کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

تلکس شهيدخبر shahidnews.com: حديث كسا به شعر ...
 21:07     کد خبر: 17205


حديث كسا به شعر ...

اگه باحوصله خونديد و فيض حاصل شد ما رو از دعاي خيرتون فراموش نكنيد

روايت شد از حضرت فاطمه
حديث شريفي براي همه

كه روزي حبيب خدا مصطفي
ابوالقاسم احمد رسول خدا

محمد(ص) شهنشاه دنيا و دين
كه ما را پدر باشد آن مه جبين

قدم رنجه فرمود در خانه ام
منور از او گشت كاشانه ام

بفرمود يا فاطمه بر تو باد
سلام از من اي دخت نيكو نهاد

بدو عرض كردم كه اي نامور
ز من برتو بادا سلام اي پدر

سپس گفت آن شاه خوبان به من
كه ضعفي شده عارضم در بدن

بگفتم پدرجان ز ضعف شما
نباشد پناهم به غير خدا

مرا گفت اي دختر بردبار
كساي يماني ما را بيار

بپوشان مرا در كساي يمن
بپوشانم او را سراسر بدن

چو كردم به رخسار خوبش نگاه
رخش مي درخشيد مانند ماه

درخشيدني چون مه چارده
بر آن ماه هرلحظه كردم نگه

چو پوشاندمش جامه را بر بدن
پس از ساعتي از در آمد حسن

چو فرزند دلبندم از در رسيد
سلامي بداد و جوابي شنيد

بگفتا كه اي مادر مهربان
رسد بوي خوش بر مشام آنچنان

كه گويي بود بوي جدم رسول
به پاسخ چنين گفت با وي بتول

كه اي نور چشمان مادر، حسن
بهين ميوه ي نورس قلب من

بلي، جد تو رفته زير كسا
به زير كسا خفته آن پارسا

حسن رفت نزديك جدِّ گرام
چنين گفت بعد از اداي سلام

كه اي جد من اي رسول خدا
دهي اِذنم آيم به زير كسا؟

جوابش چنين داد خيرالبشر
تو را باد از من سلام اي پسر

تويي وارث و صاحب حوض من
مجازي كه داخل شوي اي حسن

به زير عبا رفت آن نور عين
پس از ساعتي از در آمد حسين(ع)

حسين كرد با مادر خود سلام
سپس گفت از مهر آن نيكنام

كه اي مادر خوب فرخ سرشت
مشامم شده پر ز بوي بهشت

كه گويي در اين كوي جدَّم بود
چنين بوي خوش بوي جدَّم بود

بگفتا به او مادر: اي نور عين
تويي ميوه ي قلب مادر حسين

بلي، جدّ والاي تو با حسن
به زير كسا خفته اند آن دو تن

چو بشنيد آن كودك مه لقا
چنين پاسخ از مادر باوفا

به نزد كسا رفت و گفتا سلام
حضور همايون خيرالأنام

سپس گفت اي جد والا تبار
رسولي كه حق كرده ات اختيار

مرا مي دهي اِذن آيم به پيش؟
پذيري مرا در كسا نزد خويش؟

چنين داد شاهنشه دين جواب
سؤال حسين زاده ي بوتراب

تورا باد از من سلام اي پسر
تويي شافع امتم سر به سر

به تحقيق رخصت دهم بر شما
كه آيي به زير كسا نزد ما

حسين شد چو داخل به زير كسا
بيامد ز در شير حق مرتضي

بگفت السلام عليك يا بتول
سلامم به تو باد دخت رسول

چو زهرا شنيد از علي اين سخن
بگفتا به تو باد اي بوالحسن

سلام من اي سرور مؤمنين
وصيِّ به حق، اي امام مبين

علي گفت اي دخت خيرالأنام
رسد بوي خوش مر مرا بر مشام

به نزد من اين بوي خوش گوييا
نشايد جز از خاتم انبيا

كه باشد عزيز و دل آراي من
اخيّ و پسر عمّ و مولاي من

بگفتا بلي؛ با حسين و حسن
به زير كسا خفته شاه زمن

علي با خبر شد چو از ماجرا
روان گشت با وجد نزد كسا

بگفت السلام اي رسول خدا
دهي رخصت آيا ز احسان مرا؟

كه با اِذنت اي خاتم انبيا
بيايم به پيش تو زير كسا

سلام ورا رهبر بي قرين
جواب حكيمانه داد اين چنين

به تو اي برادر سلام از من است
كه چشمم به ديدار تو روشن است

تويي صاحب سيف و علم و قلم
به دست تو باشد لوا و علم

به تحقيق رخصت دهم بر علي
كه باشد علي ذات حق را ولي

علي گشت وارد به زير كسا
حضور شريف حبيب خدا

چو من ديدم اين چار تن رفته اند
به زير كسا نزد هم خفته اند

روان گشتم از شوق سوي كسا
رسيدم به نزديك آن چار تا

سپس عرض كردم سلام اي پدر
سلام اي پدر اي مرا تاج سر

مرا مي دهيد اِذن تا با شما
شوم ملحق و آيم اندر كسا؟

پدر داد پاسخ به دختر چنين
سلام پدر بر تو اي نازنين

تويي دختر و پاره اي از تنم
كجا ديده و دل ز تو بركنم

بيا در برم اي عزيز پدر
كه ام ابيهايي و خوش سيَر

چو زهرا مكين شد به زير كسا
كسا عزتي يافت بي انتها

محمد(ص)، علي(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع)
حسين(ع) پنجمي شد در اين انجمن

چو رفتند اين پنج تن در كسا
كسا شد منور چو عرش خدا

رسول خدا از دو سوي كسا
سوي آسمان برد دست دعا

كه يارب ز الطاف بي انتها
تو محظوظ كن اهل بيت مرا

هم اينان رعايت ز من مي كنند
هم اين ها حمايت ز من مي كنند

بود لحم ابدانشان لحم من
بود خونشان خون من در بدن

اذيت كند هر كه اين چار تن
اذيت نموده ست بر جان من

كسي گر كه غمگين كند حالشان
مرا كرده غمگين ز احوالشان

هر آن كس كه جنگ است با اين چهار
مرا كرده با جنگ خودشان دچار

به صلحم اگر صلح گيرند پيش
وگرنه شود خاطر من پريش

هر آن كاو نمايد بر آنها ستيز
ستيزم به او موقع رستخيز

محبّ محبّان آنان منم
به خشم بد انديششان دشمنم

بود اهل بيت من اين چار تن
كه روشن ز آنان بود چشم من

من از اين چهار؛ اين چهار از منند
كه پاكيزه گفتار و دل روشنند

خدايا به بركات و غفران خود
رضاي خود و لطف و احسان خود

نما شامل حال اين چار تن
نظر كن خدايا ز رأفت به من

از آن ها پليدي همي دور كن
دل و ديده شان را پر از نور كن

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



 

 

 

 






[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 1:07 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4172513 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب