به دنبال هواي نفس خود هستند اگر مجسمه عدالت يعني اميرالمومنين عليه السلام نيز در رأس جامعه قرار بگيرد، ميبينيم كه چگونه افراد از گرد حضرت پراكنده ميشوند.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح تاكيد كرد: با عدالت قضايي بايد جان، مال و آبرو؛ شغل و مسكن افراد از تعرض در امان باشد و در كشور ما كه داعيه حكومت اسلامي داريم بايد براي ما چيزي مهمتر از اقامه حق و دفع باطل نباشد.
بهرامي افزود: اگر حكومت در خدمت اقامه حق باشد ميتوان ادعا كرد مسلمان هستيم و اما در غير اين صورت در پيروي ما از ائمه اطهار عليه السلام نقص وجود دارد و خوشبختانه اين اراده در دولتمردان و مسئولان و نيروهاي مسلح نظام اسلامي وجود دارد.
وي با بيان اينكه بايد موضوع آموزشهاي قضايي جدي گرفته شود، گفت: بحث پيشگيري از وقوع جرم بسيار مهم است خصوصاً براي نيروهاي مسلح كه كارشان اثرگذار و سرمايههاي مملكت هستند.
در اين مراسم لوح تقديري از سوي رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح به پاس زحمات غلامرضا نصرتي رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي اهدا و طي حكمي علي ناصري به عنوان رياست جديد اين سازمان معرفي شد.
گفتني است در اين جلسه محمد حسين محمدپور نيز به عنوان دادستان جديد نظامي خراسان جنوبي منصوب شد.
رئيس جديد سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي در اين جلسه، ايجاد امنيت روحي و رواني براي مراجعين و امكان ملاقات حضوري و معاضدت قضايي را از جمله برنامه هاي خود در اين سازمان عنوان كرد.
دادستان نظامي جديد خراسان جنوبي نيز در اين جلسه به سخنان مقام معظم رهبري در آخرين ديدار خود با مسئولان قوه قضائيه اشاره كرد و گفت: ايشان در اين ديدار بر رفتار و روش صحيح قضا تاكيد كرده و فرمودند: «بايد در برابر عوامل مخدوش كننده قضا ايستاد».
محمد حسين محمدپور بيان كرد: تلاش خواهم كرد تا همانند سال هاي گذشته در اجراي عدالت بر مبناي نظم و انضباط در يگان ها كمك كنم.
وي ادامه داد: اميدواريم به پشتوانه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در اين خطه از سرزمين كشور بتوانم خدمتگزار صديق بوده و به ياد داشته باشم كه فرصت خدمت كردن به مردم محدود است و بايد از اين فرصت براي ذخيره آخرت استفاده كرد.
كسب رتبه نخست كشوري خراسان جنوبي در كاهش پرونده دادسراها
رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي نيز در اين جلسه گفت: در سال ۹۳ ارزيابي عملكرد در بحث قضايي كه اولين رسالت و يك مرجع قضايي محسوب مي شود، خراسان جنوبي موفق به كسب رتبه دوم كشوري شد.
غلامرضا نصرتي از كاهش موجودي پرونده ها در دادسراهاي استان خبر داد و افزود: ابتداي سال ۹۳ موجودي پروندهها به صفر رسيده در بحث كاهش محدود پروندههاي دادسراها رتبه يك كشوري را كسب كردهايم.
وي با بيان اينكه ۱۰۰ درصد آراء دادگاه نظامي خراسان جنوبي در ديوان يك عالي كشور تاييد شده است، بيان داشت: در ۱۰۰ درصد اجراي برنامههاي فرهنگيو روابط عمومي نيز رتبه يك كشوري را براي دومين سال متوالي كسب كرده ايم.
رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي با اشاره به اينكه در آگاه سازي نيروهاي مسلح جزو پنج استان برتر كشور بودهايم، عنوان داشت: اگر در سازماني موفقيتي حاصل مي شود نتيجه همدلي و همكاري است.

ادامه مطلب
1394/5/5 دوشنبه
حجتالاسلام والمسلمين محمدكاظم بهرامي در مراسم توديع و معارفه رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسانجنوبي با بيان اينكه عدالت در همه جوامع به خصوص نظام و حكومت اسلامي بسيار با اهميت است، گفت: بنا به روايات كساني كه به حق قضاوت ميكنند اهل بهشت خواهند بود.
وي عدالت را معياري دانست كه همه چيز با آن سنجيده ميشود و افزود: زندگي درست در پرتو عدالت ميسر است.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح با بيان اينكه بحث عدالت شاه بيت سخنان اميرالمومنين عليه السلام در نهج البلاغه و دوران پنج ساله حكومت حضرت است، افزود: وقتي روايات مربوط به دوران آخر زمان و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي شريف) را ملاحظه ميكنيم بيشترين موضوعي كه به آن برخورد ميكنيم بحث برپايي عدالت و قسط در جامعه است و خداوند به خاطر وجود حضرت عالم را سرشار از عدالت ميكند.
بهرامي با تأكيد بر اينكه حق و عدالت در توصيف كردن بسيار وسيع است، يادآور شد: اما عمل كردن به آن بسيار سخت و كم است.
وي با اشاره به اينكه حافظان امنيت و مجموعه نيروهاي مسلح و دستگاه قضايي در امنيت نقش اساسي دارند، تصريح كرد: بايد براي پيشگيري از وقوع جرم تلاش شود تا كشور امني داشته باشيم.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح با بيان اينكه عدالت حوزههاي وسيعي شامل سياسي، اقتصادي، مديريتي، فرهنگي و فردي را دربرميگيرد، گفت: اما مهمترين بحث عدالت در مقام قضايي است و در هر كجايي انحراف باشد دستگاه قضايي بايد وارد شود و آن را مرتفع كند.
بهرامي با اشاره به اينكه خداوند از همه انسانها خواسته عادل باشند اين سوال را مطرح كرد كه چگونه ميتوانيم با پيروي از هواي نفس و آرزوها و دنبال حزب بودن، در جامعه عدالت اجتماعي را برقرار و اثرگذار باشيم.
وي با تاكيد بر اينكه بحث خودسازي و كارهاي فرهنگي بسيار كارساز است، ادامه داد: در جامعهاي كه افراد به دنبال هواي نفس خود هستند اگر مجسمه عدالت يعني اميرالمومنين عليه السلام نيز در رأس جامعه قرار بگيرد، ميبينيم كه چگونه افراد از گرد حضرت پراكنده ميشوند.
رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح تاكيد كرد: با عدالت قضايي بايد جان، مال و آبرو؛ شغل و مسكن افراد از تعرض در امان باشد و در كشور ما كه داعيه حكومت اسلامي داريم بايد براي ما چيزي مهمتر از اقامه حق و دفع باطل نباشد.
بهرامي افزود: اگر حكومت در خدمت اقامه حق باشد ميتوان ادعا كرد مسلمان هستيم و اما در غير اين صورت در پيروي ما از ائمه اطهار عليه السلام نقص وجود دارد و خوشبختانه اين اراده در دولتمردان و مسئولان و نيروهاي مسلح نظام اسلامي وجود دارد.
وي با بيان اينكه بايد موضوع آموزشهاي قضايي جدي گرفته شود، گفت: بحث پيشگيري از وقوع جرم بسيار مهم است خصوصاً براي نيروهاي مسلح كه كارشان اثرگذار و سرمايههاي مملكت هستند.
در اين مراسم لوح تقديري از سوي رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح به پاس زحمات غلامرضا نصرتي رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي اهدا و طي حكمي علي ناصري به عنوان رياست جديد اين سازمان معرفي شد.
گفتني است در اين جلسه محمد حسين محمدپور نيز به عنوان دادستان جديد نظامي خراسان جنوبي منصوب شد.
رئيس جديد سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي در اين جلسه، ايجاد امنيت روحي و رواني براي مراجعين و امكان ملاقات حضوري و معاضدت قضايي را از جمله برنامه هاي خود در اين سازمان عنوان كرد.
دادستان نظامي جديد خراسان جنوبي نيز در اين جلسه به سخنان مقام معظم رهبري در آخرين ديدار خود با مسئولان قوه قضائيه اشاره كرد و گفت: ايشان در اين ديدار بر رفتار و روش صحيح قضا تاكيد كرده و فرمودند: «بايد در برابر عوامل مخدوش كننده قضا ايستاد».
محمد حسين محمدپور بيان كرد: تلاش خواهم كرد تا همانند سال هاي گذشته در اجراي عدالت بر مبناي نظم و انضباط در يگان ها كمك كنم.
وي ادامه داد: اميدواريم به پشتوانه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در اين خطه از سرزمين كشور بتوانم خدمتگزار صديق بوده و به ياد داشته باشم كه فرصت خدمت كردن به مردم محدود است و بايد از اين فرصت براي ذخيره آخرت استفاده كرد.
كسب رتبه نخست كشوري خراسان جنوبي در كاهش پرونده دادسراها
رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي نيز در اين جلسه گفت: در سال ۹۳ ارزيابي عملكرد در بحث قضايي كه اولين رسالت و يك مرجع قضايي محسوب مي شود، خراسان جنوبي موفق به كسب رتبه دوم كشوري شد.
غلامرضا نصرتي از كاهش موجودي پرونده ها در دادسراهاي استان خبر داد و افزود: ابتداي سال ۹۳ موجودي پروندهها به صفر رسيده در بحث كاهش محدود پروندههاي دادسراها رتبه يك كشوري را كسب كردهايم.
وي با بيان اينكه ۱۰۰ درصد آراء دادگاه نظامي خراسان جنوبي در ديوان يك عالي كشور تاييد شده است، بيان داشت: در ۱۰۰ درصد اجراي برنامههاي فرهنگيو روابط عمومي نيز رتبه يك كشوري را براي دومين سال متوالي كسب كرده ايم.
رئيس سابق سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان جنوبي با اشاره به اينكه در آگاه سازي نيروهاي مسلح جزو پنج استان برتر كشور بودهايم، عنوان داشت: اگر در سازماني موفقيتي حاصل مي شود نتيجه همدلي و همكاري است.

ادامه مطلب
قضاوت يك منصب الهي است
وي با اشاره به كلمه حق كه 257 بار در قرآن تكرار شده، ادامه داد: خداوند بحق حكم مي دهد و آفرينش زمين وآسمان نيز بر حق و هدفمند بوده و بازيچه نيست لذا انسان نيز بايد حق گرا و به دنبال حق باشد.
وي بيان كرد: يك قاضي چون جانشين خدا است بايد درست عمل كند زيرا وقتي بشر به عنوان خليفه الله معرفي شده بايد كارهايش نمونه كارخدا باشد.
رييس سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور گفت: وقتي حكم و قضاوت خدا برحق است، خليفه اش نيز بايد برحق باشد، از هواي نفس پيروي نكند چراكه از راه خدا منصرف مي شود.
وي افزود: يك قاضي بايد هم استقلال بيروني داشته باشد تا تحت تاثير عوامل بيروني مانند تهديد، فشار و جبر قرار نگيرد و هم استقلال دروني تا از اسير اميال نفسان نشود زيرا قاضي بايد از درون خود رابسازد تا از مسايل بيروني در امان باشد.
حجت الاسلام والمسلمين محمد كاظم بهرامي اظهار كرد: سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان رضوي يك سازمان غني است و نيروهاي ارزشمند و ارزشي در آن فعاليت مي كنند.
وي با اشاره به قتلها و ضرب جرح هايي كه در نيروز انتظامي رخ مي دهد، گفت: اين مسايل به نيروي انتظامي ضربه ميزند و قتلها مانند زخمي در جامعه است كه براي زدودن آن راه علاج پياده كنيم تا باعث بدبيني مردم نشود.
در اين آقاي خاكشور كامه عليا به عنوان دادستان نظامي خراسان رضوي معرفي واززحمات آقاي حسيني قدرداني شد.
انتهاي پيام/ز

ادامه مطلب
قضاوت يك منصب الهي است
وي با اشاره به كلمه حق كه 257 بار در قرآن تكرار شده، ادامه داد: خداوند بحق حكم مي دهد و آفرينش زمين وآسمان نيز بر حق و هدفمند بوده و بازيچه نيست لذا انسان نيز بايد حق گرا و به دنبال حق باشد.
وي بيان كرد: يك قاضي چون جانشين خدا است بايد درست عمل كند زيرا وقتي بشر به عنوان خليفه الله معرفي شده بايد كارهايش نمونه كارخدا باشد.
رييس سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور گفت: وقتي حكم و قضاوت خدا برحق است، خليفه اش نيز بايد برحق باشد، از هواي نفس پيروي نكند چراكه از راه خدا منصرف مي شود.
وي افزود: يك قاضي بايد هم استقلال بيروني داشته باشد تا تحت تاثير عوامل بيروني مانند تهديد، فشار و جبر قرار نگيرد و هم استقلال دروني تا از اسير اميال نفسان نشود زيرا قاضي بايد از درون خود رابسازد تا از مسايل بيروني در امان باشد.
حجت الاسلام والمسلمين محمد كاظم بهرامي اظهار كرد: سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان رضوي يك سازمان غني است و نيروهاي ارزشمند و ارزشي در آن فعاليت مي كنند.
وي با اشاره به قتلها و ضرب جرح هايي كه در نيروز انتظامي رخ مي دهد، گفت: اين مسايل به نيروي انتظامي ضربه ميزند و قتلها مانند زخمي در جامعه است كه براي زدودن آن راه علاج پياده كنيم تا باعث بدبيني مردم نشود.
در اين آقاي خاكشور كامه عليا به عنوان دادستان نظامي خراسان رضوي معرفي واززحمات آقاي حسيني قدرداني شد.
انتهاي پيام/ز

ادامه مطلب
قضاوت يك منصب الهي است
وي با اشاره به كلمه حق كه 257 بار در قرآن تكرار شده، ادامه داد: خداوند بحق حكم مي دهد و آفرينش زمين وآسمان نيز بر حق و هدفمند بوده و بازيچه نيست لذا انسان نيز بايد حق گرا و به دنبال حق باشد.
وي بيان كرد: يك قاضي چون جانشين خدا است بايد درست عمل كند زيرا وقتي بشر به عنوان خليفه الله معرفي شده بايد كارهايش نمونه كارخدا باشد.
رييس سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور گفت: وقتي حكم و قضاوت خدا برحق است، خليفه اش نيز بايد برحق باشد، از هواي نفس پيروي نكند چراكه از راه خدا منصرف مي شود.
وي افزود: يك قاضي بايد هم استقلال بيروني داشته باشد تا تحت تاثير عوامل بيروني مانند تهديد، فشار و جبر قرار نگيرد و هم استقلال دروني تا از اسير اميال نفسان نشود زيرا قاضي بايد از درون خود رابسازد تا از مسايل بيروني در امان باشد.
حجت الاسلام والمسلمين محمد كاظم بهرامي اظهار كرد: سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان رضوي يك سازمان غني است و نيروهاي ارزشمند و ارزشي در آن فعاليت مي كنند.
وي با اشاره به قتلها و ضرب جرح هايي كه در نيروز انتظامي رخ مي دهد، گفت: اين مسايل به نيروي انتظامي ضربه ميزند و قتلها مانند زخمي در جامعه است كه براي زدودن آن راه علاج پياده كنيم تا باعث بدبيني مردم نشود.
در اين آقاي خاكشور كامه عليا به عنوان دادستان نظامي خراسان رضوي معرفي واززحمات آقاي حسيني قدرداني شد.
انتهاي پيام/ز

ادامه مطلب
قضاوت يك منصب الهي است
وي با اشاره به كلمه حق كه 257 بار در قرآن تكرار شده، ادامه داد: خداوند بحق حكم مي دهد و آفرينش زمين وآسمان نيز بر حق و هدفمند بوده و بازيچه نيست لذا انسان نيز بايد حق گرا و به دنبال حق باشد.
وي بيان كرد: يك قاضي چون جانشين خدا است بايد درست عمل كند زيرا وقتي بشر به عنوان خليفه الله معرفي شده بايد كارهايش نمونه كارخدا باشد.
رييس سازمان قضايي نيروهاي مسلح كشور گفت: وقتي حكم و قضاوت خدا برحق است، خليفه اش نيز بايد برحق باشد، از هواي نفس پيروي نكند چراكه از راه خدا منصرف مي شود.
وي افزود: يك قاضي بايد هم استقلال بيروني داشته باشد تا تحت تاثير عوامل بيروني مانند تهديد، فشار و جبر قرار نگيرد و هم استقلال دروني تا از اسير اميال نفسان نشود زيرا قاضي بايد از درون خود رابسازد تا از مسايل بيروني در امان باشد.
حجت الاسلام والمسلمين محمد كاظم بهرامي اظهار كرد: سازمان قضايي نيروهاي مسلح خراسان رضوي يك سازمان غني است و نيروهاي ارزشمند و ارزشي در آن فعاليت مي كنند.
وي با اشاره به قتلها و ضرب جرح هايي كه در نيروز انتظامي رخ مي دهد، گفت: اين مسايل به نيروي انتظامي ضربه ميزند و قتلها مانند زخمي در جامعه است كه براي زدودن آن راه علاج پياده كنيم تا باعث بدبيني مردم نشود.
در اين آقاي خاكشور كامه عليا به عنوان دادستان نظامي خراسان رضوي معرفي واززحمات آقاي حسيني قدرداني شد.
انتهاي پيام/ز

ادامه مطلب
علي اسماعيلي كريزي
برچسبها: علي اسماعيلي كريزي

ادامه مطلب
علي اسماعيلي كريزي
برچسبها: علي اسماعيلي كريزي

ادامه مطلب
به گزارش پايگاه اينترنتي بسيج، مراسم تكريم و معارفه فرمانده سپاه جواد الأئمه (ع) در مراسمي قبل از خطبه هاي نماز جمعه در مصلاي شهر بجنورد با حضور جمع زيادي از مردم و مسئولين استان برگزار شد.
در اين مراسم از زحمات وتلاش هاي ده ساله سردار سرتيپ دوم پاسدار حسينعلي يوسفعلي زاده به عنوان فرمانده سپاه حضرت جواد الأئمه استان خراسان شمالي تقدير شد و سردار سرتيپ دوم پاسدار سيد حسن مرتضوي كه قبل از اين بيش از سه سال فرمانده سپاه سلمان (ع) استان سيستان و بلوچستان بوده، به عنوان فرمانده سپاه جوادالأئمه(ع) معرفي شد.
سردار سرتيپ بسيجي محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين در جمع پر شور مردم مؤمن بجنورد، در مصلاي اين شهر با اشاره به اينكه اين برنامه اولين معارفه فرمانده سپاه استان در نماز جمعه است، گفت: اين سنت حسنه كه فرمانده سپاه استان به عنوان يك مسئول مردمي در جمع مردم و در مراسم عبادي سياسي نماز جمعه انجام شود، از استان خراسان شمالي آغاز شده و ان شالله به عنوان يك روال در معارفه هاي بعدي انجام خواهد شد.
سردار نقدي با تأكيد بر اينكه نماز جمعه يك مراسم صرفا عبادي نيست اظهار داشت: نماز جمعه به عنوان يك برنامه عبادي و سياسي الگويي كارآمد است كه براي توليد قدرت در حاكميت ديني تعبيه شده تا به پيشبرد امور جامعه كمك كند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با بيان اينكه خداوند اراده كرده تا قدرت خود را بر زمين در كف اولياء خود با ولايت تكويني و اتحاد و جمع اراده هاي مردم بر يك امر، متجلي كند افزود: وقتي همه مردم بر يك امر مجتمع شوند به مصداق آيه ان الله لايغير بقوم الا ما بانفسهم، قدرت خدا نيز در آنجا متجلي خواهد شد.
وي با تأكيد بر اينكه اين سنت الهي را بايد به درستي شناخت، خاطر نشان كرد: تنها قدرت خدا اصيل و پايدار است و هيمنه و قدرتي كه طاغوت ها دارند همه پوشالي است و از ترس و جهل مردم نسبت به مقاومت و ايستادگي در برابر آنها به وجود مي آيد.
سردار نقدي قدرت طاغوت ها را به تعبير قرآن كف روي آب خواند و ادامه داد: اگر جوامع بشري قدر و قدرت حقيقي خود را ندانند و با فريب خوردن، مقهور اين قدرت هاي ظاهري شوند، طاغوت ها حاكم خواهند شد و اگر مردم فريب اين ظاهر را نخورند و در مقابل اين هيمنه دروغين ايستادگي كنند ديگر از آن نخواهند ترسيد و حاكميت طاغوت را نمي پذيرند.
وي نماز جمعه را تجلي اتحاد مردم و قدرت خدا دانست و افزود: در نماز جمعه، مردم با توجه به راهنمايي هاي عبادي امام جمعه رابطه خود با خدا را اصلاح مي كنند و با بهره گيري از راهنمايي هاي سياسي، از فريب هاي طاغوت ها آگاه شده و مقهور قدرت هاي ظاهري نمي شوند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين در بخش ديگري از سخنان خود بر جايگاه رفيع نماز جمعه و مسجد در رفع مشكلات و اداره جامعه ديني تأكيد كرد و اظهار داشت: ما انقلاب اجتماعي كرده ايم اما هنوز انقلاب اداري در جامعه ما انجام نشده. بايد براي حل مشكلات و انجام امور به ظرفيت هاي مساجد، مصلاها و نمازهاي جمعه توجه كنيم.
وي ادامه داد: هنوز در جامعه اين تفكر غالب است كه راه حل مشكلات و مسير انجام امور پشت ميزهاي اداري و بروكراسي پيچيده حاكم بر آن حاصل مي شود. در حالي كه اداره جامعه و راه حل مشكلات در توجه به جمع و اتحاد مردم در مراكز عبادي است.
سردار نقدي اظهار داشت: نبايد تصور كرد كه مي توان با تكه بر قدرت هاي پوشالي و ظاهر فريبنده طاغوت ها مي توانيم مشكلاتمان را حل كنيم و با اعتماد بي جا انتظار داشته باشيم اين قدرت ها براي رفع گرفتاري هاي ما كاري كنند.
وي با اشاره به روند مذاكرات و توافق هسته اي و حضور چند هيأت اروپايي در ايران، بيان داشت: نيازمندي كشورهاي غربي به منابع كشور ما و بازار گسترده ايران براي اقتصاد در حال فروپاشي اين كشور ها باعث شده در حالي كه هنوز جوهر توافق خشك نشده، هيأت هاي اروپايي سراسيمه به كشور ما بيايند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با تأكيد براينكه بايد آگاهانه مراقب بود و از اين حركت غربي ها فريب نخورد، بيان داشت: بايد براي حل مشكلاتمان نگاه را به قدرت و توان داخلي كشور معطوف داشت. قدرت ملت ايران منحصر در حضور آگاهانه در عرصه سياسي نيست كه تنها در ايام انتخابات حضور حداكثري داشته باشند، بلكه با اعتماد و سپردن امور به آنها، مردم در تمام عرصه ها توانايي حل مشكلات خود را دارند.
وي با بيان اينكه با همين روش ملت ايران ۳۶ سال در مقابل همه دشمنان و طاغوت ها ايستادگي كرده است، گفت: ملت ايران بصيرت، آمادگي، تحمل، برباري و حزم خود را از ابتداي انقلاب نشان داده و با ايستادگي در مقابل حركت هاي تروريستي، جنگ تحميلي، فشار تحريم ها و سختي هاي مشكلات فراواني كه استكبار براي آنها ايجاد كرده، قاطعانه پشتيبان ولايت فقيه بوده است.
جانشين فرمانده كل سپاه در امر بسيج افزود: ملت ايران با آمادگي كامل هميشه مدافع ولايت بوده و لحظه اي رهبر خود را تنها نگذاشته، اين انصاف نيست كه با مردم زمان امام حسن (ع) مقايسه شوند.
وي گفت: امام راحل در وصف اين مردم گفت «شهادت مي دهم مردم ما امروز از مردم حجاز در عهد رسول الله (ص)، برترند».
وي با بيان اينكه جوانان بسياري اصرار دارند تا براي دفاع از اسلام ناب و حريم حرم اهل بيت به عراق يا سوريه اعزام شوند، گفت: اگر همين امروز اجازه اعزام صادر شود، صدها هزار نفر از جوانان آماده نبرد در يك جا براي اعزام جمع مي شوند. اين نشان از عمق بصيرت و اشتياق اين مردم دارد. البته پاسخي كه داده مي شود اين است كه خود آنها رزمنده دارند، نيازي به اعزام رزمنده نيست.
سردار نقدي بصيرت، آگاهي، ايستادگي بر آرمان ها و مقاومت در مقابل طاغوت و ظلم را از ويژگي هاي ملت ايران دانست و ادامه داد: با وجود ايستادگي ملت ايران هيچ كس حجتي ندارد كه ذره اي در مقابل دشمن كوتاه بيايد و سازش كند. بايد بر همه اصول، ارزش ها، آرمان ها، خطوط قرمز ملت قاطعانه ايستاد.
وي مشكلات امروز كشور را ناشي از عدم مديريت صحيح و همت كم دانست و افزود: اگر ظرفيت ها و داشته هاي ملت بدرستي مديريت شود و به واقع همت شود همه مشكلات حل خواهد شد و براي حل مشكلات هيچ نيازي به خارج نيست.
سردار نقدي با اشاره به تعبير مقام مظم رهبري، بيان داشت: كليد طلايي حل مشكلات تكيه به توان داخلي است و بسيج نمونه و مصداق بارز بكارگيري اين توان است.
وي به آمادگي بسيج براي كمك به دولت براي تحقق اقتصاد مقاومتي اشاره كرد و گفت: بسيج در عرصه اعتلاي فرهنگ، خدمات رساني، نظامي و رزمي، اقتصاد مقاومتي و ... كارهاي بزرگي را انجام داده. در عرصه صنعت نيز اين آمادگي براي بسيجيان وجود دارد تا با ورود مؤثر، مشكلات واحدهاي توليدي تعطيل شده يا در شرف تعطيلي را حل كنند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين در خاتمه بر اهميت حفظ آمادگي رزمي بسيجيان تأكيد كرد و اظهار داشت: امروز بسيج در عرضه نظامي و آمادگي هاي رزمي در اوج اقتدار قرار دارد. ۱۵۴۳گردان مجهز بيت المقدس، صدها گردان رزمي امام حسين (ع) و امام علي (ع)، گردان هاي عاشورا و الزهرا(س) تركيب رزمي آماده و قوي را براي بسيج فراهم كرده.
انتهاي پيام/
منبع:www.basij.ir/news/68142

ادامه مطلب
سلفي پسر عماد مغنيه با سردار سليماني(تصاوير)
به گزارش ايران مطلب به نقل از الف: وقتي كه كارواني از نيروهاي حزبالله لبنان در حال سركشي ميداني براي مقابله با نيروهاي داعش بودند، بالگردهاي جنگي رژيم صهيونيستي ۲ موشك به خاك سوريه شليك كردند. در پي اين حمله، "جهاد" پسر شهيد "عماد مغنيه" نيز به همراه چند تن از همرزمان ديگرش به شهادت رسيد. درحاليكه جنگندههاي رژيم صهيونيستي نيروهاي حزب الله لبنان را در استان "قنيطره" مورد هدف قرار گرفتند، استخبارات ارتش صهيونيستي "جهاد مغنيه" را يكي از فرماندهان حزب الله ناميد.




ادامه مطلب
مرصاد، آخرين عمليات بزرگ و پيروزمندانه دفاع مقدس/ شكست ننگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد
عمليات مرصاد آخرين عمليات هشت سال دفاع مقدس بود وپاياني افتخار آفرين براي هشت سال مقاومت غيور ايران و سقوطي جاويدان را براي منافقين رقم زد.
|
![]() |
خبرگزاري دفاع مقدس: پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، عراق را در بن بست سياسي و نظامي قرار داد، و بر گروه ها و عناصر «اپوزيسيون» نيز شوك شديدي وارد ساخت. در حالي كه كارشناسان نظامي و سياسي، سرگرم بررسي و پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت ملل متحد بودند، در اين ميان، برخي گروه ها پذيرش اين قطعنامه را پايان همه آرزوهاي خود مي ديدند. منافقين تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براي خروج از اين بن بست، توطئه اي را طرح ريزي كردند كه ماموريت اجراي آن به عهده خودشان گذاشته شد.
زمينهسازي براي هجوم سازمان مجاهدين خلق
چهار روز پس از پذيرش قطعنامه سازمان ملل، قواي رژيم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخشهايي از ايران، تجاوز گستردهاي را به خاك ايران آغاز كردند؛ ولي با ايستادگي رزمندگان ايران بخش وسيعي از مناطق جنوبي كشور از خطر سقوط نجات يافت. همچنين ارتش عراق در جبهههاي مياني نيز دست به تحركاتي زد، كه تا حدي ميتوانست براي تماميت ارضي و استقلال كشور ما خطر به شمار آيد. هدف دشمن در جبهه مياني، زمينه سازي براي هجوم سازمان مجاهدين خلق يا همان منافقين بود.
در اين عمليات كه سازمان مجاهدين آن را عمليات فروغ جاويدان و جمهوري اسلامي آن را عمليات مرصاد ناميد، رجوي خود شخصا، طبق معمول، شركت نداشت و از داخل خاك عراق، عمليات را هدايت ميكرد. فرمان آتش را نيز مريم رجوي و البته از محل امني در خاك عراق صادر كرد.
عمليات از چه زماني برنامه ريزي شده بود
سازمان مجاهدين خلق از تابستان 1365 كه تشكيلات و مركزيت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمايت مالي، پشتيباني و تبليغي صدام قرار داشت. هدف صدام از پذيرش هسته مركزي سازمان مجاهدين خلق و ميزباني آنان، بسيج نيروي انساني آنان در مسير اهداف نظامي خود عليه ايران بود. هدف صدام از پناه دادن به منافقين اين بود كه قواي پراكنده مجاهدين خلق در عراق متمركز شوند و عملياتي عليه ايران انجام دهند.
هدف صدام حسين از اين جنگ
براي صدام حسين، اين لشكركشي در آخرين روزهاي جنگ، يك ريسك بود كه در آن در هر حال او بازنده نبود. اگر مجاهدين خلق ميتوانستند پيروز شوند و حكومت اسلامي را براندازد، صدام يك نيروي وفادار و مستعد خود را در خاك همسايه داشت و به آرزويي كه در تمام دوران جنگ داشت مي رسيد؛ در صورتي هم كه سازمان شكست ميخورد، باز هم براي صدام اهميت نداشت و وضع تغييري نميكرد.
در اوايل مرداد 1367، رجوي نشستي با شركت همه نيروها در قرارگاه اشرف برگزار كرد. در اين نشست، رجوي نقشه راهها و جادهها را از مرز ايران و عراق تا تهران بر روي نقشه نشان داد. او حتي محل اقامت خود را در شهر تهران مشخص كرد و ادعا كرد كه مردم به محض ورود ما به ايران، به ياري ما ميشتابند و به ارتش آزادي بخش مي پيوندند.
در روز 3 مرداد 1367، نيروهاي مجاهدين از محور سرپل ذهاب وارد ايران شدند و به سرعت تا نزديكي شهر "كرند" پيش رفتند. علت عدم درگيري تا اين محل با نيروهاي ايران، يكي اين بود كه توپخانه عراق تا بعد از سرپل ذهاب از پيشروي مجاهدين حمايت فعال ميكرد.
«طلسم جنگ در حال شكستن است... رژيم شل شده ... بايد ضربه كاري را بزنيم».
از نقطه نظر تئوريسينهاي نظامي سازمان منافقين در بررسي عواملي كه زمينه لازم براي حمله منافقين به ايران را فراهم مي كرد، ميتوان به عواملي اشاره داشت كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف) مبهم بودن آينده سازمان
سازمان منافقين به لحاظ اين كه در جريان جنگ تحميلي از عوامل اطلاعاتي خويش در كمكرساني به ارتش عراق استفاده كرده بود، در استراتژي نظامي صدام حسين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، اين سازمان ديگر چنين كاركردي نداشت و لذا از نظر موجوديت با خطر جدي مواجه ميشد. در چنين وضعيتي سازمان براي بقاي خود در دسترسترين گزينه را استفاده از فرصت بدست آمده در جهت سرنگوني نظام ايران ميدانست.
ب) ضعف بنيه نظامي در آن مقطع
از آنجايي كه منافقين در عملياتهاي موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقي چون فكه، مهران و حاج عمران حملاتي انجام داده و به موفقيتهاي نسبي دست يافته بودند، با تعميم غيرعقلايي اين وضعيت تا اندازهاي اعتماد به نفس يافته و در خود اين پتانسيل را ميديدند كه با ارتش ايران در افتند.
ج) فرسوده و ناتوان شدن نيروهاي سپاه و ارتش به زعم منافقان
آنها در اين انديشه بودند كه نيروهاي سپاه و ارتش در جبهه جنوب زمينگير شده و در طول جنگ به لحاظ اين كه رزمندگان سپاه اسلام متحمل سختيهاي فراواني شدهاند، ديگر توان يك عمليات مضاعف گسترده را نخواهند داشت. در اين مورد تئوريسينهاي منافقين از رابطه قلبي اي كه ميان امام (ره) و رزمندگان اسلام وجود داشت غفلت نموده و آن را تنزل يافته تلقي كردند، اما در پاسخ به اين انديشه غلط، نيروهاي ايراني با حضور گسترده خويش، پاسخ دندان شكني بر توهمات آنان دادند.
د) خستگي مردم از جنگ
منافقين به غلط فكر مي كردند كه مردم در نتيجه طولاني شدن جنگ، از جنگ خسته شده و با توجه به ضررهايي كه مردم در اثر طولاني شدن جنگ، اعم از مادي و معنوي، از دست دادن عزيزان و ... داشتهاند، از آنان استقبال نموده و دست از حمايت نظام جمهوري اسلامي خواهند كشيد.
اين مورد را ميتوان بزرگترين اشتباه سازمان و استراتژيهاي آن محسوب نمود .غفلت از ميزان مشروعيت بالاي نظام به لحاظ مردمي و اسلامي بودن بيشترين ضربه را به نيروهاي رجوي زد، چرا كه آنان فكر ميكردند مردم به آنان خواهند پيوست، درصورتي كه با مقاومتهاي مردمي روبرو شدند.
ه) پذيرش قطعنامه 598 از جانب ايران
پذيرش قطعنامه نيز بر تمامي موارد مذكور دامن زد تا سازمان به اصطلاح مجاهدين خلق ايران در كمينگاه مرصاد در دام مرگباري گرفتار آيد كه طراح آن كسي نبود جز سپهبد شهيد صياد شيرازي.
پرونده هشت سال دفاع مقدس با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد

ادامه مطلب
مرصاد، آخرين عمليات بزرگ و پيروزمندانه دفاع مقدس/ شكست ننگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد
عمليات مرصاد آخرين عمليات هشت سال دفاع مقدس بود وپاياني افتخار آفرين براي هشت سال مقاومت غيور ايران و سقوطي جاويدان را براي منافقين رقم زد.
|
![]() |
خبرگزاري دفاع مقدس: پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، عراق را در بن بست سياسي و نظامي قرار داد، و بر گروه ها و عناصر «اپوزيسيون» نيز شوك شديدي وارد ساخت. در حالي كه كارشناسان نظامي و سياسي، سرگرم بررسي و پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت ملل متحد بودند، در اين ميان، برخي گروه ها پذيرش اين قطعنامه را پايان همه آرزوهاي خود مي ديدند. منافقين تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براي خروج از اين بن بست، توطئه اي را طرح ريزي كردند كه ماموريت اجراي آن به عهده خودشان گذاشته شد.
زمينهسازي براي هجوم سازمان مجاهدين خلق
چهار روز پس از پذيرش قطعنامه سازمان ملل، قواي رژيم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخشهايي از ايران، تجاوز گستردهاي را به خاك ايران آغاز كردند؛ ولي با ايستادگي رزمندگان ايران بخش وسيعي از مناطق جنوبي كشور از خطر سقوط نجات يافت. همچنين ارتش عراق در جبهههاي مياني نيز دست به تحركاتي زد، كه تا حدي ميتوانست براي تماميت ارضي و استقلال كشور ما خطر به شمار آيد. هدف دشمن در جبهه مياني، زمينه سازي براي هجوم سازمان مجاهدين خلق يا همان منافقين بود.
در اين عمليات كه سازمان مجاهدين آن را عمليات فروغ جاويدان و جمهوري اسلامي آن را عمليات مرصاد ناميد، رجوي خود شخصا، طبق معمول، شركت نداشت و از داخل خاك عراق، عمليات را هدايت ميكرد. فرمان آتش را نيز مريم رجوي و البته از محل امني در خاك عراق صادر كرد.
عمليات از چه زماني برنامه ريزي شده بود
سازمان مجاهدين خلق از تابستان 1365 كه تشكيلات و مركزيت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمايت مالي، پشتيباني و تبليغي صدام قرار داشت. هدف صدام از پذيرش هسته مركزي سازمان مجاهدين خلق و ميزباني آنان، بسيج نيروي انساني آنان در مسير اهداف نظامي خود عليه ايران بود. هدف صدام از پناه دادن به منافقين اين بود كه قواي پراكنده مجاهدين خلق در عراق متمركز شوند و عملياتي عليه ايران انجام دهند.
هدف صدام حسين از اين جنگ
براي صدام حسين، اين لشكركشي در آخرين روزهاي جنگ، يك ريسك بود كه در آن در هر حال او بازنده نبود. اگر مجاهدين خلق ميتوانستند پيروز شوند و حكومت اسلامي را براندازد، صدام يك نيروي وفادار و مستعد خود را در خاك همسايه داشت و به آرزويي كه در تمام دوران جنگ داشت مي رسيد؛ در صورتي هم كه سازمان شكست ميخورد، باز هم براي صدام اهميت نداشت و وضع تغييري نميكرد.
در اوايل مرداد 1367، رجوي نشستي با شركت همه نيروها در قرارگاه اشرف برگزار كرد. در اين نشست، رجوي نقشه راهها و جادهها را از مرز ايران و عراق تا تهران بر روي نقشه نشان داد. او حتي محل اقامت خود را در شهر تهران مشخص كرد و ادعا كرد كه مردم به محض ورود ما به ايران، به ياري ما ميشتابند و به ارتش آزادي بخش مي پيوندند.
در روز 3 مرداد 1367، نيروهاي مجاهدين از محور سرپل ذهاب وارد ايران شدند و به سرعت تا نزديكي شهر "كرند" پيش رفتند. علت عدم درگيري تا اين محل با نيروهاي ايران، يكي اين بود كه توپخانه عراق تا بعد از سرپل ذهاب از پيشروي مجاهدين حمايت فعال ميكرد.
«طلسم جنگ در حال شكستن است... رژيم شل شده ... بايد ضربه كاري را بزنيم».
از نقطه نظر تئوريسينهاي نظامي سازمان منافقين در بررسي عواملي كه زمينه لازم براي حمله منافقين به ايران را فراهم مي كرد، ميتوان به عواملي اشاره داشت كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف) مبهم بودن آينده سازمان
سازمان منافقين به لحاظ اين كه در جريان جنگ تحميلي از عوامل اطلاعاتي خويش در كمكرساني به ارتش عراق استفاده كرده بود، در استراتژي نظامي صدام حسين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، اين سازمان ديگر چنين كاركردي نداشت و لذا از نظر موجوديت با خطر جدي مواجه ميشد. در چنين وضعيتي سازمان براي بقاي خود در دسترسترين گزينه را استفاده از فرصت بدست آمده در جهت سرنگوني نظام ايران ميدانست.
ب) ضعف بنيه نظامي در آن مقطع
از آنجايي كه منافقين در عملياتهاي موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقي چون فكه، مهران و حاج عمران حملاتي انجام داده و به موفقيتهاي نسبي دست يافته بودند، با تعميم غيرعقلايي اين وضعيت تا اندازهاي اعتماد به نفس يافته و در خود اين پتانسيل را ميديدند كه با ارتش ايران در افتند.
ج) فرسوده و ناتوان شدن نيروهاي سپاه و ارتش به زعم منافقان
آنها در اين انديشه بودند كه نيروهاي سپاه و ارتش در جبهه جنوب زمينگير شده و در طول جنگ به لحاظ اين كه رزمندگان سپاه اسلام متحمل سختيهاي فراواني شدهاند، ديگر توان يك عمليات مضاعف گسترده را نخواهند داشت. در اين مورد تئوريسينهاي منافقين از رابطه قلبي اي كه ميان امام (ره) و رزمندگان اسلام وجود داشت غفلت نموده و آن را تنزل يافته تلقي كردند، اما در پاسخ به اين انديشه غلط، نيروهاي ايراني با حضور گسترده خويش، پاسخ دندان شكني بر توهمات آنان دادند.
د) خستگي مردم از جنگ
منافقين به غلط فكر مي كردند كه مردم در نتيجه طولاني شدن جنگ، از جنگ خسته شده و با توجه به ضررهايي كه مردم در اثر طولاني شدن جنگ، اعم از مادي و معنوي، از دست دادن عزيزان و ... داشتهاند، از آنان استقبال نموده و دست از حمايت نظام جمهوري اسلامي خواهند كشيد.
اين مورد را ميتوان بزرگترين اشتباه سازمان و استراتژيهاي آن محسوب نمود .غفلت از ميزان مشروعيت بالاي نظام به لحاظ مردمي و اسلامي بودن بيشترين ضربه را به نيروهاي رجوي زد، چرا كه آنان فكر ميكردند مردم به آنان خواهند پيوست، درصورتي كه با مقاومتهاي مردمي روبرو شدند.
ه) پذيرش قطعنامه 598 از جانب ايران
پذيرش قطعنامه نيز بر تمامي موارد مذكور دامن زد تا سازمان به اصطلاح مجاهدين خلق ايران در كمينگاه مرصاد در دام مرگباري گرفتار آيد كه طراح آن كسي نبود جز سپهبد شهيد صياد شيرازي.
پرونده هشت سال دفاع مقدس با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد

ادامه مطلب
عمليات مرصاد
عمليات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «يا صاحب الزمان (عجلالله تعالي وجه الشريف) ادركني» براي مقابله با حركت منافقين و بازپسگيري اشغال شده انجام گرفت.
در اين عمليات كه با فرماندهي سپاه پاسداران انقلاباسلامي و با پشتيباني هوا نيروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نيروهاي ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزي عقب راند؛ اما قواي ارتش عراق، ارتفاعات مرزي را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عمليات مرصاد، بيش از 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 ميليمتري و 30 عراده توپ 106 ميليمتري دشمن منهدم شدند. همچنين بيش از 20 تيپ مشترك منافقين و ارتش عراق متلاشي شد و تعداد كشته و زخميهاي دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در اين عمليات، نزديك به 1000 قبضه آر. پي. جي 7، 700 قبضه تيربار كلاشينكوف، دهها دستگاه خودرو، دهها دستگاه تانك و نفربر، تعدادي تجهيزات پيشترفته الكترونيكي و مخابراتي و مقاديري اسناد درون گروهي منافقين به دست رزمندگان ايران افتاد.
شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ايران و در شرايطي كه نيروهاي عراقي با زير پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله كرده و تا آستانه تصرف آن پيش رفته بودند، سازمان مجاهدين عملياتي با نام فروغ جاويدان را آغاز كرد.
مسعود رجوي در شب آغاز عمليات گفت: «براساس تقسيمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهيم رسيد... كاري كه ما مي خواهيم انجام دهيم در حد توان و اشل يك ابرقدرت است؛ چون فقط يك ابرقدرت مي تواند كشوري را ظرف اين مدت تسخير كند... از پايگاه نوژه هم ترسي نداشته باشيد؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور مي دهم هواپيماهاي عراقي بيايند و آنجا را بمباران كنند. پايگاه هوايي تبريز را هم با هواپيما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهيم داد... علاوه بر آن، ضد هوايي و موشك سام ۷ هم كه داريم... هوانيروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوايي ناراحت نباشيد چون هواپيماهاي عراقي پشتيبان ما هستند و تمام ماشين ها به صورت ستون حركت مي كنند.»
****
شكست در عمليات فروغ، باعث شكسته شدن رجوي در ذهن تعداد زيادي از نيروها و ريزش سازمان گرديد بطوريكه تعداد كثيري از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.
در توجيه شكست عمليات ، رجوي گفت: تمامي اتكاء ما به ارتش و ايدئولوژيمان بود و روي عناصر سياسي كار جدي صورت ندادهايم و آن را با قيام كربلا قياس نمود كه امام حسين(ع) نيز تمامي اتكاي را بر دو عنصر شمشير و ايدئولوژي خود نهاد و از معادلههاي سياسي چشمپوشي كرد!! و همين باعث شكست گرديد .
مقدمه
در تيرماه 1367 جمهوري اسلامي ايران رسما قطعنامه 598 را پذيرفت در حالي كه از بدو تصويب اين قطعنامه در 30 تير 1366، ايران آن را رد نكرده بود و براي تأمين اهداف خود، از طريق مذاكره با دبيركل سازمان ملل، براي پذيرش قطعنامه شروطي را طي نموده بود و در واقع عملا آن را به صورت مشروط پذيرفته بود.
اما به دليل كارشكني آمريكا، انگليس و فرانسه در طول مذاكرات و ورود مستقيم آمريكا به جنگ با ايران، پس از مشورت و تصميم مسئولان عاليرتبه، با موافقت امام خميني، در 27 تيرماه سال 67 ايران اعلام كرد قطعنامه 598 را بدون قيد و شرط پذيرفته است.
اما ارتش صدام در تاريخ 31 تيرماه به خاك ايران حمله كرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پيشروي نمود. پس از ضد حملات موفق ايران، ارتش عراق در جبهههاي مياني و غرب كشور نيز به عمليات نظامي مبادرت كرد كه آنها هم با بسيج مجدد نيروهاي مردمي و نظامي جمهوري اسلامي، ناموفق شدند. در نتيجه نيروهاي عراقي عقب نشيني كردند و رژيم عراق در اول و سوم مرداد ماه رسما عقبنشيني خود را از جبهههاي جنوب و مياني و غرب كشور اعلام نمود. اما هم زمان عمليات مشترك عراق و سازمان منافقين آغاز گرديد. چگونه سازمان منافقين تصميم به عمليات گرفت؟پس از عمليات مهران، در جمعبندي رهبري سازمان، هدف عمليات بعدي، تهران منظور شد و براي رسيدن به حداكثر توان براي انجام اين عمليات يك مقطع 3 ماهه در نظر گرفته شد و بلافاصله اعزام اعضا و مرتبطان سازمان از ايران و خارج از كشور به عراق، به طور وسيعي آغاز شد. همچنين سازمان در اين مقطع به منظور جذب اسرا و استفاده از آنها در عمليات نهايي فعالتر شده بود. افراد تازه وارد و نيروهاي ارتش سازمان تحت آموزش و مانورهاي فشرده قرار گرفته بودند و در آموزشهاي جديد ، آموزش سلاحهاي ضد هوايي هم منظور شده بود.
پيش از اين منافقين در تحليل درون گروهي خود، امكان موافقت ايران با قطعنامه را غيرممكن دانسته و به صراحت اعلام ميكردند: تنها در صورتي جمهوري اسلامي قطعنامه را خواهد پذيرفت كه به لحاظ سياسي ـ نظامي و اقتصادي به بنبست كامل برسد. به عقيده آنان ، اين اقدام به منزله فروپاشي نظام خواهد بود ...
تحليل رجوي در مورد نتيجه جنگ ايران بود كه ايران به دليل بسته بودن تمامي راههاي بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامه جنگ خواهد بود. هر قدر هم جنگ به طول بينجامد، از يك طرف توان نظامي و اقتصادي ايران بيشتر تحليل ميرود و از طرف ديگر بازگشت به سمت آتشبس و صلح غير ممكنتر ميشود و اين جنگ تا شكست ايران ادامه خواهد يافت.
با اعلام خبر پذيرش قطعنامه از سوي ايران، نقشهها و طرحهاي قبلي سازمان با بنبست مواجه شد. در آن شرايط، سازمان در كنار اميدواري به داشتن پشتوانه خرده عملياتهاي مرزي، حمايت نمايندگان كنگره و سناي آمريكا را نيز يدك ميكشيد.
در 30 خرداد 1367 نماينده كنگره و 14 سناتور آمريكايي طي نامهاي به جرج شولتز وزير خارجه وقت آمريكا، از وي خواسته بودند كه به جنبشهاي مقاومت داخلي در ايران توجه كند، و در همين راستا حمايت از سازمان منافقين ـ مستقر در عراق ـ را اكيدا توصيه كرده بودند.
مروين دايملي نماينده كنگره آمريكا در روز دوشنبه 6 تير ماه 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شركت كرده و طي سخناني كه از يكي از شبكههاي تلويزيوني آمريكا هم پخش شد اظهار داشت: نبايد دست از تلاش كشيد، مطمئن باشيد كه با كمي صبر و تلاش بيشتر به زودي از مهران به تهران رژه خواهيد رفت . سازمان نوار ويدئويي سخنراني مزبور را براي كليه كادرهاي سازمان پخش كرد.
سازمان براي فرار از وضعيت به وجود آمده ناشي از پذيرش قطعنامه توسط ايران، مجبور شد دست به حمله بزند تا به قول رجوي از سوخت رفتن نيروها جلوگيري نمايد.
پيامدهاي عمليات فروغ جاويدان (مرصاد) در سازمان منافقين
يكي از پيامدهاي اين عمليات، زير سوال رفتن خط استراتژي سازمان، به تبع آن زير سوال رفتن رهبري بود. سازمان استراتژي و برنامههاي مختلفي را از ابتداي تاسيس و خصوصا پس از پيروزي انقلاب مورد آزمايش قرار داده بود كه با ورود به فاز جديد و تشكيل ارتش آزاديبخش، همه آنها را به نوعي مردود و بيجواب قلمداد كرده بود و تنها راه مبارزه و براندازي نظام را مبارزه مسلحانه و جنگ نوين ارتش آزاديبخش دانسته بود.
با مطرح كردن اين قضيه كه صلح طناب دار رژيم است و هيچ گاه رژيم صلح نميكند اقدام به عملياتهاي جدار مرز و نهايتا چلچراغ و فروغ نمود و چون در عمليات فروغ جاويدان با شكست مواجه شد و صلح و آتشبس نيز ميان ايران و عراق نيز برقرار شد.
لذا براي جبران اين مساله، رجوي علت شكست و ناكامي را در پرسنل سازمان و بيايماني و ضعف آنها عنوان كرد و گفت:
اگر ايراد و مشكلي هست در خود شماست؛ خط مشي ما مشكلي نداشته است.
سازمان همواره با فرافكني و برخوردهاي ايدئولوژيك مترصد توجيه عملكرد خود ميباشد. پس از شكست در عمليات فروغ، رجوي در يك نشست طولاني در عراق، علت شكست را به نيروها و ضعف ايدئولوژيك آنان معطوف داشت تا سرپوشي بر محاسبات غلط (اطلاعاتي و تحليلي) خود بگذارد.
رجوي آخرين نقطه پيشروي (تنگه چارزبر=تنگه مرصاد) نيروهايش را بهانه كرد و اعلام داشت: شما در تنگهي چارزير گير نكرديد بلكه در تنگه توحيد، زمينگير شديد. و اضافه كرد: ضعف ايدئولوژيك شما باعث گرديد تا در تنگه آرزوها و خصلتها و خواستههايتان درجا بزنيد.
سپس با يك برنامهريزي قبلي تعدادي از نفرات را صدا زد و از آنان سوال كرد: وقتي به تهران ميرسيدي چه كاري برايت اولويت داشت؟ و سوال شونده بيدرنگ پاسخ ميداد: قصد داشتم پيش پدر و مادرم بروم و اين پيروزي را به آنها تبريك بگويم. رجوي خطاب به بقيه نيروهاي حاضر، از اين روحيه به مثابه مادي شدن خصلتهاي بورژوازي ياد نمود و آن را در تضاد با ايدئولوژي مجاهدين خواند و گفت: خب، معلوم است با اين تفكر، بايستي در چارزبر گير ميافتاديم، وقتي ديدار با فاميل بهانهاي براي رسيدن به هدف ميشود، بالتبع از جوهر و تقدس هدف غائي ميكاهد.
اين خط در وادار كردن نيروها به خسّت و كمكاري و بيايماني و عدم باور به تواناييهاي خويش كه در جلسات عمومي انجام شد، نمود پيدا كرد.
به رغم اين كار، شكسته شدن رجوي در ذهن تعداد زيادي از نيروها باعث ريزش نيرو گرديده، تعداد كثيري از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.
در راستاي همين شكست، شعار محوري سازمان هم كه صلح وآزادي بود هم زير سوال رفت. به همين دليل است كه رجوي هميشه در سخنرانيهايش پس از عمليات فروغ، تاكيد مينمايد كه ما زاييده جنگ نبوديم كه با صلح از بين برويم و دايم بر اين موضوع توقف و تاكيد خاصي داشت زيرا در ذهن افراد اين سوال مطرح شد كه ما براي تحقق صلح مبارزه ميكرديم. اكنون كه صلح محقق شده چرا بايد مبارزه كرد؟
پس از اين نيز رجوي استراتژي جرقه و جنگ را دنبال ميكرد (جرقه از سازمان، جنگ از دو رژيم ايران و عراق) قبول قطعنامه 598 از طرف نظام و شكست عمليات فروغ، استراتژي جنگ مسلحانه سازمان را به بنبست كشانيد و يا حداقل اين نگراني را به دنبال داشت كه پس از آتشبس ميان بغداد و تهران، تكليف سازمان – ارتش آزاديبخش و مشي مسلحانه چه خواهد شد؟
رجوي در يك نشست اختصاصي با اعضا به اين مهم پرداخت و با رسم يك مثلث روي تابلو نوشت:
يك ضلع اين مثلث صلح است، يك وجهاش جنگ است و ضلع سوم نه جنگ و نه صلح. ضلع سوم شرايط فعلي است كه ما را قفل كرده و اگر اين حالت به سمت صلح برود بيشك مجاهدين در خاك عراق به پايان خواهند رسيد، لذا وظيفهي ما اين است كه زمان را جلو بكشيم.
رجوي ادامه ميدهد : جامعهشناسي و روانشناسي طرف عراقي و رژيم، مبين آن است كه هيچكدام در پي صلح دائم نيستند و قطعا روزي جنگ دومي آغاز خواهد شد، وظيفه ما اين است كه ضلع فعلي اين مثلث (نه جنگ و نه صلح) را به سمت ضلع دوم يعني جنگ دوم سوق دهيم. اين استراتژي بعدها تحت نام جرقه و جنگ - جرقه از مجاهدين، جنگ از آنها – معروف شد و همه نيروها روي اين استراتژي كوك شدند تا با ايجاد فتنه روابط و مذاكرات دو طرف را مخدوش كنند.
رجوي معتقد بود كه استخبارات و مخابرات (سازمانهاي جاسوسي عراق) عراق زمينه مناسبتري نسبت به سيستم سياسي و اجتماعي عراق دارند تا او بتواند با تحريك آنان استراتژي خود را جلو ببرد. از همين رو بخش رابطه با دو سرويس عراقي بسيار فعال شد تا دائما براي پيشبرد سياست خود، فضاسازي نمايند.
اگرچه عمر رژيم صدام به آنجايي نرسيد كه خواسته سازمان (جنگ دوم) تحقق يابد؛ وليكن فضا به اندازهاي باز شد كه آنها توانستند در راستاي عيني كردن مشي مسلحانه خود و ارتقا روحيه نفرات پاسيو شده (اصطلاح سازمان در مورد نيروهاي نااميد) ، مسير جنگ شهري را مجددا باز كنند و با خمپاره و ترور، تاكتيك قديمي خود را دنبال كنند.
شكست در استراتژي و شعار محوري و همچنين تحولات منطقهاي همچون جنگ عراق عليه كويت و لشكركشي نيروهاي چندمليتي عليه عراق و به تبع آن نزديكي هرچه بيشتر عراق به ايران و سعي جدّي عراق بر حل ريشهاي مشكلات و معضلات موجود بر سر راه تعميق روابط دو كشور، همه اين مسائل موجب ريزش شديد نيرو گرديد. بنا به گزارشات موثق حدود 2000 نفر نيروي بريده از سازمان در اروپا حضور دارند كه از عمليات فروغ به بعد شروع به انفصال نمودهاند.
ديگر پيامد عمليات، محكوميت سازمان و عمليات فروغ از جانب گروههاي اپوزيسيون بوده است. عمدهي گروههاي مخالف جمهوري اسلامي نظير حزب دموكرات كردستان، چپيها و سلطنتطلبان، عمليات فروغ را نتيجهي توهمات و خيالپردازيهاي رجوي دانسته و حتي برخي سازمان را عامل ايجاد وحدت در جمهوري اسلامي عنوان كردند.
پيامد ديگر عمليات فروغ جاويدان تلفات آن عمليات است. سازمان 1304 نفر كشته خود را رسما تاييد و با عكس و زندگينامه منتشر كرده است. تعداد مجروحين نيز بالغ بر 150 نفر برآورد شده است كه 700 نفر آنها معالجه سرپايي و سطحي داشتهاند و 800 نفر بستري و بعضا جان سپردهاند. بر اساس اعترافات دستگيرشدگان و عكسهايي كه از بعضي اجساد شنناسايي شده تهيه گرديده است از مجموع 51 نفر هيئت اجرايي سازمان (مركزيت) حداقل 33 نفر از آنها در صحنه عمليات حضور داشتهاند كه 16 نفر آنان كشته شدهاند. لذا حجم ضربه به بدنهي سازمان 50 تا 60 درصد بوده است و به كادر مركزي سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است كه اين تعداد علاوه بر مجروحين و از كار افتادگاني است كه به عقب انتقال داده شدهاند.
رضا پورآگل، مهدي افتخاري و مهدي كتيرايي از جمله كشتهشدگان مركزيت در اين عمليات ميباشند. تجهيزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهاي عمليات فروغ جاويدان 612 خودرو از انواع مختلف، 72 تانك و زرهپوش، 21 توپ 122 ميليمتري و 51 تفنگ 106 ميليمتري كه عمدتا بدون خودرو حملكننده بودند برآورد گرديده است. آمار غنايم نيز حدود 500 دستگاه انواع خودرو و مقادير زيادي تجهيزات انفرادي و جمعي بوده است.
تنها پيامد مثبت اين عمليات براي سازمان از بُعد تبليغاتي بوده است. يكي از محورهاي اساسي در مانور تبليغاتي و ژست تشكيلاتي آنان پيشروي نيروهاي سازمان تا حوالي كرمانشاه است و هميشه روي اين مطلب مانور تبليغاتي ميدادهاند.
از زمان عمليات فروغ تاكتيكهاي سازمان تغييرات فاحش داشته است اما استراتژي سازمان كاملا حفظ شده است. سازمان معتقد است كه در عمليات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متكي بوده است عمليات به شكست منجر شده است.
پس از مدتي كه از عمليات فروغ گذشت، رجوي در نشست عاشورا زمينه لازم را براي انتقال بخشي از سازمان به اروپا و شروع به كار سياسي فراهم نمود. رجوي در نشست موسوم به عاشورا، با يك مقدمه طولاني از قيام كربلا، شكست نظامي امام حسين (ع) نه به خاطر بحث نيرويي او بود (72 نفر در مقابل 3000 نفر) بلكه اين شكست بدان معطوف ميگردد كه امام حسين تمامي انرژي خود را روي شمشير و ايدئولوژي خود گذاشت و از نقش عناصر خارجي غافل گرديد. ما كه او را رهبر عقيدتي خودمان ميدانيم و معتقديم كه بايد از قيام كربلا درس بگيريم، ضمن اعتقاد كامل به شمشير و ايدئولوژي مجاهدين بايد از تجربه مولايمان بهره برده و در پي كسب مشروعيت آلترناتيوي خود در عرصه بينالمللي باشيم. من بعد مجاهدين و ارتش آزاديبخش در عراق تحت مسوليت مسعود رجوي به راهبردي كردن استراتژي جرقه و جنگ مشغول شدند و با مطرح كردن مريم رجوي به عنوان رئيس جمهور برگزيده و انتقال او و بسياري از نيروهاي قديمي به فرانسه و فعال كردن شوراي ملي مقاومت، عملا مبحث حمايتهاي سياسي، جذب نيرو و مالي سازمان در اروپا و آمريكا سازماندهي نمودند.
از آن پس و با همين توجيه و در پي بنبست نظامي تحميل شده، خط كار سياسي در اولويت قرار گرفت ولي هيچگاه دنبالهروي از مشي مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوري اسلامي ايران، به كناري گذاشته نشد.
بررسي علل تجاوز منافقان پس از پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران
تنها بعد از گذشت چند روز از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد از سوي ايران در 27 تيرماه 1367، رهبر منافقين فرماني را مبني بر آماده باش كليه نيروها و قطع تمام مسافرتها و ترورها صادر كرد و اين پيام از جانب وي براي تمامي نيروها قرائت شد:
«طلسم جنگ در حال شكستن است...رژيم شل شده ... بايد ضربه كاري را بزنيم».
در بررسي عواملي كه زمينه لازم براي حمله منافقان به ايران از نقطه نظر تئوريسينهاي نظامي سازمان منافقين ميتوان به عواملي اشاره داشت كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف) مبهم بودن آينده سازمان:
سازمان منافقين به لحاظ اين كه در جريان جنگ تحميلي از عوامل اطلاعاتي خويش در كمكرساني به ارتش عراق استفاده ميكرد، در استراتژي نظامي صدام حسين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، اين سازمان ديگر چنين كاركردي نداشت و لذا از نظر موجوديت با خطر جدي مواجه ميشد. در چنين وضعيتي سازمان براي بقاي خود در دسترسترين گزينه را استفاده از فرصت بدست آمده در جهت سرنگوني نظام ايران ميدانست.
ب) ضعف بنيه نظامي در آن مقطع:
از آنجايي كه منافقين در عملياتهاي موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقي چون فكه، مهران و حاج عمران حملاتي انجام داده و به موفقيتهاي نسبي دست يافته بودند، با تعميم غيرعقلايي اين وضعيت تا اندازهاي اعتماد به نفس يافته و در خود اين پتانسيل را ميديدند كه با ارتش ايران در افتند.
ج) فرسوده و ناتوان شدن نيروهاي سپاه( به زعم منافقان):
آنها در اين انديشه بودند كه نيروهاي سپاه در جبهه جنوب زمينگير شده و در طول جنگ به لحاظ اين كه رزمندگان سپاه اسلام متحمل سختيهاي فراواني شدهاند، ديگر توان يك عمليات مضاعف گسترده را نخواهند داشت. در اين مورد تئوريسينهاي منافقين از رابطه قلبي اي كه ميان امام (ره) و برادران سپاه وجود داشت غفلت نموده و آن را تنزل يافته تلقي كردند، اما در پاسخ به اين انديشه غلط، برادران سپاه با حضور گسترده خويش، پاسخ دندان شكني بر توهمات آنان دادند.
د) خستگي مردم از جنگ:
منافقين به غلط فكر مي كردند كه مردم در نتيجه طولاني شدن جنگ، از جنگ خسته شده و با توجه به ضررهايي كه مردم در اثر طولاني شدن جنگ، اعم از مادي و معنوي، از دست دادن عزيزان و ... داشتهاند، از آنان استقبال نموده و دست از حمايت نظام جمهوري اسلامي خواهند كشيد.
اين مورد را ميتوان بزرگترين اشتباه سازمان و استراتژيهاي آن محسوب نمود. غفلت از ميزان مشروعيت بالاي نظام به لحاظ مردمي و اسلامي بودن بيشترين ضربه را به نيروهاي رجوي زد، چرا كه آنان فكر ميكردند مردم به آنها خواهند پيوست، درصورتي كه با مقاومتهاي مردمي روبرو شدند.
ه) پذيرش قطعنامه 598 از جانب ايران
پذيرش قطعنامه نيز بر تمامي موارد مذكور دامن زد تا سازمان به اصطلاح مجاهدين خلق ايران در كمينگاه مرصاد در دام مرگباري گرفتار آيد كه طراح آن كسي نبود جز سپهبد شهيد صياد شيرازي.
اهداف منافقين براي حمله به ايران
الف) اعلام دولت موقت جمهوري دموكراتيك - مثلا اسلامي در كرمانشاه پس از فتح اين شهر.
ب) شكستن طلسم اختناق در ايران( به زعم خودشان):
نيروهاي سازمان با انواع و اقسام اهرمهاي تبليغاتي بر آن بودند تا وانمود كنند در ايران مردم از طرف نظام در محدوديت و اختناق به سر ميبرند و آنها بر آن هستند تا در ايران حكومت دموكراسي را پايهريزي كنند، اما پاسخي كه مردم به اين ادعاها دادند تمامي نقشههاي تبليغاتي آنان در اين خصوص را نقش بر آب نمود.
ج) امضاء پيمان صلح ميان عراق و ايران:
پس از سرنگون نمودن نظام جمهوري اسلامي ايران، منافقين به لحاظ اين كه در طول دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عراق گريخته و از طرف صدام بعثي مورد التفات و توجه قرار گرفته بودند، خود را تا اندازهاي مرهون الطاف بيدريغ رژيم عراق و شخص صدام حسين مي دانستند و بر آن بودند تا پس از سرنگون نمودن نظام ايران، با انعقاد قرارداد صلح زود هنگام با رژيم بعث، مراتب خوش خدمتي و قدرشناسي خويش را نسبت به آنان نشان دهند.
د) تصرف تهران و ساقط نمودن نظام جمهوري اسلامي ايران:
رويايي بلند پروازانه كه پرندگان مخوف آن هنوز پر و بال نگرفته مورد اصابت تيري قرار گرفتند كه آرش اساطيرگونه ارتش ايران، صياد دلها پرتاب كرده بود و سالها بعد ناجوانمردان و خوارج مرصاد چون پي بردند كه چه كسي آنان را با چنين مهارت بينظيري شكار كرده بود، نقشه ترور ناجوانمردانه او را طرحريزي و اجرا كردند.
آنچه كه مهم است عمليات فروغ جاويدان صرف نظر از اهداف و علتها چنان سرنوشتي يافت كه امروزه از آن به عنوان «دروغ جاويدان» ياد ميشود.
دستاوردهاي عمليات مرصاد
پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سخت افزاري آن با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد.
اين نبرد كه به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال 67 در گرفت و با شكست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت.
بحث اصلي اينجاست كه شكست منافقين در عمليات مرصاد كه فروغ جاويدان ناميده ميشد چه دستاوردها و بازتابهايي در داخل و خارج از كشور از خود برجاي گذاشت.نكته حائز اهميت مقطع حمله اين گروهك بود.
در فاصله پذيرش قطعنامه 598 توسط ،توسط حضرت خميني (ره) كه ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود كه منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم جهت ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران( به زعم خود) نگاه ميكردند.
از طرفي، نظر بر اين كه در آن برهه توجه عمده نيروهاي ايران به جنوب كشور بود، منافقين در اين فكر بودند كه از طريق جبهه غرب در طي چند روز حكومت اسلامي ايران را براندازند.
اما بايد يادآور شد از آنجايي كه حضرت امام خميني (ره) درحوزه سياست خارجي ديپلماسي فعالي داشتند، ميتوان چنين عنوان كرد كه مسعود رجوي انتظار پذيرش قعطنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط امام راحل به نحوي موجب غافلگيري وي شد.
او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يكنواختي را بين نيروهايش ايجاد كند و مجبور شد در طي مدت زمان اندكي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي كند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن كه شكل يك اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را ميتوان چنين تشريح كرد كه شخصي ميپندارد حكومتي كه يك ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهاي همه جانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، ميتواند با يك ارتش بدون سازمان و غير نهادينه شده در طول چند روز سرنگون كند.
نقطه اتكا تئوريك مسعود رجوي، حمايتهاي مردمي بود، اما غافل از اين كه مردم، تصور مطلوبي از وي و نيروهايش نداشته و كمترين اعتماد ممكن نسبت به آنها در لايههاي فكري و تجربي ملت ايران وجود نداشت.
غفلت رجوي و تئوريسينهاي نظامي وي از وضعيت فكري سياسي داخلي ايران را مي توان علت اصلي شكست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب كرد.
به هر حال اين عمليات به هر شكلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تاثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري ميتوان به دو حوزه تاثيرات و دستاوردهاي داخلي و تاثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم كرد.
تاثيرات و دستاوردهاي داخلي عمليات مرصاد
الف) تحكيم ثبات داخلي نظام و مشروعيت آن در بعد كارآمدي نظامي
با طولاني شدن جنگ، معمولا نيروهاي طرف هاي درگير تحليل رفته و به نوعي با بحران ثبات مواجه مي شوند. در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، باعنايت به اين كه مردم، نظام جمهوري اسلامي را حاصل تلاش هاي خويش و خون جوانان ملت ميدانستند، نظام به هيچ عنوان با بحران ثبات و خلاء مشروعيت در ميان مردم انقلابي خويش مواجه نشد. معدود ناراضيان نظام را افرادي تشكيل مي دادند كه به نحوي از انحاء از پيروزي انقلاب اسلامي متضرر شده بودند.
اما با اعلام پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام خميني(ره) كه ايشان همانگونه كه اشاره شد از آن به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند، برخي از همين اقشار سرخورده از انقلاب اسلامي زمينه و بستر لازم را براي شايعه سازي عليه نظام و فاصله انداختن در بين ملت و نظام مناسب ديدند و شروع به جوسازي و تنش آفريني كردند.
صحبتهاي اين عده بيشتر پيرامون اين موضوع بود كه ايران از روي ضعف نظامي و به ناچار قطعنامه را پذيرفته است و رژيم جموري اسلامي ايران ديگر ياراي مقاومت در مقابل حملات خارجي را ندارد. اما با پيروزي شكوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عمليات مرصاد، اين دستاويز تبليغاتي از بدخواهان نظام سلب شد.
ب) شناخته شدن دوست از دشمن و تصفيه عناصر مردمي از ضد مردمي
در دوران هشت سال دفاع مقدس به لحاظ اين كه شروع اين دوران قبل از قوام يافتن جمهوري اسلامي بود و در طول آن نيز فرصتي براي پردازش به ميزان وفاداري و عرق ملي شهروندان به صورت هدفمند و علمي نبود- به لحاظ اولويت داشتن مساله جنگ- برخي از عناصر مزدور توانسته بودند كه خود را در بدنه نظام بويژه در استانهاي مرزي و به ويژه كرمانشاه جاي دهند.
با حمله منافقين و موفقيتهاي نسبي و اوليه آنان مانند اشغال كرند غرب، اين عده چهره واقعي خويش را نشان داده و به اشكال مختلف سعي در امداد منافقين داشتند. به هر حال اين گروه نيز در جريان غائله منافقان شناسايي شده و از نيروهاي انقلابي و مردمي تفكيك شده و به سزاي اعمال و افكار خائنانه خود رسيدند و يا به عراق متواري شدند.
ج) تحكيم وحدت در بعد داخلي و تبلور مشاركت عمومي و همبستگي عمومي و همبستگي ملي.
از جمله كاركردهايي كه جنگها در پيدارند كاركردهاي مثبت است و از جمله آنها مي توان به شكل گيري اتحاد در بين شهروندان يك كشور اشاره كرد.
جنگ تحميلي به صورت ضمني و با درايت حضرت امام (ره) به عنوان يك عنصر وحدت بخش در جامعه ايران عمل مي كرد. با اعلام پذيرش قطعنامه به گواه تاريخ، رزمندگان اسلام در جبههها در هالهاي از غم و اندوه فرو رفتند، چرا كه اين انگيزه را داشتند كه دست كم تا چند سال ديگر و نيل به پيروزي و تحقق شعار (راه قدس از كربلا مي گذرد) دست از مبارزه و مقاومت نكشند.
در اين بين، خبر حمله منافقين به كشور از محور غرب در سراسر ايران و جهان منتشر شد.
با اعلام اين خبر، نيروهاي مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسيج و ... از تمام ايران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند كه تبلور همبستگي ملي و مشاركت عمومي را در اين جريان مي توان مشاهده كرد.
استقبال گرم و پذيرايي درخور توجه استانهاي همجوار از آوارگان كرمانشاهي را نيز ميتوان ناشي از شكل گيري اين روحيه و تحكيم وحدت مضاعف در ملت ايران قلمداد نمود كه منجر به نوعي وفاق ملي شد.
دستاوردها و تاثيرات عمليات مرصاد در بعد خارجي و بين المللي
الف: خنثي شدن نقشههاي صدام در چشمداشت به بهره برداري از اشغال ايران توسط منافقين
پس از آنكه صدام حسين دريافت كه پيروزي در مقابل ملت مسلمان و انقلابي ايران امري دور از دسترس و محال است، دست به دامان قدرتهاي بزرگ و سازمانهاي بينالمللي متعدد و به ويژه سازمان ملل متحد شد تا ايران را مجاب به پذيرش صلح كنند.
در اين راستا وي سعي داشت تا تداوم جنگ را ناشي از سياستهاي ايران قلمداد كند و از اين امر به عنوان يك اهرم تبليغاتي استفاده ميكرد. اما در سطح تحليل خرد و فردي با در نظر گرفتن روحيه خشونت طلب و ذات توسعه طلب صدام حسين، وي قلبا از صلح با ايران رضايت چنداني نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقين به ايران فرصت جديدي براي گرفتن امتياز از ايرن پيدا كند.
بدين لحاظ وي از هيچگونه كمكي اعم از نظامي، لجستيكي و اطلاعاتي و تبليغاتي به ارتش اصطلاحا آزادي بخش رجوي دريغ نميورزيد كه در اين خصوص اسناد معتبر وجود دارد.
با شكست مفتضحانه نيروي منافقين، آخرين اميد صدام نيز تبديل به ياس گرديد. به عبارتي، شكست نيروهاي منافقين مهر تاييدي بر شكست نظام عراق از ايران بود و ميتوان ناكامي رجوي را «شكست مضاعف» صدام حسين قلمداد نمود.
ب: تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در نظام جهاني
در پي پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شكل گيري نظام جمهوري اسلامي ايران، دول منطقه به ويژه كشورهاي عربي از يك طرف و استكبار جهاني از طرف ديگر، از ورود يك عنصر جديد با انديشههاي انقلابي به صحنه نظام بينالملل احساس بيم و ناامني نموده و سعي در حذف و دست كم تحديد نظام ايران داشتند. بدين لحاظ رژيم عراق را بهترين گزينه براي حمله به ايران تعريف مي نمودند. زمينه هاي تاريخي اختلاف ميان اين دو كشور نيز بر قوت يابي اين تئوري دامن زد.
حمله عراق به ايران را مي توان به نحوي ناشي از شكلگيري اين ايده محسوب كرد.
پس از شكستهاي سنگين و پي در پي ارتش عراق در عملياتهايي از قبيل ثامنالائمه (ع)،طريق القدس، مطلع الفجر و به ويژه بيتالمقدس و والفجر 8 كه منجر به آزادسازي خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهك منافقين به ايران در واقع آخرين اميد رژيم بعث عراق، قدرتهاي استكباري و كشورهاي منطقه براي خلع يد انقلابيون مسلمان از نظام ايران بود.
اما با رشادهاي رزمندگان، پشتيبانيهاي مردمي و رهبري بينظير حضرت امام (ره) اين عمليات- بطور اخص- و جنگ تحميلي - بطور اعم- با پيروزي ايران خاتمه يافت و بدين ترتيب زمينه هاي لازم براي تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان فراهم شد.
ج: افزايش مشروعيت اسلامي ايران در افكار عمومي جهان بواسطه حمايتهاي مردمي
رژيم عراق و قدرتهاي جهاني با دستگاههاي تبليغاتي گسترده اي كه در اختيار داشتند به افكار عمومي جهان چنين وانمود مي كردند كه مردم ايران از جنگ خسته شده و طولاني شدن جنگ در ايران موجب رويارويي رژيم با «بحران مشروعيت» شده است.
با شكل گيري و حمله منافقين به ايران - جهانيان در اين انديشه بودند كه مردم از حمايت نظام دست كشيده و به منافقين ملحق خواهند شد و در نتيجه نظام ايران سرنگون خواهد گرديد.
اما با پخش خبر حمله منافقين در كشور وضعيت به گونهاي متفاوت از اين تعابير خود را نشان داد. بدين ترتيب كه گروههاي مختلف مردمي از سراسر ايران به سمت جبهه غرب سرازير شده و نيروهاي رجوي در حالي كه هنوز به كرمانشاه نرسيده بودند، زمينگير شده و تار ومار گرديدند.
شركت گسترده نيروهاي مردمي در اين عمليات حاكي از حمايت همه جانبه مردم از نظام جمهوري اسلامي و مشروعيت فوق العاده سياسي آن در افكار عمومي جهان بود. در واقع ميتوان پيروزمندان نهايي و ظفرمندان قطعي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را ملت سلحشور ايران قلمداد كرد.
اجراي عمليات
به محض صدور فرمان لازم، نيروهاي سازمان منافقين، خط مرزي را در نورديده و با استفاده از خودروهاي وانت كه بر روي آنها مسلسلهاي سنگين نصب شده بود و همچنين با استفاده از نفربرهاي زرهي و زرهپوشهاي چرخدار روسي و فرانسوي¬PMP و بنهارد و 60PTR، پيشروي مكانيزه سريع خود را آغاز كردند. در موج اول حمله حدود 2200 نيروي مسلح زن و مرد حضور داشتند.
هواپيماهاي جنگيده «ميگ 23» و «ميراژاف يك» عراقي به منظور حفاظت از نيروهاي عمل كننده در برابر دخالت احتمالي نيروي هوايي ايران، اقدام به پروازهاي گشتي مسلحانه و برقراري پشتيباني هوايي نزديك كردند. پيشروي اوليه سبب شد تا اين نيروها به عنوان يك نيروي كاملاً غافلگير كننده و قوي پيشروي كنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 كيلومتري (خط حركتشان) دست يابند. آنها نيروهاي موجود در اين شهر را غافلگير كرده و پادگان و مناطق و موقعيتهاي حساس اين شهر را ظرف مدت زمان كوتاهي (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند. نيروهاي بعدي با بهرهگيري از موفقيتهاي به دست آمده، در چهارچوب برنامه تعيين شده براي دستيابي به شهر تهران، حمله خود را از سر گرفتند. بديهي بود كه در پشت سر خود، از هيچگونه اقدام دفاعي يا نيروي تاميني در جادهها برخوردار نبودند. رهبران ايران به اطلاعات جامعي در مورد محور و اهداف عمليات و ميزان نيروهاي عمل كننده (سازمان منافقين) دست پيدا كردند و با به حركت درآوردن تعدادي از يگانهاي سپاه پاسداران، كه داراي ويژگيهاي حركت سبك و سريع بودند و از وسايل نقليه سريع و كوچك استفاده ميكردند، واكنش سريعي در مقابل اين رويداد نشان دادند. تعدادي از ارتفاعات و تقاطع جادههاي ارتباطي در فاصله بين اسلام آباد و كرمانشاه را به كنترل خود درآورده و با نيروهاي مقدم منافقين درگير شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگي و تجمع نيروهاي سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عمليات، منافقين را زمينگير و خطوط ارتباطي آنها را در چند نقطه قطع كنند. عمليات نابودسازي منافقين آغاز شد و در همان ابتداي كار، حداقل 1000 منافق كشته، زخمي و اسير شدند. در حالي كه بنا به اطلاعات دريافتي ما، تعداد تلفات منافقين به بيش از 2000 نفر رسيد.
خلاصه گزارش عمليات :
نام عمليات: مرصاد
زمان اجرا: 3/5 /1367
تلفات دشمن:4800 (كشته، زخمي و اسير)
رمز عمليات: يا صاحب الزمان (عج)
مكان اجرا: خطوط جبهه مياني جنگ
ارگانهاي عملكننده: نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي و رزمندگان سپاه پاسداران - در دو مرحله
اهداف عمليات: در هم كوبيدن تجاوز نيروهاي منافق ضد انقلاب و باز پس گيري مناطق اشغال شده
نقشه عمليات

منبع:فاتحان