کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

 

میلاد عشق مبارک...

 



 

 

 

بر منتظران این خبر خوش برسانید

کامشب شب قدر است همه قدر بدانید

با نور نوشتند به پیشانی خورشید

ماهی که جهان منتظـرش بود درخشید

 

خجسته ميلاد گل سر سبد هستي ،‌نرگس نرجس
يوسف زهرا(س)، دردانه دوران نور چشم عاشقان ،

آرزوي مشتاقان،منتقم ال آلله ،منجي عالم بشريت ،
صاحب العصروالزمان،حضرت مهدي عج الله تعالي
ظهوره روحي وارواح العالمين له الفداء
برمنتظران ظهورش مبارك باد

جشن برپا کنید ،

چراغانی کنید
صدای شادی آسمان را فراگرفته
او خواهـد آمد


آمدنی همراه با عـدل، عـدلی به وسعـت تمام عالم.


ظهورش لرزه ای است بر خفـتگان و عطر شادی است برای منتـظران

سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا

گلى کز بوى دلجویش، جهان پیر شد برنا

به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى

که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا

 


 

مي دانستم امشب «قدري» ديگر است و قرآني ديگر به تجلّي از عرش بر دل زمين نازل مي شود!

مي دانستم چراغاني ملکوت براي کيست؛

مي دانستم مهتابي هاي آسمان چه را مي جويند؛

مي دانستم ثانيه ها از چه رو بي تابي مي کنند؛

مي دانستم جبرييل يکبار ديگر خواهد آمد و سلام بلند خدا را فرو خواهد آورد..

و اين همه را از او شنيده بودم.

از او که به آرامشم مي خواند و اضطرابم را با لبخند شيرينش به بردباري بدل مي کرد و مرا بيش از هميشه به ياد «پدرش» و «پدرم» مي انداخت.

من عاشقانه دوستش داشتم.

با اشک هايش مي گريستم؛

زخمهاي دلش را مي شناختم؛

و جان ناقابلم مجروح رنج هاي هميشگي اش بود،

و شايد به همين سبب بود که مي خواست قابله نرگسش باشم...

سبحــــــان اللَّه!

چه شکوهي بود در تلاوت «قـــدر».

ابو محمد خواندن «قـــدر» را خواسته بود و من که بانويش را لرزان ديدم، نام خداي رحمان و رحيم را بر زبان آوردم و گفتم:

إنا أنزلناه في ليلة القدر...

و کلام خدا بي آنکه پژواک صداي من باشد دوباره به گوش رسيد.

حسي غريب - نمي دانم ترس يا شوق - وجودم را فرا گرفت. گويي صداي همه اهل بيت را مي شنيدم؛

صداي پيامبر بود که به قرآن فرا مي خواند.

صداي علي بود که به عدالت دعوت مي کرد.

صداي فاطمه بود که حق مسلم اش را مي طلبيد.

صداي حسن بود که مظلوميتش از پس قرن ها هنوز دل ها را مي لرزاند.

صداي حسين بود که به خونخواهي قيام کرده بود

صداي سجاد بود که رنج هاي نهفته اش را با دعا التيام مي بخشيد.

صداي محمد بود.

نجواي جعفر بود و سخن موسي.

کلام دلنشين رضا بود.

زمزمه عزيز جانم حسن بود که از زبان حجت خدا شنيده مي شد.

باورم نمي آمد آنچه را که مي ديدم!

ناگاه ميان من و نرگس حسنم حجابي پديد آمد. سراسيمه و هراسان بيرون دويدم و...

ديري نپاييد، صداي آشناي برادرزاده ام مرا به خود آورد:

- عمه جان به اتاق بازگرد!

اللَّه اکـبـــر!

آفتابي در ميان و هزار هزار نور در پيشاني بلندش.

نرگسي در کنار و هزار هزار بهار در نگاه مستانه اش.

و از اينجا تا خدا، قاصدک هايي خوش خبر که مژده ميلاد را آورده بودند.

زمين سجده گاه کودک شد!

دستان کوچکش به اشارت پروردگار به دعا برداشته شد و با لهجه اي خدايي نسب پاکش را ياد کرد:

أشهد أن لا إله إلاّ اللَّه

و أنّ جدّي محمداً رسول اللَّه

و أنّ أبي عليّا وليّ اللَّه

آنگاه مرغان سبز بر سر وي به پرواز درآمدند و اينچنين خرد و کلان عالم رقص کنان کلام آسمان وي را تا انتهاي هستي زمين همراه شدند:

و نريد أن نمنّ علي الذين استضعفوا في الأرض

و نجعلهم الأئمة و نجعلهم الوارثين.

تنهـا خـدا مـي داند امشـب بـر مـن چـه گـذشت!


 
اللهم صلّ على محمد وآل محمد وعجل فرجهم الشريف

یا زهرای مدینه

دعا براي سلامتي و تعجيل در امر فرج و ظهور آقا و سرورمان حضرت اباصالح‌المهدي"روحي‌وارواح‌للعالمين‌لتراب‌مقدمه‌فداء" و طول عمر رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي ،فراموشتون نشه.

 

 






[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 7:52 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4059313 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب