کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
حدیث کسا


ترکیب بندی مُلهَم از حدیث شریف کسا


 
رخصت بده لبی بگشاید به شکوه ای

بیدل حدیث دل بسراید به شکوه ای

از هر طرف رسیده به غربت " اَتأذنُ"

امشب به خانه ی تو درآید به شکوه ای؟

شب بی ستاره های نگاه تو شام قبر

شب آنچنان سیاه که باید به شکوه ای

شانه به موی درهمِ  ظلمت کشید تا

اعجاز ماه رخ بنماید به شکوه ای

 

ماهی که تو ... که بدر ... که " فی لیلةِ تمام"

ماهی که بر تلالو مانای او سلام

 

باری سلام ماه دلارامِ تا ابد

ای طالع خجسته ی ایامِ تا ابد

زیبای جاودانه ! دلیل و ان یکاد !

دور از تو چشم˚شوری آلامِ تا ابد

آه ای حریر پرتو عصمت به دوش تو

دستم به نور دامن این جامه تا ابد

بی تو شب برهنگی سوزناک ظلم

تاری تنیده سخت بر اندامِ تا ابد

 

ای خرقه ی کرامت تو خیمه ی امان

راهم بده به ساحت آغوش امتنان

 

دستم نمی رسد که بیفتم به پای تو

دستی که مانده ابن سبیل ولای تو

در این هجوم فتنه ی از خود گریختن

ای کاش راه بود به تحتَ الکسای تو

تو کیستی که عالم و آدم خزیده اند

در کنجی از بهشت برین ردای تو

شرح بسیط خلقت اعصار تا ابد

حاشیّه ای ز خلعت فرمانروای تو

آن خلعتی که گستره ی امنِ لایزال

رضوانسرای خلوت آل عبای تو

 

آل عبا که وصله ی جان و تن تواند

تفسیر آیه های دل روشن تواند

 

آری به نزد خرقه ی تو راه برده اند

آنان که ره به قربتِ الله برده اند

آنان که اسم اعظم دور و محال را

در سجده های محض شبانگاه برده اند

از تو برای خلق جهان اذن داشتند

دستی اگر به جزر و مد ماه برده اند

هر چند از رسالتت ای پادشاه فقر

ارثیّه ی امامت جانکاه برده اند،

با جبه ی ولایت تو روی دوششان

پا بر سریر هیمنه و جاه برده اند

 

"هُم مَعدِنُ الرّسالةِ" هُم اهلُ بَیتِ نور

آن وارثان عصمت پیغمبر صبور

 

ای جمع عاشقانه ی تان در جوار هم

تکرار بی نهایتِ آیینه وارِ هم

ای پنج کوکبی که برای دوام نور

چرخیده اید تا به ابد در مدار هم

برخاسته ست غم ز جهان و گریخته ست

وقتی نشسته اید شما در کنار هم

وقتی که کشف همّ و غم هر غریب را

آمین شوید رو به دل رستگار هم

 

جبریل بال سوده به پرواز بالتان

اسرار آسمان و زمین شرح حالتان

 

پس اینچنین حریم ردای پیمبری

مرز سیادت است و مراعات سروری

مرزی که شد مباینت نور از ظلام

مرزی که شد قلمرو ورّاثِ مهتری

پس ساکنان این حرم امن ، این ردا

شاهان عالمند که در روز داوری

میزان بی مضایقه ی عدل می شوند

وقت حساب بی غلط و دادگستری

 

قومی  " که خاک را به نظر کیمیا کنند"

تنها به یک اشاره حاجت روا کنند

 

پس خرقه ی محمد بر دوش عترتش

رویید و شد زبانزدِ جاوید امتش

شرح دوام سلسله ی نور و عشق شد

این خرقه ی  عزیز  و مرام شفاعتش

هر جا که عاشقان به تواتر نشسته اند

با این حدیث و سطر به سطرروایتش ،

غم هایشان بدل به سرور  شفا شده ست

دل هایشان قلمرو صبح و صباحتش

آن خالقی که عاشق این خاندان پاک ،

سوگند یاد کرده به انوار عزتش ،

تنها برای خلق همین دودمان وحی

پرداخته به عالم و تشریح خلقتش



 

پایان گرفت شعر ... ولی ابتدا کنیم

تکرار آن حدیث شریف کسا کنیم






[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 4:23 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4288686 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب