کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

بمناسبت میلاد امام باقر؛ هفت نکته درباره امام پنجم

 
   کد خبر: 8361 دوشنبه، 31 فروردین 1394 - 10:35
 
بمناسبت میلاد امام باقر؛
هفت نکته درباره امام پنجم
 
اول ماه مبارک رجب، مصادف با سال روز ولادت حضرت باقر العلوم علیه السلام می باشد.که به همینی مناسبت توجه خوانندگان عزیز را به نوشتار کوتاه زیر جلب می کنم.
  

به گزارش روضه نیوز ؛اول ماه مبارک رجب، مصادف با سال روز ولادت نورانی و پر خیر و برکت پنجمین گوهر تابناک امامت و ولایت حضرت امام محمّد بن علیّ، ملقّب به باقر العلوم علیه السلام می باشد. ضمن عرض تبریک و تهنیت به پیشگاه حضرت بقیة الله الأعظم عجل الله فرجه الشریف ، مراجع عظام تقلید و عموم شیعیان و علاقه مندان و شیفتگان ایشان، توجه خوانندگان عزیز را به نوشتار کوتاه زیر جلب می کنم.

1- ولادت نورانی
ولادت حضرت امام محمد باقر ع را، نخسین روز ماه رجب سال 57 هجری و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال 58 هجری گفته اند.هفت نکته درباره امام پنجم
پدر بزرگوارش «امام علیّ بن حسین بن علیّ بن ابی‏ طالب علیهم السلام» معروف به سجّاد ع و مادرش «فاطمه» معروف به امّ عبدالله دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است که امام صادق ع درباره ایشان فرمود: فاطمه، صدّیقه ای است که در میان فرزندان حسن بن علیّ ع بی نظیر است .
حضرت امام محمّد باقر ع که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم ص به «باقر العلوم» شکافنده علوم و دانش‏ ها ملقّب گردید.

 

2- شاهد حماسه کربلا
امام باقر ع بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین ع گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین و تاریخی کربلا را شاهد بود.
یعقوبی نقل می کند که حضرت باقر ع فرمود: هنگامی که جدّم حسین بن علیّ ع به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم... .

 

3- امامت و رهبری جامعه
امام باقر ع در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین ع ، از شاخسار رسالت و علوم و معارف نبوی ص بهره ها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و بشری را به عهده گیرد.
جابر بن عبّدالله انصاری، صحابی گران قدر رسول خدا ص می گوید: پیامبر اکرم ص به من فرمود: تو آن قدر عمر می کنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین ع ملاقات خواهی کرد. او را «محمّد» می نامند، وی علم دین را کاملاً مو شکافی می کند، هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان .
دانشمندان هم عصر آن حضرت، سخنان شگفت انگیزی از علوم و دانش های امام ع را نقل کرده اند که در کتاب های حدیثی و تاریخی ضبط شده است.

 

4- اوضاع اجتماعی، سیاسی شیعه
اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر ع نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش ع و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بن عبدالملک اموی بود . او مانند دیکر خلفای اموی شدیداً به مقام و منزلت حضرت باقر ع در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام ع ، از هیچ جنایتی خودداری نمی کرد. عظمت علمی و معنوی امام باقر ع ، چنان گیرا و جذّاب بود که حتی خلفای اموی و دشمنان را به کرنش و تعظیم وا می داشت. البته به غیر از عراق، در مکه و مدینه نیز شیعیان اندکی وجود داشتند که تعداد آنها نسبت به شیعیان عراق کمتر بود و در میان اصحاب و یاران حضرت تعداد 497 نفر از آنها در رجال طوسی نام برده شده اند که رابطه شان با امام ع قوی بوده و در کتب اهل سنت، اشخاص بسیار زیادی نام برده می شوند که از حضرت حدیت نقل کرده اند ولی جزو اصحاب ایشان به حساب نمی آیند. تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی چنانچه گذشت، به منظور جنبش و قیام عمومی که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود نمی شد به آنان اعتماد کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است ، اجازه چنین حرکتی را نمی داد.


از میان اصحاب خاص ایشان چند نفر بیش از دیگران شهرت دارند و مقدار زیادی از احادیث شیعه در جوامع حدیث از طریق آنها نقل شده است که می توان از زرارة بن اعین، بُرید بن معاویة، ابان بن تغلب، ابو بصیر، هشام بن سالم، محمّد بن مسلم، کُمیت اسدی، جابر بن یزید نام برد و بعضی از این افراد تا زمان امام صادق ع نیز زنده بودند و از آن حضرت نیز احادیث زیادی روایت کرده‏اند و وظایف مهمی را در عصر امام صادق ع انجام داده اند. مثلاً محمّد بن مسلم می گوید: از امام باقر ع سی هزار حدیث و از امام صادق ع شانزده هزار حدیث سوال کردم و جواب آنها را برای من فرمودند.
امام صادق ع فرمود: احادیث پدرم را کسی جز زرارة و ابو بصیر مرادی و محمّد بن مسلم و برید حفظ نکردند، اینها حافظان دین هستند و در دنیا و آخرت به سوی ما سبقت گرفته‏اند .
دوران امامت آن حضرت مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستمگر بنی امیه مانند: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود که تاریخ، برخورد جنایت کارانه آنها را با اهل بیت پیامبر ص و شیعیان ضبط نموده است. در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی می کردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر ع جلوگیری کنند. به زعم آنها، مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ علیهما السلام بودند و او را امام می دانستند و از تماس ها ممانعت می کردند. لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و به خصوص شیعیان عراق با حضرت باقر علیه السلام تماس برقرار نموده و دستور می گرفتند و یا سوال ها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان می گذاشتند و پاسخ و راهنمائی می شنیدند.

 

5- پدیده غُلات و افراط گرایان
مشکل مهم در آن زمان، مسئله غُلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر ع و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت می کوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند، به خصوص زمانی که امام باقر ع در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد می کردند و دستور می دادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند. یفرة بن سعید و بیان بن سمعان را که از رهبران غلات بودند توسط اصحاب امام باقر ع طرد و گمراه معرفی شدند.

غلات، سعی می کردند با وانمود کردن اطاعت ظاهری از امام باقر ع ، خود را از عمل به وظائف اسلامی معاف دانسته ولی امام ع مکرر به لزوم عمل صالح تاکید می فرمودند و سعی در خنثی نمودن اندیشه انحرافی غلات می کردند.
حضرت می فرمودند: شیعیان ما اطاعت کنندگان خدا هستند .
همچنین می فرمودند: شیعیان ما اهل زهد و عبادت هستند، افرادی که شبانه روزی پنجاه و یک رکعت نماز بجای می آورند، شبها در حال عبادت و روزها، روزه دار و زکات اموال خود را می پردازند و به زیارت خانه خدا رفته و از محرّمات الهی اجتناب می کنند .


مسئله دیگر قابل ذکر این است که امام باقر علیه السلام نسبت به مردم عراق و میزان پایداری و اطاعت آنها در راه و اهداف عالیه اسلامی اعتماد نداشتند، گرچه آنها به شدت اظهار علاقه می کردند اما به دلائلی که بعضی از آنها به سوابق تاریخی مردم کوفه و رفتار آنها با امام علیّ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بر می گردد. امام باقر ع در جواب یکی از شیعیان که گفت: اصحاب و یاران ما شما در کوفه جمعیتی زیاد هستند و شما را اطاعت می کنند، فرمودند: آنها به خون های خود بخیل تر هستند .
با توجه به این مسائل کمی یاران و انصار واقعی و خالص حضرت باقر علیه السلام، مصلحت اسلام و حفظ آن را در رعایت «تقیّه» می دانستند و علی رغم فشاری که مردم عراق از حاکمان ستمگر و ظالم اموی متحمل می شدند قیام نفرمودند و این مسئله باعث شد که تعداد زیادی در امامت ایشان تردید کردند و لذا انشعاباتی در میان آنها رخ داد و عده ای به امامت برادرش «زید» معتقد شدند. ولی امام باقر ع همواره شیعیان را به صبر و بردباری در برابر مشکلات و مقاومت و خویشتن داری توصیه می فرمودند.


روایت مفصّل و جالبی در تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز دعوت پیامبر ص تا زمان امام باقر ع از ایشان نقل شده است که به جهت روشن شدن دیدگاه حضرت، خلاصه ای از آن را نقل می کنیم:
«ما اهل بیت ع از ستم قریش و صف بندی آنان در برابرمان چه ها کشیدیم و دوستان و شیعیان ما نیز از دست مردم چه ها دیدند. رسول خدا ص به هنگام ارتحال از دنیا، اعلان کردند، که ما ائمه نسبت به مردم از خودشان اولی تریم، ولی قریش پشت به پشت کردند تا این امر را از معدن و محور آن خارج ساختند و حق ما را تصاحب کردند. حکومت در میان قریش دست به دست گردید تا اینکه دوباره به ما اهل بیت ع بر گردانده شد، ولی مردم بیعت ما را شکستند و بر علیه ما تدارک جنگ دیدند، به طوری که امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب ع ، تا هنگامی که به شهادت رسید در فراز و نشیب حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش، حسن بن علیّ ع بیعت کردند ولی به او خیانت کردند... پس از آن با حسین بن علیِّ ع با بیست هزار نفر بیعت نمودند ولی به او نیز خیانت ورزیدند... و پس از آن نیر دائما مورد تحقیر و ستم قرار گرفتیم و مورد قتل و تهدید واقع شدیم، منکران حق دروغ گویان در سراسر کشور اسلامی به جعل حدیث پرداختند و می خواستند ما را در میان مردم منفور سازند که این سیاست پس از شهادت حسن ع دنبال شد. چه قدر دست و پای شیعیان را با اندک بهانه ای قطع کردند و کسانی که به دوستی ما معروف بودند راهی زندان ها شدند و اموالشان به غارت رفت تا حجّاج بن یوسف روی کار آمد. او با انواع شکنجه ها عرصه را بر پیروان ما تنگ کرد تا جائی که اگر کسی را زندیق و کافر می نامیدند بهتر از آن بود که او را شیعه علیّ امیر المومنین ع بنامند...».

 

6- امام باقر ع و برخوردهای سیاسی
در دوره امام باقر ع زمینه های انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و بر سر حکومت مسلمین و نزاع های قومی هموار شده، به خصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد به سوی اهل بیت هدایت شدند و حقانیت آل علیّ ع بر آنها اشکار گردید.

لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی با حاکمان رو گردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت و لذا قیام با شمشیر در این زمان به علت شکست های سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و نهایت تلاش امام باقر ع ، صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی صلّی الله علیه و آله شد و از آنجا که وجود امام باقر ع با آن هدایت ها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود و همواره بنی امیه از آل علیّ و اهل بیت پیامبر ع خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر می آمدند ولکن ائمه معصومین ع هیچ گاه از اهمیت تکلیف شورش و انقلاب بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و به طور غیر مستقیم قیام های حق طلبانه شیعه را رهبری می کردند، برای نمونه می توان از حرکت زید بن علیّ برادر حضرت نام برد. از امام باقر ع در روایاتی نقل شده است که قیام ایشان را تایید می کرده و فرمود: خداوندا پشت مرا به زید محکم کن .


جناب زید رض پس از قیام خونین در سال 120 یا 122هجری بنا به اختلاف نظر مورّخین ، در زمان امامت امام جعفر صادق ع به شهادت رسید.
پیروان اهل بیت ع و مکتب شیعه اثی عشری معتقدند، ائمه معصومین ع پیشوایان راستین و حجت های خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر گرامی اکرم ص حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد.امروز پس از هزار و چندی سال اسلام در بین مردم مسلمان به عنوان دین جهانی، الگو و سرمشق انسان هاست و روز به روز بر پیروان آن افزوده خواهد شد تا روزی که به امر خدا مهدی موعود، حضرت بقیة الله الأعظم عج ظهور فرماید و انتقام تمام ظلم هایی که در حق ائمه ع شده بگیرد و حکومت جهانی اسلامی را در سراسر گیتی به اجرا در آورد، ان شاء الله.

 

7- حدیثی عبرت‏ آموز
در پایان این نوشتار کوتاه، توجه خوانندگان عزیز را به حدیثی ارزشمند پیرامون امامت و رهبری جامعه اسلامی جلب می کنم. باشد که همه ما با شناخت مقامات و جایگاه واقعی ائمه معصومین ع ، در پرتو عنایات و توجّهات ولیّ عصر عج بتوانیم، شیعیانی خالص برای آنان بوده و در اجرای دستورات الهی و ترک محرّمات و در این دوران با اطاعت خالصانه از دستورات و رهبری ولیّ فقیه عادل و دوراندیش زمان، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله موفق باشیم، ان شاء الله.
امام باقر ع خطاب به محمّد بن مسلم می فرماید: ای محمّد بن مسلم، هر شخص از این امّت، بدون امامی آشکار و عادل و منصوب از جانب خدا، بمیرد در حال کفر و نفاق مرده است. ای محمّد، سردمداران ظلم و ستم، پیروانشان از دین خدا منحرف شده و دیگران را به راه ضلالت می کشانند و کارهائی که انجام می دهند به خاکستری می‏ماند که در روز طوفانی، بادی شدید بر آن وزیده باشد و این جز گمراهی دور کننده از حق، چیزی دیگر نیست .

 

حجت الاسلام عبّاس جعفری فراهانی
------------------------------------------------------------------------------------
یادآوری: در نگارش این مقاله کوتاه، از مباحث کتاب حیات فکری، سیاسی امامان شیعه، تألیف استاد رسول جعفریان استفاده شده است.

قطره*

منبع : "چشمه سلطان ولی کریز"بمناسبت میلاد امام باقر؛ هفت نکته درباره امام پنجم
برچسب ها : امام ,باقر ,حضرت ,شیعیان ,مردم ,علیّ ,امام باقر ,حضرت باقر ,امام صادق ,علیه السلام ,مردم عراق

خسران اعمال یعنی چه؟

 
   کد خبر: 8367 دوشنبه، 31 فروردین 1394 - 15:27
 
 
خسران اعمال یعنی چه؟
 
خسران خسران یا زیانکاری از موضوعاتی است که بارها در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است، به گونه‌ای که ریش? «خسر» 65 بار با مشتقات مختلف در این کتاب مقدس آمده است.
  

به گزارش  روضه نیوز ؛

معنای لغوی خسران    

به طور کلی خسران در لغت به معنی زیان کردن، ‌کم شدن و نیز نقصان، گمراهی و هلاکی است. [علی اکبر، دهخدا، لغت نامه ی دهخدا،ج 7،‌ص 9776-9777]    

«خَسْر» بر وزن های مختلف آمده است، ‌اما در قرآن فقط بر وزن «فُعْلْ» و در باب «فَعِلَ یَفْعَلُ» ‌و به دو حالت لازم و متعدی ذکر گردیده است. [همان]    بدون عکس

در قرآن کریم، «غرم»،‌ «غبن» و «تبّ» تقریباً مترادف با «خسر» به کار رفته اند.  

        
معنای اصطلاحی    

خسران در مفردات راغب درباره ی معنای خسران مطلبی گفته که حاصل آن چنین است: «خُسران» در اصطلاح، یعنی کم شدن سرمایه ی زندگی که به انسان نسبت داده می شود و می گویند: «خَسِرَ فُلانٌ» یعنی او زیان مند شد و خسارت دید. گاهی نیز خسران به کار و عمل تعلق می گیرد و می گویند: «خَسِرَتْ تِجارَتُه».    

گاهی واژه ی خسران درباره ی دستاوردهای زندگی مثل مال و مقام دنیایی است و گاهی درباره ی زیان مندی در دستاوردها و نتایجی که از حالات نفسانی حاصل می شود مثل از دست دادن صحت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب که این قسم همان چیزی است که خداوند در قرآن آن را «خُسران مُبین» نامیده است. [ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل، راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی، به تحقیق سید غلامرضا،‌خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، 1362، ج1، صص652-653] و مقصود ما از خسران معنوی آدمی نیز همین است.      

 
خسران مادی و معنوی   

همان‌گونه که زیانکاری در امور مادی نسبی است؛ هم افرادی که به طور کامل ورشکسته شده‌اند و هم افرادی که سود کمتری در کسب و کار خود به دست آورده‌اند، هر دو خود را زیانکار می ‌پندارند، در امور معنوی نیز زیانکاری نسبی است. اولیای الهی خود را ملامت و سرزنش می ‌کنند که چرا با فراهم بودن شرایط نتوانسته‌اند به سود و منفعت کامل دست یابند و از این لحاظ خویشتن را زیانکار می ‌بینند، اما افراد دیگری هستند که زیان آنان به مراتب بیشتر است و نه تنها سودی به دست نیاورده‌اند، بلکه ضررهای سنگینی نیز دامنگیرشان شده است.  
در هر حال، قرآن کریم و روایات، مصادیق مختلفی را برای افراد زیا‌نکار معرفی کرده است: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا...» [1]   

این آیات در قرآن کریم، زیانکارترین افراد را اشخاصی معرفی می‌کند که عمل زشتی را انجام داده‌اند، اما گمان می ‌کنند که رفتار نیکی انجام می‌ دهند.    

شیطان با سوء استفاده از فطرت خیرخواهانه ی انسان‌ها، با وسوسه ‌های خود، این پندار نادرست را در ذهن آنان شکل می ‌دهد که رفتار نادرست خویش را زیبا ببینند. [2]  اما در مورد این‌ که چرا آنان زیانکارترین افرادند، مفسران نکات زیبایی را مطرح کرده‌اند که ما بخشی از مطالب ارائه شده در یکی از تفاسیر [3] را در اختیارتان قرار می‌ دهیم:   
حبط

«در زندگى خود و دیگران بسیار دیده‏ایم که گاه انسان کار خلافى انجام مى‏ دهد، در حالى که فکر مى‏ کند که کار خوب و مهمى انجام داده است، این‌گونه جهل مرکب ممکن است یک لحظه و یا یک سال، و یا حتى یک عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگتر تصور نمى ‏شود و اگر مى ‏بینیم قرآن چنین کسان را زیانکارترین مردم نام نهاده دلیلش روشن است براى اینکه کسانى که مرتکب گناهى مى‏ شوند اما مى‏ دانند خلافکارند غالباً حد و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى ‏دهند، و لا اقل چهار اسبه نمى ‏تازند، و بسیار مى شود که به خود مى ‏آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعمال صالح مى‏ روند، اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، و اعمال سوئشان را صالحات و کژى‏ ها را درستى ‏ها مى ‏پندارند، نه تنها در صدد جبران نخواهند بود بلکه با شدت هر چه تمام تر به کار خود ادامه مى‏ دهند، حتى تمام سرمایه ‏هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى ‏گیرند....».

در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى «اخسرین اعمالا» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن‌ که آن را محدود کند.

در حدیثى از اصبغ بن نباته مى‏ خوانیم که شخصى از امیر مومنان على (علیه السلام) از تفسیر این آیه سوال کرد، امام فرمود: منظور یهود و نصارى هستند، اینها در آغاز بر حق بودند سپس بدعت ‌هایى در دین خود گذاردند و در حالى که این بدعت ‌ها آنها را به راه انحراف کشانید، گمان مى ‏کردند کار نیکى انجام مى‏ دهند....  

در ادامه همان حدیث مى ‏خوانیم که ایشان پس از ذکر گفتار فوق فرمود: خوارج نهروان نیز چندان از آنها فاصله نداشتند! [4] در حدیث دیگر مخصوصاً اشاره به رهبان ‌ها (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه‏ هاى بدعت ‏گذار از مسلمانان شده است. [5]

 
سرچشمه این حالت انحرافى خطرناک چیست؟

مسلّماً تعصب ‌هاى شدید، غرورها، تکبر، خودمحورى، و حب ذات از مهم‌ترین عوامل پیدایش این گونه پندارهای غلط است.  گاه تملق و چاپلوسى دیگران، و زمانى در گوشه انزوا نشستن و تنها به قاضى رفتن، سبب پیدایش این حالت مى‏ گردد، آنچنان که به جاى احساس شرمندگى و ننگ از این زشتی ‌ها، احساس غرور و افتخار و مباهات مى ‏کند.    
که خداوند در قرآن آن را «خُسران مُبین» نامیده است
این عوامل ما را به خسران نزدیک می کند

ظلم  

ظلم از جمله ی عوامل عملی است که سبب خسران انسان می شود. یکی از معنای ظلم به زیان انداختن خود و خانواده یا از دست دادن بهشت و نعمت های بهشتی است و این ظلم به خود ظلم به آیات الهی است و ظلم به آیات الهی یعنی تکذیب این آیات که منجر به ضلالت و گمراهی و نهایتاً خسران زدگی می شود.  

این معنا در آیات 45 شوری، 9 اعراف و 177-178 همین سوره دیده می شود.  

 

فسق، غفلت و پیروی از شیطان

گناه  فسق و عصیان از فرمان های الهی نقش محوری در خسران وجودی انسان دارد.  

چنان چه قرآن کریم می فرماید: «الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» [بقره، آیه ی 27]

آن چه سبب فسق و به عهده ی آدمی می شود غفلت او از یاد خداست که در 108-109 به آن اشاره شده است و به همین ترتیب غفلت از یاد خدا نتیجه ی مادی گری و دنیا طلبی و احاطه ی شیطان بر انسان است. [«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ »، منافقون، 9 و «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ» مجادله، 19]   

 

پی نوشت ها:

[1] . کهف، 106-103.

[2] . انعام، 43 ؛ انفال، 48؛ نمل، 24؛ عنکبوت، 38 و ....

[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 566-564.

[4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 10، ص 122.

[5] . همان، ج 2، ص 298.

منبع : "چشمه سلطان ولی کریز"خسران اعمال یعنی چه؟
برچسب ها : خسران ,قرآن ,انجام ,آیات ,انسان ,زیان ,قرآن کریم ,راغب اصفهانی، ,آیات الهی ,مُبین» نامیده ,هُمُ الْخَاسِرُونَ» ,«خُسران مُبین» نامیده

شکایت یک پرنده نزد باقرالعلوم(ع)

:: شکایت یک پرنده نزد باقرالعلوم(ع)
قطره*  کد خبر: 8368 دوشنبه، 31 فروردین 1394 - 15:33
 
 
شکایت یک پرنده نزد باقرالعلوم(ع)
 
ابوبصیر نقل می‌کند: با امام باقر(ع) وارد مسجد شدیم، حضرت به من فرمود: از مردم بپرس که آیا ابوجعفر را می‌بینید. از هر کس پرسیدم، گفت نه! تا آنکه نابینایی داخل شد، حضرت فرمود از او بپرس!
  

به گزارش روضه نیوز به نقل از فارس؛ پنجمین ستاره آسمان ولایت و امامت حضرت محمد بن علی بن حسین(ع) به باقر شهرت یافته است، مادر آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن بن علی(ع) است که امام صادق(ع) از وی با تعبیر «کانت صدیقة لم تدرک مثلها فی آل الحسن» یاد کرده‌اند(1)، به این ترتیب، امام باقر(ع) نخستین کسی است که پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است.(2)بدون عکس
روز تولد آن حضرت(ع) را در برخی نقل‌ها اول رجب و در برخی دیگر سوم صفر دانسته‌اند(3)، سال تولد امام(ع) در منابع متعددی 57 هجری(4) و در برخی منابع سال 56 یا 58، سال تولد آن حضرت بیان شده است.(5) 

یعقوبی از آن حضرت(ع) روایت می‌کند که فرمود: «قتل جدّی الحسین و لِیَ أربع سنین و إنّی لأَذْکُر مقتله و ما نالَنا فی ذلک الوقت»(6)، هنگامی که جدم حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.
امام محمد بن علی(ع)، افزون بر لقب «شاکر» و «هادی» به طور عمده به لقب «باقر» شهرت یافته است، معنای «باقر» شکافنده است که جابر بن یزید جعفی در توضیح آن گوید: «لأَنّه بقر العلم بقراً ای شقّه و أظهره اظهارا»(7)، زیرا آن حضرت علم را شکافت و رموز و دقایق آن را روشن ساخت، یعقوبی می‌نویسد: «کان سْمُّیُ الباقر لأنًّه‏‎‏ُ بُقَر العلم»،(8) بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت.

جابر بن عبدالله انصاری روایتی در فضیلت امام باقر(ع) نقل کرده که به نوشته ابن شهر آشوب، فقهای مدینه و عراق، همگی آن را روایت کرده‌اند(9)، در این روایت جابر می‌گوید: رسول خدا(ص) مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: «اَنّک تبقی حتی تری رجلا من و‏ُلْدی أشبه الناس بی اسمه علی اسمی، اذا رأیته لم یُخْل علیک فَاقْرُئْه منّی السّلام»، تو بعد از من چندان زنده می‌مانی که مردی از فرزندان مرا - که شبیه‌ترین مردم به من و نامش مطابق نام من باشد - زیارت کنی، وقتی که او را دیدی، سلام مرا به او برسان و این سفارش مرا حتماً عمل کرده و سهل مگیر، نقل این روایت از رسول خدا(ص) باعث شهرت امام باقر(ع) به این لقب شد.

به مناسبت میلاد سراسر نور باقر آل‌محمد در ادامه نمونه‌ای از کرامات حضرت(ع) می‌آید:

*شکایت یک پرنده نزد امام باقر(ع)

جابر جعفی نقل می کند که با حضرت(ع) همسفر حج بودم که در راه پرنده قمری بر کجاوه نشست و صدا می‌کرد، من خواستم او را بگیرم، حضرت فرمود: جابر او را نیازار، به ما پناه آورده است، او از ماری شکایت می‌کند که جوجه‌های او را می‌خورد می‌خواهد تا من دعایش کنم از شرّ او ایمن شود...، راه را ادامه دادیم، آن حضرت از کجاوه پیاده شد و به سوی ریگزاری رفت و ریگ‌ها را کنار زد، از زیر سنگی چشمه‌ای جوشید از آب آن سیراب شده و وضو گرفتیم...، هنگام صبح به نخلستانی رسیدیم، نزدیک نخل خشکی رفت و فرمود: ای نخل! ما را اطعام کن نخل سبز شد و کج شد، پر از خرما که ما از آن سیر خوردیم.(10)

*محدثی که بینا شد اما ...
 ابوبصیر نقل می‌کند: به حضرت(ع) عرض کردم من شیعه و دوست شما هستم و نابینا و ناتوان، بهشت را برای من ضامن شوید، دست به چشم من کشید، بینا شدم و همه ائمه را در حضور آن حضرت مشاهده کردم و سپس گفت: به اطراف نگاه کن به خدا جز سگ، خوک و میمون ندیدم، دست بر چشم من کشید دوباره به حالت اول برگشتم.(11)

* بشارت ولادت دو نفر از شیعیان
باز ابوبصیر روایت می‌کند: حضرت باقر(ع) به من فرمود: وقتی به کوفه برگردی، پسری برای تو متولد می‌شود و او را عیسی می نامی و پسر دیگری که او را محمد می‌نامی که آن‌ها از شیعیان ما هستند... برگشتم هر دو واقع شد.(12)

*نابینایی که در میان بینایان امام(ع) را دید

قطب راوندی از ابوبصیر نقل می‌کند: با امام باقر(ع) وارد مسجد شدیم، حضرت به من فرمود: از مردم بپرس که آیا ابوجعفر را می‌بینید از هر کس پرسیدم، گفت نه! تا آنکه ابوهارون مکفوف (نابینا) داخل شد، حضرت فرمود از او بپرس، پرسیدم، گفت: آیا آن حضرت نیست که ایستاده است! گفتم از کجا فهمیدی پاسخ داد چگونه نبینم در حالی که آن حضرت نوری درخشنده است.(13)[5]

*پی‌نوشت‌ها:

1-دعوات راوندی، ص 68، حدیث 165؛ بحار الانوار، ج 46، ص 215.

2-عمدة الطالب، ص 195. همچنین فرزندان حسن مثنی نیز که مادرشان فاطمه دختر امام حسین(ع) بود، همین ویژگی را داشتند.

3-قول اول در مسار الشیعه، ص 33 و قول دوم در کشف الغمه، ج 2، ص 136 آمده است.

4-کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی در الکافی ج 1، ص 469، مسار الشیعه، ص 33 و التهذیب، ج 6، ص 77 این سال را یاد کرده‌اند.

5-اثبات الوصیه، ص 173.

6- تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 320.

7-علل الشرایع، ج 1، ص 233.

8-یعقوبی، ج 2، ص 320.

9-نک: بحار الانوار، ج 46، ص 294.

10-حر عاملی، اثبات الهداه، تهران، مکتبه الاسلامیه، ج5، ص302.

11-همان، ص 303.

12-همان، ص 305.

13- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم، هجرت، چاپ اول، 1366ش، ج2، ص190.

 






[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:30 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4063329 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب